کودک و تلویزیون (1)

روانشناسان، نهادها و سازمان هاى مرتبط با امور كودكان ، نظرات يكسانى درباره سن دقيق كودكى و سنين مرزى پايان دوران كودكى ندارند. در پيمان نامه حقوق كودك، مصوب مجمع عمومى سازمان ملل متحد در ۲۰ نوامبر ،۱۹۸۹ در تعريف كودك آمده است
شنبه، 11 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حجت اله مومنی
موارد بیشتر برای شما
کودک و تلویزیون (1)
کودک و تلویزیون
کودک و تلویزیون (1)
نويسنده : نگين حسينى
 


 
روانشناسان، نهادها و سازمان هاى مرتبط با امور كودكان ، نظرات يكسانى درباره سن دقيق كودكى و سنين مرزى پايان دوران كودكى ندارند. در پيمان نامه حقوق كودك، مصوب مجمع عمومى سازمان ملل متحد در ۲۰ نوامبر ،۱۹۸۹ در تعريف كودك آمده است: «از نظر پيمان نامه حقوق كودك، كودك كسى است كه سن او كمتر از ۱۸ سال باشد، مگر اينكه براساس قانون ملى قابل اعمال، سن قانونى، كمتر تعيين شده باشد.» (نوبان و صدرى ، ۱۳۸۰ ،  تبريز)
دكتر حسن احدى و فرهاد جمهرى در كتاب «روانشناسى رشد»، دوران كودكى را به دو دوره تقسيم كرده اند: دوره اول كودكى ، از ۲ سالگى تا ۶سالگى و دوره ميان كودكى از ۶ تا ۱۲ سالگى را در بر مى گيرد و پس از اين سن، دوره نوجوانى آغاز مى شود. (احدى و جمهرى، ،۱۳۸۰ ص ۲۴) گروهى از روانشناسانى كه در زمينه روانشناسى رشد، نظريه پردازى كرده اند نيز در مورد تعيين سن كودكى، با هم اختلاف نظر دارند. مثلاً در حالى كه آرنولد گزل (۱۹۶۱ ـ ۱۸۸۰) سن كودكى را تا ۱۰ سالگى مى داند، اريك اريكسون (۱۹۹۴ـ۱۹۰۲) برآن است كه سن كودكى تا ۱۲سالگى ادامه مى يابد و از اين پس، دوره نوجوانى آغاز مى شود. ژان پياژه (۱۹۸۰ ـ ۱۸۹۶) نيز ۱۲ سالگى را پايان دوران كودكى مى داند.
محمد پارسا در كتاب «روانشناسى رشد كودك و نوجوان» ، دوران كودكى را از آغاز تولد تاپيش از نوجوانى مى داند كه شامل سه دوره: دوره شيرخوارگى (از تولد تا ۲ سالگى)، دوره نونهالى (۳ تا ۶ سالگى) و دوره نوباوگى (۶تا ۲۰سالگى)است.تيتى فورسلوند در مقاله اى با عنوان «توافق و اقدامات مربوط به رسانه هاى ديدارى و محافظت از كودكان» در تعريف واژه كودك، مى نويسد: «وقتى صحبت از كودك و مراقبت از او به ميان مى آيد، تعريف هاى مختلفى از اين واژه به ذهن خطور مى كند. پيمان جهانى حقوق كودك كه تمام كشورهاى جهان، به جز ايالات متحده آمريكا و سومالى آن را پذيرفته اند (۱۹۹۷)، هر فرد را تا ۱۸ سالگى كودك مى شناسد.
در كانادا واژه «كودكان » در قوانين مربوط به برنامه هاى كودك، به افراد زير ۱۲سال مربوط مى شود.
در استراليا اين واژه به افراد زير ۱۴ سال اطلاق مى گردد و در ژاپن، برنامه هاى كودك براى افراد زير ۱۵ سال ساخته مى شود. در هلند، فرانسه و بلژيك افراد زير ۱۶ سال كودك شناخته مى شوند و در آلمان و انگلستان نيز، مرز كودكى و نوجوانى، سن ۱۸ است.» (يونسكو ، ۱۹۹۹ ، ص ۴۷۸)
امه دور در كتاب «تلويزيون و كودكان ـ رسانه اى خاص براى مخاطبانى خاص» در تعريف منظور خود از كلمه «كودك» مى نويسد: «دراين كتاب ، اغلب به كودكان، كودك يا كودكى به شكل عام اشاره شده و شامل دوران تولد تا پايان نوجوانى است، اما در صورت لزوم، ما ميان نوزاد، كودكان سنين قبل از دبستان ، كودكان كلاس هاى پايين دبستان، كودكان كلاس هاى بالاتر دبستان، نوجوان دوره راهنمايى و نوجوانان سنين بالاتر ـ و يا هر پاره گروه و گروه فوق العاده اين رده هاى سنى ـ تمايز قائل خواهيم شد. كودكان اين گروه هاى سنى با همديگر و با بزرگسالان از بسيارى جهات متفاوتند.»
با توجه به تعاريف اشاره شده از سن كودكى و ساير تعاريفى كه ديگر صاحبنظران ارائه داده اند، هرچند تفاوت هاى جزيى در تعيين مرز كودكى و نوجوانى وجود دارد، با اين همه به نظر مى رسد كه بيشتر آنان در تعيين سن ۱۲ به عنوان مرز پايان كودكى و آغاز نوجوانى ، اشتراك نظر دارند.
برهمين اساس، نگارنده نيز، سن كودكى را تا ۱۲ سالگى در نظر مى گيرد اما با توجه به اين كه كودكان در سنين نوزادى و نوپايى، پاى تلويزيون نمى نشينند، مجبوريم دامنه سن كودكى را در ارتباط با بحث تلويزيون، از سنى در نظر بگيريم كه به عقيده محققان ، كودكان از آن سن به تلويزيون علاقه نشان مى دهند و برنامه ها را مى بينند. همين موضوع، بهانه اى است تا به طرح سؤال بعدى اين بخش بپردازيم كه : «كودك دقيقاً از چه زمانى ، تلويزيون نگاه مى كند؟»
شروع و ميزان استفاده كودك از تلويزيون
پيش از شروع اين مبحث، بايد پذيرفت كه در حال حاضر بيشتر كودكان، از بدو تولد و رشد در محيط خانواده، در معرض تلويزيون و برنامه هاى آن قرار مى گيرند. «نات راتستاين» در مقاله اى با عنوان «برو تلويزيون تماشا كن! شكل و شيوه نگاه كودكان به تلويزيون »، اين رسانه را «دايه الكترونيك» بسيارى از كودكان مى داند و مى گويد هنگامى كه والدين، وقت نگهدارى از كودك را ندارند، از تلويزيون به عنوان نگهدارنده كودك استفاده مى كنند. او اضافه مى كند: «تلويزيون حتى بر بچه هاى كوچكتر از دو سال اثر مى گذارد. دكتر «دان اندرسن » روانشناس دانشگاه ماساچوست مى گويد: وقتى با پدر و مادر كودك هشت ماهه اى صحبت مى كردم، دريافتم كه كودك آنها روزى ۶ساعت در معرض تصاوير و صداى تلويزيون است و اگر تلويزيون را خاموش كنند، صداى گريه اش بلند مى شود.»
هولن بك و اسلابى (۱۹۸۲) نيز اعلام كردند كه كودكان ۶ماهه، روزانه حدود يك ساعت و نيم از وقت خود را به تماشاى تلويزيون مى گذرانند.
هر چند گزارش هايى از اين دست، كم نيست اما بايد گفت كه نوزادان در اين سنين، به طور ثابت تلويزيون نگاه نمى كنند و حتى از تماشاى آن نيز لذت آگاهانه نمى برند.
«مارسل و وايجز» و «تام ون در وورت» در مقاله اى با عنوان «آموزش تلويزيون: اثرات مطالعه آموزش انتقادى»، با استناد به گزارش «مورى و كيپكس» (۱۹۸۱) اعلام كرده اند كه كودكان اروپايى از ۳ سالگى به بالا، همه روزه يك ساعت و نيم تا دو ساعت به تماشاى تلويزيون مى نشينند.
در مقاله «تلويزيون و افزايش شناخت»، از سايت اينترنتى museum.tv ۲۰۰۳ در زمينه ارتباط سن كودك و نوع توجه او به تلويزيون، آمده است: «توجه به تلويزيون تا پيش از ۲سالگى، به طور پراكنده صورت مى گيرد. در ۲۴ و ۳۰ ماهگى ، يك تغيير اساسى در ميزان توجه و الگوى توجه اتفاق مى افتد. توجه بصرى در سال هاى پيش از دبستان، افزايش مى يابد اما اغلب در ۸سالگى ، توجه بصرى به اين وسيله كاهش مى يابد، احتمالاً به اين دليل كه رمزگشايى تلويزيون، ديگر عادى شده است و الگوى توجه، شروع مى كند به شبيه شدن به الگوى توجه بزرگسالان.»
ويلبرشرام ، جك لايل و ادوين پاركر(۱۹۶۰) نيز كه تحقيقات آنها با وجود گذشت چندين دهه، هنوز يكى از منابع اصلى تحقيق در زمينه كودك و تلويزيون تلقى مى شود، در تحقيق خود آورده اند: «نخستين تجربه مستقيم كودك با تلويزيون، عموماً از ۲سالگى شروع مى شود. در آغاز ، احتمالاً كودك به ديدن برنامه اى مى پردازد كه شخص ديگرى آن را انتخاب كرده است اما طولى نمى كشد كه كودك، خود شروع به كشف جهان تلويزيون مى كند و به سليقه هاى خاص خود شكل مى دهد.
در سه سالگى ، كودك مى تواند براى ديدن برنامه مورد علاقه خود، فرياد بكشد. احتمالاً اين برنامه ها، برنامه هاى كودك هستند. قهرمان اين برنامه ها، معمولاً حيوانات و شخصيت هاى نقاشى متحرك هستند كه سهم عمده اى از همه آنها را خيال پردازى و عمليات مختلف تشكيل مى دهد.
در ۳ سالگى يك كودك معمولى تعدادى از برنامه هاى كودك را تماشا مى كند و به زودى به فيلم هايى نظير وسترن و برنامه هاى تفريحى شبيه به آن علاقه مند مى شود.
در ۶ سالگى كودك معمولاً با تمامى رسانه هاى سمعى و بصرى آشنا شده، تمايل بيشترى به برنامه هاى تلويزيونى نشان مى دهد.»
برى گونتر و جيل مك آلر (۱۹۴۴) نيز معتقدند، گزارش هاى والدين درباره تماشاى تلويزيون توسط كودكانشان ، نشان مى دهد كه تماشاى مداوم تلويزيون در كودكان، بين سنين ۲ و ۳ شروع مى شود.
برايند نظرات محققان و پژوهشگران حاكى از آن است كه همگى آنها از تسلط تلويزيون به كودك، شگفت زده اند. شرام و همكارانش مى گويند: « تسلط تلويزيون در ده سال اول عمر كودك شگفت آور است. در منطقه كوهستانى راكى ، جايى كه تلويزيون بيشترين قدمت را از نظر استفاده دارد، ميانگين سنى كه كودكان در آن سن استفاده از تلويزيون را شروع مى كنند، دوسال و هشت ماه است و اين بدان معنى است كه نيمى از كودكان دوسال و ده ماهه، استفاده از تلويزيون را شروع كرده اند. در سانفرانسيسكو، شهرى كه ما تلاش هاى ويژه اى را براى تمييز ميان استفاده از روى كنجكاوى و استفاده مرتب از رسانه ها به عمل آورديم، دريافتيم كه ۳۷درصد كودكان در ۳ سالگى ، ۶۶ درصد در ۴ سالگى ، بيش از ۸۰درصد در ۵ سالگى (سن كودكستان) و بيش از ۹۰درصد در ۶ سالگى ـ يعنى هنگامى كه در سال اول تحصيلات ابتدايى هستند ـ از تلويزيون كم و بيش به طور مرتب استفاده مى كنند.
وقتى كه اين اطلاعات را با چگونگى استفاده كودكان از ساير رسانه ها مقايسه مى كنيم، درمى يابيم كه هيبت تلويزيون بسيار زياد است.»
به نظر مى رسد تلويزيون تنها رسانه اى است كه هر روز مورد استفاده كودكان قرار مى گيرد. براساس يافته هاى شرام و همكاران در ۱۰سالگى ، سه چهارم همه كودكان در هر روزى كه تصور كنيم ، بيننده تلويزيون هستند واين ميزان دوبرابر ميزان استفاده از هر رسانه ديگرى در آن سن است (همان منبع، ص ۴۵).
آمارهاى پراكنده و متفاوتى در زمينه تلويزيون و كودكان وجود دارد كه بسيارى از آنها، به دهه هاى پيش مربوط مى شوند و شايد نتوانند منابع قابل استنادى باشند. در مقاله اى با عنوان «اثرات اجتماعى تلويزيون ـ تلويزيون و كودكان » (۲۰۰۳) ، تازه ترين آمار دراين مورد (درجامعه آمريكا) آمده است:
« ـ ۸۱درصد كودكان ۲تا ۷ ساله ، تلويزيون را به تنهايى و بدون نظارت بزرگترها تماشا مى كنند.
ـ ۷۰درصد مراكز روزانه نگهدارى كودكان، هر روز از تلويزيون استفاده مى كنند.
ـ ۵۴درصد كودكان ۴تا ۶ سال وقتى از آنها سؤال شد كه بين تماشاى تلويزيون و بودن با پدر، يكى را انتخاب كنند، گفتند كه ترجيح مى دهند تلويزيون تماشا كنند.
ـ اين مسأله نشان داده شده كه كودكانى كه بيش از ۱۰ ساعت در هفته، تلويزيون مى بينند، از اثرات منفى تحصيلى رنج مى برند.
ـ متوسط كودكان آمريكايى ۲تا ۱۱ سال، هفته اى ۲۰ساعت تلويزيون تماشا مى كنند.»
دلايل استفاده كودكان از تلويزيون
كودكان علاقه زيادى به تلويزيون دارند. به نظر مى رسد اين كه كودكان هنگام ديدن برنامه هاى مورد علاقه خود كمترين فاصله را با تلويزيون مى گيرند كه از علاقه وافر آنها به تلويزيون ناشى مى شود.
احتمالاً نخستين دليل علاقه كودكان به تلويزيون، لذت خاصى است كه از سرگرم شدن بدون احساس مسئوليت، به آنها دست مى دهد. تلويزيون دنيايى است كه هر چند بزرگترها در آفرينش آن، نقش اول را دارند، اما هيچ جنبه اى از توبيخ و مؤاخذه در آن نيست. كودكان به راحتى و با آسودگى خيال، با شخصيت هاى محبوب ارتباط ذهنى و عاطفى برقرار مى كنند، در دنياى خيالى آنها زندگى مى كنند و هرگونه كه بخواهند و آرزو داشته باشند، از جانب آنها عكس العمل دريافت مى كنند. اين لذت سرگرم شدن مى تواند نخستين دليل علاقه كودكان به تلويزيون باشد.
شرام و همكاران، در توضيح علل علاقه مندى كودكان به تلويزيون، علاوه بر لذت جويى، به موضوع دريافت اطلاعات عمومى از طرف كودكان اشاره مى كنند و بهره اجتماعى حاصل از تلويزيون را سومين عامل جذابيت اين وسيله مى دانند كه به اين وسيله، كودكان در نتيجه صحبت كردن با يكديگر در زمينه برنامه هاى مختلف، به نوعى با دنياى اجتماعى اطراف خود نيز ارتباط برقرار مى كنند. (شرام و همكاران، ،۱۳۷۷ ص۴۰) كودكان معروف اند به اين كه مرز ميان واقعيت و رؤيا را به هم مى ريزند. در واقع كودكان چنان درگير جريان ها و اتفاقات روى صفحه تلويزيون مى شوند كه آنها را به زندگى واقعى منتقل مى كنند. مطالعات صورت گرفته نشان مى دهد كودكان به دليل برخوردارى از نيروى تخيل قوى، تلويزيون را وسيله اى براى بسط تخيلى زندگى رؤيايى درون خود تبديل مى كنند.
به طور خلاصه، شرام، پاركر و لايل، علل اصلى: لذت طلبى، كسب اطلاع و استفاده اجتماعى را به عنوان دلايل تماشاى تلويزيون توسط كودكان ذكر كرده اند. به گفته آنان، دلايل ديگر همچون سرگرمى، فرورفتن در جهان تخيل و رؤيا، هم ذات پندارى با افراد جالب و جذاب، فراموش كردن مشكلات زندگى واقعى، فرار از كسالت كارهاى يكنواخت و روزمره و دلايل مشابه، از ديگر عللى است كه به انگيزه لذت طلبى مربوط مى شود.
تحقيق در مورد چگونگى و دلايل استفاده كودكان از تلويزيون، از دهه ۱۹۶۰ آغاز شده است. مسلماً در زمينه كودك و تلويزيون، تحقيقات زيادى صورت گرفته كه بيان همگى آنها، خارج از موضوع اين پايان نامه است. اما تاريخچه جامعى از بررسى هاى انجام شده در زمينه كودك و تلويزيون، در كتاب «شناخت مخاطب تلويزيون، با رويكرد استفاده و رضامندى» آمده كه مى تواند مورد استفاده علاقه مندان قرار گيرد.

منبع: روزنامه ايران
ادامه دارد ...

 


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط