گردآورنده: موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت
مردم الآن همه دارند راجع به این مسأله فریاد میزنند كه ما اسلام را میخواهیم. همه این را میخواهند آقا، شما اگر اعتقاد به اسلام دارید، این را بگویید. اگر اعتقاد به ملّتتان دارید، این را بگوید. اگر كشورتان میخواهید مستقل بشود، این را بگویید. همه با هم مجتمع بشوید تحت یك بیرق، و وكلایتان را تعیین بكنید. همه به وكلای اسلامی كه اعتقاد به مسائل دارد، آنی كه ایمان دارد، آنی كه اعتقاد دارد كه اگر خلاف بكند خواهند او را [مؤاخذه كرد] ولو اینجا مُچَش گیر نكند، جای دیگر مُچَش گیر میكند. امروز روزی است كه كلمه وحدت برای ما فایده ندارد؛ عمل وحدت لازم است. من هم هی میگویم وحدت، [اما] اگر بنا باشد كه من مخالفت كنم با دیگران، یك كلمهای است؛ یك ریایی است و بیشتر نیست. فكر این مطلب را بكنید، خودتان بنشینید فكر بكنید. [با] رفقای دیگر، آنهایی كه اعتقادشان این است كه میخواهند خدمت بكنند به كشور، اعتقادشان این است كه میخواهند خدمت بكنند به این ملت، با آنها تفاهم بكنید؛ بگویید اگر خدمت میخواهید بكنید، چرا گروه گروه میشوید؟ همه خدمت بكنید. (1)
اظهار وجود در برابر اسلام، اشتباه است گروه گروه شدن معنایش این است كه من میخواهم برای خودم بكِشم؛ آن میخواهد برای خودش بكشد و اظهار وجود میكند. آقا، ما نمیتوانیم در مقابل اسلام اظهار وجود بكنیم. اشتباه است این! جز این معنی كه یك تشتّتی پیدا بشود و یك اختلافاتی پیدا بشود و یك- عرض میكنم كه- تأخیری نهضت را عقب بیندازد. شما خیال نكنید این پیش نمیرود، پیش میرود انشاءالله. لكن عقب میرود با اختلافاتی كه پیدا بشود و اشخاص روشنفكر، اشخاص صاحب قلم، اشخاص صاحب اطلاع و فكر، اینها آدم بعضیشان را میبیند كه قلمها را برمی دارند هرچه دلشان میخواهد مینویسند، و موجب تشتّت میشوند. همین هم كه میگویند وحدت، وحدت، وحدت، همینها وقتی كه قلم دستشان میگیرند و مطلب مینویسند، یك وقت دیدیم كه حمله كردند به یك مسألهای از مسائل كه مردم به آن مسأله علاقهمند هستند و ایجاد اختلاف میكنند. چرا باید این طور باشد؟! اگر اینها واقعاً راست میگویند كه ما مملكت را میخواهیم، ملت را میخواهیم، استقلال را میخواهیم، چرا باید این طور باشد كه قلمهایشان برخلاف مسائلی است كه ادعا میكنند؟! اولِ كلام میگویند باید این مملكت با هم متحد باشد، آخر كلامشان میبینید كه یك كلمهای گفته است كه اسباب تشتّت میشود! (2)
این طور نباشد كه ما بگوییم و نكنیم. این طور نباشد كه ما دعوت به اتّحاد بكنیم و عملمان برخلاف باشد. این طور نباشد كه ما در روزنامههایمان دعوت به اتّحاد بكنیم و عملمان غیر از او باشد. معنی منافق همین است كه چیزی را میگوید و خودش عمل نمیكند. شما را دعوت به خیر و صلاح میكند و خودش خیر و صلاح ندارد. شما را دعوت به اسلام حقیقی میكند و خودش آن را نمیخواهد. شما را دعوت به اتّحاد میكند و خودش دنبال این نیست كه اتّحاد را ایجاد كند. شما را از نفاق پرهیز میدهد و خودش آن طور نیست. ما باید با توجّه به خدای تبارك و تعالی، قشرهای خودمان را با هم فشرده كنیم. (3)
چشم و گوش خودتان را باز كنید. اشخاصی كه با شما تماس میگیرند و ممكن است در بین شما نفوذ بكنند حرفهای آنها را درست توجّه كنید ببینید آیا همان حرفی است كه ملّت در ابتدای انقلاب میزند، كه عبارت است از وحدت كلمه و توجّه به خدا. همین وحدت كلمه شما را با اینكه اندك بودید در مقابل ابرقدرتها بر آنها پیروز كرد، و كشور شما را كه در طول سالیان دراز در تحت سلطه اجانب بود یا در تحت سله سلاطین جور باشد نجات داد. شما را مستقل كرد و دستهای دیگران را از كشور شما كوتاه كرد و سلطه آنها را از سر شما كوتاه كرد. شما باید توجّه كنید گویندگانی كه پیش شما میآیند یا كسانی كه در داخل شما وارد میشوند و بیخ گوش شما مسائلی را طرح میكنند، توجّه كنید كه طرح این طور مسائل، طرح تفرقه است، طرح جدا كردن یك قشر از قشر دیگر است، یا دعوت به وحدت و دعوت به انسجام است؟
اگر دیدید كه گویندگان دعوت به اتحاد همه قشرهای ملّت میكنند، نمیخواهند شما را از سپاهیان جدا كنند و نمیخواهند سپاهیان را از شما، نمیخواهند شما را از روحانیین جدا كنند و نمیخواهند آنها را از شما، نمیخواهند بین خود شما، سران شما با خود شما، تفرقه ایجاد كنند، و دعوت به همان امری كه خدای تبارك و تعالی دعوت فرموده است و همه را به وحدت دعوت فرموده است و به تمسّك به اسلام و حبلالله دعوت فرموده است و از تفرقه تحذیر فرموده است، اگر گویندگان همان معنا را میگویند، شما بدانید كه این گویندگان، اسلامی هستند و این حرفها حرفهای اسلامی و قابل قبول و اگر دیدید كه گویندگان یا گروهی یا اشخاصی گفتارشان برخلاف آن چیزی است كه خدای تبارك و تعالی میفرماید كه وَاعتَصِمُوا بِحَبلِ اللهِ جَمِیعاً تمام شما اعتصام به ریسمان خدا بكنید. تمام شما مأمورید كه تفرقه نداشته باشید. اگر دیدید اشخاصی میخواهند بین شما و گروهی از ملّت تفرقه بیندازند و دعوت بكنند به مقابله با گروهی از ملّت یا همه ملّت؛ بدانید كه این دعوت برخلاف دعوت اسلام است و برخلاف دعوت انبیای خداست و برخلاف دعوت خداست كه شما را دعوت به اتّحاد همگانه میكنند. (4)
گردآوری و تدوین: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیرهی سیاسی حضرت امام خمینی(قدسسره)(10)، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، چاپ اول.
اظهار وجود در برابر اسلام، اشتباه است گروه گروه شدن معنایش این است كه من میخواهم برای خودم بكِشم؛ آن میخواهد برای خودش بكشد و اظهار وجود میكند. آقا، ما نمیتوانیم در مقابل اسلام اظهار وجود بكنیم. اشتباه است این! جز این معنی كه یك تشتّتی پیدا بشود و یك اختلافاتی پیدا بشود و یك- عرض میكنم كه- تأخیری نهضت را عقب بیندازد. شما خیال نكنید این پیش نمیرود، پیش میرود انشاءالله. لكن عقب میرود با اختلافاتی كه پیدا بشود و اشخاص روشنفكر، اشخاص صاحب قلم، اشخاص صاحب اطلاع و فكر، اینها آدم بعضیشان را میبیند كه قلمها را برمی دارند هرچه دلشان میخواهد مینویسند، و موجب تشتّت میشوند. همین هم كه میگویند وحدت، وحدت، وحدت، همینها وقتی كه قلم دستشان میگیرند و مطلب مینویسند، یك وقت دیدیم كه حمله كردند به یك مسألهای از مسائل كه مردم به آن مسأله علاقهمند هستند و ایجاد اختلاف میكنند. چرا باید این طور باشد؟! اگر اینها واقعاً راست میگویند كه ما مملكت را میخواهیم، ملت را میخواهیم، استقلال را میخواهیم، چرا باید این طور باشد كه قلمهایشان برخلاف مسائلی است كه ادعا میكنند؟! اولِ كلام میگویند باید این مملكت با هم متحد باشد، آخر كلامشان میبینید كه یك كلمهای گفته است كه اسباب تشتّت میشود! (2)
این طور نباشد كه ما بگوییم و نكنیم. این طور نباشد كه ما دعوت به اتّحاد بكنیم و عملمان برخلاف باشد. این طور نباشد كه ما در روزنامههایمان دعوت به اتّحاد بكنیم و عملمان غیر از او باشد. معنی منافق همین است كه چیزی را میگوید و خودش عمل نمیكند. شما را دعوت به خیر و صلاح میكند و خودش خیر و صلاح ندارد. شما را دعوت به اسلام حقیقی میكند و خودش آن را نمیخواهد. شما را دعوت به اتّحاد میكند و خودش دنبال این نیست كه اتّحاد را ایجاد كند. شما را از نفاق پرهیز میدهد و خودش آن طور نیست. ما باید با توجّه به خدای تبارك و تعالی، قشرهای خودمان را با هم فشرده كنیم. (3)
چشم و گوش خودتان را باز كنید. اشخاصی كه با شما تماس میگیرند و ممكن است در بین شما نفوذ بكنند حرفهای آنها را درست توجّه كنید ببینید آیا همان حرفی است كه ملّت در ابتدای انقلاب میزند، كه عبارت است از وحدت كلمه و توجّه به خدا. همین وحدت كلمه شما را با اینكه اندك بودید در مقابل ابرقدرتها بر آنها پیروز كرد، و كشور شما را كه در طول سالیان دراز در تحت سلطه اجانب بود یا در تحت سله سلاطین جور باشد نجات داد. شما را مستقل كرد و دستهای دیگران را از كشور شما كوتاه كرد و سلطه آنها را از سر شما كوتاه كرد. شما باید توجّه كنید گویندگانی كه پیش شما میآیند یا كسانی كه در داخل شما وارد میشوند و بیخ گوش شما مسائلی را طرح میكنند، توجّه كنید كه طرح این طور مسائل، طرح تفرقه است، طرح جدا كردن یك قشر از قشر دیگر است، یا دعوت به وحدت و دعوت به انسجام است؟
اگر دیدید كه گویندگان دعوت به اتحاد همه قشرهای ملّت میكنند، نمیخواهند شما را از سپاهیان جدا كنند و نمیخواهند سپاهیان را از شما، نمیخواهند شما را از روحانیین جدا كنند و نمیخواهند آنها را از شما، نمیخواهند بین خود شما، سران شما با خود شما، تفرقه ایجاد كنند، و دعوت به همان امری كه خدای تبارك و تعالی دعوت فرموده است و همه را به وحدت دعوت فرموده است و به تمسّك به اسلام و حبلالله دعوت فرموده است و از تفرقه تحذیر فرموده است، اگر گویندگان همان معنا را میگویند، شما بدانید كه این گویندگان، اسلامی هستند و این حرفها حرفهای اسلامی و قابل قبول و اگر دیدید كه گویندگان یا گروهی یا اشخاصی گفتارشان برخلاف آن چیزی است كه خدای تبارك و تعالی میفرماید كه وَاعتَصِمُوا بِحَبلِ اللهِ جَمِیعاً تمام شما اعتصام به ریسمان خدا بكنید. تمام شما مأمورید كه تفرقه نداشته باشید. اگر دیدید اشخاصی میخواهند بین شما و گروهی از ملّت تفرقه بیندازند و دعوت بكنند به مقابله با گروهی از ملّت یا همه ملّت؛ بدانید كه این دعوت برخلاف دعوت اسلام است و برخلاف دعوت انبیای خداست و برخلاف دعوت خداست كه شما را دعوت به اتّحاد همگانه میكنند. (4)
راهبردهای تصریحی:
1- باید هم در كلام و هم در عمل به وحدت پایبند بود.
2- كسانی كه در عمل مقیّد به وحدت نیستند، دعوتشان به وحدت،دروغ و حیله و نفاق است.
نكته استنباطی:
1- از ترفندهای دشمنان و ایادی آنها برای جلب و جذب مردم، همراهی در ظاهر با شعارهای مردم است ولی عملاً و موذیانه در جهت خلاف آن شعارها حركت مینمایند.
پینوشتها:
1. صحیفه امام (ره)، ج9، ص 209.
2. صحیفه امام (ره)، ج9، صص 209 و 210.
3. صحیفه امام (ره)، ج13، ص 402.
4. صحیفه امام (ره)، ج14، صص 66 و 67.
گردآوری و تدوین: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیرهی سیاسی حضرت امام خمینی(قدسسره)(10)، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، چاپ اول.
/م