نویسنده: مصطفی مؤمنی
نگارش نام این شهر به صورت طهران، از نخستین نوشتههایی که دربارهی تهران و تهرانی در دست داریم تا همین سالهای اخیر، رایج بود، زیرا جغرافی نویسان و سایر مؤلفان که به زبان عربی مینوشتند اغلب نامهای ایرانی را که با ت آغاز میشد با ط ضبط کرده بودند. (1) یاقوت حموی (2) با اینکه طهران را به کار برده، این کلمه را عجمی دانسته و متذکر شده است که اهالی آنجا، آن را تهران میگویند، چون در زبان آنها ط وجود ندارد. در آثار مورخان و جغرافی دانان و لغت شناسان، تا دورهی رضاشاه پهلوی (حک: 1304-1320 ش)، بیشتر واژهی طهران متداول بود. فرهاد میرزا قاجار (معتمدالدوله، متوفی 1305) نیز در کتاب جام جم (3) تهران را با ط آورده است، اما علی قلی میرزا اعتضادالسلطنه، که در 1270 وزیر علوم ناصرالدین شاه شد، نگارش واژهی تهران را با ت ترجیح داد. (4) در متون قانون اساسی مشروطه (14 ذیقعدهی 1324) و متمم آن (29 شعبان 1325) طهران به کار رفته است. جمال زاده (5) هم در 1339 طهران نوشته و با اینکه در دورهی رضاشاه املای تهران رسمیت یافت، تا مدتها برخی نویسندگان طهران مینوشتند، مثلاً در لغت نامهی دهخدا اطلاعات دربارهی تهران ذیل «طهران» آمده است. با اینکه تلاشهای زبان شناسیِ چندی دربارهی ریشهی واژهی تهران صورت گرفته، ریشه و معنای آن چندان روشن نیست. کسروی (6) تهران را به معنای «جایگاه و سرزمین گرم» و مرکّب از دو جزء ته (گرم) و ران (جا) دانسته و روی هم رفته آن را «گرمگاه» معنا کرده است. وی (7) شمیران را نیز به معنای «جایگاه و سرزمین سرد»، مرکب از دو جزء شمی (سرد) و ران (جا)، دانسته و روی هم رفته آن را «سردگاه» معنا کرده است؛ به نوشتهی او شمیران تابستانگاه تهرانیان است، اما شهریار عدل (8) نظر کسروی را دربارهی بخش اول این نامها نپذیرفته است.
پینوشتها:
1. د. اسلام، چاپ اول، ج 8، ص 713.
2. ج 3، ص 564.
3. ص 460.
4. اعتمادالسلطنه، 1367-1368 ش، ج 1، ص 824-825.
5. ص 8-10.
6. 1335 ش، ص 16-18؛ همو، 1378 ش، ص 212-213، 215، 219.
7. 1335 ش، ص 9-15؛ همو، 1378 ش، ص 205، 212-216.
8. ص 14-15.
مومنی، مصطفی ...و دیگران، (1389)، جغرافیا، تاریخ، فرهنگ، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ دوم.