نویسنده:محمد رضا کاشفی
منبع:مجله پرسمان
منبع:مجله پرسمان
براى نیل به مقام دوستى با اهلبیت، دو راه وجود دارد که هر دو ملازم یکدیگر است؛ 1. نظرى. 2. عملى
1- راه نظرى؛ «محبّت» فرزندى است که در دامان «معرفت»، پرورش مىیابد و آن گاه که معرفت حاصل شود، کشش به سوى محبوب و شکلگرفتن طبق روش او نیز حتمى خواهد بود. از این رو، نخستین قدم در راه ایجاد محبّت و نیل به مقام دوستى با اهلبیت، شناخت آنهاست. براى شناخت آنها نیز سه راه وجود دارد که عبارتند از:
1- مطالعه تاریخ زندگانى آنان.
2-مطالعه و تفکر در سخنان ایشان.
3- شناخت خدا؛ با شناخت حضرت حق و صفات او مىتوانیم بفهمیم که اهلبیت - که متصف به اوصاف و اسماى الهىاند- داراى چه ویژگىهایى مىباشند.
2- راه عملى؛ در این راه نیز دو روش اساسى زیر وجود دارد:
1- تبعیّت از آنان؛ عمل کردن به سخنانشان، اجتناب از حرام و عمل کردن به واجبات، هم شکلى با آن سروران، متخلق شدن به اخلاق آنان در سخن و عمل موجب دوستى با آنان مىشود. بارورى محبّت به آن عزیزان، دوست داشتن امورى و افرادى است که آنان دوست مىدارند و متنفر بودن از هر کس و هر چیزى است که آنان مبغوضش مىدارند.
2- رابطه و پیوند داشتن؛ زیارت آنان در حرمهاى پاکشان و یاد کردن ایشان از راه دور و نزدیک، موجب ایجاد محبّت مىشود. این همه ثواب که بر زیارت اهلبیت علیهمالسلام مترتب بوده و این همه به آن توصیه شده است، براى این است که با آنان «رابطه» پیدا شود. وقتى رابطه پیدا شد، «تشبّه» پدید مىآید و وقتى تشبّه پدیدار گشت، عشق و محبّت به حدّ عالى خود مىرسد.1
در خصوص گناهان، اگر بدون توبه باشد، در محبّت و انس به آنان خلل ایجاد خواهد کرد؛ زیرا آنان از عمل پلید متنفرند و اما اگر این گناهان با توبه باشد، از آن جا که اینها خود تبدیل به حسنه مىشود، زمینه را براى انس بیشتر فراهم خواهد کرد.
در ایجاد این محبّت، باید به خود آنان نیز متوسل شویم و هنگامى که در آلودگىها، تاریکىها، حجابها، رنگها و تعلقات گرفتاریم، با توسل به آن بزرگواران، از آنان بخواهیم که به فریادمان برسند و مجذوبمان کنند.
1- راه نظرى؛ «محبّت» فرزندى است که در دامان «معرفت»، پرورش مىیابد و آن گاه که معرفت حاصل شود، کشش به سوى محبوب و شکلگرفتن طبق روش او نیز حتمى خواهد بود. از این رو، نخستین قدم در راه ایجاد محبّت و نیل به مقام دوستى با اهلبیت، شناخت آنهاست. براى شناخت آنها نیز سه راه وجود دارد که عبارتند از:
1- مطالعه تاریخ زندگانى آنان.
2-مطالعه و تفکر در سخنان ایشان.
3- شناخت خدا؛ با شناخت حضرت حق و صفات او مىتوانیم بفهمیم که اهلبیت - که متصف به اوصاف و اسماى الهىاند- داراى چه ویژگىهایى مىباشند.
2- راه عملى؛ در این راه نیز دو روش اساسى زیر وجود دارد:
1- تبعیّت از آنان؛ عمل کردن به سخنانشان، اجتناب از حرام و عمل کردن به واجبات، هم شکلى با آن سروران، متخلق شدن به اخلاق آنان در سخن و عمل موجب دوستى با آنان مىشود. بارورى محبّت به آن عزیزان، دوست داشتن امورى و افرادى است که آنان دوست مىدارند و متنفر بودن از هر کس و هر چیزى است که آنان مبغوضش مىدارند.
2- رابطه و پیوند داشتن؛ زیارت آنان در حرمهاى پاکشان و یاد کردن ایشان از راه دور و نزدیک، موجب ایجاد محبّت مىشود. این همه ثواب که بر زیارت اهلبیت علیهمالسلام مترتب بوده و این همه به آن توصیه شده است، براى این است که با آنان «رابطه» پیدا شود. وقتى رابطه پیدا شد، «تشبّه» پدید مىآید و وقتى تشبّه پدیدار گشت، عشق و محبّت به حدّ عالى خود مىرسد.1
در خصوص گناهان، اگر بدون توبه باشد، در محبّت و انس به آنان خلل ایجاد خواهد کرد؛ زیرا آنان از عمل پلید متنفرند و اما اگر این گناهان با توبه باشد، از آن جا که اینها خود تبدیل به حسنه مىشود، زمینه را براى انس بیشتر فراهم خواهد کرد.
در ایجاد این محبّت، باید به خود آنان نیز متوسل شویم و هنگامى که در آلودگىها، تاریکىها، حجابها، رنگها و تعلقات گرفتاریم، با توسل به آن بزرگواران، از آنان بخواهیم که به فریادمان برسند و مجذوبمان کنند.
چون ز تنهایى تو نومیدى شوى
زیر سایه یار، خورشیدى شوى
روبجو یار خدایى را تو زود
چون چنان کردى، خدا یار تو بود2
زیر سایه یار، خورشیدى شوى
روبجو یار خدایى را تو زود
چون چنان کردى، خدا یار تو بود2
پىنوشت
1- ر.ک. محمدرضا کاشفى، آیین مهرورزى، ص 127-121.
2- مثنوى، دفتر 2، ص 23 و 22.