نویسنده : مجتبی لطفعلی نیا
منبع:راسخون
منبع:راسخون
باسمه تعالی
در سال 1359 جنگ ایران و عراق آغاز شد .در کشاکش این جنگ، نسلی در حال ظهور بود که درگیر بسیاری از کمبودها و معضلات و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بود .از یکسو کمبودهای ناشی از جنگ بر زندگی آنها سایه افکنده بود و از سوی دیگر فرصتی نبود تا بتوانند علایق و استعدادهای خود را به عرصه ظهور برسانند .این نسل در حالی مراحل رشد خود را سپری می نمود که خبری از امکانات تحصیلی و رفاهی نبود .رفته رفته به دوران نوجوانی نزدیک شدند .در آن دوران فقر تکنولوژی منجر به حضور پررنگ آنها در خیابان ها می شد. با مشقت های فراوان و با توجه به اینکه حجم انبوهی از این نسل در حال گذار به دوران جوانی بود ، اقدام به تحصیل نمودند و مراحل علمی را گام به گام پشت سر گذاشتند .حال مدرک تحصیلی را گرفتند و راهی سربازی شدند .بعد از برگشت به فکر تشکیل زندگی افتادند ، اما نبود اشتغال این سنت حسنه را به تعویق انداخت .با هزار سختی و مشقت زمینه ای برای اشتغال خود فراهم کردند ، اما مشکل آنجا بود که غالبا این مشاغل هیچ ارتباطی با تحصیلات آنها نداشتند و با تمام این اوصاف آنچه که در طی این سال ها اندوخته بودند در محیط کار خود اجرایی کردند .مدتی پس از دریافت اندک مبلغی ،رفته رفته به فکر ازدواج افتادند .حال وارد چالش اصلی شدند ؛ انتظارات فراوان و کمبود امکانات .تورم آن قدر چشم گیر بود که دیگر نفسی برای آنها باقی نگذاشت .در نتیجه این شرایط بود که عده ای تاب مقاومت خود را از دست دادند و در همان ابتدای تشکیل زندگی ، پا پس کشیدند و عده ای دیگر که سختی ها را ملکه ذهن خود کرده بودند با شرایط، کنار آمدن و راه خود را ادامه دادند .اما دسته سومی هم وجود داشت که علی رغم اینکه چند سالی زندگی زناشویی را ادامه داده بودند ، به دلایل بسیاری اعم از تفاوت دیدگاه،فشار خانواده ها ، فقر مالی ، بیکاری و مشکلات عصبی و انتظارات فراوان عطای این زندگی را به لقایش بخشیدند و از ادامه آن منصرف شدند .اینگونه شد که آمار طلاق به صورت چشم گیری افزایش یافت .
اما اگر بخواهیم اصلی ترین مشکل این نسل را بازگو کنیم ،عدالت اجتماعی گم شده حقیقی این نسل است. حضرت علی(ع) می فرمایند:«عدالت یعنی قرار گرفتن هر چیز در جای شایسته خود».( نهج البلاغه، حکمت 437) به راستی تصور کنید اگر هر شخص با هر تخصص در جایگاه خود قرار می گرفت چه انقلابی در عرصه کار و فعالیت به وجود می آمد .دیگر کسی از سر بی میلی به کار نمی رفت و چون علاقه مضاعف به فعالیت خود داشت هر روز به فکر پیشرفت و دستیابی به گام های ترقی و بالندگی بود .
در دید نگارنده درخواست دهه شصتی ها در سه محور خلاصه می شود :
1. تغییر باورها :
از امام علی (ع) پرسیدند که عدالت بهتر است یا بخشش؟ ایشان فرمودند: از این دو، عدالت بهتر است. زیرا موجب نظام مند شدن کارها می شود، ولی بخشش کارها را از نظام مندی خود خارج می کند .این فرمایش مولای متقیان می تواند این پیام را داشته باشد که همیشه بخشش روا نیست .چرا که شاید بخشش در مفهوم عدالت اجتماعی محدود به زمان می شود .یعنی گاها ممکن است مشکلات افراد بصورت مقطعی حل شود ؛اما با برقراری زمینه های فعالیت و خلاقیت، نه تنها می توان مشکل پیش رو را حل نمود بلکه می توان ترسیمی از آینده برای تک تک افراد قائل شد و این همان تحقق فرمایش حضرت علی (ع) مبتنی بر تغییر دیروز خود نسبت به امروز است .چرا که شخص هدفدار و انگیزه مدار می شود .
2. از میان رفتن فردیت و منیت و گسترش روح جمع گرایی :
در تعالیم دینی و نگرش اسلامی فردگرایی امری مذموم ومورد سرزنش است .اگر چه استعدادها و توانایی های هر شخص گاها در امور فردی تبلور پیدا می کند واین امر سبب برجستگی اشخاص در نظام اجتماعی می باشد اما این فرآیند باید در خدمت جمعیت و گروه های اجتماعی قرار گیرد .چرا که به دنبال فردگرایی، منیت و منفعت گرایی بروز می کند و این امر منجر به نگاه ابزاری به سایر افراد اجتماع می شود .حال باید گفت اگر در جامعه هر شخص به دنبال منافع خود باشد آیا می توان عدالتی از جنس اجتماع را در آن جامعه جویا شد ؟ در پاسخ به این سوال ذکر روایتی از پیامبر اکرم (ص) شنیدنی است ؛ ایشان می فرمایند :«مشكلات ناشي از كار جمعي كه مورد پسند شما نيست، بهتر است از آنچه كه در كار انفرادي ميپسنديد. چرا كه در كار جمعي رحمت است و در كار انفرادي عذاب» ( محقق ملا احمد اردبيلي، مجمع الفائدة و البرهان، انتشارات جامعه مدرسين، قم، 1403ق.، ج 3، ص 13)
3. توازن :
توازن یعنی هر چیزی که اجتماع لازم دارد، باید به اندازه کافی موجود باشد و امکانات باید به نحو صحیح در جامعه تقسیم گردد.( به بیان دیگر ایجاد یک نظام عادلانه برای توزیع درآمد و رفاه) در نتیجه توازن است که شکاف طبقاتی نابود گشته و توزیع عادلانه نقش ها در جامعه شکل می گیرد .توازن نوید پیشرفت چرخه نظام تولیدی است که به دنبال آن نوعی تعادل در چرخه عرضه و تقاضا بوجود خواهد آمد .در یک بیان کلی می توان گفت تعادل نظام اجتماعی در گرو توازن است .در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت نسل دهه شصتی ها ، نسلی راضی ،قانع و خلاق هستند که با شرایطی دشوار قدم به میدان کوشش گذاشته اند و با هموارسازی بستر مناسب جهت بروز فعالیت و خلاقیت برای آنها می توان آینده روشنی برای کشور ترسیم نمود.
در سال 1359 جنگ ایران و عراق آغاز شد .در کشاکش این جنگ، نسلی در حال ظهور بود که درگیر بسیاری از کمبودها و معضلات و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بود .از یکسو کمبودهای ناشی از جنگ بر زندگی آنها سایه افکنده بود و از سوی دیگر فرصتی نبود تا بتوانند علایق و استعدادهای خود را به عرصه ظهور برسانند .این نسل در حالی مراحل رشد خود را سپری می نمود که خبری از امکانات تحصیلی و رفاهی نبود .رفته رفته به دوران نوجوانی نزدیک شدند .در آن دوران فقر تکنولوژی منجر به حضور پررنگ آنها در خیابان ها می شد. با مشقت های فراوان و با توجه به اینکه حجم انبوهی از این نسل در حال گذار به دوران جوانی بود ، اقدام به تحصیل نمودند و مراحل علمی را گام به گام پشت سر گذاشتند .حال مدرک تحصیلی را گرفتند و راهی سربازی شدند .بعد از برگشت به فکر تشکیل زندگی افتادند ، اما نبود اشتغال این سنت حسنه را به تعویق انداخت .با هزار سختی و مشقت زمینه ای برای اشتغال خود فراهم کردند ، اما مشکل آنجا بود که غالبا این مشاغل هیچ ارتباطی با تحصیلات آنها نداشتند و با تمام این اوصاف آنچه که در طی این سال ها اندوخته بودند در محیط کار خود اجرایی کردند .مدتی پس از دریافت اندک مبلغی ،رفته رفته به فکر ازدواج افتادند .حال وارد چالش اصلی شدند ؛ انتظارات فراوان و کمبود امکانات .تورم آن قدر چشم گیر بود که دیگر نفسی برای آنها باقی نگذاشت .در نتیجه این شرایط بود که عده ای تاب مقاومت خود را از دست دادند و در همان ابتدای تشکیل زندگی ، پا پس کشیدند و عده ای دیگر که سختی ها را ملکه ذهن خود کرده بودند با شرایط، کنار آمدن و راه خود را ادامه دادند .اما دسته سومی هم وجود داشت که علی رغم اینکه چند سالی زندگی زناشویی را ادامه داده بودند ، به دلایل بسیاری اعم از تفاوت دیدگاه،فشار خانواده ها ، فقر مالی ، بیکاری و مشکلات عصبی و انتظارات فراوان عطای این زندگی را به لقایش بخشیدند و از ادامه آن منصرف شدند .اینگونه شد که آمار طلاق به صورت چشم گیری افزایش یافت .
اما اگر بخواهیم اصلی ترین مشکل این نسل را بازگو کنیم ،عدالت اجتماعی گم شده حقیقی این نسل است. حضرت علی(ع) می فرمایند:«عدالت یعنی قرار گرفتن هر چیز در جای شایسته خود».( نهج البلاغه، حکمت 437) به راستی تصور کنید اگر هر شخص با هر تخصص در جایگاه خود قرار می گرفت چه انقلابی در عرصه کار و فعالیت به وجود می آمد .دیگر کسی از سر بی میلی به کار نمی رفت و چون علاقه مضاعف به فعالیت خود داشت هر روز به فکر پیشرفت و دستیابی به گام های ترقی و بالندگی بود .
در دید نگارنده درخواست دهه شصتی ها در سه محور خلاصه می شود :
1. تغییر باورها :
از امام علی (ع) پرسیدند که عدالت بهتر است یا بخشش؟ ایشان فرمودند: از این دو، عدالت بهتر است. زیرا موجب نظام مند شدن کارها می شود، ولی بخشش کارها را از نظام مندی خود خارج می کند .این فرمایش مولای متقیان می تواند این پیام را داشته باشد که همیشه بخشش روا نیست .چرا که شاید بخشش در مفهوم عدالت اجتماعی محدود به زمان می شود .یعنی گاها ممکن است مشکلات افراد بصورت مقطعی حل شود ؛اما با برقراری زمینه های فعالیت و خلاقیت، نه تنها می توان مشکل پیش رو را حل نمود بلکه می توان ترسیمی از آینده برای تک تک افراد قائل شد و این همان تحقق فرمایش حضرت علی (ع) مبتنی بر تغییر دیروز خود نسبت به امروز است .چرا که شخص هدفدار و انگیزه مدار می شود .
2. از میان رفتن فردیت و منیت و گسترش روح جمع گرایی :
در تعالیم دینی و نگرش اسلامی فردگرایی امری مذموم ومورد سرزنش است .اگر چه استعدادها و توانایی های هر شخص گاها در امور فردی تبلور پیدا می کند واین امر سبب برجستگی اشخاص در نظام اجتماعی می باشد اما این فرآیند باید در خدمت جمعیت و گروه های اجتماعی قرار گیرد .چرا که به دنبال فردگرایی، منیت و منفعت گرایی بروز می کند و این امر منجر به نگاه ابزاری به سایر افراد اجتماع می شود .حال باید گفت اگر در جامعه هر شخص به دنبال منافع خود باشد آیا می توان عدالتی از جنس اجتماع را در آن جامعه جویا شد ؟ در پاسخ به این سوال ذکر روایتی از پیامبر اکرم (ص) شنیدنی است ؛ ایشان می فرمایند :«مشكلات ناشي از كار جمعي كه مورد پسند شما نيست، بهتر است از آنچه كه در كار انفرادي ميپسنديد. چرا كه در كار جمعي رحمت است و در كار انفرادي عذاب» ( محقق ملا احمد اردبيلي، مجمع الفائدة و البرهان، انتشارات جامعه مدرسين، قم، 1403ق.، ج 3، ص 13)
3. توازن :
توازن یعنی هر چیزی که اجتماع لازم دارد، باید به اندازه کافی موجود باشد و امکانات باید به نحو صحیح در جامعه تقسیم گردد.( به بیان دیگر ایجاد یک نظام عادلانه برای توزیع درآمد و رفاه) در نتیجه توازن است که شکاف طبقاتی نابود گشته و توزیع عادلانه نقش ها در جامعه شکل می گیرد .توازن نوید پیشرفت چرخه نظام تولیدی است که به دنبال آن نوعی تعادل در چرخه عرضه و تقاضا بوجود خواهد آمد .در یک بیان کلی می توان گفت تعادل نظام اجتماعی در گرو توازن است .در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت نسل دهه شصتی ها ، نسلی راضی ،قانع و خلاق هستند که با شرایطی دشوار قدم به میدان کوشش گذاشته اند و با هموارسازی بستر مناسب جهت بروز فعالیت و خلاقیت برای آنها می توان آینده روشنی برای کشور ترسیم نمود.
/ج