چگونه می توانیم با نوجوانان ارتباط برقرار کنیم؟
منبع:تبیان
هنگامی که هورمون های تستسترون و استروژن در بدن تغییر یابد، ناخودآگاه بر روی رفتار شما با فرزندتان تأثیر می گذارد. وقتی شما مرتب بر سر فرزندتان فریاد بزنید و به او دستوربدهید ، باید شاهد نافرمانی و سرکشی او نیز باشید. اولین توصیه ای که به شما می کنم این است که پیش از هر گونه ارتباطی با نوجوانتان، ابتدا مشکلات هورمونی خود را برطرف کنید.
به خاطر دارم هنگامی که شخصیت پسربزرگم به یکباره تغییر کرد و از یک پسر مودب و شیرین به یک فرد عصبانی و بداخلاق تبدیل شد ، مرتب به من اخم می کرد و غر می زد.
شخصیت پسر دیگرم که ۱۶ سال دارد، طور دیگری است. بسیار پرحرف است و با هر چیزی که من بگویم مخالفت می کند.
دختر ۱۸ ساله ام کاملا با دو پسرم متفاوت است و تقریبا رفتار دوستانه ای با من دارد. ولی به تمیزی و پاکیزگی خود بیش از حد اهمیت می دهد.
هنگامی که پسرم، ۱۴ ساله بود دوست داشت موهایش را مانند یکی از هنرپیشه ها کوتاه کند. خود را کاملاً در شخصیت او می دید و هر عملی که او انجام می داد، الگوبرداری می کرد. البته همه ی دوستان او این گونه نبودند ولی آن ها نیز ویژگی های منحصر به خود را داشتند. شخصیت نوجوانان در این سن وسال با یکدیگر متفاوت بوده و هر کدام الگوی خاص خود را دارند.
ما نمی توانیم یکسری قوانین خاص را برای همه نوجوانان به یک صورت به کار ببریم.
با فریاد کشیدن، شما کاری می کنید که فرزندانتان نسبت به صحبت های شما بی تفاوت شوند. یک روز من از فرزندم به آرامی خواستم کاری را برای من انجام دهد، بعد از چند بار گفتن، اصلا اهمیتی نداد. بعد که از او دلیل آن را پرسیدم به من گفت: "چون سر من فریاد نزدی، فکر کردم خیلی مهم نیست اگر آن کار را انجام ندهم." در آن موقع بود که متوجه شدم او به این نوع برخورد عادت کرده است و اگر سر او داد نزنم، اصلاً به صحبت من توجهی نمی کند. البته این موضوع برعکس نیز می شود. برخی از دوستانم می گویند، ما به قدری سر فرزند خود داد زده ایم که او دیگر به این رفتار عادت کرده است و باز هم به حرف ما توجهی نمی کند. بهتر است در هنگام خستگی و عصبانیت برخود مسلط باشید و اگر احیاناً خطایی از شما سر زد و به فرزندتان بی احترامی کردید، به راحتی آن را بپذیرید و به جای توجیه عملتان از او عذرخواهی کنید.
ارتباط برقرار کردن با نوجوانان بدین معنا نیست که تمامی اصطلاحات عجیب و غریب خاص آن دوره را یاد بگیرید و با آن ها به آن شکل صحبت کنید. ولی به عنوان مثال اگر فرزند شما بهترین دوستش را با نام خاصی که او دوست دارد، صدا می کند، شما نیز او را با همان نام صدا کنید، با این کار فرزندتان را بسیار خوشحال خواهید کرد. هنگامی که من در آن سن و سال بودم، بسیار دوست داشتم مرا "بانی" صدا کنند. وقتی والدین برخی از دوستانم مرا با آن نام صدا می کردند، بسیار خوشحال می شدم، ولی با مادر بهترین دوستم که همیشه مرا "ژانت" صدا می کرد، هرگز نمی توانستم ارتباط خوبی برقرار کنم.
اگر می خواهید در جمع دوستان فرزندتان وارد شوید و آن ها شما را بپذیرند، باید مانند آن ها شوید و در مورد آینده و هدف از آن ها سوال نکنید.
با آن ها بسیار دوستانه ارتباط برقرار کنید. پسر کوچکم بسیار دقیق و مقرراتی است. به عنوان مثال اگر بخواهم به او کاری بگویم، باید کاملاً به او توضیح دهم که دقیقاً از او چه می خواهم. قبلاً وقتی به او می گفتم ظرف های غذایت را بشوی، پیش خود فکر می کردم که بعد از شستن، آن ها را خشک می کند. ولی بعد دیدم که دقیقاً همان کاری را که به او گفته بودم، انجام داده است، نه بیشتر و نه کمتر. با او جر و بحث می کردم که چرا بعد از شستن ظرف ها، آن ها را خشک نکرده است. به مرور زمان متوجه شدم که باید به صورت کاملاً شفاف و روشن منظور خود را به او منتقل کنم. یعنی به او بگویم: "بعد از شستن ظرف ها، آن ها را خشک هم بکن. "این رفتار اصلاً ارتباطی به سن و سال او ندارد، بلکه شخصیت او این چنین است. من باید کاملاً در حرف زدن با او دقیق باشم و هر کاری می خواهم او انجام دهد، به طور واضح برایش توضیح دهم. اگر شخصی از من بپرسد ساعت چند است؟ می گویم : دو و چهل و پنج دقیقه. ولی او می گوید:دو و چهل و پنچ دقیقه و بیست ثانیه. این دقت و ریزبینی جزیی از شخصیت اوست. برای ارتباط با او من نیز باید این چنین باشم. بنابراین بهتر است والدین از خصوصیات اخلاقی فرزندشان مطلع شوند تا راحت تر بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و دچار سوء تفاهم نشوند.
یادم می آید مادرم بیشتر اوقات مرا جلوی دوستانم تحقیر می کرد و همین موضوع باعث شده بود که من خیلی سخت دوستانم را به منزلمان دعوت کنم. در آن موقع فکر می کردم مادرم اصلاً احترامی برای من قایل نیست. در نتیجه من نیز در آن سن و سال نمی توانستم احترام او را به خوبی نگاه دارم.
اگر می خواهید فرزندتان به شما احترام بگذارد و برای حرف شما ارزش قایل شود، باید به او احترام بگذارید و شخصیت او را همان گونه که هست، بپذیرید.
مطمئن باشید هیچ کس دوست ندارد احساساتش نادیده گرفته شود، به ویژه نوجوانان که بسیار حساس و زودرنج هستند و از کاه کوه درست می کنند. بنابراین صبور باشید، مشکلات او را درک کنید و هیچ گاه او را به دلیل داشتن چنین عقایدی تحقیر نکنید.
به او با دقت گوش فرا دهید. به شخصیت او احترام بگذارید و برای تصمیم گیری های او ارزش قایل شوید. در هنگام صحبت با یکدیگر، سعی کنید ارتباط بر قرار کنید و تنها مانند یک سخنران یک طرفه صحبت نکنید و به طرف مقابلتان اجازه صحبت بدهید. اگر این کار را نکنید، او تصور می کند که شما دوست ندارید صحبت های او را بشنوید. بنابراین هنگامی که دچار مشکلی شود، آن را با شما مطرح نخواهد کرد و این سرآغاز به وجود آمدن نگرانی، استرس، ترس و یا غم در وجود اوست و همه ی این ها در نهایت منجر به افسردگی او خواهد شد. مطمئناً والدینی که اجازه صحبت کردن به فرزندشان را در مواقع بحرانی نمی دهند و برای آن ها هیچ گونه ارزشی قایل نیستند، در آینده پشیمان می شوند و خود را سرزنش خواهند کرد.
هنگامی که فرزندتان کار ناشایستی انجام می دهد و یا از شما تقاضاهای نابجایی دارد، او را تنبیه کنید. بسیار شنیده ام که والدین می گویند برای آرام نگاه داشتن فضای خانه، هر گونه رفتار ناشایست فرزندشان را می پذیرند. این نوع برخورد در دراز مدت مشکلات فراوانی را برای شما و فرزندتان ایجاد می کند، به این صورت که شما همواره احساس حقارت می کنید و نوجوانتان نیز عادت می کند که احساسات دیگران را به راحتی پایمال کند.
از آن جایی که انسان ها با یکدیگر متفاوت هستند، من نمی توانم تنبیه مناسبی را به شما پیشنهاد کنم، ولی به نظر من محروم کردن آن ها از یک سری امتیازات، بسیار مفید خواهد بود. به هر حال این خود شما هستید که با توجه به نوع اشتباه فرزندتان باید تنبیه خاصی را برای او در نظر بگیرید.
شاید فرزند شما اکنون قدر زحمات شما را متوجه نشود ولی مطمئن باشید هنگامی که زندگی مستقل تشکیل داد، همه صحبت های شما را به خاطر می آورد و در آن موقع تا ابد سپاسگزار شما خواهد بود.
برای فرزندتان وقت صرف کنید به حرف های او گوش دهید. با او دوست باشید و او را همواره مورد بازخواست قرار ندهید. حتی اگر نگرانی های آن ها بی مورد بود، آن ها را تحقیر نکنید و با آن ها همدردی کنید. در نهایت نکته بسیار مهم این است که همواره به آن ها بگویید که دوستشان دارید.
به خاطر دارم هنگامی که شخصیت پسربزرگم به یکباره تغییر کرد و از یک پسر مودب و شیرین به یک فرد عصبانی و بداخلاق تبدیل شد ، مرتب به من اخم می کرد و غر می زد.
شخصیت پسر دیگرم که ۱۶ سال دارد، طور دیگری است. بسیار پرحرف است و با هر چیزی که من بگویم مخالفت می کند.
دختر ۱۸ ساله ام کاملا با دو پسرم متفاوت است و تقریبا رفتار دوستانه ای با من دارد. ولی به تمیزی و پاکیزگی خود بیش از حد اهمیت می دهد.
هنگامی که پسرم، ۱۴ ساله بود دوست داشت موهایش را مانند یکی از هنرپیشه ها کوتاه کند. خود را کاملاً در شخصیت او می دید و هر عملی که او انجام می داد، الگوبرداری می کرد. البته همه ی دوستان او این گونه نبودند ولی آن ها نیز ویژگی های منحصر به خود را داشتند. شخصیت نوجوانان در این سن وسال با یکدیگر متفاوت بوده و هر کدام الگوی خاص خود را دارند.
ما نمی توانیم یکسری قوانین خاص را برای همه نوجوانان به یک صورت به کار ببریم.
● تغییرات هورمونی
با فریاد کشیدن، شما کاری می کنید که فرزندانتان نسبت به صحبت های شما بی تفاوت شوند. یک روز من از فرزندم به آرامی خواستم کاری را برای من انجام دهد، بعد از چند بار گفتن، اصلا اهمیتی نداد. بعد که از او دلیل آن را پرسیدم به من گفت: "چون سر من فریاد نزدی، فکر کردم خیلی مهم نیست اگر آن کار را انجام ندهم." در آن موقع بود که متوجه شدم او به این نوع برخورد عادت کرده است و اگر سر او داد نزنم، اصلاً به صحبت من توجهی نمی کند. البته این موضوع برعکس نیز می شود. برخی از دوستانم می گویند، ما به قدری سر فرزند خود داد زده ایم که او دیگر به این رفتار عادت کرده است و باز هم به حرف ما توجهی نمی کند. بهتر است در هنگام خستگی و عصبانیت برخود مسلط باشید و اگر احیاناً خطایی از شما سر زد و به فرزندتان بی احترامی کردید، به راحتی آن را بپذیرید و به جای توجیه عملتان از او عذرخواهی کنید.
● مطابق سنشان با آنان برخورد کنید
ارتباط برقرار کردن با نوجوانان بدین معنا نیست که تمامی اصطلاحات عجیب و غریب خاص آن دوره را یاد بگیرید و با آن ها به آن شکل صحبت کنید. ولی به عنوان مثال اگر فرزند شما بهترین دوستش را با نام خاصی که او دوست دارد، صدا می کند، شما نیز او را با همان نام صدا کنید، با این کار فرزندتان را بسیار خوشحال خواهید کرد. هنگامی که من در آن سن و سال بودم، بسیار دوست داشتم مرا "بانی" صدا کنند. وقتی والدین برخی از دوستانم مرا با آن نام صدا می کردند، بسیار خوشحال می شدم، ولی با مادر بهترین دوستم که همیشه مرا "ژانت" صدا می کرد، هرگز نمی توانستم ارتباط خوبی برقرار کنم.
اگر می خواهید در جمع دوستان فرزندتان وارد شوید و آن ها شما را بپذیرند، باید مانند آن ها شوید و در مورد آینده و هدف از آن ها سوال نکنید.
با آن ها بسیار دوستانه ارتباط برقرار کنید. پسر کوچکم بسیار دقیق و مقرراتی است. به عنوان مثال اگر بخواهم به او کاری بگویم، باید کاملاً به او توضیح دهم که دقیقاً از او چه می خواهم. قبلاً وقتی به او می گفتم ظرف های غذایت را بشوی، پیش خود فکر می کردم که بعد از شستن، آن ها را خشک می کند. ولی بعد دیدم که دقیقاً همان کاری را که به او گفته بودم، انجام داده است، نه بیشتر و نه کمتر. با او جر و بحث می کردم که چرا بعد از شستن ظرف ها، آن ها را خشک نکرده است. به مرور زمان متوجه شدم که باید به صورت کاملاً شفاف و روشن منظور خود را به او منتقل کنم. یعنی به او بگویم: "بعد از شستن ظرف ها، آن ها را خشک هم بکن. "این رفتار اصلاً ارتباطی به سن و سال او ندارد، بلکه شخصیت او این چنین است. من باید کاملاً در حرف زدن با او دقیق باشم و هر کاری می خواهم او انجام دهد، به طور واضح برایش توضیح دهم. اگر شخصی از من بپرسد ساعت چند است؟ می گویم : دو و چهل و پنج دقیقه. ولی او می گوید:دو و چهل و پنچ دقیقه و بیست ثانیه. این دقت و ریزبینی جزیی از شخصیت اوست. برای ارتباط با او من نیز باید این چنین باشم. بنابراین بهتر است والدین از خصوصیات اخلاقی فرزندشان مطلع شوند تا راحت تر بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و دچار سوء تفاهم نشوند.
● شما از والدین تان چه انتظاراتی داشتید؟
یادم می آید مادرم بیشتر اوقات مرا جلوی دوستانم تحقیر می کرد و همین موضوع باعث شده بود که من خیلی سخت دوستانم را به منزلمان دعوت کنم. در آن موقع فکر می کردم مادرم اصلاً احترامی برای من قایل نیست. در نتیجه من نیز در آن سن و سال نمی توانستم احترام او را به خوبی نگاه دارم.
اگر می خواهید فرزندتان به شما احترام بگذارد و برای حرف شما ارزش قایل شود، باید به او احترام بگذارید و شخصیت او را همان گونه که هست، بپذیرید.
● مشکلات نوجوانان
مطمئن باشید هیچ کس دوست ندارد احساساتش نادیده گرفته شود، به ویژه نوجوانان که بسیار حساس و زودرنج هستند و از کاه کوه درست می کنند. بنابراین صبور باشید، مشکلات او را درک کنید و هیچ گاه او را به دلیل داشتن چنین عقایدی تحقیر نکنید.
● اصول اساسی تربیتی
به او با دقت گوش فرا دهید. به شخصیت او احترام بگذارید و برای تصمیم گیری های او ارزش قایل شوید. در هنگام صحبت با یکدیگر، سعی کنید ارتباط بر قرار کنید و تنها مانند یک سخنران یک طرفه صحبت نکنید و به طرف مقابلتان اجازه صحبت بدهید. اگر این کار را نکنید، او تصور می کند که شما دوست ندارید صحبت های او را بشنوید. بنابراین هنگامی که دچار مشکلی شود، آن را با شما مطرح نخواهد کرد و این سرآغاز به وجود آمدن نگرانی، استرس، ترس و یا غم در وجود اوست و همه ی این ها در نهایت منجر به افسردگی او خواهد شد. مطمئناً والدینی که اجازه صحبت کردن به فرزندشان را در مواقع بحرانی نمی دهند و برای آن ها هیچ گونه ارزشی قایل نیستند، در آینده پشیمان می شوند و خود را سرزنش خواهند کرد.
هنگامی که فرزندتان کار ناشایستی انجام می دهد و یا از شما تقاضاهای نابجایی دارد، او را تنبیه کنید. بسیار شنیده ام که والدین می گویند برای آرام نگاه داشتن فضای خانه، هر گونه رفتار ناشایست فرزندشان را می پذیرند. این نوع برخورد در دراز مدت مشکلات فراوانی را برای شما و فرزندتان ایجاد می کند، به این صورت که شما همواره احساس حقارت می کنید و نوجوانتان نیز عادت می کند که احساسات دیگران را به راحتی پایمال کند.
از آن جایی که انسان ها با یکدیگر متفاوت هستند، من نمی توانم تنبیه مناسبی را به شما پیشنهاد کنم، ولی به نظر من محروم کردن آن ها از یک سری امتیازات، بسیار مفید خواهد بود. به هر حال این خود شما هستید که با توجه به نوع اشتباه فرزندتان باید تنبیه خاصی را برای او در نظر بگیرید.
● به آن ها مسوولیت دهید
شاید فرزند شما اکنون قدر زحمات شما را متوجه نشود ولی مطمئن باشید هنگامی که زندگی مستقل تشکیل داد، همه صحبت های شما را به خاطر می آورد و در آن موقع تا ابد سپاسگزار شما خواهد بود.
برای فرزندتان وقت صرف کنید به حرف های او گوش دهید. با او دوست باشید و او را همواره مورد بازخواست قرار ندهید. حتی اگر نگرانی های آن ها بی مورد بود، آن ها را تحقیر نکنید و با آن ها همدردی کنید. در نهایت نکته بسیار مهم این است که همواره به آن ها بگویید که دوستشان دارید.