وقتي خواندن و نخواندن ديگر يكي نيست
منبع: ماهنامه ي ديدار آشنا- ش 80
افرادي كه به هنگام مطالعه از شيوههاي يادداشت برداري استفاده نميكنند، ميزان بهرهوري مطالعه آنان تنها حدود 20 درصد است. اگر فرد در زمان مطالعه زير عبارتهاي مهم كتاب يا هر نوشته ديگري خط بكشد؛ يعني به عمل برجستهسازي كه از عوامل مؤثر در يادآوري است، اقدام ورزد، ميزان بهرهوري او در مطالعه به 30 درصد افزايش مييابد. اگر در حين مطالعه، يادداشتبرداري از نوع خلاصهنويسي صورت گيرد، بازدهي به 40 درصد ميرسد. يادداشتبرداري به شيوه استخراج عباراتي كه حاوي نكات مهم است بهرهوري را به 50 درصد افزايش ميدهد و اگر يادداشتبرداري براساس استخراج نكتههاي كليدي باشد، بازدهي بيشتري دارد كه ميزان آن بسته به چگونگي تنظيم نكتههاي كليدي است. تنظيم نكتههاي كليدي به صورت خطي، ميتواند بازدهي را به 60 درصد افزايش دهد و اگر تنظيم نكتههاي كليدي به صورت شبكهاي صورت گيرد، حتي ممكن است افزايش بهرهوري تا 100 درصد هم برسد.
تبيين مفهوم نكتههاي كليدي:
گاهي در هنگام مطالعه متن، كلمات و نكاتي را مييابيم كه اصليترين جايگاه را در عبارت دارند و حتي ساير واژهها براي تبيين آنها بهكارگرفته ميشود. در حقيقت، خواننده با ديدن اين نكات تمام مطالب مرتبط با آنها را در ذهن تداعي ميكند. نكتههاي كليدي حاوي يك يا چند كلمه اصلي يا فرعي است و علت گزينش آنها به عنوان نكته كليدي آن است كه با ديدن آنها ميتوان تمام مطالب مربوط به آنها را در ذهن تداعي كرد. بر اين اساس ميتوان آن كلمه يا كلماتي را كه خارج از متن هستند ولي ميتوانند امر تداعي مطالب را انجام دهند، به عنوان نكتههاي كليدي برگزيد. هرچه در زمان مطالعه براي تشخيص و استخراج نكتههاي كليدي بيشتر دقت ميشود يادگيري بهتر و آسانتر صورت ميگيرد.
مغز در رويارويي با مطالب، نخست به كدگذاري آنها ميپردازد و سپس مطالب را ذخيره ميكند و در سومين مرحله، مغز به بازيابي مطالب به هنگام نياز اقدام ميكند.
روشهاي ثبت نكتههاي كليدي:
1. روش خطي:در اين روش نكتههاي كليدي در پي يكديگر به صورت افقي يا عمودي ثبت مي شود و بازيابي متن با بهخاطر آوردن اين نكتهها انجام ميگيرد.
2. روش شبكهاي: نكتههاي كليدي برحسب موضوع به شاخههاي اصلي، فرعي و فرعيتر، طبقهبندي و ثبت ميگردد. جايگاه هر نكته در ارتباط با ساير مفاهيم، مشخص است. در طرح شبكهاي تمام شاخههاي اصلي، بايد به عنوان سلسله مطالب كتاب به هم متصل شوند و در صورت تعدد شاخههاي اصلي، بايد با يافتن وجوه مشترك ميان آنها، تعدادشان را به سه تا پنج شاخه اصلي تقليل داده و شاخههاي ديگر را به آنها ربط داد. اين شيوه را ميتوان درباره شاخههاي ردههاي بعدي نيز به كار گرفت. بهترين زمان براي استخراج نكتههاي كليدي و اجراي طرح شبكهاي، به هنگام مطالعه اصلي است.
اصول اجراي طرح شبكهاي:
* مشخص كردن عنوان مطلب: بايد عنوان را بهگونهاي برجسته كرد كه چشم در نخستين نگاه متوجه آن شود.(داخل كادر يا با رنگي غير از رنگ زمينه)
* تمايز شاخههاي اصلي از شاخههاي فرعي: براي اين كار ميتوان از كادرها و خطوط و رنگها استفاده كرد. اختصاص جايگاه مشخصي به شاخههاي اصلي دركنار عنوان مطلب، يادگيري و بازيابي مطالب را آسان ميكند.
* محدوديت شاخههاي اصلي: شاخههاي اصلي بايد تعدادشان كم باشد. اگر شاخههاي اصلي بيشتر از حد متعارف باشد بايد با يافتن وجوه مشترك ميان شاخهها، هرچند شاخه را در يك گروه طبقهبندي كنيم: مثلاً اگر شش شاخه بود به دو شاخه و هر شاخه را به سه شاخه كوچكتر تقسيم كنيم.
* بهكارگيري علايم و قراردادها: خوب است از علايم اختصاري در طرحها استفاده شود. مثلاً به جاي حرف مهم «م» و به جاي بزرگ«ب»
انواع طرحهاي شبكهاي:
1. مدل شعاعي: عنوان مطالب در وسط صفحه و در داخل كادر، و شاخههاي اصلي كه از ساير نكات فرعي و مرتبط با هر شاخه متمايز شده است در پيرامون عنوان مطالب واقع ميشود.
2. مدل سازماني:
الف) عنوان مطلب در بالاي طرح شبكهاي و شاخههاي اصلي در پايين عنوان مطلب و متصل به آن قرار ميگيرد و مطالب فرعي هر شاخه نيز در پايين هر شاخه اصلي به ترتيب در زير آن واقع ميشوند.
ب) ميتوان آن را به صورت آكولادي از كنار صفحه اجرا كرد. در اين شيوه عنوان مطلب در سمت راست صفحه قرار ميگيرد و شاخههاي اصلي از طريق يك آكولاد به آن متصل ميگردد. مطالب فرعي نيز به همين شكل به هر شاخه اصلي متصل مي شود.
زمانهاي مناسب خلاصهبرداري:
1. زمان خواندن: نوشتن خلاصه كتاب در موقع خواندن
2. بلافاصله بعد از اتمام خواندن: براي بررسي ميزان فهم و افزايش ميزان نگهداري مطالب.
3. پس از گذشت مدتي از مطالعه: جهت آماده شدن براي امتحان و كلاس و ...
روش نظام مطالعه برتر:
1. پيش مطالعه: در مدت دو تا شش دقيقه پيش از مطالعه اصلي
* بررسي اجمالي كتاب: قبل از مطالعه بايد ديد كه هدف از خواندن كتاب چيست؟ بعد از مشخص شدن هدف در مدت يك يا دو دقيقه به مطالعه آن بپردازيد.
* بررسي اجمالي هر فصل: مطالعه اجمالي در مدت دو دقيقه. تصاوير و جداول و نمودارها و نكات برجسته و تيترهاي اصلي و فرعي و نتيجهگيري و پرسشهاي آن فصل از مهمترين نكات است و مطالعه تفصيلي را بايد فصل به فصل انجام داد.
* سؤالگذاري: مطرح كردن پرسشهايي قبل از خواندن. مدت طرح هر سؤال يك تا دو دقيقه ميباشد. سؤال را ميتوان از تيترهاي اصلي و فرعي و نكات برجسته و ... طرح كرد، و هنگام طرح سؤال نبايد نگران جواب آن باشيم.
2. زمان مطالعه: در هنگام مطالعه بايد به برخي نكات توجه داشت
* مطالعه و يادداشتبرداري: ضمن خواندن متن با سرعت متناسب، نكات مهم را براساس طرح شبكهاي يادداشت كنيم.
* بازنگري و بازخواني طرح شبكهاي؛ مرور طرح بالا.
* بازيابي و سنجش خود: پرسيدن سؤالهايي از خود تا ببينيم كه آيا مطالب در ذهن ما با اشكالي مواجه نيست تا در صورت نياز در صدد رفع آن برآييم.
2. پس از مطالعه: تبيين اين بخش وابسته به تبيين مسأله مرور است كه ما در ذيل به آن اشاره ميكنيم:
مرور: يادگيري در مرحله پيش مطالعه و مطالعه صورت ميگيرد و مرحله مرور شامل چند مرحله است.
در دو مرحله يادگيري 100 درصد مطالب فراگرفته شده در حافظه كوتاه مدت قرار ميگيرد، اما براي ثبت و پايداري دايمي مطالب در حافظه، نيازمند ثبت و انتقال به حافظه بلند مدت هستيم كه اين كار با مرور مطالب ميسر ميشود. براي تبيين مرحله مرور بايد منحني فراموشي را توضيح دهيم.
منحني فراموشي: فراموشي هم مثل اصل يادگيري تابع قوانيني است. براي اين كه ذهن دچار فراموشي نشود مي بايست اولين مرور ده ساعت پس از مطالعه اول و دومين مرور ده روز پس از مرور اول و مرور سوم يك ماه پس از مرور دوم و چهارمين مرور، چهارماه پس از مرور سوم صورت گيرد با انجام مرور چهارم، تمامي اطلاعات تا يك سال پس از آن در خاطر باقي ميماند. بعد از آن لازم است مرور پنجم يك سال پس از مرور چهارم، مرور ششم، دوسال پس از مرور پنجم، مرور هفتم پنج سال پس از مرور ششم، مرور هشتم ده سال پس از مرور هفتم و مرور نهم بيست سال پس از مرور هشتم صورت گيرد.
علامتگذاري و حاشيهنويسي:
با علامتگذاري و نوشتن رمزها و نشانهها بر روي مطالب كتاب، ساختمان مطالب كتاب مشخص ميشود. براي اين كه در فهم و مرور مطالب مشكلي پيش نيايد، لازم است از نشانههاي واحد براي علامتگذاري در سرتاسر كتاب استفاده شود.
1. دور تز اصلي كتاب را خط بكشيد، و اگر مشخص نشده خودتان آن را مشخص كنيد و به آن تز بدهيد.
2. نكات اصلي را در داخل[] قرار دهيد.
3. زير جزييات مهم خط بكشيد.
4. در حاشيه كتاب، تداعيها، پرسشها و انتقادهاي خويش از مؤلف را براساس مطالعات و تجربيات خود بنويسيد.
خلاصهكردن:
يك خلاصه خوب آن است كه دربردارنده تز اصلي، نكات اصلي و نكات جزيي متن مطالعه شده باشد، البته با اين شرط كه خواننده از عين الفاظ مؤلف استفاده نكند و تنها با كوشش خودش مطالب را بنگارد.
تبيين مفهوم نكتههاي كليدي:
گاهي در هنگام مطالعه متن، كلمات و نكاتي را مييابيم كه اصليترين جايگاه را در عبارت دارند و حتي ساير واژهها براي تبيين آنها بهكارگرفته ميشود. در حقيقت، خواننده با ديدن اين نكات تمام مطالب مرتبط با آنها را در ذهن تداعي ميكند. نكتههاي كليدي حاوي يك يا چند كلمه اصلي يا فرعي است و علت گزينش آنها به عنوان نكته كليدي آن است كه با ديدن آنها ميتوان تمام مطالب مربوط به آنها را در ذهن تداعي كرد. بر اين اساس ميتوان آن كلمه يا كلماتي را كه خارج از متن هستند ولي ميتوانند امر تداعي مطالب را انجام دهند، به عنوان نكتههاي كليدي برگزيد. هرچه در زمان مطالعه براي تشخيص و استخراج نكتههاي كليدي بيشتر دقت ميشود يادگيري بهتر و آسانتر صورت ميگيرد.
مغز در رويارويي با مطالب، نخست به كدگذاري آنها ميپردازد و سپس مطالب را ذخيره ميكند و در سومين مرحله، مغز به بازيابي مطالب به هنگام نياز اقدام ميكند.
روشهاي ثبت نكتههاي كليدي:
1. روش خطي:در اين روش نكتههاي كليدي در پي يكديگر به صورت افقي يا عمودي ثبت مي شود و بازيابي متن با بهخاطر آوردن اين نكتهها انجام ميگيرد.
2. روش شبكهاي: نكتههاي كليدي برحسب موضوع به شاخههاي اصلي، فرعي و فرعيتر، طبقهبندي و ثبت ميگردد. جايگاه هر نكته در ارتباط با ساير مفاهيم، مشخص است. در طرح شبكهاي تمام شاخههاي اصلي، بايد به عنوان سلسله مطالب كتاب به هم متصل شوند و در صورت تعدد شاخههاي اصلي، بايد با يافتن وجوه مشترك ميان آنها، تعدادشان را به سه تا پنج شاخه اصلي تقليل داده و شاخههاي ديگر را به آنها ربط داد. اين شيوه را ميتوان درباره شاخههاي ردههاي بعدي نيز به كار گرفت. بهترين زمان براي استخراج نكتههاي كليدي و اجراي طرح شبكهاي، به هنگام مطالعه اصلي است.
اصول اجراي طرح شبكهاي:
* مشخص كردن عنوان مطلب: بايد عنوان را بهگونهاي برجسته كرد كه چشم در نخستين نگاه متوجه آن شود.(داخل كادر يا با رنگي غير از رنگ زمينه)
* تمايز شاخههاي اصلي از شاخههاي فرعي: براي اين كار ميتوان از كادرها و خطوط و رنگها استفاده كرد. اختصاص جايگاه مشخصي به شاخههاي اصلي دركنار عنوان مطلب، يادگيري و بازيابي مطالب را آسان ميكند.
* محدوديت شاخههاي اصلي: شاخههاي اصلي بايد تعدادشان كم باشد. اگر شاخههاي اصلي بيشتر از حد متعارف باشد بايد با يافتن وجوه مشترك ميان شاخهها، هرچند شاخه را در يك گروه طبقهبندي كنيم: مثلاً اگر شش شاخه بود به دو شاخه و هر شاخه را به سه شاخه كوچكتر تقسيم كنيم.
* بهكارگيري علايم و قراردادها: خوب است از علايم اختصاري در طرحها استفاده شود. مثلاً به جاي حرف مهم «م» و به جاي بزرگ«ب»
انواع طرحهاي شبكهاي:
1. مدل شعاعي: عنوان مطالب در وسط صفحه و در داخل كادر، و شاخههاي اصلي كه از ساير نكات فرعي و مرتبط با هر شاخه متمايز شده است در پيرامون عنوان مطالب واقع ميشود.
2. مدل سازماني:
الف) عنوان مطلب در بالاي طرح شبكهاي و شاخههاي اصلي در پايين عنوان مطلب و متصل به آن قرار ميگيرد و مطالب فرعي هر شاخه نيز در پايين هر شاخه اصلي به ترتيب در زير آن واقع ميشوند.
ب) ميتوان آن را به صورت آكولادي از كنار صفحه اجرا كرد. در اين شيوه عنوان مطلب در سمت راست صفحه قرار ميگيرد و شاخههاي اصلي از طريق يك آكولاد به آن متصل ميگردد. مطالب فرعي نيز به همين شكل به هر شاخه اصلي متصل مي شود.
زمانهاي مناسب خلاصهبرداري:
1. زمان خواندن: نوشتن خلاصه كتاب در موقع خواندن
2. بلافاصله بعد از اتمام خواندن: براي بررسي ميزان فهم و افزايش ميزان نگهداري مطالب.
3. پس از گذشت مدتي از مطالعه: جهت آماده شدن براي امتحان و كلاس و ...
روش نظام مطالعه برتر:
1. پيش مطالعه: در مدت دو تا شش دقيقه پيش از مطالعه اصلي
* بررسي اجمالي كتاب: قبل از مطالعه بايد ديد كه هدف از خواندن كتاب چيست؟ بعد از مشخص شدن هدف در مدت يك يا دو دقيقه به مطالعه آن بپردازيد.
* بررسي اجمالي هر فصل: مطالعه اجمالي در مدت دو دقيقه. تصاوير و جداول و نمودارها و نكات برجسته و تيترهاي اصلي و فرعي و نتيجهگيري و پرسشهاي آن فصل از مهمترين نكات است و مطالعه تفصيلي را بايد فصل به فصل انجام داد.
* سؤالگذاري: مطرح كردن پرسشهايي قبل از خواندن. مدت طرح هر سؤال يك تا دو دقيقه ميباشد. سؤال را ميتوان از تيترهاي اصلي و فرعي و نكات برجسته و ... طرح كرد، و هنگام طرح سؤال نبايد نگران جواب آن باشيم.
2. زمان مطالعه: در هنگام مطالعه بايد به برخي نكات توجه داشت
* مطالعه و يادداشتبرداري: ضمن خواندن متن با سرعت متناسب، نكات مهم را براساس طرح شبكهاي يادداشت كنيم.
* بازنگري و بازخواني طرح شبكهاي؛ مرور طرح بالا.
* بازيابي و سنجش خود: پرسيدن سؤالهايي از خود تا ببينيم كه آيا مطالب در ذهن ما با اشكالي مواجه نيست تا در صورت نياز در صدد رفع آن برآييم.
2. پس از مطالعه: تبيين اين بخش وابسته به تبيين مسأله مرور است كه ما در ذيل به آن اشاره ميكنيم:
مرور: يادگيري در مرحله پيش مطالعه و مطالعه صورت ميگيرد و مرحله مرور شامل چند مرحله است.
در دو مرحله يادگيري 100 درصد مطالب فراگرفته شده در حافظه كوتاه مدت قرار ميگيرد، اما براي ثبت و پايداري دايمي مطالب در حافظه، نيازمند ثبت و انتقال به حافظه بلند مدت هستيم كه اين كار با مرور مطالب ميسر ميشود. براي تبيين مرحله مرور بايد منحني فراموشي را توضيح دهيم.
منحني فراموشي: فراموشي هم مثل اصل يادگيري تابع قوانيني است. براي اين كه ذهن دچار فراموشي نشود مي بايست اولين مرور ده ساعت پس از مطالعه اول و دومين مرور ده روز پس از مرور اول و مرور سوم يك ماه پس از مرور دوم و چهارمين مرور، چهارماه پس از مرور سوم صورت گيرد با انجام مرور چهارم، تمامي اطلاعات تا يك سال پس از آن در خاطر باقي ميماند. بعد از آن لازم است مرور پنجم يك سال پس از مرور چهارم، مرور ششم، دوسال پس از مرور پنجم، مرور هفتم پنج سال پس از مرور ششم، مرور هشتم ده سال پس از مرور هفتم و مرور نهم بيست سال پس از مرور هشتم صورت گيرد.
علامتگذاري و حاشيهنويسي:
با علامتگذاري و نوشتن رمزها و نشانهها بر روي مطالب كتاب، ساختمان مطالب كتاب مشخص ميشود. براي اين كه در فهم و مرور مطالب مشكلي پيش نيايد، لازم است از نشانههاي واحد براي علامتگذاري در سرتاسر كتاب استفاده شود.
1. دور تز اصلي كتاب را خط بكشيد، و اگر مشخص نشده خودتان آن را مشخص كنيد و به آن تز بدهيد.
2. نكات اصلي را در داخل[] قرار دهيد.
3. زير جزييات مهم خط بكشيد.
4. در حاشيه كتاب، تداعيها، پرسشها و انتقادهاي خويش از مؤلف را براساس مطالعات و تجربيات خود بنويسيد.
خلاصهكردن:
يك خلاصه خوب آن است كه دربردارنده تز اصلي، نكات اصلي و نكات جزيي متن مطالعه شده باشد، البته با اين شرط كه خواننده از عين الفاظ مؤلف استفاده نكند و تنها با كوشش خودش مطالب را بنگارد.