يك گلابي براي تو
نويسنده:فریبا کلهر
منبع:ماهنامه موعود
منبع:ماهنامه موعود
كجاست آن امامي كه وقتي بيايد
پيرزني تنها با يك سبد سيب ميتواند از اين سر دنيا سفر كند، بيآنكه حيوانات درنده آسيبي به او برسانند و يا دزدها سيبهايش را بگيرند.
٭ ٭ ٭
دل آدمها را خانه تكاني ميكند، كينه ها را به دست باد ميسپارد و دشمنيها را از بين ميبرد. در چنان روزي گرگ و بره با هم دوست ميشوند و مرغان روي دم روباه بازي ميكنند.
٭ ٭ ٭
زمين كه مرده است، دوباره زنده ميشود و خداوند مَرداني را برميانگيزد كه عدالت را زنده كنند. پس، زمين با وجود عدالت دوباره زنده و سبز ميشود. در دامان دختركان پونه و ريحان ميكارد و به نقش پروانة روسري آنها جان ميدهد.
٭ ٭ ٭
بيماران بهبود مييابند و كساني كه ضعيف و ناتوان هستند، نيرومند و قوي ميشوند. خرگوش مانند شير قوي و كبوتر مانند عقاب پرزور ميشود. هيچ مورچهاي زيرپا له، و هيچ پرندهاي شكار مار نميشود.
٭ ٭ ٭
رود مهرباني جاري ميشود و همه در آيينهها ميخندند. آن روز هيچ خاري در دست باغبانها فرو نميرود و بال هيچ پروانهاي از شعله شمع نميسوزد؛ چون خار و آتش نيز مهربان ميشوند.
٭ ٭ ٭
هر چيزي را مساوي ميان مردم تقسيم مي كند. يك گلابي به تو ميدهد، يك گلابي به من. روي هر گل يك شبنم مينشيند و روي هر درخت يك كلاغ خوشصدا.
٭ ٭ ٭
همه خوابهاي خوش و شيرين ميبينند. خوابها پر از «شبنم» و «آيينه» و «سينهسرخ» ميشود. تو خواب اسب زرينيال و بادبادكهاي رنگي ميبيني و من خواب سيب و دوچرخه و آبنبات.
٭ ٭ ٭
بدها نابود ميشوند و نيكان زنده ميمانند. دزدها و جلادان ميميرند، نيكوكاران و خوبان زنده ميمانند.
در آن روز ابرهاي سياه، مردابها و گردابها نابود ميشوند و كبوترها و غنچهها زنده ميمانند.
٭ ٭ ٭
كجاست حضرت مهدي، عجّلالله تعاليفرجه؟ كه وقتي بيايد،
در هر خانه يك چراغ روشن ميكند. تاريكي از زمين پر مي كشد و شاپركها در نور پرواز ميكنند. هيچ بچّهاي از تاريكي نميترسد. چون شب نيز مانند روز پرنور شده است.
كجاست آن امام ...
كجاست آن امام ...
پيرزني تنها با يك سبد سيب ميتواند از اين سر دنيا سفر كند، بيآنكه حيوانات درنده آسيبي به او برسانند و يا دزدها سيبهايش را بگيرند.
٭ ٭ ٭
دل آدمها را خانه تكاني ميكند، كينه ها را به دست باد ميسپارد و دشمنيها را از بين ميبرد. در چنان روزي گرگ و بره با هم دوست ميشوند و مرغان روي دم روباه بازي ميكنند.
٭ ٭ ٭
زمين كه مرده است، دوباره زنده ميشود و خداوند مَرداني را برميانگيزد كه عدالت را زنده كنند. پس، زمين با وجود عدالت دوباره زنده و سبز ميشود. در دامان دختركان پونه و ريحان ميكارد و به نقش پروانة روسري آنها جان ميدهد.
٭ ٭ ٭
بيماران بهبود مييابند و كساني كه ضعيف و ناتوان هستند، نيرومند و قوي ميشوند. خرگوش مانند شير قوي و كبوتر مانند عقاب پرزور ميشود. هيچ مورچهاي زيرپا له، و هيچ پرندهاي شكار مار نميشود.
٭ ٭ ٭
رود مهرباني جاري ميشود و همه در آيينهها ميخندند. آن روز هيچ خاري در دست باغبانها فرو نميرود و بال هيچ پروانهاي از شعله شمع نميسوزد؛ چون خار و آتش نيز مهربان ميشوند.
٭ ٭ ٭
هر چيزي را مساوي ميان مردم تقسيم مي كند. يك گلابي به تو ميدهد، يك گلابي به من. روي هر گل يك شبنم مينشيند و روي هر درخت يك كلاغ خوشصدا.
٭ ٭ ٭
همه خوابهاي خوش و شيرين ميبينند. خوابها پر از «شبنم» و «آيينه» و «سينهسرخ» ميشود. تو خواب اسب زرينيال و بادبادكهاي رنگي ميبيني و من خواب سيب و دوچرخه و آبنبات.
٭ ٭ ٭
بدها نابود ميشوند و نيكان زنده ميمانند. دزدها و جلادان ميميرند، نيكوكاران و خوبان زنده ميمانند.
در آن روز ابرهاي سياه، مردابها و گردابها نابود ميشوند و كبوترها و غنچهها زنده ميمانند.
٭ ٭ ٭
كجاست حضرت مهدي، عجّلالله تعاليفرجه؟ كه وقتي بيايد،
در هر خانه يك چراغ روشن ميكند. تاريكي از زمين پر مي كشد و شاپركها در نور پرواز ميكنند. هيچ بچّهاي از تاريكي نميترسد. چون شب نيز مانند روز پرنور شده است.
كجاست آن امام ...
كجاست آن امام ...