هويت ديني در قاب سينما

در حال حاضر، در جامعه ما شرايطي وجود دارد كه وقتي صحبت از سينماي ديني مي شود، صرفاً پيوند و آميختگي آن با مذهب و شعاير مذهبي به ذهن متبادر مي شود، در حالي كه مفاهيمي چون عرفان، اخلاقيات و آموزه هاي عاطفي- احساسي نيز در درون مقوله هايي همچون دين وجود دارند. اغلب، وقتي از منظر مخاطب عام به سينما نگريسته مي شود و از مخاطبان مي خواهيم مقوله سينماي ديني را با برداشت خود تعريف كنند، آنها به همين موارد روزمره و ساده زندگي اشاره مي كنند؛ مقوله هايي همچون، تربيت فرزندان، عشق به سرزمين و زادگاه، رفتار با همنوعان و قضاوت در مورد آنها و موارد مشابه ديگر كه در مقوله معنويت ديني قرار مي گيرند.
دوشنبه، 9 ارديبهشت 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هويت ديني در قاب سينما
هويت ديني در قاب سينما
هويت ديني در قاب سينما

نويسنده:رضا خسروزاد
در حال حاضر، در جامعه ما شرايطي وجود دارد كه وقتي صحبت از سينماي ديني مي شود، صرفاً پيوند و آميختگي آن با مذهب و شعاير مذهبي به ذهن متبادر مي شود، در حالي كه مفاهيمي چون عرفان، اخلاقيات و آموزه هاي عاطفي- احساسي نيز در درون مقوله هايي همچون دين وجود دارند.
اغلب، وقتي از منظر مخاطب عام به سينما نگريسته مي شود و از مخاطبان مي خواهيم مقوله سينماي ديني را با برداشت خود تعريف كنند، آنها به همين موارد روزمره و ساده زندگي اشاره مي كنند؛ مقوله هايي همچون، تربيت فرزندان، عشق به سرزمين و زادگاه، رفتار با همنوعان و قضاوت در مورد آنها و موارد مشابه ديگر كه در مقوله معنويت ديني قرار مي گيرند.
سينماي ديني طيف وسيع و گسترده اي از مضامين را در خود دارد كه با اندكي هوشياري و علاقه مندي، با استفاده از آنها مي توان آثاري با محتواي متفاوت و نو را خلق كرد. توجه به مخاطب سبب مي شود تا از طريق آناليز نظرها و انتظارهاي تماشاگر، به زمينه ها و موضوعهاي جديدي براي طرح و توليد آثار در سينماي ديني رسيد.بدون شك، هنري كه براي مردم نباشد، هنري تزئيني و ظاهري است كه صرفاً به درد تزئين مي خورد، نه كاربرد و استفاده!
هويت ديني در يك اثر سينمايي، جدا از هويت معناگران آن نيست. دين و معنويت شايد در حوزه تعريف از يكديگر تفكيك گردند، اما حقيقت آن است كه در پرداخت عملي به اين دو حوزه، كاملاً منطبق بر يك محدوده مشترك مي گرديم. سينماي ديني، امري مطلق و قابل حصول محض نيست، بلكه نوعي طريقه و روش است كه بسته به حوزه ديد، فرهنگ، هنجارهاي جمعي و سطح و جنس اجتماع فيلمساز، نگاه و تأويل متفاوت مي گردد و اصلاً جذابيت و ذات پرداختن به مسأله دين در ابراز همين تفاوت ها و گاه حتي تضادهاست.
محور اصلي اين سينما، زيباييهاي زندگي بشري است نه طرح آيين و مناسك مذهبي آن هم به شكل گزارشي و يا آموزشي! چنين فيلمهايي گاه به نحوي افراطي از وقوع هر نوع تجلي معنوي در اثر جلوگيري مي كنند و سبب مي شوند پيش پا افتاده ترين انتظارهاي مخاطب را نيز برآورده سازند. مخاطب از آموزش مستقيم و پيام صريح و نصيحت گرايانه گريزان است، بخصوص اينكه بر پرده سينما شاهد تلاش براي آموزش چيزي باشد كه خود بهتر از سازنده فيلم، با آن آشنايي دارد!
براي مطالعه و تحقيق درباب دين و سينما و يا بهتر ديدن و بهتر نقد كردن فيلمهاي متعلق به سينماي دين، لازم است رويكردي روشن و اصولي نسبت به آن داشته باشيم. اما از آنجا كه دامنه تعاريف و تأويلات در اين حوزه گسترده است، شيوه ها و روشهاي بي شماري ممكن است در اين رابطه مطرح شود.
اما در دسته بندي گرايشهاي معناگرا و ديني، سه رويكرد اصلي وجود دارد. اول فيلمهاي مذهبي، دوم فيلمهاي اسطوره مدار و سوم فيلمهاي ايدئولوژيك. اين گونه دسته بندي و سنخ شناسي، ما را به طور طبيعي به سوي يك روش شناسي اصولي در مطالعه انواع گوناگون فيلمهاي ديني سوق مي دهد؛ يعني نوعي از روش شناسي كه متناسب با انواع مختلف فيلم، رويكردهاي نقادانه و تحليل گرايانه متفاوتي را به كار مي گيرد.
هر فيلمي براي بررسي، به يك روش يا ساختار تحليلي نيازمند است كه برخاسته از حيطه معنايي همان فيلم باشد. همان گونه كه يك فيلم علمي صرف، از منظري علمي مورد ارزيابي قرار مي گيرد، فيلمهاي حوزه سينماي ديني نيز بايد از مناظر خاص خود و با عيارسنج مخصوص ارزيابي شوند.
البته، اين روش تحليل فيلمهاي ديني، روش جامع و بي نقصي نيست اما طرح آنها موجب خواهد شد كه علاوه بر آشنايي مخاطبان با اين روشها خود آنها نيزمورد اصلاح و بازشناسي قرار گيرند.
از طرفي، اين روشها به توافق و تعامل ميان فيلمساز و پديد آورنده اثر، به تماشاگر و مخاطبش نيز ياري مي رسانند.
بعضي از مضامين مانند عدالت، فضيلت، رستگاري، اميد و بخشش، گناه و درونمايه هايي اين چنيني، اصولاً به احكام الهي و مذهبي وابسته اند، بنابراين روش تحليل اين گونه آثار نيز بايد متناسب با همان مقوله ها باشد.
براي نزديك شدن به اين آثار، بايد از منظري معناگرا و مذهبي به آنها نگاه كرد. نقدي كه اساس شيوه تحليلي خود را بر مبناي جستجو و درك و دريافت معاني انگاره هاي ديني و مذهبي قرار مي دهد؛ در شناخت و تحليل مضامين و زمينه هاي مذهبي، مفيد و مؤثر است. در اين شيوه، دين را بر پايه نشانه ها و مفاهيم سنتي و مذهبي تعريف مي كنند، به جايگاه علوم و احاديث توجه و سعي مي شود به بازشناسي نمادها و مقوله هاي فرمي و معنايي پرداخته شود. درست به جهت همين توجه خاص و گستره، كاركرد آن اگر چه دقيق است اما محدود نيز هست. اين شيوه اگر چه كمك بسياري به دقت نظر در مسايل مطرح شده مي نمايد، اما بايد همواره با شيوه هاي ديگر تركيب شود تا بتواند از حوزه محدود مصداقهاي عيني مذهبي به حوزه گسترده سينماي الهياتي وارد شود.
در مطالعه مناسبات ميان دين و سينما، اسطوره نگري و رويكرد اسطوره مداري باعث مي شود تا نگاهمان به دين، هستي شناختي و جهانشمول باشد. در حقيقت، اين گونه نگاه باعث مي شود تا از تقليل دين در حد يك التزام مذهبي جلوگيري به عمل آيد.
توجه به كهن الگوها، نمادها و آيينهاي جمعي و سنتي و باستاني باعث مي شود مرزبنديهاي سليقه اي و تا حدودي مقطعي ازميان برداشته شود. اين رويكرد به مقوله تحليل و نقد سينماي ديني، با باز گذاشتن دامنه تعاريف و تأويلات ديني، باعث مي شود تا حوزه تعاملهاي ميان سينما و دين گسترده شود.
نقد اسطوره مدار باعث مي شود شخصيت محوري و قهرمان مذهبي فيلم، از شكل قهرمان متعلق به مذهب خاص جدا شود و به يك قهرمان عام و جهاني بدل گردد. مقوله خير و شر وسفرهاي اوديسه وار و روانشناختي هم، زمينه هايي است كه تحليل اسطوره مداري بر محور آنها، فيلمهاي مذهبي را مورد مداقه و تحليل و نقد قرار مي دهد. پس در اين گونه نگاه به سينماي ديني، قهرمانهاي مذهبي مي توانند به قهرمانهاي ملي بدل شوند و قهرمانهاي ملي مي توانند الگوهاي دست يافته اسطوره هايي جهانشمول باشند.
منتقدان حوزه ايدئولوژيك معتقدند نقد اسطوره اي، ابعاد سياسي و اجتماعي دين را ناديده مي گيرد و بنابراين توصيه مي كنند يك فيلم ديني را بر اساس ساختار اجتماعي بايد تحليل كرد؛ يعني در لواي كشمكشهاي هر روزه قدرت در جامعه و روابط اجتماعي انسانها، درونمايه ها و مقوله هاي ديني ترجمه و تحليل گردند.
نقد ايدئولوژيك كمك مي كند تا با تمركز بر تعاملها و نحوه رويارويي مردم در جامعه و فرهنگ امروزي، آنها را با تفكرات و آموزه هاي ديني مقايسه كند. اما صرف نظر از چگونگي و عملكرد اين سه حوزه نقد فيلمهاي ديني، يعني نقد مذهبي، اسطوره اي و ايدئولوژيك بايد توجه داشت اين حوزه ها نه به كمال رسيده اند و نه قطعي هستند وبدون شك با كاوش و كار بيشتر، زمينه هاي گسترده تر و متنوع تر نيز پديد خواهند آمد. در هر حال سينما به واسطه قدرتمندي اش در برقراري ارتباط ميان داستانها، معاني و ارزشهاي ديني با مخاطبان عمومي است كه اهميت مي يابد. از اين منظر، فيلمهاي عامه پسند وزنه اي قابل اعتماد در ارايه و نمايش ارزشها و عقايد جمعي به شمار مي روند. زيرا نقد و تحليل آنها به صورتي ناخودآگاه توسط مخاطب انجام شده و به واسطه برخورداري از موضوعات سرگرم كننده و مضامين ساده، قابل فهم و درك و دريافت همگاني هستند.




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط