الفت خانوادگی
نويسنده:جواد محدثی
منبع:پيام زن
منبع:پيام زن
همچنان كه در یك ساختمان، صرفا سوار شدن مصالح بر روی هم و بالا رفتن بنا، مایه دوام و استحكام نیست و دهها نكته اصولی از آغاز تا پایان به كار گرفته میشود تا «بنای مستحكم» پدید آید، در «بنای یك خانواده» نیز، كار تنها با عقد ازدواج و تشكیل خانواده و آوردن فرزند تمام نمیشود.زلزلهها و طوفانهای فراوانی در راه زندگی قرار میگیرد كه اگر بنای خانواده، از شالوده محكم و چفت و بند استوار و نكات ایمنسازی برخوردار نباشد، به سرعت از هم میپاشد و متلاشی میشود.
دیدارهای فامیلی را باید به رنگ «صله رحم» در آورد، تا ثواب و رضای الهی را هم داشته باشد.سختگیریهای بیمورد نسبت به رفت و آمد همسر با فامیل خودش یا تحمیلِ داشتن رفت و آمد با بستگان شوهر، در شرایطی كه علاقهای در بین نیست، مسئلهساز است. باید با تدبیر و دقت و متانت مشكل را حل كرد، نه با قلدرمآبی یا مردسالاری قهرآمیز و تحكمهای یك جانبه.اگر مدتها بگذرد و پدر و مادری علاقهمند باشند كه به خانه پسر یا دخترشان بروند، ولی به دلیلِ راضی نبودن و مخالفت كردن عروس و داماد، این حسرت بر دلهایشان بماند، معلوم نیست كه خورشید سعادت بر این خانواده بتابد و خدا از آنان راضی باشد. یا اگر زنی دوست داشته باشد كه به دیدار والدین یا خواهرها و برادرها و بستگانش برود، اما شوهرش، بیدلیل و از روی یكدندگی و لجاجت، از این گونه رفت و آمدها جلوگیری كند، معلوم نیست آنان خیری از این زندگی ببینند.«صله رحم»، به تعبیر حضرت باقر(ع)، هم عملهای انسان را پاك و بالنده میسازد، هم مایه رشد و بركت مال میشود، هم حسابرسی خدا را در قیامت آسان میسازد، هم بلاها را از انسان و خانواده دور میسازد، هم مایه طول عمر میشود و اجل را به تأخیر میاندازد.(2)
در حدیثی حضرت رسول(ص) فرموده است:
«صلة الرحم تَعْمُرُ الدّیارَ و تَزیدُ فی الأعْمارِ؛(3)
صله رحم، آبادیها را آبادان و عمرها را طولانی میسازد.»
اگر یك طرف قطع رابطه كرد و به سنت اسلامی «صله رحم» عمل نكرد، طرف دیگر باید به این آیین الفتبخش پایبند باشد، تا یخهای بیمهری آب شود و سردیها به گرمی بگراید.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «صِلُوا اَرْحامَكُم و ان قَطَعُوكم؛(4) با خویشاوندانتان پیوند داشته باشید و صله رحم كنید، هر چند آنان با شما قطع رابطه كنند.»
برای رسیدن به این نقطه آرمانی، گذشت و بزرگواری لازم است و به دل نگرفتنِ رفتار نامناسب دیگران.
رفتاری چنین بزرگوارانه، آن هم از سوی شخصیتی چون حضرت صادق(ع)، درسی بزرگ برای خانوادههای شیعی و پیروان مكتب تربیتی و اخلاقی خاندان رسالت است. انسان هر چه هم ثروت و فرزند داشته باشد، بینیاز از خویشان و بستگان نیست. آنان بال و پر و بازو و پنجه انسانند، حمایت و همدلی آنان در مشكلات و شداید و مصیبتها، كمكی ارجمند و مهم است. آنكه با خویشاوندانش قطع رابطه میكند، گویا یكی از دو دست خود را بسته یا بریده است. مگر نه اینكه كارآیی یك دست، بسی اندك است؟
هنر در گسستن از خویشان نیست، بلكه در پیوستن و تحكیم رابطههاست و این، ایثار و گذشت و كرامت و روح بزرگ میطلبد. آنكه رابطهها را میگسلد، منابع خیر فراوانی را به روی خود میبندد. «الفت خانوادگی»، موهبت و نعمتی است كه باید پاسش داشت و در تقویتش كوشید.
نگاهی گذرا به برخی از این عوامل استحكام، میتواند مفید باشد:
الف ـ ازدواج عقلانی
انگیزههای ازدواج متفاوت است. برخی تنها برای هوسرانی و كامجویی ازدواج میكنند و هوس، از مهمترین انگیزههای آنان است. روشن است كه چنین خانوادههایی بنیان محكمی پیدا نمیكنند. عقلانیت در ازدواج و محاسبه جوانب، پیامدها، مسئولیتها، هزینهها، حقوق و وظایف متقابل و به دوش گرفتن «بار زندگی» و با چشم و گوش باز و آگاهانه ازدواج كردن، میتواند عاملی برای تداوم این بنیان باشد.ب ـ شناخت پیش از ازدواج
وقتی بناست دو نفر یك عمر با یكدیگر زندگی مشترك داشته باشند، باید دیدگاههای مشترك، سلیقههای متناسب با هم و افكار و اخلاق و روحیاتی كه به یكدیگر بخورد و حساسیتهای خانوادگی از دو سوی، مورد توجه باشد.مگر نه اینكه «ناسازگاریهای اخلاقی» اغلب پس از ازدواج و برآورده نشدن برخی توقعات متقابل یا ناهنجاریهای رفتاری زوجین یا فامیلهای آنان بروز میكند؟ شناخت قبلی و پرس و جوهای پیش از عقد و كسب آگاهی از ویژگیها و مشاوره با دیگران، راهی برای پیشگیری از بروز اختلافات است. حتی شناختِ طرف ازدواج به چهره، از نظر اسلام مورد توجه است، تا بعدا ادعا نشود كه ندیدم و اگر دیده بودم، سراغش نمیرفتم!در حدیث است كه پیامبر اسلام، به كسی كه زنی را خواستگاری كرده بود، فرمود: «لَوْ نَظَرْتَ اِلیها، فانّه اَحری اَنْ یَدُومَ بینكما؛(1) كاش پیش از ازدواج، به او نگاه میكردی، چرا كه این نگاه، مناسبتر است برای تداوم زندگی بین شما!»ج ـ صداقت در برخورد
چه پیش از ازدواج و چه پس از آن، عدم صداقت در ابراز نظر یا ارائه وضعیت خویش از نظر مالی، شغلی، خانواده، جسم و ... مایه بروز اختلافات بعدی میشود. صداقت در برخورد اولیه و مسائل بعدی، مانع بروز كشمكشهایی میشود كه گاهی تا مرز طلاق و جدایی هم پیش میرود. اگر سنّ واقعی دختر، یا میزان تحصیلات و درآمد پسر، یا وضع خانه و مسكن، سلامتی یا بیماری جسمی و روحی و ... واقعی طرح نشود و بعدا خلاف آن آشكار گردد، مشكلساز خواهد بود. اینكه تدلیس و مخفی كردن عیوب مرد و زن یا نیرنگ حرام شمرده شده، برای پیشگیری از فروپاشی خانوادههاست.مهریه، یك بدهی شرعی و قانونی بر عهده شوهر است. از اینرو برخورد عاقلانه و متین و صادقانه با آن ضروری است. اینكه «كی داده، كی گرفته» گفته شود و سكههایی به عدد نجومی، مهریه قرار گیرد و با بروز اولین نقطه اختلاف، كار به شكایت و دادگاه و زندان و ... كشیده شود، عوارض همان عدم صداقت است.د ـ احترام به فامیلهای طرف مقابل
چنین نیست كه اگر دختر و پسری با هم ازدواج كردند، دیگر كاری به كار فامیل یكدیگر نداشته باشند و بیاعتنا به اصول معاشرت و مسئله صله رحم و دید و بازدیدهای فامیلی و آداب و سنن خانوادگی و محلی و عرف اجتماعی، از همه بریده و سر در لاك خویش ببرند. ازدواج، مایه وصلت دو دودمان است و گسترش دایره خویشاوندان و افزایش روابط و توسعه پیوندها و بدون الفت خانوادگی، «زندگی شیرین» فراهم نمیآید.بیاعتنایی به فامیل همسر، یا بیحرمتی و عیبجویی و ناسزاگویی، بذر فتنه است كه وقتی بارور شد، میوه تلخ آن، اختلافات و قهرها و جداییها و عذاب وجدان و شومی و تلخی زندگی است. باید بنا را بر حفظ احترام متقابل، تقویت روابط فامیلی، صمیمیت و محبت بین افراد دو دودمان، رفت و آمدهای خانوادگی گذاشت و هر چه بیشتر رشتههای الفت را قویتر ساخت. اینها موجب استوار شدن چفت و بستِ روابطی است كه با ازدواج پدید آمده است.البته دخالتهای بیجا در زندگی «زوجین جوان»، از سوی فامیل هر دو طرف، ناپسند و غلط است، ولی دلسوزیهای صادقانه و اظهارنظرهای دلسوزانه و از سر صدق و خیرخواهی، نه دو به هم زنی و انتقامگیری و تلافی كردن و ... لازم و كارساز است و خلاء «كمبود تجربه» را در زندگیهای مشتركی كه تازه پا گرفته است، پر میكند.دیدارهای فامیلی را باید به رنگ «صله رحم» در آورد، تا ثواب و رضای الهی را هم داشته باشد.سختگیریهای بیمورد نسبت به رفت و آمد همسر با فامیل خودش یا تحمیلِ داشتن رفت و آمد با بستگان شوهر، در شرایطی كه علاقهای در بین نیست، مسئلهساز است. باید با تدبیر و دقت و متانت مشكل را حل كرد، نه با قلدرمآبی یا مردسالاری قهرآمیز و تحكمهای یك جانبه.اگر مدتها بگذرد و پدر و مادری علاقهمند باشند كه به خانه پسر یا دخترشان بروند، ولی به دلیلِ راضی نبودن و مخالفت كردن عروس و داماد، این حسرت بر دلهایشان بماند، معلوم نیست كه خورشید سعادت بر این خانواده بتابد و خدا از آنان راضی باشد. یا اگر زنی دوست داشته باشد كه به دیدار والدین یا خواهرها و برادرها و بستگانش برود، اما شوهرش، بیدلیل و از روی یكدندگی و لجاجت، از این گونه رفت و آمدها جلوگیری كند، معلوم نیست آنان خیری از این زندگی ببینند.«صله رحم»، به تعبیر حضرت باقر(ع)، هم عملهای انسان را پاك و بالنده میسازد، هم مایه رشد و بركت مال میشود، هم حسابرسی خدا را در قیامت آسان میسازد، هم بلاها را از انسان و خانواده دور میسازد، هم مایه طول عمر میشود و اجل را به تأخیر میاندازد.(2)
در حدیثی حضرت رسول(ص) فرموده است:
«صلة الرحم تَعْمُرُ الدّیارَ و تَزیدُ فی الأعْمارِ؛(3)
صله رحم، آبادیها را آبادان و عمرها را طولانی میسازد.»
اگر یك طرف قطع رابطه كرد و به سنت اسلامی «صله رحم» عمل نكرد، طرف دیگر باید به این آیین الفتبخش پایبند باشد، تا یخهای بیمهری آب شود و سردیها به گرمی بگراید.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «صِلُوا اَرْحامَكُم و ان قَطَعُوكم؛(4) با خویشاوندانتان پیوند داشته باشید و صله رحم كنید، هر چند آنان با شما قطع رابطه كنند.»
برای رسیدن به این نقطه آرمانی، گذشت و بزرگواری لازم است و به دل نگرفتنِ رفتار نامناسب دیگران.
یك نمونه
سیره پیشوایان، همیشه الگو بوده است. در این زمینه هم نمونهای از رفتار كریمانه و الفتآفرین امام صادق(ع) با یكی از بستگان میتواند سرمشق ما باشد.بین عبداللّه بنحسن و امام صادق(ع) بر سر مسئلهای گفتگو و بحث پیش آمد، تا آنجا كه صدای آن دو بلند شد. مردم با شنیدن سر و صدای آنان گرد آمدند. مسئله به نحوی فیصله یافت و آن شب از هم جدا شدند. صفوان بنمهران (كه راوی حدیث است) میگوید: صبح برای كاری از خانه بیرون آمدم، امام صادق(ع) را دیدم كه درِ خانه عبداللّه بنحسن است، عبداللّه بنحسن به او میگفت: یا اباعبداللّه، چه عاملی سبب شده صبح زود به اینجا آمدهاید؟ حضرت فرمود: دیشب در تلاوت قرآن به آیهای برخوردم كه مرا به فكر انداخت و ناراحتم كرد. گفت: كدام آیه؟ فرمود: این آیه شریفه كه «آنان كه با آنچه خداوند فرموده است تا وصل شود، پیوند برقرار میكنند (صله رحم) و از پروردگارشان و حساب سخت قیامت بیم دارند؛ وَ الّذین یَصِلون ما اَمَر اللّه بِهِ اَنْ یُوصَلَ وَ یَخْشَونَ رَبَّهم و یخافون سُوءَ الحِساب.»(5) آنگاه، هر دو دست در گردن هم انداخته و گریستند. عبداللّه بنحسن گفت: راست میگویی یا اباعبداللّه! گویا من تا كنون این آیه را نخوانده بودم.(6)رفتاری چنین بزرگوارانه، آن هم از سوی شخصیتی چون حضرت صادق(ع)، درسی بزرگ برای خانوادههای شیعی و پیروان مكتب تربیتی و اخلاقی خاندان رسالت است. انسان هر چه هم ثروت و فرزند داشته باشد، بینیاز از خویشان و بستگان نیست. آنان بال و پر و بازو و پنجه انسانند، حمایت و همدلی آنان در مشكلات و شداید و مصیبتها، كمكی ارجمند و مهم است. آنكه با خویشاوندانش قطع رابطه میكند، گویا یكی از دو دست خود را بسته یا بریده است. مگر نه اینكه كارآیی یك دست، بسی اندك است؟
هنر در گسستن از خویشان نیست، بلكه در پیوستن و تحكیم رابطههاست و این، ایثار و گذشت و كرامت و روح بزرگ میطلبد. آنكه رابطهها را میگسلد، منابع خیر فراوانی را به روی خود میبندد. «الفت خانوادگی»، موهبت و نعمتی است كه باید پاسش داشت و در تقویتش كوشید.
پاورقي ها:
1 ـ وسائل الشیعه، ج14، ص61.
2 ـ بحارالانوار، ج71، ص100.
3 ـ همان، ص94.
4 ـ همان، ص92.
5 ـ رعد، آیه 21.
6 ـ بحارالانوار، ج71، ص98.