اشتباه

براي او كه وقتي بيايد ديگر بال‌هاي هيچ پروانه‌اي سنگيني گام‌هاي ناعادلان گزافه ‌گوي را ـ كه فرياد دادخواهي سر داده‌اند ـ تجربه نخواهد كرد... بي‌مقدمه خود را جلو انداختم: « آن‌ها كه مي‌گويند قرار است براي سرشماري بيايند شماييد»؟‌ بي‌آن‌كه نگاه از كاغذها بردارد سرش را به آرامي تكان داد و راهش را ادامه. جلوتر رفتم: «آقا كي مي‌رسيد محل ما؟ «گذرا نگاهم كرد: «نمي‌دانم»
يکشنبه، 18 فروردين 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اشتباه
اشتباه
اشتباه

نويسنده:رضوانه عرفاني
منبع:ماهنامه موعود
براي او كه وقتي بيايد ديگر بال‌هاي هيچ پروانه‌اي سنگيني گام‌هاي ناعادلان گزافه ‌گوي را ـ كه فرياد دادخواهي سر داده‌اند ـ تجربه نخواهد كرد...
بي‌مقدمه خود را جلو انداختم: « آن‌ها كه مي‌گويند قرار است براي سرشماري بيايند شماييد»؟‌
بي‌آن‌كه نگاه از كاغذها بردارد سرش را به آرامي تكان داد و راهش را ادامه. جلوتر رفتم: «آقا كي مي‌رسيد محل ما؟
«گذرا نگاهم كرد: «نمي‌دانم»
سماجت بيشتري نشان دادم: «خواهش مي‌كنم، من خيلي وقت است كه منتظرم...»
با شنيدن اين جمله سرش را بلند كرد، سراپايم را براندازي كرد و قاطع جواب داد: «طرف شما نمي‌آييم، مسيرها مشخص است...»
همان جا خشكم زد. بهت زده نگاهش كردم.
راهش را گرفت و رفت...
ولي باز هم انگار كسي هلم داد كه دنبالش بروم. مطمئن بودم اين بار ديگر عصباني مي‌شود:
... از كجا مطمئنيد؟ اصلاً مگر سرشماري عمومي نيست؟ ... شما بايد من را هم بشماريد!
سرش را برگرداند: «اولاً بايدي در كار نيست... دوماً همه كه حساب نمي‌شوند دخترجان! پس عمومي هم نيست. فقط بعضي‌ها را مي‌شمارند.»
ـ بعضي‌ها؟؟!
پاك گيج شده بودم. گفتم: اصلاً غير قانوني بودن كار شما از همين جا كه روز جمعه آمده‌ايد، معلوم است... من حتماً شما را اشتباه گرفته‌ام...»
لبخندي زد و گفت: « ما هر جمعه مي‌آييم. سال‌هاست كه قانون كارمان اين است . در ضمن اسم كار ما سرشماري نيست ما دل‌ها را مي‌شماريم.... تعداد محدود است، شرايط محدود‌تر! ما فقط منتظران را مي‌شماريم... شما هم ... پيداست منتظر كسي ديگريد... حتماً اشتباهي شده!!!




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.