جوان در آموزه هاي قرآني
نويسنده:صادق کریمی -
منبع:روزنامه کیهان
منبع:روزنامه کیهان
اينكه جوان در سير حركت تكاملي خود داراي چه ويژگيهايي است لازمه هر نوع تعامل و ارتباط دوسويه با جوانان است كه در مقام تبيين اين مسئله نويسنده مقاله حاضر ويژگيهاي دوران جواني را برشمرده و آنها را براساس آموزه هاي قرآني مورد ارزيابي قرار مي دهد اينك با هم آن را از نظر مي گذرانيم.
خصوصياتي كه قرآن براي دوره جواني بيان مي كند نشان مي دهد كه در اين دوره برخي از خصوصيات آدمي به كمال خود مي رسد. اين خصوصيات در دو جنبه جسمي و رواني است. به يك معنا انسان در اين دوره از جهت جسم كامل مي شود و آن چه شايسته قوا و نيروهاي غريزي و جسمي است به بلوغ و نهايت كمال خود مي رسند. چنان كه برخي از حالات رواني و عاطفي نيز در اين دوره تشديد شده و كامل مي گردد.قرآن بيان مي دارد كه انسان در اين دوره به نهايت قدرت جسماني و توانايي بدني مي رسد كه از آن به اشد يعني توان و شدت تعبير مي شود. (كهف آيه و نيز حج آيه 5 و قصص آيه 14 و 15 و نيز غافر آيه 67) تعبير استوا به معناي اعتدال در جنبه بدني و رشد، بيانگر آن است كه اين بخش از قواي انساني به كمال خود دست يافته است.
البته اين بدان معنا نيست كه جوان همواره در خطا و تحت تاثير عاطفه عمل مي كند؛ زيرا جواني زمان رشد عقلاني نيز است و سخن از جواناني است كه در سال هاي مياني سي و چهل است. در اين دوره جواني نوعي هماهنگي ميان عقل و عاطفه برقرار مي شود و احساس و عقل و نيز جسم و جان به اعتدال دست مي يابند اين گونه است كه اينان به عنوان رهبران عمل مي كنند. قدرت، شجاعت، عقل و احساس به وي كمك مي كند تا بتواند به خواسته هاي خود به آساني دست يابد.
اگر قرآن جوان و جواني را به لهوگرايي و سرگرمي ها و بازي هاي بيهوده متهم مي سازد، نه از باب سرزنش است بلكه از آن روست كه اين دوره اقتضائاتي دارد كه مي بايست طي شود. بلوغ جنسي و يا بهره مندي از سرگرمي ها، توان و قدرت فوق العاده جوان و جواني را نشان مي دهد.
هر عنصر و قوه اي در انسان مي بايست در يك فرآيند و در زماني به بلوغ برسد تا انسان از آن براي رشد و بالندگي كمالي خود بهره برد. در اين دوره اين قوا به كمال مي رسد ولي از آن جايي كه جوان برنامه اي عقلاني در آغاز قدرت گيري ندارد آن را صرف كارهاي بيهوده مي كند. از اين رو لازم است كه در آغاز راه وي را ياري رساند و برنامه اي متناسب و متنوع با دوره جواني براي او فراهم آورد. در گذشته به جوانان فنون رزمي و يا جنگي مي آموختند تا قدرت خود را در راه درست و صحيح كه در آينده براي حفظ جان خود و خانواده و كشور مفيد است، بكار گيرد. اكنون نيز چنين چيزي نياز است. اين هم نيازمند برنامه است. به هر حال آغازين روزهاي جواني تا چند سال نخست آن، روزهاي سرگرمي و بيهودگي جوانان است مگر آن كه ساماندهي و هدايت شود. (حديد آيه 20)
از ديدگاه قرآن دوره جواني كه از بيست تا چهل سالگي طول مي كشد، دوران قدرت، زيبايي، شجاعت، تهور و بي باكي انسان است. در اين دوره است كه جسم و جان آدمي به كمال مي رسد و عقل و خردش به نهايت خود دست مي يابد. (حج آيه 5) پايان اين دوره نقطه آغازين منحني نزول انساني است (همان و غافر آيه 67)
قرآن با اشاره به زندگي جواناني چون حضرت ابراهيم(ع) (انبياء آيه 60) اسماعيل (صافات آيه 101 و 102) اصحاب كهف (كهف آيه 13) موسي (قصص آيه 14) مريم (آل عمران آيه 37) و يوسف (يوسف آيه 23 تا 32) نمونه هايي از جوانان و جواني و شيوه جواني كردن را به انسان مي آموزد كه مي توان با الگوبرداري از آنان جواني را بر پايه آموزه هاي قرآني و كمالي آن به سر آورد.
جواني دوران كمال
قرآن براي دوره جواني كه بخش از مراحل زندگي بشر است، ويژگي هائي برشمرده است كه دانستن آن مي تواند براي كساني كه در اين مرحله زندگي مي كنند و يا با جوان و جوانان سروكار دارند مفيد باشد.در شعر پارسي و فرهنگ ايراني اسلامي بر اين نكته تاكيد شده است كه چون سر و كارت با كودك افتاد، با او كودكي كن. به اين معنا كه نمي توان از كودك انتظار رفتاري مطابق سن خودمان داشته باشيم، بلكه مي بايست با توجه به روحيات مخاطب عمل كرد.جواني سني است كه انسان از مرحله كودكي و بلوغ گذشته است و به سوي رشد و كمال فكري مي رود. در اين دوره برخي علائم در انسان ظاهر مي شود كه يكي از آن ها رشد دندان عقل است. به عنوان نشانه اي از بلوغ عقلي، چنان كه بلوغ جنسي اولين نشانه ورود به سن نوجواني و جواني است. با علامت دندان عقل، آدمي درمي يابد كه در آغاز عقلانيت قرار گرفته است و مسير رشد را طي مي كند. انسان رشيد به كسي مي گويند كه اين فرآيند را در صحت و سلامت جسم و جان طي مي كند و به بلوغ عقلي مي رسد كه كمال آن در قرآن سن چهل سالگي است. در چهل سالگي است كه جواني به يك معنا تمام مي شود و ميان سالي آغاز مي گردد.خصوصياتي كه قرآن براي دوره جواني بيان مي كند نشان مي دهد كه در اين دوره برخي از خصوصيات آدمي به كمال خود مي رسد. اين خصوصيات در دو جنبه جسمي و رواني است. به يك معنا انسان در اين دوره از جهت جسم كامل مي شود و آن چه شايسته قوا و نيروهاي غريزي و جسمي است به بلوغ و نهايت كمال خود مي رسند. چنان كه برخي از حالات رواني و عاطفي نيز در اين دوره تشديد شده و كامل مي گردد.قرآن بيان مي دارد كه انسان در اين دوره به نهايت قدرت جسماني و توانايي بدني مي رسد كه از آن به اشد يعني توان و شدت تعبير مي شود. (كهف آيه و نيز حج آيه 5 و قصص آيه 14 و 15 و نيز غافر آيه 67) تعبير استوا به معناي اعتدال در جنبه بدني و رشد، بيانگر آن است كه اين بخش از قواي انساني به كمال خود دست يافته است.
زيبايي طلبي در جوانان
در دوره جواني امور عاطفي در شخص تقويت مي شود و به نهايت مي رسد، از اين روست كه قرآن به مسئله زيبايي طلبي جوانان اشاره مي كند و اين كه جوان در اين دوره به خاطر مسائل عاطفي و رواني مي كوشد خود را در لباس و جمال بيارايد، بنابراين توجه فطري و غريزي به خودآرايي در جوانان امري عادي تلقي شده است و قرآن در آيه 20 سوره حديد به اين مسئله اشاره مي كند.در قرآن از دوره جواني به دوره گياهان تمثيل شده كه چگونه در گياهان دوره اي است كه بهجت و رنگ هاي شاد در آن نمايان مي شود و پس از آن اندك اندك به زردي مي گرايد و از زيبايي مي افتد. جواني دوره اي است كه از اين نظر انسان به كمال مي رسد و رنگ و چهره اش شاد و شاداب و باطراوت است.خصوصيات جوانان
از خصوصياتي كه قرآن براي جوانان بيان مي كند، تهور، شجاعت و زير پا گذاشتن مصلحت سنجي هاست. در اين دوره جوان به چيزي كه نمي انديشد، مصلحت هاست و از اين رو بي محابا جانش را در خطر مي افكند. شور و شادابي و گرايش فطري و غريزي به احساس و عواطف، وي را به سوي تهور و شجاعت پيش مي برد.اين گونه است كه محافظه كاري را كناري مي نهد و با فرمان عشق و احساس، حركت مي كند و عقل را به هيچ مي گيرد؛ زيرا در اين دوره كه آغازين سال هاي رشد عقل و عقل گرايي است، عاطفه و احساس به اوج خود و به كمال لايق خود رسيده است. از اين رو هيچ توجه و نظري به عقل چنان كه بايد و شايد ندارد. تصميمات همه بر پايه احساس و شور و عاطفه است. (يونس آيه 83 و كهف آيه 10 و 16 و قصص آيه 14 و 15) در همه اين آيات به جواناني اشاره مي شود كه برخلاف مصلحت سنجي هاي معمول عمل مي كردند. سخن از اصحاب كهف است كه جوانان شجاعي بودند كه وقتي به حقانيتي دست يافتند آن را آشكارا و بي محابا بدون هيچ مصلحت سنجي بيان كردند و سر در اين راه نهادند و يا سخن از ابراهيمي است كه به شناخت دست يافته است و بي محابا به جان بتان بي جان مي افتد و آتش نمروديان را به جان مي خرد.البته اين بدان معنا نيست كه جوان همواره در خطا و تحت تاثير عاطفه عمل مي كند؛ زيرا جواني زمان رشد عقلاني نيز است و سخن از جواناني است كه در سال هاي مياني سي و چهل است. در اين دوره جواني نوعي هماهنگي ميان عقل و عاطفه برقرار مي شود و احساس و عقل و نيز جسم و جان به اعتدال دست مي يابند اين گونه است كه اينان به عنوان رهبران عمل مي كنند. قدرت، شجاعت، عقل و احساس به وي كمك مي كند تا بتواند به خواسته هاي خود به آساني دست يابد.
اگر قرآن جوان و جواني را به لهوگرايي و سرگرمي ها و بازي هاي بيهوده متهم مي سازد، نه از باب سرزنش است بلكه از آن روست كه اين دوره اقتضائاتي دارد كه مي بايست طي شود. بلوغ جنسي و يا بهره مندي از سرگرمي ها، توان و قدرت فوق العاده جوان و جواني را نشان مي دهد.
هر عنصر و قوه اي در انسان مي بايست در يك فرآيند و در زماني به بلوغ برسد تا انسان از آن براي رشد و بالندگي كمالي خود بهره برد. در اين دوره اين قوا به كمال مي رسد ولي از آن جايي كه جوان برنامه اي عقلاني در آغاز قدرت گيري ندارد آن را صرف كارهاي بيهوده مي كند. از اين رو لازم است كه در آغاز راه وي را ياري رساند و برنامه اي متناسب و متنوع با دوره جواني براي او فراهم آورد. در گذشته به جوانان فنون رزمي و يا جنگي مي آموختند تا قدرت خود را در راه درست و صحيح كه در آينده براي حفظ جان خود و خانواده و كشور مفيد است، بكار گيرد. اكنون نيز چنين چيزي نياز است. اين هم نيازمند برنامه است. به هر حال آغازين روزهاي جواني تا چند سال نخست آن، روزهاي سرگرمي و بيهودگي جوانان است مگر آن كه ساماندهي و هدايت شود. (حديد آيه 20)
از ديدگاه قرآن دوره جواني كه از بيست تا چهل سالگي طول مي كشد، دوران قدرت، زيبايي، شجاعت، تهور و بي باكي انسان است. در اين دوره است كه جسم و جان آدمي به كمال مي رسد و عقل و خردش به نهايت خود دست مي يابد. (حج آيه 5) پايان اين دوره نقطه آغازين منحني نزول انساني است (همان و غافر آيه 67)
قرآن با اشاره به زندگي جواناني چون حضرت ابراهيم(ع) (انبياء آيه 60) اسماعيل (صافات آيه 101 و 102) اصحاب كهف (كهف آيه 13) موسي (قصص آيه 14) مريم (آل عمران آيه 37) و يوسف (يوسف آيه 23 تا 32) نمونه هايي از جوانان و جواني و شيوه جواني كردن را به انسان مي آموزد كه مي توان با الگوبرداري از آنان جواني را بر پايه آموزه هاي قرآني و كمالي آن به سر آورد.