با نگاهى به سیره معصومین (علیهم السلام) در مىیابیم که تلاش و پرداختن به فعالیتهاى اقتصادى از برجستهترین ویژگىهاى آن بزرگواران است. آنان با این روش درس بزرگى و عزت نفس به پیروان راستین خود آموختهاند. این نوشتارکه به قلم “اسماعیل نساجى زواره” توسط خبرگزارى فارس به نقل از “ماهنامه پاسدار اسلام “ منتشر شده نگاهى کوتاه به جنبه کار و فعالیتهاى اقتصادى در زندگى پیشوایان معصوم(علیه السلام) دارد.یکى از آموزههاى مهم و اساسى براى پیشرفت و سعادت فرد و اجتماع اشتغال به کار و فعالیتهاى اقتصادى است. مکتب حیات بخش اسلام جهت نیل به اهداف مادى و معنوی، انسان را به تلاش مفید و سازنده ترغیب مىنماید و مىفرماید: «و ان لیس للانسان الا ما سعی؛(1) انسان بدون کار و کوشش از چیزى بهرهاى نمىبرد.» با نگاهى به سیره معصومین (علیهم السلام) در مىیابیم که تلاش و پرداختن به فعالیتهاى اقتصادى از برجستهترین ویژگىهاى آن بزرگواران(علیه السلام) است. آنان با این روش درس بزرگى و عزت نفس به پیروان راستین خود آموختهاند. این نوشتار نگاهى کوتاه به جنبه کار و فعالیتهاى اقتصادى در زندگى پیشوایان معصوم(علیهم السلام) دارد.
ارزش کار
کار و تلاش رمز بقاى یک جامعه است. در سیره پیشوایان معصوم(علیهم السلام) فعالیتهاى اقتصادى افراد ارزش بالایى دارد. آن بزرگواران کارگران و تولید کنندگان را بسیار تشویق مىکردند. سیره عملى پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(علیه السلام) این بوده است که بار زندگى خود را شخصا به دوش مىکشیدند و هیچگاه براى تامین ضروریات زندگی، خود را وابسته به دیگران نمىکردند، این امر بیانگر نوع نگرش آن برگزیدگان به دنیا و رابطه آن با آخرت است و بر اندیشههاى انحرافى زهد مآبانه که کار و تولید را با کمالات معنوى و مصالح اخروى در تضاد مىدانستند و یا افکار باطل ارباب مآبانه که کار را وظیفه افراد پست و پایین جامعه مىدانستند، خط بطلان مىکشد.«انس بن مالک» مىگوید: هنگامى که رسول خدا(ص) از جنگ تبوک بر مىگشت، «سعد انصاری» - یکى از کارگران مدینه - به استقبال آن حضرت آمد. وقتى پیامبر(ص) با او دست داد، احساس کرد که دستان وى زبرو خشن است! نبىمکرم(ص) سوال کرد: چرا دستان تو این قدر خشن و زبر است؟ عرضه داشت: یا رسول الله! این خشونت و زبرى دستان من به خاطر کارکردن با بیل و طناب است تا مخارج خانوادهام را تامین کنم. پیامبر(ص) دستان او را بوسید و فرمود: این دستى است که آتش جهنم آن را لمس نخواهد کرد.(2) وقتى ابعاد گوناگون شخصیتى همچون حضرت علی(علیه السلام) را مورد مطالعه و بررسى قرار مىدهیم، مىبینیم که ایشان در عین حال که زاهدترین فرد زمان خود است، فعالترین آنها نیز هست. شهید آیت الله مطهری(ره) مىگوید: «شخصیت علی(علیه السلام) شخصیتى جامع الاضداد است. وقتى خلوت شب فرا مىرسد، هیچ عارفى به پاى او نمىرسد و روز که مىشود گویى این آدم آن آدم نیست. با اصحابش که مىنشیند چنان چهرهاش باز و خندان است که از جمله اوصافش این است که همیشه قیافهاش باز و شکفته است.»(3)
امام موسى بن جعفر(علیه السلام) به یکى از یارانش که کاسب و فروشنده بود، فرمود: «اغد الى عزک؛(4) صبح زود به سوى عزت و سربلندى خود بشتاب» منظور آن حضرت همان کسب و تجارت است. عزت انسان در سایه تلاش او در جهت تولید به دست مىآید.از این رو پیشوایان معصوم(علیه السلام) با تمام مشکلات و مسئولیتهاى طاقت فرساى اجتماعی، سیاسى و فرهنگى در عرصه کار و تلاشهاى اقتصادى کوشا و فعال بودند و در کنار کارگران و غلامان به کار و تولید مىپرداختند.
نکوهش افراد تنبل
بیکارى نه تنها ضربه اقتصادى به فرد و جامعه مىزند، بلکه ضرر و خطر بزرگتر آن متوجه آسیبهاى روحى و روانى فرد مىشود، زیرا انسان را از لحاظ حیثیت و شخصیت واقعى تنزل مىدهد و او را از خوشبختى و سعادت محروم مىسازد. در مکتب حیات بخش اسلام انسانى که صاحب حرفه است و از دسترنج خود مخارج خانوادهاش را تامین مىکند، جایگاه والایى دارد: «ان الله یحب المحترف الامین»(5) و بر عکس آن کسى که توان کارکردن دارد و مخارج خود را بر دیگرى تحمیل مىکند، ملعون خوانده مىشود. رسول گرامى اسلام(ص) در گفتارى حکیمانه افراد تنبل را مورد نکوهش و سرزنش قرار داده و مىفرماید: «ملعون ملعون من القى کله على الناس ملعون ملعون من ضیع من یعول؛(6)ملعون است ملعون است! کسى که بار زندگى خود را به گردن مردم بیندازد. ملعون است ملعون است! کسى که خانوادهاش را در اثر ندادن نفقه ضایع و تباه کند.»امام محمد باقر(علیه السلام) در نکوهش بیکارى و تنبلى مىفرماید: «ایاک و الکسل و الضجر فانهما مفتاح کل شر من کسل لم یود حقا و من ضجر لم یصبر على حق؛(7) به پرهیز از کاهلى و افسردگی، زیرا این دو کلید تمام بدى هاست. آدم تنبل حقش را نمىتواند به دست آورد و آدم افسرده حال نمىتواند در کار حق بردبارى ورزد.» آن بزرگوار باز هم در مذمت تنبلى خاطرنشان نمودهاند که: «انى لابغض الرجل ان یکون کسلان عن امر دنیاه و من کسل عن امر دنیاه فهو عن امر آخرته اکسل؛(8) همانا من دشمن مىدارم فردى را که در کارهاى خوب زندگى دنیوىاش تنبل است؛ زیرا هر کس در کار دنیوى کاهلى کند، نسبت به کار آخرتش کاهلتر خواهد بود.»
تلاش در عرصه تولید
با مطالعه در رفتارهاى اقتصادى پیشوایان معصوم(علیه السلام) مىتوان به اصول کلى در زمینه تولید دست یافت. آنان نه تنها خود علاقه زیادى به کارهاى تولیدى و اقتصادى داشتند، بلکه با استفاده از فرصتهاى مناسب براى شکوفایى نیروهاى درونى و استعدادهاى نهفته افراد زمینه سازى مىنموده و از این طریق در آنان انگیزه تولید و کسب درآمد را تقویت مىکردند. تاکید آن بزرگواران بر تولید بیانگر آن است که اسلام اقتصاد بر محور تولید مخصوصا کشاورزى را بر سایر موارد ترجیح مىدهد. بررسى زندگى امام علی(علیه السلام) نشان مىدهد که آن حضرت در دوران 25 سال فاصله از امور حکومتی، بیشتر وقتشان را به باغدارى و کشاورزى و کارهایى مربوط به آن نظیر حفر چاه و قنات مىگذراندند. اخبار و روایات متعدد تاریخى نشان مىدهد که مهمترین و اصلىترین منبع مالى امام موسى کاظم(علیه السلام) کشاورزى بوده است «على بن ابى حمزه» مىگوید: امام کاظم(علیه السلام) را دیدم که در زمین کشاورزى خود کار مىکرد و عرق مىریخت. عرض کردم: قربانت گردم! پس کارگران کجا هستند؟ فرمود: اى علی! بهتر از من و پدرم در این زمین با بیل کار مىکردند. عرض کردم: آنان را معرفى نما! حضرت فرمود: رسول خدا(ص)، امیرالمومنین(علیه السلام) و پدرانم همه با دست خود کار مىکردند. کشاورزى شغل پیامبران خدا و جانشینان آنان و مردان شایسته است.(9)حمایت از تولیدکنندگان
پیشوایان معصوم(علیه السلام) علاوه بر اینکه خود در عرصه تولید و تلاشهاى اقتصادى پیش گام بودند، از تولید کنندگان و کشاورزان حمایت مىکردند و به آسیب دیدگان و ورشکستگان و قرض دارانى که زندگى اقتصادى آنها به دلیل مشکلات طبیعى مختل شده بود، کمکهاى فراوانى مىکردند. امام علی(علیه السلام) به تولید کنندگان و کشاورزان عنایت ویژهاى داشت. امام صادق(علیه السلام) در این باره مىفرماید: «کان امیرالمومنین یکتب و یوصى بفلاحین خیرا؛(10) امیرمومنان همیشه به عمال و کارمندانشان سفارش کشاورزان را مىنمود.» امام موسى کاظم(علیه السلام) از کشاورزان و تولید کنندگان مدینه زیاد حمایت مىکرد، شخصى مىگوید: در نزدیکى مدینه صیفى کارى داشتم. موقعى که فصل برداشت محصول نزدیک مىشد، ملخها آن را نابود کردند. من خرج مزرعه را با پول دو شتر بدهکار بودم. نشسته بودم و فکر مىکردم. ناگهان امام موسى بن جعفر(علیه السلام) را دیدم که در حال عبور از آن جا بود و مرا دید، فرمود: چرا ناراحتی؟ عرض کردم: به خاطر اینکه ملخها کشاورزى مرا نابود کردهاند.حضرت فرمود: چه قدر ضرر کردهای؟ عرض کردم: یک صد و بیست دینار با پول دو شتر. حضرت به غلام خود فرمود: یک صد و پنجاه دینار به او بده سى دینار سود به اضافه اصل مخارج و دو شتر هم به وى تحویل بده! آن مرد مىگوید: وقتى این کمک را تحویل گرفتم، عرض کردم: وارد زمین من شوید و در حق من دعا کنید. حضرت وارد زمین شد و دعا کرد، سپس از رسول خدا(ص) نقل کرد و فرمود: از بازماندگان مشکلات محکم نگه دارى کنید.(11) بدین سان امام به مسئولان و افراد جامعه مىآموزد که چگونه به افراد آسیب دیده کمک کنند. حضرت موسى بن جعفر(علیه السلام) در کمک به کشاورزى که زراعت او دچار خسارت شده بود، علاوه بر اصل سرمایه، مقدار سودى که انتظار داشت به او مىپردازد، ضمن این که حمایت معنوى خود را نیز اعلام مىدارد و براى آن کشاورز دعا مىکند و با ذکر روایتى از پیامبر(ص) او را مشمول هدایت فکرى و معنوى خود قرار مىدهد.
تامین نیازهاى محرومان
گرفتارىها و نیازمندىها به طور طبیعى ممکن است به سراغ هر انسانى بیاید. در چنین مواقعى که فرد در جامعه دچار مشکل شده و به یارى دیگران نیازمند است، انتظار دارد افراد توانا و توانمند قدمى در جهت حل مشکل وى بردارند. اسلام نهایت کوشش و تلاش خود را به خرج مىدهد که در تمام جامعه اسلامى حتى یک فقیر و نیازمند هم پیدا نشود، اما بدون شک در هر جامعهاى افرادى از کار افتاده آبرومند، کودکان یتیم، بیماران و مانند اینها وجود دارند که باید به وسیله بیت المال و نیز افراد متمکن با نهایت ادب و احترام تامین شوند. توجه به امور معیشتى فقرا و نیازمندان جامعه در سیره پیشوایان معصوم جایگاه ویژهاى دارد.حضرت علی(علیه السلام) حمایت از اقشار محروم و درمانده جامعه را جزء برنامههاى اصلاحى خویش قرار داده بود. آن حضرت(علیه السلام) در عهدنامه خویش به «مالک اشتر نخعی» به وى ماموریت مىدهد که هیچگاه از اقشار محروم غفلت نورزد و نیازهاى آنان را تامین کند: ...«ثم الله الله فى الطبقه السفلی...»(12) امام متقین علاوه بر فرمانهایى که به کارگزاران خویش جهت تامین اجتماعى جامعه مىدهد، خود عملا نیز به تامین این قشر در جامعه اقدام مىکند. آن حضرت خود را پدر یتیمان معرفى مىکند و همچون پدر با آنان رفتار مىنماید.(13) در حدیثى آمده است که امام سجاد(علیه السلام) در شبهاى تاریک از خانه خارج مىشد و انبانى را که در آن کیسههاى درهم و دینار بود بر دوش خویش حمل مىکرد و بر در خانه فقرا مىآورد و به آنان مىبخشید. زمانى که آن حضرت به شهادت رسید و آن عطایا به مردم نرسید، تازه متوجه شدند که آورنده آن بخششها امام سجاد(علیه السلام) بوده است.(14)
«ابوهاشم جعفری» - یکى از اصحاب خاص امام حسن عسگری(ع- ) مىگوید: از فقر و تنگدستى به امام حسن عسگری(علیه السلام) شکایت کردم. آن حضرت با تازیانه خود خطى برروى زمین کشید و شمشى از طلا که نزدیک پانصد اشرفى بود از آن بیرون آورد و فرمود: اى اباهاشم! این را بگیر و ما را معذوردار(!15)
«حسن بن کثیر» مىگوید: در محضر امام محمد باقر(علیه السلام) از ندارى خویش و بىتوجهى برادران شکایت کردم. حضرت خود دستور داد کیسهاى را که در آن هفتصد درهم بود، بیاورند و فرمود: اینها را خرج کن وقتى تمام شد، مرا با خبر ساز.(16)
«صفوان بن ساربان» مىگوید: در محضر امام صادق(علیه السلام) بودم. مردى از اهالى مکه به نام «میمون» نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: کرایه راه سفر تمام شده، نیاز به کرایه دارم. امام بىدرنگ به من فرمود: برخیز و به کار برادرت رسیدگى کن. برخاستم و به حل مشکلات او پرداختم. خداوند کمک کرد و نیاز او بر طرف شد. در این هنگام به محضر امام صادق(علیه السلام) رسیدم، از من پرسید: در مورد نیاز و مشکل برادرت چه کردی؟ عرض کردم به یارى خدا مشکل او حل شد. آن حضرت فرمود: آگاه باش! که حتما برادر دینى ات را یارى کنی. این کار در نزد من محبوبتر و بهتر از آن است که یک هفته خانه کعبه را طواف نمایی.(17)
اعتدال و قناعت در مصرف
حد مطلوب بهره مندى و استفاده از نعمتهاى الهى آن است که همراه با رعایت اعتدال و به قدر کفاف باشد. اعتدال و قناعت در مصرف موجب بقاى نعمت و پدید آورنده زمینه مناسبى براى رشد صفات و کمالات معنوى در انسان است. از جمله آموزههاى سیره معصومین(علیه السلام) این است که انسان تولید و انفاق زیاد داشته باشد ولى در مصرف شخصى به حداقل قناعت نماید. روحیه تولید و تلاش در سیره آن بزرگواران چنان است که تولید را براى ارتقاى سطح معیشت مردم مىخواستند. آنان با تولید بیشتر کمترین استفاده شخصى را مىنمودند. «ابن عباس» مىگوید: در زمان جنگ جمل هنگامى که در منطقه «ذى قار» براى جمع آورى نیرو اردو زده بودیم، یک روز به خیمه مولاى متقیان(علیه السلام) رفتم. دیدم حضرت مشغول دوختن کفش خویش است سلام کردم، امام جواب دادند. پرسیدند: ابن عباس! این نعلین و صله خورده چقدر مىارزد؟ گفتم: ارزشى ندارد. امام فرمودند: حکومت بر شما نزد من از این نعلین بى ارزشتر است، مگر آنکه حقى را برپا سازم و یا باطلى را از میان بردارم.(18)امام باقر(علیه السلام) در این زمینه مىفرماید: «من قنع بما رزقه الله فهو من اغنى الناس؛(19) هر کس به مقدار رزقى که خداوند به او داده قانع باشد پس او بىنیازترین مردم مىباشد.»
امام کاظم(علیه السلام) در مورد اعتدال در مصرف مىفرماید: «من اقتصد وقنع بقیت علیه النعمه و من بذر و اسرف زالت عنه النعمه؛(20) هر کس میانه روى و اعتدال را رعایت کند و قانع باشد، نعمت براى او باقى خواهد ماند و هر کس اسراف کند، نعمت از دستش خواهد رفت.»
نوع لباس، مرکب، منزل و غذاى آن حضرت نمونهاى عالى از اعتدال و میانه روى بود و در برخى موارد امام تصریح مىکرد که علت انتخابش معتدل بودن آن بوده است.
اجراى عدالت اقتصادى
پیشوایان معصوم براى زدودن شرایط ناعادلانه زندگى و دستیابى به عدالت اقتصادى آن هم با توجه به بىعدالتى جامعه آنان، شعار عدالت اقتصادى را مطرح مىکردند و در راه تحقق آن سیاست هایى را در پیش مىگرفتند. در زمان حضرت علی(علیه السلام) مهمترین منبع درآمد حکومت، بیت المال بود که از راههاى گوناگون مانند غنایم جنگى و اخذ مالیات به دست مىآمد، بنابراین بیت المال که به منزله درآمد ملى حکومت ایشان و وسیله رفاه مردم بود از ناحیه ایشان نسبت به آن دقت و دلسوزى مىشد، چنان که وقتى شبى «طلحه» و «زبیر» بر او وارد شدند، امام چراغى را که در برابرش بود، خاموش کرد و فرمود تا چراغى از خانه برایش آوردند. طلحه وزبیر سبب آن را پرسیدند. امام فرمودند: روغن چراغ از بیت المال است. سزاوار نیست با شما، با روشنایى آن همنشینى کنم.(21)امام متقین هرگز اجازه نمىدادند مسئولان حکومتى کوچکترین تعرضى نسبت به اموال بیت المال مسلمانان داشته باشند. به «زیاد بن ابیه» در این مورد نامه نوشت و فرمود: «به خدا قسم! اگر به من خبر رسد که در اموال مسلمانان خیانتى کوچک یا بزرگ از تو سر زده است، چنان با تو برخورد خواهم کرد که خوار و ذلیل و از هزینه زندگى درمانده و پریشان حال گردی»(22) آن حضرت از یک سو به زمامداران درباره توجه به اقشار تولید کنندگان، توزیع کنندگان و خدمتگزاران و مصرف کنندگان سفارش مىکردند و از سوى دیگر جهت امنیت اقتصادى و تامین همه جانبه زندگى مردم، نظارت مستقیم بر بازار را مورد تاکید قرار مىدادند.(23) هم چنین به کارگزاران خود دستور دادند که نرخها را در سطحى نگه دارند که براى همه گروههاى مردم قابل تحمل باشد و به فروشندگان نیز زیانى نرساند.(24) از دیدگاه امیرالمومنین(علیه السلام) درآمد حکومت اسلامى از آن خداست از این رو حتى حاکم اسلامى نیز حق ندارد آن را بدون حساب به اطرافیان خود ببخشد، بلکه باید در میان بندگان مومن خدا یعنى مسلمانان به عنوان عیال الله به تساوى تقسیم شود.
در اواخر دوران حکومت علی(علیه السلام) یاران آن حضرت به دلیل سختگیرىهاى آن بزرگوار در تقسیم بیت المال یکى پس از دیگرى از ایشان جدا شدند، برخى به معاویه و برخى دیگر به گوشه خانههایشان خزیدند و دنبال زندگى شخصى خود رفتند، برخى از دوستان حضرت از این وضع ناراحت بودند؛ بدین روى پس از تامل و چارهجویى از حضرت خواستند قدرى تسامح به خرج دهد و به قریش و اشراف عرب بیش از غیر عرب و موالى حق بپردازد تا قدرى اوضاع حکومت سامان پیدا کند، سپس مطابق گذشته رفتار کند. حضرت در پاسخ آنها فرمودند: «آیا به من مىگویید پیروزى را با ظلم بر کسانى که به ولایت و حکومت بر آنها برگزیده شدهام به دست آورم؟ و الله تا عمر دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان آسمان در پى یکدیگر طلوع و غروب مىکنند، چنین نخواهم کرد! اگر آن مال از آن من هم بود در میانشان به صورت متساوى تقسیم مىکردم، چه رسد به این که آن مال خداست.»(25) این جملات صریحا نشان مىدهد که از منظر على بن ابى طالب و فرزندانش جلب رضایت خواص با اعطاى امتیازات ویژه از بیت المال به آنها خیانت به توده مسلمان و ستم در حق سایر اقشار مملکت است. جایگاه یک مسئول در نظام اسلامى چنان حساس است که حتى هنگام انفاق اموال شخصى خود به دیگران نیز باید همه را به یک چشم بنگرد و اموالش را یکسان و عادلانه انفاق کند.
پىنوشتها:
1. سوره نجم، آیه 39
2. اسدالغابه، ابن اثیر، ج 2، ص 169
3. تعلیم و تربیت در اسلام، شهید مطهری، ص 410
4. مسند الامام الکاظم(علیه السلام)،عزیز الله عطاردی، ج 2، ص 359
5. وسایل الشیعه، حر عاملی، ج 12، ص 13
6. تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ص 37
7. همان، ص 295
8. الحکم الزاهره، على رضا صابرى یزدی، ترجمه محمد رضا انصاری، ج2، ص 469
9. بحارالانوار، مجلسی، ج 48، ص115
10. وسایل الشیعه، ج 13، ص 216
11. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج 15، ص 16
12. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، نامه 53، ص 582
13. اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج 1، ص 406
14. همان، ج 1، ص .389
15. مناقب آل ابى طالب، ابن شهرآشوب، ج 4، ص328
16. الارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 166
17 . اصول کافی، ج 2، ص 198
18. بحارالانوار، ج 40، ص328
19. الحکم الزاهره، ج 1، ص650
20 .بحارالانوار، ج 87، ص 327
21. سیاست نامه امام علی(علیه السلام)، محمد محمدى رى شهری، ترجمه مهدى مهری، ص 444
22. نهج البلاغه، نامه 20، ص 500 - 499
23. نک: نهج البلاغه،، نامه 53
24. همان
25 .نهج السعاده فى مستدرک نهج البلاغه، محمد باقر محمودی، ج 2، ص 452 - 450
منبع: روزنامه رسالت