منبع: درسنامه مهدویت-از ص148 تا ص 253
مضمون برخی از روایات این است که آن حضرت با غیبت خود، مجبور به بیعت با طاغوتهای زمان نمیشود. امیرمؤمنان(علیه السلام) میفرماید: «اِنَّ القائِمَ مِنَّا اِذا قامَ لَمْ تَکُنْ لاَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیعَة فَلِذلکَ تُخفی وِلادَتُهُ وَیغیبُ شَخْصُهُ»؛1 «همانا قائم از ما اهل بیت، هنگامی که قیام میکند، بیعت احدی بر گردن او نیست و به همین علّت است که ولادتش، مخفی نگه داشته میشود و شخص او غایب است».
همین معنا در کلامی از پیشوای دوم ـ آن هنگام که به جهت مصالح اسلام و مسلمین تن به مصالحه با معاویه داد و مردم زبان به ملامت آن حضرت گشودند ـ انعکاس یافت: «آیا ندانستید که هیچ یک از ما امامان نیست؛ مگر اینکه بیعت با ستمگری بر گردن او قرار میگیرد؛ به جز قائم که عیسی بن مریم پشت سرش نماز میگزارد. پس به درستی که خداوند ـ تبارک و تعالی ـ ولادتش را مخفی و شخصش را پنهان میسازد تا هنگام قیام، بیعت هیچ کس برگردنش نباشد».2
حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خود درتوقیعی میفرماید: «در خصوص علّت غیبت سؤال کرده بودید، خداوند در قرآن کریم میفرماید: «ای اهل ایمان از چیزهایی سؤال نکنید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت میشوید». بدانید که هرکدام از پدران من، بیعت یکی از طاغوتهای زمان خویش را برگردن داشتند؛ ولی من وقتی قیام میکنم، بیعت هیچ یک از گردن کشان و طاغوتهای زمان را بر گردن ندارم».3
8. طول عمر آن حضرت
حضرت مهدی(علیه السلام)، با قدرت الهی زنده است و در میان مردم، به حیات خود ادامه میدهد. به یقین همان خدایی که آتش را برای ابراهیم سرد و وسیله سلامت قرار میدهد و گِل را برای عیسی(علیه السلام) تبدیل به پرنده میکند و عیسی و خضر را پس از قرنها زنده نگه میدارد؛ میتواند مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را نیز با قدرت الهی خود زنده نگه دارد.
این حقیقت در روایات فراوانی منعکس شده است:
امام حسن مجتبی(علیه السلام) فرمود: «ذَاکَ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ أَخِی الْحُسَینِ ابْنِ سَیدَةِ الامَاءِ یطِیلُ اللَّهُ عُمُرَهُ فِی غَیبَتِهِ ثُمَّ یظْهِرُهُ بِقُدْرَتِهِ فِی صُورَةِ شَابٍّ ابْنِ دُونِ الارْبَعِینَ سَنَةً ذَلِکَ لِیعْلَمَ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ»؛4 «او نهمین از فرزندان برادرم حسین و فرزند سرور کنیزان است. خداوند عمر او را در دوران غیبتش طولانی میگرداند. سپس با قدرت خود، او را در سیمای جوانی که کمتر از چهل سال دارد، ظاهر میسازد تا بدانند که خداوند بر هر کاری توانا است».
امام سجّاد(علیه السلام) فرمود: «فِی الْقَائِمِ سُنَّةٌ مِنْ نُوحٍ وَ هُوَ طُولُ الْعُمُرِ»؛5 «در قائم سنّتی از نوح است که آن طول عمر میباشد».
9. کشته شدن شیطان به دست آن حضرت
از وهب بن جمیع نقل شده است: «از حضرت صادق(علیه السلام) درباره این گفته ابلیس ـ که «پروردگارا! پس مرا تا روزی که خلایق برانگیخته میشوند، مهلت ده؛ خداوند فرمود: البته تو از مهلت داده شده گانی تا وقت معیّن و معلوم» ـ پرسیدم: این کدام روز خواهد بود؟ فرمود: «یا وَهْبُ أَ تَحْسَبُ أَنَّهُ یوْمُ یبْعَثُ اللَّهُ النَّاسَ لا وَ لَکِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْظَرَهُ إِلَی یوْمِ یبْعَثُ اللَّهُ قَائِمَنَا فَیأْخُذُ بِنَاصِیتِهِ فَیضْرِبُ عُنُقَهُ فَذَلِکَ الْیوْمُ هُوَ الْوَقْتُ الْمَعْلُومُ »؛6 «آیا گمان می کنی آن روز، رستاخیز بزرگ است؟ هرگز! بلکه خداوند او را تا روزی که قائم ما قیام می کند، فرصت داده است. آن گاه [قائم ما] از پیشانی او را گرفته، گردنش را خواهد زد. آن هنگام وقت معلوم است».
بعید نیست مقصود از روایت، این باشد که با روشن شدن حقایق در عصر ظهور و رشد بسیار بالای عقلانی انسانها در آن عصر، دیگر مجالی برای اغوای شیطان باقی نخواهد ماند و او خلع سلاح و نابود میگردد و این پایان مهلت او است.7
10. نزول حضرت عیسی(علیه السلام) و اقتدا به حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
فرود آمدن پیامبر بزرگ خدا عیسی بن مریم، به هنگام قیام امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، از دیدگاه همه مسلمانان ـ با وجود اختلاف در مذهب ـ یک واقعیت ثابت و از اموری است که تردید در آن راه ندارد. شاید حکمت فرود آمدن آن حضرت در هنگام ظهور، تقویت حرکت جهانی آن حضرت و اعتراف و تصدیق به حقانیت آن وجود گران مایه است. به ویژه آنکه حضرت عیسی، به امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، اقتدا میکند و به امامت او نماز میگزارد و امامت جهانی و آسمانی او را تصدیق و تأیید میکند.
نزول عیسی(علیه السلام)، از مهمترین حوادث تاریخ، و بزرگترین نشانهها و دلایل بر حقانیت امام مهدی(علیه السلام) خواهد بود. آیا شگفت انگیز نیست که انسانی، مدتی در روی زمین زندگی کند؛ آن گاه خداوند به او رفعت بخشیده و بالا ببرد و در آن حال هزاران سال زندگی کند؛ سپس با قیام جهانی حضرت مهدی(علیه السلام) ، فرود آید و ضمن تصدیق و اقرار به امامت آن حضرت، با او نماز بگزارد و با حرکت نجات بخش و آسمانی او همراه شود؟
ابوبصیر گوید: به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم:ای فرزند رسول خدا! قائم شما اهل بیت کیست؟ فرمود: «یا اَبا بَصیرٍ هُوَ الخامِسُ مِنْ وُلْدِ ابنی مُوسی، ذلِکَ ابنُ سَیدَةِ الاِماءِ، یغیبُ غَیبَةً یرْتابُ فیها المُبْطِلُونَ، ثُمَّ یظْهِرُهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ فَیفْتَحُ اللهُ عَلی یدِهِ مَشارِقَ الاَرضِ وَمَغارِبَها، وَینزِلُ رُوحُ اللهِ عیسَی بنُ مَرْیمَ فیصَلِّی خَلْفَهُ وَتُشْرِقُ الاَرضُ بنورِ رَبِّها...»؛8 «ای ابوبصیر! او پنجمین از فرزندان پسرم موسی است. او فرزند سرور کنیزان است و غیبتی کند که باطل جویان در آن تردید کنند. پس خدای تعالی او را آشکار کند و به دست او شرق و غرب عالم را بگشاید و روح اللّه عیسی بن مریم فرود آید و پشت سر او نماز گزارد و زمین به نور پروردگارش روشن گردد...».
11. ایجاد حکومت واحد جهانی
ویژگیها، اختیارات و عملکردهای امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در عصر ظهور، جز با تشکیل حکومت واحد جهانی محقّق نخواهد شد. بر اساس روایات، حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظلم و جور را از روی زمین بر میاندازد و عدالت و دین حق را در سطح جهان برای همیشه مستقر میسازد. او دارای قدرت و امکانات مطلق و جهانی خواهد بود که نتیجة آن، چیرگی بر عالم و تشکیل حکومت مقتدر جهانی است و ... .
امام باقر(علیه السلام) میفرماید: «القَائِمُ مِنّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ مُوَیدٌ بِالنَّصْرِ تُطْوی لَهُ الاَرْضُ وَتَظْهَرُ لَهُ الکُنُوزُ یبْلُغُ سُلْطانُهُ المَشْرِقَ وَالمَغْرِبَ وَیظْهِرُاللهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ دِینَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوکَرِهَ المُشْرِکُونَ فَلا یبْقَی فِی الاَرْضِ خَرابٌ اِلاَّ قَدْ عُمِرَ وَینْزِلُ رُوحُ اللَّهِ عیسَی بْنُ مَریمَ فَیصَلّی خَلْفَهُ»؛9 «قائم ما با افکندن بیم و هراس در دل ستمگران، یاری میشود و با پشتیبانی الهی تأیید میگردد. زمین برایش خاضع و تسلیم میشود و گنجها برای او نمایان میگردد. حکومت او شرق و غرب عالم را فرا میگیرد. خداوند به وسیله او دینش را بر تمامی ادیان چیرگی و غلبه میبخشد؛ هر چند مشرکان کراهت داشته باشند. در عصر ظهور در زمین خرابی و ویرانی نمیماند؛ مگر آنکه آباد میشود. عیسی بن مریم فرود میآید و پشت سر او نماز میگزارد».
12. آکنده کردن زمین از عدل و داد
از مهمترین اهداف قیام حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، بر پایی عدل و قسط در جامعه بشری و بسط و توسعه آن بر کل کرة زمین و بین تمام انسانها است.
بدون تردید، کمتر مسألهای هست که در اسلام به اهمیت «عدالت» باشد. «عدل» همانند مسأله «توحید»، در تمام اصول و فروع اسلام، ریشه دوانده است؛ یعنی، همانطور که هیچ یک از مسائل عقیدتی، عملی، فردی، اجتماعی، اخلاقی و حقوقی، از حقیقت توحید و یگانگی جدا نیست؛ همین طور هیچ یک از آنها خالی از روح «عدل» نمی باشد. بنابراین «عدل» به عنوان یکی از اصول مذهب شیعه و یکی از زیربناهای فکری مسلمانان شناخته میشود.
رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) درباره عظمت عدل فرمود: «بِالْعَدلِ قامَتِ السَّماواتُ وَالاَرضُ»؛10 «آسمانها و زمین بر اساس عدل استوارند». این تعبیر رساترین تعبیر درباره عدالت است؛ یعنی، نه تنها زندگی محدود بشر در کرة خاکی، بدون عدالت بر پا نمیشود؛ بلکه سرتاسر جهان هستی و آسمانها و زمین، همه در پرتو عدالت و تعادل نیروها و قرار گرفتن هر چیزی در مورد مناسب خود، برقرار است و اگر لحظهای و به مقدار سرسوزنی، از این اصل منحرف شود، رو به نیستی خواهد گذاشت. از این رو خداوند متعال در آیات فراوانی، انسانها را به اقامه عدل توصیه و امر فرموده است.11
«عدالت»، عبارت است از اینکه انسان، حق هر کس را بپردازد و نقطه مقابلش، آن است که ظلم و ستم کند و حقوق افراد را از آنها دریغ دارد. «قسط» مفهومش آن است که حق کسی را به دیگری ندهد و به تعبیر دیگر «تبعیض» روا ندارد و نقطة مقابلش آن است که حق کسی را به دیگری دهد.
مفهوم وسیع این دو کلمه ـ به خصوص زمانی که جدا از یکدیگر استعمال میشوند ـ تقریباً مساوی است و به معنای رعایت اعتدال در همه چیز و همه کار و قرار دادن هر چیز به جای خویش است.12 در روایات فراوانی مهم-ترین هدف قیام حضرت مهدی«اقامة عدل و قسط» بیان شده است که تنها به بعضی از آنها اشاره میشود:
12ـ1. امامعلی(علیه السلام) فرمود: «...اَلْحادی عَشَرَ مِنْ وُلدی هُوَالمَهدِی الَّذی یمْلا الاَرْضَ عَدْلاً وَقِسْطاً کَما مُلِئَتْ جُوْرَاً وَظُلْماً»؛13 «... یازدهمین از فرزندانم مهدی است که زمین را از عدل و قسط آکنده میسازد؛ آن گونه که پر از جور وظلم شده باشد».
12ـ2. امام باقر(علیه السلام) فرمود: «اِنَّ القائِمَ یمْلِکُ ثَلاثَمِائَةٍ وَتِسْعَ سنّینَ کَما لَبِثَ اَهْلُ الکَهْفِ فی کَهْفِهِمْ یمْلا الاَرْضَ عَدْلاً وَقِسْطَاً کَما مُلِئَتْ ظُلمَاً وَجَوْراً»؛14 «همانا قائم 309 سال ـ به اندازه درنگ اصحاب کهف در غارشان ـ حکومت خواهد کرد. ]پس[ زمین را پر از عدل و قسط میکند همانگونه که پر از ظلم و جور شده باشد».
12ـ3. امام هادی(علیه السلام) فرمود: «اِنَّ الاِمامَ بَعْدی الحَسَنُ ابنی وَ بَعْدَ الحَسَنِ اِبْنَهُ القائِمُ الذی یمْلأُ الاَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً کَما مُلِئَتْ جُوراً وَ ظُلْماً»؛15 « همانا امام پس ازمن، فرزندم حسن و پس از او فرزندش قائم است؛ کسی که زمین را از عدل و داد آکنده میسازد همچنان که پر از ظلم و جور شده باشد».
12ـ4. عبدالعظیم حسنی میگوید: به امام جواد(علیه السلام) عرض کردم: امیدوارم شما قائم اهل بیت محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) باشید؛ کسی که زمین را پر از عدل و داد میکند، همچنان که آکنده از ظلم و جور شده باشد. فرمود: «ای ابوالقاسم! هیچ یک از ما نیست، جز آنکه قائم به امر خداوند و هادی به دین الهی است؛ اما قائمی که خدای تعالی، به وسیلة او زمین را از اهل کفر و انکار پاک می سازد و آن را پر از عدل و داد می کند، کسیاست که ولادتش برمردم پوشیده و وجودش ازایشان نهان و بردن نامش حرام است. او هم نام و هم کنیه پیامبر است و...».16
بنابراین میتوان گفت اگر چه بسط و گسترش عدالت بر پهنه زمین، از اهداف مهم و اساسی تمامی اهل بیت(علیهم السلام) بوده است؛ اما به جهت ویژگیهای حاکم بر شرایط زمان و مکانی اهل بیت(علیهم السلام)، چنین هدف مقدسی تحقق نیافت. ولی در عصر ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) ـ به جهت فراهم آمدن تمامی شرایط لازم ـ این مهم تحقق خواهد یافت.
پی نوشت ها:
1. همان ، ج 1، ص 303؛ امین الاسلام طبرسی، اعلام الوری، ص 426.
2. کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 315؛ الاحتجاج، ج 2، ص 289.
3. کتاب الغیبة، ص 290؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 483، ح 4.
4. کشف الغمة، ج2، ص521؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج1، 315، باب 29، ح2.
5. کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص322، باب 31،ح4.
6. دلائل الامامة، ص 240.
7. ر. ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 42، ح 5؛ الثاقب فی المناقب، ص 310؛ دلائل الامامة، ص 246؛ اثبات الوصیة، ص 15.
8. کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، باب 33، ح 31.
9. همان، ج 1، ص 331، ح 16.
10. ابن ابی جمهور احسائی، عوالی اللآلی، ج 4، ص 102.
11. مائده (5)، آیه 8.
12. تفسیر نمونه، ج 6، ص 143.
13. کافی، ج 1، ص 338، ح 7.
14. کتاب الغیبة، ص 474.
15. کمالالدین و تمام النعمة، ج 2، ص 383، باب 37، ح 10.
16. همان، ج 2، ص 377، باب 36، ح 2؛ همچنین ر.ک: طبرانی، المعجم الصغیر، ج 2، ص 148؛ کنزالعمال، ج 14، ص270، ح 38689، ح38707؛ تفسیر ابن کثیر، ج 3، ص 312.