مترجم: مهرداد وحدتی
اصطلاح «صنعت فرهنگ» (به حالت مفرد) نخستین بار در یکی از فصول کتاب "دیالکتیک روشنگری" آدورنو و هورکهایمر ابداع شد، هنوز دربارهی نوع فعالیتهایی که قرار است زیر مجموعهی این اصطلاح قرار گیرند، تردیدهایی وجود دارد (مثلاً عکاسی، دانش رایانه به طور کلی، یا تولید کلیهی تجهیزات و وسایل مورد استفاده در تولید و پخش پیامها: فیلم و دوربینهای تلویزیون، گیرندههای رادیو و تلویزیون، دستگاههای عکاسی، انواع گرامافون، دستگاههای ضبط ویدیویی و امثال آنها؛ و حتی جهانگردی و تبلیغات). قدرت عوامل اقتصادی برحسب فعالیتِ لازم و سخت افزار و یا نرم افزاری که به کار گرفته میشود، بسیار متنوع است و روابط متقابل میان صنایع نیز از روشنی یکسانی برخوردار نیست.
به طور کلی، در صورتی میگویند یک صنعت فرهنگی وجود دارد، که کالاها و خدمات فرهنگی به صورت صنعتی یا تجاری تولید، بازتولید، انبار و یا توزیع شود؛ یعنی در مقیاسی وسیع و هماهنگ با راهبردی که بیشتر مبتنی بر ملاحظات اقتصادی است و نه براساس هیچ گونه علاقهای به توسعهی فرهنگی.
صنایع فرهنگی انواع متفاوتی دارند. مثلاً صنایعی که در آنها کالای تولید شده که هنوز هم در غالب موارد، کار یک صنعتگر است، با استفاده از ماشین و فرآیندهای صنعتی در مقیاسی وسیع تکثیر میشود. صفحات گرامافون، کتابها و نسخههای چاپی آثار هنری از این مقولهاند. علاوه بر این، علایم روزافزونی وجود دارد که همگی نشان دهندهی تغییری بنیادی در شرایط خلاقیت و آفرینشگری در این صنایع فرهنگی، مثلاً در مورد موسیقی، است. در دیگر انواع صنایع فرهنگی، بویژه رادیو و تلویزیون، و نیز در برخی از حوزههای موسیقی پاپ فرآیند عملی آفرینندگی از همان آغاز کار نیازمند تجهیزات و وسایل پیچیده است که موجب عدم توازن چشمگیر افزایش تولید میشود و ضرورت استفاده جمعی از این وسایل را پیش میآورد.
با توجه به پیشرفتهای فنی و اقتصادی و تأثیرات آنها بر روشهای تولید صنایع فرهنگی، مشکل اساسی بیش از پیش، عبارت است از مسئلهی مالکیت و کنترل وسایل تولید و مدارهای توزیع، گرایش به تمرکز و بین المللی شدن اکثر شرکتهای عرضه کننده، و تبعیت هنرمندان آفرینشگر از نیروهای بازار یا تقاضاهای مصرف کنندگان، که کم و بیش آشکارا بر آنها تحمیل میشود. آنچه هنوز محل بحث است این است که آیا برای به دست آوردن تصویری دقیق از نظام نیروهای مؤثر در صنایع فرهنگی نباید تناسب پیش انگاشته تئوریهای کلاسیک ارتباطات جای خود را به دیدگاهی شدیداً بیتناسب بدهد که نمایانگر نفوذ مسلط تولید کننده صنعتی پیام (یا صاحبان منافع حامی او) باشد؟ همان کسی که نهایتاً در انتخاب کانال، محتوی و حتی سلیقه مصرف کننده، به نفع کنترل اقتصادی یا ایدئولوژیک نظر خود را تحمیل میکند.
به همین علت است که میان کسانی که نسبت به صنایع فرهنگی بیاعتمادی اساسی و آشکار دارند و کسانی که به نظرشان صنایع فرهنگی کلید دموکراسی فرهنگی و اجرای مؤثر آن است، چالش شدیدی وجود دارد. گروه اول عقیده دارند که باید اثرات زیانبار ناشی از فراوانی محصولات و کسب بسیار سریع درآمد، در ارتباط با منطق بازار مورد تأکید قرار گیرد. آنچه مورد تأکید خاص این گروه قرار دارد، اولویتی است که به گونههای یکسان سازی شدهی (1) تولید براساس محتوای پیش پا افتاده، گذرا و کم مایه در کلیه موارد داده میشود و شیوهی بیانی کهنه و مبتذل بر آنها مسلط است. در رشتهی اطلاع رسانی نیز نتیجهی بمباران مداوم گزارشهای خبری آن است که شگرفترین حوادث زندگی واقعی، به سادگی تبدیل به نوعی سرگرمی محض میگردد و سرعتی که توسط تولیدکنندگان و توزیع کنندگان برای بازار کالاها و خدمات فرهنگی تعیین میشود، با حالت پرسشگرانه (2) به معارضه پرداخته، استفاده کنندگان را به صورت مصرف کنندگانی که نسبت به چیزهای نو حریصند، درمیآورد. همین مشکلات در مورد هنرمندان آفریننده و اجراکنندگان، بویژه در دنیای صفحات گرامافون و تلویزیون، وجود دارد. زیرا آنها حق واقعی خود را به دست نمیآورند و گاهی اوقات، استعدادهای متوسط ولی قابل قبول بر یک استعداد آفرینشگر و اصیل ترجیح داده میشود. این غیر از خطری است که برخی از صنایع فرهنگی برای اموال فکری به طور اعم ایجاد میکنند؛ و بالاخره درست مثل این است که در سطح بین المللی تقسیم کاری میان کشورهای تولیدکنندهی پیامها (کشورهای صنعتی) و کشورهای دریافت کننده و کشورهای کوچک یا در حال توسعه، که هیچ گونه حق اظهارنظر واقعی در این مورد ندارند، صورت گرفته است.
مدافعان صنایع فرهنگی در پاسخ به این انتقادات، بر عرضهی فراوان محصولات فرهنگی گران قیمت به صور بسیار متنوع، به طوری که مردم میتوانند به خاطر تماس با آثار فراوان، امکانات به مراتب بیشتری داشته باشند، و رسانههای گروهی که پیوسته مقادیر فراوانی اطلاعات فرهنگی و آگاهیهایی از اکثر مناطق عمدهی فرهنگی جهان را عرضه میدارند، تأکید میکنند. آنها به اصرار میگویند که برای اولین بار در تاریخ بشریت، میتوان تقریباً بلافاصله، از حوادث مهم سراسر جهان مطلع شد و بدین ترتیب آگاهی بیشتری از تنوع فرهنگی، اجتماعی - اقتصادی و ایدئولوژیک جهان به دست آورد. عدهای حتی اضافه میکنند که در اقتصاد بازار، این تولیدکنندگانند که سلیقهی مصرف کننده را تأیید میکنند نه برعکس؛ و هیچ گاه تحمیل یک موضوع یا خدمت فرهنگی بر مصرف کنندگان، برخلاف میل آنها امکان پذیر نگشته است. افزون بر این، به نظر کارشناسان دیگر، صنایع فرهنگی نه تنها موقعیت هنرمند را تهدید نمیکنند، بلکه باعث افزایش فراوان امکان تماس هنرمندان آفرینشگر و اجراکنندگان (روشنفکران به طور اعم) با مخاطبان خود شده، در مواقعی نیز که دولت صرف هزینه برای فرهنک را شدیداً کاهش میدهد، ضامن ممرّ درآمد اساسی برای آنها میگردند. و بالاخره بر روی این نکته تأکید میشود که اگر صنایع فرهنگی، بویژه کتاب و رادیو، با دقت و واقع بینانه مورد استفاده قرار گیرند، میتوانند وسیلهی مؤثری برای جهش فرهنگی کشورهای در حال توسعه باشند.
پینوشتها:
1. standardized form
2. questioning attitude
صنايع فرهنگي مانعي بر سر راه آيندهي فرهنگ، (1380) گردآوری یونسکو، ترجمه مهرداد وحدتي، تهران: مؤسسهي پژوهشي نگاه معاصر، چاپ دوم