غربت ائمه بقیع علیهم‌السلام

در فضیلت بقیع احادیث و روایات متعددى از پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل گردیده است از جمله اینکه در حدیثى فرمودند:‌”از بقیع هفتاد هزار نفر که صورتشان مانند ماه شب چهارده است محشور خواهند شد
جمعه، 3 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حجت اله مومنی
موارد بیشتر برای شما
غربت ائمه بقیع علیهم‌السلام
غربت ائمه بقیع(علیهم السلام)
 
نویسنده: براتعلى چگینی

فضیلت بقیع

در فضیلت بقیع احادیث و روایات متعددى از پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل گردیده است از جمله اینکه در حدیثى فرمودند:‌”از بقیع هفتاد هزار نفر که صورتشان مانند ماه شب چهارده است محشور خواهند شد و بدون حساب وارد بهشت مى‌شوند.”و در حدیث دیگر آمده است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در بقیع حضوریافتند و اهل قبور را بدین‌گونه خطاب مى‌کردند: “درود بر شما، خداوند ما و شما را بیامرزد شما پیشاهنگان ما بودید و ما هم در پى شما خواهیم آمد.”
حرم ائمه بقیع در کتب تاریخ به عنوان مشهد و حرم اهل بیت(علیه السلام) معروف گردیده است و در این حرم مطهر قبر چهار تن از ائمه هدی- امام مجتبی، امام سجاد، امام باقر و امام صادق علیهم‌السلام- در کنار هم و به فاصله 2 تا 3 مترى این قبرها، قبر عباس عموى گرامى رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) قرار گرفته و در کنار آن نیز قبر دیگرى است که متعلق به فاطمه بنت اسد مى‌باشد. قبل از ویرانى ساختمان این حرم مطهر همه قبور شش‌گانه در زیر گنبد و داراى ضریح زیبایى بودند. همچنین مدفن تعدادى از همسران، فرزندان، اقوام و عشیره پیامبر اکرم و جمع کثیرى از صحابه و یاران آن حضرت و تعداد بى‌شمارى از شهدا و علما در این قبرستان قرار دارند.

پیشینه قبرستان بقیع

بقیع اولین مدفن و مزارى است که به دستور رسول‌اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و به‌وسیله مسلمانان صدراسلام به‌وجودآمده است. در بقیع اولین کسى که از انصار دفن شده اسعدبن زراره و از مهاجرین عثمان بن مظعون مى‌باشد. سمهودى مى‌گوید: پس از فوت ابراهیم فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آن حضرت به صحابه فرمودند:‌”ابراهیم رابه سلف ما عثمان لاحق کنید و در کنار او به خاک بسپارید.” او مى‌گوید پس از دفن شدن ابراهیم در بقیع، مردم مدینه علاقه‌مند شدند پیکر اقوام و عشیره خود را در آنجا دفن کنند و هر یک از قبایل مدینه درختان و ریشه‌هاى بخشى از بقیع را قطع و زمین آن را براى همین منظور آماده نمودند.

تخریب بقیع

روز هشتم شوال سال 1344هجرى قمرى روزى سیاه براى مسلمانان جهان به‌شمار مى‌رود. در این روزها وهابیان دین‌ناشناس حرم امامان معصوم بقیع را با خاک یکسان کردند. بنابر نقل مورخان آنچنان بقیع خراب گردید که به تپه‌اى از پاره‌سنگ و پاره‌آجر تبدیل شد و از کینه وهابیان به گونه‌اى زیر و رو گشت که به منطقه‌اى زلزله زده شباهت پیدا کرد. لازم به ذکر است آفات بزرگ و خطرناک در میان تمام مذاهب و آئین‌ها کج‌فهمى و تندروى‌ها وبرداشت‌هاى غلط وانحرافى است که به اصطلاح قرائت‌هاى خود ساخته از دین مى‌باشد که از زمان‌هاى مختلف در میان پیروان همان مذاهب به‌وجود آمده و موجب تضعیف و تفرقه در آن مذهب شده است. یکى از این نمونه‌هاى بارز انحرافات فکرى و برداشت‌هاى غلط گروه خوارج هستند. از جمله اوصاف آنها که در روایات به آنها اشاره شده، کثرت عبادت و تقید آنان به نماز و روزه و قرائت قرآن است به‌طورى که عبادت سایر مسلمانان نسبت به عبادت آنها حقیر و کم مى‌باشد. ویژگى بعدى آنها این بود که به‌خاطر غرور و تحجر حاضر نبودند از هیچ ناصحى نصیحت بپذیرند. از دیگر ویژگى خوارج تکفیر مسلمانان بود تا جایى که هر مسلمان متعهدى را که با عقیده و تفکرات انحرافى آنان موافق نبود مرتد و خارج از اسلام مى‌دانستند.
پس از گذشت چندین قرن از ظهور خوارج و در آستانه قرن هشتم بود که نمونه‌اى دیگر از این انحرافات در جامعه اسلامى ظاهر شد و آن ظهور احمدبن تیمیه بود که در شام مطالبى را در مسائل اسلامى خلاف مسلمات اسلام و مخالف با فتاواى علما و پیشینیان به شکل‌هاى سخنرانى و مکتوب منتشر کرد. در این هنگام بود که بسیارى از علما و دانشمندان از شام و مصر و بغداد در مخالفت با نظریات او به میدان آمده و به نقد عقاید او پرداخته و بر انحراف و ارتداد او فتوا صادر کردند. ابن تیمیه پس از چندین بار زندانى شدن در مصر و شام، سرانجام در سال 728 هـ ق در زندان دمشق از دنیا رفت. اوضاع به همین گونه گذشت تا اینکه در قرن یازدهم در شهر نجد حجاز شخصى به نام محمدبن عبدالوهاب ظهور کرد و پس از چهار قرن بار دیگر به ترویج عقاید و افکار ابن تیمیه پرداخت. از آنجا که مردم شهر نجد افرادى دور از تمدن و معارف بودند عبدالوهاب در فعالیت خود موفق شد. یکى از مهمترین فتاواى فقهى وهابیان ،حرمت سفر براى زیارت قبور پیامبران و صالحان و حرمت تبرک وتوسل به آنان و ساختن حرم و بارگاه بر قبور آنهاست. بنابراین هرگونه توسل و تبرک جستن به ساحت پیامبران و ائمه معصومین(علیه السلام) اظهار شرک و کفر و بت‌پرستى محسوب و موجب حلال شدن مال و جان چنین افرادى است.
مرحوم آیت‌الله امین عاملى در کتابش پیرامون عقاید وهابیان مى‌نویسد: “اعتقاد وهابیان درباره عموم مسلمانان این است که مسلمین پس از ایمان به کفر برگشته‌اند و پس از توحید به شرک گراییده‌اند زیرا آنان در دین بدعت گذاشته‌اند و به‌جهت زیارت و تبرک جستن به انبیا و صالحین به کفر و شرک روى آورده‌اند لذا جنگ با آنان واجب و ریختن خون آنان و تصرف اموالشان بر مسلمانان (وهابیان) حلال است.”جالب اینکه صنعانى وهابى در رساله‌اش با عنوان تطهیر الاعتقاد‌به این حقیقت اعتراف کرده که زیارت مرقدها و آثار اولیاى خدا سیره مسلمین بوده است و آنان از زمان‌هاى گذشته این کار را انجام مى‌دادند.(1)براساس این افکار غلط و نادرست بود که آنها به هرجا و هر شهر و دیارى که دست مى‌یافتند قبل از هر چیز به تخریب مشاهد شریفه و بقاع متبرکه مى‌پرداختند، کشتار وهابیان در عتبات عالیات صحنه‌اى سیاه در تاریخ اسلام است.
در سال 1216 هـ ق امیرسعود با لشکرى بسیار به شهر کربلا حمله‌ور شد و تعداد بیست هزار نفر از اهالى کربلا و زوار کشته شدند، خزانه حرم و تمام تزئینات و جواهرات حرم به تاراج رفتند. همچنین آنان به هنگام تسلط بر طائف و مکه قبور جد و عموى پیامبر، خدیجه همسر پیامبر و بسیارى از اماکن مقدسه را ویران کردند. در ماه رمضان 1344 هـ ق وارد مدینه شدند و پس از گذشت چند روز در هشتم شوال گنبد و بارگاه ائمه معصومین(علیه السلام) در بقیع را به‌طورکلى منهدم کردند و از این حرم و قبور به جز قطعه سنگ‌هایى که در اطراف قبور نصب کردند اثر وعلامتى باقى نماند. به کارگرانى که این عمل ننگین را انجام دادند مبلغ هزار ریال سعودى دستمزد پرداخت گردید. در این ماجرا تنها حرم پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) محفوظ ماند و وهابیان در ادامه هتاکى‌هاى خود تصمیم داشتند قبر مطهر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را نیز تخریب کنند اما از بازتاب این کار در جهان اسلام و برانگیخته شدن احساسات مسلمانان بر ضد خویش ترسیدند و به‌طور موقت از این عمل منصرف شدند. غارت اموال و طلا و جواهرات خزانه عظیم حرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه بقیع یکى دیگر از اعمال شنیع این گروهک بوده است. (2)
بعضى از نویسندگان و هابى این مصونیت را این‌گونه توجیه مى‌کنند: “که ما این گنبد را به عنوان یکى از گنبدهاى مسجد مى‌شناسیم نه به عنوان گنبد و بارگاه حرم پیامبر والا...” یکى از جهانگردان غربى به نام میسترکه به فاصله کوتاهى از ویرانى این حرم بقیع را دیده، ویرانى و خرابى آنجا را این‌گونه ترسیم مى‌کند: “چون وارد بقیع شدم، آنجا را همانند شهرى دیدم که زلزله شدیدى در آن به‌وقوع پیوسته و به ویرانه‌اى تبدیل شده است،زیرا در جاى جاى بقیع به جز قطعات سنگ و کلوخ به‌هم ریخته و تیرهاى چوب کهنه چیز دیگرى نمى‌توان دید. ولى این ویرانى‌ها و خرابى‌ها در اثر وقوع زلزله و یا حادثه طبیعى بلکه با عزم و اراده انسانها به‌وجود آمده بود و همه آن گنبد و بارگاه‌هاى زیبا و سفیدرنگ که نشانگر قبور فرزندان و یاران پیامبر اسلام بود،‌با خاک یکسان گردیده است.”
 

پى‌نوشت ها:

1- تبدید الظلام، ص 389
2- لمعات الشهاب فى سیره محمدبن عبدالوهاب، ص 108


منبع: روزنامه رسالت


 


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط