شرايط و علايم (تعريف و تفاوت)
منبع: تنهاراه
السلام عليک أيُهَا العَلَمُ المَنصُوب ...
در ميان مباحثي که به قيام و ظهور برميگردد، بحث شرايط و علايم ظهور براي مردمان زمان غيبت، جايگاه خاصي دارد. با توجه به ميل فطري عدالتخواهي در آدميان، مردم از همان صدر اسلام نسبت به وجود مقدّس مصلح کل حسّاسيّت ويژه پيدا کرده سخن از بزرگمردي گفتهاند که با ظهورش دامن ظلم برچيده ميشود و زمين روي آرامش به خود ميبيند. اکنون جاي اين سؤال است که آيا تحقّق انقلاب جهاني امام مهدي (عليه السلام) مشروط به شرايط خاصّي است؟ آيا براي پيدايش آن نشانه و علامتي وجود دارد؟ به راستي با توجّه به مخفي بودن زمان ظهور و وجود مخالفان و سودجويان، آيا مردم دچار حيرت و سرگرداني نميشوند؟
اينجاست که بحث شرايط و علايم ظهور جايگاه ويژهاي پيدا کرده و توجّه مردم را به خود جلب ميکند. مردمي که نه روي امام خود را ديده و نه صداي ايشان را شنيدهاند و تنها بر اساس عقل و روايات موجود، حضور و ظهور ايشان را باور دارند. پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) در حديثي در وصف مردمان آخرالزمان، ميفرمايند:
«يا علي! وَ اعلَمُ أَنَّ أَعجَبَ النّاسِ إِيماناً وَ أعظَمَهُم يَقيناً قومٌ يَکونُ فِي آخِرِ الزَّمانِ لَم يَلحَقُوا النَّبي وَ حَجَبَ عَنهُمُ الحُجَّةُ فآمَنوا بِسَوادٍ عَلی بياضٍ»؛1 «اي علي بدان که شگفتانگيزترين مردم از جهت ايمان و عظيمترين آنها از جهت يقين، مردمي هستند که در آخرالزمان خواهند بود، پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) را نديده و امام نيز از آنها محجوب است ولي به سياهي که بر سفيدي قرار گرفته (از روي احاديث و نوشتهها) ايمان دارند.»
تعاريف
شرايط: شرايط به اموري گفته ميشود که تحقّق ظهور، وابسته به وجود آنهاست و تا آنها محقّق نشوند ظهوري در کار نخواهد بود.
علايم: علامت به معني نشانه است و مراد از آن پيدايش پديدهاي است که با مقصود و مطلوب مرتبط بوده و آدمي را به سوي آن راهنمايي ميکند. به عبارت ديگر مراد از علايم ظهور، آن دسته از حوادثي است که بر اساس پيشبيني پيشوايان معصوم، قبل و يا در آستانهي ظهور واقع خواهد شد و تحقّق هرکدام نويد نزديک شدن قيام حضرت (عليه السلام) را ميدهد.
تفاوت علايم و شرايط
1- علايم فقط جنبهي کاشفيت دارند، يعني تحقّق آنها کاشف اين واقعيت است که ظهور نزديک شده است ولي شرايط محقّقِ ظهور هستند، يعني تا آنها نباشند ظهور محقّق نخواهد شد.
2- علايم لازم نيست در يک زمان جمع باشند و ميتوانند يکي پس از ديگري تحقّق يابند، ولي شرايط بايد در يک زمان جمع باشند تا پديدهي ظهور، تحقّق عيني يابد.
3- علايم به طور پراکنده و بدون ارتباط با يکديگر ميتوانند بروز کنند ولي شرايط به يکديگر مرتبطاند.
4- علايم از بين رفتني است ولي شرايط پايدار و باقي است.
5- علايم قابل شناخت بوده و معمولاً به وجود آن ميتوان پي برد ولي تحقّق بعضي شرايط چندان قابل شناخت نيست و نميتوان به وجود آن آگاهي حتمي و کامل داشت.
شرايط ظهور
با توجه به اينکه عالم هستي، عالم اسباب و مسبّبات است و با نگاهي به موجودات پيرامون خود به خوبي درمييابيم که تحقّق هر پديده مشروط به شرايطي است. مثلاً براي آن که بذر گندم به خوشهي پربار گندم تبديل شود نياز به شرايطي دارد مانند وجود نور خورشيد، آب کافي، زمين مناسب و کشاورزي دانا. در کنار اين شرايط بايد موانع رشد مانند آفات نيز از بين برود.
انقلاب جهاني بزرگ منجي عالم بشريّت نيز داراي شرايطي است که با تحقّق آنها، ظهور آن بزرگ مرد امکانپذير خواهد بود. صاحبان انديشه و فکر با تأمل در پديدهي انقلاب و با توجّه به بيانات بزرگان دين، چهار شرط را براي انقلاب جهاني امام مهدي (عليه السلام) ذکر کردهاند.
الف) قانون جامع
هر جنبش و خيزشي که براي درهم شکستن وضع موجود جامعه و برقراري وضع مطلوب، به وجود ميآيد نياز به دوگونه طرح و برنامه دارد:
1- قانوني مناسب و کامل براي حرکت رو به رشد جامعه و تحقّق آرمانها و ارزشها و رسيدن به وضعيت مطلوب.
2- برنامهاي جامع براي مبارزه با ناهنجاريهاي موجود.
قيام جهاني حضرت بقية الله (عليه السلام) نيز داراي چنين شرايطي است. خداوند بزرگ و مهربان، با علم و حکمت و قدرت بينهايت خود و با آشنايي کامل از حالات و روحيات برترين مخلوق خود يعني انسانها، برنامهاي جامع و مناسب تدوين نموده تحت عنوان، دين اسلام و کتاب قرآن. اين برنامه که با توجّه به تمام ابعاد وجود آدمي تهيه شده و در اختيار خاتم الأنبياء(صلي الله عليه و آله وسلم) قرار گرفته بود توسّط خاتم الأوصياء امام مهدي (عليه السلام) اجرا ميشود.
پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم) ميفرمايند:
«سُنَّتُهُ سُنَّتي يُقيمُ النّاسَ عَلی مِلَّتي و شَريعتي و يَدعُوهُم إلی کتاب رَبّي عزَّوَجَلّ»؛2 «سنّت او، سنّت من است. مردم را به دين و آيين من به پا خواهد داشت و آنان را به کتاب پروردگارم دعوت ميکند.»
امام باقر (عليه السلام) نيز در اينباره ميفرمايند:
«يَعمَلُ بِکِتابِ اللهِ، لايَری نَکرهُ الاّ أنکَرَه»؛3 «بر اساس کتاب خدا (قرآن) عمل خواهد کرد و هيچ زشتياي نميبيند، مگر اينکه آن را انکار ميکند.»
ب) رهبري
شرط ديگري که براي يک حرکت اصلاحي و سازنده مورد نياز است، وجود رهبر و پيشوايي آگاه و توانمند و دلسوز است تا با آشنايي کاملي که از برنامه و هدف و زمينهها و موانع دارد، با مديريتي صحيح و قاطع، حرکت اصلاحي را به درستي هدايت کرده و به سرانجام مطلوب برساند. از جمله ويژگيهايي که قرآن کريم براي يک رهبر ترسيم ميکند، علم و آگاهي و توانايي و قدرت است. آنجا که وقتي خداوند طالوت را براي آنان برگزيد و آنان اشکال کردند، پيامبرشان در جواب آنان چنين ميفرمايد:
«قالَ إنَّ اللهَ اصطَفيهُ عَلَيکُم وَ زادَهُ بَسطَةً فِي العِلمِ وَ الجِسم»؛4 «گفت: خداوند او را بر شما برگزيد و او را در علم و قدرت جسم وسعت بخشيد.»
قيام بزرگ امام مهدي (عليه السلام) داراي اين شرط هست. زيرا رهبر اين حرکت عظيم و جنبش بزرگ جهاني، شخصيتي است که در دامان امامت پرورش يافته و به سرچشمهي وحي متصل است و به قرآن و معارف ديني احاطهي کامل دارد، ميراثدار علوم انبياي گذشته بوده و مورد تأييد الهي است.
پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم) فرمودند:
«آگاه باشيد که مهدي (عليه السلام) وارث تمام علوم است و بر تمام دانشها احاطه دارد.»5
ج) ياران
يکي از شرايط مهم براي پيروزي و به ثمر نشستن يک خيزش و انقلاب، وجود ياران و فدائيان جان بر کفي است که با برنامه و اهداف قيام آشنا و به آنها اعتقاد داشته باشند، و براي به فعليت رساندن آنها آمادهي هر گونه تلاش و جانفشاني بوده و با تمام وجود به ياري رهبرشان همّت گمارند و در اين راه از هيچ کوششي دريغ نورزند. روشن است که بدون يار و ياور نبايد منتظر حرکت و اقدامي بود. هرچند برنامه و رهبر آماده باشد.
حضرت عيسي (عليه السلام) براي پيشبرد دين و اهداف مقدّس الهي خود که همان دعوت به سوي خدا و حرکت به سوي او بود، سخن ياري سر داد که:
«مَن أنصاري إلی اللهِ قالَ الحَواريونَ نَحنُ أنصارُ اللهِ»؛6 «کيست ياور من به سوي خدا گردد؟ حواريون گفتند: ما ياوران خداييم».
از طرفي مگر ميتوان داستان صلح امام حسن (عليه السلام) را که به خاطر جدايي ياوران از ايشان، بر آن بزرگوار تحميل شد، فراموش کرد؟
يکي از اصحاب امام صادق (عليه السلام) به ايشان عرض کرد: فدايتان گردم، به خدا قسم من، شما و هر کس دوستدار شماست را دوست دارم. اي سرورم چه قدر شيعيان شما زياد است. امام فرمودند: «آنان چند نفرند؟» گفت: بسيار زياد. امام فرمودند: «ميتواني آنان را بشماري؟» گفت: تعدادشان بيشتر از اينهاست. امام فرمودند:
«أما لَو کَمُلَتِ العِدَّةُ المَوصُوفَةُ ثَلاثُمِائةٍ وَ بِضعَةَ عَشَرَ کانَ الّذِي تُرِيدُونَ»؛ «آگاه باش هرگاه آن تعداد وصف شده، سيصد و ده نفر و اندي کامل شود، آنگاه، آنچه شما ميخواهيد، خواهد شد.»7
بنابراين با نگاهي گذرا به تاريخ به خوبي ميتوان نقش و جايگاه ياوران را در حرکتها و خيزشها دريافت، به راستي چرا غيبت به وجود آمد؟ اگر مردم دست از ياري اهلبيت(عليهم السلام) بر نميداشتند و آنها را تنها نميگذاشتند آيا ما از فيض امام بيبهره ميمانديم؟
با توجّه به روايات اين نکته روشن ميشود که همانگونه که عدم همراهي غيبتساز است، همراهي و ياوري، ظهور آفرين خواهد بود. امام مهدي (عليه السلام) براي قيام خود ياور ميخواهند، همراهاني فداکار و جان برکف، درد آشنا و ايثارگر، ياوراني که تاب و تحمّل سختيها را دارند و تحت هيچ شرايطي امام خود را تنها نميگذارند.
د) آمادگي و پذيرش عمومي
يکي ديگر از شرايط بسيار مهم براي تحقّق و پيروزي يک قيام و انقلاب، پذيرش مردمي است. بايد مردم بخواهند و بپذيرند؛ چرا که اگر بهترين برنامه را برگزيده و رهبري عالم و توانا، با ياراني بينظير و از جان گذشته بخواهد در جامعه قوانين پياده کند ولي مردم آن را پذيرا نباشند قطعاً به انجام نخواهد رسيد. و اين به آن جهت است که خداوند انسانها را آزاد آفريد و به آنان حق انتخاب داد و ايشان را بر سرنوشتشان مسلّط و حاکم گردانيد. اگر حکومت اسلامي پيامبر گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) در مدينه ايجاد شد بدان جهت بود که مردم يثرب آن را خواستند و روزها، انتظار مقدم مبارک پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) را کشيدند تا آن يگانهي دوران و رحمت واسعهي الهي شهر مدينه را به نور خود روشن و حاکميت الهي را اعلام نمود.
و اگر ما نيز به دنبال تحقّق حکومت مهدوي هستيم تا در پناه آن به بالاترين درجات رشد و کمال دست يابيم، بايد ايشان را بر ديگران ترجيح دهيم. و با تمام وجود براي استقرار حکومتشان تلاش کنيم. امام مهدي (عليه السلام) ميفرمايند:
«وَ لَو أنَّ أشياعَنا وفَّقَهُمُ اللهُ لِطاعته عَلی اجتِماعِ القلوبِ في الوفاءِ بالعَهدِ عَلَيهِم لمّا تأخَّر عَنهُمُ اليُمنَ بِلِقائنا»؛8 «اگر شيعيان ما که خداوند توفيق طاعتشان دهد در راه ايفاي پيماني که بر عهده دارند همدل شوند، ميمنت ملاقات ما از ايشان به تأخير نميافتاد.»
بر همين اساس است که وقتي بشير به امام باقر (عليه السلام) عرض کرد: «إنَّهُم يَقولونَ إنَّ المَهدي لَو قامَ لَاستَقامَت لَهُ الاُمورِ عَفواً»؛ «آنان ميگويند که مهدي اگر قيام کند کارها، به خودي خود براي او برقرار ميشود»، امام در پاسخ فرمودند:
«کلّا و الّذي نَفسي بِيَدِهِي لَوِستَقامَت لِأحَدٍ عَفواً لَاستقامَت لِرَسولِ اللهِ(صلي الله عليه و آله وسلم) ... .»؛ «هرگز چنين نيست. سوگند به آن که جانم به دست اوست اگر کارها به خودي خود براي کسي برقرار و رو به راه ميشد مسلّماً براي رسول خدا(صلي الله عليه و آله وسلم) چنين ميشد ... .»9
پس بر همهي دوستداران و ارادتمندان است تا با تلاش و کوشش و برنامهريزي مناسب، آمادگي براي ظهور آن بزرگ منجي را ايجاد کنند.
با توجّه به چهار شرط ذکر شده روشن ميشود که دو شرط برنامه و رهبر مهيا و فراهم است و وجود ياران و آمادگي عمومي، وابسته به تلاش و حرکت مردم و شيعيان است.
در ميان مباحثي که به قيام و ظهور برميگردد، بحث شرايط و علايم ظهور براي مردمان زمان غيبت، جايگاه خاصي دارد. با توجه به ميل فطري عدالتخواهي در آدميان، مردم از همان صدر اسلام نسبت به وجود مقدّس مصلح کل حسّاسيّت ويژه پيدا کرده سخن از بزرگمردي گفتهاند که با ظهورش دامن ظلم برچيده ميشود و زمين روي آرامش به خود ميبيند. اکنون جاي اين سؤال است که آيا تحقّق انقلاب جهاني امام مهدي (عليه السلام) مشروط به شرايط خاصّي است؟ آيا براي پيدايش آن نشانه و علامتي وجود دارد؟ به راستي با توجّه به مخفي بودن زمان ظهور و وجود مخالفان و سودجويان، آيا مردم دچار حيرت و سرگرداني نميشوند؟
اينجاست که بحث شرايط و علايم ظهور جايگاه ويژهاي پيدا کرده و توجّه مردم را به خود جلب ميکند. مردمي که نه روي امام خود را ديده و نه صداي ايشان را شنيدهاند و تنها بر اساس عقل و روايات موجود، حضور و ظهور ايشان را باور دارند. پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) در حديثي در وصف مردمان آخرالزمان، ميفرمايند:
«يا علي! وَ اعلَمُ أَنَّ أَعجَبَ النّاسِ إِيماناً وَ أعظَمَهُم يَقيناً قومٌ يَکونُ فِي آخِرِ الزَّمانِ لَم يَلحَقُوا النَّبي وَ حَجَبَ عَنهُمُ الحُجَّةُ فآمَنوا بِسَوادٍ عَلی بياضٍ»؛1 «اي علي بدان که شگفتانگيزترين مردم از جهت ايمان و عظيمترين آنها از جهت يقين، مردمي هستند که در آخرالزمان خواهند بود، پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) را نديده و امام نيز از آنها محجوب است ولي به سياهي که بر سفيدي قرار گرفته (از روي احاديث و نوشتهها) ايمان دارند.»
تعاريف
شرايط: شرايط به اموري گفته ميشود که تحقّق ظهور، وابسته به وجود آنهاست و تا آنها محقّق نشوند ظهوري در کار نخواهد بود.
علايم: علامت به معني نشانه است و مراد از آن پيدايش پديدهاي است که با مقصود و مطلوب مرتبط بوده و آدمي را به سوي آن راهنمايي ميکند. به عبارت ديگر مراد از علايم ظهور، آن دسته از حوادثي است که بر اساس پيشبيني پيشوايان معصوم، قبل و يا در آستانهي ظهور واقع خواهد شد و تحقّق هرکدام نويد نزديک شدن قيام حضرت (عليه السلام) را ميدهد.
تفاوت علايم و شرايط
1- علايم فقط جنبهي کاشفيت دارند، يعني تحقّق آنها کاشف اين واقعيت است که ظهور نزديک شده است ولي شرايط محقّقِ ظهور هستند، يعني تا آنها نباشند ظهور محقّق نخواهد شد.
2- علايم لازم نيست در يک زمان جمع باشند و ميتوانند يکي پس از ديگري تحقّق يابند، ولي شرايط بايد در يک زمان جمع باشند تا پديدهي ظهور، تحقّق عيني يابد.
3- علايم به طور پراکنده و بدون ارتباط با يکديگر ميتوانند بروز کنند ولي شرايط به يکديگر مرتبطاند.
4- علايم از بين رفتني است ولي شرايط پايدار و باقي است.
5- علايم قابل شناخت بوده و معمولاً به وجود آن ميتوان پي برد ولي تحقّق بعضي شرايط چندان قابل شناخت نيست و نميتوان به وجود آن آگاهي حتمي و کامل داشت.
شرايط ظهور
با توجه به اينکه عالم هستي، عالم اسباب و مسبّبات است و با نگاهي به موجودات پيرامون خود به خوبي درمييابيم که تحقّق هر پديده مشروط به شرايطي است. مثلاً براي آن که بذر گندم به خوشهي پربار گندم تبديل شود نياز به شرايطي دارد مانند وجود نور خورشيد، آب کافي، زمين مناسب و کشاورزي دانا. در کنار اين شرايط بايد موانع رشد مانند آفات نيز از بين برود.
انقلاب جهاني بزرگ منجي عالم بشريّت نيز داراي شرايطي است که با تحقّق آنها، ظهور آن بزرگ مرد امکانپذير خواهد بود. صاحبان انديشه و فکر با تأمل در پديدهي انقلاب و با توجّه به بيانات بزرگان دين، چهار شرط را براي انقلاب جهاني امام مهدي (عليه السلام) ذکر کردهاند.
الف) قانون جامع
هر جنبش و خيزشي که براي درهم شکستن وضع موجود جامعه و برقراري وضع مطلوب، به وجود ميآيد نياز به دوگونه طرح و برنامه دارد:
1- قانوني مناسب و کامل براي حرکت رو به رشد جامعه و تحقّق آرمانها و ارزشها و رسيدن به وضعيت مطلوب.
2- برنامهاي جامع براي مبارزه با ناهنجاريهاي موجود.
قيام جهاني حضرت بقية الله (عليه السلام) نيز داراي چنين شرايطي است. خداوند بزرگ و مهربان، با علم و حکمت و قدرت بينهايت خود و با آشنايي کامل از حالات و روحيات برترين مخلوق خود يعني انسانها، برنامهاي جامع و مناسب تدوين نموده تحت عنوان، دين اسلام و کتاب قرآن. اين برنامه که با توجّه به تمام ابعاد وجود آدمي تهيه شده و در اختيار خاتم الأنبياء(صلي الله عليه و آله وسلم) قرار گرفته بود توسّط خاتم الأوصياء امام مهدي (عليه السلام) اجرا ميشود.
پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم) ميفرمايند:
«سُنَّتُهُ سُنَّتي يُقيمُ النّاسَ عَلی مِلَّتي و شَريعتي و يَدعُوهُم إلی کتاب رَبّي عزَّوَجَلّ»؛2 «سنّت او، سنّت من است. مردم را به دين و آيين من به پا خواهد داشت و آنان را به کتاب پروردگارم دعوت ميکند.»
امام باقر (عليه السلام) نيز در اينباره ميفرمايند:
«يَعمَلُ بِکِتابِ اللهِ، لايَری نَکرهُ الاّ أنکَرَه»؛3 «بر اساس کتاب خدا (قرآن) عمل خواهد کرد و هيچ زشتياي نميبيند، مگر اينکه آن را انکار ميکند.»
ب) رهبري
شرط ديگري که براي يک حرکت اصلاحي و سازنده مورد نياز است، وجود رهبر و پيشوايي آگاه و توانمند و دلسوز است تا با آشنايي کاملي که از برنامه و هدف و زمينهها و موانع دارد، با مديريتي صحيح و قاطع، حرکت اصلاحي را به درستي هدايت کرده و به سرانجام مطلوب برساند. از جمله ويژگيهايي که قرآن کريم براي يک رهبر ترسيم ميکند، علم و آگاهي و توانايي و قدرت است. آنجا که وقتي خداوند طالوت را براي آنان برگزيد و آنان اشکال کردند، پيامبرشان در جواب آنان چنين ميفرمايد:
«قالَ إنَّ اللهَ اصطَفيهُ عَلَيکُم وَ زادَهُ بَسطَةً فِي العِلمِ وَ الجِسم»؛4 «گفت: خداوند او را بر شما برگزيد و او را در علم و قدرت جسم وسعت بخشيد.»
قيام بزرگ امام مهدي (عليه السلام) داراي اين شرط هست. زيرا رهبر اين حرکت عظيم و جنبش بزرگ جهاني، شخصيتي است که در دامان امامت پرورش يافته و به سرچشمهي وحي متصل است و به قرآن و معارف ديني احاطهي کامل دارد، ميراثدار علوم انبياي گذشته بوده و مورد تأييد الهي است.
پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم) فرمودند:
«آگاه باشيد که مهدي (عليه السلام) وارث تمام علوم است و بر تمام دانشها احاطه دارد.»5
ج) ياران
يکي از شرايط مهم براي پيروزي و به ثمر نشستن يک خيزش و انقلاب، وجود ياران و فدائيان جان بر کفي است که با برنامه و اهداف قيام آشنا و به آنها اعتقاد داشته باشند، و براي به فعليت رساندن آنها آمادهي هر گونه تلاش و جانفشاني بوده و با تمام وجود به ياري رهبرشان همّت گمارند و در اين راه از هيچ کوششي دريغ نورزند. روشن است که بدون يار و ياور نبايد منتظر حرکت و اقدامي بود. هرچند برنامه و رهبر آماده باشد.
حضرت عيسي (عليه السلام) براي پيشبرد دين و اهداف مقدّس الهي خود که همان دعوت به سوي خدا و حرکت به سوي او بود، سخن ياري سر داد که:
«مَن أنصاري إلی اللهِ قالَ الحَواريونَ نَحنُ أنصارُ اللهِ»؛6 «کيست ياور من به سوي خدا گردد؟ حواريون گفتند: ما ياوران خداييم».
از طرفي مگر ميتوان داستان صلح امام حسن (عليه السلام) را که به خاطر جدايي ياوران از ايشان، بر آن بزرگوار تحميل شد، فراموش کرد؟
يکي از اصحاب امام صادق (عليه السلام) به ايشان عرض کرد: فدايتان گردم، به خدا قسم من، شما و هر کس دوستدار شماست را دوست دارم. اي سرورم چه قدر شيعيان شما زياد است. امام فرمودند: «آنان چند نفرند؟» گفت: بسيار زياد. امام فرمودند: «ميتواني آنان را بشماري؟» گفت: تعدادشان بيشتر از اينهاست. امام فرمودند:
«أما لَو کَمُلَتِ العِدَّةُ المَوصُوفَةُ ثَلاثُمِائةٍ وَ بِضعَةَ عَشَرَ کانَ الّذِي تُرِيدُونَ»؛ «آگاه باش هرگاه آن تعداد وصف شده، سيصد و ده نفر و اندي کامل شود، آنگاه، آنچه شما ميخواهيد، خواهد شد.»7
بنابراين با نگاهي گذرا به تاريخ به خوبي ميتوان نقش و جايگاه ياوران را در حرکتها و خيزشها دريافت، به راستي چرا غيبت به وجود آمد؟ اگر مردم دست از ياري اهلبيت(عليهم السلام) بر نميداشتند و آنها را تنها نميگذاشتند آيا ما از فيض امام بيبهره ميمانديم؟
با توجّه به روايات اين نکته روشن ميشود که همانگونه که عدم همراهي غيبتساز است، همراهي و ياوري، ظهور آفرين خواهد بود. امام مهدي (عليه السلام) براي قيام خود ياور ميخواهند، همراهاني فداکار و جان برکف، درد آشنا و ايثارگر، ياوراني که تاب و تحمّل سختيها را دارند و تحت هيچ شرايطي امام خود را تنها نميگذارند.
د) آمادگي و پذيرش عمومي
يکي ديگر از شرايط بسيار مهم براي تحقّق و پيروزي يک قيام و انقلاب، پذيرش مردمي است. بايد مردم بخواهند و بپذيرند؛ چرا که اگر بهترين برنامه را برگزيده و رهبري عالم و توانا، با ياراني بينظير و از جان گذشته بخواهد در جامعه قوانين پياده کند ولي مردم آن را پذيرا نباشند قطعاً به انجام نخواهد رسيد. و اين به آن جهت است که خداوند انسانها را آزاد آفريد و به آنان حق انتخاب داد و ايشان را بر سرنوشتشان مسلّط و حاکم گردانيد. اگر حکومت اسلامي پيامبر گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) در مدينه ايجاد شد بدان جهت بود که مردم يثرب آن را خواستند و روزها، انتظار مقدم مبارک پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) را کشيدند تا آن يگانهي دوران و رحمت واسعهي الهي شهر مدينه را به نور خود روشن و حاکميت الهي را اعلام نمود.
و اگر ما نيز به دنبال تحقّق حکومت مهدوي هستيم تا در پناه آن به بالاترين درجات رشد و کمال دست يابيم، بايد ايشان را بر ديگران ترجيح دهيم. و با تمام وجود براي استقرار حکومتشان تلاش کنيم. امام مهدي (عليه السلام) ميفرمايند:
«وَ لَو أنَّ أشياعَنا وفَّقَهُمُ اللهُ لِطاعته عَلی اجتِماعِ القلوبِ في الوفاءِ بالعَهدِ عَلَيهِم لمّا تأخَّر عَنهُمُ اليُمنَ بِلِقائنا»؛8 «اگر شيعيان ما که خداوند توفيق طاعتشان دهد در راه ايفاي پيماني که بر عهده دارند همدل شوند، ميمنت ملاقات ما از ايشان به تأخير نميافتاد.»
بر همين اساس است که وقتي بشير به امام باقر (عليه السلام) عرض کرد: «إنَّهُم يَقولونَ إنَّ المَهدي لَو قامَ لَاستَقامَت لَهُ الاُمورِ عَفواً»؛ «آنان ميگويند که مهدي اگر قيام کند کارها، به خودي خود براي او برقرار ميشود»، امام در پاسخ فرمودند:
«کلّا و الّذي نَفسي بِيَدِهِي لَوِستَقامَت لِأحَدٍ عَفواً لَاستقامَت لِرَسولِ اللهِ(صلي الله عليه و آله وسلم) ... .»؛ «هرگز چنين نيست. سوگند به آن که جانم به دست اوست اگر کارها به خودي خود براي کسي برقرار و رو به راه ميشد مسلّماً براي رسول خدا(صلي الله عليه و آله وسلم) چنين ميشد ... .»9
پس بر همهي دوستداران و ارادتمندان است تا با تلاش و کوشش و برنامهريزي مناسب، آمادگي براي ظهور آن بزرگ منجي را ايجاد کنند.
با توجّه به چهار شرط ذکر شده روشن ميشود که دو شرط برنامه و رهبر مهيا و فراهم است و وجود ياران و آمادگي عمومي، وابسته به تلاش و حرکت مردم و شيعيان است.
پي نوشت ها:
1. شيخ صدوق، کمالالدين و تمام النعمة، ج 1، ب 25، ح 8 .
2 شيخ صدوق، کمالالدين و تمام النعمة، ج 2، ب 39، ح 6 .
3 علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 141 .
4 بقره (2)، 247 .
5 طبرسی نوری، نجم الثّاقب، ص 193 .
6 آل عمران (3)، 56 .
7 نعمانی، غيبت، ب 12، ح 4 .
8 طبرسی، احتجاج، ج 2، ص 600، ش 360 .
9 نعمانی، غيبت، ب 15، ح 2