نویسنده: محمد حنیف
داستانهایی که کودکان نقل میکنند، انعکاس دهندهی تجارب آنان در مقام فرد یا عضو یک گروه است. (1) با تحلیل این قصهها به الگوهایی برخورد میکنیم که ویژهی پسران است و احیاناً با الگوهای دختران تفاوت دارد و ممکن است در مطالعهی گروههای مختلف کودکان با زمینههای متفاوت خانوادگی، شباهتهای مربوط به محیط مشترک را پیدا کنیم. یقیناً انواع و محتوای تجاربی که کودک ذخیره کرده است، بر کارکرد سازگاری او تأثیر میگذارد و از این رو تجارب کودکان برای کیفیتهای گوناگون ساختار «خود» (به مثابه بخشی از ساختار شخصیت کودک) اهمیت دارد. (یا خود) کاری بیش از ذخیره کردن صرف این تجربه انجام میدهد، تجربه را سازمان میدهد، الگوسازی میکند و به شیوههای گوناگون تلخیص میکند.
داستانها را از بُعد ظاهری و احتمالاً از منظر اندیشههای نظریِ مربوط با رشد، «خود» ارزیابی میکنیم، این ابعاد ویژگیهای عام مجموعِ ذخیرهی تجربهی کودکان را به نحوی که در داستانهای آنان انعکاس دارد، بیان میکند. این داستانها ممکن است بیان غیرمستقیم وضعیت رشد، «خود» در کودک باشد.
ابعاد صوری داستان
1- گسترش
فرض بنیادین بُعد گسترش این است که با افزایش تجربه و دانش، و با حس رشد یابندهی مهارت شخصی، باید مفهوم همه جانبهی فضا و استفاده از آن ایجاد و توسعه یابد. فرض شود که این بعد، فضایی از بدن و محیط بیواسطهی آن را از طریق فضای فیزیکی به فضایی که بزرگتر است، متصل میکند.در این جا به طور ضمنی چنین فرض میشود که افراد در طول رشد خود، نقشههای جهان را کسب میکنند و احتمالاً یا ازدیاد سن، مکانهای انتزاعی بیش از پیش وارد میدان دید معرفتی آنان میشود. یافتهها نشان میدهد که پسران و دختران با ازدیاد سن، فضایای گسترده و گستردهتری را در محصولات تخیل خود به کار میگیرند. به بیان دیگر به طور متوسط کودک دو ساله مکان حوادث قصهاش را در چارچوب خانهی خود قرار میدهد، در حالی که از پنجسالگی مرزهای متوسط فضای مورد استفاده در داستان به فراسوی مکانها و نمادهای خانواده میرسد و به سوی کشورهای خارج، دریا و آسمان و مکانهای نامشخص و نیمه خالی مانند جنگل و کوه گسترش مییابد. البته در هر گروه سنی، برخی نوسانات و تغییرات وجود دارد.
پسران در مقایسه با دختران تمایل بیشتری به گسترش فضا در قصههایشان دارند، یعنی محدودهی حوادثی که دختران در قصههای خود تعریف میکنند به فضای کمتری نیاز دارد. دامنهی تخیّل پسران بیشتر گسترش مییابد.
2- تمایز و افتراق ظاهری قهرمان اصلی
با بالارفتن سن کودک، شخصیتهای اصلی داستانهای او تمایل دارند که وضوح کمتری داشته باشند. در این جا هم برخی تفاوتها میان جنسیتها وجود دارد، زیرا دخترها گرایش دارند شخصیتهای اصلی خود را از آغاز با وضوح کمتری نشان دهند.توضیح ممکن و قابل قبول برای انجام فرایندهای شخصیت اصلی داستان این است که کودکان با بالارفتن سن، شخصیتهای بیشتری را وارد داستان میکنند. محور داستانهای کودکان دو ساله اغلب فقط یک شخصیت است که ضرورتاً به وضوح مشخص و مجزاست. در نتیجه، تحلیلی ویژه که وضوح شخصیت اصلی را در مقابل تعدد شخصیتها در داستان قرار میدهد، ممکن است فرضیهی آغازین ما را تأیید کند.
3 - پیچیدگی درونی شخصیت ها
پیچیدگی درونی شخصیتها مبتنی بر این فرض است که شخصیتهای داستانهایی که کودکان نقل میکنند، از خود تمایزات درونی نشان میدهد. احتمالاً چنین داستانهایی نشانگر آگاهی کودک از پیچیدگی درونی خود و دیگران است. منظور از تمایز درونی، این است که شخص یا چیزی که نشانگر و نمایندهی یک شخص است، چون یک کلیت عمل نمیکند، بلکه تعاملِ فراگردهای درونی و تا حدی ناممکن را نشان میدهد. هرچند حتی داستانهایی که کودکان پنج ساله نقل میکنند معطوف این تعامل نیستند، اما احتمالاً پژوهشهایی دربارهی گروههای سنی بالاتر نشان خواهد داد که این گرایش وجود دارد.4- طیف فعالیت یا انفعال شخصیتها
در تعریف این بعد چنین فرض میشود که با افزایش تسلط کودک بر اعمال خود و محیط بلاواسطهاش، داستانهایی نقل که نقل میکند، به طورِ فزایندهای بیشتر نشان دهندهی فعالیت شخصیتهای داستانی است تا انفعالِ آنها. در اینجا لفظ انفعال به معنای حوادثی است که بر قهرمان داستان میگذرد و به معنای اعمال فعالانه آنها نیست. پسرهای دوساله به طور نسبی قصههایی تعریف میکنند که در آنها انفعال، نخست طرح میشود و سپس کم کم افزایش مییابد.در میان دختران، با ازدیاد سن، انفعال فزایندهی ناچیز، ولی پیگیری را ملاحظه میکنیم. این انفعال در دختران، نسبت به پسران بیشتر و مستمرتر است. باید توجه داشت که برحسب تعاریف درجهبندی، حتی بالاترین انفعالها هم در واقع افراطی نیستند. در واقع انفعال و فعالیت در مورد شخصیتهای داستان متعادل است. البته داستانهای انفرادی تغییرپذیری بیشتری را نشان میدهند.
نتایج بررسی قصههایی که کودکان نقش کردهاند، نوعی دوگانگی را نشان میدهد. بررسی بیشتر داستانها ممکن است نشان دهد که فعالیت نسبتاً بیشتر در داستانهای کودکان کم سنتر در حقیقت علامت تسلط بر اعمال خود یا جهان نیست. ممکن است مقدار نسبتاً بیشتر فعالیتها حاکی از مثلاً نظارت کمتر بر سابقهی تنش و بازتابِ تخلیهی تنشهای خود کودک باشد، از طرف دیگر این حوادث ممکن است انعکاس آگاهی بیشتر از چیزی باشد که در دنیای کودک ممکن است، رخ دهد.
5- واقعبینی
واقعبینی نیز از دیگر عناصری است که باید در داستانهایی که کودکان نقل میکنند، بررسی شود. آیا با ازدیاد سن کودکان واقعبینی داستانهای آنان نیز افزایش مییابد؟ تفاوت دختران و پسران در این امر چیست؟ بررسی و تجزیه و تحلیل قصههایی که کودکان نقل میکنند، میتواند خانواده و مربی را در شناختِ بیشتر روحیات و مشکلات کودکان یاری دهد.پینوشت:
1. این فصل ترجمهی صفحات 152 تا 160 از منبع زیر است:
children Tel stories/ An analysis of fantasy Evelyn goodenough pitcher, ph.D, and Ernst prelinger, ph.D.copyright 1963, by international universities press, Inc.
حنیف، محمد؛ (1389)، قصهگویی در رادیو و تلویزیون، تهران: انتشارات صدا و سیما، چاپ دوم