با آمدن شما اختلاف رفع میشود
آیتالله سید حسن بدلا نقل میكند: ایامی كه آیتالله بروجردی مریض شده بود و از بروجرد به شهر ری آمدند و دوران نقاهت خود را در بیمارستان سپری میكردند، بارها امام به عیادت ایشان میرفتند و از ایشان میخواستند كه برای اقامت دائم به قم تشریف بیاورند. امام در این رابطه میفرمودند: با آمدن آقای بروجردی به قم، حوزه از اختلاف سلیقه بین مراجع متعدد (آقای خوانساری- آقای حجت- آقای صدر) و از اختلافی كه بین هواداران آنان هست، نجات مییابد. (1)عصبانیت امام از گفتار خلاف شؤون دربارهی یك مرجع
آیتالله توسلی نقل میكند: مرحوم آقای اشراقی (داماد امام) میگفت یك وقتی من خواستم از آقای بروجردی انتقاد بكنم. امام با عصبانیت فرمودند: من حاضر نیستم نسبت به رئیس مسلمین جملهای بشنوم كه در آن طعن و تعبیری خلاف شأن او باشد. (2)من به كسی اجازه اهانت به مرجع مسلمین را نمیدهم
آیتالله فاضل لنكرانی نقل میكند: امام، حفظ موقعیت آیتالله بروجردی را شرعاً لازم میدانستند شاهد بر این قضیهای است كه مرحوم آقای اشراقی برایم نقل كرد. ایشان، كه از دوستان قدیمی من بود و مدتی هم با مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی، سه نفری، مباحثه میكردیم، گفتند: تازه با امام وصلت كرده بودم. تابستان بود و حضرت امام، برای ییلاق به همدان رفته بودند. همان وقتی بود كه به حسب ظاهر، روابطشان با آیتالله بروجردی، خوب نبود. من برای دیدن ایشان، به همدان رفتم. با خودم فكر كردم: حالا كه امام، قدری از آیتالله بروجردی، رنجش خاطر دارد، بد نیست انتقادی از آیت الله بروجردی بكنم. تا شروع كردم درباره ایشان به صحبت كردن، امام، قیافهاش را درهم كشید، سرش را پایین انداخت و بعد سرش را بلند كرد و گفت: آقای اشراقی! من به كسی اجازه نمیدهم به زعیم مسلمین اهانت كند. هركس و در هر مقامی كه باشد. (3)فكر از بین بردن تفرقه میان خود را كردهاید؟
آیتالله توسلی نقل میكند: در سال 1323 هجری شمسی امام به درخواست مسؤول كتابخانه وزیری یزد كه از علما برای یادگاری دستخطها و یادداشتهایی میگرفت نامهای نوشتند كه در جلد اوّل صحیفه نور است و این در وقتی بود كه امام در یزد از كتابخانه مرحوم وزیری بازدیدی داشتند، به درخواست ایشان پشت جلد یكی از كتابها كه من خود در آن كتابخانه دیدهام نوشتند اعوذ بالله من الشیطان الرجیم قل انما اعظم بواحده ان تقوموالله مثنی و فرادی. در زمانی كه بواسطه دیكتاتوری رضاخانی كسی جرأت نفس كشیدن نداشت. امام مسأله قیام برای خدا را مطرح میكردند و آنجا مینویسند كه اگرچه شما این یادداشتها و امضاها را از علما گرفتهاید، اما فكر كردهاید كه یك حركتی كنید و تفرقه را در میان خودتان از بین ببرید؟ (4)تنها به فكر حفظ وحدت باشید
آیتالله طاهری نقل میكند: در مورخه 10/ 9/ 1359 در ملاقاتی كه با امام بود درباره مشكلات كشور و اختلافات موجود در بین مقامات و مسؤولان مذاكره شد. امام در پاسخ با لبخندی به ما فرمودند هیچ نگران نباشید الان تنها به حفظ وحدت فكر كنید، اینها موجی است كه بر اثر جنگ به وجود آمده است و با پیروزی ما در جنگ همه آنها رفع خواهد شد. (5)تأكید بر وحدت حوزه
یادم است در آن ایام قم مركز هجوم جمعیت از اطراف ایران و همهی استانها بود كه به خاطر تكریم و تعظیم مرحوم آیتالله بروجردی و بزرگداشت هفتم و چهلم ایشان میآمدند. شبی بنا بود بنده منبر بروم. به حضور حضرت امام شرفیاب شدم و گفتم: «خواستهاند من منبر بروم. شما نظری دارید كه به ما بفرمایید؟» آنجا من به بزرگی روح ایشان بیشتر پی بردم. معمولاً شاگردان در این مواقع از استاد خود تجلیل میكنند و او را معرفی میكنند، امام فرمودند:آنچه لازم است الان گفته بشود، وحدت حوزه است. حوزه باید حفظ شود. هیچ نامی و اشارهای از من نباشد، بلكه باید وحدت حوزه حفظ شود. (6)
این مسأله را به میان مردم نبرید
مقام معظّم رهبری نقل میكنند: شكاف و دو جریان شدن جامعه - خط امامیها و بنیصدریها- در برخی جاها به معارضه هم كشیده شد و امام از این امر بشدّت ما را برحذر میداشتند و میگفتند اگر شما در داخل دولت با هم اختلاف دارید، این مسأله را به میان مردم نبرید و مردم را دلسرد نكنید. (7)بروید با هم تفاهم كنید
شهید رجایی نقل میكند: در اختلاف بر سر تعیین بعضی از وزرا (كه بین شهید رجایی نخستوزیر با بنی صدر رئیسجمهور وقت، اختلاف بود) برادرانمان آقایان موسوی اردبیلی و مهدوی كنی اطلاع دادند كه خدمت امام رفتهاند و درباره وزرایی كه من انتخاب كردم خدمت امام گرفتهاند، امام فرمودهاند: من دخالت نمیكنم بروید با هم بنشینید و به تفاهم برسید. (8)راه خودتان را از مردم جدا نكنید
حجتالاسلام انصاری كرمانی نقل میكند: بنده خود شاهد اشكها و گریههای امام برای جدا شدن افراد از جریان انقلاب بودم و میدیدم وقتی كه روحانیون، سیاستمداران، جوانان چپزده و التقاطی راه خودشان را از فرهنگ انقلاب جدا میكردند، امام چگونه گریه میكردند و چگونه تلاش میكردند كه آنها را به مسیر هدایت و تقوا و فضیلت دعوت كنند. در بعضی از موارد من از واسطههای مكرّری بودم كه از طرف امام پیغام میبردم و امام به آنها التماس میكردند كه شما راه خودتان را از تودههای میلیونی جدا نكنید. (9)از انتشار مطالب تفرقهانگیز خودداری كنید
آقای خاتمی نقل میكند: در ملاقاتی با امام در مورد كیهان از امام راهنمایی خواستم فرمود: مطبوعات باید بیطرف باشند و به نفع اسلام و ملت مطالبی منتشر كنند و آن بزرگیها و عظمتها را كه در انقلاب ماست، نشان دهند و از انتشار مطالب تفرقهانگیز خودداری كنند و به تفرقه دامن نزنند و برای اغراض سوء چهره انقلاب اسلامی را زشت جلوه ندهند.(10)دولت تسلیم رأی مجلس باشد
شهید رجایی نقل میكند: در ملاقاتی كه خدمت امام بودیم درباره وضع آینده گروگانها و تصمیمات لازم در این باره از ایشان راهنمایی خواستیم. امام فرمودند: دولت كاملاً تسلیم رأی مجلس باشد و از شؤون اسلام و انقلاب دفاع كند. (11)نباید حالت مقابله داشته باشد!
روحانی برجسته یكی از شهرهایی كه مردم آن، شیعه و سنی هستند، نامهای خدمت امام (قدسسرّه) فرستاده بود كه طیّ آن ضمن درخواست كمك به ساختن مدرسهی علمیه، متذكر شده بود كه در این شهر، اهل سنت نیز حوزه دارند. تذكر این نكته، نشان میداد كه در آن شهر نه چندان بزرگ، مدرسهی علمیه فی نفسه ضرورتی ندارد و انگیزهی ساختن مدرسهی علمیه این بود كه برادران اهل سنت مدرسهی علمیه دارند. او گمان كرده بود كه تذكر این نكته باعث موافقت قطعی حضرت امام برای ساختن مدرسهی علمیه میشود. ولی وقتی نامه به عرض معظمله رسید، با لحنی قاطع فرمودند:«نباید حالت مقابله با آنها باشد! این دلیل كافی نیست كه چون آنها دارند، پس ما هم باید داشته باشیم. نه خیر!»
حضرت امام (قدسسره) با این برخورد، دو نكته را مشخص فرمودند: یكی اینكه برای ساختن مدرسهی علمیه در شهرهای كوچك باید زمینهها و امكانات لازم وجود داشته باشد و دیگر آنكه اگر پیروان دیگر مذاهب اسلامی هم در آنجاها هستند، كاری را كه حالت مقابله با آنها به خود بگیرد، نباید انجام داد.
پینوشتها:
1. پا به پای آفتاب، ج2، ص 131.
2. مجلهی حوزه، شماره 45، ص 53.
3. پابه پای آفتاب، ج4، ص 57.
4. برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، ج4، ص 40.
5. برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، ج4، ص 248.
6. آیت الله ابوالقاسم خزعلی، پا به پای آفتاب، ج4، صص 38 و 39.
7. ماهنامهی صف، ش28، ص7.
8. برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، ج4، ص 299.
9. برداشتهایی از سیره امام خمینی (ره)، ج4، ص 430.
10.همان، ص 369.
11. همان، ص 371.
گردآوری و تدوین: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیرهی سیاسی حضرت امام خمینی(قدسسره)(10)، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، چاپ اول.
/م