پژوهشی در زمینه نزول آیه اكمال-قسمت اول

الیوم یئس الذین كفروا من دینكم فلا تخشوهم واخشون الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتی و رضیت لكم‏الاسلام دینا»;(مائده:3) امروز كافران از دین شما مایوس و ناامید شدند. پس، از آنان نترسید و از من بترسید....
يکشنبه، 12 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پژوهشی در زمینه نزول آیه اكمال-قسمت اول
پژوهشی در زمینه نزول آیه اكمال
پژوهشی در زمینه نزول آیه اكمال-قسمت اول
نويسنده:سید احمد فقیهی
منبع:فصلنامه معرفت
الیوم یئس الذین كفروا من دینكم فلا تخشوهم واخشون الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتی و رضیت لكم‏الاسلام دینا»;(مائده:3)
امروز كافران از دین شما مایوس و ناامید شدند. پس، از آنان نترسید و از من بترسید. امروز برای شما دینتان را كامل و نعمت‏خود را بر شما تمام كردم و برای شما اسلام را به‏عنوان دین پسندیدم.

مقدمه

خدای تعالی در آیه سوم از سوره مباركه مائده، پس از ذكر برخی از محرمات - مانند خون و گوشت تعدادی از حیوانات - به‏صورت جمله‏ای معترضه، از روزی با این ویژگی‏ها یاد می‏كند:
1- روز ناامیدی كافران از دین شما مسلمانان;
2- روز برداشته شدن زمینه ترس مسلمانان از كافران;
3- روز كامل شدن دین;
4- روز اتمام نعمت الهی;
5- روزی كه خداوند اسلام را به عنوان دین برای مسلمانان پسندید.
با توجه به ویژگی‏هایی كه در آیه كریمه برای این روز بیان شده، روشن می‏شود كه در این روز، واقعه مهمی اتفاق افتاده كه این ویژگی‏هارابه همراه داشته است. بنابراین، برای مشخص شدن این روز، باید روزهای مهم تاریخ اسلام را بررسی كنیم تا معلوم شود این ویژگی‏ها و خصوصیات در كدام روز جمع شده است.
از سوی دیگر، باید جهات مقابل این خصوصیات نیز روشن گردد; مانند این‏كه:
1- طمع و امید كافران در چه موضوعی بوده كه به ناامیدی مبدل شده است؟
2- ترس مسلمانان از كافران در چه زمینه‏ای بوده كه زمینه آن برداشته شده است؟
3- نقصان دین در چه اصلی یا فرضی یا حكمی بوده كه در این روز كامل گردیده است؟
4- نعمت الهی چه كمی و كاستی داشته كه به اتمام رسیده است؟
5- عدم رضایت پروردگار چه دلیلی داشته كه در این روز، رضایت الهی نسبت‏به دین اسلام حاصل شده است؟
به‏منظور روشن شدن مصداق این روز مهم (الیوم) و واقعه مهمی كه در این روز اتفاق افتاده و خداوند با این عظمت از آن یاد می‏كند، ابتدا اجزا و مفردات آیه كریمه و خصوصیاتی كه آیه برای این روز بیان كرده‏است‏بررسی می‏گردد تا مشخص شود كه این روز كدام‏یك از روزهای تاریخ حیات پیامبر گرامی‏صلی الله علیه وآله اسلام بوده است.

مفردات آیه

«الیوم‏»: از معانی متعددی كه در كتب لغت‏برای «یوم‏» بیان شده، سه معنا مشهورتر و رایج‏تر است:
1- مدت زمانی كه از طلوع فجر تا غروب خورشید را دربر می‏گیرد، در مقابل شب;
2- برهه‏ای از زمان یا مطلق زمان (روز یا شب);
3- «حین‏» یا هنگام.
ابن فارس می‏گوید: «الیوم واحد من الایام‏»; یكی از روزها را یوم گویند.
- در لسان‏العرب، ابن منظور چنین گفته است: «الیوم مقداره من طلوع الشمس الی غروبها... و قالوا اناالیوم افعل كذا لایریدون یوما بعینه و لكنهم یریدون الوقت الحاضر»; روز از طلوع خورشید تا غروب است و گاهی مراد زمان حاضر است.
فیومی در المصباح المنیر می‏گوید: «اوله من طلوع الفجر الثانی الی غروب الشمس‏»; ابتدای آن از طلوع فجر دوم تا غروب خورشید است. به‏دنبال آن، می‏گوید: «الیوم مذكر و جمعه ایام و تایث الجمع اكثر، فیقال ایام مباركة و شریفة والتذكیر علی معنی‏الحین والزمان. والعرف قد طلق الیوم و یرید الوقت والحین نهارا كان اولیلا...»;
كتاب التحقیق فی كلمات‏القرآن برای هر كدام از این سه معنا آیاتی به‏عنوان شاهد آورده است:
الف - یوم به معنای روز، در مقابل شب: «قال موعدكم یوم‏الزینة و ان یحشرالناس ضحی‏»(طه:59); «فمن كان منكم مریضا او علی سفر فعدة من ایام اخر...»(بقره: 185)
ب - استعمال كلمه یوم در معنای مطلق زمان (روز یا شب) - برهه‏ای از زمان: «قالوا لا طاقة لناالیوم بجالوت و جنوده‏»(بقره:249)، «لقدنصركم‏الله فی‏مواطن‏كثیره و یوم حنین...»(توبه: 25)
ج - یوم به معنای حین: «لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم احق ان تقوم فیه‏»(توبه: 108)، «و جعل لكم من جلودالانعام بیوتا تستخفونها یوم ظعنكم و یوم اقامتكم...» (نحل:80)
تمامی مفسران الف و لام در كلمه «الیوم‏» را برای عهد می‏دانند. عده‏ای به آن تصریح دارند و دیگران از معنا و تفسیری كه بیان كرده‏اند، به نظر می‏رسد كه الف و لام را برای عهد گرفته‏اند. ابی السعود در تفسیر خود آورده است: «اللام للعهد والمراد به الزمان الحاضر و ما یتصل به من الازمنة الماضیة والآتیة و قیل: یوم نزولها...» (1) ابن حیان اندلسی می‏گوید: «الالف واللام للعهد... .» (2)
در نتیجه، معنای «الیوم‏» امروز یا آن روز است.
در این‏كه الف و لام عهد اشاره به چه روزی دارد، دو نظر مطرح شده است:
1- روز معین - یعنی، روز نزول آیه: «قیل: ارید یوم نزولها...» (3)
2- زمان حاضر و زمان‏های نزدیك به آن از گذشته و آینده: «المراد به الزمان‏الحاضر و ما یتصل به و یدانیه من الازمنة....» (4)

تقدیم «الیوم‏» و «لكم‏»

در تمام زبان‏ها، قرار بر این است كه در جمله، بخشی یا كلمه‏ای را كه بیش‏تر مورد نظر گوینده است و اهمیت دارد در ابتدای كلام ذكر می‏كنند. در آیه كریمه مزبور، كلمه «الیوم‏» با توجه به این‏كه ظرف است، بر تمامی كلام سبقت گرفته و در ابتدای آیه ذكر شده و این به دلیل عظمتی می‏باشد كه خداوند برای این روز قایل شده است. مرحوم علامه طباطبائی; چنین بیان كرده‏اند: «ان التقدیم للدلالة علی تفخیم امرالیوم و تعظیم شانه....» (5)
همچنین مقدم شدن كلمه «لكم‏» جار و مجرور برای اعلان این مطلب است كه منفعت و مصالح شما مورد نظر بوده و نیز ایجاد علاقه است نسبت‏به آنچه كه بعدا ذكر خواهد شد; «تقدم الجار والمجرور للایذان من اول الامر بان‏الاكمال لمنفعتهم و مصلحتهم كما فی قوله تعالی: الم نشرح لك صدرك.» (6)
در كلمه «علیكم‏» نیز همین مطلب مورد نظر بوده است و نیز «علیكم‏» متعلق به «نعمتی‏» نیست; زیرا معمول مصدر بر آن مقدم نمی‏شود، هرچند گفته‏اند: اگر ظرف باشد اشكالی ندارد. (7)
«یاس‏»: در مقابل رجا و امیدواری، به معنای قطع و بریده شدن آرزوها و امیدهاست. ابن فارس در مقائیس اللغة می‏گوید: «الیاس قطع‏الرجاء.»
ابن منظور در لسان‏العرب، «یاس‏» را چنین معنا كرده است: «القنوط و قیل: نقیض‏الرجاء.»
در قاموس‏المحیط چنین آمده است: «الیاس ضدالرجاء او قطع الامل.»
راغب اصفهانی نیز یاس را از بین رفتن آرزوها معنا كرده است.
«خشی‏»: این واژه به معنای «ترس‏» است، اما اهل لغت و تفسیر برای خوف و خشیت تفاوت‏هایی بیان كرده‏اند. راغب اصفهانی می‏گوید: «خشیت ترس آمیخته با تعظیم است و معمولا همراه با علم به چیزی‏كه از آن می‏ترسد، می‏باشد و به همین دلیل علما بدان منحصر شده‏اند:
اقرب‏الموارد از كلیات ابوالبقاء نقل می‏كند كه خشیت از خوف شدیدتر است.
جزایری در فروق اللغات از محقق طوسی نقل می‏كند كه خوف حالتی است در نفس بر اثر انتظار عقاب یا عذاب، ولی خشیت‏حالتی است كه در اثر شعور به عظمت‏خالق و هیبت آن حاصل می‏شود.
مرحوم علامه طباطبائی‏رحمه الله در المیزان از جمله تفاوت‏هایی كه بین خوف و خشیت‏بیان می‏كند این است كه «خشیت‏» تاثر قلب از روی‏آوردن شر است، ولی «خوف‏» تاثر عملی و اقدام به عمل در مقابل هراس درونی می‏باشد. بنابراین، خداوند در توصیف انبیاعلیهم‏السلام می‏فرماید: «ولا یخشون احدا الاالله‏»، در صورتی‏كه خوف را در بسیاری از موارد برای انبیاعلیهم‏السلام اثبات نموده است: «فاوجس فی نفسه خیفة موسی.» (8)
كتاب التحقیق فی كلمات‏القرآن «خشیت‏» را چنین معنا كرده است:
«هوالمراقبه والوقایة مع‏الخوف بان یراقب اعماله و یتقی نفسه مع‏الخوف والملاحظة.»
آنچه از مجموع این اقوال و گفتارها استفاده می‏شود این است كه «خشیت‏» نوع خاصی از ترس و خوف و همراه با ادراك و شعور عظمت‏خداوند و حالتی درونی است، ولی «خوف‏» اعم از آن می‏باشد. برخی «خوف‏» را به مرحله عمل و «خشیت‏» را به مرحله درون و برخی «خشیت‏» را خوف و عمل (مراقب) می‏دانند.

«اكمال‏» و «اتمام‏»:

راغب اصفهانی می‏گوید: «كمال هر چیزی به حاصل شدن آن غرضی است كه در آن وجود دارد و تمام هر چیزی رسیدن آن به حدی است كه احتیاج به چیز دیگری ندارد و در مقابل، ناقص موجودی است كه به چیزی خارج از خود احتیاج دارد.»
صاحب كتاب التحقیق فی كلمات القرآن چنین آورده است: غالبا «تمام‏» در كمیات و «كمال‏» در كیفیات استعمال می‏شود. كمال پس از تمام شدن اجزا محقق می‏شود، به این صورت كه خصوصیات دیگری به آن اضافه شود. در نتیجه، كمال پس از تمام است و كمال، در دین و تمام، در نعمت‏به‏كار گرفته شده; چون دین پس از تمام شدنش به احكام و آداب و بیان معارف الهی، خداوند آن‏را به ولایت و تعیین خلیفه و جانشین پس از پیامبرصلی الله علیه وآله كامل گردانید تا مرجع مردم در ادامه دین باشند.
در نهایت، باید بگوییم كه معنای اكمال و اتمام به‏یكدیگر نزدیك است و تفاوتی كه برای این دو واژه می‏توان بیان كرد این است كه آثاری كه برای اشیا وجود دارد بر دو گونه است:
یك قسم آثاری است كه با جمع شدن تمام اجزای اثر حاصل می‏گردد، به‏گونه‏ای كه اگر یك جزء نباشد ناقص است و اثر بر آن مترتب نمی‏گردد; مانند روزه‏ای كه اگر تمام روز را پرهیز كنند، صحیح است، ولی اگر به جزئی از آن اخلالی وارد شود باطل می‏باشد. بنابراین، در مورد روزه لفظ «تمام‏» استعمال شده‏است: «ثم اتموا الصیام الی اللیل.»(بقره:187)
نوع دوم آثاری است كه بر اجزا مترتب است; یعنی، هر جزئی اثر خود را دارد و اگر همه اجزا جمع شوند، تمام اثر مطلوب حاصل می‏گردد. بنابراین، درباره 30 روز از ماه می‏فرماید: «و لتكملوا العدة.»(بقره: 185) پس هر روز از روزه اثر خود را دارد، صرف نظر از روز دیگر; مثلا، ساختمان تا زمانی‏كه قابل سكونت نشود، تمام نیست و ناقص می‏باشد، ولی بچه در رحم و جنین در ابتدای تولد تمام است و نقصی ندارد، ولی هنوز كامل نشده است و قابل رشد می‏باشد.
«رضی‏»: به معنای رضایت، خشنودی، پسندیدن و موافق میل و طبع بودن است. البته در موقعی كه همراه «لام‏» استعمال شود، معنای اختیاركردن دارد.
زبیدی در تاج العروس، «رضیت‏به و ارتضاه لصحبته‏» را به معنای اختیاركردن آورده است.
در المصباح المنیر، فیومی می‏گوید: «رضیت‏الشی‏ء و رضیت‏به: اخترته.» مفسران نیز درباره كلمه «رضیت له‏» معنای اختیاركردن را آورده‏اند.
آلوسی در روح المعانی گفته كه در «رضی‏» معنای اختیار در نظر گرفته شده و به این دلیل، با «لام‏» متعدی شده است. (9)

معترضه بودن بخشی از آیه

در آیه‏3 سوره مباركه مائده، پس از این‏كه خداوند حرام بودن چیزهایی را بیان می‏كند و مواردی را استثنا می‏نماید، در وسط این كلام - یعنی، بیان موارد حرام و موارد استثنا - كلامی را می‏آورد كه هیچ‏گونه ارتباط ظاهری و معنایی با قبل و بعد ندارد: «حرمت علیكم ... و ان تستقسموا با لازلام الیوم ... فمن اضطر...» از ابتدای آیه تا كلمه «بالا زلام‏» كاملا مربوط به هم و نیز «فمن اضطر» مربوط به احكام صدر آیه است، ولی در بین این‏ها بخش‏هایی كه با كلمه «الیوم‏» شروع شده هیچ‏گونه ارتباطی با قبل و بعد آیه ندارد.
شواهد گویایی وجود دارد كه این قسمت‏ها ارتباطی با كل آیه و قبل و بعد آن ندارد و كلامی مستقل می‏باشد كه مطلب مستقلی را بیان می‏كند:
1- از نظر معنای كل آیه، اگر این بخش برداشته شود نه تنها ضرری به معنای آیه نمی‏رسد و اخلالی در مفهوم پیدا نمی‏شود، بلكه ارتباط فقرات مربوط به هم بهتر نیز خواهد بود. هم‏چنین اگر مجموعه آیاتی را كه در این زمینه (حرام بودن گوشت تعدادی از حیوان‏ها) نازل شده در كنار یكدیگر قرار دهیم، كاملا روشن خواهد شد كه در سوره مائده این قسمت معترضه می‏باشد.
در سوره‏های بقره، نحل، انعام و مائده - به‏ترتیب - آیاتی چنین نازل شده است:
«انما حرم علیكم المیتة والدم و لحم‏الخنزیر و مااهل به‏لغیرالله‏فمن اضطر غیر باغ...»(بقره:173)
«انما حرم علیكم المیتة والدم و لحم‏الخنزیر و ما اهل‏لغیرالله‏به‏فمن‏اضطر غیرباغ...»(نحل: 115)
«... الا ان یكون میتة او دما مسفوحا او لحم خنزیر فانه رجس او فسقا اهل لغیرالله به فمن اضطر...»(انعام: 145)
«حرمت علیكم المیتة والدم و لحم‏الخنزیر و ما اهل لغیرالله به... فمن اضطر فی...» (مائده:3)
در تمام این آیات، كه شباهت فراوانی از جهت لفظ و معنا و سیاق با یكدیگر دارند، بلافاصله پس از بیان چیزهایی كه حرامند، موارد استثنا (فمن اضطر) آمده، ولی در سوره مائده، بین این دو بخش، قسمت‏هایی با كلمه «الیوم‏» آمده كه از نظر معنا، هیچ‏گونه ارتباطی به قبل و بعد ندارد. در نتیجه، معلوم می‏شود كه این قسمت (الیوم) مستقل یا معترضه است.
2- روایات شان نزول و اسباب نزول آیه همگی این بخش از آیه (الیوم) را تنها ذكر كرده و هیچ شان نزولی این قسمت را همراه كل آیه نیاورده است. این نیز دلیل روشنی بر استقلال این قسمت از آیه می‏باشد.
طبری از سدی، وسیوطی و عبدبن حمید از شعبی نقل می‏كنند كه آیه «الیوم اكملت لكم دینكم‏» روز عرفه نازل شده است. (10)
هم‏چنین اهل سنت روایات مشهوری نقل كرده‏اند كه یهود به عمر گفتند: در كتاب شما آیه‏ای هست كه اگر بر ما یهودیان نازل شده بود، ما آن روز را عید قرار می‏دادیم و این آیه همان «الیوم اكملت لكم دینكم‏» می‏باشد. (11) روایاتی نیز گریه عمر را هنگام نزول این آیه نقل می‏كند. (12)
گذشته از این‏ها، روایات فراوانی كه از طریق فریقین نقل شده، نزول این آیه را روز هیجدهم ماه ذی‏الحجه - روز غدیر خم و هنگام نصب امیرالمؤمنین علی بن ابی‏طالب‏علیه‏السلام توسط پیامبر گرامی اسلام‏صلی الله علیه وآله به جانشینی و خلافت‏خود - می‏داند. (13)
آنچه در این روایات شان نزول كاملا مشهود می‏باشد این است كه تمامی آن‏ها اشاره به نزول آیه اكمال به صورت آیه‏ای مستقل دارند و در هیچ شان نزول یا روایتی، این قسمت از آیه همراه با فقرات قبل و بعد ذكر نشده است. اگر ارتباطی ظاهری یا از نظر معنا، بین فقرات قبل و بعد این آیه بود دست‏كم، تعدادی از روایات یا شان نزول‏ها به آن اشاره می‏كردند. پس باید بپذیریم این قسمت از آیه خود بخشی مستقل می‏باشد، هرچند در خلال آیه‏ای دیگر قرار گرفته است.
3- سومین شاهد بر استقلال این بخش از آیه آن است كه مفسران در ابتدای سوره مائده نقل می‏كنند كه این سوره مدنی است، مگر آیه «الیوم اكملت لكم دینكم‏» كه در مكه یا در بین راه مكه و مدینه نازل شده است. این خود شاهدی بر مستقل بودن این قسمت از آیه است; زیرا هیچ‏كدام از مفسران و روات در مقام استثنا، كل آیه‏3 این سوره را از «حرمت علیكم‏» به عنوان غیر مدنی ذكرنكرده‏اند و تنهاآیه اكمال (الیوم اكملت) را غیر مدنی دانسته‏اند.
آلوسی در ابتدای سوره مائده چنین نقل می‏كند: «قال ابو جعفربن بشر والشعبی: انها مدینة الا قوله تعالی: «الیوم اكملت لكم دینكم‏» فانه نزل بمكة.» (14)
4- شاهد دیگر این‏كه بسیاری از مفسران، به معترضه بودن این جمله تصریح كرده و جمله «فمن‏اضطر» را از قسمت ابتدای آیه - یعنی «ذلكم فسق‏» - دانسته‏اند. در نتیجه، این قسمت از آیه بین این دو بخش معترضه و مستقل می‏باشد.
زمحشری در كشاف، در پاسخ این سؤال كه جمله «فمن اضطر» به چه قسمتی ارتباط دارد و به كجا متصل می‏باشد، می‏گوید: به ذكر محرمات مرتبط است. (15)
آلوسی در روح المعانی می‏گوید: جمله «فمن اضطر» متصل به‏ذكر محرمات بوده و بین آن دو - كه به گفته طیبی هفت جمله است - معترضیه می‏باشد. (17)
صاحب تفسیر مجمع البیان نیز می‏گوید: این قسمت از آیه معترضه می‏باشد. (17) سایر مفسران نیز نظیر تعابیر یادشده را در تفسیر خود آورده‏اند.
ارتباط و هماهنگی بین دو بخش «الیوم‏» در آیه از بحث‏های قبل روشن شد كه در آیه‏3 سوره مباركه مائده دو موضوع به صورت جداگانه و مستقل مطرح شده است:
1- شمارش تعدادی از محرمات كه در این بخش از آیه، شباهت كاملی با آیات‏173 بقره، 145 انعام و 115 نحل دیده می‏شود كه حكایت از نوعی ارتباط و هماهنگی بین ابتدای آیه و انتهای آن می‏كند، ضمن آن‏كه معلوم می‏دارد بخش‏هایی كه در وسط آیه قرار دارد همراه با كلمه «الیوم‏» ارتباطی با شمارش محرمات ندارد و آیه مباركه سوره مائده در شمارش محرمات و شباهت آن به آیات دیگر، نیازی به قسمت‏های وسط آیه ندارد.
2- با كلمه «الیوم‏» صحبت از روزی شده و خصوصیاتی برای این روز در چندین جمله بیان شده است كه هماهنگی كاملی بین این قسمت‏ها از حیث معنا و سیاق دیده می‏شود.
مرحوم علامه طباطبائی‏رحمه الله در مورد ارتباط و هماهنگی این قسمت‏ها می‏فرماید:
«ثم ان هاتین‏الجملتین اعنی قوله "الیوم یئس‏الذین كفروا من دینكم" و قوله "الیوم اكملت لكم دینكم" متقاربتان مضمونا، مرتبطتان مفهوما بلا ریب لظهور ما بین یاس‏الكفار من دین‏المسلمین و بین اكمال‏الدین من‏الارتباط القریب و قبول‏المضمونین لان یمتزجا فیتركبا مضمونا واحدا مرتبطة الاجزاء متصل الاطراف بعضها ببعض، مضافا الی ما بین‏الجملتین من‏الاتحاد فی‏السیاق و یؤید ذلك مانری ان‏السلف والخلف من مفسری‏الصحابة والتابعین والمتاخرین الی یومنا هذا اخذوا الجملتین متصلتین یتم بعضها بعضا و لیس ذلك الا لانهم فهموا من هاتین الجملتین ذلك و بنوا علی نزولهما معا و اجتماعهما من حیث الدلالة علی مدلول واحد.»
در نتیجه، معلوم می‏شود كه در آیه‏3 سوره مائده از یك سو، دو موضوع كاملا جداگانه مطرح شده و از سوی دیگر، هر قسمت، از جملاتی تشكیل یافته كه كاملا با یكدیگر هماهنگ است. دو جمله «الیوم یئس‏» و «الیوم اكملت‏» ضمن این‏كه با یكدیگر هماهنگ و مرتبط هستند، در ضمن آیه، به‏صورت معترضه قرار گرفته‏اند، خواه همراه بقیه آیه یك‏جا نازل شده باشند و یا این‏كه این دو بخش، آیه مستقلی بوده، ولی بعدا در بین این آیه قرار گرفته باشند، هر دو صورت شواهدی در آیات دیگر قرآن دارند.
آیات و جملات معترضه در قرآن‏مفسران در میان آیات و یا جملات بین آیات، بعضی را معترضه می‏دانند; مانند:
1- «انه من كیدكن ان كیدكن عظیم یوسف اعرض عن هذا و استغفری لذنبك‏»(یوسف:29)
2- «ان‏الملوك اذا دخلوا قریة افسدوها و جعلوا اعزة اهلها اذلة و كذلك یفعلون‏»(نحل: 34)
آیاتی كه در محل مخصوصی قرار داده شده‏اند
- آیه «و اتقوا یوما ترجعون فیه الی الله‏» به امر جبرئیل، در سوره بقره (آیه 280) بین آیه ربا و دین قرار داده شده است. (18)
- سیوطی به سند خود نقل می‏كند كه پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: «جبرئیل بر من نازل شد و دستور داد كه این آیه را در این موضع از سوره قرار دهم: «ان الله یامرو بالعدل و الاحسان.» (19)
در پایان این بخش، نتیجه گرفته می‏شود كه آیه اكمال (آیه‏3 سوره مائده) یا معترضه است‏یا آیه مستقلی كه به دستور پیامبر گرامی اسلام‏صلی الله علیه وآله در این موضع خاص قرار گرفته و یا در زمان جمع‏آوری قرآن توسط افراد دیگر در این محل قرار داده شده است.
در مورد این آیه، نقل شده كه هرگاه آیاتی پیامبرصلی الله علیه وآله را به شگفت می‏آورد، آن‏ها را در ابتدای سوره قرار می‏دادند. (20)

منظور از «الیوم‏» در آیه كریمه

اكنون بحث در این است كه این روز با اهمیت، چه روزی بوده است. جهاتی كه اهمیت‏این روز را می‏رساند، عبارت است از:
1- كلمه «الیوم‏» در ابتدای كلام قرار گرفته و این اهمیت آن را می‏رساند.
2- این روز، روز ناامیدی كافران است.
3- روزی است كه ترس مسلمانان از ناحیه كافران برداشته شد.
4- روز اكمال دین و اتمام نعمت است.
5- روزی است كه خداوند دین اسلام را برای مسلمانان پسندید.

معنای كلمه «الیوم‏»

در خصوص لفظ «الیوم‏» - همراه با الف و لام - چند مطلب بیان شده‏است:
1- معنای لغوی یوم - یعنی، روز - در نظر نیست، بلكه معنای كنایی آن مورد نظر می‏باشد; یعنی دوران كه مدت زمانی بیش‏تر از یك روز می‏باشد; مثلا، می‏گویند: «دیروز جوان بودم، ولی امروز پیر شده‏ام.» در این‏جا، مراد از دیروز و امروز یك روز معین نیست، بلكه دورانی در نظر گرفته شده است.
2- اگر الف و لام را عهد بدانیم و معنای لغوی یوم را درنظر بگیریم، در نتیجه، یكی از این دو معنا از آن مستفاد است:
الف - آن روز;
ب - امروز.

نقد و بررسی

در مورد معنای اول، هرچند ممكن است كلمه «الیوم‏» در این معنا به كار گرفته شود، ولی این یك معنای مجازی و كنایی برای كلمه به حساب می‏آید و در به كارگیری معانی مجازی و كنایی، حتما باید در كلام شاهد و قرینه‏ای باشد، وگرنه همان معنای حقیقی كلمه به ذهن می‏رسد. در آیه كریمه قرینه و شاهدی كه دلیل بر اراده معنای مجازی باشد، وجود ندارد.
اما در مورد معنای دوم، اگر «آن روز» منظور باشد یعنی، یكی از روزهای گذشته تاریخ اسلام و زندگانی پیامبر گرامی‏صلی الله علیه وآله از روز بعثت و ظهور اسلام تا رحلت آن بزرگوار منظور است. روزهای مهمی كه احتمال داده شده كلمه «الیوم‏» به یكی از آنها اشاره داشته باشد از این قرار است:
1- روز ظهور اسلام و بعثت;
2- روز هجرت از مكه به مدینه;
3- روز تشكیل حكومت;
4- روز فتح مكه;
5- روز نزول و قرائت آیه برائت;
و اگر معنای «الیوم‏»، «امروز» باشد یعنی، روز نزول آیه. در مورد این روز دو احتمال بیش‏تر وجود ندارد:
1- روز عرفه در حجة‏الوداع كه بیش‏تر عامه نقل كرده‏اند.
2- روز غدیر خم (روز هیجدهم ماه ذی‏الحجه) در حجة‏الوداع كه علمای شیعه بر این قول اتفاق دارند.
برای تعیین این روز از میان احتمالات دو راه در پیش داریم:
1- بررسی شواهد تاریخی و روایات و شان نزول‏هایی كه ذیل آیه شریفه نقل شده كه این بررسی در فصل روایات انجام خواهد شد.
2- بررسی شواهد و قراینی كه از متن خود آیه كریمه این روز را معین می‏كند.

بررسی شواهد آیه

در بررسی شواهد و قراین موجود در آیه، خصوصیاتی مورد توجه قرار می‏گیرد كه آیه شریفه برای این روز ذكر كرده است تا معلوم شود كه این خصوصیات با چه روزی قابل تطبیق می‏باشد. خصوصیاتی كه آیه كریمه برای این روز بیان كرده عبارت است از:
1- سد روزنه امید كافران: از ظاهر آیه چنین استفاده می‏شود كه كافران نسبت‏به دین اسلام و از میان برداشتن آن امید و طمعی داشتند كه خداوند می‏فرماید: در این روز، طمع و امید كافران به یاس و ناامیدی مبدل شد. بنابراین، باید دید آنچه كه مایه طمع و امید كافران بوده چه چیزی بوده كه با تغییر آن، این امید به ناامیدی مبدل گردیده است.
2- بیان حكم: پس‏از بیان طمع و امید كافران در دین اسلام، باید روشن شود كه در این روز، چه حكمی از طرف خداوند نازل شد كه موجب ناامیدی و یاس كافران گردید.
3- برداشته شدن زمینه ترس: ابتدا باید روشن شود كه علت ترس مسلمانان از كافران چه بوده كه خداوند می‏فرماید: با حكمی كه امروز نازل شد و اتفاقی كه به وقوع پیوست، زمینه ترس شما از كافران برداشته شد و در نتیجه دیگر از آن‏ها نترسید، ولی با این‏همه، از من بترسید. كه خود ترس از خداوند نكته مهمی در بر دارد.
4- اكمال دین: با توجه به این نكته كه احكام دین اسلام در زمانی نزدیك به بیست‏سال به تدریج، نازل و برای مردم بیان می‏شد و هر روز حكم جدیدی بیان می‏گردید و این جریان تا روزهای آخر عمر پیامبر گرامی اسلام‏صلی الله علیه وآله ادامه داشت و حتی پس از نزول این آیه، آیات و احكامی نازل شد، حال باید معلوم شود كه در این روز چه حكمی از احكام دین نازل شده كه خداوند می‏فرماید: من امروز دین شما را برایتان كامل كردم.
5- اتمام نعمت: با توجه به این‏كه تمام مردم در همه لحظات غرق در نعمت‏های الهی هستند، در این روز، خداوند چه نعمتی به مردم و مسلمانان عنایت كرده كه می‏فرماید: امروز نعمت‏خودم را بر شما تمام كردم و نیز در این خصوص، اصل معنا و واقعیت نعمت چیست؟
6- رضایت‏الهی: درنهایت، چه حكمی به احكام دین در این روز اضافه شد كه موجب رضایت‏خداوند نسبت‏به دین اسلام گردید و آیا تا آن روز دین مرضی خداوند نبود؟
اكنون به بررسی موارد یادشده می‏پردازیم تا درپرتو آن، مصداق آن روز مهم و باعظمت روشن شود.

روزنه امید كافران

كافران و مشركان از ابتدای ظهور اسلام به نوعی، امیدوار بودند كه شریعت اسلام استوار و پابرجا نگردد و مصمم بودند كه از همان ابتدا، این حركت را در نطفه خفه كنند، ولی با پیشرفت این حركت و استقرار دین اسلام در قلوب مؤمنان، كافران احساس خطر زیادتری كردند و به مقابله جدی پرداختند. ابتدا تلاش می‏كردند در اراده شخص پیامبر گرامی‏صلی الله علیه وآله سستی ایجاد كنند، ولی تلاش آنها بی‏اثر ماند. راه دیگری را در پیش گرفتند و آن اذیت و آزار مسلمانان بود; سعی می‏كردند با اذیت و شكنجه مسلمانان مانع از پیشرفت دین اسلام شوند.
ولی هر چه كافران به این حیله‏ها و دسیسه‏ها روی آوردند، نتوانستند مانع این حركت‏شوند و سرانجام، دین اسلام به صورت یك حكومت و دین رسمی در مدینه منوره استقرار كامل یافت و پس از جنگ‏های فراوان، روزنه‏های امید كافران - یكی پس از دیگری - بسته شد و امیدها به ناامیدی گرایید. اما با این‏همه، هنوز تمامی امید كافران از دست رفته نبود، آنها امیدوار بودند كه روزی پشتیبان اصلی این حركت و سرپرست و رهبر این دین از میان برود. با توجه به این‏كه آن حضرت فرزند پسری هم نداشتند، پیش‏بینی می‏كردند كه این حركت و دین الهی بدون سرپرست و نگهبان باقی بماند و این همان روزی بود كه كافران انتظار آن را می‏كشیدند و به عنوان روزنه امید، به آن دل بسته بودند. آنان گمان می‏كردند حكومت اسلامی مانند دیگر حكومت‏ها و سلطنت‏ها با از دنیا رفتن رهبر آن، رو به زوال و سستی می‏رود و این فرصت مناسبی برای كافران خواهد بود.آیاتی از قرآن - ازجمله سوره مباركه كوثر - به همین امید كافران اشاره می‏كند.
ناامیدی كافران
خداوند در ابتدای آیه می‏فرماید: «امروز كافران ناامید شدند.» حال سؤال این است كه علت ناامیدی كافران در این روز چه بود؟
عده‏ای علت‏یاس كافران را بیان احكامی می‏دانند كه در قسمت‏های نخستین آیه بیان شده است. اما جای این سؤال وجود دارد كه آیا بیان تعداد محدودی از محرمات كه در قسمت‏های قبلی آیه ذكر شده، چنان اهمیتی دارد كه می‏تواند موجب یاس و ناامیدی كافران از دین اسلام گردد؟ به‏خصوص این‏كه بیان این موارد خصوصیتی برای این روز به شمار نمی‏آید; زیرا بیان همین امور در آیاتی كه قبلا نازل شده بود، آمده است; مانند: آیات‏173 بقره، 145 انعام و 115 نحل كه همگی پیش از آیات سوره مائده نازل شده است. آیا كافران با نزول احكامی مانند نماز، روزه، حج، جهاد و امثال آن، كه اهمیت‏بیش‏تری دارند، از دین اسلام ناامید نشدند، ولی با بیان حرمت استفاده از گوشت مردار و مانند آن از دین اسلام ناامید شدند؟
گروهی از مفسران اجتماع مسلمانان در روز عرفه در حجة‏الوداع سال دهم هجری و كامل شدن مراسم حج و پاك شدن خانه خدا از مشركان را علت ناامیدی كافران می‏دانند. اما در پاسخ به این عده باید گفت: ابتدا باید روشن شود كه منظور از كافران كدام گروه از آنها می‏باشد. اگر مراد ناامیدی كافران قریش باشد، آن‏ها روز فتح مكه در سال هشتم هجری ناامید شدند و این جریان دو سال پیش از حجة‏الوداع می‏باشد و با روز عرفه ارتباطی ندارد. و اگر كافران و مشركان عرب منظور باشد، آن‏ها نیز روز نزول آیه برائت، در سال نهم هجری، از دین اسلام ناامید شدند و این جریان نیز یك‏سال پیش از حجة‏الوداع بوده و با روز عرفه ارتباطی ندارد. در نهایت، اگر مراد تمامی كافران و مشركان باشد - كه شامل یهود، نصاری، مجوس و غیر آن‏ها بشود - ظاهر اطلاق «الذین كفروا» همین شمول را می‏رساند، با توجه به این‏كه در آن زمان، هنوز قدرت و شوكت اسلام به خارج از جزیرة‏العرب نرسیده بود. در نتیجه، می‏توان گفت: تمامی كافران هنوز از غلبه و سیطره بر مسلمانان یا محو دین ناامید نبودند.
پس چنین نتیجه می‏گیریم كه روز عرفه جریان فوق‏العاده‏ای روی نداده كه علت‏یاس و ناامیدی تمامی كافران شود و اگر تاریخ اسلام را تا روز عرفه مرور كنیم، می‏بینیم یكی از روزهایی كه ممكن است روز ناامیدی كافران باشد، روز فتح مكه یا نزول آیه برائت است. اما اتفاق مهمی كه در ماه‏های آخر عمر پربركت پیامبر گرامی اسلام‏صلی الله علیه وآله و در جریان حجة‏الوداع سال دهم هجری روی داد و روزنه امید و نقطه مركزی آمال و آرزوهای كافران و مشركان عالم را نسبت‏به دین مقدس اسلام هدف گرفت و امیدها و آرزوهای چندین ساله آن‏ها را به یاس و ناامیدی كشانید، ماجرای روز هیجدهم ماه ذی‏الحجه در غدیر خم - یعنی، نصب امیرالمؤمنین علی‏بن ابی‏طالب‏علیه‏السلام به جانشینی و خلافت پیامبر گرامی‏صلی الله علیه وآله به امر الهی - بود كه این حكم و روی‏داد تاریخی همان بود كه روزنه آمال كافران را از میان برد. روزی را كه انتظار می‏كشیدند آن حضرت از دنیا برود و دین اسلام و مسلمانان بدون سرپرست‏بمانند، برایشان پیش‏نیاورد; زیرا در این روز، سرپرستی و ولایت نوعی ائمه اطهارعلیهم‏السلام به مردم عالم اعلان گردید و به كافران جهان اعلام شد كه فكر روز رحلت پیامبر گرامی‏صلی الله علیه وآله و دل بستن به آن روز را از سر خود بیرون كنند.

برداشته شدن زمینه ترس

به‏دنبال این، خداوند می‏فرماید: «پس دیگر از كافران نترسید.» با این حكم، موضوع ترس شما از كافران از میان برداشته شد، ولی در عین حال، از من بترسید.
در باره این قسمت از آیه، به چند نكته اشاره می‏كنیم:
1- فاء در «فلاتخشوهم‏» تفریع و نتیجه‏گیری از كلام قبل است; یعنی، به‏واسطه این حكم، امروز كافران ناامید شدند و در نتیجه، زمینه و موضوع ترس شما از آن‏ها نیز برداشته شد. پس دیگر از آن‏ها نترسید، بلكه از من بترسید. (21) هم‏چنین از فاء تفریع معلوم می‏شود كه مسلمانان تا آن روز از كافران دلهره و ترس داشتند.
2- امر به نترسیدن از كافران و ترس از خداوند در این آیه، امری ارشادی و بیان واقعیت‏خارجی است، در مقابل امر مولوی كه وظیفه و تكلیف به وجود می‏آورد; زیرا نترسیدن از كافران و ترس از خداوند همیشه لازم و واجب است، ولی در این مورد، اتفاقی روی داده كه در خارج و واقعیت، زمینه ترس از كافران برداشته شده و موردی برای ترس نمانده است، مگر ترس از خداوند. (22)
3- نكته دیگری كه در این قسمت‏باید بررسی شود، علت ترس مسلمانان از كافران است كه چرامسلمانان ازكافران‏می‏ترسیدند، همان‏گونه كه اشاره شد، از فاء تفریع چنین نتیجه‏گیری می‏شود كه تا آن‏روز، زمینه ترس مسلمانان از كافران موجود بوده است.
در ابتدا، توجه به‏این نكته اهمیت دارد كه نقش سرنوشت‏ساز شخص‏نبی‏اكرم‏صلی الله علیه وآله،رهبری ایشان و ابهت و آثار معنوی آن وجود پربركت و هول و هراسی كه خداوند از وجود ایشان در دل دشمنان نهاده بود، آثار غیر قابل انكاری در قدرت و قوت اسلام و مسلمانان گذارده بود و این نكته‏ای بود كه هم مسلمانان به آن توجه داشتند و هم كافران.
در نتیجه، آنچه علت دلهره و ترس مسلمانان‏بودازدست‏دادن چنین رهبری مقتدر با آن همه آثار وجودی بود; زیرا در قرآن آمده‏است كه «انك میت و انهم میتون.» و ترس مسلمانان از چنین روزی بود كه نمی‏دانستند چه خواهد شد و كافران نیز انتظار همین روز را می‏كشیدند و به آن امید بسته بودند.
4- از بحث‏های پیشین، این مطلب روشن شد كه چرا و چگونه زمینه ترس مسلمانان از كافران برداشته شد. اما باید در نظر داشت كه این كار عظیم روز هیجدهم ماه ذی‏الحجه سال دهم هجری، در حجة‏الوداع، در غدیر خم انجام گرفت كه پیامبرصلی الله علیه وآله فرمودند: «من كنت مولاه فهذا علی مولاه.»
در این روز، امیرالمؤمنین، علی‏ابن ابی‏طالب‏علیه‏السلام، توسط پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمدبن عبدالله‏صلی الله علیه وآله، و به امر الهی، به خلافت و ولایت‏برمسلمانان نصب شدند و این نور امیدی در دل مؤمنان تابانید، زمینه ترس را برداشت و امید كافران را ناامید كرد.
5- این ماجرا مربوط به غدیر بود كه‏زمینه ترس را برداشت و امید كافران را ناامید كرد، ولی به‏دنبال آن، خداوند می‏فرماید: «واخشون.» با وجود آن‏كه زمینه ترس از كافران برداشته شده، اما زمینه ترس دیگری هنوز باقی است: از كافران نهراسید، از جانب آنها خطری نیست، ولی از من بترسید و راه اتفاق در پیش گیرید، از ولی امر تعیین شده اطاعت و حمایت كنید، از منافقان بترسید كه نگذارند این مقام ولایت در محل خود قرار گیرد. نكته بسیار دقیق و ظریفی در این كلام نهفته است.

اكمال دین

در این روز - عرفه یا غدیر - چه حكمی از احكام الهی یا فرایض دینی بر مسلمانان ابلاغ شد و چه روی داد مهم تاریخی به‏وقوع پیوست كه خداوند این روز را روز اكمال دین می‏نامد؟ تعدادی از مفسران عامه با توجه به قسمت‏های قبلی آیه گفته‏اند: علت اكمال دین در این روز بیان احكامی است كه در ابتدای آیه ذكر شده; زیرا با نزول این آیه، بیان احكام كامل شد و حكمی دیگر باقی نماند كه بعدا نازل شود و در این روز، باب تشریع احكام مسدود گردید و این اكمال دین است. (23)
در پاسخ به این نظریه، اولا، قبلا بیان شد كه این قسمت از آیه در وسط آیه‏3 مائده از نظر معنا ارتباطی با قبل و بعد ندارد و كلامی مستقل یا معترضه می‏باشد.
ثانیا، در این نظریه گفته شد كه روز عرفه یا روز نزول این آیه باب تشریع احكام مسدود گردید، در صورتی‏كه بیش‏تر اهل تحقیق بر این عقیده‏اند كه نزول احكام تا روزهای آخر عمر پیامبرصلی الله علیه وآله ادامه داشته است. طبری می‏گوید: در این‏كه احكام در این روز كامل شده باشد اختلاف است، بلكه روزهای آخر عمر آن حضرت بیش‏تر وحی نازل می‏شد و آخرین آیاتی كه نازل شد آیه كلاله و ربا می‏باشد كه صحیح بخاری از عمر نقل می‏كند. (24)
با توجه به نزول تدریجی احكام و نزول مسائل مهمی مانند نماز، روزه، حج و جهاد، آیا ممكن است تحریم اموری مثل مردار و خون و گوشت‏خوك موجب اكمال دین گردد و علت‏یاس كافران باشد، در صورتی‏كه تحریم این موارد در آیاتی كه نزولا مقدم بر این آیه بوده‏اند، بیان شده بوده است؟!
ادامه دارد.

پی‏نوشت‏ها

1- ابی‏السعود، تفسیر ابی السعود، ج‏3، ص‏6
2-ابن‏حیان اندلسی، تفسیر بحرالمحیط، ج‏3، ص‏425
3-4- محمودبن عمر زمخشری، تفسیر كشاف، ج 1، ص 605; ص 604
5- سیدمحمدحسین طباطبایی،المیزان،ج 5، ص‏177
6-7- ابن السعود، همان، ج‏3، ص‏7 / محمودبن عبدالله آلوسی، روح المعانی، ج‏6، ص 60
8-سیدمحمدحسین‏طباطبائی،همان،ج‏5،ص‏343
9- محمود بن عبدالله، همان
10- محمدبن جریر طبری، تفسیر طبری، ج‏6، ص‏5 / جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج‏3، ص‏17
11- محمدبن جریر طبری، همان، ص 52
12-13- جلال‏الدین سیوطی، همان، ص 18، ج‏3، ص‏19
14-محمودبن‏عمرعبدالله‏آلوسی،همان،ج‏6،ص‏1
15- محمود بن عمر زمخشری، همان، ج 1، ص 605
16- هفت جمله مزبور اشاره به ابتدای «الیوم یئس‏» تا «رضیت لكم الاسلام‏» می‏باشد. محمودبن عبدالله آلوسی، همان، ص 61
17- فضل‏بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج 2، (رحلی)، ص‏159
18- جلال الدین سیوطی، همان، ج 1، ص 190
19- البته به نظر می‏رسد كه جمع قرآن به صورت كامل - آیه‏ها و سوره‏ها - همگی در زمان حیات پیامبر گرامی‏صلی الله علیه وآله بوده و پس از ایشان كسی دستی در قرآن نبرده باشد.
20- جلال‏الدین سیوطی، همان، ج‏3، ص‏17
21- «و هو متفرع عن الیاس‏» محمودبن عبدالله آلوسی، همان، ج‏6، ص 60
22-«فالنهی ارشادی، لامولوی‏» سیدمحمد حسین طباطبائی، همان، ج 5، ص‏177
23- «اكملت لكم ما تحتاجون الیه فی تكلیفكم من تعلیم الحلال والحرام‏»(محمود زمخشری، همان، ج 1، ص 605); «عن ابن عباس والسدی: اكملت لكم حدودی و فرائضی و حلالی و حرامی‏» (محمودبن عبدالله آلوسی، همان، ج‏6، ص 61)
24- «فاما الفرائض و الاحكام فانه قد اختلف فیها هل كانت اكملت ذلك الیوم لا ... ولا یدفع ذو علم ان الوحی لم ینقطع عن رسول‏الله صلی الله علیه وآله الی ان قبض بل كان الوحی قبل وفاته اكثر ما كان تتابعا... (فضل‏بن حسن طبرسی، همان، ج‏6، ص 52)





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط