قرآن كريم و استكبار ستيزى

استكبار از ماده كبر است. استكبار مصدر باب استفعال است و آن را هم معنى با كبر و تكبر و به معناى تعظم و بزرگى دانسته اند و گاه آن را با مفهوم تعظم و تجبر نزديك دانسته، مخالف و مقابل با تواضع معنى كرده اند كه عبارت است از نفس را بالاتر ازحد خود بردن و به عبارت ديگر خود را بزرگ ديدن.علامه طباطبايى تصريح مى كند كه استكبار هميشه نارواست و قيد «به غير حق» در آيه «فاستكبروا فى الارض بغير حق» توضيحى است، نه آنكه استكبار بحق نيز وجود داشته باشد. ايشان در تعريف استكبار، فرق بين متكبر و مستكبر را نيز بيان مى دارند:
يکشنبه، 12 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
قرآن كريم و استكبار ستيزى
قرآن كريم و استكبار ستيزى
قرآن كريم و استكبار ستيزى
نويسنده:عليرضا معاف
منبع:روزنامه ايران
استكبار از ماده كبر است. استكبار مصدر باب استفعال است و آن را هم معنى با كبر و تكبر و به معناى تعظم و بزرگى دانسته اند و گاه آن را با مفهوم تعظم و تجبر نزديك دانسته، مخالف و مقابل با تواضع معنى كرده اند كه عبارت است از نفس را بالاتر ازحد خود بردن و به عبارت ديگر خود را بزرگ ديدن.علامه طباطبايى تصريح مى كند كه استكبار هميشه نارواست و قيد «به غير حق» در آيه «فاستكبروا فى الارض بغير حق» توضيحى است، نه آنكه استكبار بحق نيز وجود داشته باشد. ايشان در تعريف استكبار، فرق بين متكبر و مستكبر را نيز بيان مى دارند:
«مستكبر كسى است كه مى خواهد به بزرگى دست يابد و در صدد است كه بزرگى خود را به فعليت برساند و به رخ ديگران بكشد و متكبر كسى است كه بزرگى را به عنوان يك حالت نفسانى در خود سراغ دارد و براى خود پذيرفته است.»

انواع استكبار

۱- استكبار عبادى (استكبار در برابر عبادت خداوند):

«و من يستنكف عن عبادته و يستكبر فسيحشر هم اليه جميعاً… و اما الذين استنكفوا و استكبر وافيعذ بهم عذاباً اليماً و لايجدون لهم من دون الله ولياً و لانصيراً» و هركس از پرستش خدا خوددارى كند ( بر خدا) بزرگى فروشد، بزودى همه آنان را به پيشگاه خود گردآورد و… و اما كسانى را كه (از اطاعت خدا) خوددارى كرده، (در مقابل خداوند) بزرگى كنند، به عذابى دردناك دچار مى كند و آنان در برابر خدا براى خود يار و ياورى نخواهند يافت.
الف- استكبار از عبادت و پرستش و خوددارى از اظهار ذلت و خضوع در برابر خدا؛ به تعبير ديگر، كسانى كه حاضر نيستند در برابر خدا پيشانى بندگى به خاك بسايند و اظهار ذلت و بندگى كنند، عاقبت اين گونه افراد، ذلت و خوارى و دوزخ است؛ «و پروردگارتان فرمود مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم. در حقيقت، كسانى كه از پرستش من كبر مى ورزند، بزودى خوار و ذيل به دوزخ وارد مى شوند.»
ب- استكبار از اطاعت خدا؛ كسانى هم هستند كه به ربوبيت و الوهيت خداوند معتقدند و اهل عبادت و اطاعت اند. ولى اين اطاعت تا زمانى است كه با شأن آنان سازگار باشد، اما هرگاه امر خدا را خلاف شأن و مرتبه (ساختگى و دروغين) خود ديدند، از اطاعت سرباز مى زنند و اظهار بزرگى مى كنند.
استكبار شيطان از اين نوع بود. او ساليانى دراز عبادت كرده بود ولى امر خدا مبنى بر سجده بر آدم(ع) بر او سنگين آمد و آن را دون شأن، مقام و مرتبه خود دانست و لذا استكبار ورزيد. همين استكبار او را از مقام قرب پائين كشيد و به پست ترين درجه ذلت و خوارى سوق داد.

۲- استكبار سياسى (حكمرانى به ناحق بر مردم)

«ان فرعون علا فى الارض و جعل اهلها شيعاً يستضعف طائفه منهم يذبح ابناء هم و يستحيى نساء هم انه كان من المفسدين»
(فرعون در سرزمين (مصر) سربرافراشت، و مردم آن را طبقه طبقه كرد؛ طبقه اى از آنان را زبون مى داشت، پسرانشان را سر مى بريد و زنانشان را (براى بهره كشى) زنده بر جاى مى گذاشت؛ كه وى از فساد كاران بود.) مستكبران سياسى، كسانى اند كه حاكميت و اداره جامعه را به دست مى گيرند و بندگان خدا را كوچك، پست، نادان و صغير و خود را قيم آنان مى شمرند و بر گردن آنان سوار مى شوند و آنان را به بردگى مى گيرند و به ناحق و بر خلاف اصول فطرى، عقلى و دينى بر مردم حكم مى رانند. استكبار فرعون، نمرود و همه حاكمان ستمگر در طول تاريخ از اين نوع بوده است.
حضرت موسى(ع) به دليل همين استضعاف بنى اسرائيل و به بندگى گرفتن آنان، بر فرعون اعتراض كرد، اما فرعون، نافرمانى موسى(ع) از خود را بهانه كرد و موسى(ع) صفت استكبارى فرعون را يادآور شد:
«فرعون (به حضرت موسى(ع)) گفت: «آيا تو را از كودكى در ميان خود نپرورديم و ساليانى چند از عمرت را در ميان ما نگذراندى و آيا تو نبودى كه آن كار زشت را مرتكب شدى و به ربوبيت من كفر ورزيدى؟!»
موسى(ع) گفت: «آيا اين كه فرزندان اسرائيل را به بندگى گرفته اى، نعمتى است كه منتش را بر من مى نهى؟!»
در ديدگاه فرعون و امثال او، بنى اسرائيل و ديگر بندگان خدا، بندگان آنان هستند و آنان حق دارند هر كدام را كه بخواهند بكشند و هر كدام را كه مى خواهند به بردگى بگيرند و اين، همان استكبار سياسى است كه امروزه نيز از سوى قدرت هاى جهانى- بويژه آمريكا- بر ملل مستضعف تحميل مى شود. آنان همه امكانات ملل محروم را در اختيار خود مى گيرند و سلطه سياسى خود را بر آنها تحميل مى كنند.

۳- استكبار اقتصادى (برترى جويى اقتصادى در سايه داشتن امكانات مالى)

«ان قارون كان من قوم موسى فبغى عليهم و آتيناه من الكنوز ما ان مفاتحه لتنوأ بالعصبه اولى القوه إذقال له قومه لا تفرح ان الله لا يحب الفرحين. و ابتغ فيما اتاك الله الدار الاخره ولاتنس نصيبك من الدنيا و أحسن كما أحسن الله اليك و لاتبغ الفساد فى الارض ان الله لا يحب المفسدين»
«قارون از قوم موسى(ع) بود و بر آنان ستم كرد و از گنجينه ها آنقدر به او داده بوديم كه كليد آنها بر گروه نيرومندى سنگينى مى كرد. آنگاه كه قوم وى به او گفتند: شادى مغرورانه مكن كه خدا شادى كنندگان مغرور را دوست ندارد و با آنچه خدايت داده، سراى آخرت را بجوى و سهم خود را از دنيا فراموش مكن و همچنان كه خدا به تو نيكى كرده، نيكى كن و در زمين فساد مجوى كه خدا فساد گران را دوست نمى دارد.»
آنان كه با گردآورى ثروت، به آقايى مى رسند و قطب اقتصادى مى شوند و بر توده مردم تفاخر مى كنند و به بغى و فساد، روى مى آورند، مستكبران اقتصادى اند. قارون نمونه اعلاى اين گروه است. قرآن كريم در آيات گفته شده، خود برتر بينى و تحقير توده مردم را از سوى قارون بيان مى كند و در ادامه همان آيات كريم متذكر مى شود كه قارون در برابر تذكرات قوم، چنين پنداشت كه اين اموال، در سايه علم و انديشه خودش گرد آمده است؛ در صورتى كه خداوند مى فرمايد ما بسيار از كسانى را كه پيش از او و قوى تر بودند، نابود كرديم. اما قارون نيز متذكر نشد و خود واموالش به زمين فرو رفت و هيچ كس نتوانست به كمك او بيايد.
در زمان كنونى ما نيز بسيارى از شركت هاى اقتصادى و غول هاى تجارى در سراسر جهان وجود دارند كه در سايه قدرت نظامى بسيارى از كشورها، به ديگر ملل محروم ظلم مى كنند و اموال و سرمايه هاى آنان را به بهاى ناچيز از دستشان گرفته و به حساب هاى مالى خود سرازير مى كنند، اينان همان مستكبران اقتصادى اند.
پيام ها
۱- قارون با قوم خود، يعنى بنى اسرائيل، رفتارى ظالمانه و مستكبرانه داشت.
۲- ثروت افسانه اى قارون، موجب طغيانش در برابر خداوند و ملت خود شد.
۳- ثروت فراوان و نخوت آفرين، زمينه ساز سنگدلى و بى رحمى است.
۴- بخشى از دارايى ها بايد در راه آبادانى سراى آخرت مصرف شود.

۴- استكبار علمى (خود برتر بينى در سايه داشتن دانش)

«واتل عليهم نبأ الذى آتيناه آياتنا فانسلخ منها فأتبعه الشيطان فكان من الغاوين»
بخوان بر آنان سرگذشت آن كس را كه آيات خود را به او داديم، ولى او از لباس آيات ما به درآمد و شيطان او را تعقيب كرد و از گمراهان شد.
كسانى كه به مراتب و درجات علمى مى رسند و آن مرتبه علمى در آنان غرور ايجاد مى كند و آنان را به استكبار مى كشاند، داراى اين گونه از استكبارند. نام هاى نمونه هايى از اين مستكبران نيز در قرآن كريم آمده است. از جمله آنها بلعم بن باعورا است كه آيه مورد بحث، به او اشاره مى كند. خداوند، آيات توحيد خود را به بلعم نمايانده بود، به گونه اى كه حقيقت برايش آشكار ومتجلى شده و هيچ شك و شبهه اى برايش نمانده بود، ولى او از روى استكبار و هواپرستى به جبهه كفر فرعونى پيوست و در برابر موسى (ع) قرار گرفت و از لباس حق به درآمد.
نمونه ديگر مستكبر علمى، وليد بن مغيره است. او از بزرگان قريش و عالمان آنان بود كه خود در مسجدالحرام سخن پيامبر اسلام(ص) را شنيده و تحت تأثير قرار گرفته بود و حتى ميان مردم شايع شده بود كه اسلام آورده است. بزرگان قريش نزد او رفتند و نظرش را درباره قرآن كريم جويا شدند، قرآن كريم عكس العمل او را در برابر اين پرسش قريشيان چنين زيبا بيان مى كند:
«او (براى مبارزه با قرآن كريم) انديشه و مطلب را آماده كرد، مرگ بر او باد! چگونه مطلب را آماده كرد، باز هم مرگ بر او باد! چگونه مطلب (و نقشه شيطانى خود) را آماده كرد! سپس نگاهى افكند و بعد چهره در هم كشيد و عجولانه دست به كار شد آنگاه پشت (به حق) كرد و تكبر ورزيد و سرانجام گفت: اين (قرآن كريم) جز افسون و سحرى همانند سحرهاى پيشينيان نيست. اين تنها سخن انسان است (نه گفتار خدا).
سامرى نيز نمونه ديگرى از اين گروه بود كه با بدعت هاى خود، دين ساختگى به بشر ارائه و پس از تلاش هاى حضرت موسى(ع)، پيروان وى را به تفرقه و گمراهى دچار كرد.

ويژگى هاى فرهنگ استكبارى

بهترين راه شناخت فرهنگ استكبارى از ديدگاه قرآن كريم شناخت چهره هاى شاخص مستكبران و روش و منش آنان از طريق خود قرآن كريم است. و «ابليس» سردمدار بزرگ جبهه استكبار است كه براى نخستين بار اين علم را برداشت و پيشوايى مستكبران را بر عهده گرفت. مهمترين ويژگى هاى مستكبران، از نظر قرآن كريم، چنين است:

۱-خودبرتر بينى

«قال يا ابليس ما منعك ان تسجد لما خلقت بيدى استكبرت ام كنت من العالين. قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين.»
(خداوند) فرمود: «اى ابليس، چه چيز تو را مانع شد كه براى چيزى كه به دستان قدرت خويش خلق كردم سجده آورى؟ آيا تكبر كردى يا از برترين ها بودى؟» گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفريده اى و او را از گل!»
از پاسخ شيطان برمى آيد كه استكبار، از توجه به خويش و خود را محور پنداشتن، ناشى مى شود. علامه طباطبايى با استفاده از اين آيات مى نويسند:
«همه گناهان در تحليل نهايى به ادعاى انانيت و ستيز با كبريايى حق تعالى برمى گردد، در حالى كه بنده مخلوق حق ندارد كه در برابر آفريدگار خويش، به خود اعتماد كرده، بگويد: «من». با اين كه عظمت حق سراپرده هستى را فراگرفته و همه در پيشگاه او خاضع و ذليل اند. اگر شيطان مجذوب خود نشده بود و فقط به خويش توجه نداشت و سايه خداوند قيوم را بر خويش مشاهده مى كرد، انانيت و خودبينى اش شكسته و در برابر فرمان الهى خاضع مى شد.
امام صادق(ع) مى فرمايد: «هر كس بر آن است تا براى خود، برترى بر ديگران ببيند، از مستكبران است.»

۲- فخر و مباهات بر امتيازات مادى

«و قالوا نحن اكثر أموالاً و أولاداً و ما نحن بمعذبين» (متوفين به پيامبران«ص») گفتند: ما بيش از شما مال و فرزند داريم و در آخرت نيز عذاب نخواهيم شد.
مستكبران به داشتن اموال و فرزندان بيشتر مباهات مى كنند و آن را نشانه كرامت ذاتى خود مى پندارند و حتى معتقدند كه چون خداوند آنان را در اين دنيا گرامى داشته، در قيامت نيز جايگاهى والا خواهند داشت:
«و هرگاه پس از ناراحتى اى كه به او رسيد رحمتى بدو بچشانيم، مى گويد: «اين به دليل شايستگى و استحقاق من بوده است و گمان نمى كنم قيامت برپا شود و (به فرض كه قيامتى باشد) هرگاه به سوى پروردگارم بازگردانده شوم، براى من نزد او پاداش هاى نيكوتر است.» (فصلت - ۵۰)
در بينش مستكبران ، همه ارزش ها با محك ماديات سنجيده مى شود و يگانه معيار قضاوت، ثروت است كه آمدنش نشان حقانيت است و نبودنش از هيچ ارزشى خبر نمى دهد. از اين رو، اعتراض اين گروه به فرماندهى حضرت طالوت آن بود كه از او براى رياست رهبرى شايسته تريم و او لياقت اين مقام را ندارد، زيرا از ثروت بى بهره است: «از كجا او سزاوار بزرگى و رياست برماست، در صورتى كه ما شايسته تر از اوييم و او مال فراوان ندارد؟!» (بقره - ۲۴۷)
و اعتراض آنان به پيامبران اين بود كه چرا دستبندهاى طلايى ندارد! از نظر آنان والاترين انسان ها، با محكم ترين براهين نيز چون گنجينه طلا ندارند، نمى توانند در منصب رهبرى و هدايت قرار گيرند.

۳- تحقير توده هاى مستضعف

«...ولا أقول للذين تزدرى أعينكم لن يؤتيهم الله خيراً اله اعلم بما فى أنفسهم انى اذاً لمن الظالمين.»
هرگز به مؤمنانى كه در نظر شما خوار مى آيند، نمى گويم كه خداوند خيرى به آنان نخواهد داد. خدا به نهان آنان آگاه تر است و (اگر آنان را برانم يا مأيوس كنم)، از ستمكاران خواهم بود. (هود - ۳۱)
اين آيه بيان پاسخ حضرت نوح(ع) به مستكبران قومش است. بينش و قضاوت مستكبران درباره مؤمنانى كه از قشرهاى مستضعف جامعه اند، اين است كه آنان اراذل و اوباش و ساده لوح اند و نيز گمان مى كنند كه خداوند به محرومان و مستضعفان، خير و سعادت نداده است. از اين رو بايد تحقير شوند و انتظار چنين برخوردى را از سوى پيامبران نيز دارند. در صورتى كه پيامبران هيچگاه محرومان را از اطراف خود نمى رانند، بلكه به آنان توجه ويژه دارند.
پيام ها
۱- تهيدستان و مستضعفان جامعه، در نظر ظاهربين اشراف قوم نوح، مردمى پست و حقير بودند.
2۲- سران و اشراف قوم نوح، محرومان و مستضعفان را، ناتوان از رسيدن به خير و نيكى مى پنداشتند.
۳- محروم بودن انسان از مال و منال (ماديات)، نشانه ناشايستگى او براى دستيابى به خيرهاى معنوى و الهى نيست.
۴- محور ارزيابى انسان ها در مكتب انبيا، جنبه باطنى و نفسانى آنهاست نه ويژگى هاى ظاهرى و مادى .
۵- خداوند، آگاه به امور نفسانى و جنبه روحانى انسان است.
۶- سخن ناحق گفتن درباره مردم و نالايق شمردن آنان بدون هيچ دليل و برهان، ظلم به آنان است.

۴- نافرمانى (فسق)

«والذين كذبوا بآياتنا يمسهم العذاب بما كانوا يفسقون». و كسانى كه آيات ما را دروغ انگاشتند، به (سزاى) آنكه نافرمانى مى كردند، عذاب به آنان خواهد رسيد.
چون مبناى فكرى و عقيدتى مستكبران را ماده پرستى تشكيل مى دهد و بر معيار خودپرستى عمل مى كنند، در منجلاب شهوت غوطه ور مى شوند و بى بند و بارى را به اوج مى رسانند. آنان خود فاسدند و ريشه هر فساد اجتماعى هم هستند و از اين قشر، بى بند و بارى به قشرهاى پائين جامعه سرايت مى كند و آلودگى در سطحى گسترده، پخش مى شود. (انعام- ۴۹)
امام خمينى(ره) مى فرمايند:
«وقتى خوى زمين خوارى و باغ دارى و كاخ نشينى در بين مردم باشد، اسباب آن مى شود كه انحطاط اخلاقى پيدا بشود، اكثر اين خوى هاى فاسد از طبقه مرفه به مردم ديگر صادر شده است.»

پيام ها

۱- تكذيب كنندگان آيات الهى به عذاب گرفتار خواهند شد.
۲- مداومت بر فسق (عصيان و خروج از مسير حق) موجب عذاب الهى مى شود.
۳- تكذيب رسالت انبيا، فسق است و تكذيب كنندگان، فاسق اند.
۴- عدول از حق در بينش و اعتقادات، زمينه تكذيب آيات الهى مى شود.

شيوه هاى استكبارى

مستكبران براى دستيابى به قدرت و حفظ آن، از روش ها و شيوه هاى گوناگونى بهره مى جويند كه مهم ترين آنها، براساس رهنمودهاى قرآن كريم عبارت از:

۱- به بردگى گرفتن انسان ها

«فقالو أنؤ من لبشرين مثلنا و قومهما لنا عابدون»
پس گفتند: آيا به دو انسان مانند خود ما، كه طايفه آنها (نيز) بندگان ما هستند، ايمان بياوريم؟ (مؤمنون- ۴۷)
قرآن كريم از شيوه فرمانروايى فرعون به «تعبيد» تعبير مى كند. تعبيد به معناى بنده گرفتن و مردم را به زور نيزه به اطاعت واداشتن و از حقوق انسانى محروم كردن است. در آيه مورد بحث نيز فرعون و مستكبران قومش مى گفتند كه بنى اسرائيل، بندگان ما هستند. روشن است كه بنى اسرائيل، فرعون را پرستش نمى كردند و در ظاهر برده او نبودند، ولى سيطره طاغوتى و ظالمانه فرعون، چنان بر مردم سايه افكنده بود كه از خود، اراده و شخصيتى نداشتند و به اجبار و قهر، از فرمان او بدون چون وچرا پيروى مى كردند. خداوند بزرگ در سوره اى ديگر، اين سيطره ظالمانه را از زبان فرعون چنين نقل مى فرمايد: «و ما بر آنان مسلطيم». (اعراف- ۱۲۷)
حضرت على(ع) هم در خطبه قاصعه، محكوميت بنى اسرائيل در چنگال فرعون و تسلط ستمگرانه فرعون را «بنده گرفتن» مى خواند و مى فرمايد: «فراعنه، آنان را به بندگى گرفته بودند.» بنابراين، فرمانبرى هاى اجبارى از نظر اجتماعى عبادت است و شيوه مستكبران پيوسته چنين است كه همه مردم را «عبد» خود قلمداد مى كنند. چنان كه حضرت على (ع) در مورد بنى اميه نيز خبر داده كه آنان بندگان خدا را به بندگى خود مى گيرند.
پيام ها
۱- فرعون و اشراف دربار او، منكر صلاحيت بشر براى دستيابى به مقام رسالت الهى هستند.
۲- فرعونيان، منكر هرگونه امتياز براى موسى (ع) و هارون(ع) بودند.
۳- تحقير حضرت موسى (ع) و هارون (ع) از سوى فرعون و اشراف دربار او، به دليل داشتن خاستگاه پائين اجتماعى آنها بود.
۴- نژادپرستى و خوى برترى جويى فرعون (ع) و اشراف دربار او، عامل ناديده گرفتن معجزات و دلايل روشن حضرت موسى(ع) و هارون (ع) بود.

۲- جنگ روانى

«قال ألقو فلما القوا سحروا اعين الناس و استرهبو هم و جاءوا بسحر عظيم»
(موسى«ع») گفت: «شما بيفكنيد» و چون افكندند، ديدگان مردم را افسون كردند و آنان را به ترس انداختند و سحرى بزرگ در ميان آوردند. (اعراف- ۱۱۶)
مستكبران براى اين كه بتوانند بر مستضعفان جامعه سلطه يابند، توان تفكر و تجزيه و تحليل مسائل را از آنان مى گيرند. در جامعه استكبار زده، عموم مردم عوام هستند وقدرت تحليل و فهم مسائل را ندارند و عقلشان به چشمشان است. چون حضرت موسى (ع) در جامعه استكبار زده فرعونى براى دعوت به توحيد قيام مى كند، مستكبران او را به مبارزه فرا مى خوانند و ساحران ورزيده را براى مبارزه با او بسيج مى كنند. در اين جامعه، چنان حاكمان مستكبر از قيام توده مردم خيالشان راحت است كه حاضر مى شوند اين مبارزه در حضور آنان باشد:
هم اكنون موعدى ميان ما و خود قرارده كه نه ما و نه تو، از آن تخلف نكنيم. آن هم در مكانى هموار. (فرعون) گفت: «موعد من و شما روز زينت، به شرط اين كه در نيمروز و هنگام اجتماع همه مردم باشد.» (طه ۵۸ و ۵۹)
حتى درباريان فرعون، مردم را جمع مى كنند تا با هياهو و شعار، موجب تقويت روحيه ساحران شوند و در صورت پيروزى، آنان را تشويق كنند و مطمئن بودند كه مردم تحت تأثير موسى (ع) قرار نمى گيرند سپس ساحران با كارهاى عجيب و غريب، مردم را مسحور كردند و چنان بر ذهن و فكر آنان غالب آمدند كه ديگر توان فكر و تجزيه و تحليل نداشتند. آيه ابتداى بحث بر همين مطلب اشاره دارد و اين همان استحمارى است كه همه مستكبران و ظالمان براى بسط حاكميت خود از آن بهره گرفته اند.
پيام ها
۱- موسى (ع) با اعتقاد و اعتماد به خداوند بزرگ، از شكوه ظاهرى و جوسازى درباريان نهراسيد و شروع مبارزه را به ساحران واگذاشت.
۲- جادوى ساحران فرعونى از نوع چشمبندى، تردستى و نشان دادن اشياء برخلاف واقع آن بوده است.
۳- جادوى ساحران فرعونى، مايه هراس شديد مردم شد.
۴- مستكبران، حتى از تردستان و ساحران براى تحميق مردم و ادامه سلطه مستكبرانه خويش سود مى جويند؛ چنان كه مستكبران امروز جهان و در رأس آنان، آمريكا و صهيونيسم ، نيز براى تحميق مخاطبان خود از رسانه هاى جمعى و بين المللى سود مى برند و به هر روشى متوسل مى شوند.

۳- فريب و خدعه

«كذلك ما أتى الذين من قبلهم من رسول إلا قالو ساحر أو مجنون»
همچنين هيچ پيامبرى پيش از آنان نيامد، مگر آنكه گفتند: «جادوگر يا ديوانه است.» (ذاريات ۵۲)
تبليغات شيطنت آميز و همراه با مكر و حيله، از ديگر روش هاى مستكبران است. آنان براى خاموش كردن فرياد حق طلبانه انسان هاى الهى، فضاى جامعه را از دروغ و تهمت پرمى كنند تا تشخيص واقعيت براى توده مردم سخت شود. از اين رو، در تاريخ، پيوسته پيامبران الهى را ساحر و مجنون معرفى كرده اند. فرعون در برابر دعوت موسى (ع) مى گفت: «مى ترسم كه او دين شما را عوض كند يا در زمين فساد بيفكند.» او بدين وسيله به مردم القا مى كرد كه شما، خود داراى دين و آيين هستيد و با بودن موسى (ع) از دو جهت نگران شما هستم، يكى آنكه عقيده شما را بگيرد و ديگر آنكه اختلاف افكنى كند و فساد به پا نمايد.
پيام ها
۱- مستكبران، همواره با تبليغات دروغين خويش، درصدد مقابله با پيامبران الهى بوده اند.
۲- تهمت سحر و جنون به همه پيامبران الهى زده شده است.
۳- مستكبران براى مقابله با رسولان الهى، گاه از راه تظاهر به دلسوزى براى دين و آئين مردم واردشده، پيام آوران الهى را گمراه و گمراه كننده خوانده اند و مى خوانند. طرفدارى از حقوق بشر، مبارزه با تروريسم و مانند آن مصداق هاى كاملى براين روش مستكبران جهانى است كه از فرعون و قبل او شروع شده و تا امروز ادامه دارد.
ادامه دارد.



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
حکمت | صبر کن تا سر پل صراط! / استاد توکلی
music_note
حکمت | صبر کن تا سر پل صراط! / استاد توکلی
روش و آداب ختم سوره طلاق + متن و صوت
روش و آداب ختم سوره طلاق + متن و صوت
برپایی محفل روضه خانگی با قدمتی بیش از 159 ساله در قم
play_arrow
برپایی محفل روضه خانگی با قدمتی بیش از 159 ساله در قم
بیهوش شدن پارتکواندوکار مراکشی بر اثر ضربه
play_arrow
بیهوش شدن پارتکواندوکار مراکشی بر اثر ضربه
مردی از جنس مردم
play_arrow
مردی از جنس مردم
سیلی کشتی‌گیر روسی به حریفش در بازی‌های لیگ‌برتر
play_arrow
سیلی کشتی‌گیر روسی به حریفش در بازی‌های لیگ‌برتر
ویدیویی از خلاصه مراسم افتتاحیه بازیهای پارالمپیک ۲۰۲۴ پاریس
play_arrow
ویدیویی از خلاصه مراسم افتتاحیه بازیهای پارالمپیک ۲۰۲۴ پاریس
ماجرای هدیه ای که در حسینیه امام خمینی به اعضای دولت داده شد
play_arrow
ماجرای هدیه ای که در حسینیه امام خمینی به اعضای دولت داده شد
لحظه اهدای مدال پارالمپیک زهرا رحیمی توسط جکی چان
play_arrow
لحظه اهدای مدال پارالمپیک زهرا رحیمی توسط جکی چان
لحظه انفجار شدید در مسیر نظامیان صهیونیست
play_arrow
لحظه انفجار شدید در مسیر نظامیان صهیونیست
داستان عجیب سرنوشت سلطان شرکت هرمی گولدکوئست ایران
play_arrow
داستان عجیب سرنوشت سلطان شرکت هرمی گولدکوئست ایران
برخورد غیر قابل انتظار رهبر معظم انقلاب با تهیه‌کننده‌ای که موهای بسیار بلند داشت
play_arrow
برخورد غیر قابل انتظار رهبر معظم انقلاب با تهیه‌کننده‌ای که موهای بسیار بلند داشت
خنده‌های مجری تلویزیون از اکران فیلم «بچه زرنگ» در اسرائیل: رو دست خوردند!
play_arrow
خنده‌های مجری تلویزیون از اکران فیلم «بچه زرنگ» در اسرائیل: رو دست خوردند!
شیوه طبخ غذای محبوب افغانستانی‌ها؛ قابلی پلو
play_arrow
شیوه طبخ غذای محبوب افغانستانی‌ها؛ قابلی پلو
اعتراف شبکه ۱۴ اسرائیل به وحشت از حمله ایران
play_arrow
اعتراف شبکه ۱۴ اسرائیل به وحشت از حمله ایران