غدير؛ كامل ترين الگوي حكومتي

«غدير خم» يادآور حادثه اي مهم و سرنوشت ساز در تاريخ اسلام است كه شيعيان از آن به عنوان يكي از اعياد بزرگ اسلامي نام مي برند. آنان در اين روز به جشن شادماني مي پردازند واين عيد را به يكديگر تبريك مي گويند. موضوع غديرخم از ديرباز از مباحث اصولي تاريخ اسلام بوده كه اين امر ناشي از سرنوشت ساز بودن اين حادثه مهم در مسئله «امامت» و «خلافت» دارد. بعد از رحلت پيامبر عظيم الشان اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) جانشيني آن حضرت به عنوان مهمترين موضوع اختلاف بين اهل سنت از يك سو و شيعيان از سوي ديگر بوده است.
دوشنبه، 19 فروردين 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
غدير؛ كامل ترين الگوي حكومتي
غدير؛ كامل ترين الگوي حكومتي
غدير؛ كامل ترين الگوي حكومتي

نويسنده:ناصر سعد
منبع:روزنامه کیهان – شماره 18983

مدل حكومتي معصوم

«غدير خم» يادآور حادثه اي مهم و سرنوشت ساز در تاريخ اسلام است كه شيعيان از آن به عنوان يكي از اعياد بزرگ اسلامي نام مي برند. آنان در اين روز به جشن شادماني مي پردازند واين عيد را به يكديگر تبريك مي گويند. موضوع غديرخم از ديرباز از مباحث اصولي تاريخ اسلام بوده كه اين امر ناشي از سرنوشت ساز بودن اين حادثه مهم در مسئله «امامت» و «خلافت» دارد.
بعد از رحلت پيامبر عظيم الشان اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) جانشيني آن حضرت به عنوان مهمترين موضوع اختلاف بين اهل سنت از يك سو و شيعيان از سوي ديگر بوده است. اهل سنت مي گويند كه تعيين جانشين پيغمبر يك امر الهي نيست و اين امر به مردم محول شده است.
در صورتيكه شيعه معتقد است، جانشيني پيامبر يك امر الهي بوده و هيچگاه اين مهم به امت اسلامي واگذار نشده است. آنان معتقدند اين واقعه بيانگر حقيقتي است كه به هيچ وجه از اصل اسلام قابل جدا شدن نمي باشد.
مسئله «امامت» و «ولايت» از منظر شيعيان صرفاً يك واقعه تاريخي نيست، بلكه يكي از پايه هاي اساسي دين اسلام بوده و سرنوشت دنيا و آخرت مسلمانان بلكه تمام بشريت به آن بستگي دارد.
اعتقاد به حكومت معصوم منصوب از طرف خداوند، در واقع اعتقاد به يك «مدل» حكومتي است كه در مبنا و اهداف با ساير نظام ها و مكاتب حاكم بر جهان تفاوت ماهوي و اساسي دارد. قوانين حكومت معصوم ساخته افكار بشر نيست، بلكه قوانيني است كه از سوي خداوند خالق حكيم دانا و بصير براي سعادت بشر و خلق خود پيش بيني گرديده است.
تجربه بي نظير و استثنايي حكومت چهار ساله حضرت علي (عليه السلام) از يك سو و مقايسه آن با كليه حكومتها و مكاتب حاكم بر جهان از سوي ديگر، هيچ ترديدي را براي پيروان و شيفتگان آن حضرت باقي نگذاشته است كه يگانه مدل حكومتي كه مي تواند سعادت، تكامل و پيشرفت مادي و معنوي بشر را فراهم و تضمين نمايد، همانا مدل و الگوي حكومتي اميرمومنان (عليه السلام) مي باشد.
همان شخصيتي كه جرج جرداق دانشمند مسيحي درباره او مي گويد:«اي دنيا چه مي شد اگر همه نيروهايت را در هم مي فشردي و شخصيتي مانند علي را با آن عقل و قلب و زبان و شمشير، نمودار مي كردي؟ او اضافه مي كند كه كشتن علي خيانت به تمام بشريت بوده است.» و جبران خليل جبران از علماي مسيحيت در اين باره مي گويد:«علي بن ابيطالب شهيد عظمت خويش شد؛ مردم عرب، حقيقت مقام او را درك نكردند. من از راز دنيا سر درنمي آورم كه چرا بعضي از افراد از زمان خودشان اينقدر جلو هستند. به عقيده من علي مال آن زمان نبود، علي اول شخصي است از عنصر عرب كه هميشه در كنار روح كلي عالم است؛ يعني همسايه خداست؛ و او مردي بود كه شبها را با روح كلي عالم بسر مي برد.»
دكتر تيجاني عالم اهل سنت كه بعد از مدتها تحقيق و مطالعه توفيق پيدا كرد به مكتب اهل البيت (عليهم السلام) درآيد و كتابها و مناظره هاي او در اثبات حقانيت شيعه باعث شده تا ميليونها نفر به حقانيت اين مذهب پي برده و از پيروان خاندان پيغمبر (ص) بشوند مي گويد: «اگر براي علي ميسر شده بود كه سي سال طبق سيره پيامبر (ص) بر مردم حكومت كند، همانا اسلام امروز جهان را فراگرفته بود و عقيده متين و محكم در قلوب مسلمانان جايگزين شده و فتنه هاي كوچك و بزرگ رخ نمي داد و نه كربلايي مي بود و نه عاشورايي. اگر همان طور حكومت ساير ائمه كه پيامبر، آنان را به نام وصي خود قرار داده بود، ادامه مي داشت، جز مسلمانان، ملتي بر روي زمين وجود نداشت و دنيا نه چنين بود كه امروز مشاهده مي كنيم و زندگي ما به معناي واقعي اش، زندگي انساني بود.»

ويژگي هاي مدل حكومتي علي(ع)

براي آشنايي با برخي از ويژگي هاي مدل حكومتي حضرت علي(ع) كافي است يك نگاه كلي به فرمان حكومتي حضرت امير به مالك اشتر، يكي از كارگزاران اصلي خويش، بياندازيم، در اين فرمان به خوبي اصول و چهارچوب كلي حكومت مولا مشخص شده است. در اينجا به بعضي از آن اصول اشاره مي شود:
  • 1- حكومت ها اجازه ندارند كه پيروان خود را بي پروا و آزاد بگذارند تا در شئون زندگي ملت و مصالح عالي دولت دخالت كنند.
  • 2- دولتمردان نبايد كوچكترين تحميلي بر افراد روا دارند تا كارمندان حكومت از اين رويه سرمشق گيرند و مستقيما بر خون و مال مردم فرمان صادر كنند. در هر حكومتي كه عاملي ستمگر پيدا گردد يا خادمي لجام گسيخته و خودسر قد برافرازد، حاكم را آنچنان كيفر كنم كه هزار بار حق ستمديدگان جبران شود. زيرا مسئول مستقيم ملت حكمران است نه خدمتكار.
  • 3- حاكم هرگز نبايد از جريان امور كشور و طرز سلوك كارگزاران با مردم لحظه اي غافل باشد. به جزئيات امور شخصا بايد رسيدگي كند و گزارش هاي كشور را تا آخرين لحظه بشنود.
  • 4- در حكومت نبايد خادم و خائن يكسان باشند. چون خادمي كه در ازاي خدمت خود مزد و مرحمت نبيند، دلسرد و بي قيد مي گردد؛ و خائني كه جزاي خيانت خود را به حد كمال نيابد، كردار زشت خويش را با جرأت بيشتري تكرار مي كند.
  • 5- حكمران بايد همچون پدر باشد؛ و لذا پدر ناگزير است كه بسياري از لغزش هاي فرزندان خود را نديده انگارد و با چشم آكنده از گذشت و محبت به چهره اولاد خود بنگرد.
  • 6- حاكم نبايد در اجراي اوامر الهي ميان آشنا و بيگانه فرق گذارد.
  • 7- حاكم نبايد از عمال خويش هر كه باشد ديناري هديه قبول كند، زيرا اين عمل دلالت بر اين مي كند كه حاكم هديه مي پذيرد و تملق دوست دارد.
  • 8- حاكم بايد بيش از همه با مردم تماس و معاشرت داشته باشد تا جزئيات زندگي ملت در نظرش آشكار و واضح باشد.
  • 9- كارمندان و كارگزاران بايد از نظر تاريخ خانوادگي، نجيب و شرافتمند باشند و بايد در محيط عصمت و تقوا پرورش يافته باشند.
  • 10- حاكم بر امور مملكت نبايد با افراد ترسو مشورت كند، زيرا اين عناصر ضعيف هم خود مي ترسند و هم كوشش مي كنند تا پايه تصميم و اراده اصحاب مشورت را سست و ناچيز كنند.
  • 11- قضات بايد از ميان كساني كه به زينت علم و فضيلت اخلاق تا حد نهايي آراسته باشند انتخاب شوند. هر كس از همه پرهيزكارتر و داناتر است بايد به نام قاضي برگزيده شود.
  • 12- دولت با تمام وسايلي كه دارد بايد مصمم به آبادي و آسايش مردم باشد.
  • 13- با ارباب رجوع بايد آنچنان مدارا و ملاطفت شود كه هر چه دانند بازگويند و هرچه توانند تظلم كنند.
  • 14- حكومت علي(ع) معتقد است كه هرگز كشور خراب نمي شود، مگر آنكه كشورداران با «دست جور» تيشه برداشته كاخ سعادت ملت را با سر تهي مغز خويش ويران كنند.
  • 15- اجتماعات بايد محترم شمرده شوند و تا آنجا كه با مصالح دولت تضاد پيدا نكند، نبايد از آنها جلوگيري شود.
  • 16- افسران لشكر بايد از خانواده هاي نجيب و دودمان هاي با شرافت و اصيل انتخاب شوند، تا مبادا آلوده نژادان و پست فطرتان به مقام سرداري برسند و موقعيت هاي افسري را اشغال كنند.
  • 17- عهدنامه ها محترم است، چرا كه ملتي كه بر عهد خويش پايدار نباشد و بر پيمان و ميثاق خود وفا ندارد، هر اندازه هم كه نيرومند باشد، در نزديكترين آينده محكوم به انقراض و فنا خواهد بود.
  • 18- حاكم بايد به هر چيزي كه وعده كرده است در موعد مقرر وفا كند زيرا خداوند خلف وعده را سخت دشمن دارد.




  • ارسال نظر
    با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
    متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.