راه های تقویت ایمان
منبع:مجله ديدار آشنا
عناصر اساسی ایمان
دست كم برای ایمان دو عامل اساسی وجود دارد: عنصر اول از قبیل شناخت و معرفت است، اما علت تامه نیست و عنصر دوم این است كه بعد از شناختحقیقتباید زمینهی روحی و روانی پذیرش حقیقت نیز در ما پیدا شود، یعنی دلمان بخواهد كه این حقیقت را بپذیریم و به لوازم آن ملتزم شویم . بنابراین شناخت و عمل به باورهای دینی دو عنصر اساس ایمان هستند .راههای تقویتشناخت
برای تقویت عنصر معرفت در ایمان، نخستباید ادلهی قوی برای اثبات آن داشته باشیم و شبهاتی راكه دربارهی آن مطرح شده است، رفع كنیم تا مقداری جلو وسوسهی شیطان گرفته شود . دوم این كه سعی كنیم چیزهایی را كه دانستیم، در ذهن خودمان زنده نگه داریم و همیشه به آن توجه داشته باشیم . این توجه مكرر وقتی به صورت ملكه در آمد، كمك میكند كه آن معرفت در ذهن انسان همیشه زنده باشد و خدا را در هیچ حالی فراموش نكنیم . «الذین یذكرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم»(1) با انجام این دو كار، عنصر اول یعنی ایمان تحقق پیدا میكند . به دیگر سخن در تقویت و تكامل شناخت، باید سعی كنیم متعلقات ایمان را بهتر بشناسیم و با دلایل متقنتر آن را اثبات كنیم و شبهههایی كه در اطراف آن هست، رفع كنیم . پس راه دوم تقویت عنصر شناخت در ایمان این است كه چیزهایی را كه شناختیم، آنها را به خاطر بسپاریم و به یاد داشته باشیم . سر تاكید بر تكرار الفاظ و مفاهیم در نماز و سایر عبادات همین است كه آن دانستهها همیشه در ذهن حضور داشته باشد . برای مثال با اینكه نماز گزار، در بزرگی خداوند هیچ شك و شبههای ندارد، با این حال سفارش شده است كه پیش از نماز به هنگام اذان و اقامه ده بار كلمهی «الله اكبر» را برزبان آورد .در جای جای نماز (ركوع، سجود، به هنگام قیام و . .). نیز این ذكر ترك نشود، حتی پس از نماز در تسبیحات حضرت زهرا ( علیها السلام) نیز 34 مرتبه این ذكر شریف تكرار شود . این تكرارها به خاطر این است كه انسان غفلت نكند و موقعی كه باید از این معرفتش استفاده كند، چیزهای دیگری ذهن او را اشغال نكند و مطلب اصلی به كلی فراموش نشود .
راههای تقویت عنصر دوم ایمان، یعنی میل دل به پذیرش این معرفت این است كه انسان سعی كند به لوازم ایمانش ملتزم شود . سؤال: آیا امكان دارد انسانی كه از نظر شناخت مشكلی ندارد و به خداوند معتقد است، دلش نخواهد ایمانش تقویتشود؟ آری، انسان به هنگام عمل به شناختخود دچار مشكل میشود، انسان گاهی به خواندن نماز یاگوش دادن به قرآن رغبتی ندارد و بدتر این كه كار انسان ممكن استبه جایی برسد كه وقتی اسم خدا برده میشود، نه تنها حالت وجد و سروری به وی دست ندهد، بلكه حالت اشمئزاز و تنفر نیز داشته باشد . «اذا ذكر الله وحده اشمئزتقلوبالذین لایؤمنون بالاخرة» (2) راز این نكته چیست؟ مشكل آنان در مرحلهی عمل و پای بندی به باورهاست .
سعی كنیم دل را رام كنیم . این هم دستخود ماست . البته مقدماتی دارد . باید منافیات ایمان را در دل خود تضعیف كرد . این كار نیز راه دارد كه باید گشت و راههایش را پیدا كرد و از راههای آسانتر شروع نمود . وقتی انسان اثرش را در زندگی خود یافت، به ادامهی كار بیشتر رغبت پیدا میكند و راحتتر پیش میرود . انسان در برنامههای سنگین، چند روز بیشتر دوام نمیآورد و با چموشی نفس روبرو میشود.
دلیل انكار حقایق
چرا پس از این كه حقایق را شناختیم، آنها را نمیپذیریم؟ بااین كه میدانیم خدا همه جا حضور دارد، لازمهی چنین شناختی این است كه از بعضی از كارها شرممان بیاید و گناه نكنیم، پس چرا به گناه آلوده میشویم؟ دلیلش این است خواستههای دیگری داریم كه آن خواستهها با این شناخت تزاحم دارد . دلبستگی زیاد به خواستهها و لذتی كه از آنها بردهایم، نمیگذارد دل تسلیم حقیقتشود . پس باید خواستههای مزاحم را در قلب تضعیف و كم رنگ كنیم . در روایات آمده است كه یكی از روحهایی كه خدا آفریده، روح ایمان است . انسان مؤمن وقتی به معصیتی مبتلا شود، در آن حال روح ایمان از او جدا میشود، وقتی گناهش تمام شد، حالت عادی پیدا نمود و از كارش پشیمان شد، روح ایمان دوباره برمی گردد . یعنی ارتكاب معصیتبا حقیقت ایمان سازگار نیست .نتیجه این كه انسان وقتی قرب به خدا پیدا میكند كه ایمانش قویتر شود و برای تقویت ایمان باید در كسب معارف تلاش بسیاری نمود و در آنها به اولویتها توجه داشت و با اخلاص و جدیت و برنامهی صحیح، عنصر اول ایمان را تامین كرد . بنابراین، تامین كنندهی عنصر نخست ایمان (تقویتشناخت) در مباحثحوزوی پیگیری میشود، اما كاری كه از جلسات اخلاق انتظار میرود، این است كه در جهت عنصر دوم ایمان (اقدام عملی برطبق شناخت) چه گامهایی باید برداشت كه به چند مورد اشاره شد .
در بین مسائل جهان بینی و ایدئولوژیكی سه مساله بیش از دیگر مسائل اهمیت دارند . این مسائل عبارتند از:
1 - جهان به آفریدگار مدیر و مدبر نیازمند است .
2 - زندگی دنیوی و مادی تنها گزینهی انتخاب زندگی نیست .
3 - راه رسیدن به سعادت جاویدان پیروی از دستورات خداوند است .
واكنش انسان در برخورد با این سه مسالهی اعتقادی اساسی، ممكن استبه یكی از دو حالت منفی زیر باز گردد:
1 . غفلت و بی توجهی كامل . این حالت، حالتی حیوانی است كه موجب سقوط انسان از مقام انسانیت میگردد .
2 . آمادگی نداشتن برای پذیرفتن حقایق . انسان در این صورت حقایق را شناخته است، ولی در مرحلهی عمل - به دلیل این كه پایبندی به لوازم آن شناخت، با خواستههای وی در تضاد و تزاحم است - از خود پایبندی نشان نمیدهد . مانند داستان فرعونیان كه به حقانیت آیین موسی ( علیه السلام) باور داشتند، اما از روی عمد آن را انكار نمودند . «وجحدوابها واستیقنتها انفسهم ظلما و علوا» (3) و داستان مسیحیان نجران كه تا مرز مباهله پیش آمدند، اما با پذیرش «جزیه» از ایمان به آیین رسول خدا ( صلی الله علیه و آله) سرپیچی نمودند . رسول اكرم ( صلی الله علیه و آله) دلیل سرپیچی آنان را عادت ایشان به نوشیدن شراب و خوردن وشتخوك برشمردند . آنان به روشنی دریافتند كه با پذیرش دین محمد ( صلی الله علیه و آله) باید بعضی از عادتهای مورد علاقهی خویش را كه سالها باآن خو گرفتهاند، كنار بگذارند و دریافتند كه نمیتوانند در مرحلهی عمل پایبندی از خود نشان دهند . روشن است كه این حالت، نشانهی كفر عمدی است .
بعضی از مسلمانان نیز با این كه به حقانیت دین اسلام ایمان دارند و مخالفتبا دستورات دین را موجب گرفتاری دنیا و آخرت میدانند، اما به هنگام عمل میلنگند و مرتكب گناه میشوند و به عبارت دیگر در مرحلهی عمل حریف خود نمیشوند . دلیل این كار ضعف ایمان افراد است .
نشانههای برخورداری از ایمان
ترس و خود باختگی به سراغشان آمد و احساس كردند كه در دین خود چندان استوار نیستند و با این روحیه توان رویارویی با دشمن را ندارند . امابعضی از مؤمنان نه تنها خللی بر ایمانشان وارد نشد، بلكه ائتلاف شوم دشمنان در جنگ احزاب و تهدیدات و تبلیغات بیرونی بر ایمانشان افزود . مشابه این تهدیدات و راه انداختن جنگهای روانی در زمان ما نیز در برابر اسلام ناب محمدی در جریان است . شرایط جاری كشور اقتضا میكند كه واكنش مسلمانان در برابر وضعیت موجود، بسیارحساب شده باشد .
دستیابی به این مقام در گرو تلاش افراد رقم خواهد خورد، زیرا كار خداوند گزافه نیست و بی جهت و یا به صورت ناخواسته و تحمیلی نعمتی را به كسی نمیدهد . كار خداوند این است كه كسانی كه به طرف او بروند و راه حق را برگزینند، به آنان كمك میكند . در حدیث قدسی آمده است: بندهی من، تو یك قدم به طرف من بردار، من دوقدم به سوی تو برخواهم داشت . «تقدم الی شبرا اقدم الیك زراعا» . پس اولین نشانهی ایمان، این است كه حوادث دشوار و كمر شكن مؤمنین را از میدان فراری نمیدهد و موجب دوری آنان از دین و دستورات دینی نمیشود، بلكه آنان را آبدیدهتر مینماید و بر ایمانشان میافزاید .
نزول سكینه و برخورداری از آرامش نیز یكی از نشانههای مؤمن است . البته این نعمتبی حساب نیست و همگان از این عمتبهره ندارند . كسانی از این نعمتبهرهمند خواهند شد كه صادقانه ایمان آورند و تصمیم داشته باشند دستورات دین را جدی بگیرند . از نشانههای مؤمنان واقعی این است كه با شنیدن نام خدا، دلشان میلرزد . «انماالمؤمنین الذین اذا ذكر الله وجلتقلوبهم» (4) علت این لرزش، درك عظمتخداوند است . آنان با یادآوری عظمتخداوند، چنین حالی برایشان پدید میآید . این حالت در رویارویی عادی و معمولی ما با یك شخص بزرگ و معنوی قابل درك است . هر یك از ما در رویارویی با این اشخاص، دچار اضطراب میشویم، به گونهای كه توان سخن گفتن از ما سلب میشود، با این كه یقین داریم هیچ تهدیدی از سوی آنها متوجه ما نیست .
نشانههای دیگر مؤمنان این است كه شنیدن آیات قرآن بر ایمانشان میافزاید و در اعمال و رفتارشان بر خدا توكل میكنند . «انما المؤمنین الذین اذا ذكر الله و جلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایمانا و علی ربهم یتوكلون» . (5)
پینوشت:
1 . آل عمران/191
2 . زمر/45
3 . نمل/14
4 . آل عمران/173
5 . انفال/2