جهان در جنگ جهانی دوم

در روز اول سپتامبر سال 1939 ، آلمانی‌ها به لهستان حمله بردند و در نتیجه‌ی این اقدام فرانسه و انگلیس به دولت آلمان اعلان جنگ دادند. در آغاز کار میدان جنگ منحصر به جبهه غربی و جبهه شرقی بود؛ در مغرب جنگهای کوچک و
چهارشنبه، 27 آبان 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جهان در جنگ جهانی دوم
 جهان در جنگ جهانی دوم

 

نویسنده: شارل دولاندلن
برگردان: احمد بهمنش



 

جنگ در سال 1939:

در روز اول سپتامبر سال 1939 ، آلمانی‌ها به لهستان حمله بردند و در نتیجه‌ی این اقدام فرانسه و انگلیس به دولت آلمان اعلان جنگ دادند. در آغاز کار میدان جنگ منحصر به جبهه غربی و جبهه شرقی بود؛ در مغرب جنگهای کوچک و بی اهمیتی درگرفت، چون انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها آماده‌ی پیکار نبودند، ولی در مشرق، عملیات سریع و قاطع بود. آلمانی‌ها که از حیث تعداد افراد و تجهیزات برتری داشتند، لهستان غربی را متصرف شدند. روز هفدهم سپتامبر، روس‌ها هم برای اجرای مفاد قرارداد خود با آلمان، سرزمین لهستان را از جانب مشرق مورد حمله قرار دادند؛ با وجود مقاومت دلیرانه لهستانی‌ها، تمام کشور آنها در مدت کوتاهی اشغال شد و سپس آلمان که فاتح شده بود به فرانسه و انگلیس پیشنهاد صلح کرد، منتهی این دو دولت پیشنهاد آلمان را نپذیرفتند و روس‌ها موقع را مغتنم شمرده کشورهای بالتیک را وادار به تسلیم پایگاههای دریائی به دولت روسیه نمودند و چون فنلاند زیر بار نرفت، به آنجا حمله بردند.

جنگ در سال 1940:

در سه ماه اول این سال، تقریباً هیچ اتفاقی نیفتاد، ولی در آوریل، آلمانی‌ها دانمارک و نروژ را متصرف شدند؛ در این اردوکشی که با دقت طرح ریزی شده بود، دانمارک بدون مقاومت تسلیم شد؛ دولت نروژ از فرانسه و انگلیس کمک خواست و از طرف این دو دولت قوائی به کمک نروژی‌ها شتافت. شهرهای عمده‌ی جنوب و مرکز نروژ، قبل از وصول نیروی کمکی به تصرف آلمانی‌ها درآمده بود بنابراین در اطراف نارویک (1)، جنگی میان متفقین و آلمانی‌ها درگرفت که به شکست متفقین تمام شد و کشور نروژ هم ناچار در ماه ژوئن تن به تسلیم داد.
در ماه مه، آلمانی‌ها به حمله ناگهانی دیگری علیه لوگزامبورگ، بلژیک و هلند دست زدند؛ هلند در ظرف پنج روز تسخیر شد؛ بلژیک با کمک انگلیسی‌ها و فرانسویان مدت بیشتری مقاومت کرد، ولی این کشور نیز شرایط تسلیم را پذیرفت و آلمانی‌ها از خط ماژینو گذشته نواحی شمال فرانسه را مورد تجاوز قرار دادند. سپاهیان انگلیسی که در خط محاصره بودند بزحمت خود را به دنکرک رسانیده به وسیله کشتی‌های خود به انگلیس بازگشتند. قوای آلمان که تجهیزاتی عالی و نیروی هوائی نیرومندی در اختیار داشت، پیکاردی، نورماندی و شامپانی را به تصرف درآورد و دولت فرانسه از پاریس که مرتباً از طرف دشمن بمباران می‌شد به بردو رفت.
در تاریخ دهم ژوئن، دولت ایتالیا به همکاری با آلمان وارد جنگ شد و در نواحی کوههای آلپ به حملاتی، که نتیجه‌ی مطلوب نمی‌داد، پرداخت. لیکن در این مدت پیشرفت آلمانی‌ها ادامه داشته و قوای آلمان به پاریس، اورلئان، لیون رسیدند. حکومت فرانسه که مقاومت بیشتر را، بیهوده می‌دید استعفا کرد و مارشال پتن زمام امور را به دست گرفته تقاضای متارکه کرد و تقاضای او مورد قبول قرارگرفت (22ژوئن)؛ فرانسه به دو قسمت تقسیم شد: منطقه ای که در اشغال آلمانی‌ها بود و منطقه‌ی آزاد. ولی ژنرال دوگل که در لندن بود از قبول متارکه امتناع ورزید و یک کمیته‌ی ملی، برای ادامه‌ی جنگ به همراهی انگلیسی‌ها، تشکیل داد. پتن جانشین لوبرن (2) رئیس جمهوری فرانسه شد و ویشی را به پایتختی برگزید و مقام نخست وزیری را به لاوال سپرد.
کناره گیری فرانسه از جنگ به عملیات جنگی در خشکی خاتمه داد. در این موقع آلمان و ایتالیا فقط با یک حریف، یعنی انگلیس سر و کار داشتند و بنابراین مجبور بودند عملیات خود را در دریاها یا در مستعرات انگلیس دنبال کنند. انگلیسی‌ها از ترس آنکه مبادا ناوگان فرانسه به تصرف آلمانی‌ها درآید، کشتی‌های جنگی فرانسه را در مرسی الکبیر از بین بردند و سپس با کمک ژنرال دوگل و چند مستعره فرانسوی (کنگو، ماداگاسکار، جزایر اقیانوسیه)، بندر داکار را، بدون آنکه نتیجه ای عایدشان شود، مورد حمله قرار دادند. آلمانی‌ها، هواپیماهای خود را مأمور بمباران لندن و سایر شهرهای انگلیس کردند و در همین موقع ایتالیائی‌ها سومالی انگلیس را گرفتند و دامنه جنگ به مرزهای مصر و طرابلس کشیده شد.
پیروزی محور دولت امریکا را به وحشت انداخت؛ دولت ژاپن، بعکس، به همکاری با محور برخاست و هند و چین فرانسه را تصرف کرد. آلمان و ایتالیا که نیروی دریائی کافی برای جنگ با انگلیس، در دریاها نداشتند، در صدد بسط نفوذ خود در اروپا برآمده، رومانی و مجارستان را به همدستی با خود واداشتند و در مرزهای این دو کشور تغییراتی دادند، سپس ایتالیائی‌ها به یونان حمله بردند، ولی به پیشرفت مهمی نائل نشدند.
در همین اوقات، روس‌ها به تجاوزات خود ادامه داده، ناحیه کارلی (3) را از فنلاند و بسارابی را از رومانی گرفتند و سرانجام کشورهای استونی، لتونی و لیتوانی را نیز ضمیمه‌ی روسیه کردند.

جنگ در سال 1941:

در این تاریخ، سیادت آلمان بر بسیاری از کشورهای اروپائی تحمیل شده بود. یک دسته از سپاهیان آلمان برای کمک به ایتالیا به یونان رفتند و یونانیان را که دلیرانه از خود دفاع می‌کردند، شکست داده، کشور یونان و حتی جزیره کرت را با وجود کمک انگلیسی‌ها، متصرف شدند. سرزمین یوگسلاوی هم که از همکاری با محور خودداری کرده بود، در ماه آوریل به دست آلمانی‌ها افتاد. ایتالیا ناحیه دالماسی را به خود ملحق کرد و ناحیه کرواسی به یکی از شاهزادگان ایتالیائی واگذار شد.
بلغارستان همکاری با آلمان را پذیرفت و به این ترتیب قاره اروپا به استثنای قسمت شرقی آن در اختیار محور قرارگرفت. در این موقع هیتلر تصمیم گرفت به روسیه حمله کند و در ماه ژوئن به وی اعلان جنگ داد و با کمک متحدین خود و همکاری فنلاند، لهستان، لیتوانی، اوکران و کریمه را تصرف کرد.
در آفریقا، زد و خورد در دو ناحیه جریان داشت: در سیرنائیک که پس از دو بار تعرض، با پیروزی انگلیسی‌ها تمام شد و در افریقای شرقی که در این پیکار هم سومالی انگلیس، به تصرف انگلیسی‌ها درآمد؛ در این جنگها قوای انگلیس، سومالی ایتالیا، اریتره و سراسر حبشه را گرفتند و نیروهای ایتالیائی تسلیم شدند.
در آسیا، انگلیسی‌ها، با کمک فرانسویان طرفدار دوگل و با کمک روس‌ها قوای خود را وارد سوریه، عراق و ایران کردند.
در ماه دسامبر، ژاپن ناگهان به پرل‌هاربور (4) (جزایر‌هاوائی) حمله برد و ناوگان امریکائی این حدود را منهدم کرده به امریکا و انگلیس اعلان جنگ داد و پس از تصرف هنگ کنگ قوای خود را در فیلیپین و بورنئو پیاده کرد.
به این ترتیب دامنه‌ی جنگ بیش از پیش وسعت یافت و آتش آن به تمام قاره‌ها سرایت کرد. در این کشمکش‌ها، محور، با وجود شکستی که در افریقا دیده بود، پیروز می‌نمود.

جنگ در سال 1942:

آلمانی‌ها بیشترکوشش خود را متوجه شکست روس‌ها کردند. در بهار، آلمانی‌ها به تعرض شدیدی دست زدند و بر اثر آن به قفقاز و ولگا (استالین گراد) رسیدند در ناحیه‌ی اخیر و در حوالی شهر استالین گراد، نبردی هولناک و طولانی درگرفت؛ در طول مدت تابستان آلمانی‌ها به پیشرفت خود ادامه دادند، ولی بتدریج کند شدند و در اوایل زمستان روس‌ها به تعرض متقابل پرداختند.
در آسیا، ژاپنی‌ها، فیلیپین، شبه جزیره مالاکا، بیرمانی، سنگاپور، جاوه، سوماترا، سلب (5) و ملوک را گرفتند و به این ترتیب بدون برخورد با مقاومت سختی اراضی وسیعی را به اختیار خود درآوردند، ولی در جنگ دریائی اطراف سالومون شکست خوردند.
در افریقا، ایتالیائی‌ها که به وسیله آلمانی‌ها تقویت شده بودند، مجدداً سیرنائیک را تصاحب کردند، لیکن بر اثر حمله جدید انگلیسی‌ها، برای بار سوم، آن را از دست دادند.
درماه نوامبر نیروی انگلیسی و امریکائی در مراکش و الجزایر پیاده شدند. اغلب فرانسویان، حتی دریاسالار دارلان (6) که تا این تاریخ به حکومت پتن وفادارمانده بود، به آنها پیوستند. وی حکومتی در الجزیره تشکیل داد، ولی کمی بعد به قتل رسید.
این پیش آمد موجب شد که آلمانی‌ها «منطقه آزاد» را از بین ببرند و قوائی در سراسر فرانسه مستقر کنند و در همین موقع نیروی دریائی فرانسه در تولون، به غرق کشتی‌های فرانسوی پرداخت تا به دست آلمانی‌ها نیفتد.
انگلیسی‌ها در قبال بمباران خاک خود به وسیله هواپیماهای آلمانی، به بمباران کشورهای اروپائی که در تصرف آلمانی‌ها بود مبادرت ورزیدند.
در امریکا، اغلب کشورها روابط خود را با محورقطع کردند و مکزیک و برزیل به وی اعلان جنگ دادند.
موازنه‌ی قوا میان دو طرف برقرار بود و هر یک از آنها، در یکی از میدانهای نبرد پیروزیهائی به دست می‌آورد، ولی هیچ یک از آنها قدرت کافی برای شکست کامل
حریف نداشت.

جنگ در سال 1947:

روس‌ها با حملات زمستانی خود، استالین گراد و لنین گراد را آزاد ساخته، آلمانی‌ها را به آن طرف رود دن عقب راندند.
در بهار آلمانی‌ها مشغول تعرض شدند، متنهی این بار حملات آنها شدتی نداشت و با این حال در اوکران پیروزیهائی حاصل کردند. تا ماه اوت این جبهه ثابت ماند و در این تاریخ روس‌ها به تعرض جدیدی دست زدند و در نتیجه اسمولنسک و تمام ناحیه اوکران را به تصرف درآوردند.
در افریقا، انگلیسی‌ها که مالک سیرنائیک شده بودند، طرابلس را گرفته از راه جنوب وارد تونس شدند؛ از طرف دیگر سپاهیان انگلیسی و امریکائی که در الجزایر استقرار یافته بودند، از جانب مغرب، تونس را مورد حمله قرار دادند.
خطوط دفاعی ایتالیائی‌ها و آلمانی‌ها درهم شکست، تونس و بیزرت تسلیم شدند و قوای محور به اسارت درآمدند (مارس).
انگلیسی‌ها و امریکائی‌ها حملات خود را تعقیب کردند: جزیره پانتلریا (6) به تصرف آنها درآمد و در ماه ژوئیه قوای خود را در چند نقطه از سواحل جزیره‌ی سیسیل پیاده کردند و سیراکوز و آگریژانت و سپس پالرم را گرفتند.
تقاضای موسولینی برای کمک گرفتن از آلمان، که خود گرفتار جنگ با روس‌ها بود، به نتیجه نرسید. وی از کار برکنار و توقیف شد و بادوگلیو (7) جانشین او گردید. در خلال این احوال، متفقین شهرهای کاتان و مسین را گرفته، به بمباران شهرهای ایتالیا پرداختند و قوائی در کالابر (8) پیاده کردند. ایتالیا تقاضای متارکه جنگ کرد (سپتامبر) و به دو قسمت تجزیه شد: قسمت جنوبی یا ایتالیای سلطنتی که به آلمان اعلان جنگ داد و ایتالیای شمالی که تشکیل یک جمهوری فاشیستی داده، به رهبری موسولینی که از اسارت گریخته بود، از همکاری با آلمانی‌ها دست نکشید و قوای تازه ای به عنوان کمک از آلمان گرفت.
سپاهیان انگلیسی و امریکائی تا ناپل پس راندند و فرانسویان جزیره کرس را دوباره گرفتند.
در آسیا و اقیانوسیه پیشرفت ژاپنی‌ها متوقف شد و آمریکائی‌ها به جزایر سالومون و آلئوسین (9) حمله بردند.
جنگ هوائی شدیدتر شد در این موقع، متفقین بر دشمن برتری داشتند و آلمان و کشورهائی را که به وسیله آلمانی‌ها اشغال شده بود بمباران کرده خسارات زیادی به
آنها وارد می‌ساختند.
فعالیت‌های دیپلماتیک نیز قابل ملاحظه بود. استالین، روزولت و چرچیل نخست وزیر انگلیس در تهران انجمنی تشکیل داده به پی ریزی نقشه‌های مشترک برای
حملات خود پرداختند.
اوضاع که به نفع آلمانی‌ها جریان داشت بکلی تغییر کرد. هیتلر هنوز هم بر قسمت بزرگی از اروپا حکومت داشت، لیکن مجبور بود وضع دفاعی به خود بگیرد بخصوص که نقصانی در منابع خود، نسبت به منابع متفقین که در حال افزایش بود، می‌دید.

جنگ در سال 1944:

روس‌ها در زمستان و بهاردر تمام جبهه‌ها پیش رفتند و روسیه‌ی سفید، استونی، بسارابی و در تابستان لیتوانی، لتونی، گالیسی را گرفته وارد لهستان و چکوسلواکی شدند.
آلمانی‌ها بشدت از خود دفاع می‌کردند، ولی نیروی آنها رو به کاهش بود و متحدین سابق از همکاری با آنها دست می‌کشیدند. آلمانی‌ها مجبور شدند قوای خود را
از بالکان فراخوانند. چیزی نگذشت که رومانی به مخالفت با آلمان قیام کرد و بلغارستان، مجارستان و فنلاند نیز دست از جنگ برداشتند.
در پاییز، روس‌ها وارد بلغارستان، مجارستان، یوگسلاوی شدند و به مرز آلمان در پروس شرقی رسیدند.
در ایتالیا، انگلیسی‌ها و امریکائی‌ها، در لاسیوم نیرو پیاده کرده وارد رم شدند؛ دسته‌های دیگری که از جنوب حرکت کرده بودند، پس از جنگهای خونین، مون کاسن (10) را گرفته رهسپار شمال شدند و اومبری (11) و تسکان را فتح کردند.
جنگ هوائی و بمباران فرانسه و آلمان به نفع متفقین ادامه داشت. دولت آلمان که قصد داشت عکس العملی از خود نشان دهد به صلاح‌های جدید متوسل شد (موشک).
در روز ششم ژوئن انگلیسی‌ها و امریکائی‌ها به پیاده کردن نیرو در نورماندی پرداختند و شربورگ (12) و کان (13) را گرفته، سپس خط دفاعی آلمانی‌ها را درهم شکستند و ناحیه‌ی برتانی را متصرف شدند. کمی بعد سپاهی دیگر در پرووانس پیاده شد. فرانسویان داخل خاک فرانسه (نیروی مقاومت Maquisards) که پیش از این هم با قوای اشغالگر بشدت جنگیده بودند در این موقع به متفقین پیوستند و آلمانی‌ها مجبور به جنگ و عقب نشینی گشتند.
در تابستان، شهرهای بزرگ فرانسه آزاد شدند (پاریس، لیون، مارسی، بردو...)؛ در پاییز، متفقین، لرن و آلزامی را آزاد کردند و به بلژیک حمله کردند و اکس لاشاپل را گرفتند. دولت پتن و لاوال با آلمانی‌ها عقب نشینی کردند و ژنرال دوگل حکومت موقت تازه ای در پاریس تشکیل داد.
در آسیا و اقیانوسیه، آمریکائی‌ها، جزایر مارشال، فیلیپین و گینه جدید را از ژاپنی‌ها پس گرفتند.
از این پس شکست آلمان و آخرین همدستان او حتمی بود.

جنگ در سال 1945:

تعرض و هجوم به خاک آلمان در سه جبهه تعقیب شد. آلمانی‌ها دوباره در صدد حملاتی در بلژیک برآمدند و به پیشرفتهای مختصری نیز نائل آمدند، ولی باز شکست خوردند. در این موقع قوای انگلیس و امریکا و فرانسه، ساحل چپ رودخانه رن را به تصرف درآوردند. در هشتم مارس این قوا در ناحیه رماژن (14) از رن گذشت در وستفالی،‌هانوور، هس و سرزمین باد پراکنده شدند و پس از آزاد ساختن هلند به الب رسیدند.
روس‌ها هم پس از اشغال سراسر لهستان و مجارستان از اُدر عبورکرده وارد برلن شدند (آوریل) و به متفقین خود که از جانب مغرب آمده، تورینگ و ساکس را گرفته بودند پیوستند.
در این موقع چند کشور (ترکیه، فنلاند، مصر) به آلمان اعلان جنگ دادند.
روزولت، چرچیل و استالین زمامداران سه کشور بزرگ این بار در ایتالیا گرد هم آمده تسلیم بدون قید و شرط آلمان را خواستار شدند.
هیتلر که متوجه شده بود هر نوع پایداری و مقاومت بیهوده است و متفقین حاضر به مذاکره و عقد پیمان با او نیستند، در سی ام آوریل خودکشی کرد. متفقین، وورتمبرگ، باویر و اتریش را تصرف کردند و قوای آلمان در هفتم ماه مه تسلیم شدند.
کمی قبل، متفقین در ایتالیا به تعرض پرداخته، پیمون، لمباردی، ونسی را گرفته بودند. موسولینی که در حال فرار بود به دست دشمنان ایتالیائی خود در بیست و هشتم آوریل، به قتل رسید. به این ترتیب جنگ اروپا با شکست کامل آلمان و انهدام هیتلریسم و فاشیسم خاتمه پذیرفت.
برای درهم شکستن مقاومت ژاپن، تنها دشمنی که هنوز برپا مانده بود، متفقین به تشدید حملات خود علیه او پرداختند. روسیه به وی اعلان جنگ داد و قوائی به منچوری فرستاد؛ بیرمانی مجدداً به دست انگلیسی‌ها افتاد؛ امریکائی‌ها در بورنئو و جزایر ربوکیو پیاده شدند و دو بمب اتمی که شیمی دانهای امریکائی ساخته بودند به هیروشیما و ناگازاکی انداختند. این اقدام زیانهای فراوانی به بار آورد و ژاپنی‌ها را به تسلیم واداشت، (14اوت).
جنگ دوم جهانی به این ترتیب پایان یافت؛ این جنگ خیلی بیش از جنگ اول طول کشید و در نتیجه تکمیل سلاح و تجهیزات و پیشرفت هوائی و توپخانه، موجب خسارات و ویرانی‌های بیشتری شد.

وضع کشووها در زمان جنگ:

در طول جنگ، زندگی کشورهای متخاصم، صرف امور مربوط به جنگ و استفاده از تمام منابع، برای تأمین افراد مورد نیاز و هزینه‌های هنگفت آن گردید.
کشور فرانسه از اشغال دشمن، بمباران‌ها و نفاق و اختلاف میان میهن پرستان و طرفداران حکومت ویشی، صدمات فراوان دید؛ پس از آزادی فرانسه، پتن و لاوال به زندان افتادند و ژنرال دوگل به ریاست دولت انتخاب شد.
در انگلیس، بمباران‌های متعدد، موجب تلفات و خسارات زیاد و ویرانی پاره ای شهرها شده بود (Coventry)؛ چرچیل، رهبر محافظه کاران، پس از چمبرلن جنگ را با نیرو و شدت زیادی ادامه داد: قسمت بزرگی از اراضی روسیه، که ابتدا دوست و بعد دشمن آلمان شده بود، در معرض اشغال و تاراج آلمان قرار گرفت و این دولت که به حکم حوادث با دموکراسی‌های غربی نزدیک شده بود، تغییری در سازمانها و طرز فکر و عقاید خود نداد.
پادشاه بلژیک، لئوپولد سوم، به اراده‌ی خود، در بلژیک باقی ماند و زندانی آلمانی‌ها بود و همین امر موجب نارضائی عده ای از بلژیکی‌ها از وی شد. برعکس، ملکه هلند و پادشاه نروژ به انگلستان پناه برده بودند و در بازگشت مورد استقبال گرم اهالی قرارگرفتند؛ با گروه قلیلی از مردم که با آلمانی‌ها همکاری کرده بودند، به عنوان خائن رفتار شد. تنها نتیجه‌ اشغال دانمارک از طرف آلمانی‌ها، این بود که ایسلند خود را کاملاً مستقل خواند و به صورت یک جمهوری درآمد. استونی، لتونی و لیتوانی پس از خاتمه‌اشغال آلمانی‌ها، تحت تسلط روسیه باقی ماندند. لهستان استقلال یافت؛ وی قسمتهائی را که در سال 1939روس‌ها از اوگرفته بودند در اختیار آنها گذاشت و در ازا قسمتی از اراضی آلمان را تصاحب کرد (سیلزی، پومرانی). رومانی، چکوسلواکی و یوگسلاوی، دوباره مستقل شناخته شدند، ولی رومانی، ناحیه بسارابی را به نفع روس‌ها از دست داد. در یوگسلاوی، تیتو، رهبرکمونیست‌ها، پیر دوم را از سلطنت خلع کرد و جمهوری یوگسلاوی را به وجود آورد. یونان که از تسلط آلمانی‌ها آزاد شده بود، در هرج و مرج به سر می‌برد.
آلمان که شکست خورده بود به چهار منطقه تقسیم شد و هر یک از این مناطق تحت اشغال یکی از دولت‌های متفق، یعنی انگلیس، امریکا، فرانسه و روسیه درآمد و دولت و حکومتی در آن وجود نداشت؛ اتریش از آلمان جدا شد و در اشغال متفقین قرار گرفت. در ایتالیا، ویکتور امانوئل سوم، اختیارات خود را به پسر خود هومبر واگذار کرد.
تعداد کشورهائی که بیطرفی خود را در زمان جنگ حفظ کردند بسیارکم و عبارت بودند از ایرلند، سوئد، سویس، اسپانیا و پرتغال. سویس وضع اقتصادی و سیاسی نامناسبی داشت و برای آنکه بیطرفی خود را محفوظ نگاه دارد، قوای خود را بسیج کرد. اسپانیا موافق آلمانی‌ها و پرتغال موافق متفقین بود.
رئیس جمهوری امریکا، روزولت، در سال 1945 ، درگذشت و ترومن جانشین او شد. همه‌ی جمهوری‌های امریکا، به استثنای آرژانتین روابط خود را با آلمان قطع کردند یا آنکه به وی اعلان جنگ دادند.
در هند، جنبش استقلال طلبی، در زمان جنگ، قوت گرفت و شورشهائی بر پا شد. در هند و چین، سیام مجبور شد، قسمتی ازکامبوج را که به کمک ژاپنی‌ها تصرف کرده بود، مسترد سازد. در تونکن و آنام، پس از عزیمت سربازان ژاپنی، شورشهائی علیه فرانسه به وقوع پیوست. در مجمع الجزایرمالزی هم، همین اوضاع جریان داشت و بومیان دیگر حاضر به قبول تسلط هلندی‌ها نبودند. کشور چین نیز پس از شکست ژاپنی‌ها، از قید استیلای بیگانگان خلاص شد، ولی کمونیست‌ها شورشهائی ایجاد کردند و منچوری را متصرف شدند.
به این ترتیب، نهضت ضد اروپائی و مخالف استعمار، که از جنگ اول جهانی آغاز شده بود، توسعه یافت و با نیروی جدیدی در آسیا و اروپا به فعالیت پرداخت؛ این جنبش و قیام خواستار حذف مستعمرات و استقلال کامل تمام ملت‌ها و زوال سیادت اروپائی‌ها در دنیا بود.

پی‌نوشت‌ها:

1- Narvik.
2- Lebrun.
3- Carélie.
4- Pearl- Harbour.
5- Célèbes.
6- Pantelleria.
7- Badoglio.
8- Calabre.
9- Aléoutirnnes.
10- Mont- Cassin.
11- Onbrie.
12- Cherbourg.
13- Caen.
14- Remagen.

منبع مقاله :
لاندلن، شارل دو؛ (1392)، تاریخ جهانی (جلد دوم) از قرن شانزدهم تا عصر حاضر، ترجمه‌ی احمد بهمنش، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوازدهم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط