شباهت های ظهور با قیامت - بخش اول

به ياري خداوند و استمداد از عنايات مولانا صاحب الزمان عجل‌الله‌تعالي فرجه در پاسخ به دعوت دبيرخانة دائمي اجلاس دو سالانة بررسي ابعاد وجودي حضرت عجل‌الله‌‌تعالي فرجه شاخه‌اي از مبحث مهم و پر دامنة موعود در قرآن با عنوان هنگامة ظهور و شباهتهاي آن به قيامت، با مراجعه به قرآن كريم و استناد به احاديث تفسيري شيعي در قالب چهارده موضوع از باب تبرك به نام مقدس چهارده معصوم عليهم‌السلام به طور مختصر مورد تدوين قرار گرفت. اميد آنكه پسنديدة درگاه خداوند و مورد توجه خاص حضرت بقية‌الله ـ ارواحنا فداه ـ واقع گردد و خوانندگان ارجمند از حظّ كافي بهره مند گردند.
سه‌شنبه، 14 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شباهت های ظهور با قیامت - بخش اول
شباهت های ظهور با قیامت - بخش اول
شباهت های ظهور با قیامت - بخش اول
نويسنده:سيد مهدي حائري قزويني
سرآغاز
الحمدلله علي آلائه و له الشكر علي نعمائه، و الصلاة و السلام علي سيد رسله،‌و اشرف انبيائه، محمد و آله الطيبين الطاهرين افضل اصفيائه و امنائه سيما مولانا الامام المنتظر المهدي حجة الله في ارضه و سمائه، القائم بامره و رحمته الواسعه لاهل طاعته و اوليائه، و نقمته الكبري علي اعدائه عجل الله تعالي فرجه و سهل مخرجه و جعلنا من خير شيعته و احبائه.به ياري خداوند و استمداد از عنايات مولانا صاحب الزمان عجل‌الله‌تعالي فرجه در پاسخ به دعوت دبيرخانة دائمي اجلاس دو سالانة بررسي ابعاد وجودي حضرت عجل‌الله‌‌تعالي فرجه شاخه‌اي از مبحث مهم و پر دامنة موعود در قرآن با عنوان هنگامة ظهور و شباهتهاي آن به قيامت، با مراجعه به قرآن كريم و استناد به احاديث تفسيري شيعي در قالب چهارده موضوع از باب تبرك به نام مقدس چهارده معصوم عليهم‌السلام به طور مختصر مورد تدوين قرار گرفت.
اميد آنكه پسنديدة درگاه خداوند و مورد توجه خاص حضرت بقية‌الله ـ ارواحنا فداه ـ واقع گردد و خوانندگان ارجمند از حظّ كافي بهره مند گردند.
سيد مهدي حائري قزويني
17 مرداد 1384 هـ.ش
4 رجب 1426 هـ.ق

مقدمه

ايمان به قيامت از مهم‌ترين باورهاي ديني است كه همة پيامبران بر آن تأكيد داشته‌اند و مسئلة معاد، بعد از ايمان به خداوند ركن اساسي مكتب انبيا مي‌باشد.
اثبات قيامت؛ ايمان به قيامت؛ اهوال روز محشر؛ ميزان و سنجش اعمال؛ وضعيت نيكان و بدان در قيامت؛ پاداش‌ها و كيفرهاي آخرت؛ برخي از نشانه هاي قيامت و...، از مباحث مهمي است كه در بسياري از سوره‌هاي قرآن كريم بيان گرديده است.
از نكات دقيق و حساس اعتقاد به قيامت آن است كه ايمان به عالم آخرت و يقين به زندگي پس از مرگ؛ بينش انسان را در اين دنيا شكل مي‌دهد و كارهاي او را هدفمند مي‌سازد. در اعماق وجود او تأثير مي‌گذارد و حس مسئوليت را در ضمير افراد بشر بيدار مي‌كند و آنان را به سمت درست‌كاري و نوع دوستي و مكارم اخلاق سوق مي‌دهد. بنابراين افراد به ميزان اعتقاد باطني كه به ثواب و عقاب الهي دارند از گناه و آلودگي بر كنار مي‌مانند.
ايمان به ظهور و قيام حضرت بقية‌الله (عجل‌الله‌تعالي فرجه الشريف) و برپايي حكومت عدل و داد همه جانبة آن جناب در سراسر جهان نيز از اركان اساسي عقايد ديني است كه در تمامي كتب آسماني از آن ياد شده و بر آن تأكيد گرديده است، چنانكه خداوند مي‌فرمايد:
و لقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون؛(1) و به راستي كه ما در زبور، پس از ذكر ثبت كرديم كه همانا زمين را بندگان شايستة من به ارث خواهند برد.
براساس بعضي از احاديث، ذكر ـ در اين آيه كريمه ـ لوح محفوظ است و زبور، جنس كتابهاي آسماني است كه بر پيامبران عليهم‌السلام نازل شده است و يا اينكه مقصود از ذكر، تورات است و زبور، كتاب حضرت داود عليه‌السلام مي‌باشد. (2)
همچنين اعتقاد به امام عصر (عجل‌الله‌تعالي فرجه) و شناخت ويژگي‌هاي دوران قيام و برپايي حكومت آن حضرت در زندگي انسان‌ها همان تأثير ـ بلكه از جهاني آثار قوي‌تر و نافذتري ـ بر جاي مي‌گذارد. يأس و نااميدي را از دلها مي‌زدايد و تحرك و نشاط را در مغزها پديدار مي‌سازد و دستها را در پي دلها به فعاليت و تلاش و پشتكار وا مي‌دارد.
باور داشتن ظهور يعني ايمان به جزاي اعمال در اين دنيا كه نيكان و بدان نتيجة اعمال خود را خواهند ديد و پاداش و كيفر خويش را خواهند چشيد. پاكان و صالحان حكومت را به دست خواهند گرفت و شرك و كفر و الحاد و نفاق را از ميان برمي‌دارند و بساط ستمگران و بدكاران را برمي‌چينند و عدل و داد مطلق بر سراسر گيتي حكم‌فرما خواهد شد.
از اين‌رو صحنه‌هاي قيامت با هنگامة ظهور حضرت حجت (عجل‌الله‌تعالي فرجه) از جهات گوناگون مشابه يكديگرند كه در اين مقال خلاصه‌اي از شباهتها را كه از تفسير و تأويل آيات قرآن برگرفته شده است تقديم مي‌دارم.

1- اجتماع بزرگ

هنگام ظهور حضرت بقية الله (عجل‌الله‌تعالي فرجه) ياران و شيعيان آن جناب از گوشه و كنار جهان نزد او اجتماع مي‌كنند و به ياريش مي‌شتابند. اين اجتماع بزرگ به اذن خداوند بدون قرار قبلي و به صورت سريع و معجزه‌آسا انجام مي‌شود و با صحنه‌ها و رويدادهاي هيجان‌انگيز و حيرت‌آوري همراه خواهد بود، چنانكه در احاديث آمده است.
امام باقر(عليه‌السلام) فرمودند: نخستين كسي كه با او بيعت كند جبرئيل (عليه‌السلام) است. آن‌گاه سيصد و سيزده مرد بيعت مي‌نمايند كه هر يك از آنان پيش از آن هنگام در حال حركت بوده و به آن حضرت خواهد پيوست و هر آن كه در سفر نبوده از بستر خوابش مفقود خواهد شد.
اين سخن اميرمؤمنان (عليه‌السلام) است كه فرمودند: آنان از خوابگاه‌هاي خود ناپديد مي‌شوند. خداوند مي‌فرمايد: (فاستبقوا الخيرات أينما تكونوا يأت بكم الله جميعا)؛(3) پس به كارهاي نيك پيشي گيريد، هر كجا باشيد خداوند همة شما را خواهد آورد.
اما باقر (عليه‌السلام) فرمود: مقصود از كارهاي نيك؛ ولايت است.
امام صادق (عليه‌السلام) فرمودند: هرگاه امام (عليه‌السلام) اذن يابد خداوند عزوجل را به اسم عبرانيش بخواند؛ سيصد و سيزده تن اصحاب او همچون ابرهاي پاييزي پياپي در كنارش فراهم آيند كه ايشان پرچم‌داران هستند. برخي از آنان شبانه از بسترشان مفقود شوند و بامداد در مكه باشند و بعضي در روز بر ابر نشسته و حركت مي‌كنند.
راوي گويد: از امام صادق(عليه‌السلام) پرسيدم فدايت شوم؛ كداميك از اين دو گروه ايمانش قوي‌تر است؟
فرمود: آن كه در روز بر ابر راه مي‌پيمايد و ايشان مفقود شوندگانند كه دربارة آنان اين آيه نازل شده استأينما تكونوا يأت بكم الله جميعا)؛ (4) هر كجا باشيد خداوند همة شما را خواهد آورد.
در حديثي طولاني از امام باقر (عليه‌السلام) آمده است:
به خدا سوگند سيصد و سيزده مرد كه پنجاه زن نيز همراه آنان هست؛ بدون قرار قبلي خواهند آمد و همچون ابرهاي پاييزي پي در پي در مكه جمع مي‌شوند. همين است معني آيه‌اي كه خداوند مي‌فرمايد:
(أينما تكونوا يأت بكم الله جميعا ان الله علي كل شي‌ء قدير)(5)؛ پس به كارهاي نيك پيشي گيريد، هر كجا باشيد خداوند همة شما را خواهد آورد كه البته خداوند بر هر چيز تواناست ... .(6)
امام كاظم (عليه‌السلام) نيز در تفسير آية فوق فرمودند:
به خدا سوگند آن هنگام زماني است كه قائم ما بپاخيزد، خداوند شيعيان ما را از تمامي شهرها به سوي او جمع خواهد كرد.(7)
از امام جواد (عليه‌السلام) راجع به آية كريمه آمده است:
هرگاه اين تعداد (سيصد و سيزده تن) از اهل زمين برايش جمع گردند؛ خداوند امر او را آشكار خواهد نمود و چون عِقد (كه ده هزار نفر است) برايش كامل شود به اذن خداوند قيام مي‌كند و دشمنان را مي‌كشد تا اينكه خداوند راضي و خشنود گردد.(8)
كيفيت اجتماع مردم در زمان ظهور به اجتماع همة مردمان در صحراي محشر شباهت دارد كه قرآن كريم در موارد بسياري از آن اجتماع عظيم ياد كرده است. از جمله آيات شريفة: «فكيف اذا جمعناهم ليوم لا ريب فيه»؛ پس چگونه خواهد بود هنگامي كه آنان را براي روزي كه ترديدي در آن نيست جمع كنيم. الي الله مرجعكم جميعا؛ (9) بازگشت همه شما به سوي خداوند است. «قل ان الاولين و الاخرين لمجموعون الي ميقات يوم معلوم»؛ (10) بگو البته كه اولين و آخرين، همگي به سوي وعده‌گاه روز معين گردآوري مي‌شوند.

2- آن رويداد حتمي است

مژدة ظهور امام عصر (عجل‌الله‌تعالي فرجه ) و برقراري حكومت جهاني عدل و داد به دست آن حضرت، با بياني محكم در آيات و احاديث آمده است و آن را وعده‌اي حتمي و تخلف‌ناپذير توصيف نموده‌اند، چنانكه در تفسير آيه كريمه «اتي امرالله فلا تستعجلوه»؛ (11) امر خداوند آمد، پس آن را زود مشماريد (و در آن شتاب مكنيد). امام صادق(عليه‌السلام) فرمود: نخستين كسي كه با حضرت قائم (عجل‌الله‌تعالي فرجه) بيعت مي‌كند جبرئيل (عليه‌السلام) است. او به صورت پرنده‌اي سفيد رنگ فرود مي‌آيد و با آن حضرت بيعت مي‌نمايد. آن‌گاه يك پاي بر بيت الله الحرام و پاي ديگر بر بيت المقدس مي‌نهد. سپس با فصاحت و صداي رسايي كه مردمان بشنوند فرياد مي‌زند «اتي امرالله فلا تستعجلوه».(12)
صاحب تفسير الميزان گويد: مقصود از أمر همان است كه خداوند در كلام خود بارها به پيامبر (صلي‌الله عليه و آله و سلم) و مؤمنان مژده داده و مشركان را تهديد كرده است. اينكه به زودي مؤمنان را به پيروزي مي‌رساند و كافران را خوار و زبون و عذاب مي‌نمايد و دين خداوند به امري از سوي خودش آشكار و گسترده خواهد شد. چنانكه مي‌فرمايد: «فاعفوا واصفحوا حتي يأتي الله بامره»؛ (13)
پس شما عفو كنيد و گذشت نماييد تا خداوند امر خويش را به ميان آورد. ضمير «فلا تستعجلوه» نيز به همان امر باز مي‌گردد به طوري كه از سياق و روند كلام به دست مي‌آيد. و گويا آمدن امر؛ كنايه از نزديك بودن تحقق و آشكار شدن است و اين گونه تعبير شايع است.
مثلاً به كسي كه منتظر ورود حاكم است مي‌گويند: حاكم آمد، در صورتي‌كه آمدنش نزديك شده ولي هنوز نيامده است. (14)
بي‌ترديد اعتقاد به حضرت مهدي (عجل‌الله‌تعالي فرجه) و مسئلة قيام و تشكيل حكومت جهاني عدل و داد توسط آن جناب؛ وعده‌اي است الهي كه تخلف ندارد و آيات بسيار و احاديث بي‌شمار بر آن دلالت مي‌كند و دانشوران و انديشمندان مذاهب و اديان مختلف به آن اهتمام نموده‌اند وآثار فراواني را در اين زمينه به رشتة تحرير درآورده‌اند. از باب تبرك فقط چند روايت كوتاه را ذكر مي‌نماييم:
قال النبي (صلي‌الله‌عليه و آله وسلم): لا تذهب الدنيا حتي يقوم بامر امتي رجل من ولد الحسين يملأها عدلا كما ملئت ظلما وجورا؛ (15) دنيا از بين نخواهد رفت تا اينكه مردي از فرزندان حسين (عليه‌السلام) براي سامان دادن كار امت من به پا خيزد، آن را پر از عدل خواهد ساخت همان‌گونه كه از ظلم و ستم آكنده شده باشد.
و قال (صلي‌الله‌عليه و آله و سلم) لفاطمه (عليها‌السلام) في مرضه: و الذي نفسي بيده لابد لهذه الامة من مهدي و هووالله من ولدك؛ (16)
همچنين پيامبر (صلي‌الله‌عليه و آله و سلم) در هنگام بيماري خود به حضرت فاطمه (عليهاالسلام) فرمودند: به آنكه جانم در دست اوست سوگند كه به طور حتم اين امت را مهدي خواهد بود و او ـ به خدا سوگند ـ از فرزندان تو مي‌باشد.
و عن اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) انه قال للحسين (عليه‌السلام): التاسع من ولدك يا حسين هو القائم بالحق المظهر للدين الباسط للعدل. قال الحسين (عليه‌السلام) فقلت: يا اميرالمؤمنين و ان ذلك لكائن؟ فقال (عليه‌السلام): اي والذي بعث محمدا بالنبوة و اصطفاه علي جميع البريه و لكن بعد غيبة و حيرة لا تثبت فيها علي دينه الا المخلصون المباشرون لروح اليقين الذين اخذ الله ميثاقهم بولايتنا و كتب في قلوبهم الايمان و ايدهم بروح منه(17)؛ اميرمؤمنان(عليه‌السلام) به فرزند گرامي خود امام حسين‌(عليه‌السلام) فرمودند: نهمين فرزند تو همان قيام كننده به حق است كه دين را آشكار مي‌سازد و عدل و داد را مي‌گستراند. امام حسين‌(عليه‌السلام) گويد: عرض كردم يا اميرالمؤمنين! آنچه فرمودي تحقق خواهد يافت؟ فرمود: آري سوگند به خداوندي كه حضرت محمد(صلي‌الله عليه و آله و سلم) را به پيامبري برانگيخت و او را بر همة مخلوقات برتري داد. اما پس از دوران غيبت و حيرتي كه در آن ثابت‌قدم نمي‌ماند مگر مؤمنان با اخلاص كه روح يقين در آنان دميده شده باشد، كساني كه خداوند عزّوجلّ از آنان به ولايت ما پيمان گرفته و حقيقت ايمان را در دل‌هايشان ثبت كرده و به روحي از جانب خويشتن تأييدشان نموده است.
معاد نيز امري ثابت و مسلّم است و همة‌ اديان الهي بر آن تأكيد كرده‌اند و با دلايل عقلي و نقلي آن را اثبات نموده‌اند كه به ذكر سه آيه از قرآن كريم در اين‌باره بسنده مي‌كنيم.
(افحسبتم انما خلقناكم عبثاً و انكم الينا لاترجعون)؛(18) آيا پنداشته‌ايد كه شما را بيهوده آفريده‌ايم و به‌سوي ما بازگردانده نمي‌شويد؟!
(ليعلموا ان وعدالله حق و ان الساعه لا ريب فيها)؛(19) تا بدانند كه وعدة خداوند (راجع به برانگيخته شدن مردگان) حق است و البته كه در مورد قيامت و رستاخيز ترديد نيست.
(ان الساعه لآتية لا ريب فيها و لكن اكثر الناس لا يؤمنون)؛(20) در حقيقت ساعت قيامت (و روز رستاخيز) به‌طور حتم آمدني است كه ترديدي در آن نيست، ولي بيشتر مردم ايمان نمي‌آورند.

3- ناگهاني خواهد بود

در احاديث تأكيد شده كه زمان قيام حضرت مهدي‌(عجل‌الله‌تعالي فرجه الشريف) نامعلوم است و هنگامة ظهور ناگهاني است و خداوند امر قيام آن حضرت را به شبي سامان مي‌بخشد. به چند حديث در اين‌باره اشاره مي‌كنيم:
قال رسول‌الله‌(صلي‌الله عليه و آله و سلم) المهدي منا اهل البيت يصلح‌الله له امره في ليله و في روايه: يصلحه الله في ليله؛(21)
رسول خدا‌(صلي‌الله عليه و آله و سلم) فرمودند: مهدي؛ از ما خاندان است. خداوند در يك شب كار (قيام) او را برايش سامان مي‌دهد و در روايت ديگر است كه: خداوند (امر قيام) او را در شبي صادر مي‌فرمايد.
قال الحسين بن علي‌(عليه‌السلام): في التاسع من ولدي سنه من يوسف و سنه من موسي بن عمران وهو قائمنا اهل البيت يصلح الله تبارك و تعالي امره في ليله واحده؛(22)
امام حسين‌(عليه‌السلام) فرمود: در نهمين فرزند من شيوه‌اي از يوسف و شيوه‌اي از موسي بن عمران است و او قيام كنندة ما خاندان مي‌باشد. خداوند متعال امر (قيام) او را در يك شب سامان مي‌بخشد. يعني همان‌گونه كه كار حضرت يوسف‌(عليه‌السلام) يك شبه اصلاح گرديد و پادشاه مصر آن خواب را ديد و در پي تعبير آن توسط حضرت يوسف‌(عليه‌السلام) او را از زندان آزاد كرد و بر تخت وزارت و عزّت نشانيد؛ امام زمان‌(عجل‌الله‌تعالي فرجه شريف) نيز يك شبه از پرده غيبت بيرون مي‌آيد و جهان را پر از عدل و داد مي‌سازد. همچنين همان‌گونه كه فرمان رسالت حضرت موسي‌(عليه‌السلام) در يك شب تاريك به‌صورت ناگهاني صادر گرديد و درحالي كه به منظور گرفتن آتش براي خانواده‌اش رفت، به پيامبري و رسالت برانگيخته شد؛ امام عصر‌‌(عجل‌الله‌تعالي فرجه الشريف) نيز به‌طور ناگهاني آشكار مي‌شود و خداوند زمينة قيام او را فراهم مي‌سازد.
زراره بن اعين مي‌گويد از حضرت امام باقر‌(عليه‌السلام) راجع به‌قول خداوند پرسيدم كه مي‌فرمايد: (هل ينظرون الا الساعه ان تأتيهم بغتة)؛(23) آيا جز آن ساعت را انتظار مي‌كشند كه ناگهان ايشان را فرا رسد؟ امام باقر‌(عليه‌السلام) فرمود: آن ساعت(ظهور و قيام) حضرت قائم‌(عجل‌الله‌تعالي فرجه الشريف) است كه به ناگاه فرا مي‌رسد.(24)
امام جواد‌(عليه‌السلام) فرمود: البته خداوند تبارك و تعالي امر او (حضرت قائم‌(عجل‌الله‌تعالي فرجه الشريف)) را در يك شب سامان مي‌دهد همان‌گونه كه امر كليم خود حضرت موسي‌(عليه‌السلام) را در يك شب فراهم ساخت كه به قصد آتش آوردن براي خانواده‌اش رفت، اما درحالي‌ بازگشت كه پيامبر و فرستادة خداوند بود. آن‌گاه امام جواد‌(عليه‌السلام) فرمود: افضل اعمال شيعتنا انتظار الفرج؛ بهترين كارهاي شيعيان ما چشم به راه گشايش بودن است.(25)
مفضل به عمر گويد از سرورم حضرت امام صادق‌(عليه‌السلام) پرسيدم: آيا ظهور مهدي منتظر‌(عجل‌الله‌تعالي فرجه الشريف) وقت معيني دارد كه مردم آن را بدانند؟ حضرت فرمود: حاشا كه خداوند براي آن وقتي تعيين كرده باشد يا شيعيان ما براي آن وقت گذاري نمايند. مفضل گويد عرضه داشتم: اي مولاي من! اين از چه جهت است؟ امام‌(عليه‌السلام) فرمود: زيرا آن همان ساعت است كه خداوند ـ عزّوجلّ ـ فرموده است: (يسئلونك عن الساعه ايان مرساها قل انما علمها عند ربي لايجليها لوقتها الا هو ثقلت في السموات و الارض لا تأتيكم الا بغته يسئلونك كانك حفيٌّ عنها قل انما علمها عندالله و لكن اكثر الناس لا يعلمون)؛(26) (اي رسول ما) از تو دربارة آن ساعت مي‌پرسند كه كي خواهد بود. بگو: علم آن نزد پروردگار من است. كسي جز او آن ساعت را ظاهر و روشن نتواند كرد (شأن آن ساعت) در آسمان‌ها و زمين سنگين و عظيم است. جز ناگهاني شما را نيايد، از تو مي‌پرسند كه گويي تو كاملاً بدان آگاهي! بگو علم آن ساعت محققا نزد خداوند است ولي اكثر مردم اين حقيقت را نمي‌دانند. و فرمودة خداوند: (هل ينظرون الا الساعة ان تأتيهم بغتة فقد جاء اشراطها فاني لهم اذا جائتهم ذكريهم)؛(27) آيا (كافران كه ايمان نمي‌آورند) جز اين انتظار دارند كه آن ساعت ناگهان فرا رسد كه البته شروط و علايم آن (پديد) آمد، و پس از آن‌كه بيايد در آن حال تذكر و پند يافتن آنان چه سودي برايشان خواهد داشت؟! و فرمودة خداوند: (اقتربت الساعة و انشقّ القمر)؛ (28) آن ساعت نزديك آمد و ماه شكافته شد. و فرموده خداوند: (و ما يدريك لعل الساعة قريب ستعجل بها الذين لا يؤمنون بها والذين آمنوا مشفقون منها و يعلمون انها الحق ان الذين يمارون في الساعة لفي ضلال بعيد)؛(29) و تو چه داني شايد كه آن ساعت نزديك باشد، آنان كه به آن ساعت ايمان ندارند (به تمسخر) تقاضاي زودتر شدن آن را دارند و (اما) آنان كه ايمان آورده‌اند از آن سخت بيمناكند و مي‌دانند كه آن روز بر حق است. توجه كنيد آنان كه دربارة آن ساعت جدال مي‌نمايند در گمراهي دوري هستند. عرض كردم اي مولاي من! معني يمارون؛ جدال مي‌نمايند چيست؟ امام صادق (عليه‌السلام) فرمود: مي‌گويند قائم كي متولد شده،‌چه كسي او را ديده، كجاست و كي ظاهر مي‌شود؟ تمام اين‌ها از جهت عجله كردن در امر خداوند و شك در قضاي الهي است. آنان دنيا و آخرت را زيان كرده‌اند و پايان بد از آن كافران است. مفضل گويد عرضه داشتم: سرورم! بنابراين وقتي براي آن تعيين نمي‌كنيد؟ فرمود:‌اي مفضل، براي آن وقتي مگذار كه هر كس براي ظهور مهدي ما وقتي تعيين نمايد خود را در علم خداوند شريك دانسته و (به ناحق) مدعي شده كه خداوند تعالي او را از اسرار خويش آگاه ساخته است... .(30) و در احاديث فراوان آمده است كه وقت گزاري براي ظهور نادرست است و كساني كه وقت گزاري كنند دروغگو مي‌باشند.(31)
زمان وقوع قيامت نيز از اسراري است كه خداوند علم آن را به خود اختصاص داده و ديگران را از آن آگاه ننموده است. همان‌گونه كه در آيات راجع به ساعت ـ كه ظاهر آن قيامت و باطن آن ظهور حضرت مهدي (عجل‌الله‌تعالي فرجه الشريف) است ـ مشاهده مي‌شود. (32)

4- برانگيخته شدن مردگان

در زمان ظهور حضرت بقية‌الله (عجل‌الله‌تعالي فرجه الشريف) جمعي از اموات مؤمنان به اذن خداوند زنده‌ مي‌شوند و به زندگي دنيا باز مي‌گردند و اين امر چنان واضح و مسلم است كه در برخي از دعاهاي مشهور به صورت يكي از حوائج و خواسته‌هاي مهم شيعيان و منتظران ياد شده است. به نمونه‌اي از احاديث و ادعيه‌اي كه در اين باره آمده توجه فرماييد:
حضرت اميرالمؤمنين (عليه‌السلام) ضمن گفتاري طولاني فرمود: ... اي شگفتا! و چگونه تعجب نكنم از مردگاني كه خداوند آن‌ها را زنده برانگيزد،‌گروه گروه با تلبيه و پاسخگويي به دعوت كنندة‌الهي به كوچه‌هاي كوفه وارد شوند ....(33)
امام صادق (عليه‌السلام) فرمودند: و چون هنگام قيامش برسد در ماه جمادي الآخر و ده روز از ماه رجب باراني خواهد باريد كه خلايق مانند آن را نديده باشند، پس خداوند متعال با آن گوشت‌هاي مؤمنين و بدن‌هايشان را در قبرهايشان خواهد رويانيد، و گويا آن‌ها را مي‌بينم كه از سوي جهينه پيش مي‌آيند در حالي كه موهاي خود را از خاك مي‌تكانند.(34) همچنين از آن حضرت روايت شده كه فرمودند: هرگاه قائم آل محمد (صلي‌الله عليه و آله و سلم) به پا خيزد از پشت كعبه بيست و هفت مرد را بيرون مي‌آورد. پانزده تن از قوم موسي كه به سوي حق راهبري و به آن دادگري كنند، و هفت تن از اصحاب كهف، يوشع وصي حضرت موسي، و مؤمن آل فرعون، سلمان فارسي و ابودُجانه انصاري و مالك اشتر.
از ابوبصير آمده كه گويد به حضرت امام صادق (عليه‌السلام) عرض كردم: اين كه خداوند تبارك و تعالي مي‌فرمايد: (و أقسموا بالله جهد أيمانهم لا يبعث الله من يموت بلي وعدا عليه حقا و لكن أكثر الناس لا يعلمون)؛(35) آنان به شدت به خداوند سوگندها ياد كردند كه خداوند هرگز كسي را كه بميرد برنمي‌انگيزد، آري اين وعدة حتمي خداوند است ولي بيشتر مردمان نمي‌دانند. منظور چيست؟ فرمود: اي ابوبصير! در اين باره چه مي‌گويند؟ عرض كردم: مي پندارند و قسم مي‌خورند كه خداوند مردگان را زنده نمي‌‌كند.
حضرت فرمود: مرگ بر كسي كه چنين سخني مي‌گويد،‌از آن‌ها بپرس كه آيا مشركين به الله قسم مي‌خوردند يا به لات و عزّي؟ ابوبصير مي‌گويد گفتم:‌فدايت شوم پس برايم بيان فرماي. فرمود:‌اي ابوبصير! هنگامي كه قائم ما بپاخيزد خداوند گروهي از شيعيان ما را براي او برمي‌‌انگيزد و زنده مي‌كند كه گيره‌هاي شمشيرهايشان بر روي شانه‌هايشان است.
چون اين خبر به قومي از شيعيان ما كه نمرده باشند برسد به يكديگر مي‌گويند:‌ فلان و فلان و فلان از قبرهايشان برانگيخته شدند و آن‌ها با قائم (عليه‌السلام) هستند.
اين سخن به گوش گروهي از دشمنان ما خواهد رسيد. مي‌گويند: اي گروه شيعيان چقدر دروغگو هستيد! اين دولت و حكومت شما است و شما دروغ مي‌گوييد! نه والله! اين‌ها كه شما مي‌گوييد زنده نشده و زنده نخواهند شد تا روز قيامت، پس خداوند گفتار آن‌ها را حكايت كرده مي‌ فرمايد: (و أقسموا بالله جهد أيمانهم لا يبعث الله من يموت).(36)
در دعاي عهد است كه اللهم ان حال بيني و بينه الموت الذي جعلته لعبادك حتما مقضيا فاخرجني من قبري مؤتزرا كفني شاهرا سيفي مجردا قناتي في الحاضر و البادي؛ خداوندا! اگر ميان من و (ظهور) او مرگ كه بر بندگانت قضاي حتمي قرار داده‌اي، جدايي انداخت، پس مرا از قبرم برانگيز در حالي كه كفنم بر كمر بسته،‌شمشيرم را از نيام بركشيده دعوت دعوت‌كننده در هر شهر و ديار را اجابت نموده باشم. و اين به مهمترين ويژگي‌هاي قيامت شباهت دارد كه در آن روز تمامي مردگان زنده مي‌شوند تا مورد حسابرسي قرار گيرند و نيكان پاداش و بدان كيفر اعمال خود را ببينند.
در آيات قرآن كريم استدلال‌ها و احتجاج‌هاي فراوان راجع به معاد در برابر مشركان و ملحدان به كار رفته است و تأكيد شده كه خداوند متعال نه تنها قادر است آدميان را به حال سابق خود بازگرداند و به صورت اول برانگيزاند، بلكه مي‌توان سرانگشتان انسان را هم به همان‌گونه كه بود ترتيب دهد و بازسازي كند. (بلي قادرين علي ان نسوي بنانه)(37)؛ در حقيقت ما تواناييم كه (خطوط) سرانگشتان او را هم بار ديگر بسازيم.

5- نزديك بودن آن حادثة‌بزرگ

در تفسير و بيان آياتي چند از قرآن كريم نزديك بودن زمان ظهور حضرت بقية الله ارواحنا فداه روايت شده است،‌همان‌گونه كه بر نزديك بودن وقوع قيامت در آيات قرآن تأكيد گرديده است.
(و قالوا ربنا لِمَ كتبت علينا القتال لولا اخّرتنا الي اجل قريب)؛(38) و گفتند:‌پروردگارا چرا جنگ را بر ما لازم ساختي؟ چه مي‌شد كه (مرگ) ما را تا هنگام اجل نزديك تأخير اندازي! (اقتربت الساعة)؛ (39) آن ساعت نزديك شد.
ظاهر آية كريمه بيان نزديك بودن قيامت است و تأويل آيه، قيام حضرت قائم (عجل‌الله‌تعالي فرجه ) است.(40)
(و اخري تحبونها نصر من الله و فتح قريب)؛(41) و نعمت ديگري كه دوست داريد به شما خواهد رسيد و آن ياري از سوي خداوند و پيروزي نزديك است.
در تفسير علي بن ابراهيم قمي راجع به اين آية كريمه آمده است: يعني في الدنيا بفتح القائم (عليه‌السلام) ؛ (42) مقصود پيروزي در اين دنيا به سبب فتح و پيروزي حضرت قائم (عجل‌الله‌تعالي فرجه). در چند روايت نيز آمده كه مقصودشان تأخير فرمان جهاد تا هنگام خروج و قيام حضرت قائم (عجل‌الله‌تعالي فرجه) است.(43)
(انهم يكيدون كيدا و اكيد كيدا فمهل الكافرين امهلهم رويدا)؛ (44) البته آنان (دشمنان اسلام) هر چه بتوانند كيد (و توطئه) مي‌كنند و من (خداي متعال) هم (در مقابل آنان) كيد خواهم كرد. پس تو (اي رسول ما) كافران را مهلت كمي ده. ابوبصير به نقل از امام (عليه‌السلام) آورده كه فرمود: با رسول خدا (صلي الله‌ عليه و آله و سلم) كيد نمودند و با حضرت علي (عليه‌السلام) نيز كيد كردند و نسبت به حضرت فاطمه عليهاالسلام با كيد و مكر رفتار نمودند. لذا خداوند فرمود: اي محمد،‌آنان هر چه بتوانند كيد و توطئه مي‌كنند و من هم در مقابل آنان كيد خواهم كرد. پس تو ـ اي محمد ـ‌كافران را كمي مهلت ده تا وقت برانگيختن حضرت قائم (عجل‌الله‌تعالي فرجه) كه او از جباران و ستمگران قريش و بني‌اميه و ساير مردم انتقام خواهد گرفت.(45)
(انهم يرونه بعيدا و نراه قريبا)؛(46) آنان، آن روز را دور مي‌بينند و ما آن را نزديك مي‌بينيم. در دعاي عهد اين آية كريمه به كار رفته كه ظاهر آن راجع به قيامت است و تأويل آن ظهور و قيام حضرت مهدي (عجل‌الله‌تعالي فرجه) مي‌باشد.
راجع به نزديك بودن قيامت نيز آيات قرآن صراحت دارد و مفسران در توجيه آن گفته‌اند: هر حادثه‌اي كه وقوع آن حتمي باشد نزديك تلقي مي‌شود به خصوص كه بعد از پيامبر اكرم (صلي‌الله عليه و آله و سلم) هيچ پيغمبري نخواهد بود و آن حضرت را پيامبر آخر الزمان مي‌خوانند كه دوران رسالتش به قيامت پيوسته است.
در پايان اين بخش بي تناسب نيست كه برخي از نشانه هاي ساعت (قيامت يا ظهور امام عصر) را ذكر كنيم كه در بعضي از احاديث معجزه‌آميز پيامبراكرم (صلي‌الله عليه و آله و سلم) بيان شده است: مردم نماز را ضايع نمايند و آن را مطابق دستور خداوند انجام ندهند و از هوسهاي خود پيروي كنند. ثروتمندان را بزرگ شمارند و دين را به دنيا فروشند. زنان زمامدار شوند. و با مردان در تجارت رقابت كنند و خود را به مردان شبيه سازند و مردان نيز شبيه زنان شوند. رباخواري و رشوه شايع گردد. كودكان (و كم سالان) بر منبرها نشينند و دروغگويي را خوش خويي و لطيفه‌گويي پندارند و راستگويي را تكذيب كنند. مساجد را زيور (يا زركوب) نمايند، همان‌گونه كه معابد و كليساها آراسته شوند و قرآن‌ها زينت شود و منارها را بلند سازند و صفها طولاني اما دلها پر از كينه‌توزي و زبان‌ها ـ‌يا رفتارها و شيوه‌ها ـ پراكنده خواهد بود. وسائل ساز و نوازندگي آشكار گردد و اغنيا براي تفريح و تماشا، ‌و طبقة متوسط جامعه به منظور درآمد و تجارت،‌ و فقرا براي ريا و نام‌آوري به حج روند! گروهي قرآن را براي غير خدا بياموزند و به آلات موسيقي بخوانند، و جماعتي براي غير خدا به تفقّه (و دين‌شناسي) پردازند و امر به معروف و نهي از منكر را تعطيل كنند.(47)

6- فرمانروايي مطلق خداوند

قدرت و توانايي خداوند، حقيقي و ذاتي است و حد و مرزي ندارد. قدرتش چنان است كه به هر چه اراده‌اش تعلق گيرد در آن تصرف مي‌كند و به هرگونه كه بخواهد آن را قرار مي‌دهد. زيرا تمامي موجودات قائم به ذات او هستند.
در هر زماني قدرت الهي جلوه‌هايي دارد كه خردمندان از شناخت رموز و اسرار آن عاجزند و زورمندان در برابر ارادة او فرومانده‌اند. صحنه‌هاي حيرت‌انگيزي كه همواره در زندگي هريك از افراد بشر روي مي‌دهد؛ آتش را سرد و سلامت مي‌سازد و خليل خود را شاداب و پيروزمند از آن برمي‌آورد، كليم خود را بر دامان دشمن خونخوارش، فرعون پرورش مي‌دهد و نقشه‌هاي كشتن او را نقش بر آب مي‌كند. ليكن قدرت نمايي كامل و فرمانروايي مطلق در هنگامة ظهور حضرت قائم‌(عجل‌الله‌تعالي فرجه الشريف) آشكار مي‌گردد كه همة مردمان در برابر فرمان خداوند خاضع و تسليم خواهند بود و بساط زورمندان و ستمكاران برچيده خواهد شد.
از سخنان روح‌بخش معصومين‌(عليهم‌السلام) در اين خصوص روشني مي‌گيريم:
در تفسير آية كريمة (الملك يومئذ الحق للرحمن و كان يوما علي الكافرين عسيرا)؛(48) فرمانروايي حق در آن روز از آنِ خداوند رحمان است و آن روز بر كافران سخت خواهد بود؛ امام‌(عليه‌السلام) فرمود: البته فرمانروايي امروز و پيش از امروز و بعد از امروز از آنِ خداوند رحمان است. اما هنگامي كه حضرت قائم‌(عجل‌الله‌تعالي فرجه شريف) بپاخيزد جز خداوند پرستش نخواهد شد.(49)
امام باقر‌(عليه‌السلام) ضمن حديثي طولاني از برنامه‌هاي امام قائم‌(عليه‌السلام) ياد كرده و فرمودند: ... روي زمين هيچ آباداني باقي نماند مگر اين‌كه در آن گواهي دادن به اين‌كه هيچ معبود حقي جز الله نيست (يكتاست كه هيچ شريك ندارد) و اين كه محمد فرستادة‌خداست بانگ زده شود، و اين است (معني) فرمودة خداي (تعالي): (و له اسلم من في السموات والارض طوعا و كرها)؛(50) و هر كه در آسمان‌ها و زمين است خواه و ناخواه مطيع خداست و همه به‌سوي او رجوع خواهند نمود. و صاحب اين امر چنان‌كه رسول خدا‌(صلي‌الله عليه و آله و سلم) جزيه را مي‌پذيرفت آن را نمي‌پذيرد و اين فرمودة خداوند است كه: با آنان نبرد كنيد تا ديگر فتنه و فسادي بر جاي نماند و آيين همه دين خدا گردد(51)
رفاعة بن موسي مي‌گويد از امام صادق‌(عليه‌السلام) شنيدم كه راجع به آية كريمه (و له اسلم من في‌السموات و الارض طوعا و كرها و اليه يرجعون) فرمودند: هرگاه قائم‌(عليه‌السلام) به‌پا خيزد هيچ سرزميني باقي نماند مگر اين‌كه گواهي به لا اله الا الله و محمد رسول الله‌(صلي‌الله عليه و آله و سلم) در آن ندا گردد(52)
محدث مشهور عبدالله بن بكير مي‌گويد: از امام كاظم‌(عليه‌السلام) در مورد كلام خداوند و له اسلم من في‌السموات والارض طوعا و كرها و اليه يرجعون(53) پرسيدم. امام‌(عليه‌السلام) فرمود: دربارة حضرت قائم نازل شده‌است كه هرگاه به‌پا خيزد اسلام را بر يهود و نصاري و صابئين و زنادقه و اهل ارتداد و كفار، در شرق و غرب زمين عرضه خواهد كرد. پس هر آن كه از روي طوع و دلخواه مسلمان شود او را به نماز و زكات و ساير كارهايي كه يك مسلمان بايد انجام دهد؛ امر مي‌فرمايد، و هركس اسلام را نپذيرد گردن مي‌زند تا آنجا كه در مشارق و مغارب نماند جز اين‌كه توحيد خدا بگويد. عرضه داشتم فدايت گردم، خلايق بيش از آنند؟ فرمود: همانا خداوند اگر چيزي را بخواهد بسيار را اندك و اندك را بسيار گرداند.
روايت شده كه راجع به آية كريمة (ليظهره علي الدين كلّه ولو كره المشركون)؛(54) براي آن كه او را بر همة دين برتري بخشد هرچند كه مشركان خوشايندشان نباشد. ابن عباس گويد: اين آيه تحقق نمي‌پذيرد مگر وقتي كه يهودي و نصراني و صاحب كيشي نماند؛ مگر آن‌كه به حق (يعني اسلام) گرويده شوند، تا اين‌كه گوسفند و گرگ، گاو و شير،‌ انسان و مار از يكديگر در امان باشند، و موش انبان را نجود، جزيه برداشته، صليب شكسته و خوك كشته شود. و اين همان فرمودة‌خداوند متعال است كه مي‌فرمايد: ليظهره علي الدين كله ولو كره المشركون)؛(55) براي آن‌كه او را بر همة دين برتري بخشد. هرچند كه مشركان خوشايندشان نباشد؛ و اين هنگام قيام قائم‌(عليه‌السلام) تحقق خواهد يافت.(56)
قيامت نيز مظهر تجلي مطلق و كامل قدرت و ارادة الهي است. چنان‌كه در آيات قرآن كريم چنين تأكيد شده‌است:
(قوله الحق و له الملك يوم ينفح في الصور)؛ (57) سخن او حق است و روزي كه در صور دميده شود فرمانروايي مخصوص اوست.
(الملك يومئذ لله يحكم بينهم)؛(58) فرمانروايي در آن روز از آنِ خداوند است، ميان آنها داوري مي‌كند.
(لمن الملك اليوم لله الواحد القهار)؛(59) (در آن روز گفته مي‌شود) امروز فرمانروايي از آن كيست؟ مختص خداوند يكتاي قهار است.
(يوم لا تملك نفس لنفس شيئا والامر يومئذ لله)؛(60) روزي كه احدي نتواند كه به سود ديگري كاري انجام دهد و امور در آن روز از آنِ خداوند است.

7- عذاب بزرگ

خداوند متعال نسبت به بندگان خود كمال مهرباني را دارد و رحمت او از غضبش بيشتر و پيشتر است. او راه درست زندگاني را براي آفريدگانش ترسيم كرده و توسط فرستادگانش به آنان ابلاغ نموده و پاداشها و ثوابهاي دنيوي و اخروي را براي فرمانبرداران و نيكوكاران وعده و مژده داده و بدكرداران وعصيانگران را به عذابهاي خود تهديد كرده است. او به منظور بازداشتن بندگان از كج‌روي و جلوگيري از گرفتار شدنشان در باتلاق گناه و آلودگي، عواقب شوم زشتيها را به وسيلة حجتهاي خويش به آنان گوشزد نموده و از كيفرها و عذابهاي دنيوي و اخروي برحذر داشته است. البته عذابها و كيفرهاي دنيوي بيشتر براي پيشگيري از گرفتار آمدن در عذاب اخروي است كه عذابي بزرگ و طاقت‌فرساست. براي اينكه تا دير نشده بدي‌ها را رها كنند و گذشته را جبران نمايند و با توبه و انابه به درگاه حق آثار زشتي‌ها را از جسم و جان خود بزدايند.
از جمله شباهت‌هاي دوران ظهور حضرت بقية‌الله ارواحنا فداه به عرصه‌هاي رستاخيز؛ كيفرهاي بزرگ و سختي است كه براي بدكرداران مقرر گرديده است. زيرا در هر دو هنگام، فرصت جبران و بازگشت از دست رفته و مهلت توبه پايان يافته است. در اين‌جا به برخي از متون روايي دربارة كيفرهاي زمان ظهور اشاره مي‌كنيم.
امام باقر (عليه‌السلام) فرمودند: هر گاه حضرت قائم(عليه‌السلام) قيام كند، به سوي كوفه مي‌رود. پس از آن ده‌ها هزار نفر كه (بتريه) ناميده مي‌شوند و اسلحه پوشيده‌اند،‌ بيرون آمده به آن حضرت عرضه مي‌دارند: از همان‌جا كه آمده‌اي بازگرد، كه ما را به بني فاطمه نيازي نيست. پس آن حضرت شمشير در ميان آن‌ها مي‌نهد تا همگي ايشان را از ميان بردارد. سپس داخل كوفه مي‌شود و هر منافق ترديد كننده را مي‌كشد و كاخ‌هاي آنان را خراب مي‌كند و جنگجويان آن ديار را به قتل مي‌رساند تا خداوند ـ عز و جل ـ خشنود گردد.(61)
مفضل به عمر جعفي مي‌‌گويد از حضرت امام صادق (عليه‌السلام) راجع به قول خداوند و (لنذيقنهم من العذاب الادني دون العذاب الاكبر)؛ (62) البته كه ما آنان را از عذاب نزديكتر به جز عذاب بزرگ بچشانيم؛ پرسيدم. امام صادق (عليه‌السلام) فرمود: عذاب أدني (نزديكتر) گراني نرخ‌هاست و عذاب اكبر (بزرگ) قيام حضرت مهدي (عليه‌السلام) است.(63)
در دعاي ندبه مي‌خوانيم: أين قاصم شوكة المعتدين أين هادم أبنية الشرك و النفاق أين مبيد اهل الفسوق و العصيان و الطغيان أين حاصد فروع الغي و الشقاق أين طامس آثار الزيغ و الأهواء أين قاطع حبائل الكذب و الافتراء أين مبيد العتاة و المردة أين مستأصل أهل العناد و التضليل و الإلحاد أين معز الأولياء و مذل الأعداء؛ كجاست در هم شكنندة شوكت و عظمت پوشالي تجاوزگران؟ كجاست خراب كنندة بناهاي شرك و نفاق؟ كجاست نابود كنندة اهل فسق و گناه؟ كجاست درو كنندة شاخه‌هاي گمراهي و دو دستگي؟ كجاست فنا كنندة اهل سركشي و طغيان؟ كجاست ريشه‌كَنندة اهل لجبازي و گمراهي و الحاد؟ كجاست عزت دهندة دوستان و خوار كنندة دشمنان؟
در قيامت نيز عذاب الهي نسبت به كافران و منافقان و ستمگران فراگير و شديد و دردناك است. چنانكه خداوند مي‌فرمايد:
(ان الذين كفروا بآيات‌الله لهم عذاب شديد)؛(64)
البته كساني كه به آيات خداوند كفر ورزيدند؛ كيفر سختي دارند.
(سيصيب الذين اجرموا صغار عندالله و عذاب شديد)؛(65) به‌زودي كساني كه جرم كردند (و مردم را از مسير حق بازداشتند) به حقارت نزد خداوند و عذاب شديد گرفتار خواهند شد.
(سيصيب الذين كفروا منهم عذاب اليم)؛(66)
بزودي كساني كه كفر ورزيدند، آنان را عذابي دردناك خواهد رسيد.
(و لعذاب الاخرة اشد و ابقي)؛(67) در حقيقت عذاب (و كيفر) آخر سخت‌تر و پاينده‌تر است.
(يوم يغشاهم العذاب من فوقهم و من تحت ارجلهم)؛(68) روزي كه عذاب (بزرگ الهي) آنان را از بالاي سر و از زير پاهايشان فرا مي‌گيرد.
ادامه دارد.

پی نوشت ها:

(1) سورة انبيا،‌ آيه 105.
(2) تفسير كنزالدقائق، 8/479-481.
(3) سورة بقره ، آيه 148 .
(4) همان.
(5) همان.
(6) كتاب الغيبة، نعماني، 312 و 313.
(7) تفسير عياشي،‌1/64.
(8) الاحتجاج،‌2/249.
(9) سورة مائده، آيه 48 و 105 .
(10) سورة واقعه، آيه 49 و 50 .
(11) سورة نحل، آيه 1 .
(12) كمال الدين و تمام النعمة، 2/671.
(13) سورة بقره، آيه 109 .
(14) الميزان في تفسير القرآن، 12/216
(15) بحارالانوار، 51/66.
(16) همان.
(17) كمان الدين و تمام النعمة، 1/304.
(18) سورة مؤمنون، آيه 115 .
(19) سورة كهف، آيه 21 .
(20) سورة غافر، آيه 59 .
(21) كمال الدين و تمام النعمة، 1/280.
(22) كمال الدين و تمام النعمة، 1/317.
(23) سورة زخرف، آيه 66 .
(24) تأويل الآيات الظاهرة، 571.
(25) بحارالانوار، 5/156.
(26) سورة اعراف، آيه 187 .
(27) سورة محمد (صلي‌الله عليه و آله و سلم) ، آيه 18 و 19.
(28) سورة قمر، آيه 1 .
(29) سورة شوري، آيات 17 و 18.
(30) بحارالانوار، 53/1-3.
(31) مكيال المكارم، ترجمه فارسي، 2/387-394.
(32) به اين آيات نيز توجه كنيد: انعام، 31: يوسف، 107: انبياء، 40؛ حج، 55.
(33) بحارالانوار: 52/47.
(34) بحارالانوار، 52/337.
(35) سوره نحل، آيه 38.
(36) روضه كافي: 50.
(37) سورة قيامت، آيه 4 .
(38) سورة نساء، آيه 77 .
(39) سورة قمر، آيه 1 .
(40) بحارالانوار، 51/49
(41) سورة صف، آيه 13.
(42) تفسير قمي، 2/366.
(43) سيماي حضرت مهدي(عليه‌السلام) در قرآن، 111-113.
(44) طارق، آيات 15 تا 17.
(45) تفسير قمي، 2/416.
(46) معارج، آيات 6 و 7.
(47) تفسير كنزالدقائق، 12/230-233.
(48) سورة فرقان، آيه 26 .
(49) تأويل الآيات الظاهرة، 372.
(50) سورة آل‌عمران، آيه 83 .
(51) سيماي حضرت مهدي (عليه‌السلام) در قرآن، 96.
(52) تفسير عياشي، 1/183.
(53) سورة آل‌عمران، آيه 83 .
(54) سورة توبه، آيه 33 .
(55) همان.
(56) .المحجة: 87.
(57) سورة انعام، آيه 73 .
(58) سورة حج، آيه 56 .
(59) سورة غافر، آيه 16 .
(60) سورة انفطار، آيه 19 .
(61) بحارالانوار: 52/338.
(62) سورة سجده، آيه 21 .
(63) تأويل الآيات الظاهرة، 444.
(64) سورة آل‌عمران، آيه 4 .
(65) سورة انعام، آيه 124 .
(66) سورة توبه، آيه 90 .
(67) سورة طه، آيه 127 .
(68) سورة عنكبوت، آيه 55 .





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط