شاعر: حبیب الله چایچیان (حسان)
پایان کار و ، مقصد راهم شهادت است
گفت این سخن حسین ، به گاه شروع خویش
تا اصل و فرع دین خدا ، جاودان شود
یکجا ، ز خود گذشت و ، اصول و فروع خویش
از داغ دل ، به چهره خود ، بسکه اشک ریخت
سیراب شد ، لبان حسین از دموع خویش
کوشید بس ، گرسنگیش را ، نهان کند
آخر عیان ز رنگ رخش کرد ، جوع خویش
همچون ستارگان ، شهدا محو او شدند
ز آن آفتاب عشق ، به وقت طلوع خویش
گفت این سخن حسین ، به گاه شروع خویش
تا اصل و فرع دین خدا ، جاودان شود
یکجا ، ز خود گذشت و ، اصول و فروع خویش
از داغ دل ، به چهره خود ، بسکه اشک ریخت
سیراب شد ، لبان حسین از دموع خویش
کوشید بس ، گرسنگیش را ، نهان کند
آخر عیان ز رنگ رخش کرد ، جوع خویش
همچون ستارگان ، شهدا محو او شدند
ز آن آفتاب عشق ، به وقت طلوع خویش
/ج