هيچ كجا خانه آدم نمى شود
نويسنده:هدى هاشمى
منبع:روزنامه ايران
منبع:روزنامه ايران
مهد، مدرسه، تلويزيون خانه دوم فرزندان است .كارشناسان تعليم و تربيت معتقدند كه در عصر الكترونيك و با وجود نهادهاى مختلف آموزشى، تربيت كودكان همچنان از مهم ترين كاركردهاى نهاد خانواده است. سهل انگارى والدين در تعليم و تربيت كودكان و واگذار كردن اين مسئوليت از سوى آنان به ساير نهادها موجب اخلال در امر آموزش كودكان شده است.بسيارى از والدين تصور مى كنند نهادهايى مانند آموزش و پرورش و صدا و سيما وظيفه آموزش و تربيت كودكان را به تنهايى برعهده دارند. بنابراين براى نهاد خانواده در اين زمينه چندان نقشى قائل نيستند. اين درحاليست كه به گفته بسيارى از كارشناسان تعليم و تربيت اگر اخلالى در كاركرد آموزشى خانواده ايجاد شود كودكان در اين خانواده ها بيشتر در معرض آسيب هاى اجتماعى قرار مى گيرند.
وى به ۳ مقطع سنى كودكان در آموزش پذيرى اشاره مى كند و مى گويد: گروه سنى ۱ تا ۷ ، ۷ تا ۱۴ سال و ۱۴ تا ۲۱ سال از ديدگاه اسلام مهمترين گروه سنى براى آموزش و تربيت فرزندان است. او به توصيه اسلام در مورد آموزش پذيرى كودكان اشاره مى كند و مى گويد: بيشترين مسئوليت خانواده مربوط به گروه سنى ۱ تا ۷ سال است. نقش كودك، شخصيت، رفتار و خودپندارى كودك در هفت سال اول زندگى شكل مى گيرد. به اعتقاد او، كودك تا سن ۷ سالگى بايد در خانواده و تحت آموزش و پرورش پدر و مادر بخصوص مادر قرار گيرد.
او با اشاره به اين كه رفتار تربيتى پدر و مادر با نوجوانان خود در سن ۷ تا ۱۴ سال بايد به صورت همكار و مكمل هم باشند، تأكيد مى كند: بهترين مقطع براى آموزش كودكان همين زده است، كودكان و نوجوانان در اين مقطع سنى به صورت جدى آمادگى آموزش و پرورش را دارند و در گروه سنى ۱۴ تا ۲۱ سال خانواده بايد به صورت گفتمان دوسويه با فرزند رفتار كند.
با اين وجود اين در عصرى زندگى مى كنيم كه دغدغه پدران و مادران بسيار شده است ، به گونه اى كه خانواده كاركرد اصلى خود را در ارتباط با آموزش كودكان فراموش كرده است . حتى در برخى خانواده ها به دليل اشتغال مادر و پدر، فرزندان در مهدهاى كودك آموزش مى بينند. در اين ميان مفاهيمى كه در مهدها به فرزندان انتقال پيدا مى كند، گاهى در چارچوب فرهنگ خانواده نيست. دكتر شاملى در اين باره مى گويد: متأسفانه در جامعه كنونى كه هم زن و هم مرد شاغل هستند كودكان كمتر والدين را مى بينند. در اين صورت نقش تربيتى كودكان به درستى اعمال نمى شود. اين درحاليست كه طبق ارزش هاى دينى، وظيفه و سرمايه گذارى اصلى خانواده بايد در آموزش و پرورش كودكان باشد. اما هم اكنون خانواده ها بيشترين سرمايه گذارى را روى مسكن و يا داشتن زندگى مرفه مى گذارند.
به گفته او، اگر كودكى در مهد و يا مدرسه تحت آموزش قرار مى گيرد، خانواده بايد كنش لازم را برروى فرزندان داشته باشد و از ديدگاه اسلام مسئوليت و تكليف والدين نسبت به فرزندان هيچ گاه تمام نمى شود.
دكتر حسن حسينى جامعه شناس، به نقش آموزش و پرورش و صدا و سيما در آموزش كودكان اشاره مى كند و مى گويد: مدرسه يك محيط ثانوى براى كودك است. اگرچه يكى از وظايف مدرسه تربيت كودكان است، اما به دليل وجود آدم هاى متفاوت، اين نهاد اثر مطلوب را در آموزش و اجتماعى شدن كودك ندارد. رسانه هاى جمعى نيز الگو هاى ذهنى براى كودك بوجود مى آورد. اگر اين الگوها متناسب با رفتار كودك در محيط خانوادگى نباشد ، تأثير زيادى بر روى كودكان ندارد.
وى نقش خانواده را با وجود رسانه ها و نهادهاى آموزشى گوناگون مهم توصيف مى كند و معتقد است در خانواده هايى كه به دلايلى در انجام وظايف تربيتى خود دچار مشكل مى شوند و به درستى مفاهيم آموزشى را به كودكان آموزش نمى دهند، كودك در سنين بالاتر دچار مشكلات فراوانى مى شود.
شاملى به برنامه هاى صدا و سيما اشاره مى كند و مى گويد: متأسفانه برنامه هاى صدا و سيما تأثير لازم را بر روى كودكان ندارد و مردم نيز در برابر برخى مسائل آموزشى فرهنگى، سكوت را در پيش گرفته اند. اگر رسانه اى كار آموزش را به خوبى انجام نمى دهد مردم بايد نسبت به آن منتقد باشند.
خانواده تأثيرگذارترين نهاد
كودكان ما در عصرى زندگى مى كنند كه عصر ارتباطات نام گرفته است. اين عصر شرايط جديدى در پيش روى همه اعضاى جامعه قرار داده است. سايت هاى اينترنتى، صدها كانال تلويزيونى و گسترش روزافزون شبكه هاى ارتباطى، خانواده ها را با مسائل جديدى روبه رو كرده است. با اين همه بر نقش خانواده در مسائل تربيت كودكان به خصوص در سنين ۵ تا ۶ سال داراى اهميت ويژه است. اما بايد درنظر داشت كودك در كنار خانواده، از نهاد آموزش و پرورش در رسانه هاى گروهى نيز تأثير مى گيرد. به گفته حجت الاسلام والمسلمين دكتر شاملى مدرس دانشگاه هيچ نهادى همانند خانواده در آموزش پذيرى و تربيت كودكان تأثيرگذار نيست.وى به ۳ مقطع سنى كودكان در آموزش پذيرى اشاره مى كند و مى گويد: گروه سنى ۱ تا ۷ ، ۷ تا ۱۴ سال و ۱۴ تا ۲۱ سال از ديدگاه اسلام مهمترين گروه سنى براى آموزش و تربيت فرزندان است. او به توصيه اسلام در مورد آموزش پذيرى كودكان اشاره مى كند و مى گويد: بيشترين مسئوليت خانواده مربوط به گروه سنى ۱ تا ۷ سال است. نقش كودك، شخصيت، رفتار و خودپندارى كودك در هفت سال اول زندگى شكل مى گيرد. به اعتقاد او، كودك تا سن ۷ سالگى بايد در خانواده و تحت آموزش و پرورش پدر و مادر بخصوص مادر قرار گيرد.
او با اشاره به اين كه رفتار تربيتى پدر و مادر با نوجوانان خود در سن ۷ تا ۱۴ سال بايد به صورت همكار و مكمل هم باشند، تأكيد مى كند: بهترين مقطع براى آموزش كودكان همين زده است، كودكان و نوجوانان در اين مقطع سنى به صورت جدى آمادگى آموزش و پرورش را دارند و در گروه سنى ۱۴ تا ۲۱ سال خانواده بايد به صورت گفتمان دوسويه با فرزند رفتار كند.
با اين وجود اين در عصرى زندگى مى كنيم كه دغدغه پدران و مادران بسيار شده است ، به گونه اى كه خانواده كاركرد اصلى خود را در ارتباط با آموزش كودكان فراموش كرده است . حتى در برخى خانواده ها به دليل اشتغال مادر و پدر، فرزندان در مهدهاى كودك آموزش مى بينند. در اين ميان مفاهيمى كه در مهدها به فرزندان انتقال پيدا مى كند، گاهى در چارچوب فرهنگ خانواده نيست. دكتر شاملى در اين باره مى گويد: متأسفانه در جامعه كنونى كه هم زن و هم مرد شاغل هستند كودكان كمتر والدين را مى بينند. در اين صورت نقش تربيتى كودكان به درستى اعمال نمى شود. اين درحاليست كه طبق ارزش هاى دينى، وظيفه و سرمايه گذارى اصلى خانواده بايد در آموزش و پرورش كودكان باشد. اما هم اكنون خانواده ها بيشترين سرمايه گذارى را روى مسكن و يا داشتن زندگى مرفه مى گذارند.
به گفته او، اگر كودكى در مهد و يا مدرسه تحت آموزش قرار مى گيرد، خانواده بايد كنش لازم را برروى فرزندان داشته باشد و از ديدگاه اسلام مسئوليت و تكليف والدين نسبت به فرزندان هيچ گاه تمام نمى شود.
نهادهاى آموزشى ضعيف عمل مى كنند
با اين كه كودك از بدو تولد به تدريج آموزش ها و مهارت هاى زندگى را در خانواده ياد مى گيرد، اما نبايد نهاد آموزش و پرورش و رسانه هاى گروهى بخصوص صدا و سيما را در اجتماعى شدن و آموزش كودكان فراموش كرد. شايد آنچه كه در سال هاى اخير خودنمايى كرده است، بى توجهى نهادهاى آموزشى براى پرورش و آموزش كودكان است. نه تنها در زمينه آموزش بى توجهى صورت گرفته است بلكه تربيت دينى و اسلامى كودكان نيز در محيط آموزشى به درستى صورت نمى گيرد. صدا و سيما رسانه اى است همگانى كه نقش فرهنگ سازى و آموزش را در سطح جامعه برعهده دارد. حجم برنامه هاى توليد و پخش شده از سوى اين سازمان در طول سال هاى اخير رشد قابل توجهى داشته است. اما در يك نگاه كلى به صدا و سيما، مى توان گفت بار آموزشى و كيفى اين رسانه كمرنگ شده است.دكتر حسن حسينى جامعه شناس، به نقش آموزش و پرورش و صدا و سيما در آموزش كودكان اشاره مى كند و مى گويد: مدرسه يك محيط ثانوى براى كودك است. اگرچه يكى از وظايف مدرسه تربيت كودكان است، اما به دليل وجود آدم هاى متفاوت، اين نهاد اثر مطلوب را در آموزش و اجتماعى شدن كودك ندارد. رسانه هاى جمعى نيز الگو هاى ذهنى براى كودك بوجود مى آورد. اگر اين الگوها متناسب با رفتار كودك در محيط خانوادگى نباشد ، تأثير زيادى بر روى كودكان ندارد.
وى نقش خانواده را با وجود رسانه ها و نهادهاى آموزشى گوناگون مهم توصيف مى كند و معتقد است در خانواده هايى كه به دلايلى در انجام وظايف تربيتى خود دچار مشكل مى شوند و به درستى مفاهيم آموزشى را به كودكان آموزش نمى دهند، كودك در سنين بالاتر دچار مشكلات فراوانى مى شود.
شاملى به برنامه هاى صدا و سيما اشاره مى كند و مى گويد: متأسفانه برنامه هاى صدا و سيما تأثير لازم را بر روى كودكان ندارد و مردم نيز در برابر برخى مسائل آموزشى فرهنگى، سكوت را در پيش گرفته اند. اگر رسانه اى كار آموزش را به خوبى انجام نمى دهد مردم بايد نسبت به آن منتقد باشند.
بازبينى مسائل تربيتى در مدرسه
به گفته بسيارى از كارشناسان مسائل آموزشى مدارس خلاقيت و استعداد دانش آموزان را ناديده مى گيرند . در چنين فضايى نبايد توقع داشت كه كودكانمان آموزش ها و تربيت مناسب را به خوبى فراگيرند. كيومرث امجديان كارشناس ارشد وزارت آموزش وپرورش و مدرس دانشگاه در ارتباط با نقش آموزش و پرورش در تربيت و آموزش كودكان مى گويد: محيط مدرسه براى كودكان محيط تصنعى است و به هيچ عنوان متناسب با روحيات كودك نيست. با توجه به اين موضوع نقش خانواده در آموزش كودك بسيار پراهميت است. به گفته او، تربيت بايد از حالت موجود خارج شود و برنامه هاى درسى و تربيت كودكان در مدرسه بازبينى شود. با اين اقدام محيط مدرسه از حالت تصنعى و اجبارى به حالت اختيارى و عاطفى تبديل مى شود و آنجاست كه آموزش براى كودك شيرين مى شود.