مردم به هیچ وجه حق ندارند به كتابفروشیها تعرض نمایند در صورتی كه دادستان شهرستانها نشریاتی را مضر انقلاب و مصلحت كشور تشخیص دادند موظف به جلوگیری هستند. اشخاص غیرمسؤول از دخالت در این امور جداً خودداری كنند و الّا مؤاخذه می شوند. (1)
معیار در اعمال نهادها قانون اساسی است و تخلف از آن برای هیچ كس چه متصدیان امور كشوری و لشكری و چه اشخاص عادی جایز نیست و متخلف به مردم معرفی میشود و مورد مؤاخذه قرار میگیرد. بنابراین، دخالت هریك از مقامات در امور مربوط به مقامات دیگر برخلاف قانون است و دخالت كننده به مردم معرفی میگردد. (2)
در هر صورت ما الآن در یك جمهوری لفظی اسلامی هستیم، نه جمهوری اسلامی. جمهوری طرح جمهوریت است. حالا طرحش هست، طرحش هم حالا به تمامی باز نیست. وقتی مملكت ما جمهوری اسلامی است كه همه چیزش اسلامی باشد. هرچه ناقص باشد، جمهوری اسلامی ناقص ما داریم، حالا جمهوری اسلامی لفظی داریم. اگر چهار تا ادارهمان درست بشود، یك جمهوری اسلامی ناقصی. به اندازه این اسلامی شده. اگر انشاءالله همهاش اسلامی بشود، آن وقت مدعی هستیم. ادعای ما این است كه جمهوری اسلامی، و این ادّعا صحیح است و از ما میپذیرند این را. و این را هم نباید هریك فكر كند كه بگذار دیگران بشوند تا من بشوم. هركسی باید آن كاری را كه میكند آن كار را خوب انجام بدهد. شما شبیهخوان های سابق را دیدهاید، این شبیه كه میخواندند، شمرِ خوب آن بود كه خوب شمر باشد! اگر آن شمر بنا بود یك كاری بكند كه سیدالشهدا باید كند، این خوب شمری نیست! سیدالشهدا، به حسب شبیه هم آن است كه آن عمل را خوب انجام بدهد، اگر آن عمل را خوب انجام بدهد، یك شبیهخوان خوبی است. هریك ما باید آن عملی كه دستش میدهند خوب انجام بدهد. سراغ اینكه دیگران چه میكنند، بخواهد دخالت [كند] در كار دیگران. نه، دخالت در كار دیگران نكنید. شما آن كاری كه به آن موظف هستی همان كار را خوب انجام بده. برادرت هم كه پهلویت نشسته اگر انجام خواست بدهد، دیدی یك خلافی میخواهد بكند، به او بگو كه آقا ما جمهوریمان اسلامی است. (3)
باید هر قشری در همان محل خودشان و در همان بنگاهی كه آنها جزئیت دارند در آنها و عضویت دارند در آن جا، همان را مشغول بشوند. نه شما انقلاب اقتصادی را دنبالش بروید، نه آنهایی كه میخواهند انقلاب اقتصادی درست كنند بیایند دنبال دانشگاهها. و من به شما حالا دارم عرض میكنم كه این اختلاطها، البته افرادی هم كه این اختلاطها را میگویند من سراغ ندارم كه افرادی باشند كه خدای نخواسته خیانتكار باشند، اغفال میشوند. اینهایی كه میخواهند، میگویند همه را باید با هم درست كرد و جدا نمی كنند، قسمت قسمت نمی كنند، همه چیز را، یعنی این دستگاه را با آن دستگاه، آن دستگاه را با آن دستگاه، و روی هر یك علیحده متخصصان خودشان، متخصصان آن بنگاه مشغول كار نمیگذارند بشوند، اینها محتمل است كه اغفال شده باشند. نباید ما وقتی میخواهیم دانشگاه را درست بكنیم و یك انقلاب فرهنگی در دانشگاه درست بكنیم، بیاییم همه چیز را با هم مخلوط بكنیم. همه جا باید چه بشود... بازار یك دستهای باید بروند و آنجا انقلاب اسلامی و فرهنگی را در آنجا پیاده كنند. اینها یك دسته بازاری متعهد باید باشند. ارتش هم باید انقلاب در آن پیدا بشود. و امید است كه بسیار وقتش شده باشد، لكن ارتش نباید كار داشته باشد كه دانشگاه چه میگذرد در آن، به او چه ربطی دارد. در عین حالی كه همه با هم پیوند هستند، لكن هركدام كار خودشان را باید انجام بدهند. پیشتر گفتند كه در آن تعزیههایی كه در میآوردند، سابقاً، میگفتند كه شمرِ خوب آن است كه شمر باشد، اگر بنا باشد كه شمر هم وقتی صحبت میكند یا شعر میخواند مثل امام حسین بخواند این شمر نیست. در عین حالی كه همه بنگاه واحد بودند و همه با هم میخواستند یك صحنهای را درست كنند، لكن هركس كار خودش را باید خوب انجام بدهد، نباید او دخالت كند در كار دیگری. اگر هركدام دخالت كنند در كار دیگری، صحنه صحنه خوب نمیشود. ما هركدام باید كار خودمان را خوب انجام بدهیم. اگر هركسی در هر كاری دخالت بكند، هیچ كدامش را نمیتواند انجام بدهد. (4)
اگر هماهنگ باشید ما بُردیم. و اگر بنا باشد هركس از یك طرف بكشد، او بخواهد خودش را نمایش بدهد، هركس یك طرف دیگر بكشد، پاسدارها بخواهند دخالت در- فرض كنید -ژاندارمری بكنند، ژاندارمری بخواهد دخالت در پاسدارها بكند،آنها بخواهند در ارتش دخالت بكنند، آنهای دیگر بخواهند آنجا، كمیته بخواهند در یك جای دیگر دخالت بكند، ارگانهای دیگر در جای دیگر، فاسد میشود این كار. هركس باید كار خودش را خوب انجام بدهد، اگر در یك مملكتی همهی گروههایی كه هستند، همه جاهایی كه اشخاص هستند و گروهها هستند، كار خودشان را خوب انجام بدهند، یك مملكت منظم میشود، یك مملكتی میشود كه پیشبرد میكند. اما اگر بخواهد هركسی در كار دیگری دخالت بكند، من بیایم دخالت كنم در كار شما، شما بیایید دخالت كنید در كار ما، نه من كارم را میتوانم انجام بدهم، نه شما میتوانید كارتان را انجام بدهید. این یك وظیفه شرعی- الهی است كه من دارم به همه میگویم، نه مخصوص شما، برای همه است این؛ برای پاسدارها هست،... برای ارتش هست، برای ژاندارمری هست، برای مجلس هست، برای دولت هست، برای رئیس جمهور هست. این یك مسأله شرعی است، همه مكلفند شرعاً به این كه كار را انجام بدهند. و آن چیزی كه من میگویم این است كه لازم است این و باید بشود، هركدام به وظایف قانونیشان باید عمل بكنند. قانون برای همه وظیفه معین كرده؛ اگر یكی دست از قانون بردارد و بخواهد دخالت دیگری بكند، برخلاف شرع عمل كرده. باید هركس همان كاری، آقای رئیس جمهور همان كاری كه برایش معیّن كرده است قانون، همان كار مهمی كه برای او قرار داده، آن كار خوب انجام بدهد. مجلس آن وظایفی را كه قانون برایش معین كرده همان را درست بكند، دیگر مجلس دخالت نكند در اجرا، قوه مجریه در قوه مقننه و هر دو در قوّه قضاییه. قوای قضایی سر جای خودشان كار قضاییشان را انجام بدهند و این كار مهمی است. قوای مقننه باید كار تقنینشان را انجام بدهند و این كار مهمی است. دولت مجری است باید كار خودش را انجام بدهد و آن هم كار مهمی است. ارتش باید كار خودش را انجام بدهد به آن حدودی كه موظف است و این كار مهم است. اگر بنا باشد هركدام در كار دیگر دخالت بكنند كه این مملكت نمیشود. یك بازاری بیاید در ارتش دخالت بكند، مثل این است كه یك بازاری بیاید در فتوا دخالت بكند، خوب نمیشود این كه ارتش بیاید در فتوا دخالت بكند، اهل فتوا بیایند در ارتش دخالت بكنند؛ این معنایش این است كه هیچ كدام كار خودشان را نمیتوانند انجام بدهند. (5)
راهبردهای تصریحی:
1- افراد غیرمسؤول در امور غیرمرتبط نمیبایست دخالت كنند.
2- افراد در حدود وظایف قانونی حق دخالت و اجرا دارند.
3- ورود افراد در اختلاف نظر فقها و مجتهدین، خطرناك است.
4- دخالت بیجای افراد در امور، سبب فساد میشود.
نكات استنباطی:
1- حیطهی وظایف هركس طبق قانون باید مشخص باشد تا از دخالت در امور هم پرهیز گردد.
2- دخالت در امور مربوط به دیگران، انسان را از انجام دادن خوب وظایف خود، باز میدارد.
3- خسارت و آشفتگی كه در اثر دخالتهای نابجا ایجاد می شود بسیار بیشتر از تأثیر مثبت احتمالی است.
4- نظم و انضباط، حاصل تقیّد همگان به وظایف و مسؤولیتهای قانونی خویش است.
پینوشتها:
1. صحیفه امام (ره)، ج9، ص 352.
2. صحیفه امام (ره)، ج14، ص 201.
3. صحیفه امام (ره)، ج9، ص 19.
4. صحیفه امام (ره)، ج12، صص 332 و 333.
5. صحیفه امام (ره)، ج13، صص 61-63.
گردآوری و تدوین: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیرهی سیاسی حضرت امام خمینی(قدسسره)(10)، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، چاپ اول.
/م