راهكارهاي مبارزه با تهديد
نويسنده:سلمان عبداللهي
مومنان همواره از سوي دشمنان حق و حقيقت در معرض تهديد و خطر بوده اند. خداوند متعال در قرآن كريم ضمن توجه به اين امر راهكارهايي را براي مقابله با تهديدهاي دشمنان بيان فرموده است.
نويسنده مطلب سعي كرده است كه نگاهي اجمالي به اين راهكارها داشته باشد.اينك با هم مطلب را از نظر مي گذرانيم.
تهديد به معناي ترسانيدن و به لرزه در آوردن با وعيد مي باشد. (صحاح اللغه ج 2 ص 655 و مفردات راغب ص 384) تفاوت آن با انذار در اين است كه انذار بيان خبري و يا ابلاغ مطلبي همراه با ترسانيدن و بيم دادن است. افزون بر اين كه در انذار ترسانيدن از چيزي است كه فرصت براي پرهيز و دوري از آن وجود دارد ولي در تهديد چنين امكاني فراهم نمي باشد. (مجمع البيان ج 1 و 2 ص 612) از اين رو بايد گفت كه تهديد نيازمند واكنش هاي فوري است و اگر كسي بخواهد از تهديد رهايي يابد مي بايست داراي سرعت عمل و واكنش هاي سريع باشد؛ زيرا هر چند كه در تهديد زمان مطرح نيست ولي همين ابهام زماني موجب مي شود كه مساله سخت تر و دشوارتر گردد و انسان فرصت هاي خويش را براي واكنش از دست دهد. به سخن ديگر هر چند كه تهديد از نظر مفهومي اعم از انذار است ولي از نظري ابهام موجود در زمان بندي اجراي تهديد موجب مي شود كه شخص در حالتي سخت تر قرار گيرد. شخصي كه از سوي كسي انذار مي شود اين فرصت را دارد كه در زماني هر چند محدود چاره جويي كند ولي تهديد و ابهام در اجراي آن ممكن است كوتاه ترين زمان ممكن براي واكنش را از آدمي بگيرد.
چنان كه گفته شد انسان هاي با شخصيت كامل و سالم به جهاتي چند مي توانند به سرعت و درستي واكنش نشان دهند و از آثار و پيامدهاي زيانبار تهديد در امان مانند ولي ديگران از چنين توانايي روحي و رواني و بينشي برخوردار نمي باشند.
بي گمان همه آن چيزهايي كه گفته شد در واكنش شخص به تهديد تاثيرگذار است. به عنوان نمونه شخصي كه جهان را ملك مطلق خداوند مي داند و بر اين باور است كه چيزي بي اذن و اراده و مشيت الهي تحقق نمي يابد و يا تا زماني كه خداوند نخواهد اجل و مرگ كسي فرا نمي رسد و يا خداوند تا زمان مقدر او را از مرگ نگه مي دارد و آسيب هايي مرگبار را از وي دور مي سازد و يا اين كه روزي هر كسي مقدر است و كسي را نرسد وي را از آن محروم سازد، چنين شخصي با اين بينش و نگرش در برابر تهديدها واكنش هايي را نشان مي دهد كه با اشخاصي كه داراي چنين انديشه و بينشي نيستند تفاوت دارد.
توان و قدرت شخص و يا احساسي و عاطفي بودن و يا چيرگي عقل گرايي و خردگرايي در شخص نيز واكنش هاي وي را نسبت به تهديد تغيير مي دهد.
بي گمان بي شناخت اين مسايل نمي توان به مساله راهكارهاي برخورد و يا واكنش نسبت به تهديد پرداخت؛ زيرا مي بايست به همه اين جهات و ابعاد مساله پرداخته شود و با توجه به بينش و نگرش و قدرت و احساسات و عواطف شخص راهكارها را ارايه نمود. به اين معنا كه براي هر نوع تهديدي واكنشي مناسب مي بايست با توجه به بينش و نگرش و توش و توان فرد ارايه كرد.
با اين همه مجموعه اي را مي توان به عنوان كليات راهكار شناسايي و معرفي كرد. اين كليات هر چند به شكل ساز و كاري جزيي نمي تواند مطرح شود ولي به گمان به عنوان راهكارهاي اساسي و اصلي مي تواند بسيار مفيد و سازنده باشد.
به نظر مي رسد مهم ترين عامل در نوع واكنش ها افزون بر قدرت و توان و مساله احساسات و عواطف، بينش ها و نگرش ها شخص نسبت به موقعيت و وضعيت خود و ديگري در هستي باشد. كسي كه باورهاي ديني وي قوي است با كسي كه براي خدا و دين جايگاهي را در نظر نگرفته است تفاوت هاي بسياري در واكنش به تهديد دارد.
به عنوان نمونه واكنش هايي كه حزب الله لبنان در برابر تهديدها نشان مي دهد بسيار متفاوت از افراد ارتش اسرائيل است. از آن عيني تر و ملموس تر، واكنش تفنگداران دريايي ارتش انگليس در برابر قايق تندرو چندتن از پاسداران انقلاب اسلامي ايران بود كه بسيار شگفت آور بود. باورها و نگرش ها و بينش هاي آنان نسبت به زندگي و مفهوم آن و نيز جنگ با باورهاي پاسداران نسبت به همين مسايل تفاوت هاي بسياري را سبب مي شود. اين گونه است كه تهديد از سوي يك قايق تندرو موجب مي شود تا كشتي مجهز و جنگي با شمار پانزده تفنگدار خود را ببازد و به ترس و لرز تسليم بي چون و چرا شود.
از اين روست كه در زندان هاي گوانتاموا و يا ابوغريب واكنش هاي مسلمانان مبارز در برابر تهديدها بسيار كم تأثيرتر باشد با آن كه همراه با شكنجه هاي روحي و رواني است ولي چند ملوان كار كشته آمريكايي و يا انگليسي در اتاق هاي هتل و يا در بهترين وضعيت تنها به صرف توهم تهديد هم چيز را افشا مي كنند.
هنگامي كه فرعون ساحراني را كه به حضرت موسي(علیه السلام) ايمان آورده اند تهديد مي كند آنان با تأكيد بر ايمان خويش و استقامت در راه ايمان مي كوشند تا تهديدهاي وي را بي تأثير بگذارند. فرعون اميد داشت تا با تهديد ساحران را از ايمان دور سازد و آنان دوباره به كفر بازگردند. ولي استقامت و پايداري آنان موجب شد تا فرعون از راه تهديد نتواند به مقصد و مقصود خويش دست يابد و ساحران از ايمان خويش دست برنداشتند. (اعراف آيات212 تا 612)
فرعون اميد داشت كه با تهديد ساحران آنان دست كم ديگر سخني از ايمان و پيروي از موسي(علیه السلام) را ابراز نكنند و در ظاهر عقب نشيني كنند ولي ساحران نه واكنش به تهديد فرعون به تنها در ظاهر نيز عقب نشيني نمي كنند بلكه موضع و ايستار خويش را آشكارتر بيان مي كند و اظهار مي دارند. (طه آيه17و 37و نيز شعراء آيه94و 15)
توكل بيانگر ذكر و ياد كرد دايمي خداوند نيز مي باشد. به سخن ديگر قرآن از توكل و يادكرد خداوند به عنوان سازوكارهايي براي مقابله با تهديد سخن مي گويد. هنگامي كه انسان خدا را با خود همراه مي بيند و يا همواره او را به عنوان خداي قادر و جبار و مدير و مدبر مي يابد از كسي واهمه و ترسي به خود راه نمي دهد و براي تهديدات كسي پشيزي ارزش قائل نمي شود. اين گونه است كه مهم ترين عامل ضدتهديد را مي بايست در ياد كرد خدا يافت.(يوسف آيه 23 و 33)
از اين روست كه حضرت ابراهيم(علیه السلام) در برابر تهديدات پدر و سرپرست خويش راه مهر و محبت را در پيش مي گيرد و مي كوشد تا از اين راه دل وي را نرم كرده و از كاركردهاي تهديد بكاهد.(مريم آيات 64 و 74)
به هر حال قرآن با بيان اين كليات مي كوشد تا روش هاي مقابله با تهديد را به مؤمنان بياموزد. بهره گيري از اين راهكارها در زندگي شخصي و جمعي و در حوزه اجتماعي و سياسي مي تواند بسياري از تهديدات دشمن را بي تاثير كند و مؤمنان و جامعه ايماني را در برابر تهديدات واكسينه نمايد.
نويسنده مطلب سعي كرده است كه نگاهي اجمالي به اين راهكارها داشته باشد.اينك با هم مطلب را از نظر مي گذرانيم.
مفهوم تهديد و واكنش هاي انسان
تهديد به معناي ترسانيدن و به لرزه در آوردن با وعيد مي باشد. (صحاح اللغه ج 2 ص 655 و مفردات راغب ص 384) تفاوت آن با انذار در اين است كه انذار بيان خبري و يا ابلاغ مطلبي همراه با ترسانيدن و بيم دادن است. افزون بر اين كه در انذار ترسانيدن از چيزي است كه فرصت براي پرهيز و دوري از آن وجود دارد ولي در تهديد چنين امكاني فراهم نمي باشد. (مجمع البيان ج 1 و 2 ص 612) از اين رو بايد گفت كه تهديد نيازمند واكنش هاي فوري است و اگر كسي بخواهد از تهديد رهايي يابد مي بايست داراي سرعت عمل و واكنش هاي سريع باشد؛ زيرا هر چند كه در تهديد زمان مطرح نيست ولي همين ابهام زماني موجب مي شود كه مساله سخت تر و دشوارتر گردد و انسان فرصت هاي خويش را براي واكنش از دست دهد. به سخن ديگر هر چند كه تهديد از نظر مفهومي اعم از انذار است ولي از نظري ابهام موجود در زمان بندي اجراي تهديد موجب مي شود كه شخص در حالتي سخت تر قرار گيرد. شخصي كه از سوي كسي انذار مي شود اين فرصت را دارد كه در زماني هر چند محدود چاره جويي كند ولي تهديد و ابهام در اجراي آن ممكن است كوتاه ترين زمان ممكن براي واكنش را از آدمي بگيرد.
چنان كه گفته شد انسان هاي با شخصيت كامل و سالم به جهاتي چند مي توانند به سرعت و درستي واكنش نشان دهند و از آثار و پيامدهاي زيانبار تهديد در امان مانند ولي ديگران از چنين توانايي روحي و رواني و بينشي برخوردار نمي باشند.
بي گمان همه آن چيزهايي كه گفته شد در واكنش شخص به تهديد تاثيرگذار است. به عنوان نمونه شخصي كه جهان را ملك مطلق خداوند مي داند و بر اين باور است كه چيزي بي اذن و اراده و مشيت الهي تحقق نمي يابد و يا تا زماني كه خداوند نخواهد اجل و مرگ كسي فرا نمي رسد و يا خداوند تا زمان مقدر او را از مرگ نگه مي دارد و آسيب هايي مرگبار را از وي دور مي سازد و يا اين كه روزي هر كسي مقدر است و كسي را نرسد وي را از آن محروم سازد، چنين شخصي با اين بينش و نگرش در برابر تهديدها واكنش هايي را نشان مي دهد كه با اشخاصي كه داراي چنين انديشه و بينشي نيستند تفاوت دارد.
توان و قدرت شخص و يا احساسي و عاطفي بودن و يا چيرگي عقل گرايي و خردگرايي در شخص نيز واكنش هاي وي را نسبت به تهديد تغيير مي دهد.
بي گمان بي شناخت اين مسايل نمي توان به مساله راهكارهاي برخورد و يا واكنش نسبت به تهديد پرداخت؛ زيرا مي بايست به همه اين جهات و ابعاد مساله پرداخته شود و با توجه به بينش و نگرش و قدرت و احساسات و عواطف شخص راهكارها را ارايه نمود. به اين معنا كه براي هر نوع تهديدي واكنشي مناسب مي بايست با توجه به بينش و نگرش و توش و توان فرد ارايه كرد.
با اين همه مجموعه اي را مي توان به عنوان كليات راهكار شناسايي و معرفي كرد. اين كليات هر چند به شكل ساز و كاري جزيي نمي تواند مطرح شود ولي به گمان به عنوان راهكارهاي اساسي و اصلي مي تواند بسيار مفيد و سازنده باشد.
به نظر مي رسد مهم ترين عامل در نوع واكنش ها افزون بر قدرت و توان و مساله احساسات و عواطف، بينش ها و نگرش ها شخص نسبت به موقعيت و وضعيت خود و ديگري در هستي باشد. كسي كه باورهاي ديني وي قوي است با كسي كه براي خدا و دين جايگاهي را در نظر نگرفته است تفاوت هاي بسياري در واكنش به تهديد دارد.
به عنوان نمونه واكنش هايي كه حزب الله لبنان در برابر تهديدها نشان مي دهد بسيار متفاوت از افراد ارتش اسرائيل است. از آن عيني تر و ملموس تر، واكنش تفنگداران دريايي ارتش انگليس در برابر قايق تندرو چندتن از پاسداران انقلاب اسلامي ايران بود كه بسيار شگفت آور بود. باورها و نگرش ها و بينش هاي آنان نسبت به زندگي و مفهوم آن و نيز جنگ با باورهاي پاسداران نسبت به همين مسايل تفاوت هاي بسياري را سبب مي شود. اين گونه است كه تهديد از سوي يك قايق تندرو موجب مي شود تا كشتي مجهز و جنگي با شمار پانزده تفنگدار خود را ببازد و به ترس و لرز تسليم بي چون و چرا شود.
از اين روست كه در زندان هاي گوانتاموا و يا ابوغريب واكنش هاي مسلمانان مبارز در برابر تهديدها بسيار كم تأثيرتر باشد با آن كه همراه با شكنجه هاي روحي و رواني است ولي چند ملوان كار كشته آمريكايي و يا انگليسي در اتاق هاي هتل و يا در بهترين وضعيت تنها به صرف توهم تهديد هم چيز را افشا مي كنند.
راهكارهاي قرآني برخورد با تهديد
استقامت درراه ايمان
هنگامي كه فرعون ساحراني را كه به حضرت موسي(علیه السلام) ايمان آورده اند تهديد مي كند آنان با تأكيد بر ايمان خويش و استقامت در راه ايمان مي كوشند تا تهديدهاي وي را بي تأثير بگذارند. فرعون اميد داشت تا با تهديد ساحران را از ايمان دور سازد و آنان دوباره به كفر بازگردند. ولي استقامت و پايداري آنان موجب شد تا فرعون از راه تهديد نتواند به مقصد و مقصود خويش دست يابد و ساحران از ايمان خويش دست برنداشتند. (اعراف آيات212 تا 612)
تأكيدبرمواضع ايماني
فرعون اميد داشت كه با تهديد ساحران آنان دست كم ديگر سخني از ايمان و پيروي از موسي(علیه السلام) را ابراز نكنند و در ظاهر عقب نشيني كنند ولي ساحران نه واكنش به تهديد فرعون به تنها در ظاهر نيز عقب نشيني نمي كنند بلكه موضع و ايستار خويش را آشكارتر بيان مي كند و اظهار مي دارند. (طه آيه17و 37و نيز شعراء آيه94و 15)
بي اعتنايي به تهديدات
تبري و اظهار تنفر
توكل به خدا
توكل بيانگر ذكر و ياد كرد دايمي خداوند نيز مي باشد. به سخن ديگر قرآن از توكل و يادكرد خداوند به عنوان سازوكارهايي براي مقابله با تهديد سخن مي گويد. هنگامي كه انسان خدا را با خود همراه مي بيند و يا همواره او را به عنوان خداي قادر و جبار و مدير و مدبر مي يابد از كسي واهمه و ترسي به خود راه نمي دهد و براي تهديدات كسي پشيزي ارزش قائل نمي شود. اين گونه است كه مهم ترين عامل ضدتهديد را مي بايست در ياد كرد خدا يافت.(يوسف آيه 23 و 33)
رفتار ملايم و مهربانانه
از اين روست كه حضرت ابراهيم(علیه السلام) در برابر تهديدات پدر و سرپرست خويش راه مهر و محبت را در پيش مي گيرد و مي كوشد تا از اين راه دل وي را نرم كرده و از كاركردهاي تهديد بكاهد.(مريم آيات 64 و 74)
به هر حال قرآن با بيان اين كليات مي كوشد تا روش هاي مقابله با تهديد را به مؤمنان بياموزد. بهره گيري از اين راهكارها در زندگي شخصي و جمعي و در حوزه اجتماعي و سياسي مي تواند بسياري از تهديدات دشمن را بي تاثير كند و مؤمنان و جامعه ايماني را در برابر تهديدات واكسينه نمايد.