اولین پایتختی تهران

آقامحمدخان قاجار تهران را به عنوان پایتخت انتخاب کرد و در 11 جمادی‌الاولی 1200، در تهران جلوس کرد و به نام او سکه زدند و خطبه خواندند. (1) بار دیگر، پس از کشتن لطفعلی‌خان زند در رمضان 1210، در تهران تاج‌گذاری
سه‌شنبه، 3 شهريور 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اولین پایتختی تهران
 اولین پایتختی تهران

 

نویسنده: مصطفی مؤمنی




 

آقامحمدخان قاجار تهران را به عنوان پایتخت انتخاب کرد و در 11 جمادی‌الاولی 1200، در تهران جلوس کرد و به نام او سکه زدند و خطبه خواندند. (1) بار دیگر، پس از کشتن لطفعلی‌خان زند در رمضان 1210، در تهران تاج‌گذاری کرد و به نام او سکه زدند. اعتمادالسلطنه تاج‌گذاری دوم او را یک بار 1209 (2) و بار دیگر 1210 (3) ذکر کرده است. این زمان مصادف با آغاز انقلاب صنعتی انگلستان بود. سراسر دوره‌ی قاجار با شکوفایی صنعت در غرب و پیامدهای همه جانبه‌ی آن برای جهان، از جمله ایران، مصادف بود.
در 1200، آقامحمدخان پس از انتخاب تهران به عنوان پایتخت، ارگ را مقر سلطنت خود کرد و به توسعه‌ی بناها و عمارات سلطنتی در ارگ تهران پرداخت. (4) در زمان آقامحمدخان قصرهایی در ارگ ساخته شد. تختِ مرمر، (5) که بیشتر مصالح آن را از قصر کریم‌خانی شیراز آورده بودند، از آثار این دوره است. (6) باغ و ایوان و میدان و کاخ و تأسیسات دفاعی، در ارگ یا شارستان / شهرستان احداث شد. پورداود (7) جمعیت تهران را در زمان آقامحمدخان پانزده هزار تن برآورد کرده است. (8) مورخان، سیاحان و صاحب نظران عوامل انتخاب شهر کوچک تهران را به عنوان پایتخت چنین برشمرده اند: نزدیک بودن به خاستگاه و مقر ایل قاجار در استرآباد و مازندران، (9) موقعیت سوق الجیشی شهر که از سه طرف با کوه‌های البرز محصور است، (10) خودکفایی اقتصادی و هم جواری تهران با سکونتگاه ایلات افشار و ساوُجْبُلاغ و خلج‌های ساوه و عرب‌های ورامین که طرفدار آقامحمدخان بودند. (11) به گفته‌ی اولیویه (12)، سیاح فرانسوی که در 1211 در تهران بوده است، آقامحمدخان کوشید تا مردم را در تهران سکنا دهد و تجارت را در آنجا برقرار کند. وی در ادامه ذکر کرده که در آن دوره، با احتساب سه هزار تن قشون ساخُلوی تهران، جمعیت این شهر بیشتر از پانزده هزار تن نبوده است. (13)
در 1212، فتحعلی شاه (حک‍: 1212-1250)، برادرزاده‌ی آقامحمدخان، جانشین وی شد. از اوایل قرن سیزدهم به تدریج زمینه‌های رشد و توسعه‌ی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تهران فراخم شد. گزارش‌های این دوره، به ویژه گزارش‌های چند سیاح اروپایی، گواه سادگی هیئت ظاهری تهران است و نشان می‌دهد که تا اواسط سلطنت ناصرالدین شاه، هنوز شهر از نظر صنعت و تجارت طراز اول نبوده است. اعتمادالسلطنه از قول موریه (14)، نماینده‌ی سفارت انگلیس که در 1807/1222 با فتحعلی شاه ملاقات کرده بود، نوشته که دور باروی شهر چهار و نیم تا پنج میل (هر میل ح‍ 1/6 متر) بود و شهر شش دروازه داشت که سردر و جوانب آنها به کاشی‌هایی با صورت ببر و حیوانات دیگر مزین بود. او شهر تهران را به بزرگی شیراز دانسته ولی بیوتات و ابنیه‌ی آن را کمتر از شیراز ذکر کرده و افزوده است که عمارات تهران غالباً با خشت بنا شده‌اند و شباهت آنها به ابنیه‌ی عالیه کمتر است. تنها بنای شایان توجه این شهر مسجد شاه است که ناتمام است و غیر از آن، شش مسجد کوچک در تهران هست. تهران سه یا چهار مدرسه‌ی بزرگ بیشتر ندارد و ظاهراً 150 کاروان سرا و 150 حمام دارد. دو میدان بزرگ دارد که یکی در شهر و دیگری در ارگ است. دو عمارت ییلاقی سلطنتی این شهر یکی قصر قاجار و دیگری نگارستان است. (15) به گفته‌ی کینیر (16)، در 1813/1228، محیط تهران حدود چهار میل بود، دیواری استوار با تعداد زیادی برج و خندقی خشک شهر را احاطه کرده و تنها ساختمان شایان ذکر در داخل شهر، ارگ بود که استحکامات آن از استحکامات دور شهر مستحکم‌تر بود. (17)
در 1822-1821/1238-1236، کرپورتر تهران را به عنوان پایتخت جدید، شهری نو اما نسبتاً کوچک خوانده است. (18) به نوشته‌ی فریزر در 1833/1249، تهران بدمنظر است و گنبد و مناری به عنوان شاخص در آن نیست و در اطراف آن نه باغ و بیشه، که باروهای گلی و خرابه‌های بسیار هست، (19) در تهران چیز شایسته‌ای برای دیدن وجود ندارد (20) و تهران فقط مقر شاه و جایگاه خزانه است، (21) محیط آن چهار میل و دارای دو برج و خندقی مهیب است ولی هیچ جنبه‌ی جاذب و مشخصی ندارد، بازارها تنها گذرگاه‌های با اهمیت آن‌اند و کوچه‌های آن تنگ و باریک و کج و معوج است، بازارهای آن وسیع و آکنده از کالا و انسان است، در آنجا دو گنبد مشخص وجود دارد که یکی از آنها، که کلاهکی زراندود دارد، متعلق به مسجد شاه است. (22)
با توجه به وضع بد اقتصادی ایران در دوره‌ی فتحعلی شاه، طبیعی است که پایتخت آن نیز در این دوره چندان رشد و توسعه‌ای نداشته باشد. از 1134 که محمود افغان بر صفویان چیره شد تا 1250 (پایان سلطنت فتحعلی شاه)، یعنی در مدت 116 سال، سراسر ایران بدترین وضع اقتصادی را داشت، زیرا در این مدت جنگ‌های متعددی با دولت روسیه درگرفت و راه تجارت از سوی شمال، بر ایران بسته شد. (23)
تاریخ تهران و وضع سیاسی آن را در چارچوب جهان بینی تشیع و فعالیت علمای شیعه‌ی دوره‌ی قاجار، به سه دوره می‌توان تقسیم کرد: دوره‌ی شروع ورود علما در سیاست، دوره‌ی کوشش متجددان برای آوردن تمدن جدید اروپا به ایران، و دوره‌ی مبارزه‌ی علمای تجددطلب برای تغییر حکومت سلطنتی و برقراری نظام مشروطه و قبول برخی رسوم تمدن غرب. در آغاز دوره‌ی قاجار، مقارن ظهور فقیه اصولی بزرگ شیعه، آقامحمدباقر بهبهانی مشهور به وحید بهبهانی (متوفی 1205) در عتبات عالیات، زمینه برای فعالیت علمای اصولی در ایران مهیا شد. بهبهانی در نیمه‌ی دوم قرن دوازدهم، پس از مواجهه‌ی جدّی با مسلک اخباری، که حدود دو قرن بر حوزه‌های علمی و جوامع شیعی سیطره داشت، و فائق آمدن بر فقهای مبرِّز این جریان در کربلا، اخباریگری را از رونق انداخت و نظریه‌ی اجتهاد را احیا کرد. تأکید او در آثارش بر اثبات درستی عمل اجتهاد و حجیت فتوای مجتهد و به تبع آن شکل گیری نظام مجتهد - مقلد بود. (24) مشخصه‌ی دوره‌ی شروع ورود علما در سیاست، یعنی از آغاز سلطنت آقامحمدخان تا مرگ محمدشاه قاجار (1264)، تکمیل و توسعه‌ی مبانی نظریه‌ی اجتهاد نزد شیعه‌ی دوازده امامی، ظهور مراجع تقلید و افزایش نفوذ علمای دین و حضور آنان در امور سیاسی و دولتی بود. فقهای بزرگی مانند شیخ جعفر نجفی معروف به کاشف الغطاء (متوفی 1228) در عراق، میرزاابوالقاسم بن ملامحمد حسن گیلانی (جیلانی) معروف به میرزای قمی (متوفی 1231) در قم، و ملااحمد نراقی (متوفی 1244) در کاشان، هر سه از شاگردان بهبهانی، قائل به تسری وظایف سیاسی و دینی امام دوازدهم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به فقیه جامع الشرایط، در عصر غیبت، بودند و عقیده داشتند فقیه از جانب آن حضرت، به نصب عام، منصوب می‌شود و او اداره‌ی امور سیاسی را به پادشاه عادل تفویض می‌کند تا عهده‌دار امور سیاسی و سلطنت شود. بنابراین، فقیه خود منصوب عام از جانب امام معصوم و مشروع است و سلطان نیز فقط در صورتی که از جانب ولی فقیه منصوب شود مشروعیت پیدا می‌کند. (25) این اندیشه‌ی بنیادین فقهی به صورت قوه نامیه‌ی حوزه‌های دینی و مبنای معرفتی و منشأ آثار فرهنگی معنوی و مادّی دوره‌ی قاجار درآمد و در دوره‌ی مشروطیت تحولاتی یافت. نکته‌ی درخور توجه آن است که بنابر نظام مجتهد - مقلد، «شاه نیز مقلد محسوب می‌شد و به لحاظ نظری ناگزیر بود دولت را به بازوی اجرایی اقتدار علما تبدیل کند». (26) وجود این شرایط، جهان بینی تشیع دوازده امامی را روشن‌تر، پرتوان‌تر، گسترده‌تر و ژرف‌تر کرد، به طوری که تمام جامعه را دربرگرفت. وقف، به عنوان جلوه‌ای تمام عیار از جهان بینی تشیع دوازده امامی، پیامدهایی داشت که به طور همه جانبه در جامعه و فضای آن زمان تهران پدیدار گردید. اگرچه این دوره مقارن بود با انقلاب کبیر فرانسه (1789) و جدا شدن دین از سیاست و ظهور ناپلئون (حک‍: 1219-1804/1230-1815) و شروع تمدن جدید در اروپا، در زمان فتحعلی شاه و محمدشاه (حک‍: 1250-1264) مردم ایران در کار توسعه‌ی امور داخلی بودند و کمتر به اروپا توجه داشتند. با این حال در سراسر دوره‌ی قاجار (1210-1344) ایران با تمدن جدید اروپا رویارو شد که آثار آن در تهران مانده است. (27) در دوره‌ی فتحعلی شاه، محمدشاه و اوایل سلطنت ناصرالدین شاه (حک‍: 1264-1313) در ارگ کاخ‌هایی احداث گردید. در طول این دوره در شمال ارگ، در درون و بیرون شهر تهران نیز کاخ‌هایی با معماری ایرانی ساخته شد. متن کتیبه‌ی مقبره‌ی فتحعلی شاه در قم، که شرح حال او به قلم چند تن از ادیبان دربار است، توجه او را به ساختن کاخ در تهران نشان می‌دهد. (28)
هم زمان با تکمیل کار کاخ‌ها و احداث کاخ‌های جدید در زمان فتحعلی شاه، بناهایی نیز با کارکرد دینی احداث می‌شد، که از آن جمله است مسجدشاه یا مسجد سلطانی (مسجد امام کنونی) که تاریخ بنای آن 1229 ضبط شده است. (29) این مسجد در خیابان پانزده خرداد، جنب بازار تهران، واقع گردیده و از بناهای ارزشمند دوره‌ی قاجار است. (30)
از دیگر آثار این دوره در تهران، مسجد - مدرسه‌ی فخریه یا مروی است که از 1229 تا 1231 ساخته شده است. این بناها را حاج محمدحسین خان مروی، ملقب به فخرالدوله، به همراه املاک و قنوات و مستغلات آن، در دوره‌ی فتحعلی شاه وقف کرده است. مقدمه‌ی وقف نامه محمدحسین خان مروی تا حدی فضای مذهبی آن روز را بیان می‌کند. (31) صورت املاک موقوفه‌ی مدرسه، در وقف نامه مفصّل آن ذکر شده است. علاوه بر افزایش مستغلات، بر اثر تغییر کاربَری موقوفه‌ی محمدحسین خان مروی به کاربری تجاری، متولیان در سده‌ی سیزدهم و چهاردهم رَقَبات (املاک و مستغلات موقوفه) فراوان دیگری را وقف مسجد - مدرسه‌ی مروی کردند. این موارد نشان دهنده‌ی توجه به سرمایه‌گذاری در امور معنوی در آن دوره است:
1) وقف نامه حاجیه نه‌نه، در 17 جمادی‌الاولی 1271، در زمان تولیت حاج ملامیرزا محمد اندرمانی طهرانی، از مجتهدان طراز اول تهران.
2) وقف‌نامه حاج ملارضاقلی، معروف به حاجی آخوند، در مورد وقف قریه‌ی حصارین دماوند در جمادی‌الاولی 1296 و رجب 1299 برای مسجد و مدرسه.
3) وقف نامه شیخ علی خان رشتی شفتی، از استادان قدیم مدرسه‌ی خان مروی، در محرم 1350. (32)
مسجد جامع تهران (جامع عتیقِ دارالخلافه، احداث در 1072) از آثار دوره‌ی شاه عباس دوم (حک‍: 1052-1077) است که در 1252 شیخ رضا آن را مرمت کرد. بعدها شبستان بزرگ و شبستان گرم خانه آن ساخته شد. پس از چندی حاج میرزامسیح تهرانی، شبستان چهل ستون را در مشرق مسجد بنا کرد. درباره‌ی تاریخ بنای این شبستان، اعتمادالسلطنه (33) نوشته است که به گفته‌ی بعضی، تاریخ این بنا 1202 است، ولی به گفته‌ی آیت الله حسن سعید تهرانی (متوفی 1375 ش)، امام جماعت مسجد جامع در شبستان مذکور، تاریخ بنای آن 1226 است. تاریخ مرمت آن نیز براساس کتیبه‌ی سردر شبستان، 1240 است. گلدسته‌ی چوبی قدیمی شبستان بزرگ احتمالاً متعلق به دوره‌ی قاجار است. به دلیل نزدیکی مسجد جامع به مسجد امام، فاصله‌ی بین آن دو را، که بازار است، بین الحرمین (بازار بین الحرمین) می‌گویند. (34) از دیگر مساجد دوره‌ی فتحعلی شاه قاجار، مسجد سید عزیزالله واقع در محله‌ی بازار قدیم نزدیک چارسوق کوچک است، که کاشی کاری‌های زیبایی دارد. (35)
به نوشته‌ی سر ویلیام ازولی (36)، مستشرق انگلیسی، در 1811/1226 تهران، با جمعیتی معادل چهل تا شصت هزار تن، سی مسجد و مدرسه و سیصد حمام عمومی و شش دروازه داشت. (37) زین العابدین شیروانی در ریاض السیاحه (38) شمار خانه‌های تهران را پانزده هزار واحد ذکر کرده است. در صورتی که ساکنان هر خانه را دست کم پنج تن بدانیم، جمعیت تهران در آن زمان 75000 تن بوده است.
هم زمان با احداث مساجد، حوزه‌های علمیه نیز تشکیل می‌شد، به طوری که از آن پس تهران یکی از مراکز و حوزه‌های معتبر علمی با شخصیت‌های برجسته‌ی دینی شد.
یهودیان و مسیحیان نیز در تهران امکان زندگی در کوی‌های خاص خود را داشتند. در دوره‌ی قاجار دو کلیسا در تهران وجود داشت: کلیسای طاطاووس مقدّس، قدیم‌ترین کلیسای تهران (متعلق به دوره‌ی فتحعلی شاه)، واقع در ضلع غربی کوچه‌ی ارامنه، نزدیک بازار و در نزدیکی بقعه‌ی سید اسماعیل، و کلیسای گئورک مقدّس در جوار بازارچه‌ی شاهپور، که در 1251 ساخته شد. (39)
موجودیت اماکن مذهبی اسلامی بر پایه‌ی کمک‌های مالی و وجوهات، به خصوص وقف، استوار بود. موقوفات، هم در این دوره و هم در دوره‌های بعد، پشتوانه‌ی تأسیس و حفظ و گسترش مساجد و مدارس و افزایش جمعیت طلاب و علمای دین در تهران بود. مراکز مذهبی تهران، با توجه به منزلت اجتماعی - سیاسی علمای آن، به کانون فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی تبدیل شدند، که کل ایران را تحت تأثیر قرار می‌داد.
در دوره‌ی محمدشاه قاجار (1250-1264) نیز ساختارهای سنتی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تهران همچنان توسعه یافت، اما بنابر گزارش اَبُت (40)، سرکنسول انگلیس در تهران، مورخ 17 ذیقعده‌ی 31/1257 دسامبر 1841 هر چند تهران در آن دوره پایتخت بود، از حیث بازرگانی جزو شهرهای درجه‌ی دوم یا سوم ایران به شمار می‌رفت. این شهر تجارت خود را مدیون وجود دربار و جایگاهش نسبت به مازندران در شمال، استرآباد و نقاط پرجمعیت خراسان در شمال شرقی و مشرق، قم و کاشان و اصفهان و شیراز در جنوب و یزد و کرمان در جنوب شرقی بود، تمام این نواحی اجناس اروپایی و سایر محصولات را از تهران فراهم می‌کردند؛ ولی تهران با نواحی مغرب ایران رابطه‌ی تجاری محدودی داشت که منحصر به واردات غله و سایر ملزومات بود و این نواحی تولیدات اروپایی را از طریق تبریز و قزوین دریافت می‌کردند. (41)
تبریز از نظر بازرگانی در ردیف اول بود، زیرا نه تنها بازار عمده‌ی پرجمعیت‌ترین ایالات کشور بود بلکه اجناس اروپایی قزوین و تهران و سایر شهرهای ایران را تأمین، و آن را در مملکت توزیع می‌کرد. (42) در همین دوره و در زمان تأسیس کنسولگری انگلیس در تهران (اوایل 1841/1257)، با وجود آنکه تجارت خارجی ایران با اروپا و روسیه گسترش یافته بود، هیچ تاجر انگلیسی‌ای در تهران اقامت نداشت و هیچ تجارت خانه‌ی انگلیسی‌ای در آنجا دایر نبود. طبق گزارش ابت، تنها تجار تحت الحمایه‌ی انگلیس، که در آن دوره ساکن تهران بودند، دو یا سه هندی الاصل بودند که از مدت‌ها قبل در آنجا اقامت داشتند و یک تن مالتی که تازه به تهران آمده بود. (43)

دارالخلافه‌ی ناصری

در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه، براساس نخستین آمار خانه‌ها و سایر بناهای دارالخلافه (شهر تهران) در 1269، تهران دارای پنج محله (ارگ، عودلاجان، بازار، سنگلج و چالمیدان) بود. هر محله دکان‌های ویژه‌ی خودش را داشت و بازار مختص تجارت و پیشه‌وری بود. ارگ، با 232 خانه، کوچک‌ترین محله بود و درون حصاری قرار داشت که با پلی به شهر متصل می‌شد. عودلاجان با 2619 خانه بزرگ‌ترین محله‌ی شهر بود. محله‌ی بازار (جدا از خود بازار) 1524 خانه، سنگلج 1695 خانه و چالمیدان 1802 خانه داشت. طبق این آمار، هر محله به پاتق و گذر تقسیم می‌شد. (44) امامزاده‌ها، مساجد، تکیه‌ها و مدارس تهران دارای موقوفاتی بودند و تعداد کاروان سراها و دکان‌های وقفی نیز بسیار بود. از 4260 باب دکان در محله‌های تهران، 405 باب وقفی بود. (45) چالمیدان، که محله‌ی نسبتاً فقیرنشینی محسوب می‌شد، کمترین تعداد وقف را داشت.
تعداد موقوفات محله‌های عودلاجان و سنگلج مساوی بود و بیشترین تعداد اوقاف در محله‌ی بازار قرار داشت که بیشتر اهالی آن از تجار و کسبه بودند و همین امر حاکی از رابطه‌ی نزدیک بازار و روحانیان است و در غالب مواردی که نام متولیان موقوفات بازار ذکر شده است، متولیان روحانی هستند، چنان که در محله‌ی بازار 42 باب دکانِ وقف مسجد شاه در اختیار امام جمعه و شش باب دکانِ وقف سیدالشهدا در دست شیخ باقر پیش نماز و حمام حاجی محسن در اختیار میرزاابوالحسن پیش نماز بود. تعدادی از واقفان بازار از تجار بودند. در بازار، علاوه بر دکان‌های وقفی، تعداد زیادی کاروان سرا و تیمچه در زمره‌ی موقوفات بود که میزان موقوفات بازار را نسبت به موقوفه‌های سایر محله‌ها افزایش می‌داد. (46)
در اوایل دوره‌ی قاجار، کارکرد اقتصادی شهر، در حال گسترش بود. انتقال مالیات و بهره‌های مالکانه از سایر نقاط کشور نیز، بر اثر استقرار حکومت و قشون در تهران و سکونت جمعی از مالکان کشور در آن و اینکه گروهی از تهرانی‌ها برخی از آبادی‌های اطراف تهران و کشور را به تملک خود درآوردند، از جمله منابع درآمد شهر بود. مجموعه‌ی بازار در آن هنگام، مرکز پایدار بازرگانی و صنعتگری محلی، ملی و تا حدودی بین المللی بود. از این دوره به بعد، به ویژه در دوره‌ی ناصری، بر اهمیت بازار افزوده شد. به این ترتیب کارکردهای دینی و اقتصادی به خصوص بازار، ساختار اصلی سنتی شهر را تشکیل می‌داد.
مقارن با پایان دوره‌ی قاجار، نخستین سرشماری علمی تهران انجام گرفت که تا حدودی ساختار سنتی اجتماعی و اقتصادی تهران آن روز را بیان می‌دارد: در زمستان 1284 (16 رمضان تا 12 ذیقعده) میرزا عبدالغفارخان ملقب به حاج نجم الملک (نجم‌الدوله)، از معلمان دارالفنون، به یاری هشت تن از شاگردانش کار سرشماری تهران را به پایان برد. (47)
این سرشماری، جمعیت تهران را از نظر تعداد، سن، جنس، شغل، وضع طبقاتی و مذهبی، نحوه‌ی مالکیت و تصرف واحد مسکونی، تعداد مغازه‌ها، مساجد، مدارس، حمام‌ها، تعداد مهاجران و نظایر آن، به دست می‌داد. طبق این برآورد، جمعیت تهران (کل نفوس رعیت) 147256 تن بود که با احتساب 8480 سپاهی، جمعیت شهر 155736 تن، (48) یعنی بیش از ده برابر زمان آقامحمدخان قاجار شده بود. در جدول‌های 1 و 2، پراکندگی جمعیت تهران، برحسب مقام اجتماعی در محله‌های شهر و نیز برحسب محل تولد افراد یا انتساب آنها، نشان داده ده است.
در نظام کهن‌سال سلطنتی ایران، جامعه از دو طبقه ترکیب شده بود: ثروتمندان و مالکان بزرگ، و مردمان میانه حال. (49) بر مبنای سرشماری 1284، بیش از 17000 تن از 147000 تن جمعیت تهران، یعنی 10% کل جمعیت، را وابستگان و خادمان تشکیل می‌دادند. (50)
وجود نظام طبقاتی در تهران، طبق آمار نجم الدوله تأیید می‌شود: عده‌ای از رجال و تجارِ نسبتاً ثروتمند، صاحب چندین دکان بودند و تجار بسیار ثروتمندی نیز کاروان‌سرایی به نام خود داشتند و در چند کاروان سرای دیگر نیز سهیم بودند. (51) یک درصد از رجال، که می‌توان آنان را ثروتمند به شمار آورد، خانه‌های بزرگی با چندین حیاط و ساختمان در پنج محله‌ی قدیمی تهران داشتند و 20% از جمعیت تهران اجاره‌نشین بودند. (52) گاه در یک خانه ده خانوار سکونت داشتند. تعداد اجاره‌نشین‌های محله‌ی بازار کمتر از سایر محلات بود، زیرا به قول نجم الملک اهالی بازار مستأجر نمی‌گرفتند، که این امر نشان دهنده‌ی ثروت نسبی و بی نیازی اهالی آنجاست. (53) در 1286 تعداد اجاره نشینان 30/8% بود، که افزایش جمعیت را نسبت به افزایش تعداد خانه‌ها نشان می‌دهد. (54)
در واقع، درباریان سربار جامعه بودند و زندگی آنان از مالیات‌ها و بهره‌های مالکانه تأمین می‌شد. این نوع زندگی فعالیت‌های جنبی دیگری به همراه داشت که رشد و گسترش تهران را شتاب می‌بخشید. حاصل این وضع اجتماعی و بازده فرهنگی - اقتصادی آن در دوره‌ای که با نفوذ سرمایه داری صنعتیِ اروپا مقابله می‌شد، یکی از مسائل اساسی این عصر است که آثار آن در دوره‌های بعد تهران ظاهر شد.
تهران، بنابر سرشماری 1284، 47 مسجد، 35 مدرسه‌ی علوم دینی با 1463 طلبه‌ی ساکن در آن، 34 تکیه و 190 حمام عمومی داشت. (55) در جامعه‌ی آن زمان تهران، پیروان دین‌های دیگر (111 زردشتی، 1006 ارمنیِ مسیحی و 1578 یهودی) در کوی‌های جداگانه زندگی می‌کردند. فرنگیان ساکن تهران، از مرد و زن و طفل، 130 تن بودند. (56)
براساس همین سرشماری، فرهنگ معنوی و مادی مسلط بر زندگی مردم و شهر تهران تا اواسط دوره‌ی ناصری، فرهنگ سنتی ایرانی - اسلامی براساس سطح درک مردم آن زمان و مواریث گذشته و ساختار اجتماعی - اقتصادی خاص آن دوره بود و بر کارکردهای اصلی زندگی و ساختارهای فضای شهری و روابط و جریان‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی تهران تأثیر مستقیم داشت و ساختار اصلی شهر تهران تا 1284، شامل این سه کارکرد بود: کارکرد اداری - سیاسی و نظامی - دفاعی (ارگ، مشتمل بر دربار و باروی آن و انتظامات دفاعی و نظامی درونی و پیرامون شهر)، کارکرد دینی - فرهنگی (مساجد و مدارس دینی، کلیساها و کنیسه‌ها)، و کارکرد اقتصادی (بازار و فعالیت‌های کشاورزی و غیره).

جدول 1
پراکندگی جمعیت شهر تهران در 1284، برحسب مقام اجتماعی در محله‌های شهر (واحد به تن)

مقام اجتماعی
محله

آقایان و کسبه

غلام سیاه

نوکر

زنان محترم

کنیزسیاه

خدمتکار

جوان و طفل

کل

ارگ

744

13

576

676

99

115

791

3014

عودلاجان

9549

271

3192

10538

1530

1041

10374

36495

چالمیدان

10861

88

791

11186

282

298

11041

34547

سنگلج

8120

147

2735

9601

487

885

7698

29673

بازار

7184

175

2191

8924

435

686

7079

26674

حومه‌ی شهر

6181

62

1087

5138

181

288

3911

16853

کل

42644

756

10572

46063

3014

3313

40894

147256

نجم الدوله، ص 384


جدول 2
پراکندگی جمعیت شهر تهران در 1284، برحسب محل تولد یا انتساب افراد، در محله‌های شهر (واحد به تن)

محل تولد یا انتساب
محله‌های شهر

قاجار

طهرانی

اصفهانی

آذربایجانی

متفرقه

کل

ارگ

70

1182

76

194

1492

3014

عودلاجان

1268

11498

1989

1960

19780

36495

چالمیدان

358

9975

3103

973

201380

34547

سنگلج

104

1884

1205

2043

22437

29673

بازار

91

10012

2374

1485

12712

26674

حومه‌ی شهر

117

2694

1208

1546

11288

16853

کل

2008

39245

9955

8201

87847

147256

نجم الدوله ، ص 385

منازل مسکونی نیز در محله‌های ارگ سلطانی به جز در شمال ارگ، عودلاجان، سنگلج، چالمیدان، و بازار ساخته شده بود و هر محله کدخدایی داشت که از میان ریش سفیدان و معتمدان محل انتخاب می‌شد و از دولت مواجب نمی‌گرفت. (57) فقط کدخدای محله‌ی ارگ را سلطان انتخاب می‌کرد که صاحب جیره و مواجب نیز بود. (58) در حوالی باروی شهر گورستان بود. راه‌های اصلی و کوچه‌ها و بن بست‌های تنگ، پیکره‌ی شهر را تشکیل می‌دادند. اداره‌ی شهر برعهده‌ی کلانتر بود که در مقام شهربان و شهردار ایفای وظیفه می‌کرد و منصوب شاه بود. (59) از نظر سیاسی، استبداد و از نظر اقتصادی نوعی نظام فئودالی و از نظر اجتماعی جامعه‌ی طبقاتی بر شهر حاکم بود.
این دوره، به رغم نفوذ قدرت مذهبی در دستگاه سلطنتی و جامعه، بنابر مقتضیات زمان (از جمله انقلاب کبیر فرانسه و نفوذ استعمار)، دوره‌ی تماس با تمدن غرب و آشنایی با اوضاع دنیای جدید و تحولات اجتماعی و صنعتی غرب و توجه به اخذ دانش و فنون غربی بود. (60) از اوایل دوره‌ی قاجار، به ویژه از دوره‌ی فتحعلی شاه، بر اثر برقراری و گسترش روابط سیاسی و نظامی و تجاری با کشورهای دیگر، ایرانیان به تدریج با مفاهیم فرهنگ معنوی و دستاوردهای فرهنگ مادّیِ دوران صنعتی آشنا شدند و در تهران نیز ساختارهای مربوط به آن بنیان گرفت. در 1236 سازمان اداری مستقلی تأسیس شد تا ارتباط مستمر سیاسی ایران را با کشورهای خارجی برقرار کند. این سازمان در 1239 به «وزارت دول خارجه» تبدیل شد. (61) به دنبال آن، برای اولین بار در تاریخ سیاسی ایران، هیئت دولت مرکزی، به ریاست صدراعظم و چهار وزیر (داخله، مالیه، فواید عامه و دول خارجه)، اداره‌ی امور عمومی کشور را برعهده گرفتند. (62) نخستین اندیشه‌های اصلاح‌طلبانه در دستگاه دولت به وجود آمد و اندیشه‌ی تجدد در ایران نیز، همچون دیگر کشورهای مشرق زمین، با اصلاحات دولتمردان به جامعه راه یافت. به این ترتیب، صنف تازه‌ای از روشنفکران و ترقی‌خواهان به وجود آمد که در سرنوشت جامعه تأثیر گذاشت. پیشروان اصلاح و ترقی جدید، عباس میرزا و دو وزیر وی میرزاعیسی فراهانی (متوفی 1237 یا 1238) و میرزاابوالقاسم فراهانی (متوفی 1251)، بودند که میراث آنان به امیرکبیر رسید. او به نوآوری در راه نشر فرهنگ و دانش و صنعت جدید، پاسداری از هویت ملی و استقلال سیاسی ایران در مقابله با تعرض غربی، اصلاحات سیاسی و مبارزه با فساد و ایجاد اخلاق مدنی معتقد بود. با رفتن میرزا عیسی و میرزا ابوالقاسم فراهانی و امیرکبیر، اصالت هویت سیاسی نیز از میان اهل دولت رفت و اغلب ایشان مرعوب یا مجذوب فرنگیان شدند. (63) در واقع، پس از قتل امیرکبیر، به جای برخورد پویایی که رجال متدین با فرهنگ غرب داشتند، دوره‌ی تسلیم در مقابل تمدن غرب به وجود آمد و کار به التقاط فرهنگی و غرب‌زدگی کشید. تهران عرصه‌ی رویارویی فرهنگ سنتی اسلامی - ایرانی با فرهنگ جدید فرنگی شد و وارد فصل جدیدی از تاریخ تحول اجتماعی خود گردید.
برخورد فناوری اروپایی با فرهنگ سنتی ایرانی در دوره‌ی ناصری، به پذیرش آرام اندیشه‌ها و مظاهر مادّی غرب، خصوصاً در تهران، انجامید و نبرد سنت و تجدد در اواسط حکومت ناصرالدین شاه به اوج خود رسید. (64) تجدد، معماری تهران و سبک زندگی تهرانی‌ها را دگرگون کرد. (65) از جمله آثار غرب‌گرایی در معماری این دوره، ساخت برخی مدارس و بناهای فرهنگی و مسکونی به سبک غربی با زمینه‌ی معماری ایرانی بود. به طور خلاصه، تمام اقداماتی که در مدت پنجاه سال، از آغاز سلطنت فتحعلی شاه، صورت گرفت، زمینه را برای تأسیس دارالفنون آماده ساخت. از جمله‌ی این اقدامات بود: استخدام معلمان خارجی، اعزام محصل به اروپا، دایر شدن مدارس فرانسوی و مؤسسات امریکایی، تأسیس چاپخانه‌ی سنگی در 1245، انتشار نخستین روزنامه‌ی فارسی به مدیریت میرزا صالح شیرازی (از محصلان اعزامی به انگلستان در 1231) با چاپ سنگی به سال 1253، انتشار روزنامچه‌ی دارالخلافه طهران در 5 ربیع الثانی 1267 که از شماره‌ی دوم به بعد روزنامه‌ی وقایع اتفاقیه نامیده شد، تعلیم زبان فرانسه و انگلیسی و ترجمه‌ی کتاب و رساله از این زبان‌ها به فارسی. (66) ساختمان دارالفنون، که از مهم‌ترین تأسیسات دهه‌ی 1260 است، به دستور امیرکبیر در شمال شرقی ارگ سلطنتی احداث شد. (67) این نخستین بار بود که دولت مستقیماً اقدام به تأسیس آموزشگاه کرد و تمام مخارج تأسیس و نگاهداری و اداره‌ی آن را برعهده گرفت و برای خود مسئولیتی در امر تعلیم و تربیت قائل شد؛ از این رو سال 1268 (سال افتتاح دارالفنون) را باید مبدأ تحول و دوره‌ی جدید در فرهنگ ایران شمرد. (68) دارالفنون، با معلمان اروپایی‌اش، عامل مؤثری در شناساندن تمدن اروپا و فرهنگ جدید غرب بود. (69) به این ترتیب، تهران با گذر از سنت‌های ایرانی - اسلامی و مواجهه با تحولات اجتماعی حاصل از غرب‌گرایی، در فرهنگ معنوی و مادّی خود دچار دوگانگی شد. اما با مطالعه در ساختمان مساجد و مدارس علمیه این دوره، معلوم می‌شود که هنوز سنن اسلامی در تهران مستحکم بوده است.
برخی از مساجد و مدارس علمیه‌ی اوایل سلطنت ناصرالدین شاه عبارت‌اند از:
مسجد - مدرسه‌ی حاج رجبعلی، در خیابان پانزده خرداد کنونی، که به قولی استاد محمدقلی شیرازی آن را در 1262 بنا کرده است. (70) براساس فهرست اوقاف، در 1252 حاج رجبعلی مدرسه را وقف مسجد کرده است. (71)
مسجد - مدرسه‌ی شیخ عبدالحسین مجتهد آذربایجانی (شیخ العراقین)، در خیابان خیام کنونی (محل باغ قدیمی پاچنار، انتهای بازار کفاش‌ها) که با سرمایه‌ی میرزا تقی‌خان امیرکبیر به تصدی شیخ عبدالحسین ساخته شد. بر کتیبه‌ی سردر مسجد سال 1270 مرقوم است. مدرسه در مغرب این مسجد قرار دارد که درِ منبت‌کاری عالی آن اثر استاد نوروز طهرانی به تاریخ 1279 است. (72)
مسجد - مدرسه‌ی دروازه دولت، بنابر وقف نامه‌ی ربیع الاول 1272 مهدعلیا، مادر ناصرالدین شاه، (73) این مسجد - مدرسه احتمالاً در دوره‌ی محمدشاه ساخته شده است.
مسجد - مدرسه‌ی قنبرعلی‌خان، در چهارراه سیروس، کوچه‌ی تقوی، که کتیبه‌ی سردرش دارای تاریخ 1288 است. این مدرسه را مدرسه‌ی سعدیه نیز خوانده اند. (74) امامزاده سیداسماعیل نیز در 1262 و 1281 در دو مرحله تکمیل شد. (75)
نقشه‌ای که اگوست کرسیس (76) (کرشیش)، استاد اتریشی مدرسه‌ی دارالفنون، به کمک دو تن از شاگردانش، ذوالفقار بیک و محمدتقی خان، از تهران تهیه کرده، متعلق به جمادی الاولی 1275 است. این نقشه‌ی رنگی، که از نقشه‌ی برزین دقیق‌تر است، اطلاعات بسیاری درباره‌ی نوع بناها (مساجد، ادارات دولتی، پادگان‌ها، کاروان سراها، تجارت خانه‌ها، حمام‌ها، خانه‌ها، باغ‌ها و غیره) و اسامی مکان‌ها دارد و مؤید نوسازی شهر و توسعه‌ی آن است. در نقشه‌ی کرسیس، ارگ نیز با جزئیات ترسیم شده است. این نقشه نشان می‌دهد که ارگ، در فضایی به وسعت نُه کیلومتر مربع، در محدوده‌ی حصار عصر صفوی، بنا شده است. شش دروازه در این نقشه مشخص شده است: دروازه‌ی دولت، دروازه‌ی شمیران، دروازه‌ی دولاب، دروازه‌ی شاه عبدالعظیم، دروازه‌ی محمدیه (یا دروازه نو، که برزین به آن اشاره‌ای نکرده است) و دروازه‌ی قزوین. تنها فضای عمومی باز، سبزه‌میدان (میدان شاه سابق) بوده است. (77)
معماری با سبک غربی از بناهای دربار شروع شد و سپس طراحی شهری تهران را دربرگرفت. در 1284، در دوره‌ی ناصری، معماری عمارت‌ها و قصرهای ارگ، مانند عمارت حرم خانه و خوابگاه ناصرالدین شاه و کوشک شمس العماره، تحت تأثیر اسلوبِ عمارت‌ها و قصرها و ساختمان‌های اروپایی، به خصوص فرانسوی، بود و معماری ایرانی با آمدن مهندسان و معماران اروپایی و تحصیل معدودی از دانشجویان ایرانی در فرانسه و تقلید از معماران فرانسوی، به تدریج صبغه‌ی اروپایی به خود گرفت. (78) کشیدن راه‌آهن از تهران به حرم حضرت عبدالعظیم در 1305 نیز یکی از مظاهر تمدن غرب بود. (79) نتیجه اینکه تهران، که تا اواسط دوره‌ی ناصری صفات شهرهای ایرانی - اسلامی را داشت، بر اثر التقاط فرهنگی و برخی عوارض غربی، نه تنها درگیر گسترش تدریجی مناسبات سرمایه‌داری و سلطه‌گری دول اروپایی گردید، بلکه به لحاظ جغرافیایی و فرهنگی نیز دچار ظواهر فرهنگ مادی اروپایی شد. بخش قدیم شهر ویژگی سنتی اسلامی - ایرانی داشت و بخش جدید آن در بخش نوبنیاد غرب گرا، دارای ساختمان‌هایی به سبک و هندسه و هیئت اروپایی بود. (80)
بنابر قول اعتمادالسلطنه، (81) سبب تأسیس دارالخلافه‌ی ناصری در 1284، افزایش جمعیت بود؛ چون شهر قدیم تهران گنجایش آن جمعیت را نداشت، ناصرالدین شاه دستور داد در پیرامون تهران قدیم، شهری به نام وی بنا کنند.
حصار جدید تهران به شیوه‌ی غربی دارای دوازده دروازه و برج و بارو، و خندقی هشت ضلعی بود که جمعی از مهندسان و معماران، با همکاری مهندس فرانسوی مسیو بولر، به دستور ناصرالدین شاه، کار احداث آن را شروع کردند. (82) ابتدا برج و بارو و استحکامات دفاعی سابق را خراب و خندق را پر کردند. محیط شهر را از سه کیلومتر به حدود نوزده کیلومتر (18460 زرع) رساندند. خندق تهران را مطابق نقشه‌ی خندق پاریس به شکل هشت ضلعی ساختند و چند باستیان / باستیون (قلعه‌ی نگه‌داری جنگ افزار) جدید اطراف شهر بنا کردند. (83) به نوشته‌ی جمال‌زاده، (84) حصار تازه 58 قلعه داشت و براساس طرح وبان (85)، مهندس نظامی فرانسوی، بنا شده بود. محیط آن 19596 متر و مساحت داخلی شهر نیم فرسخ مربع بود، اما گرنی (86) (87) افزایش مساحت شهر را از حدود دوازده کیلومتر مربع به 31 کیلومتر مربع و افزایش محیط حصار را نیز از 6/5 کیلومتر به هجده کیلومتر ذکر کرده است.
طراحی دارالخلافه چنان بود که اقامتگاه سلطنتی در مرکز شهر قرار می‌گرفت و دیگر جایگاه حاشیه‌ای سابق را نداشت. (88) از دوازده دروازه‌ی شهر، پنج دروازه عبارت بودند از: دروازه دولت و دروازه شمیران در شمال، دروازه قزوین در مغرب، دروازه دولاب در مشرق و دروازه شاه عبدالعظیم در جنوب. هفت دروازه هم در شمال، جنوب، مغرب و مشرق قرار گرفتند و بعداً سیزدهمین دروازه به ضلع جنوبی اضافه شد، تا راه‌آهن تهران - شاه عبدالعظیم از آن عبور کند. (89)
در نقشه‌ی دارالخلافه‌ی ناصری، که میرزا عبدالغفار نجم‌الدوله در 1309 ترسیم کرده است، میدان توپخانه و خیابان‌های منشعب از آن کاملاً مشخص اند. (90) طبق این نقشه، شکل میدان مستطیل، جهت طولی آن شرقی - غربی و نسبت طول و عرض آن یک به دو بوده و طول میدان حدود 220 متر و عرض آن 110 متر بوده است. شش خیابان به میدان متصل می‌شده که تا امروز نیز تعداد و موقعیت آنها تغییر چندانی نکرده است. دو خیابان به ضلع جنوبی متصل می‌شده که تقریباً نسبت به محور میدان متقارن اند. در جهت جنوب شرقی، خیابان ناصریه (ناصرخسرو) میدان را به شهر، و در جهت جنوب غربی، خیابان باب همایون آن را به ارگ متصل می‌کرده است. در ضلع شمالی میدان، تقریباً روبروی خیابان‌های جنوبی، دو خیابان از میدان جدا می‌شد که خیابان شرقی، لاله‌زار و خیابان غربی، امین السلطان (یا علاءالدوله، فردوسی کنونی) نام داشت. خیابان لاله‌زار مقابل ناصریه و امین السلطان مقابل باب همایون بود. در مشرق میدان، خیابان چراغ گاز (یا چراغ برق، بعداً امیرکبیر) نزدیک ضلع جنوبی و در مغرب میدان، خیابان مریضخانه (یا سپه، امام خمینی کنونی) نزدیک ضلع شمالی قرار داشت. عناصر کالبدی و کارکردهای شهری بیانگر ترکیب هماهنگ قالب و محتوا در دوره‌ی خود هستند. خیابان‌ها، به سبب اهمیت نقطه‌ی شروعشان (محل ورود از خیابان به میدان و بالعکس)، دروازه و سردر داشتند. سردر نماد حاکمیت، و دروازه نمایانگر تفکیک بخش‌های مختلف شهر بود. بانک شاهی (تأسیس در 1306) نیز معرف روابط جدید اقتصادی بود. (91) هر چند عناصر و کارکردهای پیرامون میدان توپخانه، تابع تحولات اروپایی مآبی بود و فضای به دست آمده، عناصر جدید فرهنگی و هنری داشت، هویت و ویژگی ایرانی خود را از دست نداده بود. (92)
اما تجزیه و تحلیل کارکردها و ساختار فضایی (93) حاصل از آنها در آن خیابان‌ها، حاکی از نفوذ فرهنگی غربی است، حتی برخی از این خیابان‌ها فرنگی‌نشین بوده و سفارتخانه‌های کشورهای غربی در آنها قرار داشته اند. اقوال برخی از جهانگردان و مأموران سیاسی دوره‌ی ناصری و شاهان بعدی و بقایای فرهنگ مادی گذشته، از همین امر حکایت می‌کند. به نوشته‌ی اورسول (94) کلیه‌ی محلات مشرف به خیابان لاله‌زار و خیابان دروازه دولت (سعدی کنونی) که موازی آن بود، بعد از جلوس ناصرالدین شاه احداث و آباد شده است. (95) خانه‌های اعیانی چند تن از سرشناسان ایرانی و محل اقامت اروپاییان در این خیابان‌ها بود، از جمله خانه‌ی کنت دومونت فرت (96) (اولین رئیس نظمیه‌ی تهران در عهد ناصری) در خیابان دولت (چهارراه کنت)، و خانه‌ی دکتر تولوزان / طولوزان (97) (حکیم باشی مخصوص و مشاور مورد اعتماد ناصرالدین شاه) در خیابان لاله‌زار بود.
در همین دوره، اعیان و اشراف ساخت ویلاهایی به سبک اروپایی را در محله‌ی دولت، در بخش شمالی شهر، شروع کردند. (98) روند اعیان‌نشینی و اروپایی‌نشینی شمال تهرانِ آن زمان (اواخر دوره‌ی ناصری) در دوره‌ی مظفری افزایش یافت، به طوری که در 1321 شمال میدان توپخانه بیشتر اروپایی‌نشین بود. (99) توصیف لرد کرزن، سیاستمدار انگلیسی، نیز غرب‌گرایی شهرسازی این بخش تهران را تأیید می‌کند. (100) ادوارد براون، ایران‌شناس مشهور انگلیسی، در 1888/1305 نوشته که خیابان مورد علاقه‌ی اروپاییان در تهران خیابان مستقیم علاءالدوله است که سفارت‌های انگلیس و ترکیه و آلمان و ایتالیا و فرانسه در آن واقع شده و نیز اداره‌ی تلگراف هند و اروپا در آنجاست. بین سفارت‌ها دکان‌هایی است که کسبه‌ی آن اروپایی اند. این خیابان دو مهمانخانه دارد و یک عکاس روس در آن خیابان ساکن است. در انتهای خیابان دروازه‌ای است که طاق دارد و با عبور از آن وارد میدان توپخانه می‌شویم که اطرافش سربازخانه است. (101)
تأسیسات صنعتی غربی نیز به تدریج در اطراف میدان توپخانه و خیابان‌های منشعب از آن ایجاد شد؛ در 1296 کارخانه‌ی چراغ گاز و در 1298 کارخانه‌ی چراغ برق افتتاح گردید و در 1305 عمارت تلگراف‌خانه در شمال مدرسه‌ی دارالفنون، متصل به بناهای دیوانی ارگ و در جنب خیابان ناصریه، به سبک بناهای فرنگی ساخته شد. (102) در 26 ربیع الاول 1307، ناصرالدین شاه خط تراموای تهران را افتتاح کرد. این خط از میدان توپخانه به سمت مشرق می‌رفت و از خیابان چراغ گاز و مقابل بازار پامنار نزدیک سفارت روسیه می‌گذشت. (103)
در دوره‌ی ناصری، میدان مشق سربازخانه، مرکز بریگاد قزاق (104) خوانده می‌شد و در جایی بود که امروز در شمال خیابان امام خمینی ساختمان‌های شهربانی، وزارت امور خارجه، اداره‌ی پست، موزه‌ی ملی مَلِک و موزه‌ی ملی ایران (موزه‌ی ایران باستان) قرار دارند. پس از آنکه ناصرالدین شاه امتیاز تشکیل بریگاد قزاق را به روس‌ها داد، آنها ساختمانی به سبک معماری خودشان برپا کردند و میدان مشق گسترده‌ای ساختند که دورتادور آن را حصاری می‌گرفت. ناصرالدین شاه و رئیس روسی بریگاد قزاق از بالاخانه‌ای که هنوز در این ساختمان هست، رژه‌ی قزاقان را تماشا می‌کردند. میدان مشق، جز رژه و تمرین سپاه، کاربرد دیگری نیز داشت؛ در میان این میدان توپ نظامی بزرگی قرار داشت که با شلیک توپ از آن، تهرانی‌ها را از هنگام طلوع آفتاب، ظهر و غروب و در ماه رمضان از وقت سحر و افطار آگاه می‌کردند. (105) توپ مروارید (106) در ضلع جنوبی میدان ارگ واقع بود. (107) میدان مشق در زمان قاجاریه دو دروازه داشت: یکی در جایی که امروز بانک سپه (در خیابان امام خمینی) قرار گرفته و دیگری تقریباً در جایی که سر در باغ ملی گفته می‌شود. (108)
تا 1284، مهم‌ترین تکیه‌ی تهران تکیه‌ی حاج میرزا آقاسی بود که بزرگ‌ترین و پربیننده‌ترین تعزیه‌ها در آنجا اجرا می‌شد، تا اینکه به دستور ناصرالدین شاه، در ارگ دولتی تکیه‌ی دولت (109) ساخته شد. (110) در 1290، معیرالممالک مسجد - مدرسه‌ای احداث و وقف کرد که به نام خودش مشهور شد. (111)
پس از گسترش دارالخلافه، اداره‌ی امور تهران نیز با بهره‌گیری از تجارب اروپاییان، نظم و ترتیب تازه‌ای یافت. تا 1295، اداره‌ی عمومی تهران را کلانتر به عهده داشت، اما ناصرالدین شاه، بعد از سفر دومش به فرنگ در 1295، «وزارت جلیله‌ی پلیس» را در تهران افتتاح کرد و رئیس این وزارتخانه که عنوان احتساب را نیز داشت با عنوان شهربان و شهردار، جانشین کلانتر شد. در 1297، کامران میرزا، نایب السلطنه و حاکم وقت تهران، شیوه نامه‌ای به محمدحسن خان صنیع الدوله، وزیر احتساب، ابلاغ کرد که اساس اداره‌ی عمومی دارالخلافه‌ی ناصری را تشکیل می‌داد. در همین سال، رئیس احتسابیه شرح خدمات اداره‌ی احتسابیه و تنظیفیه را بر مبنای دستورالعمل حاکم تهران نوشت. این شیوه نامه حاوی نکات بسیار مهم و جدیدی در اداره‌ی امور شهر تهران بود، از جمله درباره‌ی خیابان‌ها، مجوز ساخت و ساز، بهداشت، نظم بازار، تنقیه و تطهیر و مرمت مجاری آب‌ها و تقسیم آب و توسعه‌ی معابر. (112)
در بند اول شیوه نامه‌ی رئیس احتسابیه، برای اولین بار پس از گسترش دارالخلافه، از شهر قدیم و جدید سخن به میان آمده و بند دهم نیز به لزوم گرفتن مجوز ساختمان‌سازی اختصاص دارد که تا پیش از آن سابقه نداشته است. طبق این بند، برای احداث ساختمان‌ها و خانه‌ها و مستغلات در شوارع و معابر یا مرمت و تعمیر آنها، اجازه‌ی اداره و رعایت شیوه نامه و نقشه‌ی مهندسی ضروری بود، ولی در بنایی‌هایی که دخلی به کوچه و خیابان و راه‌ها نداشت، کسب مجوز لازم نبود. (113)
بنا بر بند دوم شیوه نامه‌ی 1297، اداره‌ی قنات‌های وقفی و غیروقفی شهر برعهده‌ی وزارت احتسابیه و تنظیفیه گذاشته شد و امور مربوط به اداره‌ی آنها تحت نظم جدیدی قرار گرفت. برخی از این قنات‌ها، که آب آشامیدنی مردم و آب مصرفی تأسیسات و باغ‌ها و مزارع تهران را تأمین می‌کردند، عبارت بودند از: قنات حاجی علی‌رضا، قنات نظام‌الدوله مشهور به قنات حاجی شهاب الملکی، قنات حاجی محمدعلی معروف به قنات امین الملکی، قنات سنگلج، قنات سپهسالار معروف به آب باغ صبا، قنات نظامیه، قنات مبارکه‌ی ناصری، و قنات مهرکرد. (114)
بعضی از اقدامات مهم فرهنگی دوره‌ی ناصری در تهران چنین بوده است: تأسیس دارالفنون؛ تأسیس وزارت علوم در 1272 در زمان وزارت علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه؛ اعزام 42 تن (بیشتر از فارغ التحصیلان دارالفنون) در 6 رمضان 1275 به فرانسه برای تحصیل در رشته‌هایی چون طب، نظام و فنون و نقاشی؛ تأسیس مدرسه‌ی مشیریه در 1290 برای تدریس زبان‌های خارجه؛ ایجاد مجمع نخبگان و دانشمندان و مترجمان در 1293 که به تألیف نامه‌ی دانشوران ناصری انجامید؛ تشکیل مجلسی از اطبای ایرانی و اروپایی به نام «مجلس حفظ الصحه» در 1293؛ تأسیس نخستین بیمارستانی دولتی به سبک جدید در 1293 به فرمان سپهسالار؛ دایر کردن مدرسه‌ی نظامی با معلمان ایرانی که از فارغ التحصیلانِ دارالفنون بودند و عده‌ای معلم اروپایی؛ تأسیس مدارس خارجی، مانند مدرسه‌ی سن‌لویی که لازاریست‌ها در 1277 تأسیس کردند، مدرسه‌ی پسرانه‌ی امریکایی که در 1289 شروع به کار کرد، مدرسه‌ی دخترانه‌ی سن ژوزف که «جمعیت خواهران سن ونسان دوپل» (115) در 1292 تأسیس کردند، مدرسه‌ی پسرانه‌ی آلیانس (116) فرانسه که در 1308 و مدرسه‌ی دخترانه‌ی امریکایی که در 1313 تأسیس شدند. (117) از نمادهای بارز تلفیق دیدگاه اسلامی و گرایش به مظاهر تمدن غربی در دوره‌ی ناصری و تأثیر آن بر ظاهر تهران، مجموعه‌ی بهارستان، ساخت میرزاحسین‌خان سپهسالار، است. وی در 1296-1297 مسجد - مدرسه‌ی عظیم و باشکوه ناصریه را بنیان گذاشت. در دوره‌ای که سید حسن مدرس نایب التولیه‌ی آنجا بود، آن را مدرسه‌ی عالی سپهسالار (مطهری کنونی) نامیدند. میرزاحسین‌خان در جوار آن، عمارت بهارستان را به منظور خانه‌ی شخصی خود بنا کرد که در آغاز مشروطیت تبدیل به مجلس شورای ملی شد. (118)
تهران در اوایل قرن چهاردهم چنان رشدی کرد که استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی ضرورت یافت؛ از این رو، دولت در 1308 به میرزا جوادخان، که از کارمندان عالی رتبه‌ی وزارت امور خارجه بود، امتیاز ایجاد شرکت درشکه‌رانی را واگذار کرد. شرکت میرزاجوادخان سی دستگاه کالسکه از غازان وارد کرد و در همان سال، شرکت افتتاح شد. 23 کالسکه در شهر کار می‌کردند و هفت تای دیگر کالسکه‌های اضطراری بودند. (119) درشکه‌های تک اسبه در چهار نقطه می‌ایستادند: میدان توپخانه، سبزه‌میدان، اطراف سفارت انگلیس و میدان سرچشمه. این درشکه‌ها از بامداد تا سه ساعت بعد از شامگاه در محلات عمومی می‌ایستادند و برای مسافرت یا ساعتی کرایه می‌شدند، اگر کسی پس از ساعات مقرر کالسکه لازم داشت، می‌توانست از دوایر شرکت، کالسکه‌ی مخصوص کرایه کند. (120)
دوره‌ی ناصری عصر گسترش مبادلات بازرگانی، تأسیس کارخانه‌ها، تجارت خانه‌ها و بانک‌ها بود و این کارخانه‌ها در تهران و اطراف آن تأسیس شد: کارخانه‌ی ریسمان رسی (1275)، در نزدیکی قصر قاجار، نزدیک تهران، وسایل این کارخانه را محمودخان ناصرالملک از مسکو خریده بود، این کارخانه بعد از چندی تعطیل شد و عمارت آن ابتدا مخزن تدارکات حربیه، و بعد ضراب خانه‌ی دولتی شد؛ کارخانه‌ی تفنگ‌سازی (1276)، که ماهانه هزار قبضه تفنگ دَنگی می‌ساخت؛ کارخانه‌ی کاغذسازی؛ کارخانه‌ی چلواربافی، در نزدیکی تهران؛ کارخانه‌ی بلورسازی (1285)، این کارخانه بلور بسیار اعلی تولید می‌کرد ولی بعدها به دلیل کمبود مواد اولیه تعطیل شد، در حدود 1305، حاج محمدحسن اصفهانی امین دارالضرب کارخانه‌ی بلورسازی دیگری احداث نمود و در 1306، «کمپانی بلژیکی بلورسازی در ایران» کارخانه را راه انداخت، ولی این کارخانه نیز بسته شد؛ (121) کارخانه‌های چینی سازی، که نخستین بار در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه تأسیس و پس از مدتی تعطیل شدند؛ (122) کارخانه‌ی شمع ریزی؛ کارخانه‌ی جبه‌خانه (اداره‌ی اسلحه‌سازی)؛ کارخانه‌های کوچک چراغ گاز و چراغ برق، برای نخستین بار در 1297، با صرف سی هزار لیره، در خیابان شرقی میدان توپخانه تأسیس شد که تا اوایل قرن چهاردهم روشنایی خیابان ارگ و بناهای سلطنتی را تأمین می‌کرد ولی به سبب کمبود زغال تعطیل شد، یک ایرانی این کارخانه را به ده هزار لیره خرید و در 1819/1309 به یک شرکت بلژیکی به نام «کمپانی عمومی بلژیکیِ روشنایی و حرارت ایران» فروخت. (123)
کارخانه‌ی کبریت‌سازی، در 1308 به تشویق امین‌الدوله تأسیس شد. شرکتی روسی به نام «شرکت صنعتی و تجارتی ایران»، به ریاست پولیاکوف (124)، بیست هزار لیره برای تأسیس کارخانه‌ی کبریت‌سازی در خلازیر / خرازین، در نزدیکی زرگنده، سرمایه گذاری کرد، اما این کارخانه خیلی زود تعطیل شد، چون در خلازیر مقدار چوب مورد نیاز کارخانه موجود نبود و نیز تولیدات آن نتوانسته بود با کبریت اتریش و سوئد رقابت کند. (125) هم زمان با تأسیس این کارخانه، مهندس لونتین (126)، مدیر آن، در محله‌ی اروپایی نشین تهران کارگاهی برای تولید قوطی کبریت تأسیس کرد. کارگران این کارگاه منحصراً یهودی و غالباً دختر بود. پس از تعطیل شدن کارخانه‌ی کبریت‌سازی این کارگاه نیز تعطیل شد. (127)
کارخانه‌ی قند در 1896/1313 تأسیس شد. «کمپانی بلژیکی قندسازی ایران»، به تشویق امین‌الدوله و با وساطت وزیر مختار بلژیک در تهران، با سرمایه‌ی هنگفتی در ایران آغاز به کار کرد و در زمستان همان سال شروع به چغندرکاری در کهریزک نمود و اقدام به تأسیس کارخانه‌ی تصفیه‌ی چغندرقند در همان محل کرد. این کارخانه نیز پس از مدتی، به علت رقابت روسیه و دلایل اقتصادی، تعطیل شد. (128)
در دوره‌ی ناصری برای حمل و نقل شهری نیز اقداماتی شد و یک شرکت بلژیکی شبکه‌ی واگن اسبی را در تهران دایر کرد. واگن خانه و تمام تأسیسات و دفتر آن در خیابان ظل‌السلطان (اکباتان) بود. از آنجا خطی به میدان توپخانه (سپه، امام خمینی) می‌رسید. از آنجا یک خط به خیابان فرمانفرما (شاهپور / حافظ) می‌رفت و پس از طی سرتاسر این خیابان به میدان شاهپور (وحدت اسلامی) می‌رسید. خط دیگر از میدان توپخانه به آخر خیابان لاله‌زار می‌رفت. (129) پس از کودتای سوم اسفند، باغشاه را تبدیل به سربازخانه کردند و برای عبور نظامیان، خطی از میدان حسن آباد به باغشاه امتداد دادند. (130) رضاشاه پس از رسیدن به سلطنت این شبکه را برچید. (131)
در اوایل قرن چهاردهم (اواخر دوره‌ی ناصری)، یک بانک انگلیسی (شاهنشاهی) و یک بانک روسی (استقراضی) در تهران، با شعب آنها در شهرهای بزرگ، تأسیس شد. در 1888/1305، نخستین بانک اروپایی به نام «بانک جدید شرقی» (132) در تهران تأسیس شد و در مشهد، تبریز، رشت، اصفهان، شیراز و بوشهر شعبی دایر کرد. (133)
آمار بناهای تهران از 1317 تا 1320، که به کوشش اخضر علی‌شاه تهیه شده، ویژگی‌های اجتماعی و اقتصادی دوره‌ی مظفرالدین شاه (1313-1324) را نشان می‌دهد. طبق این آمار، شهر بعد از دوره‌ی ناصری بیشتر به سوی شمال و مغرب گسترش یافته و رشد جمعیت سریع‌تر شده بود. از 1269 تا 1286، رشد جمعیت 1/2% در سال بود و از 1286 تا 1320، به 1/6% رسید و جمعیت حدود 244400 تن شد. در این مدت با وجود آنکه تعداد خانه‌ها، نسبت به قبل، 1/9 برابر و شمار دکان‌ها 2/2 برابر و تعداد کاروان‌سراها، که سهم مهمی در تجارت و صنعت داشتند، چهار برابر افزایش یافته بود، هنوز تهران از لحاظ صنعت و تجارت در کل کشور جایگاه اصلی را نداشت. (134)
شهر همچنان پنج محله داشت ولی در شمال آن، محله‌ی بزرگ دولت که نامش را از دروازه دولت گرفته بود، به وجود آمد که قسمتی از عودلاجان و ارگ را نیز دربر می‌گرفت. منازل عده‌ای از رجال و خارجیان و برخی از سفارتخانه‌ها در محله‌ی دولت قرار داشت. ظاهراً این محله از نظر اقتصادی نیز پررونق بوده، چرا که پس از محله‌ی بازار، بیشترین تعداد دکان و کاروان‌سرا را داشته است. محله‌ی سنگلج نیز رشد کرده بود و بیشترین تعداد خانه را داشت، ولی همچنان باغ‌ها و زمین‌های باز بسیاری در آن بود. محله‌ی بازار وسعت چندان نیافت، به خصوص که در جنوب شهر، شوره‌زار و کوره‌های آجرپزی وجود داشت که امکان توسعه را کاهش می‌داد. چالمیدان از نظر تعداد خانه در مرتبه‌ی دوم بود، ولی اهالی آن کماکان فقیر بودند و عودلاجان نسبت به قبل کوچک‌تر شده بود. با وجود رشد شهر، بعضی از پاتوق‌های قدیم و کاروان‌سراها تغییر نکردند و با اینکه مشاغل جدیدی مانند نفت‌فروشی، صدور تلگراف و نامه‌رسانی پدید آمده بود، حرفه‌های قدیم همچنان وجود داشت. براساس آمار اخضرعلی شاه، عده‌ی بیشتری از اهالی تهران ثروتمند شده بودند. تعداد رجالی که چندین خانه و دکان و کاروان‌سرا و باغ (پارک) در نقاط متعدد شهر داشتند، افزایش یافته بود. البته چنان که از بررسی نوع حرفه‌ها و مشاغل برمی‌آید، فقیر هم در شهر زیاد بود. (135)
در دوره‌ی سلطنت مظفرالدین شاه، به تأسیس مدارس جدید توجه بیشتری شد و خود شاه هم به این کار مایل بود. او میرزاحسن خان رشدیه، از روحانیان پیشگام در اصلاحات (متوفی 1363)، را از تبریز به تهران آورد و در تأسیس مدارس جدید از او پشتیبانی نمود. وزیر علوم وقت، جعفر قلی‌خان نیرالملک، به منظور ایجاد و توسعه‌ی مدارس، انجمن معارف را در 1315 و شورای عالی معارف را در 1321 تأسیس کرد. اقدامات میرزاحسن‌خان رشدیه در تأسیس مدارس، انگیزه‌ی تأسیس مدارس جدید را در دیگران به وجود آورد. برای مثال در 1316 در تهران، به جز دو مدرسه‌ی خیریه و مدرسه‌ی رشدیه (تأسیس هر دو در 1315)، مدارس چهار کلاسه‌ی شرف، مظفریه (مظفری)، افتتاحیه، سادات، ابتدائیه، ادب، خرد، سعادت و اقدسیه بنیاد گردید. همچنین مدرسه‌های دانش، کمالیه، اسلام و ترتیب در 1317، مدرسه‌ی فلاحت در 1318، مدرسه‌ی ثروت در 1320، مدرسه‌ی مکتب در 1322 و مدرسه‌ی محسنیه در 1323 تأسیس شد. مدرسه‌ی علمیه (تأسیس در 1316) تنها مدرسه‌ای بود که تعلیمات آن در حد آموزش متوسط بود و به همین دلیل آن را مدرسه‌ی علمیه نامیدند. در 1321، دو مدرسه‌ی شرف و مظفریه درهم ادغام شدند و مدرسه‌ی جدید، یعنی مدرسه‌ی متوسطه‌ی شرف مظفری، دولتی اعلام شد و مدرسه‌ی ادب نیز متوسط و دولتی گردید. (136) در زمینه‌ی تحصیلات دانشگاهی، مدرسه‌ی علوم سیاسی در نیمه‌ی شعبان 1317 افتتاح شد. (137)
در دوره‌ی مظفرالدین شاه روزنامه‌های آزاد یا غیردولتی نیز انتشار یافتند، از جمله روزنامه‌ی تربیت در 1314، معارف در 1316، نوروز در 1320 و مکتب در 1322. (138)
با وجود اشاعه‌ی فرهنگ فرنگ در تهرانِ دوره‌ی ناصری و مظفری، که تأسیس مدارس جدید و روحیه‌ی دموکرات طلبی از مظاهر آن بود، هنوز تفکر غالب در دوره‌ی مظفری دینی بود. این امر را می‌توان از وجود علمای بزرگی که در جنبش مشروطیت نقش مهمی ایفا کردند، و نیز از برنامه‌های آموزشی و پرورشی اسلامیِ مدارس و توسعه‌ی بناهای مذهبی دریافت. برخی از این بناها عبارت‌اند از: مسجد - مدرسه‌ی مبارکه‌ی محمودیه و معلم خانه‌ی اطفال فقرا و ایتام براساس وقف‌نامه آقا سید محمود طهرانی معروف به جواهری، از ادبا و فضلای سده‌ی سیزدهم، که در رجب 1325 تنظیم شده است، (139) این دو بنا در محله‌ی عودلاجان واقع در خیابان امیرکبیر (گذر میرزا محمود وزیر) قرار داشتند. (140)
همچنین مسجد - مدرسه‌ی اقصی، معروف به مشیرالسلطنه، را میرزااحمدخان مشیرالسلطنه‌ی آذربایجانی در خیابان مولوی احداث کرد. تاریخ برج ساعت این بنا 1321 است. (141) مدرسه‌ی معزالدوله در خیابان امیرکبیر قرار دارد. براساس کتیبه‌ی شبستان این مدرسه (مورخ 1317)، محمداسماعیل میرزا معزالدوله بن بهرام میرزامعزالدوله این مدرسه را وقف کرد و ساختمان آن به اهتمام حاجیه فرخ‌لقا، زوجه‌ی معزالدوله، به پایان رسید. (142) بانی مدرسه‌ی فیلسوف‌الدوله، میرزاکاظم طبیب رشتی فیلسوف‌الدوله، ملقب به ملک‌الاطبا (متوفی 1323)، بود. این مدرسه در 1322 وقف شده است. (143)
تغییرات فضای شهری به شیوه‌ی دوره‌ی ناصری - مظفری، با پیروزی مشروطیت به پایان رسید. مبانی جهان‌بینی و دگرگونی فرهنگی و اجتماعی و توسعه‌ی شهری تهران در اواخر دوره‌ی قاجار از ماهیت قانون اساسی و متمم آن نیز مشهود است. براساس اصل سوم قانون اساسی، محل تشکیل مجلس شورای ملی تهران است و طبق اصل چهل و پنجم، سی تن از شصت نماینده‌ی مجلس سنا باید از تهران انتخاب شوند. براساس اصل چهارم متمم قانون اساسی، تهران پایتخت رسمی ایران است. به این ترتیب، تهران برای اولین بار تاریخ ایران، رسماً پایتخت اعلام شد. با آنکه طبق حقوق بین الملل، فقط بنای سفارتخانه‌ها در هر کشوری مِلک دولت‌های خارجی شناخته می‌شود، انگلیسی‌ها در اواخر دوره‌ی قاجار، قریه‌ی قلهک را که بنای ییلاقی سفارت انگلیس در آن بود، مِلک خود اعلام نمودند و در آن حقوق فئودالی اعمال کردند. روس‌ها نیز زرگنده، محل ییلاقی سفارت روسیه، را در اختیار گرفته بودند. (144)
جمال‌زاده تهران را در پایان دوره‌ی قاجار (1339)، شهری فرنگی مآب و دارای برخی از آثار تمدن، از قبیل خط آهن و اتومبیل و تلفن و هتل، ذکر کرده و نوشته است که تهران در این دوره، از حیث تمدن ظاهری و تربیت اجتماعی بر سایر بلاد ایران تفوق دارد و بنابر مقتضیات پایتخت، تعلیم و تربیت مخصوصاً به واسطه‌ی مدارس امریکایی و فرانسوی و آلمانی و دارالفنون و مدرسه‌ی علوم سیاسی و غیره در آنجا بیش از دیگر نقاط مملکت صورت گرفته است، اما مظاهر تمدن در تهران به طور کامل وجود ندارد، به طور مثال، تهران تلفن دارد ولی لوله‌کشی آب ندارد، چراغ الکتریکی دارد ولی گاز ندارد، مجلس ملی دارد اما کتابخانه‌ی عمومی ندارد، تراموا و اتومبیل دارد ولی خیابان مناسب ندارد. طی ده سال سیصد روزنامه در آنجا منتشر می‌شود ولی بیست جلد کتاب «صحیح» چاپ نمی‌شود. تهران دارالفنون و دیوان خانه دارد و از طرفی وافورخانه هم بسیار دارد. (145)
جمعیت تهران در سرشماری 1301 ش، 210000 تن برآورد شده بود (196255 تن جمعیت شهری و 13745 تن جمعیت متفرقه شامل سپاهیان، اعضای سفارتخانه‌ها، زندانی‌ها و ایتام و فقرای مستقر در مؤسسات خیریه). این جمعیت در همان فضای حصار ناصرالدین شاهی (دارالخلافه‌ی ناصری) سکونت داشتند. تعداد خانه‌ها 21745 باب بود. جمعیت تهران در ده بخش و محله به ترتیب اهمیت از نظر جمعیت، پراکنده بود.
(ر.ک. جدول 3)

جدول 3
پراکندگی جمعیت شهر تهران طبق آمار 1301 ش، برحسب بخش / محله

نام بخش / محله

تعداد جمعیت به تن

درصد

بازار

37017

18

عودلاجان

33418

17

سنگلج

32878

16

دولت

22423

12

محمدیه

22385

11

قنات آباد

21658

11

قاجاریه

13648

7

حسن آباد

10030

5

شهرنو

3085

2

ارگ

2713

1

 

مجموعاً 196255

100

تکمیل همایون، ج 2، ص 108،112

پی‌نوشت‌ها:

1. اعتمادالسلطنه، 1363-1367 ش، ج 3، ص 1398؛ همو، 1367-1368 ش، ج 1، ص 848.
2. 1367-1368 ش، ج 1، ص 850.
3. 1363-1367 ش، ج 3، 1432.
4. پایتخت‌های شاهنشاهی ایران، ص 282؛ کریمان، ص 186-188.
5. درباره‌ی آن ر.ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «تختِ مرمر».
6. کریمان، ص 188-189.
7. ص 232.
8. نیز ر.ک. کریمان، ص 191.
9. ر.ک. رضاقلی هدایت، ج 9، ص 198؛ ژوبر (Jaubert)، ص 253-254؛ کریمان، ص 194-195، به نقل از کرپورتر (Ker Porter)؛ اهلرس (Ehlers)، 1375 ش، ص 184 به نقل از فریزر (Fraser).
10. ویشارد (Wishard)، ص 82؛ تکمیل همایون، ج 1، ص 76.
11. تکمیل همایون، ج 1، ص 76، 80.
12. G.A. Olivier
13. جمال زاده، 1339، ص 10.
14. Morier
15. اعتمادالسلطنه، 1367-1368 ش، ج 1، ص 855-856.
16. Kinneir
17. به نقل اهلرس و مؤمنی، ص 287.
18. همان جا.
19. ص 99.
20. ص 116.
21. ص 113.
22. ص 218.
23. نفیسی، ج 2، ص 219-220.
24. ر.ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «بهبهانی، آقامحمدباقر».
25. در این باره ر.ک. کدیور، 1376 ش، ص 80-96؛ همو، 1378 ش، ص 100-127؛ الگار (Algar)، 1969، ص 45-72؛ حائری، ص 323-342.
26. الگار، 1991، ج 7، ص 713-714.
27. ر.ک. حائری، ص 272 به بعد.
28. ر.ک. نفیسی، ج 2، ص 265.
29. غنچه، 1378 ش الف، ص 105.
30. همان جا.
31. ر.ک. «وقف نامه مدرسه‌ی مروی تهران»، ص 57-59.
32. برای متن این وقف نامه ر.ک. میر محمدصادق، ص 32-33.
33. 1367-1368 ش، ج 4، ص 2005.
34. اعتمادالسلطنه، 1367-1368 ش، ج 4، ص 2004-2005؛ ملازاده، ص 106؛ مصطفوی، ج 1، ص 412-413.
35. مصطفوی، ج 1، ص 86.
36. W. Ouseley
37. د. اسلام، چاپ اول، ج 8، ص 718؛ کریمان، ص 199.
38. ص 694.
39. کریمان، ص 257-258؛ مصطفوی، ص 87؛ صفوی بیات، ص 189-190.
40. Abbot
41. به نقل عیسوی، ص 179.
42. همان، ص 179-180.
43. به نقل عیسوی، ص 178-179.
44. اتحادیه، 1374 ش ب، ص 152-153.
45. همو، 1378 ش، ص 13، جدول 3.
46. همان، ص 9-10؛ همو، 1374 ش الف، ص 47.
47. ر.ک. نجم الدوله، ص 348-349.
48. همان، ص 353.
49. مرتضی راوندی، ج 3، ص 56.
50. نجم الدوله، ص 344-345.
51. اتحادیه، 1374 ش الف، ص 49؛ همو، 1378 ش، ص 8.
52. ر.ک. همو، 1374 ش ب، ص 145-173؛ همو، 1378 ش، ص 8-9.
53. آمار دارالخلافه‌ی تهران، ص 345.
54. اتحادیه، 1378 ش، ص 9.
55. نجم الدوله، ص 358-359، 363.
56. همان، ص 358.
57. فلور (Floor)، ج 1، 1366 ش، ج 1، ص 15، 20، پانویس 45.
58. کیان فر، ص 87.
59. همان جا.
60. ر.ک. آدمیت، ص 159، 162.
61. شجیعی، ج 1، ص 126 و پانویس.
62. همان، ج 1، ص 127.
63. آدمیت، ص 157، 164-165.
64. ر.ک. طبری، ص 381.
65. میلانی، ص 9، پیشگفتار.
66. صدیق، ص 295-297.
67. آدمیت، ص 355؛ محبوبی اردکانی، ج 1، ص 258.
68. ر.ک. اعتمادالسلطنه، 1363 ش، ص 91-92.
69. صدیق، ص 338-339.
70. غنچه، 1378 ش ب، ص 109-110.
71. گنجنامه، ص 74.
72. مصطفوی، ج 1، ص 66-67، 96-97.
73. خان محمدی، ص 112.
74. گنجنامه، ص 80.
75. همان، ص 146.
76. A. Kriziz
77. مقتدر، ص 40.
78. ر.ک. شرف، ش 27؛ نجمی، ص 45-48.
79. اعتمادالسلطنه، 1363 ش، ص 130؛ براون، ص 98.
80. ر.ک. اعتمادالسلطنه، 1363 ش، ص 152.
81. 1363 ش، ص 104.
82. همان، ص 104؛ کریمان، ص 223.
83. کریمان، همان جا.
84. 1339، ص 10.
85. Vauban
86. Gurney
87. ص 49.
88. مدنی‌پور، ص 35.
89. اسکارس، ص 85.
90. محمدزاده مهر، ص 69-70؛ نیز ر.ک. بهرام بیگی، ص 24.
91. همان، ص 73.
92. همان، ص 74.
93. spacial structure
94. Orsolle
95. ص 111، 113.
96. Kont de Monteforte
97. Tholozan
98. معرفت، ص 105، 134.
99. کریمان، ص 270.
100. ر.ک. ج 1، ص 306.
101. ص 101.
102. اعتمادالسلطنه، 1363-1367 ش، ج 3، ص 1996، 2025؛ مهدیقلی هدایت، ص 53.
103. فووریه (Feuvrier)، ص 213.
104. در این باره ر.ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «بریگاد قزاق».
105. یغمایی، ص 164.
106. در این باره ر.ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «توپ مروارید».
107. ر.ک. شهری باف، ج 1، ص 75.
108. یغمایی، همان جا.
109. در این باره ر.ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «تکیه دولت».
110. ذکاء، ص 284، 287؛ کریمان، ص 219.
111. اعتمادالسلطنه، 1363 ش، ص 87-88؛ سلطان‌زاده، 1378 ش، ص 58.
112. ر.ک. کیان فر، ص 87-92.
113. همان، ص 90-91.
114. همان، ص 89.
115. Societé de Saint Vincent de Paul
116. Alliance
117. صدیق، ص 340-344؛ محبوبی اردکانی، ج 1، ص 321، 366-368.
118. آدمیت، ص 458؛ «متن وقف نامه اصلی مدرسه‌ی عالی سپهسالار»، ص 20.
119. عیسوی، ص 312-313.
120. همان، ص 312.
121. جمال‌زاده، 1362 ش، ص 93؛ عیسوی، ص 479-481.
122. اعتمادالسلطنه، 1363 ش، ص 141.
123. همان، ص 130؛ جمال‌زاده، 1362 ش، ص 94؛ اشرف، ص 84.
124. Poliakov
125. مهدیقلی هدایت، ص 130؛ جمال‌زاده، 1362 ش، همان جا؛ اشرف، ص 61.
126. Levontin
127. اشرف، همان جا.
128. مهدیقلی هدایت، همان جا؛ اشرف، ص 61-62.
129. بهبودی، ص 371؛ حسن بیگی، ص 158-159؛ نجمی، ص 93.
130. بهبودی، همان جا.
131. ر.ک. بهبودی، ص 373.
132. The New Oriental Banking Corporation
133. اشرف، ص 57؛ نیز ر.ک. دانشنامه‌ی جهان اسلام، ذیل «بانک در ایران»، بخش 1: دوره‌ی قاجاریه.
134. اتحادیه، 1378 ش، ص 7-11.
135. همان، ص 11.
136. دولت آبادی، ج 1، ص 193، 310-311؛ محبوبی اردکانی، ج 1، ص 369-382، 394، 410؛ صدیق، ص 342.
137. محبوبی اردکانی، ج 1، ص 399، 401.
138. قاسمی پویا، ص 117، 119.
139. ر.ک. «وقف نامه مسجد - مدرسه‌ی محمودیه‌ی تهران»، مقدمه‌ی میرزامحمد، ص 84.
140. «وقف نامه مسجد - مدرسه‌ی محمودیه‌ی تهران»، ص 92، 108، مقدمه‌ی میرزامحمد، ص 83.
141. گنجنامه، ص 70.
142. همان، ص 52.
143. همان، ص 126.
144. اخوی، ص 158-159.
145. 1339، ص 10-11.
منبع مقاله: مومنی، مصطفی ...و دیگران، (1389)، جغرافیا، تاریخ، فرهنگ، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ دوم.

منبع مقاله :
مومنی، مصطفی ...و دیگران، (1389)، جغرافیا، تاریخ، فرهنگ، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ دوم




 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.