نویسنده:Wesley C. Williams
مترجم: سیاوش آگاه
مترجم: سیاوش آگاه
[edwərd tāysən]
Edward Tyson
(ت. بریستل، انگلستان، 30 دی 1029 یا 1030/ 20 ژانویه 1650 یا 1651؛ و. لندن، انگلستان، 10 مرداد 1087/ اول اوت 1708)، كالبدشناسی تطبیقی، پزشكی.
تایسن در یك خانوادهی اصیل نسبتاً متمكن وابسته به كلیسای انگلستان متولد شد. پس از گذراندن مدارس خصوصی در بریستل، در 1046 وارد مادلین هالِ آكسفرد شد و در آنجا بشدت تحت تأثیر پلات قرار گرفت. مدرك لیسانس را در 1049 و فوق لیسانس را در 1052 از آكسفرد گرفت. تایسن در طی این دورهی شش ساله به انجام كالبدشكافیهای زیادی در مورد حیوانات گوناگون پرداخت، و از آنجا كه تحت تأثیر كتاب The Anatomy of Vegetables Begun («كالبدشناسی گیاهان آغاز شد»، 1678) نوشتهی گرو واقع شده بود، در زمینهی گیاه شناسی نیز تحقیقاتی بعمل آورد. تایسن در 1052 تحصیلات پزشكی را آغاز كرد، و در 1056 لیسانس پزشكی از آكسفرد گرفت. در همان سال اولین نوشتهی وی در Natural History Oxfordshire («تاریخ طبیعی آكسفرد شِر»)پلات منتشر شد.
تایسن، كه برای آغاز به كار پزشكی آماده شده بود، در 1056 به لندن نقل مكان كرد و در خانهی شوهر خواهر خود ریچارد مارتن مسكن گزید، و در آنجا به آزمایشهای زیادی، بویژه در زمینهی كالبدشناسی، پرداخت. اندكی بعد با تعدادی از اعضای انجمن سلطنتی وابسته شد و در بهمن 1056 شروع به انتشار مقالاتی در Philosophical Transactions («مذاكرات فلسفی») كرد. وی تقریباً بلافاصله در همان زمان با هوك ارتباط نزدیك پیدا كرد، و وی در Diary («یادداشتهای روزانهی») خود بكرّات به تایسن اشاره كرده است. تایسن در چند سال اولی كه در لندن بود مقالات زیادی دربارهی كالبدشناسی مرضی و مطالب مربوط به آسیب شناسی در «مذاكرات فلسفی» و Acta medica et Philosophica hafniensa («سندهای طبی و فلسفی كوْپنهاگن») متعلق به بارتوْلین منتشر ساخت.
اولین رسالهی تحقیقی بزرگ تایسن در زمینهی كالبدشناسی تطبیقی، كه در 1059، تحت عنوان Phocaena,or the Anatomy of a Porpess… («فوْكها، یا كالبدشناسی یك گراز دریایی») منتشر گردید، توصیفی از یك دوْلفین بود. یك چهارم كامل از چهل و هشت صفحهی این مقاله اختصاص دارد به «گفتاری مقدماتی دربارهی كالبدشناسی و تاریخ طبیعی حیوانات»، كه در آن تایسن عقایدش را دربارهی اهمیت كالبدشناسی تطبیقی بیان میكند و طرحی پیشنهادی برای تاریخ طبیعی حیوانات بدست میدهد. تایسن از سبك قدیمی دایرة المعارفی تاریخ طبیعی انتقاد میكند كه بیشتر بر نویسندگان دیگر تأكید میكند تا بر موضوعات مربوط به تاریخ طبیعی. وی مستدلاً طرفدار شروع از ساده ترین حیوانات و پیشروی تا بررسی هریك از تیرههای حیوانی است. تایسن، در اینجا و در دیگر آثار كالبدشناختی خود، عقیدهی خویش را دربارهی «وجود زنجیرهی بزرگ هستی» به صورتی كه در درجه بندی میان كلیهی حیوانات دیده میشود. و نیز دربارهی وجود انواع واسطهای در بین هریك از گروههای اصلی، تكرار میكند. تایسن عقیده دارد كه گراز دریاییِ مورد آزمایش وی حلقهی اتصالی است بین ماهیها و چهارپایان خشكی. این «گفتار مقدماتی» حاوی بیان واضحی از اصول كلی و شناخت روشهای كالبدشناسی تطبیقی است. مقالهی «گفتار» در بیان این عقاید و از لحاظ نقشی كه ایفا كرده است شباهت زیادی با رسالهی مقدماتی قابل تحسین و بی امضائی دارد كه كلوْد پِروْ در Mémoire pour servire à l`histoire naturalle des animaux («نوشتههائی برای خدمت به تاریخ طبیعی جانوران»، 1671-1676) نوشته است. این دو مقاله در تعیین سبك و جهت برای تعداد قابل ملاحظهای از آثار مربوط به كالبدشناسی تطبیقی اواخر قرن هفدهم در پاریس و لندن نقش مهمی داشتند. این كه آیا تایسن با كار پروْ و «پاریسیان» در 1059 آشنا بوده یا نه معلوم نیست، اگرچه احتمال آن میرود، زیرا وی «نوشتههائی برای خدمت به تاریخ طبیعی گیاهان» (1058) را برای درج در Philosophical Collections («مجموعههای فلسفی»)، كه آن نیز با حمایت و سرپرستی فرهنگستان علوم پاریس انتشار مییافت، نقد و بررسی كرده بود.
تایسن، مانند «پاریسیان»، بخوبی دریافته بود كه قبل از آنكه بتوان تاریخ طبیعی عمومی حیوانات را نوشت بایست مشاهدات و شرح و تفصیل انواع مختلف حیوانات را جمع آوری كرد. برای داشتن اولین گام و آغاز چنین برنامهای بهتر آن است كه حیوانات مشخصی را كه بتوان از آنها به عنوان نمونه و مرجعِ مقایسه برای تعداد كثیری از حیوانات مشابه استفاده كرد بخوبی توصیف نمود و نكات اصلی و قابل توجه آنها را توضیح داد. وی فكر میكرد كه از توصیف او دربارهی «گراز دریایی» میتوان به عنوان نمونهای از توصیف آب بازان استفاده كرد. تایسن، در پرتو تمهیداتی كه به همت هوك فراهم آمد- كسی كه در تشریح دوْلفین حضور داشته و طرحهای متعددی كشیده بود كه بعداً در رسالهی «فوْكها»ی تایسن چاپ و منتشر شد- توانست در آذر 1058 كالبد دولفین را بشكافد. تایسن امیدوار بود توصیفی كه او برای گراز دریایی كرده است به عنوان نمونهای بكار برده شود و برای دیگران نیز منشأ الهام باشد. توصیف خوبی بود و توانست مبنائی برای یك تاریخ طبیعی عمومی گردد. تایسن، سال بعد، در دیباچهای كه برای چاپ انگلیسی Ephemeri vita («زندگی گذرا»)ی اسوامردام (لندن، 1060/ 1681) نوشت، این فكر را تكرار كرد كه مطالعه دربارهی انواع منفرد میتواند پایهی هر تاریخ طبیعی عمومی قرار گیرد.
تایسن در 1060 با عنوان پزشك و متخصص كالبدشناسی تطبیقی، دیگر در لندن كاملاً شناخته شده بود. وی به عضویت انجمن سلطنتی انتخاب شد (1058)، دكتری در فیزیك را از كیمبریج گرفت، در 1059 جزء نامزدهای كالج سلطنتی پزشكان پذیرفته شد، و در اولین شورا از شوراهای متعدد انجمن سلطنتی انتخاب گردید (1060). تایسن در 1062 به عنوان یكی از دو مدیر انجمن سلطنتی منصوب شد كه مسئول تهیهی مقدمات عرضهی مطالب در هر جلسه بودند. وی به عضویت كالج سلطنتی پزشكان نیز پذیرفته شد، و بعداً با سمت ناظم كالج به خدمت پرداخت. سال بعد تایسن برای تصدی دو مقامی كه خالی شده بود منصوب شد- دانشیاری كرسی ونترا در رشتهی كالبدشناسی در «تالار جرّاحان» كه در 1078 از آن سمت بازنشسته شد، و پزشك بیمارستانهای بِتلیهِم و برایدوِل (اكنون بیمارستان سلطنتی بتلیهم)، كه بعداً ریاست آن نیز به وی محوّل شد. تایسن در 1065 به عضویت انجمن فلسفی آكسفرد انتخاب شد.
بعد از 1059 در حدود بیست و سه یا چهار اثر، و عمدتاً در «مذاكرات فلسفی» منتشر كرد، كه در حدود نیمی از آنها به تاریخ طبیعی مربوط میشد. بقیهی كارهای او عبارت بودند از توصیفهائی دربارهی چندین مورد بیماری، نمونههائی از رشد و نمو عجیب الخلقهها، و زایمانهای نابهنجار. تایسن در 1062 كالبد ماری زنگی را، كه از ویرجینیا به انگلستان آورده شده بود، وصف كرد. این شرح بسیار جامع ممكن است در آن زمان كاملترین تحقیق دربارهی هر خزندهای بوده باشد. بعداً در همین سال، وی هم كرم معدهی نواری پهن و هم كرم معدهی گرد مربوط به انسان و نیز نمونهای از گراز مكزیكی را شرح داد. از آنجا كه حیوان اخیر شروع به تجزیه شدن كرده بود، تایسن تحقیقات خود را بر روی غدهی بویایی پشتی حیوان متمركز كرد. غدهها، و بخصوص غدههای بویایی، موضوعی بود كه بارها موردعلاقهی تایسن واقع شده بود. اولین نوشتهی او كه انتشار یافت (1056) دربارهی غدد بویایی بود. او در طی سالهای دراز اطلاعاتی دربارهی غدد انسانی و غیرانسانی گرد آورد، و همگی آنها را در مجموعهای گنجانید به نام «غده شناسی»، دستنوشتهای كه هرگز منتشر نشد و از بین رفته است.
تایسن در 1064 به شرح و توصیف رویانِ كوسه ماهی و ماهی چسبنده [نوعی ماهی نواحی قطبی جنوبی كه با بالههای متعددی كه دارد به موجودهای دیگر میچسبد] برای درج در History of Fishes («تاریخچهی ماهیان»، 1686)، نوشتهی فرانسیس ویلبی، به ویراستاری و چاپ جان ری پرداخت. همچنین در 1064 مواد و مطالب قابل ملاحظهای در زمینهی كالبدشناسی تطبیقی به سمیوئل كالینز داد تا در كتاب او با عنوان A Systeme of Anatomy («دستگاهی در كالبدشناسی» درج شود. ویلیام كوپر در رسالهی خود به نام Myotomia Reformata (1694) كشف تایسن دربارهی غدههای پوست اطراف قضیب (آلت تناسلی مرد) و غدد قضیب را منتشر نمود. محتملاً این كشف یگانه چیزی است كه به مناسبت آن نام تایسن در پزشكی در یادها مانده است.
در 1076 ساریغ زندهای از ویرجینیا به لندن آورده شد. مرگ این حیوان در اردیبهشت 1077 به تایسن فرصت داد كه آن را به بهترین وجه كالبدشكافی و سپس توصیف كند. خوشبختانه از نظر تایسن این حیوانِ نمونهی ماده بود، و وی توجه خود را بیشتر بر روی خصوصیات دستگاه تولیدمثل آن متمركز كرد. تایسن «عضو كیسه» و «استخوانهای كیسهای» حیوان را در مقالهای شرح داد. در این مقاله، كه در 1077نیز به صورت اثر جداگانهای منتشر گردید، وی اصول كالبدشناسی تطبیقی را كه در «فوْكها»ی خود مطرح ساخته بود تكرار كرد. تایسن در 1083 نتیجهی كالبدشناسی یك ساریغ نر را، كه كوپر در آن با وی همكاری كرده بود، منتشر ساخت.
در 1078 تایسن معروفترین كار تحقیقی خود، Orang-Outang,Sive Homo Sylvestris:or the Anatomy of a Pygmie Compared With That of a Monkey,an Ape ans a Man («اور انگ اوتانگ، یا انسان جنگلی؛یا كالبدشناسی یك خپله در مقایسه با كالبدشناسی میمون، بوزینه، و انسان»)، را منتشر كرد. جانور مورد وصف در حقیقت شمپانزهی جوان (دو تا سه سالهای) بود. كلمهی «اورانگ اوتانگ» یك اصطلاح بومی مالزیایی است به معنای «انسان جنگلی» كه سالیان دراز به عنوان اصطلاحی عمومی برای نخستیانِ بزرگِ غیر آدمی بكار میرفته است. همین طور، «بوزینه» به عدهی كثیری از میمونهای بی دم دنیای قدیم اطلاق میشد و نیز به نوع «مَكاك»، كه هنوز به عنوان «بوزینهی وحشی» شناخته میشود. كوپر با انجام برشهائی در زمینهی عضله شناسی و ترسیم آنها در صفحات مختلف برای رسالهی «اورانگ اوتانگ» كمك شایستهای در این مورد به تایسن نمود؛ بعلاوه اسكلت حیوان را برهم سوار كرد، كه اكنون در موزهی بریتانیا (قسمت تاریخ طبیعی) موجود است.
به طور كلی شرح كالبدشناختی این رساله بسیار جامع و كامل است، بویژه با توجه به این كه مطالب و موادّ كالبدشناسی تطبیقی مربوط به نخستیان غیرانسانی در آن زمان در اروپا بسیار كم بود. تایسن برای مطالب كالبدشناسی تطبیقی بیشتر به توصیفی دربارهی میمونها استناد میكرد كه در مقالهای در Mémoires پاریس آمده و الگزاندر پیتفیلد آن را به انگلیسی ترجمه كرده بود. سرانجام وی از طریق تنظیم جدولی چنین نتیجه گرفت كه «خپله» بیشتر به انسان شباهت دارد تا به بوزینه، و برعكس، و از این راه بدین نتیجه رسید كه جای این حیوان در حلقهی زنجیرهی هستی بین انسان و بوزینه قرار دارد. وی از این نكته در شگفت بود كه مغز اورانگ اوتانگ بسیار شبیه مغز آدمی است، در حالی كه بین نفس آدمی و نفس این حیوان وحشی اختلاف چندان زیاد است كه هركس متوقع است كه بین اندامهای نفس آنها نیز اختلاف بسیار باشد. برحسب عقیدهی تایسن، كالبدشناسی تطبیقی وسیلهای برای درك و تعیین راستهی حیوانات در زنجیرهی بزرگ هستی است. تایسن بكرّات تأكید میكند كه ساختار «خپلهی» وی با ساختار انسان بسیار نزدیك است و «خپله» از لحاظ صفات عقلی نزدیكترین موجود در قلمرو حیوانات به انسان میباشد. گو آن كه مفهوم «زنجیرهی بزرگ» تاریخچهای دارد بسیار قدیمیتر از آنچه تایسن میانگاشت، وی در این نخستین توصیف كالبدشناختی دربارهی یكی از بوزینههای بزرگ، بوضوح جای آن را بلافاصله یك پله پایینتر از جای انسان تعیین كرده است. تشخیص و تعیین چنین حلقههای درجه بندی یكی از هدفهای وی از كالبدشناسی تطبیقی بوده است.
آخرین قسمت رسالهی «اورانگ اوتانگ» تایسن اختصاص داشت به «مقالهای زبان شناختی دربارهی خپلههای ازمنهی قدیم». در این مقالهی مهم و قدیمی در زمینهی تحقیق دربارهی عقاید و افسانههای مربوط به نخستیان، تایسن سعی كرد ثابت كند كه اشارههای متعددی كه در ادبیات باستانی به مخلوقات جوراجور، اما مشابه، شده است در واقع اشاره به پستانداری غیرانسانی مانند اورانگ اوتانگ است. دو سال بعد وی نظیر همین مطالعهی زبان شناختی را دربارهی مانتیكوْرا (Mantichora، بوزینهای از نوع Papio) انجام داد، كه تا زمان انتشار زندگینامهی تایسن، به قلم مانتِگیو، هنوز منتشر نشده بود. ظاهراً تایسن قصد داشته است این مطالب و سایر مطالب مربوط به نخستین را به رسالهی «اورانگ اوتانگ» خویش به صورت ضمیمهای اضافه كند. تایسن، پس از انتشار «اورانگ اوتانگ»، مقالات زیادی در نشریهی «مذاكرات فلسفی» منتشر كرد كه جالبترین آن در مورد ساریغ نر و سرخه ماهیِ زرد (سینه سرخ دریا) نوشته شده بود.
همگی كارهای علمی تایسن هرگز بچاپ نرسید. اشارههای متعدد در پروندهی تایسن در انجمن سلطنتی به تحقیقهائی كه تایسن انجام داده است وجود دارد. در این نوشتهها بعضی اوقات به نمونههائی اشاره شده كه به منظور كالبدشناسی به تایسن سپرده شده بودهاند (در یك مورد انجمن شترمرغی برای وی خریداری كرد تا آن را كالبدشكافی كند)، و گاهی نوشتهها گزارشهای خود تایسن هستند. در كالج سلطنتی جراحان، در اوراق مربوط به تایسن (Tyson Folio) یادداشتهایی از تحقیقات تایسن در مورد كالبدشكافیهای متعددی كه انجام داده و نیز نقاشیهای ابتكاری كه برای مقالاتش ترسیم نموده است وجود دارد كه بعضی از آنها منتشر شده و بعضی منتشر نشده است.
تایسن تعداد زیادی از آثار مربوط به پزشكی یا كالبدشناسی را، كه مهمترین آنها «اورانگ اوتانگ» بود، منتشر نكرد. وی از 1056 تا هنگام مرگ ناگهانیش كه در 1087 اتفاق افتاد فعالانه به كار پزشكی مشغول بود. در بیشتر این دوره در تالار جراحان در زمینهی كالبدشناسی به تدریس و سخنرانی پرداخت و به عنوان پزشك بیمارستانهای بِتلیهِم و برایدول، كه یك جناح آن به یاد تایسن نامگذاری شد، خدمت كرد. تایسن مردی بود آرام با عادتهای منظم كه از لابه لای مدارك و مكاتبات آن زمان به وجود كمتر كسی چون او پی توان برد. ظاهراً بزرگترین خوشی وی در مطالعه و تحقیق بوده است.
در كالج سلطنتی جرّاحان، شماری از نسخههای خطی تایسن و نقاشیهای متعددی از كالبدشكافیهایش در قطع بزرگ به شمارهی 324 نگهداری میشوند. موزهی بریتانیا (بخش نسخههای خطی اسلوْن، 2770) نسخهی خطی تایسن در مورد بخش ماهیچه شناسی دروس و سخنرانیهای كالبدشناسی او را دارد. در موزهی بریتانیا و كتابخانهی بادلیئن دست كم شش مادهی درسی ناقص از دروس و سخنرانیهای كالبدشناسی تایسن موجود است.
منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز كولستون، (1387)، زندگینامهی علمی دانشوران، ترجمه احمد آرام...[ و دیگران]، تهران: شركت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول
Edward Tyson
(ت. بریستل، انگلستان، 30 دی 1029 یا 1030/ 20 ژانویه 1650 یا 1651؛ و. لندن، انگلستان، 10 مرداد 1087/ اول اوت 1708)، كالبدشناسی تطبیقی، پزشكی.
تایسن در یك خانوادهی اصیل نسبتاً متمكن وابسته به كلیسای انگلستان متولد شد. پس از گذراندن مدارس خصوصی در بریستل، در 1046 وارد مادلین هالِ آكسفرد شد و در آنجا بشدت تحت تأثیر پلات قرار گرفت. مدرك لیسانس را در 1049 و فوق لیسانس را در 1052 از آكسفرد گرفت. تایسن در طی این دورهی شش ساله به انجام كالبدشكافیهای زیادی در مورد حیوانات گوناگون پرداخت، و از آنجا كه تحت تأثیر كتاب The Anatomy of Vegetables Begun («كالبدشناسی گیاهان آغاز شد»، 1678) نوشتهی گرو واقع شده بود، در زمینهی گیاه شناسی نیز تحقیقاتی بعمل آورد. تایسن در 1052 تحصیلات پزشكی را آغاز كرد، و در 1056 لیسانس پزشكی از آكسفرد گرفت. در همان سال اولین نوشتهی وی در Natural History Oxfordshire («تاریخ طبیعی آكسفرد شِر»)پلات منتشر شد.
تایسن، كه برای آغاز به كار پزشكی آماده شده بود، در 1056 به لندن نقل مكان كرد و در خانهی شوهر خواهر خود ریچارد مارتن مسكن گزید، و در آنجا به آزمایشهای زیادی، بویژه در زمینهی كالبدشناسی، پرداخت. اندكی بعد با تعدادی از اعضای انجمن سلطنتی وابسته شد و در بهمن 1056 شروع به انتشار مقالاتی در Philosophical Transactions («مذاكرات فلسفی») كرد. وی تقریباً بلافاصله در همان زمان با هوك ارتباط نزدیك پیدا كرد، و وی در Diary («یادداشتهای روزانهی») خود بكرّات به تایسن اشاره كرده است. تایسن در چند سال اولی كه در لندن بود مقالات زیادی دربارهی كالبدشناسی مرضی و مطالب مربوط به آسیب شناسی در «مذاكرات فلسفی» و Acta medica et Philosophica hafniensa («سندهای طبی و فلسفی كوْپنهاگن») متعلق به بارتوْلین منتشر ساخت.
اولین رسالهی تحقیقی بزرگ تایسن در زمینهی كالبدشناسی تطبیقی، كه در 1059، تحت عنوان Phocaena,or the Anatomy of a Porpess… («فوْكها، یا كالبدشناسی یك گراز دریایی») منتشر گردید، توصیفی از یك دوْلفین بود. یك چهارم كامل از چهل و هشت صفحهی این مقاله اختصاص دارد به «گفتاری مقدماتی دربارهی كالبدشناسی و تاریخ طبیعی حیوانات»، كه در آن تایسن عقایدش را دربارهی اهمیت كالبدشناسی تطبیقی بیان میكند و طرحی پیشنهادی برای تاریخ طبیعی حیوانات بدست میدهد. تایسن از سبك قدیمی دایرة المعارفی تاریخ طبیعی انتقاد میكند كه بیشتر بر نویسندگان دیگر تأكید میكند تا بر موضوعات مربوط به تاریخ طبیعی. وی مستدلاً طرفدار شروع از ساده ترین حیوانات و پیشروی تا بررسی هریك از تیرههای حیوانی است. تایسن، در اینجا و در دیگر آثار كالبدشناختی خود، عقیدهی خویش را دربارهی «وجود زنجیرهی بزرگ هستی» به صورتی كه در درجه بندی میان كلیهی حیوانات دیده میشود. و نیز دربارهی وجود انواع واسطهای در بین هریك از گروههای اصلی، تكرار میكند. تایسن عقیده دارد كه گراز دریاییِ مورد آزمایش وی حلقهی اتصالی است بین ماهیها و چهارپایان خشكی. این «گفتار مقدماتی» حاوی بیان واضحی از اصول كلی و شناخت روشهای كالبدشناسی تطبیقی است. مقالهی «گفتار» در بیان این عقاید و از لحاظ نقشی كه ایفا كرده است شباهت زیادی با رسالهی مقدماتی قابل تحسین و بی امضائی دارد كه كلوْد پِروْ در Mémoire pour servire à l`histoire naturalle des animaux («نوشتههائی برای خدمت به تاریخ طبیعی جانوران»، 1671-1676) نوشته است. این دو مقاله در تعیین سبك و جهت برای تعداد قابل ملاحظهای از آثار مربوط به كالبدشناسی تطبیقی اواخر قرن هفدهم در پاریس و لندن نقش مهمی داشتند. این كه آیا تایسن با كار پروْ و «پاریسیان» در 1059 آشنا بوده یا نه معلوم نیست، اگرچه احتمال آن میرود، زیرا وی «نوشتههائی برای خدمت به تاریخ طبیعی گیاهان» (1058) را برای درج در Philosophical Collections («مجموعههای فلسفی»)، كه آن نیز با حمایت و سرپرستی فرهنگستان علوم پاریس انتشار مییافت، نقد و بررسی كرده بود.
تایسن، مانند «پاریسیان»، بخوبی دریافته بود كه قبل از آنكه بتوان تاریخ طبیعی عمومی حیوانات را نوشت بایست مشاهدات و شرح و تفصیل انواع مختلف حیوانات را جمع آوری كرد. برای داشتن اولین گام و آغاز چنین برنامهای بهتر آن است كه حیوانات مشخصی را كه بتوان از آنها به عنوان نمونه و مرجعِ مقایسه برای تعداد كثیری از حیوانات مشابه استفاده كرد بخوبی توصیف نمود و نكات اصلی و قابل توجه آنها را توضیح داد. وی فكر میكرد كه از توصیف او دربارهی «گراز دریایی» میتوان به عنوان نمونهای از توصیف آب بازان استفاده كرد. تایسن، در پرتو تمهیداتی كه به همت هوك فراهم آمد- كسی كه در تشریح دوْلفین حضور داشته و طرحهای متعددی كشیده بود كه بعداً در رسالهی «فوْكها»ی تایسن چاپ و منتشر شد- توانست در آذر 1058 كالبد دولفین را بشكافد. تایسن امیدوار بود توصیفی كه او برای گراز دریایی كرده است به عنوان نمونهای بكار برده شود و برای دیگران نیز منشأ الهام باشد. توصیف خوبی بود و توانست مبنائی برای یك تاریخ طبیعی عمومی گردد. تایسن، سال بعد، در دیباچهای كه برای چاپ انگلیسی Ephemeri vita («زندگی گذرا»)ی اسوامردام (لندن، 1060/ 1681) نوشت، این فكر را تكرار كرد كه مطالعه دربارهی انواع منفرد میتواند پایهی هر تاریخ طبیعی عمومی قرار گیرد.
تایسن در 1060 با عنوان پزشك و متخصص كالبدشناسی تطبیقی، دیگر در لندن كاملاً شناخته شده بود. وی به عضویت انجمن سلطنتی انتخاب شد (1058)، دكتری در فیزیك را از كیمبریج گرفت، در 1059 جزء نامزدهای كالج سلطنتی پزشكان پذیرفته شد، و در اولین شورا از شوراهای متعدد انجمن سلطنتی انتخاب گردید (1060). تایسن در 1062 به عنوان یكی از دو مدیر انجمن سلطنتی منصوب شد كه مسئول تهیهی مقدمات عرضهی مطالب در هر جلسه بودند. وی به عضویت كالج سلطنتی پزشكان نیز پذیرفته شد، و بعداً با سمت ناظم كالج به خدمت پرداخت. سال بعد تایسن برای تصدی دو مقامی كه خالی شده بود منصوب شد- دانشیاری كرسی ونترا در رشتهی كالبدشناسی در «تالار جرّاحان» كه در 1078 از آن سمت بازنشسته شد، و پزشك بیمارستانهای بِتلیهِم و برایدوِل (اكنون بیمارستان سلطنتی بتلیهم)، كه بعداً ریاست آن نیز به وی محوّل شد. تایسن در 1065 به عضویت انجمن فلسفی آكسفرد انتخاب شد.
بعد از 1059 در حدود بیست و سه یا چهار اثر، و عمدتاً در «مذاكرات فلسفی» منتشر كرد، كه در حدود نیمی از آنها به تاریخ طبیعی مربوط میشد. بقیهی كارهای او عبارت بودند از توصیفهائی دربارهی چندین مورد بیماری، نمونههائی از رشد و نمو عجیب الخلقهها، و زایمانهای نابهنجار. تایسن در 1062 كالبد ماری زنگی را، كه از ویرجینیا به انگلستان آورده شده بود، وصف كرد. این شرح بسیار جامع ممكن است در آن زمان كاملترین تحقیق دربارهی هر خزندهای بوده باشد. بعداً در همین سال، وی هم كرم معدهی نواری پهن و هم كرم معدهی گرد مربوط به انسان و نیز نمونهای از گراز مكزیكی را شرح داد. از آنجا كه حیوان اخیر شروع به تجزیه شدن كرده بود، تایسن تحقیقات خود را بر روی غدهی بویایی پشتی حیوان متمركز كرد. غدهها، و بخصوص غدههای بویایی، موضوعی بود كه بارها موردعلاقهی تایسن واقع شده بود. اولین نوشتهی او كه انتشار یافت (1056) دربارهی غدد بویایی بود. او در طی سالهای دراز اطلاعاتی دربارهی غدد انسانی و غیرانسانی گرد آورد، و همگی آنها را در مجموعهای گنجانید به نام «غده شناسی»، دستنوشتهای كه هرگز منتشر نشد و از بین رفته است.
تایسن در 1064 به شرح و توصیف رویانِ كوسه ماهی و ماهی چسبنده [نوعی ماهی نواحی قطبی جنوبی كه با بالههای متعددی كه دارد به موجودهای دیگر میچسبد] برای درج در History of Fishes («تاریخچهی ماهیان»، 1686)، نوشتهی فرانسیس ویلبی، به ویراستاری و چاپ جان ری پرداخت. همچنین در 1064 مواد و مطالب قابل ملاحظهای در زمینهی كالبدشناسی تطبیقی به سمیوئل كالینز داد تا در كتاب او با عنوان A Systeme of Anatomy («دستگاهی در كالبدشناسی» درج شود. ویلیام كوپر در رسالهی خود به نام Myotomia Reformata (1694) كشف تایسن دربارهی غدههای پوست اطراف قضیب (آلت تناسلی مرد) و غدد قضیب را منتشر نمود. محتملاً این كشف یگانه چیزی است كه به مناسبت آن نام تایسن در پزشكی در یادها مانده است.
در 1076 ساریغ زندهای از ویرجینیا به لندن آورده شد. مرگ این حیوان در اردیبهشت 1077 به تایسن فرصت داد كه آن را به بهترین وجه كالبدشكافی و سپس توصیف كند. خوشبختانه از نظر تایسن این حیوانِ نمونهی ماده بود، و وی توجه خود را بیشتر بر روی خصوصیات دستگاه تولیدمثل آن متمركز كرد. تایسن «عضو كیسه» و «استخوانهای كیسهای» حیوان را در مقالهای شرح داد. در این مقاله، كه در 1077نیز به صورت اثر جداگانهای منتشر گردید، وی اصول كالبدشناسی تطبیقی را كه در «فوْكها»ی خود مطرح ساخته بود تكرار كرد. تایسن در 1083 نتیجهی كالبدشناسی یك ساریغ نر را، كه كوپر در آن با وی همكاری كرده بود، منتشر ساخت.
در 1078 تایسن معروفترین كار تحقیقی خود، Orang-Outang,Sive Homo Sylvestris:or the Anatomy of a Pygmie Compared With That of a Monkey,an Ape ans a Man («اور انگ اوتانگ، یا انسان جنگلی؛یا كالبدشناسی یك خپله در مقایسه با كالبدشناسی میمون، بوزینه، و انسان»)، را منتشر كرد. جانور مورد وصف در حقیقت شمپانزهی جوان (دو تا سه سالهای) بود. كلمهی «اورانگ اوتانگ» یك اصطلاح بومی مالزیایی است به معنای «انسان جنگلی» كه سالیان دراز به عنوان اصطلاحی عمومی برای نخستیانِ بزرگِ غیر آدمی بكار میرفته است. همین طور، «بوزینه» به عدهی كثیری از میمونهای بی دم دنیای قدیم اطلاق میشد و نیز به نوع «مَكاك»، كه هنوز به عنوان «بوزینهی وحشی» شناخته میشود. كوپر با انجام برشهائی در زمینهی عضله شناسی و ترسیم آنها در صفحات مختلف برای رسالهی «اورانگ اوتانگ» كمك شایستهای در این مورد به تایسن نمود؛ بعلاوه اسكلت حیوان را برهم سوار كرد، كه اكنون در موزهی بریتانیا (قسمت تاریخ طبیعی) موجود است.
به طور كلی شرح كالبدشناختی این رساله بسیار جامع و كامل است، بویژه با توجه به این كه مطالب و موادّ كالبدشناسی تطبیقی مربوط به نخستیان غیرانسانی در آن زمان در اروپا بسیار كم بود. تایسن برای مطالب كالبدشناسی تطبیقی بیشتر به توصیفی دربارهی میمونها استناد میكرد كه در مقالهای در Mémoires پاریس آمده و الگزاندر پیتفیلد آن را به انگلیسی ترجمه كرده بود. سرانجام وی از طریق تنظیم جدولی چنین نتیجه گرفت كه «خپله» بیشتر به انسان شباهت دارد تا به بوزینه، و برعكس، و از این راه بدین نتیجه رسید كه جای این حیوان در حلقهی زنجیرهی هستی بین انسان و بوزینه قرار دارد. وی از این نكته در شگفت بود كه مغز اورانگ اوتانگ بسیار شبیه مغز آدمی است، در حالی كه بین نفس آدمی و نفس این حیوان وحشی اختلاف چندان زیاد است كه هركس متوقع است كه بین اندامهای نفس آنها نیز اختلاف بسیار باشد. برحسب عقیدهی تایسن، كالبدشناسی تطبیقی وسیلهای برای درك و تعیین راستهی حیوانات در زنجیرهی بزرگ هستی است. تایسن بكرّات تأكید میكند كه ساختار «خپلهی» وی با ساختار انسان بسیار نزدیك است و «خپله» از لحاظ صفات عقلی نزدیكترین موجود در قلمرو حیوانات به انسان میباشد. گو آن كه مفهوم «زنجیرهی بزرگ» تاریخچهای دارد بسیار قدیمیتر از آنچه تایسن میانگاشت، وی در این نخستین توصیف كالبدشناختی دربارهی یكی از بوزینههای بزرگ، بوضوح جای آن را بلافاصله یك پله پایینتر از جای انسان تعیین كرده است. تشخیص و تعیین چنین حلقههای درجه بندی یكی از هدفهای وی از كالبدشناسی تطبیقی بوده است.
آخرین قسمت رسالهی «اورانگ اوتانگ» تایسن اختصاص داشت به «مقالهای زبان شناختی دربارهی خپلههای ازمنهی قدیم». در این مقالهی مهم و قدیمی در زمینهی تحقیق دربارهی عقاید و افسانههای مربوط به نخستیان، تایسن سعی كرد ثابت كند كه اشارههای متعددی كه در ادبیات باستانی به مخلوقات جوراجور، اما مشابه، شده است در واقع اشاره به پستانداری غیرانسانی مانند اورانگ اوتانگ است. دو سال بعد وی نظیر همین مطالعهی زبان شناختی را دربارهی مانتیكوْرا (Mantichora، بوزینهای از نوع Papio) انجام داد، كه تا زمان انتشار زندگینامهی تایسن، به قلم مانتِگیو، هنوز منتشر نشده بود. ظاهراً تایسن قصد داشته است این مطالب و سایر مطالب مربوط به نخستین را به رسالهی «اورانگ اوتانگ» خویش به صورت ضمیمهای اضافه كند. تایسن، پس از انتشار «اورانگ اوتانگ»، مقالات زیادی در نشریهی «مذاكرات فلسفی» منتشر كرد كه جالبترین آن در مورد ساریغ نر و سرخه ماهیِ زرد (سینه سرخ دریا) نوشته شده بود.
همگی كارهای علمی تایسن هرگز بچاپ نرسید. اشارههای متعدد در پروندهی تایسن در انجمن سلطنتی به تحقیقهائی كه تایسن انجام داده است وجود دارد. در این نوشتهها بعضی اوقات به نمونههائی اشاره شده كه به منظور كالبدشناسی به تایسن سپرده شده بودهاند (در یك مورد انجمن شترمرغی برای وی خریداری كرد تا آن را كالبدشكافی كند)، و گاهی نوشتهها گزارشهای خود تایسن هستند. در كالج سلطنتی جراحان، در اوراق مربوط به تایسن (Tyson Folio) یادداشتهایی از تحقیقات تایسن در مورد كالبدشكافیهای متعددی كه انجام داده و نیز نقاشیهای ابتكاری كه برای مقالاتش ترسیم نموده است وجود دارد كه بعضی از آنها منتشر شده و بعضی منتشر نشده است.
تایسن تعداد زیادی از آثار مربوط به پزشكی یا كالبدشناسی را، كه مهمترین آنها «اورانگ اوتانگ» بود، منتشر نكرد. وی از 1056 تا هنگام مرگ ناگهانیش كه در 1087 اتفاق افتاد فعالانه به كار پزشكی مشغول بود. در بیشتر این دوره در تالار جراحان در زمینهی كالبدشناسی به تدریس و سخنرانی پرداخت و به عنوان پزشك بیمارستانهای بِتلیهِم و برایدول، كه یك جناح آن به یاد تایسن نامگذاری شد، خدمت كرد. تایسن مردی بود آرام با عادتهای منظم كه از لابه لای مدارك و مكاتبات آن زمان به وجود كمتر كسی چون او پی توان برد. ظاهراً بزرگترین خوشی وی در مطالعه و تحقیق بوده است.
كتابشناسی
یكم. كارهای اصلی.
دو نوشتهی عمدهی تایسن عبارت بودند از Phocaena,or the Anatomy of a Porpess,Dissected at Gresham College:With a Preliminary Discourse Concerning Anatomy,and a Natural History of Animals (لندن، 1680)؛ و Orang-Outang,Sive Homo Sylvestris:or,the Anatomy of a Pygmie Compared with That of a Monkey,an Ape,and a Man. To Which Is Added,A Philological Essay Concerning the Pygmies,the Cynocephali. the Satyrs,and Sphinges of the Ancients. Wherein It Will Appear That They Are All Either Apes or Monkeys,and Not Men,as Formely Pretended (لندن، 1699). چاپ عكسی Orang-Outang (لندن، 1966)، دارای مقدمهای است به قلم م. ف. ا. مانتگیو؛ چاپ دوم، با عنوان The Anatomy of a Pygmy (لندن، 1751)، دربردارندهی برخی از نوشتههای كوتاهتر تایسن نیز بود. بیشتر نوشتههای دیگر تایسن در PTRS چاپ شد. كتابشناسی كاملی از نوشتههای تایسن در اثر مانتگیو (- پایین) مندرج است.در كالج سلطنتی جرّاحان، شماری از نسخههای خطی تایسن و نقاشیهای متعددی از كالبدشكافیهایش در قطع بزرگ به شمارهی 324 نگهداری میشوند. موزهی بریتانیا (بخش نسخههای خطی اسلوْن، 2770) نسخهی خطی تایسن در مورد بخش ماهیچه شناسی دروس و سخنرانیهای كالبدشناسی او را دارد. در موزهی بریتانیا و كتابخانهی بادلیئن دست كم شش مادهی درسی ناقص از دروس و سخنرانیهای كالبدشناسی تایسن موجود است.
دوم. خواندنیهای فرعی..
منبع معیار برای آگاهی از زندگی تایسن كتابی است با عنوان Edward Tyson,M. D. F. R. S. 1650-1708 and the Rise of Human and Comparative Anatomy in England، از م. ف. اشلی مانتگیو (فیلادلفیا، 1943). مانتگیو نوشتهها و مدارك آن زمان را بتفصیل جست و جو كرده تا اطلاعاتی دربارهی تایسن بدست آورد، و یافتههای خود را در این جلد جمع آوری كرده است. فهرستی از نوشتههای تایسن نیز ضمیمه است.منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز كولستون، (1387)، زندگینامهی علمی دانشوران، ترجمه احمد آرام...[ و دیگران]، تهران: شركت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول