اوصاف و ویژگی‌های «غیرخودی‌ها» در منظر قرآن

از جمله روش‏های ارزشمند و كارامد قرآن در جهت تربیت درست انسان‏ها و نجات بشر از ضلالت و گم‏راهی، توجه دادن آنان به وجود دشمنان و شیوه برخورد آنان در عرصه‌‏های گوناگون زندگی است. به دیگر سخن، یكی از اقدامات شایسته قرآن
يکشنبه، 12 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حجت اله مومنی
موارد بیشتر برای شما
اوصاف و ویژگی‌های «غیرخودی‌ها» در منظر قرآن
اوصاف و ویژگی‏های «غیرخودی‏ها» در منظر قرآن
 
نويسنده:سید حسین شفیعی دارابی
 

مقدّمه

از جمله روش‏‌های ارزشمند و كارامد قرآن در جهت تربیت درست انسان‏ها و نجات بشر از ضلالت و گم‏راهی، توجه دادن آنان به وجود دشمنان و شیوه برخورد آنان در عرصه‏های گوناگون زندگی است. به دیگر سخن، یكی از اقدامات شایسته قرآن در جهت هدایت افراد و جوامع بشری به سوی پروردگار كریم این است كه آنان را از وجود دشمنان گوناگون مطلّع سازد تا فكر نكنند هیچ آفت و مانعی آنان را در این جهت تهدید نمی‏كند؛ و به اصطلاح، همگان «خودی» محسوب می‏گردند و از وجود «غیرخودی‏‌ها» خبری نیست.
با پی‏جویی در آیات، به این نتیجه می‏رسیم كه در این راهكار قرآنی، از هر شیوه معقول و مشروع و از وجود هر زمینه مناسبی بهره گرفته شده است. بدین‏سان، در برخی از آیات شریفه، از اصل وجود دشمن در طریق بندگی خداوند خبر داده شده؛(1) در بخشی دیگر، به تبیین خصلت‏های روحی و رفتاری مجموعه «غیرخودی»ها (اعم از كافر، مشرك، منافق و غیره) پرداخته شده است؛ و در آیات دیگر، شگردهای آنان در ستیز با «خودی»ها مورد ارزیابی قرار گرفته، سرانجام از رسالت «خودی»ها در قبال «غیرخودی»ها و نحوه مقابله با آنان در آیاتی دیگر سخن به میان آمده است.
بی‏تردید، یكی از بهترین عواملی كه موجب موفقیت انسان‏های مؤمن در عرصه دشمن‏‌ستیزی می‏شود، آشنایی آنان با اوصاف و خصلت‏های گوناگون دشمنان (غیرخودی‏‌ها) می‏باشد. بر این اساس، نوشتار حاضر درصدد است كه در این وادی گامی نهد و با الهام از آیات كریمه قرآنی و گفتار بر جای مانده از معصومان علیهم‏السلام مطالبی را در زمینه تبیین برخی از ویژگی‏‌های «غیرخودی»ها ارائه كند. پیش از از پرداختن به اصل سخن، ذكر دو نكته لازم می‏نماید:

1ـ ضرورت آشنایی با ویژگی‏‌های غیرخودی‏‌ها

گاه دیده و شنیده می‏شود كه ناآشنایان با آموزه‏های وحیانی چنین می‏پندارند كه گزاره «خودی» و «غیرخودی» در شعاع اموری همچون نژاد، جغرافیا و مانند آن قابل طرح است. متأسفانه رواج این‏گونه پندارهای نادرست موجب گردیده تا اشخاص و احزاب گوناگونی با مطرح شدن این گزاره ضروری، در عرصه فرهنگی و سیاسی مخالفت نمایند و صریحا اعلان كنند: «كافر و بی‏دین هم خودی است. قرآن هم فرمود: "لكم دینكم ولی دین"، بنی آدم اعضای یكدیگرند»(2) و «خداوند خودی و غیرخودی نمی‏شناسد، نعمت‏هایش را به همه داده است؛ چرا ما كاسه داغ‏تر از آش هستیم؟»(3)
این در حالی است كه هر شخص آگاه با تعالیم انبیای الهی علیهم‏السلام و آشنا با متون دینی می‏داند كه هیچ‏یك از امور یاد شده، و مانند آن‏ها نمی‏تواند موجب مرزبندی بین انسان‏ها و تقسیم آن‏ها به «خودی» و «غیرخودی» گردد؛ زیرا اگر چنین بود، نمی‏بایست رسول اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در حق سلمان فارسی، كه نژادش ایرانی و زادگاهش ایران زمین است، بفرماید: «سّلمان منّا اهل البیت»؛ سلمان از ما خاندان اهل‏بیت علیهم‏السلام است.(4) یا نمی‏بایست امام صادق علیه‏السلام در پاسخ این سؤال منصور بن بزرج، كه چرا از سلمان فارسی بسیار یاد می‏كنی، بفرماید: «لاتقل سلمان الفارسی، بل قل سلمان المحمّدی ...»؛ نگو سلمان فارسی، بلكه بگو سلمان محمدی.(5)
بدین‏روی باید گفت: به لحاظ «بنی‏آدم» و نیز «مخلوق خدا» و «برخوردار بودن از نعمت‏های گوناگون الهی»، همه انسان‏ها «خودی» می‏باشند؛ زیرا هیچ‏یك از این امور و مشابه آن‏ها نقشی در تقسیم انسان‏ها به دو گروه «خودی» و «غیرخودی» ندارند؛ بلكه تنها چیزی كه به این مرزبندی معقول در بین انسان‏ها مشروعیت می‏بخشد، نوع گرایش‏های فكری و خصلت‏های روحی آن‏هاست. بدین روست كه می‏بینیم خدای منّان خطاب به مؤمنان می‏فرماید:
«ای كسانی كه ایمان آورده‏اید هر گاه پدران و برادران شما كفر را بر ایمان ترجیح دهند آن‏ها را ولیّ (و یار و یاور و تكیه‏گاه) خود قرار ندهید؛ و كسانی كه آن‏ها را ولیّ خود قرار دهند ستمگرند.» (توبه: 23)
این كلام الهی به روشنی بیانگر این است كه اگر كسی از خویشان و بستگان نزدیك، اگرچه پدر و برادر باشند، به كفر گراید و آن را بر ایمان ترجیح دهد، «غیرخودی» محسوب می‏شود؛ و در نتیجه، دوست شدن با چنین شخصی و خودی به حساب آوردن وی كاری است ناصواب، و سبب می‏شود تا انسان در زمره ستم‏كاران قرار گیرد.
در آیه دیگری، در باب مشروعیت پیكار با طیف خاصی از «غیرخودی»ها ـ یعنی اهل كتاب معاند و آن دسته از یهود و نصارا كه حاضر نشدند تا با پرداخت «جزیه» زندگی مسالمت‏آمیزی با مسلمانان داشته باشند ـ(6) نیز چنین می‏خوانیم:
با كسانی از اهل كتاب، كه نه به خدا ایمان دارند و نه به روز جزا و نه آنچه را كه خدا و رسولش تحریم كرده حرام می‏شمرند و نه آیین حق را می‏پذیرند، پیكار كنید ...» (توبه: 29)
مضمون روشن این آیه نیز این نكته را بیان می‏كند كه اگر ستیز با كسانی از یهود و نصارا مشروع می‏باشد، برای آن است كه آنان به دلیل عدم ایمان به مبدأ و معاد(7) و نیز عدم پای‏بندی به محرّمات الهی و همچنین عدم گرایش به دین حق، «غیرخودی» به حساب می‏آیند؛ گو این‏كه خوی «غیرخودی» بودن، آنان را وامی‏دارد تا علیه پیامبر و مسلمانان توطئه كنند و فتنه‏ای در سر بپرورانند و به مقابله با اسلام و مسلمانان روی آورند. بدین دلیل، بر مؤمنان فرض است كه با آن‏ها مقاتله نموده، و عرصه را بر دشمن تنگ كرده، از این طریق، اقتدار امت و مكتب را حفظ نمایند.
همچنین در آیات دیگری خطاب به رسول اكرم صلّی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله می‏‌خوانیم:
«بگو (به منافقان) انفاق كنید، خواه از روی میل یا اكراه؛ هرگز از شما پذیرفته نمی‏شود؛ چرا كه شما قوم فاسقی بودید. و هیچ چیز مانع قبول انفاق‏های آن‏ها نشد، جز این كه آن‏ها به خدا و پیامبرش كافر شدند. و نماز به جا نمی‏آورند جز به كسالت، و انفاق نمی‏كنند، مگر با كراهت.» (توبه: 53 و 54)
با تأمّل در مضمون این دو آیه شریفه، به این نتیجه می‏رسیم كه رسول اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله از ناحیه پروردگار كریم، مأموریت یافته بور كه به «منافقان» (این غیرخودی‏‌هایی كه با بهره‏گیری از نقاب نفاق، حضورشان را در بین مسلمانان حفظ كرده بودند) اعلام كند كه انفاقات شما، چه از روی میل باشد و چه از روی كراهت، مورد قبول درگاه الهی واقع نمی‏شود. رمز و راز این عدم قبولی به این برمی‏گردد كه آنان در اثر كفر به خدا و رسول و انجام نماز با حالت كسالت، از صف «خودی»ها خارج گردیده و در زمره غیرخودی‏‌ها قرار گرفته‏اند؛ زیرا او تنها انفاقات «متّقین» (خودی‏های به كمال دست یافته) را می‏پذیرد. (مائده: 27)
به هر حال، این سلسله از آیات كریمه قرآنی این حقیقت را بیان می‏دارند كه در باب شناخت «غیرخودی»ها، باید به بینش‏ها و خصلت‏های اشخاص و احزاب توجه نمود و نه به اموری همچون نژاد، جغرافیا و مانند آن. بنابراین، تنها در صورت برخورداری انسان‏ها از بینش‏ها و مبانی فكری نادرست و خو گرفتن آن‏ها با یك سلسله از خصلت‏های منفی و صدور رفتارهایی ناشایست است كه می‏توان آن‏ها را «غیرخودی» به حساب آورد. بر این اساس، می‏گوییم: شناخت اوصاف و خصلت‏های روحی و رفتاری «غیرخودی»ها در منظر قرآن از درجه ضرورت بالایی برخوردار می‏باشد. در صورت توجه و عمل به این مهم است كه می‏توان «غیرخودی»ها را مورد شناسایی قرار داد و از آن‏ها كناره گرفت؛ و در صورت لزوم با آن‏ها ستیز نمود.

2ـ دسته‌‏بندی ویژگی‏‌های غیرخودی‏‌ها

اگرچه تعداد ویژگی‏‌های غیرخودی‏‌ها، كه در خلال آیات قرآنی، به طور مستقیم و غیرمستقیم از آن‏ها یاد شده، زیاد است، ولی می‏توان به اختصار، مجموعه آن‏ها را به چند دسته تقسیم كرد:

الف. ویژگی‏‌های فردی و اجتماعی

بستر بروز پاره‏ای از اوصاف و ویژگی‏‌های غیرخودی‏‌های مطرح شده در قرآن، زندگی شخصی است؛ از قبیل: خرده‏گیری بر افعال الهی،(8) نصیحت ناپذیری،(9) از خود راضی بودن(10) و مانند آن‏ها...؛ اما ظرف ظهور دسته‏ای دیگر از این ویژگی‏‌ها، حیات اجتماعی و در ارتباط با دیگران می‏باشد؛ همانند: دورویی،(11) اضلال دیگران،(12) دشمنی مستمر با مسلمانان،(13) و خشم و كینه‏توزی نسبت به پیروان قرآن.(14)

ب. ویژگی‏‌های عام و خاص

برخی از ویژگی‏‌های غیرخودی‏‌ها عام و فراگیرند؛ یعنی تمام طوایف از غیرخودی‏‌ها از آن‏ها برخوردار بوده‏اند؛ همچون خصلت دین‏ستیزی(15) و عدم ایمان به آموزه‏های وحیانی.(16) اما دسته‏ای دیگر از این ویژگی‏‌ها به گونه‏ای هستند كه تنها گروهی از غیرخودی‏‌ها واجد آن می‏باشند؛ از قبیل: قتل پیامبران الهی(17) و تهمت ساحریّت به انبیا علیهم‏السلام .(18)

ج. ویژگی‏‌های مضمونی و محتوایی

به لحاظ مضمونی و محتوایی نیز می‏توان ویژگی‏‌های غیرخودی‏‌ها را به دسته‏های ذیل تقسیم نمود:
1ـ اعتقادی؛ از قبیل: كفر به وجود پروردگار و نبوّت انبیای الهی علیهم‏السلام (19) و انكار معاد و قیامت.(20)
2ـ اقتصادی؛ همانند: ایجاد تنگناهای اقتصادی برای مسلمانان،(21) انفاق‏های مالی در جهت بستن راه الهی(22) و انس با داد و ستدهای ربوی.(23)
3ـ اخلاقی؛ همچون: خدعه و مكر با پروردگار كریم و مؤمنان،(24) اشاعه فحشا و فسادهای اخلاقی.(25)
4ـ سیاسی؛ از قبیل: طغیان و سركشی،(26) كتمان حق،(27) فتنه‏آفرینی و ایجاد بحران.(28)
5ـ نظامی؛ همانند: ترساندن از جهاد و پیكار(29) و فاش ساختن اسرار نظامی مسلمین.(30)

نمودی چند از ویژگی‏‌های غیرخودی‏‌ها

در خلال آیات شریفه قرآنی، اوصاف و ویژگی‏‌های فراوانی از «غیرخودی»ها ذكر گردیده كه برخی از آن‏ها به شرح ذیل می‏باشند:

الف. دین‏ستیزی

آنان در اثر برخورداری از این ویژگی، به كفر و انكار دین و مجموعه آموزه‏های وحیانی بسنده ننموده، بلكه مقابله و مقاتله با آن‏ها را سرلوحه كاری خویش قرار داده، همواره نسبت به دین و متدیّنان عناد ورزیده، راه ستیز با آن‏ها را در پیش گرفتند.
البته خصلت «دین‏ستیزی» را باید از معدود خصیصه‏های مشترك بین مجموعه طوایف «غیرخودی»ها برشمرد؛ زیرا بررسی عمل‏كردهای آنان حكایت از آن دارد كه همه آن‏ها در جهت مقابله با «خودی»ها هدف مشتركی تعقیب می‏نمایند كه عبارتند از: «دین‏ستیزی»، گو این‏كه خصلت پیكار با دین و متدیّنان با زندگی آنان عجین شده است و همین موجب گشته تا تمامی آن‏ها در جهت برچیده شدن دین از صحنه زندگی افراد و جوامع بشری تلاش نمایند.
خداوند متعال از وجود این خصلت در بین یكی از طوایف مشهور غیرخودی‏‌ها در عصر رسول اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ـ یعنی مشركان مكّه ـ خبر داد و خطاب به مسلمانان فرمود:
«مشركان پیوسته با شما می‏جنگند تا ـ اگر بتوانند ـ شما را از دینتان برگردانند.» (بقره: 217)(31)
شناخت و بررسی رفتارها و موضع‏گیری‏های تند اشخاص و احزاب گوناگون در قبال انبیای الهی و امامان معصوم علیهم‏السلام و پیروان صدیق ایشان گویای آن است كه طیف‏های دیگر از «غیرخودی‏‌ها» نیز همانند مشركان مكّه از خصیصه دین‏ستیزی برخوردار بوده و در جهت تحقّق آن تلاش نموده‏اند، تا شاید نور الهی را خاموش سازند و متدیّنی در جهان باقی نماند.(32)
به دیگر سخن، برخوردهای خشن و تهدیدهای شدید اعمال شده از سوی غیرخودی‏‌ها در طول تاریخ، در جهت مقابله با خودی‏ها حكایت از آن دارد كه همه آن‏ها ریشه در خصلت «دین ستیزی» غیرخودی‏‌ها دارد؛ «خودی‏ها» تنها به جرم آن‏كه به خدا و ادیان الهی ایمان آورده و متدیّن به آن‏ها گردیده‏اند، مورد غضب و خشم غیرخودی‏‌ها و مواجه با هر نوع برخورد همراه با خشونت و تهدید از سوی آنان گردیده‏اند. با دقت در آیات و روایات و متون تاریخی، با نمونه‏های فراوانی از این قبیل آشنا می‏شویم؛ تنها به سه نمونه قرآنی اشاره می‏شود:
1ـ پس از آن كه فرعون به تهدید ساحران مؤمن به حضرت موسی علیه‏السلام پرداخت و خطاب به آنان گفت: «دست‏ها و پاهایتان را یكی از چپ و یكی از راست خواهم برید، سپس همه شما را به دار خواهم آویخت» (اعراف: 124)،(33) آن‏ها در قبال این تهدید چنین پاسخ دادند: «ما به سوی پروردگارمان بازخواهیم گشت و تو جز برای این ما را به كیفر نمی‏رسانی كه ما به معجزات پروردگارمان ـ وقتی برای ما آمده ـ ایمان آوردیم و بدان‏ها متدیّن گردیدیم.» (اعراف: 125 و 126)
2ـ آن‏گاه كه پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و مسلمانان در پی شنیدن صدای اذان به خواندن نماز روی می‏آوردند، طیف خاصی از غیرخودی‏‌های در آن عصر (اهل كتاب) به استهزای آنان می‏پرداختند. (مائده: 58) در قبال این برخورد ناروا، خداوند به رسول اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمان داد: در خطاب به آنان بگوید:
«ای اهل كتاب، آیا جز این بر ما عیب می‏گیرید كه ما به خدا و به آنچه به سوی ما نازل شده و به آنچه پیش از این فرود آمده ایمان آورده‏ایم»؟ (مائده: 59)
3ـ در متون تاریخی و كتب تفسیری آمده است: ذونواس (آخرین پادشاه از طایفه «حمیر» در سرزمین یمن) و رهبر «اصحاب أخدود»(34) برای از پای درآوردن مسیحیان منطقه نجران و بازگرداندن آن‏ها از آیین نصرانیت، ابتدا آن‏ها را مجبور به پذیرش آیین مورد قبول خویش نمود و كیش و مرام یهود را بر آن‏ها عرضه داشت و اصرار كرد آن را پذیرا شوند، ولی آن‏ها ابا كردند؛ حاضر به قبول شهادت شدند، اما حاضر به صرف نظر كردن از آیین خود نبودند. در پی این مقاومت، ذونواس به پیروان خود دستور داد: خندق عظیمی كندند و هیزم در آن ریختند و آتش زدند و مؤمنان را تهدید به شكنجه با آتش كردند؛ گروهی را زنده زنده در آتش سوزاندند و جمعی را با شمشیر كشتند و قطعه قطعه نمودند؛ به طوری كه عدد مقتولان و سوختگان به آتش به‏بیست هزار نفر رسید!(35)
خدای منّان پس از اشاره اجمالی به این رفتار بسیار خشن «اصحاب اخدود» (یعنی ذنواس و پیروان وی)(36) به بیان علت این برخورد ناپسند آنان با مؤمنان به آیین نصرانیت پرداخته، چنین می‏فرماید:
«هیچ ایرادی بدان‏ها (مؤمنان) نداشتند، جز این‏كه به خداوند عزیز و حمید ایمان آورده بودند.» (بروج: 8)
نكته قابل ذكر این‏كه شگرد گروه‏های غیرخودی‏‌ها در جهت ستیز با دین و متدیّنان واقعی، محدود و منحصر به یك شیوه نمی‏گردد؛ زیرا هر یك از آن‏ها به تناسب زمان و مكان و با لحاظ شرایط و موقعیت‏ها، از شگردهای ویژه‏ای بهره گرفته‏اند.
با غور در آیات و روایات و ارزیابی عمل‏كردهای غیرخودی‏‌ها در بستر تاریخ، می‏توان مجموعه شگردهای آنان در ستیز با دین و متدیّنان را در قالب یك بیان اجمالی چنین برشمرد: شگردهای سیاسی، اقتصادی، اخلاقی، فرهنگی و نظامی.

ب. مكر و خدعه

از جمله ویژگی‏‌های غیرخودی‏‌ها كه در قرآن كریم از آن یاد شده، خصلت «مكر و خدعه» است.(37)
در قرآن آمده است: پس از آن‏كه حضرت نوح علیه‏السلام از هدایت امّت خویش مأیوس گردید، به پروردگار كریم چنین عرضه داشت: «پروردگارا، آن‏ها نافرمانی من كردند و از كسانی پی‏روی نمودند كه اموال و فرزندانشان چیزی جز زیان‏كاری بدان‏ها نیفزوده و این (رهبران گم‏راه) مكر عظیمی به كار بردند.» (نوح: 21 و 22)
نكته حایز اهمیت این‏كه تعبیر «كبارا» (كه صیغه مبالغه از «كبر» است) در فراز پایانی سخن حضرت نوح علیه‏السلام نشان می‏دهد كه غیرخودی‏‌های عصر آن بزرگوار در جهت مقابله با ایشان، نقشه‏های عظیم و گسترده‏ای برای گم‏راه ساختن مردم و ممانعت از قبول دعوت نوح علیه‏السلام طراحی كرده بودند.(38)
تاریخ امم انبیای الهی علیهم‏السلام نشان می‏دهد كه غیرخودی‏‌های عصر دیگر پیامبران پروردگار (به خصوص در عصر نبیّ اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ) نیز از خصلت خدعه و مكر برخوردار بوده، از آن بهره گرفته‏اند.
در مورد مشركان مكّه می‏خوانیم: هنگامی كه آنان می‏شنیدند بعضی از امّت‏های پیشین (همانند یهود) پیامبران الهی علیهم‏السلام را تكذیب كردند، و آن‏ها را به شهادت رساندند، می‏گفتند: ولی ما چنین نیستیم؛ اگر فرستاده الهی به سراغ ما بیاید، ما هدایت‏پذیرترین امّت‏ها خواهیم بود. اما همان‏ها هنگامی كه نور اسلام از افق سرزمینشان طلوع كرد و نبیّ گرامی اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله همراه بزرگ‏ترین كتاب آسمانی به سراغشان آمدند، نه تنها نپذیرفتند، بلكه در مقام تكذیب و مبارزه و انواع مكر و فریب برآمدند.(39)
پروردگار كریم، این شیوه رفتاری مشركان را مورد ملامت و سرزنش قرار داده، می‏فرماید:
«آن‏ها با نهایت تأكید، سوگند خوردند كه اگر پیامبری انذاركننده به سراغ آن‏ها بیاید، هدایت‏یافته‏ترین امّت‏ها خواهند بود. اما هنگامی كه پیامبری برای آن‏ها آمد، جز فرار و فاصله گرفتن (از حق) چیزی بر آن‏ها نیفزود.»
در ادامه، به تبیین این برخورد ناصواب و دوری آنان از حق پرداخته، چنین می‏فرماید: «این‏ها همه به سبب آن بود كه استكبار در زمین جستند وحیله‏گری‏های سوء داشتند، اما این حیله گری‏های سوء تنهادامان صاحبانش را می‏گیرد.»(فاطر:42و43)
در سوره «طور» خدای متعال با طرح یك استدلال زنجیره‏ای جالب، در قالب یازده سؤال پی در پی (به صورت استفهام انكاری) به مقابله با كافران منكر قرآن و نبوّت پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و قدرت پروردگار پرداخته است؛ در یكی از این سؤال‏ها، به استفاده آنان از «مكر» خبر داده و فرموده:
«آیا می‏خواهند نقشه شیطانی برای تو بكشند؟ ولی بدانند خود كافران در دام این نقشه‏ها گرفتار می‏شوند.» (طور: 22)
خداوند منّان در قالب این آیه می‏فرماید: آیا این كافران شیطانی طرحی ریخته‏اند كه پیامبر را از میان بردارند، یا با آیین او به مقابله برخیزند؟ باید بدانید كه كفّار محكوم به نقشه‏های الهی هستند و طرح خداوند بالاتر از طرح آن‏هاست.(40)
از جمله صفاتی كه در قرآن‏كریم، در مقام‏توصیف‏منافقان از آن یاد شده، همین خصلت «خدعه و مكر» است. (بقره:8،9و14)
با توجه به مضمون آیات شریفه مذكور و ده‏ها آیه دیگر، باید گفت: مكر و خدعه، از جمله خصلت‏های مشترك در بین غیر خودی‏هاست؛ گو این‏كه وجود هر غیرخودی در هر مقطعی از تاریخ، با این خصیصه زشت عجین شده است.
پروردگار كریم همواره در خلال آیات قرآن مجید، از به كارگیری این خصلت ناشایست توسط مجموعه طوایف غیرخودی‏‌ها خبر داده، به مسلمانان نیز هشدار داده كه گاه ممكن است دشمن با اجرای سیاست «خدعه و مكر» درصدد نزدیك شدن به شما برآید و در قالب طرح دوستی، به درون مؤمنان راه پیدا كند. بدین روست كه در آغازین آیات سوره شریفه «بقره» از به كارگیری این خصلت غلط در زندگی طیف منافق از غیرخودی‏‌ها خبر داده شده، آن‏جا كه آمده است:
«میان مردم كسانی هستند كه می‏گویند به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده‏ایم، در حالی كه ایمان ندارند. می‏خواهند خدا و مؤمنان را فریب بدهند، (ولی) جز خودشان را فریب نمی‏دهند، (امّا) نمی‏فهمند.»
در ادامه این سلسله از گفتار می‏خوانیم:
«و هنگامی كه (منافقان) افراد با ایمان را ملاقات می‏كنند، می‏گویند ما ایمان آورده‏ایم، (ولی) هنگامی كه با شیاطین خود خلوت می‏كنند، می‏گویند با شماییم؛ ما (آن‏ها) را مسخره می‏كنیم.» (بقره: 8 و 9 و 14)

ج. كتمان حقّ

از جمله ویژگی‏‌های زشتی كه در قالب آیات و روایات بسیاری مورد مذمّت خدا و اولیای الهی قرار گرفته، «كتمان حقّ» است. همچنان كه در قرآن كریم می‏خوانیم:
«كسانی كه نشانه‏های روشن و رهنمودی را كه فروفرستاده‏ایم، پس از آن كه آن را برای مردم در كتاب توضیح داده‏ایم، كتمان می‏كنند (نهفته می‏دارند)، آنان را خداوند لعنت كند و همه لعن‏ كنندگان نیز آن‏ها را لعن می‏كنند.» (بقره: 159)
در متون روایی نیز شدیدترین حملات متوجه دانشمندان كتمان‏كننده حق شده است. در خبری آمده است: پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند:
«هرگاه از دانشمندی چیزی را كه می‏داند سؤال كنند و او كتمان نماید، روز قیامت افساری از آتش بر دهان او می‏زنند.»(41)
در حدیث دیگری نیز چنین آمده: از امیر مؤمنان علیه‏السلام پرسیدند: «بدترین خلق خدا پس از ابلیس و فرعون ... كیست»؟ امام علیه‏السلام در پاسخ فرمودند: «آن‏ها دانشمندان فاسدند كه باطل را اظهار و حق را كتمان می‏كنند و همان‏ها هستند كه خداوند بزرگ درباره آن‏ها فرمود: «لعن خدا و لعن همه لعنت‏كنندگان بر آن‏ها باد.»(42)
البته «كتمان حق» منحصر در آیات پروردگار و نشانه‏های نبوّت نیست، بلكه اخفای هر چیزی كه می‏تواند مردم را به واقعیتی برساند در مفهوم وسیع این تعبیر قرار می‏گیرد. حتی گاه سكوت در جایی كه باید سخن گفت و افشاگری كرد، مصداق كتمان حق می‏شود، و این در موردی است كه مردم نیاز شدیدی به درك واقعیتی دارند و دانشمندان آگاه می‏توانند با بیان حقیقت، این نیاز مبرم را برطرف سازند، به خصوص آن‏كه قرآن تنها از مسأله كتمان سخن نمی‏گوید، بلكه بیان حقایقی را نیز لازم می‏شمرد و همین اشتباه شاید سبب شده است كه جمعی از دانشمندان از بازگو كردن حقایق لب فرو بندند، به عذر این‏كه كسی از آن‏ها سؤالی نكرده است، در حالی كه قرآن می‏فرماید:
«خداوند از كسانی كه كتاب آسمانی را به آن‏ها داده، پیمان گرفته است كه آن را حتما برای مردم بیان كنید و كتمان ننمایید.» (آل عمران: 187)
انسان فطرتا خواهان حق است و آن‏ها كه آن را كتمان می‏كنند، در واقع جامعه انسانی را از مسیر تكامل فطری باز می‏دارند؛ بدین‏روی اگر به هنگام ظهور اسلام و پس از آن، دانشمندان یهود و نصارا در مورد بشارت‏های عهدین افشاگری كامل كرده بودند و آنچه را در این زمینه می‏دانستند، در اختیار سایر مردم می‏گذاردند، ممكن بود در مدت كوتاهی، هر سه ملت زیر یك پرچم گرد آیند و از بركات این وحدت برخوردار شوند.(43) به هر روی، «كتمان حق»، به خصوص كتمان آنچه مربوط به آیات الهی و نشانه‏های نبوّت است، مورد نهی و مذمّت الهی می‏باشد(44) و پیامدهای ناگوار شدیدی به دنبال خواهد داشت. (بقره: 174 و 176)
متأسفانه طیف وسیعی از غیرخودی‏‌ها، كه در قبال انبیای الهی علیهم‏السلام به خصوص پیامبراكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و امامان معصوم علیهم‏السلام قرار داشتند، از این خصلت زشت برخوردار بودند و در عرصه‏های گوناگون از آن سود جستند. در این نوشتار، از میان ده‏ها نمونه تاریخی، تنها به ذكر دو نمونه اكتفا می‏شود:(45)
1ـ كتمان نبوّت پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله : با آن‏كه اهل كتاب طبق بیان صریح خدا در قرآن (بقره: 146 / انعام: 20) شناخت دقیقی از نبیّ اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله داشتند و آموزه‏های تورات و انجیل را منطبق با سیره و سیمای حضرتش می‏دیدند، اما با ظهور نبوّتش به انكار آن پرداختند و در قبال بهای كم، در صدد كتمان نشانه‏های موجود در این دو كتاب آسمانی برآمدند. و نسبت به این امر روشن مورد بشارت دو نبیّ بزرگوار الهی ـ یعنی موسی و عیسی علیهماالسلام ـ اظهار بی‏اطلاعی نمودند و یا به تحریف و توجیهات غلط روی آوردند. بدین‏روی در خبری از امام باقر علیه‏السلام نقل شده است «حُیَیّ بن اخطب، كعب بن اشرف، و جمعی دیگر از یهود هر سال مجلس میهمانی (پر زرق و برقی) از طرف یهودیان برایشان ترتیب داده می‏شد، آن‏ها راضی نبودند كه این منفعت كوچك به خاطر قیام پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله از میان برود، به این دلیل (و دلایل دیگر) آیات تورات را، كه در زمینه اوصاف نبیّ اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بود تحریف كردند، این همان «ثمن قلیل» و بهای كم است كه قرآن در آیه 41 بقره به آن اشاره می‏كند.»(46)
جلال الدّین سیوطی نیز در اسباب النّزول از ابن عباس چنین نقل كرده است: «چند نفر از مسلمانان همچون معاذ بن جبل و سعد بن معاذ و خارجة بن زید سؤالاتی از دانشمندان یهود درباره مطالبی از تورات (كه ارتباط با ظهور پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله داشت) پرسیدند، آن‏ها واقع مطلب را كتمان كرده، از توضیح خودداری نمودند، آیه 159 «بقره» درباره آن‏ها نازل شد، (و مسؤولیت كتمان حق را به آن‏ها گوشزد كرد.)(47)
2ـ كتمان حدیث غدیر: حادثه «غدیر خم»، كه در روز پنج شنبه سال دهم هجرت و پس از پایان آخرین حجّ رسول اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، درست هشت روز پس از عید قربان و به وقت بازگشت آن حضرت از مكّه، در وادی «غدیر خم» رخ داد،(48) از مهم‏ترین قضایای تاریخ اسلام محسوب می‏گردد.(49)
در این واقعه نبیّ اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در پی نزول آیه 67 «مائده» (یا ایهّا الرّسولُ بلِّغ ما اُنزل الیكَ من ربّك ...) مأمور شدند تا علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام را به عنوان خلیفه و جانشین خود در میان امّت اسلامی معرفی نمایند.(50)
جمع زیادی از صحابه و یاران پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله از جمله زید بن ارقم، ابوسعید خدری، ابن عباس، جابر بن عبدالله انصاری، ابوهریره، براء بن عازب، حذیفه یمانی، عامر بن لیلی بن ضمره، ابن مسعود، و دیگران به نقل این واقعه پرداختند.(51)
بر این اساس ماجرای غدیر خم و ایراد خطبه توسط نبیّ اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در آن سرزمین پاك و معرفی امام علی علیه‏السلام به عنوان وصی و ولیّ خود بر مسلمانان امری است قطعی و تردیدناپذیر. حدیث مربوط به واقعه «غدیر»، در متون تاریخی، تفسیری و روایی، به طور متواتر نقل گردیده است. مرحوم علاّمه امینی در كتاب شریف الغدیر، این حدیث را از 110 تن از صحابه و یاران پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و از 84 نفر از تابعان و از 360 چهره علمی و دانشمند اسلامی و 26 كتاب معروف در جهان اسلام نقل كرده است.(52)
اگرچه این حادثه مهم با حضور جمع كثیری از مسلمانان شركت‏كننده در برنامه «حجّة الوداع» رسول اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به وقوع پیوست(53) و چهره‏های سرشناس فراوانی از اصحاب آن حضرت در زمان وقوع این حادثه حضور داشتند، ولی متأسفانه تعدادی از آنان به علل و بهانه‏های گوناگون از شهادت بر تحقّق این واقعه مهم و آنچه نبیّ مكرّم اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در این جمع خاص بر امامت امیرمؤمنان علیه‏السلام ایراد نموده بودند امتناع ورزیدند و آن را كتمان كردند.
علاّمه امینی رحمه‏الله اسامی برخی از كسانی را كه در این سمت حركت كردند و به طور خود خواسته و یا ناخواسته از جمع «خودی‏ها» خارج و به صف «غیرخودی‏‌ها» پیوسته‏اند، به شرح ذیل یاد كرده است: ابوحمزه أنس بن مالك، براء بن عازب انصاری، جریر بن عبداللّه البجلّی، عبدالرّحمن بن مدلج و یزید بن ودیعة.(54) در كتب و متون تاریخی و روایی داستان‏های فراوانی در این زمینه نقل گردیده است كه برای نمونه، برخی از آن‏ها ذكر می‏گردد:
1ـ مرحوم سید رضی در بخش حكمت نهج البلاغه، ش 311 چنین آورده است: «چون علی علیه‏السلام به شهر بصره رسید، خواست انس بن مالك(55) را به سوی طلحه و زبیر بفرستد تا آنچه را وی از پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله درباره مخالفت آنان با شیوه حكومتی امام علی علیه‏السلام و كتمان نمودن توصیه‏ها و سفارشات رسول اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در ارتباط با امامت امیرمؤمنان علیه‏السلام شنیده بود، به یادشان آورد، أنس سرباز زد و گفت: من آن سخن پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را فراموش كردم! حضرت علی علیه‏السلام خطاب به او فرمود: اگر دروغ بگویی، خداوند تو را به بیماری «برص» (سفیدی روشن) دچار كند كه عمامه آن را نپوشاند» (پس از نفرین امام علی علیه‏السلام انس به بیماری «برص» در سر و صورت دچار شد كه همواره نقاب می‏زد.)
2ـ ابن أبی الحدید نیز چنین نقل نموده: «مشهور این است كه علی علیه‏السلام در «رحبه» كوفه (ساحت خانه و فضای سبز) با مردم سخن می‏گفت، در خلال گفتارش از آنان درخواست نمود كه شهادت دهند به این‏كه آیا شنیدند كه پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در بازگشت از حجّة الوداع (در وادی غدیر خم) فرمود: "من كنتُ مولاه فعلیٌّ مولاه." گروهی برخاستند و گفتند: ما گواهی می‏دهیم كه رسول اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله چنین فرموده است، اما انس بن مالك از جای برنخاست.
علی علیه‏السلام خطاب به وی فرمود: تو كه در این واقعه حضور داشتی، چرا سخن نمی‏گویی؟ انس در پاسخ گفت: «ای امیرمؤمنان، سنّ من زیاد شده؛ آنچه را كه فراموش كرده‏ام، بیش از آن مقداری است كه در یاد دارم! حضرت فرمود: «اگر دروغ می‏گویی، خداوند یك نوع بیماری پوستی در تو ایجاد كند كه عمامه آن را نپوشاند.»
ابن ابی الحدید گوید: «انس از دنیا نرفت تا آن‏كه بیماری پیسی دامنگیر وی گردید.»(56)
3ـ علاّمه امینی رحمه‏الله نیز از مسند احمد بن حنبل (ج 1، ص 88) و مجمع الزّواید هیثمی (ج 9، ص 106) از زید بن ارقم نقل كرد: «علی علیه‏السلام در «رحبه» كوفه، از مردم خواست: هر كس كه شنید، پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: "من كنت مولاه فعلیّ مولاه " شهادت دهد، 12 تن از شركت كنندگان در جنگ بدر، كه در این جمع حضور داشتند، از جای خود برخاستند و گفتند: ما گواهی می‏دهیم كه نبیّ اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله چنین فرموده است. و من از جمله افرادی بودم كه آن را كتمان نمودم؛ بر صدور آن گواهی ندادم. در پی این كتمان بود كه من نور چشمم را از دست دادم و نابینا گردیدم، و این كور شدن من به خاطر آن بود كه علیّ بن ابی‏طالب علیه‏السلام در حق آنانی كه كتمان (حقّ) نموده بودند، نفرین كرده بود.»(57)
ابن ابی الحدید نیز ضمن نقل این خبر، چنین آورده: «زید بن ارقم، در حالی كه عالم بر حدیث غدیر بوده است، آن را كتمان كرده بود.»
در پایان خبر نیز به این نكته اشاره نمود كه «زید بن ارقم، پس از نابینا شدنش، حدیث غدیر را برای مردم بازگو می‏كرد.»(58)
نكته قابل ذكر این‏كه برخورداری از خصلت «كتمان حقّ» و به كارگیری آن از سوی «غیرخودی‏‌ها» منحصر به عصر انبیای الهی و امامان معصوم علیهم‏السلام نبوده، بلكه صاحبان این خصلت و بهره‏گیران از او همچون واجدان دیگر خصلت‏های مذموم و سودجویان از آن‏ها، در دوره‏های بعدی تاریخ و از جمله در وضعیت كنونی نیز از سودجویی از خصلت ناروای «كتمان حق»، غفلت نورزیدند و با شگردهایی دقیق و حساب شده و با لحاظ شرایط خاص زمانی و مكانی از آن بهره می‏گیرند. متأسفانه گاه دیده می‏شود حتی برخی از خودی‏های فریب خورده و متمایل به غیرخودی‏‌ها نیز از تبیین حقایق دینی و آموزه‏های وحیانی و بازگو كردن آرمان‏های روشن امام راحل رحمه‏الله امتناع ورزیده و از بازگوكردن روشن‏ترین موضع‏گیری‏های سیاسی معمار كبیر انقلاب در قبال غیرخودی‏‌ها طفره می‏روند و با شگردهای ویژه‏ای به تحریف آن‏ها می‏پردازند!

د. دشمنی با مؤمنان (خودی‏ها)

از جمله ویژگی‏‌های غیرخودی‏‌ها، عداوت و دشمنی نسبت به مؤمنان و پیروان راستین انبیای الهی علیهم‏السلام (و به تعبیر دیگر «خودی‏ها») می‏باشد. البته دشمنی غیرخودی‏‌ها با خودی‏ها یك امر طبیعی محسوب می‏گردد؛ زیرا اگر آنان با پیامبران آسمانی دشمنی ورزیدند(59) و در این زمینه، از هرگونه برخورد خصمانه (اعمّ از قتل، تهدید و تحریف شخصیت)(60) نسبت به آنان بهره جسته‏اند، طبیعی است كه با ره‏پویان راهشان نیز خصومت و دشمنی بورزند.
نكته مهم این‏كه خداوند در مقام توجه دادن خودی‏ها و مؤمنان به وجود دشمن، گاه از وجود دشمنانی كه با چهره‏ای باز و روشن به خصومت می‏پردازند ـ یعنی كفّار ـ خبر داده و فرموده است:
«(و از كافران هیچ‏گاه غافل ننشینید) زیرا دشمنی كفّار نسبت به شما (مسلمانان) كاملاً آشكار است.» (نساء: 101)(61)
اما از سوی دیگر، از دشمنی كسانی خبر داده كه در قالب دوست درآمده و چهره نفاق به خود گرفته‏اند و از این طریق حضور خویش را در جمع مؤمنان حفظ نموده‏اند، ولی در فرصت‏های مناسب و با بهره‏گیری از شگردهایی خاص، اعمال عداوت و دشمنی نموده‏اند. (ممتحنه: 1 / منافقون: 4 و ...)
اگرچه وجود هر طیفی از دشمن در عرصه زندگی مشكل‏آفرین است و بر اساس توصیه امیر مؤمنان علیه‏السلام آن‏جا كه فرمود: «هرگز دشمن را كوچك مشمار هرچند ضعیف باشد»(62)، نباید هیچ دشمنی را، هرچند ضعیف باشد، كوچك شمرد، اما آموزه‏های وحیانی حكایت از آن دارند كه خطر گروه منافق از سایر طوایف بیش‏تر است. بدین‏روی، علی علیه‏السلام می‏فرماید: «پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به من فرمودند: بر امّت اسلام، نه از مؤمن و نه از مشرك هراسی ندارم؛ زیرا مؤمن را ایمانش بازداشته و مشرك را خداوند به سبب شرك او نابود می‏سازد. من بر شما از مرد منافقی می‏ترسم كه درونی دو چهره و زبانی عالمانه دارد؛ گفتارش دل‏پسند و رفتارش ناپسند است.»(63)
آری، كم‏خطرترین دشمن، دشمنی است كه دشمنی خود را آشكار كرده است. علی علیه‏السلام می‏فرماید: «سست‏ترین دشمنان كسی است كه عداوتش را آشكار ساخته است.»(64)
در سخن دیگری نیز فرمودند: «آن كس كه دشمنی‏اش را اظهار كرده، توطئه و مكرش اندك است.»(65)
اما خطرناك‏ترین دشمن، دشمنی است كه دشمنی‏اش را پنهان می‏كند؛ همان كه قرآن كریم نامش را «منافق» گذارده است. امیرمؤمنان علیه‏السلام در این باره نیز فرموده‏اند: «بدترین دشمنان كسی است كه عمیق‏تر بوده و كیدش را بیش‏تر مخفی می‏دارد.»(66)
در بیان دیگری نیز فرمودند: «افرادی كه نقل حدیث می‏كنند چهار دسته‏اند و پنجمی ندارند: نخست منافقی كه اظهار اسلام می‏كند؛ نقاب اسلام را به چهره زده، نه از گناه باكی دارد و نه از آن دوری می‏كند و عمدا به پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله دروغ می‏بندد. اگر مردم می‏دانستند كه این شخص منافق و دروغگو است از او قبول نمی‏كردند و تصدیقش نمی‏نمودند، اما چون از واقعیت او آگاه نیستند و می‏گویند وی صحابی رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله است، پیامبر را دیده، از او حدیث شنیده و مطالب را از او دریافت كرده است، به همین دلیل به گفته‏اش ترتیب اثر می‏دهند.»(67)
به راستی، شناخت این گروه از دشمن كاری است بس مشكل.(68) بدین لحاظ، باید در این عرصه، هشیارانه‏تر عمل كرد تا در شناخت آنان دچار اشتباه و غفلت نگردید. نباید چنین پنداشت كه دشمن همواره با چهره‏ای روشن و شناخته شده پا به عرصه خصومت می‏نهد و به آسانی قابل شناسایی می‏باشد.
به هر حال، بررسی عمل‏كرد طیف‏های غیرخودی‏‌ها، اعمّ از كافران، مشركان، اهل كتاب، و منافقان، حكایت از آن دارد كه دشمنی با مؤمنان و خودی‏ها یك هدف مشترك در بین آن‏ها بوده است؛ یعنی آنان با همه تضادها و كشمكش‏های درونی كه دارند (حشر: 14)، در عداوت ورزیدن نسبت به مؤمنان و رهروان واقعی پیامبران و امامان معصوم علیهم‏السلام ، با یكدیگر هم افق هستند و در این زمینه دارای هدف مشترك و اتفاق‏نظر می‏باشند.
پروردگار كریم، در خلال آیات قرآن، موضوع خصومت و دشمنی غیرخودی‏‌ها در برخورد با مؤمنان (خودی‏ها) را بازگو نموده و به حقایق مهمّی در این زمینه اشاره نموده است. از این روست كه در بخشی از سوره شریفه «مائده»، در خطاب به مؤمنان آمده است:
«ای كسانی كه ایمان آورده‏اید، محرم اسراری از غیر خود انتخاب نكنید. آن‏ها از هرگونه شرّ و فسادی درباره شما كوتاهی نمی‏كنند، آن‏ها دوست دارند شما در زحمت و رنج باشید (نشانه‏های) دشمنی از دهان آن‏ها آشكار است(69) و آنچه در دل پنهان دارند از آن هم مهم‏تر است. ما آیات (و راه‏های پیش‏گیری از شرّ آن‏ها) را برای شما بیان كردیم، اگر اندیشه كنید. شما كسانی هستید كه آن‏ها را دوست می‏دارید، اما آن‏ها شما را دوست ندارند، در حالی كه شما به همه كتاب‏های آسمانی ایمان دارید (اما آن‏ها به كتاب آسمانی شما ایمان ندارند) و هنگامی كه شما را ملاقات می‏كنند (به دروغ) می‏گویند ایمان آورده‏ایم، ولی هنگامی كه تنها می‏شوند، از شدت خشم بر شما، سرِ انگشتان خود را به دندان می‏گزند. بگو: بمیرید با همین خشمی كه دارید. خدا از (اسرار) درون سینه‏ها آگاه است. اگر نیكی به شما برسد، ناراحت می‏شوند و اگر حادثه ناگواری برای شما رخ دهد، خوشحال می‏گردند. (اما) اگر (در برابر آن‏ها) استقامت و پرهیزگاری پیشه كنید، نقشه‏های (خائنانه) آن‏ها به شما زیانی نمی‏رساند. خداوند به آنچه آن‏ها انجام می‏دهند، احاطه دارد.» (مائده: 118 ـ 120)
ناگفته نماند، اعمال عداوت و دشمنی از سوی مجموعه طوایف غیرخودی‏‌ها، خود دارای نمودهای فراوانی است كه در این‏جا به برخی از آن‏ها اشاره می‏شود:
1ـ در تنگنای اقتصادی قراردادن خودی‏ها (منافقون: 7)؛
2ـ به راه انداختن فتنه و آشوب (بقره: 191 ـ 193 ـ 217 / آل عمران: 7 / نساء: 91 / انفال: 39، توبه: 47 و 48)؛
3ـ سلب امنیت اجتماعی (یونس: 83 / قصص: 4 ـ 18 ـ 21 / طه: 77 ـ 78)؛
4ـ به قتل رساندن خودی‏ها و فرزندان آن‏ها (آل عمران: 21 / غافر: 25 و 26)؛
5ـ دوست و همگام شدن با دشمنان خودی‏ها (نساء: 138 و 139 / مائده: 80 و 81)؛
6ـ تهدید نمودن خودی‏ها (اعراف: 121 تا 127 / طه: 71 / شعراء: 47 تا 49 / غافر: 25)؛
7ـ بیرون راندن خودی‏ها از سرزمینشان (بقره: 191 ـ 217 / اعراف: 82 ـ 88 / ممتحنه: 9)؛
8ـ ناراحت شدن از دست یافتن خودی‏ها به فتح و پیروزی و مواجه‏شدن‏آن‏هابا پیشامدهای خوب(آل عمران:120/توبه50)؛
9ـ خوش‏حال شدن از رخ دادن حادثه ناگوار برای خودی‏ها (آل عمران: 120)؛
10ـ حسادت نسبت به خودی‏ها (بقره: 109، نساء: 54)؛
11ـ اهانت‏واستهزای‏خودی‏ها (بقره:13و212/احقاف: 11)؛
12ـ تدارك توطئه در پشت پرده (انفال: 30)؛
13ـ به رخ كشیدن فرجام بد (اعراف: 90)؛
14ـ ایجاد تردید و انحراف فكری در خودی‏ها (اعراف: 75و148).

پی‏نوشت‏ها

1ـ این گروه از آیات را می‏توان به سه دسته ذیل تقسیم نمود:
الف. آیاتی كه به طور كلی، از وجود دشمنانی از میان جنّیان و انسیان در قبال انبیای الهی (و به طور طبیعی در قبال پیروان آن بزرگواران) خبر می‏دهند؛ همانند آیات: 98 بقره و 112 انعام.
ب. آیاتی كه در آن‏ها از «ابلیس» و ذرّیه‏اش به عنوان دشمن انسان (اعمّ از حضرت آدم علیه‏السلام و همسرش و فرزندان آن دو) یاد شده است؛ از قبیل آیات: 36 و 108 و 208: بقره، 91: مائده، 142: انعام، 22 و 23: اعراف، 5: یوسف، 53: اسراء، 50: كهف، 117 و 123: طه، 15: قصص، 6: فاطر، 60: یس، 62: زخرف.
ج. آیاتی كه در آن‏ها از دشمنی كافران، مشركان، یهودان و منافقان نسبت به مسلمانان سخن به میان آمده است؛ همچون آیات: 45 و 101: نساء، 62 و 82: مائده، 129: اعراف، 60: انفال، 80: طه، 31: فرقان، 15: قصص، 14: صفّ، 1 و 2 و 4: ممتحنه، 4: منافقون، 14: تغابن.
2ـ روزنامه صبح امروز، شهریور ماه 1378.
3ـ روزنامه خرداد، مهرماه 1378.
4ـ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، بیروت، دارالوفاء، ج 22، ص 326، حدیث 28، باب 10، چاپ دوم، 1403 ه. ق
5ـ شیخ عباس قمی، سفینة البحار، بیروت، دارالتّعارف للمطبوعات، ج 1، ص 646
برای آشنایی بیش‏تر با ویژگی‏‌های سلمان فارسی، ر. ك: نهج البلاغه، خطبه 228
6ـ ناصر مكارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 7، ص 351، چاپ یازدهم، تهران دارالكتب اسلامیّه. 1368 ه. ش
7ـ اما چگونه اهل كتابی همچون یهود و نصارا، ایمان به خدا و روز رستاخیز ندارند، با این‏كه در ظاهر می‏بینیم، هم خدا را قبول دارند و هم معاد را؟ در پاسخ باید گفت: این به دلیل آن است كه ایمان آن‏ها آمیخته به خرافات وبی‏اساس است (ر.ك:تفسیرنمونه،ج7،ص357)
8ـ بقره: 26 / آل عمران: 181، احزاب: 12
9ـ بقره: 206 / نساء: 155
10ـ بقره: 80 و 111 و 113 / آل عمران: 24
11ـ بقره: 14 و 76 و 204 / آل عمران: 118 / مائده: 41 و 52 و 53 و 61 / توبه: 101.
12ـ نساء: 44
13ـ بقره: 217
14ـ آل عمران: 111 و 118.
15ـ بقره: 217 / صف: 8.
16ـ بقره: 6 و 8 و 13 و 88 و 154 / انعام: 20، اعراف: 146
17ـ بقره: 61 و 91 و 181 / آل عمران: 21 و 112 و 181 / نساء: 155 و 156 / اعراف: 150
18ـ انعام: 7 / اعراف: 109 و 127 / ابراهیم: 10 / اسراء: 101 / توبه: 61 / طه: 57 و 62 / قصص: 19 و 36 / شعراء: 153 / سبأ: 43 / غافر: 36
19ـ نساء: 150.
20ـ اعراف: 45 / هود: 19.
21ـ یس: 47 / منافقون: 7.
22ـ انفال: 36.
23ـ بقره: 275 / نساء: 161
24ـ بقره: 9 / نساء: 142 / انفال: 62
25ـ نور: 19.
26ـ بقره: 87 / یونس: 83 / قصص: 3 و 38 / عنكبوت: 39.
27ـ بقره: 42و146 و 159 و 174 / آل عمران: 71 و 187 / نساء: 36.
28ـ بقره: 205 و 217.
29ـ نساء: 72.
30ـ نساء: 83.
31ـ برای آشنایی با شأن نزول این آیه شریفه، ر. ك: واحدی نیشابوری (علیّ بن احمد)، اسباب النّزول، بیروت، دارالكتب علمیّة، 1402 ه. ق
32ـ توبه: 32 / صفّ: 8.
33ـ آیات مشابه: طه: 71 / شعراء: 49.
34ـ «اخدود» به معنای گودال بزرگ یا «خندق» است و منظور از آن در این‏جا خندق‏های عظیمی است كه مملوّ از آتش بود تا شكنجه‏گران مؤمنان را در آن‏ها بیفكنند و بسوزانند. (تفسیر نمونه، ج 26، ص 337)
35ـ علیّ بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، چاپ دوم، ایران، قم، مؤسسة دارالكتاب للطّباعة و النشر، 1378ه.ق، ج2، ص 413 و ص 414.
ماجرای مزبور به صورت‏های متفاوتی در بسیاری از كتب تفسیر و تاریخ آمده است؛ از جمله مفسّر بزرگ طبرسی در مجمع البیان و ابوالفتوح رازی در تفسیر خود و فخر رازی در تفسیر كبیر، و آلوسی در روح المعانی و قرطبی در تفسیر خود، ذیل آیات مورد بحث و همچنین ابن هشام در سیره خود (ج 1، ص 35) و جمعی دیگر آورده‏اند. (تفسیر نمونه، ج 26، ص 339).
36ـ در این‏كه ماجرای «اصحاب اخدود» مربوط به چه زمان و چه قومی است و آیا این یك ماجرای خاص و معیّن بوده و یا اشاره به ماجراهای متعدّدی از این قبیل در مناطق مختلف جهان است، در میان مورّخان و مفسّران گفت‏وگوست. معروف‏تر از همه آن كه مربوط به «ذونواس» است، ولی روایات دیگری نیز در این زمینه وجود دارد كه نشان می‏دهد «اصحاب اخدود» تنها در یمن و در عصر «ذونواس» نبودند. تا آن‏جا كه بعضی از مفسّران ده قول درباره اصحاب اخدود نقل كرده‏اند. (تفسیرنمونه، ج26، ص337 تا ص 340)
37ـ در پاسخ این سؤال كه آیا «مكر» و «خدعه» دو خصلت مستقل محسوب می‏گردند و دارای دو معنای جدا از هم می‏باشند و یا آن‏كه یك صفت به حساب می‏آیند و دارای معنای واحد هستند، باید گفت: با تتبّع در كتب لغت، به این نتیجه دست خواهیم یافت كه این دو واژه، مرادف هم و حاكی از یك مفهوم می‏باشند. بدین‏روی، فیروزآبادی در قاموس المحیط، ج 2، ص 136 گفته است: «المكر الخدیعة» (مكر یعنی خدعه و فریب.) جوهری نیز در صحاح اللّغة، ج 2، ص 819 چنین آورد: «المكر الأحتیال و الخدیعة» (مكر به معنای حیله‏گری و نیرنگ و خدعه و فریب است.)
38ـ برگرفته از: تفسیر نمونه، ج 25، ص 82.
39ـ همان، ج 18، ص 292.
40ـ به این آیات مراجعه شود: بقره: 9 / آل عمران: 54 / نساء: 142 / اعراف: 99 / انفال: 30 و 62 / یونس: 21 / رعد: 42 / ابراهیم: 46 / نمل: 50 و 51.
41ـ ابوعلی فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، قم، مكتبة آیة‏الله مرعشی نجفی، 1403 ه. ق، ج 1، ص 241
42ـ عبدعلی بن جمعة العروسی الحویزی، نورالثّقلین، ج 3، ص 139.
43ـ ناصر مكارم شیرازی، تفسیر نمونه، چاپ بیست و چهارم، تهران، دارالكتب الأسلامیّه، ج 1، ص 548 ـ 550،، پاییز 1368.
44ـ بقره: 42 و 140 / آل عمران: 171 و 178 / مائده: 59.
45ـ علاّمه مرتضی عسگری در معالم المدرستین، ج 1، ص 402 ـ 482، ده نمونه بارز كتمان و تحریفِ به وقوع پیوسته در سنّت نبوی و اخبارمربوط‏به‏سیره‏اهل‏بیت‏واصحاب آن حضرت را برشمرده است.
46ـ مجمع البیان، ج 1، ص 95، 1403 ه. ق
47ـ جلال الدین سیوطی، لباب النّقول فی اسباب النّزول، ص 22.
48ـ علاّمه امینی (عبدالحسین احمد)، الغدیر، چاپ چهارم، بیروت، دارالكتاب العربی، 1379 ه. ق، ج 1، ص 10 ـ 9
49ـ همان، ص 5
50ـ اسامی برخی از منابع اهل سنّت كه به نقل این واقعه پرداخته‏اند، بدین شرحند:
واحدی نیشابوری، اسباب النّزول، ص 150 / جلال الدّین سیوطی، درّالمنثور، ج 2، ص 298 / ابن صبّاغ مالكی، فصول المهمّه، ص 27 / قاضی شوكانی، فتح القدیر، ج 3، ص 57 / شهاب الدین آلوسی شافعی، تفسیر روح المعانی، ج 6، ص 172 / شیخ سلیمان قندوزی حنفی، ینابیع المودّة، ص 120 / محمّد عبده، تفسیر المنار، ج 6، ص 463 / حاكم حسكانی، شواهد التّنزیل، ج 1، ص 192 و ص 193 / هیثمی، مجمع الزّواید، ج 9، ص 162 تا ص 165 / ابن كثیر دمشقی، تاریخ، ج 5، ص 209 تا ص 214 / احمد بن حنبل، مسند، ج 1، ص 118 ـ 370 / یعقوبی، تاریخ، ج 2، ص 43
51ـ برای اطلاع بیش‏تر ر. ك: الدّرّ المنثور/ الغدیر/ قاضی نوراللّه تستری، احقاق الحقّ / علامه سیّد شرف‏الدین، المراجعات/ سید شهاب‏الدین مرعشی نجفی، ملحقات احقاق الحق / شیخ عباس قمی، فیض القدیر فی حدیث الغدیر / محمّدحسن مظفّر، دلایل الصدق / سیّد مرتضی عسكری، معالم المدرستین.
52ـ الغدیر، ج 1، ص 14 ـ 157.
53ـ مرحوم علاّمه امینی در الغدیر، ج 1، ص 9 آمار شركت‏كنندگان در «حجّة الوداع» را بر اساس نقل‏های گوناگون تاریخی چنین نقل كرده است: «90، 114، 120، 124 و ... هزار نفر»؛ سپس گفته است: این ارقام مربوط به كسانی است كه همراه رسول اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله برای انجام حجّ حركت كردند، ولی تعداد كسانی كه با آن بزرگوار این فریضه عبادی را انجام داده‏اند بیش از این مقدار می‏باشد.
54ـ الغدیر، ج 1، ص 191 و 192.
55ـ شیخ عباس قمی رحمه‏الله در تحفة الأحباب فی نوادر الأصحاب، ص 43 چنین نقل نموده: "انس بن مالك انصاری" خادم رسول اللّه صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بوده است و او همان است كه حضرت امیر المؤمنین علیه‏السلام از او و بعض دیگر در باب حدیث غدیر خم شهادت طلبید، ولی آنان به این درخواست آن بزرگوار پاسخ منفی دادند و از شهادت بر آن امتناع ورزیده، آن را كتمان نمودند.
56ـ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 488.
57ـ الغدیر، ج 1، ص 169.
58ـ فرقان: 31 / نهج البلاغه، خطبه 194.
59ـ بقره: 61 / آل عمران: 21 و 112 / انبیاء: 68 / عنكبوت: 24 / غافر: 26.
60ـ این آیات نیز دلالت بر دشمنی كفّار نسبت به مؤمنان دارند: آل عمران:28و118 و 119 و 149 / نساء: 144 / توبه: 23 / احزاب: 25.
61ـ آیات شریفه: آل عمران: 100 و 119 / مائده: 51 و 57 نیز حكایت از دشمنی اهل كتاب نسبت به مؤمنان دارند.
62ـ محمدمحمدی ری‏شهری، میزان‏الحكمة،ج6،ص 97، ش 67
63ـ نهج البلاغه، نامه 27.
64ـ محدّث‏ارموی،فهرست‏موضوعی‏غرر و درر آمدی، ص 239.
65ـ66ـ همان، ص 239 و 240
67ـ نهج البلاغه، خطبه 210.
68ـ برای آشنایی‏بیش‏تر ر.ك: نهج‏البلاغه، خطبه 194.
69ـ این فراز از كلام الهی همان حقیقتی را بیان می‏كند كه امیر مؤمنان علیه‏السلام در سخنان خود به توضیح آن پرداخته است؛ آن‏جا كه فرمود: «هیچ كس در ضمیر باطن، رازی را پنهان نمی‏دارد، مگر این‏كه از رنگ چهره و لابه‏لای سخنان پراكنده و خالی از توجّه او آشكار می‏شود». (نهج البلاغه، حكمت شماره 26)

منبع:فصلنامه معرفت



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
حکمت | صبر کن تا سر پل صراط! / استاد توکلی
music_note
حکمت | صبر کن تا سر پل صراط! / استاد توکلی
روش و آداب ختم سوره طلاق + متن و صوت
روش و آداب ختم سوره طلاق + متن و صوت
برپایی محفل روضه خانگی با قدمتی بیش از 159 ساله در قم
play_arrow
برپایی محفل روضه خانگی با قدمتی بیش از 159 ساله در قم
بیهوش شدن پارتکواندوکار مراکشی بر اثر ضربه
play_arrow
بیهوش شدن پارتکواندوکار مراکشی بر اثر ضربه
مردی از جنس مردم
play_arrow
مردی از جنس مردم
سیلی کشتی‌گیر روسی به حریفش در بازی‌های لیگ‌برتر
play_arrow
سیلی کشتی‌گیر روسی به حریفش در بازی‌های لیگ‌برتر
ویدیویی از خلاصه مراسم افتتاحیه بازیهای پارالمپیک ۲۰۲۴ پاریس
play_arrow
ویدیویی از خلاصه مراسم افتتاحیه بازیهای پارالمپیک ۲۰۲۴ پاریس
ماجرای هدیه ای که در حسینیه امام خمینی به اعضای دولت داده شد
play_arrow
ماجرای هدیه ای که در حسینیه امام خمینی به اعضای دولت داده شد
لحظه اهدای مدال پارالمپیک زهرا رحیمی توسط جکی چان
play_arrow
لحظه اهدای مدال پارالمپیک زهرا رحیمی توسط جکی چان
لحظه انفجار شدید در مسیر نظامیان صهیونیست
play_arrow
لحظه انفجار شدید در مسیر نظامیان صهیونیست
داستان عجیب سرنوشت سلطان شرکت هرمی گولدکوئست ایران
play_arrow
داستان عجیب سرنوشت سلطان شرکت هرمی گولدکوئست ایران
برخورد غیر قابل انتظار رهبر معظم انقلاب با تهیه‌کننده‌ای که موهای بسیار بلند داشت
play_arrow
برخورد غیر قابل انتظار رهبر معظم انقلاب با تهیه‌کننده‌ای که موهای بسیار بلند داشت
خنده‌های مجری تلویزیون از اکران فیلم «بچه زرنگ» در اسرائیل: رو دست خوردند!
play_arrow
خنده‌های مجری تلویزیون از اکران فیلم «بچه زرنگ» در اسرائیل: رو دست خوردند!
شیوه طبخ غذای محبوب افغانستانی‌ها؛ قابلی پلو
play_arrow
شیوه طبخ غذای محبوب افغانستانی‌ها؛ قابلی پلو
اعتراف شبکه ۱۴ اسرائیل به وحشت از حمله ایران
play_arrow
اعتراف شبکه ۱۴ اسرائیل به وحشت از حمله ایران