و خدايي كه در اين نزديكي است

خانه اولين مدرسه كودك و والدين اولين معلمان اويند. چيزهايي كه كودكان از والدين خود مي آموزند، در تمام مراحل زندگي با آنان خواهد بود پس اگر به عنوان آموزگاران «ايمان» همواره اين تأثير شگفت را در نظر داشته باشيد، متوجه مسؤوليت بزرگ خود مي شويد.در اين زمينه، پرسشهايي كه كودكان درباره خدا مي پرسند، با وجود سادگي، بسيار زيبا و لطيف هستند. شما به عنوان پدر يا مادر چگونه به سؤالهايي كه كودكتان از شما مي پرسد، پاسخ مي دهيد؟ آيا از كنار آنها مي گذريد؟ يا پاسخ آنان را به بعد موكول مي كنيد؟ يا از سر مسؤوليت پذيري، پاسخهايي از سر ناچاري به او مي دهيد كه با شرايط سني و ذهني كودكتان تناسبي ندارند؟
پنجشنبه، 23 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
و خدايي كه در اين نزديكي است
و خدايي كه در اين نزديكي است
و خدايي كه در اين نزديكي است
نويسنده:اعظم طيراني
منبع: روزنامه قدس
خانه اولين مدرسه كودك و والدين اولين معلمان اويند. چيزهايي كه كودكان از والدين خود مي آموزند، در تمام مراحل زندگي با آنان خواهد بود پس اگر به عنوان آموزگاران «ايمان» همواره اين تأثير شگفت را در نظر داشته باشيد، متوجه مسؤوليت بزرگ خود مي شويد.در اين زمينه، پرسشهايي كه كودكان درباره خدا مي پرسند، با وجود سادگي، بسيار زيبا و لطيف هستند. شما به عنوان پدر يا مادر چگونه به سؤالهايي كه كودكتان از شما مي پرسد، پاسخ مي دهيد؟ آيا از كنار آنها مي گذريد؟ يا پاسخ آنان را به بعد موكول مي كنيد؟ يا از سر مسؤوليت پذيري، پاسخهايي از سر ناچاري به او مي دهيد كه با شرايط سني و ذهني كودكتان تناسبي ندارند؟
ناگفته نماند كه پرسش درباره خدا، يكي از دغدغه هاي بشر از سنين كودكي تا بزرگسالي است و پاسخ به آن نه تنها يك ضرورت است، بلكه نقش مؤثري در رشد شخصيت و رفتار فردي و اجتماعي افراد دارد.صحبت درباره خدا و عظمت و جلالش، به انسان احساس آرامش و امنيت مي دهد و به ما يادآوري مي كند كه تنها اوست كه جاويد است و بقيه همه فاني اند.به گفته كارشناسان بذر «ايمان» در سالهاي اوليه زندگي فرد كاشته مي شود، گر چه هر كودكي شخصيت ويژه اي دارد و راه خاص خودش را به سوي رشد مي پيمايد، اما الگوهاي مشتركي نيز در زمينه هاي گوناگون از جمله رشد ايمان، با كودكان ديگر دارد. اين خصوصيات و ويژگيهاي مشترك تا پنج سالگي در مورد تمامي كودكان صدق مي كند.

درك كودكان و نوجوانان از مفهوم خدا

مسلم گريواني، دانش پژوه رشته كلام و فلسفه در اين باره مي گويد: درك كودكان 3 تا 6 ساله از خدا محدود است. به همين دليل كودك تا 6 سالگي تصوري انساني از خدا دارد.به گفته وي، طبق يك نظرسنجي علمي، كودكان در اين سن و سال درباره اين كه خدا چيست يا چه شكلي است و كجاست؟ درك درستي ندارند. به طوري كه بسياري از كودكان ادعا كردند؛ خدا را مي توان ديد، ولي كساني كه ديدن خدا را رد كردند، دليل خود را دوري خود از او و اينكه خدا در آسمانهاست، مي دانستند. وقتي از آنها پرسيده شد: «آيا خدا را با يك دوربين قوي مي توان ديد؟» بيش از نيمي از كودكان شركت كننده در آزمون پاسخ مثبت دادند و 90 درصد آنان گفتند خداوند در همه جا حضور دارد.

كودكان 6 تا 9 ساله از خدا چه تصوري دارند؟

به گفته همين مدرس مسايل مذهبي، تصور خردسالان 7 تا 9 ساله از خداوند بسيار خام، مادي و شبيه به يك انسان است. آنان معتقدند وي با صدايي شبيه به ما سخن مي گويد، در بهشتي سكونت دارد كه در آسمانها قرار دارد، به صورت يك انسان به زمين آمده تا به مشكلات ما رسيدگي كند. اما كودكان 9 ساله تصورشان از خداوند بيشتر به انساني فوق العاده مي ماند كه برخوردار از قدرتي سحرآميز است. او هم با صدايي همانند ما سخن مي گويد.
گريواني در ادامه افزود: در مجموع، كودكان در سنين 6 تا 9 سالگي مي كوشند تا خدا را متفاوت از انسان بيان كنند. همچنين برخي از آنان خدا را موجودي نامريي و به صورت شعله آتش يا نور تصور مي كنند، ولي هنوز اعتقاد به ديده شدن خدا در اذهان آنان وجود دارد.
از سوي ديگر، در پژوهشي كه چند سال پيش توسط دكتر عزت ا... نادري و دكتر مريم سيف نراقي، استادان دانشگاه در همين زمينه انجام گرفته، مشخص شده است، درصد پاسخهاي نمي دانم يا بدون واكنش كودكان 6 تا 9 سال نسبت به كودكان 3 تا 6 سال كمتر است. اما پاسخهاي اين مقطع سني نيز ناتواني آنان را در درك مفهوم انتزاعي نظير «خدا» روشن مي كند و به عبارتي مادي بودن تصور آنان را از پروردگار مي رساند، به طوري كه 87 درصد از كودكان اين مقطع سني به سؤال «آيا خدا همه جا هست؟» پاسخ مثبت دادند و 54 درصدشان به سؤال «آيا خدا در جاهاي خاص نيز هست؟» پاسخ منفي دادند.

تصور كودكان 9 تا 13 سال از پروردگار

گريواني معتقد است: پاسخ كودكان در اين مقطع سني از نظر كمي و كيفي نشان دهنده توانمندي ذهني و عبور آنان از تصوير فوق انساني به تصوير فوق طبيعي درباره خدا است؛ زيرا كودكان در اين دوره زندگي معتقدند خدا در همه جا - حتي در جاهاي خاصي كه گروه سني پايين تر منكر آن بودند- وجود دارد و مي گويند خدا با چشم مسلح نيز ديده نمي شود. اما تعداد كمي از آنان همچنان خدا را به چيزهايي از قبيل نور، ابر، فرشته و... تشبيه مي كنند، ولي در مجموع اين كودكان خدا را آفريننده جهان مي دانند و به برخي از صفات برجسته اش مثل، دانا، توانا، قادر، بينا، شنوا و آگاه به تمام امور، اشاره مي كنند.
بررسيهاي انجام شده توسط نادري و سيف نراقي نيز مؤيد همين نظر است؛ زيرا پاسخهاي كودكان 9 تا 13 سال از نظر كمي و كيفي نسبت به مقاطع سني پايين تر متفاوت است؛ به طوري كه 68 درصد آنان به آفريننده بودن، خالق بودن و ديگر صفات برجسته و خاص خداوند اشاره داشته اند و اكثريتشان به اينكه خداوند در همه جا هست، حتي در جاهاي خاص معتقد بوده اند.

والدين و كنجكاوي كودكان

به گفته گريواني، كودكان بيش از هر چيز درباره مكان و جاي خداوند كنجكاو هستند و اگر در پاسخ آنان بگوييم: «خدا در همه جا هست» ممكن است براي خود پدر و مادر هم مشكل باشد كه به او بفهماند چگونه خدا در همه جا هست. به هر روي شما مي توانيد به او بگوييد: «خدا آنقدر به ما نزديك است كه ما قادر به ديدنش نيستيم» و براي نشان دادن اين مسأله به او، دستتان را رو به روي او قرار دهيد و به او بگوييد، به دستتان نگاه كند! سپس دست خود را كم كم به صورت او نزديك كنيد تا اينكه جلوي چشمانش را بگيرد و بگويد: «من كه چيزي نمي بينم». آن گاه دست خود را برداشته و از او بپرسيد: «چرا دستتان را نديد؟» به طور حتم او در پاسخ به شما مي گويد: «وقتي دستتان دور بود آن را مي ديدم، ولي وقتي نزديك كرديد، ديگر نديدم» اينجاست كه مي توانيد به او بگوييد: «چون خداوند هم خيلي به ما نزديك است، نمي توانيم او را ببينيم.»
همچنين مي توانيد در پاسخ به اين سؤال مثالي بياوريد و بگوييد: «جريان برق و عبور آن از سيم را نمي توان ديد، ولي از آثارش كه روشن شدن لامپ يا گرم شدن وسيله برقي است، به وجود برق پي مي بريم. پس اگر ما خدا را با چشم نمي بينيم، اما از نعمتهاي زيادي كه براي ما آفريده است پي به وجودش مي بريم». نيروي آهن ربا هم مي تواند مثال مناسب ديگري باشد؛ زيرا اين نيرو نيز قابل مشاهده نيست، ولي از اثرش كه جذب براده هاي آهن است، به وجود اين نيرو مي توانيم پي ببريم.

او خالق زيبايي هاست

همين كارشناس، روشهاي ديگري را هم براي آشنايي كودك با خدا مطرح مي كند، به اين ترتيب كه فهرستي از پديده هايي را كه كودكتان با آنها مواجه است، تهيه كنيد. البته اين كار بايد با توجه به سن كودك انجام شود؛ مثلاً براي كودك 3 يا4 ساله مي توان گفت «پروردگار، خنده ها، گريه ها، دعاها، حرفها، آوازها و نفسهاي ما را مي شنود، در ضمن مي تواند درياها، كوه ها، پرنده ها، خانه ها، آسمان و زمين را هم ببيند؛ يعني به او بگوييم كه توانايي خدا، او را از همه موجودات برتر مي كند و او خالق همه چيز و همه كس است. پس آگاهي، توانايي، قدرت و علم خدا بسيار خوب است، به همين دليل در هر جا و هر حالي كه باشيم، خدا ما را مي بيند و به ما كمك مي كند، پس بهترين دوست و نگهدار ما كسي است كه ما و همه چيز را خلق كرده است.»
وي در ادامه به يكي از روايات اشاره مي كند و مي گويد: در روايتي «فردي پسر 5 ساله خود را نزد امام جعفر صادق(ع) برد و گفت: «اين بچه مرا كلافه كرده و دائم از من مي پرسد كه خدا را به من نشان بده !و من هنوز نتوانسته ام پاسخ او را بدهم.»
امام صادق(ع) فرمودند: «اين كار تو نيست!» سپس بدون اين كه كودك متوجه شود، دستور دادند مقداري قند را در آب حل كرده و بياورند.
وقتي آب قند آماده شد، «امام رو به كودك فرمودند: پسرم بنوش!
آن گاه از او سؤال كردند: «چه مزه اي مي دهد؟»
كودك گفت: «شيرين است.»
ايشان سؤال كردند: «چرا شيرين است؟»
كودك گفت: «حتماً ماده شيريني داخل آن است.»
امام(ع) از كودك خواستندآن ماده را نشان دهد. كودك گفت: «ديده نمي شود.»
امام سؤال كردند: «پس از كجا متوجه شدي كه شيرين است؟»
كودك پاسخ داد: « از مزه اش فهميدم كه چيز شيريني در آب حل شده و موجب شيريني آن گرديده است.»
امام صادق(ع) او را تحسين كردند و فرمودند: «خدا هم در اين عالم حضور دارد و همان لذتهايي كه از مشاهده كوه، دشت، طبيعت، خوراكي ها و نوشيدني ها و... مي بري، نشان دهنده حضور خالق اين زيبايي ها يعني خداست كه با چشم نمي توان ديد، ولي حضورش را مي توان درك كرد.»

حضور خداوند در بازيهاي كودكانه

همچنين روش مناسب ديگري كه مي توان با آن كودك را با خدا آشنا كرد، خواندن داستانهاي كتاب آسماني براي اوست تا بتواند اساس اين داستانها را در زندگي روزمره اش به كار گيرد، بخصوص اين روش در بازي بسيار مؤثر است. براي نمونه اگر هدف كلي يك بازي انتقال دانسته هاي ديني باشد، كودكان به طور نمايشي با پيامبران، امامان و ديگر معصومين ارتباط برقرار مي كنند و همراه آنان به دعوت خداي خويش لبيك مي گويند. در اين روش داستان و بازي و كودكان يك مجموعه را تشكيل مي دهند و عنصر اصلي آموزش و شناخت خدا را تكميل مي كنند. از همين رو اين بازيهاي كودكان تجسم بخشي از دنياي درون آنان مي شود و عادات، روحيات و طرز تفكر آنان را رقم مي زند.همچنين بررسي ها نشان مي دهد تدوين برنامه ها و بازيها با مضامين ديني و ارزشي اين مفاهيم را به كودكان انتقال مي دهد. نمونه چنين تلاشي سالها پيش از اين، با طراحي كارتهاي بازي كه مضمون آنها مفاهيم قرآني بود، انجام شده است. ولي امروزه يكي از بهترين ابزارها براي رسيدن به اين هدف، استفاده از رايانه و بازي هاي رايانه اي است، زيرا كودكان براساس علاقه اي كه دارند به دنيا مي نگرند، پس ما نيز از همين طريق مي توانيم مفاهيم اساسي زندگي را به آنان آموزش دهيم.




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.