خلاقیت
نويسنده:مرتضی اسماعیلی
منبع:مجله آشنا
منبع:مجله آشنا
خلاقیت چیست؟
هر چیزی که ما انجام می دهیم در صورتی می تواند خلاق به حساب آید، که دو نکته اساسی را د رمورد آن لحاظ کرده باشیم .
اول: باید اساساً با چیزهایی که قبلاً دیده یا شنیده ایم متفاوت باشد.
دوم:تفاوت تنها کافی نیست بلکه باید درست بوده ما را در رسیدن به یک هدف مشخص ومفید کمک کند.
این دو ضابطه را می توان«تازگی» و «مناسبت» بنامیم.
تازگی به جهت اینکه قبلاً آن را تجربه نکرده ایم و از جایی یاد نگرفته ایم ومناسبت به معنی اینکه حتی اگر کار ما به نوعی عجیب هم باشد ولی خوشایند و معنی دار است.
«امرسون» می گوید:
«هر انسانی مخلوق افکار روزانه خود است. اگر تحولی در زندگی انسان روی دهد بایستی از دل وجان آغاز شود واندیشه ها واحساسات شخص را دگرگون سازد.» این سخن همان فرمایش حضرت کاظم علیه السلام است که فرمودند: «هرکس دو روزش با هم برابر باشد ضرر کرده است.»
خلاقیت مخصوص آفرینش یک اثر هنری یا فعالیت خارق العاده در سطح جهان نیست بلکه همه کارهای ما می تواند وابسته ای از تفکر خلاق ما باشد.
خلاقیت همان تغییر دادن زندگی است. ما زمانی خلاق هستیم که حرف های جدیدی بزنیم و چیزهایی تازه ای به وجود آوریم . امروز خود را نسبت به دیروز تغییری دهیم . اگر خلاق نباشیم زندگی برایمان خسته کننده و یکنواخت می شود.
اگر کمی فکر کنیم می توانیم فرد خلاقی باشیم. کافی است چشمانمان را ببندیم و مثل یک کودک فکر کنیم . در زندگی چیزهای زیادی هست که ، نمی دانیم . پس باید با افکار خود بازی کنیم. باید تصور کنیم اگر دنیای اطراف خودمان را دگرگون کنیم آیا وضع بهتر نمی شود. من عمیقاً معتقدم همیشه راهی برای تغییر و خروج از یکنواختی وجود دارد.
برخی می گویند خلاقیت توانایی مرز شکنی یا توانایی سفر به فراسوی چارچوب استانداردهای ، علمی ، شغلی و اجتماعی است .
سؤال مهمی وجود دارد که آیا خلاقیت را می توان آموزش داد؟
در جواب باید گفت در بسیاری از موارد آموزش خلاقیت ممکن است ولی بستر سازی تفکر خلاق ازبهترین شیوه های پرورش تفکر خلاق است . شما اگر با فرد شجاعی دوست باشید روحیه شجاعت شما بیشتر می شود وبرعکس ، اگر دوست شما ترسو باشد، در روحیه شما تأثیر می گذارد . به همین ترتیب اگر با افراد خلاق معاشرت کنید، قطعاً قوه خلاقیت خود را بالا خواهید برد. ما در آموزشهای همگانی (مثل مدرسه ) با بالابردن قدرت انعطاف پذیری ذهن، خلاقیت خود را بالا می بریم ودر آموزش های ویژه مهارتی با قابلیت های فردی خود آشنا می شویم .
مهمترین ابزار رشد خلاقیت، قدرت تخیل است. برای این کار با هم تمرینی را انجام می دهیم : همانند مثال بالا، چشمانتان را ببندید و به آینده فکر کنید. ذهن خلاق شما در آینده ای که دوست دارید پرواز می کند. سعی کنید برا ی خودتان بهترین و زیباترین آینده را تصور کنید . برای بهتر شدن تجربه هیچ گاه عجله نکنید. وقتی آینده تان با همه جزئیات ساخته شد باید چشمانتان را باز کرده وقلم و کاغذ را بردارید و هرچیزی که در آینده دیده اید ، بنویسید. حتی بعضی جاها آن را نقاشی کنید، یا شعر بگویید . حالا روی کاغذ دیگری سعی کنید این عقاید را تغییر دهید ؛ به طوری که به مفهوم آن لطمه نخورد . این بار به راه های رسیدن به آن آینده هم فکر کنید. این کار را تا رسیدن به بهترین راه ادامه دهید.
این تجربه ای از تخیل یک انسان خلاق است . شما واقعاً توانسته اید از قدرت خلاقیت خود استفاده کنید.
وقتی از تخیل حرف می زنیم بعضی فکر می کنند باید به جایی ماورای دنیای حاضر برویم که می تواند آینده ای دست نیافتنی ، گذشته ای مرموز و یا سرزمین افسانه ای باشد.
در حالی که قدرت فوق العاده تخیل که ویژه انسانهاست، زمینه ساز اختراعات ، ابداعات و آفرینش های ادبی و هنری بوده است.
ژول ورن می گوید:
«هر موضوعی که کسی تصور می کند، دیگرانی آن را می توانند به واقعیت تبدیل کنند.»
گاهی اوقات شما در جایی آرامی نشسته اید و افکارتان همچون پرنده ای سبکبال درآسمان ذهنتان پرواز می کند وبه جاهای مختلف سفرمی کند و گاهی هم این حالت دربین جمعی به شما دست می دهد ویاوقتی مشغول کاری هستید. این تخیل، تخیل غیرواقعی است. این تخیل اگرچه درمواقعی برای رهایی انسان ازمشکلات وسختی ها کمی مفید است ولی تکرار آن آدمی راناتوان می سازد واین حالت برای تفکرخلاق ضرر دارد.
تخیل درتفکر خلاق خود خواسته است وزمینه فکرهای مفید است، نه این که آدمی درزندانی ازتوهمات اسیر باشد.
ویلیام بلیک می گوید:
«هرگاه بتوانیم از نیروی تخیل به همان اندازه استفاده کنیم که از نیروی بصری استفاده می کنیم ،هر کاری امکان پذیر است .»
انیشتین هم بیان می کند که :
«تخیل مهمتر از خود دانش است .»
و بالاخره امیل کووه ، دانشمندی که سالها بر روی قدرت تلقین تحقیق می کرد، می گوید:
«در مواجهه قدرت تخیل و اراده ،تخیل پیروز خواهد شد. »
درموردتخیل باید به موارد زیر اشاره کرد:
اولاً :بسیاری از افراد فرق بین تخیل فعال وغیرفعال را نمی دانند وفکر می کنند تخیل همان خیال بافی است و سعی می کنند ازآن فرار کنند.
ثانیاً : درجامعه ای که تخیل فعال وجود نداشته باشد، خلاقیت نیز وجود ندارد.
ثالثاً : اصولاً حضور درجهان آینده فقط با قدرت تخیل ممکن خواهد بود.
رابعاً : ادبیات علمی ، تخیلی باعث سوء استفاده بسیاری شده است وبیشتر در صدد نشان دادن چیزهای محال است.
خامساًً : خیلی از ما حسرت گذشته را می خوریم ولی کمتر به فکر آینده هستیم .
راه های متعدد دیگری برای رشد خلاقیت وجود دارد ازجمله استفاده از استعاره ها وقیاس ها برای زمینه شکنی وایجاد جایگزین جدید وحذف تفکر تکراری ومعمولی و یا استفاده از شیوه تمرکز و شجاعت در بیان مطالب وعقاید و... که در جای خود بایستی به آنها پرداخته شود. مثلاً برای یک فعالیت استعاره ای ، سعی کنید کتاب درس خودتان را با یک رود خانه مقایسه کنید ودر این مورد فکر کنید شما می توانید یک ساخته استعاره ای وجود آورید همانند استعاره ستاره وماه برای اظهار ارادت به خاتم پیامبران در شعر حافظ : ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد . این شیوه ها ذهن ما را برای تفکر خلاق آماده تر می کنند.
برای جمع بندی و نتیجه گیری باید با در نظر گرفتن دو مسئله درک روشن موضوع وایجاد شکل مناسب برای توصیف ، بدانیم که در پی خلق چه نوع پدیده ای هستیم وهنگام مواجهه با وظیفه ای مثلاً در موقع نوشتن یک متن ادبی ویا حل یک مسئله ریاضی خود را آماده درک آگاهانه و منطقی در جهت خلاقیت قرار دهیم و از این شیوه استفاده کنیم:
1. با تهیه خلاصه ای از نکاتی که می خواهیم ذکر کنیم ، خود را برای نوشتن وحل مسئله آماده کنیم .
2 . عناصر مسئله ای را تحلیل کرده وآن را بررسی کنیم .
3. اندوخته لغات و عبارات موجود در ذهن خودمان را برای ایجاد فکر خلاق به کار ببندیم.
4. از اندوخته ها برای برخورد با مسئله استفاده کنیم .
درکل ، وقتی راه حل های قدیمی مناسب نباشند و یا راه های ابراز وجود برای انجام کاری مناسب نباشند ، باید از قوه خلاقه خود استفاده کنیم و افکار تازه ومفید تولید کنیم.
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم .
ان شاء الله
هر چیزی که ما انجام می دهیم در صورتی می تواند خلاق به حساب آید، که دو نکته اساسی را د رمورد آن لحاظ کرده باشیم .
اول: باید اساساً با چیزهایی که قبلاً دیده یا شنیده ایم متفاوت باشد.
دوم:تفاوت تنها کافی نیست بلکه باید درست بوده ما را در رسیدن به یک هدف مشخص ومفید کمک کند.
این دو ضابطه را می توان«تازگی» و «مناسبت» بنامیم.
تازگی به جهت اینکه قبلاً آن را تجربه نکرده ایم و از جایی یاد نگرفته ایم ومناسبت به معنی اینکه حتی اگر کار ما به نوعی عجیب هم باشد ولی خوشایند و معنی دار است.
«امرسون» می گوید:
«هر انسانی مخلوق افکار روزانه خود است. اگر تحولی در زندگی انسان روی دهد بایستی از دل وجان آغاز شود واندیشه ها واحساسات شخص را دگرگون سازد.» این سخن همان فرمایش حضرت کاظم علیه السلام است که فرمودند: «هرکس دو روزش با هم برابر باشد ضرر کرده است.»
خلاقیت مخصوص آفرینش یک اثر هنری یا فعالیت خارق العاده در سطح جهان نیست بلکه همه کارهای ما می تواند وابسته ای از تفکر خلاق ما باشد.
خلاقیت همان تغییر دادن زندگی است. ما زمانی خلاق هستیم که حرف های جدیدی بزنیم و چیزهایی تازه ای به وجود آوریم . امروز خود را نسبت به دیروز تغییری دهیم . اگر خلاق نباشیم زندگی برایمان خسته کننده و یکنواخت می شود.
اگر کمی فکر کنیم می توانیم فرد خلاقی باشیم. کافی است چشمانمان را ببندیم و مثل یک کودک فکر کنیم . در زندگی چیزهای زیادی هست که ، نمی دانیم . پس باید با افکار خود بازی کنیم. باید تصور کنیم اگر دنیای اطراف خودمان را دگرگون کنیم آیا وضع بهتر نمی شود. من عمیقاً معتقدم همیشه راهی برای تغییر و خروج از یکنواختی وجود دارد.
برخی می گویند خلاقیت توانایی مرز شکنی یا توانایی سفر به فراسوی چارچوب استانداردهای ، علمی ، شغلی و اجتماعی است .
سؤال مهمی وجود دارد که آیا خلاقیت را می توان آموزش داد؟
در جواب باید گفت در بسیاری از موارد آموزش خلاقیت ممکن است ولی بستر سازی تفکر خلاق ازبهترین شیوه های پرورش تفکر خلاق است . شما اگر با فرد شجاعی دوست باشید روحیه شجاعت شما بیشتر می شود وبرعکس ، اگر دوست شما ترسو باشد، در روحیه شما تأثیر می گذارد . به همین ترتیب اگر با افراد خلاق معاشرت کنید، قطعاً قوه خلاقیت خود را بالا خواهید برد. ما در آموزشهای همگانی (مثل مدرسه ) با بالابردن قدرت انعطاف پذیری ذهن، خلاقیت خود را بالا می بریم ودر آموزش های ویژه مهارتی با قابلیت های فردی خود آشنا می شویم .
مهمترین ابزار رشد خلاقیت، قدرت تخیل است. برای این کار با هم تمرینی را انجام می دهیم : همانند مثال بالا، چشمانتان را ببندید و به آینده فکر کنید. ذهن خلاق شما در آینده ای که دوست دارید پرواز می کند. سعی کنید برا ی خودتان بهترین و زیباترین آینده را تصور کنید . برای بهتر شدن تجربه هیچ گاه عجله نکنید. وقتی آینده تان با همه جزئیات ساخته شد باید چشمانتان را باز کرده وقلم و کاغذ را بردارید و هرچیزی که در آینده دیده اید ، بنویسید. حتی بعضی جاها آن را نقاشی کنید، یا شعر بگویید . حالا روی کاغذ دیگری سعی کنید این عقاید را تغییر دهید ؛ به طوری که به مفهوم آن لطمه نخورد . این بار به راه های رسیدن به آن آینده هم فکر کنید. این کار را تا رسیدن به بهترین راه ادامه دهید.
این تجربه ای از تخیل یک انسان خلاق است . شما واقعاً توانسته اید از قدرت خلاقیت خود استفاده کنید.
وقتی از تخیل حرف می زنیم بعضی فکر می کنند باید به جایی ماورای دنیای حاضر برویم که می تواند آینده ای دست نیافتنی ، گذشته ای مرموز و یا سرزمین افسانه ای باشد.
در حالی که قدرت فوق العاده تخیل که ویژه انسانهاست، زمینه ساز اختراعات ، ابداعات و آفرینش های ادبی و هنری بوده است.
ژول ورن می گوید:
«هر موضوعی که کسی تصور می کند، دیگرانی آن را می توانند به واقعیت تبدیل کنند.»
گاهی اوقات شما در جایی آرامی نشسته اید و افکارتان همچون پرنده ای سبکبال درآسمان ذهنتان پرواز می کند وبه جاهای مختلف سفرمی کند و گاهی هم این حالت دربین جمعی به شما دست می دهد ویاوقتی مشغول کاری هستید. این تخیل، تخیل غیرواقعی است. این تخیل اگرچه درمواقعی برای رهایی انسان ازمشکلات وسختی ها کمی مفید است ولی تکرار آن آدمی راناتوان می سازد واین حالت برای تفکرخلاق ضرر دارد.
تخیل درتفکر خلاق خود خواسته است وزمینه فکرهای مفید است، نه این که آدمی درزندانی ازتوهمات اسیر باشد.
ویلیام بلیک می گوید:
«هرگاه بتوانیم از نیروی تخیل به همان اندازه استفاده کنیم که از نیروی بصری استفاده می کنیم ،هر کاری امکان پذیر است .»
انیشتین هم بیان می کند که :
«تخیل مهمتر از خود دانش است .»
و بالاخره امیل کووه ، دانشمندی که سالها بر روی قدرت تلقین تحقیق می کرد، می گوید:
«در مواجهه قدرت تخیل و اراده ،تخیل پیروز خواهد شد. »
درموردتخیل باید به موارد زیر اشاره کرد:
اولاً :بسیاری از افراد فرق بین تخیل فعال وغیرفعال را نمی دانند وفکر می کنند تخیل همان خیال بافی است و سعی می کنند ازآن فرار کنند.
ثانیاً : درجامعه ای که تخیل فعال وجود نداشته باشد، خلاقیت نیز وجود ندارد.
ثالثاً : اصولاً حضور درجهان آینده فقط با قدرت تخیل ممکن خواهد بود.
رابعاً : ادبیات علمی ، تخیلی باعث سوء استفاده بسیاری شده است وبیشتر در صدد نشان دادن چیزهای محال است.
خامساًً : خیلی از ما حسرت گذشته را می خوریم ولی کمتر به فکر آینده هستیم .
راه های متعدد دیگری برای رشد خلاقیت وجود دارد ازجمله استفاده از استعاره ها وقیاس ها برای زمینه شکنی وایجاد جایگزین جدید وحذف تفکر تکراری ومعمولی و یا استفاده از شیوه تمرکز و شجاعت در بیان مطالب وعقاید و... که در جای خود بایستی به آنها پرداخته شود. مثلاً برای یک فعالیت استعاره ای ، سعی کنید کتاب درس خودتان را با یک رود خانه مقایسه کنید ودر این مورد فکر کنید شما می توانید یک ساخته استعاره ای وجود آورید همانند استعاره ستاره وماه برای اظهار ارادت به خاتم پیامبران در شعر حافظ : ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد . این شیوه ها ذهن ما را برای تفکر خلاق آماده تر می کنند.
برای جمع بندی و نتیجه گیری باید با در نظر گرفتن دو مسئله درک روشن موضوع وایجاد شکل مناسب برای توصیف ، بدانیم که در پی خلق چه نوع پدیده ای هستیم وهنگام مواجهه با وظیفه ای مثلاً در موقع نوشتن یک متن ادبی ویا حل یک مسئله ریاضی خود را آماده درک آگاهانه و منطقی در جهت خلاقیت قرار دهیم و از این شیوه استفاده کنیم:
1. با تهیه خلاصه ای از نکاتی که می خواهیم ذکر کنیم ، خود را برای نوشتن وحل مسئله آماده کنیم .
2 . عناصر مسئله ای را تحلیل کرده وآن را بررسی کنیم .
3. اندوخته لغات و عبارات موجود در ذهن خودمان را برای ایجاد فکر خلاق به کار ببندیم.
4. از اندوخته ها برای برخورد با مسئله استفاده کنیم .
درکل ، وقتی راه حل های قدیمی مناسب نباشند و یا راه های ابراز وجود برای انجام کاری مناسب نباشند ، باید از قوه خلاقه خود استفاده کنیم و افکار تازه ومفید تولید کنیم.
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم .
ان شاء الله