بيگانهاي در خانهي شماست
نويسنده:جري مك گاير
مترجم: مهديار حميدي منبع:سایت - باشگاه اندیشه
مترجم: مهديار حميدي منبع:سایت - باشگاه اندیشه
به طور متوسط، در شش روز هفته بيگانهاي در خانهي شماست، بيگانهاي كه دسترسي آزادانهاي به فرزندانتان و تأثيري نامحدود بر زندگيتان دارد. اين بيگانه وظيفهي سادهاي دارد. هدفش محدود كردن تواناييمان در تشخيص رؤيا از واقعيت است. اين چيزي است كه اين بيگانه به دنبال آن است.
اين بيگانه، اغلب به فرزندانمان ميآموزد كه از آنها متنفريم. زباني را به كار ميبرد كه دور از نزاكت و توهينآميز است. چيزهايي را به فرزندانمان نشان ميدهد كه نفرتانگيز و زنندهاند. اين بيگانه هيچ به سن، تجربه و يا آسيبپذيري قربانيانش نميانديشد. او در هر ساعتي به ديدارمان ميآيد بيآن كه هشداري دهد و از مسير اصلياش منحرف شده است. پيامهاي اين بيگانه اغلب براي ذهنهاي جوان و معصوم غلطانداز و جالب است.
اين بيگانه حقهباز است و طي ساليان سال ممارست و تحقيقات چندين ميليارد دلارياش آموخته است كه چگونه به اعماق روح زندانياناش رسوخ كند. او در بهره كشي از مخاطبانش خبره شده و به آنها ميآموزد كه به دنبال مخاطبان بيشتر باشند. اخيراً به شكل كارتريج پلاستيكي درآمده كه به او اجازه ميدهد در هر ساعتي از شبانه روز وارد خانههايتان شود و پيامش را بدون محدوديت زماني به شما برساند.
اين بيگانه چنان مقبول خانههايمان شده است كه بهترين مكان را در خانههايمان به آن اختصاص دادهايم. حتي به او اجازه دادهايم كه حين صرف غذا هم همراهمان باشد؛ چرا كه ناهار و شام نميتوانند مخل پيامرساني اين بيگانه باشند. عجيب آن كه هر گاه اين بيگانه به ما ملحق ميشود، غالباً مركز توجه واقع ميشود تا آن كه يك بيگانه محسوب شود. بر سر ميز شام، به او اجازهي صحبت دربارهي چيزهايي ميدهيم كه در اكثر محفلهاي خانوادگي اجازهي آن داده نميشود.
با وجود آنكه، ميدانيم اين بيگانه ميتواند بيادب، بينزاكت، مبتذل و زننده باشد، بر اين عقيده هستيم كه ميتواند برخي چيزها را بهتر از والدين به فرزندانمان توضيح دهد. به او اجازه دادهايم كه اخلاقيات، عشق، زندگي، ارزشهاي خانواده و سكس را توضيح دهد. ما خود را به آن وابسته كردهايم تا بتوانيم ارزشها و اولويتهايمان را تعريف كنيم. ما سرگرمي خانواده و مراقبت از فرزندانمان را به متخصصاش واگذار كردهايم. باورمان شده است كه نميتوانيم بدون تشويق و انگيزش او زندگي كنيم. ما زندگي خود و فرزندانمان را تسليم اين بيگانه كردهايم.
ما به عنوان والدين مرتباً به فرزندان خطر غريبهها را گوشزد كردهايم. به آنها ميآموزيم كه با غريبهها سخن نگويند، قدم نزنند، سواري نكنند و چيزي از دست آنها نگيرند. با اين حال، در مورد اين بيگانهي خاص هيچ يك از موارد بالا را رعايت نميكنيم.
هر روز، به طور متوسط شش ساعت، فرزندانمان را به اين «غريبهي تلويزيوني» ميسپاريم. هر روز اين بيگانه با فرزندانمان بيش از آنچه كه والدين در يك ماه حرف ميزنند، سخن ميگويد. به اين بيگانه اجازه ميدهيم به آنها چيزهايي بياموزد و زباني به كار بگيرد كه ممكن بود هر كس ديگري را به خاطر انجامش سرزنش ميكرديم. به اين بيگانه اجازه ميدهيم دروغ بگويد، تقلب كند، روشهاي ارتكاب جرم و روشهاي پيشگيري و غلبه بر نظام قضاييمان را به نمايش بگذارد.
بيترديد، اين بيگانه والدين را به مسخره ميگيرد؛ مردمان محترم را كوچك و سبك ميشمارد ارزشهاي اخلاقي را به بازي ميگيرد، باورهاي شرافتمندانه را منكر ميشود و به رسوم فرهنگي و خانوادگيمان ميخندد.
اين بيگانه، قدرتمند است. هزاران نفر در خدمت او هستند و به پچيدگياش ميافزايند و اهدافش را پيش ميبرند. آن قدر قدرت دارد كه اگر از نمايش دادن باز ايستد، هر كاري ميكنيم تا فوراً يكي ديگر را به دست آوريم ـ اغلب بزرگتر، بهتر، با جزئياتي بيشتر و ترجيحاً با ضمائمي كه به اين بيگانه كمك كنند تا به هدفش برسد.
در حال حاضر برخي گروهها از اين نظر طرفداري ميكنند كه اين بيگانه بايد در برنامهي درسي مدارس گنجانده شود. به اين ترتيب او اجازه خواهد داشت كه بدون هيچ سانسور يا بازنگري در نمايش يا محتوايش به ملاقات فرزندانمان برود. همچنين ميتواند گروههاي با اهداف خاص را تبليغ كند.
خوشبختانه اين بيگانه شر مطلق نيست. او برخي خصوصيات ارزشمندي هم دارد. با وجود اين، بايد تأثيرش بر زندگي كودكانمان و نحوهي رفتارش مورد نظارت واقع شود. والدين بايد تصميم بگيرند كه پذيراي چه مقدار تأثير از جانب اين بيگانه، هنگامي كه به ملاقات فرزندانشان ميآيد، هستند.
بيگانهاي در خانهي شماست. فرزندانمان را از انجام تكاليفشان بازميدارد. والدين را از صحبتهاي دوستانه با فرزندانشان بازميدارد. اين بيگانه دارد به يكي از اعضاي خانواده تبديل ميشود. او مركز توجه جامعهمان واقع شده است. ما بايد طبق برنامهاي زمانبندي شده به اين غريبه اجازهي ملاقات با فرزندانمان بدهيم. مشخص كنيم كه او مجاز به نشان دادن و بحث كردن چه چيزهايي در منزلمان است
اين بيگانه، اغلب به فرزندانمان ميآموزد كه از آنها متنفريم. زباني را به كار ميبرد كه دور از نزاكت و توهينآميز است. چيزهايي را به فرزندانمان نشان ميدهد كه نفرتانگيز و زنندهاند. اين بيگانه هيچ به سن، تجربه و يا آسيبپذيري قربانيانش نميانديشد. او در هر ساعتي به ديدارمان ميآيد بيآن كه هشداري دهد و از مسير اصلياش منحرف شده است. پيامهاي اين بيگانه اغلب براي ذهنهاي جوان و معصوم غلطانداز و جالب است.
اين بيگانه حقهباز است و طي ساليان سال ممارست و تحقيقات چندين ميليارد دلارياش آموخته است كه چگونه به اعماق روح زندانياناش رسوخ كند. او در بهره كشي از مخاطبانش خبره شده و به آنها ميآموزد كه به دنبال مخاطبان بيشتر باشند. اخيراً به شكل كارتريج پلاستيكي درآمده كه به او اجازه ميدهد در هر ساعتي از شبانه روز وارد خانههايتان شود و پيامش را بدون محدوديت زماني به شما برساند.
اين بيگانه چنان مقبول خانههايمان شده است كه بهترين مكان را در خانههايمان به آن اختصاص دادهايم. حتي به او اجازه دادهايم كه حين صرف غذا هم همراهمان باشد؛ چرا كه ناهار و شام نميتوانند مخل پيامرساني اين بيگانه باشند. عجيب آن كه هر گاه اين بيگانه به ما ملحق ميشود، غالباً مركز توجه واقع ميشود تا آن كه يك بيگانه محسوب شود. بر سر ميز شام، به او اجازهي صحبت دربارهي چيزهايي ميدهيم كه در اكثر محفلهاي خانوادگي اجازهي آن داده نميشود.
با وجود آنكه، ميدانيم اين بيگانه ميتواند بيادب، بينزاكت، مبتذل و زننده باشد، بر اين عقيده هستيم كه ميتواند برخي چيزها را بهتر از والدين به فرزندانمان توضيح دهد. به او اجازه دادهايم كه اخلاقيات، عشق، زندگي، ارزشهاي خانواده و سكس را توضيح دهد. ما خود را به آن وابسته كردهايم تا بتوانيم ارزشها و اولويتهايمان را تعريف كنيم. ما سرگرمي خانواده و مراقبت از فرزندانمان را به متخصصاش واگذار كردهايم. باورمان شده است كه نميتوانيم بدون تشويق و انگيزش او زندگي كنيم. ما زندگي خود و فرزندانمان را تسليم اين بيگانه كردهايم.
ما به عنوان والدين مرتباً به فرزندان خطر غريبهها را گوشزد كردهايم. به آنها ميآموزيم كه با غريبهها سخن نگويند، قدم نزنند، سواري نكنند و چيزي از دست آنها نگيرند. با اين حال، در مورد اين بيگانهي خاص هيچ يك از موارد بالا را رعايت نميكنيم.
هر روز، به طور متوسط شش ساعت، فرزندانمان را به اين «غريبهي تلويزيوني» ميسپاريم. هر روز اين بيگانه با فرزندانمان بيش از آنچه كه والدين در يك ماه حرف ميزنند، سخن ميگويد. به اين بيگانه اجازه ميدهيم به آنها چيزهايي بياموزد و زباني به كار بگيرد كه ممكن بود هر كس ديگري را به خاطر انجامش سرزنش ميكرديم. به اين بيگانه اجازه ميدهيم دروغ بگويد، تقلب كند، روشهاي ارتكاب جرم و روشهاي پيشگيري و غلبه بر نظام قضاييمان را به نمايش بگذارد.
بيترديد، اين بيگانه والدين را به مسخره ميگيرد؛ مردمان محترم را كوچك و سبك ميشمارد ارزشهاي اخلاقي را به بازي ميگيرد، باورهاي شرافتمندانه را منكر ميشود و به رسوم فرهنگي و خانوادگيمان ميخندد.
اين بيگانه، قدرتمند است. هزاران نفر در خدمت او هستند و به پچيدگياش ميافزايند و اهدافش را پيش ميبرند. آن قدر قدرت دارد كه اگر از نمايش دادن باز ايستد، هر كاري ميكنيم تا فوراً يكي ديگر را به دست آوريم ـ اغلب بزرگتر، بهتر، با جزئياتي بيشتر و ترجيحاً با ضمائمي كه به اين بيگانه كمك كنند تا به هدفش برسد.
در حال حاضر برخي گروهها از اين نظر طرفداري ميكنند كه اين بيگانه بايد در برنامهي درسي مدارس گنجانده شود. به اين ترتيب او اجازه خواهد داشت كه بدون هيچ سانسور يا بازنگري در نمايش يا محتوايش به ملاقات فرزندانمان برود. همچنين ميتواند گروههاي با اهداف خاص را تبليغ كند.
خوشبختانه اين بيگانه شر مطلق نيست. او برخي خصوصيات ارزشمندي هم دارد. با وجود اين، بايد تأثيرش بر زندگي كودكانمان و نحوهي رفتارش مورد نظارت واقع شود. والدين بايد تصميم بگيرند كه پذيراي چه مقدار تأثير از جانب اين بيگانه، هنگامي كه به ملاقات فرزندانشان ميآيد، هستند.
بيگانهاي در خانهي شماست. فرزندانمان را از انجام تكاليفشان بازميدارد. والدين را از صحبتهاي دوستانه با فرزندانشان بازميدارد. اين بيگانه دارد به يكي از اعضاي خانواده تبديل ميشود. او مركز توجه جامعهمان واقع شده است. ما بايد طبق برنامهاي زمانبندي شده به اين غريبه اجازهي ملاقات با فرزندانمان بدهيم. مشخص كنيم كه او مجاز به نشان دادن و بحث كردن چه چيزهايي در منزلمان است