تولدي ديگر...
نويسنده:رضا خسروزاد
تأملي در مسير حركت سينماي ايران پس از انقلاب بزرگ اسلامي؛
برسيم، اما سياستگذاريهاي غلط و سليقه اي و تعابير شخصي، سبب شد تا دستيابي به اين سينما، با تأخير و نقص صورت پذيرد. سينمايي كه به واسطه تغيير و تحولات اجتماعي و عقيدتي جامعه ايراني، به صورتي خودجوش حاصل آمده بود. سينمايي كه تنها در يك دوره و آن هم با وجود تمام شبهات به اصل خويش نزديك شده بود؛ منظورم دوره اي كه سيف ا... داد معاونت سينمايي را بر عهده داشت.
در ميان هنرمندان عرصه هاي مختلف، سينماگران بيش از ديگران مي توانند با توجه به نگاه ويژه حضرت امام (ره) به مقوله هنر و تأكيد ايشان بر استفاده از قابليتهاي بي مثال سينما، موجبات بروز و ظهور آرمانهاي متعالي امام (ره) را فراهم آورند. توجه به فرازهايي از پيام تاريخي امام به هنرمندان در تاريخ شهريور 1367 مي تواند مؤيد اين مسأله باشد.
«تنها هنري مورد قبول قرآن است كه صيقل دهنده اسلام باشد، هنري زيبا و پاك است كه كوبنده نظام سرمايه داري و نابود كننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومايگي و اسلام مرفهين بي درد باشد.»
از ياد نبريم كه همواره حضرت امام (ره) سينمايي درخور شأن ايران اسطوره اي را خواستار بودند. سينمايي بشارت دهنده ايران عزتمند فردا.
دستيابي به سينماي مطلوب امام (ره) و گذر از واقعيت موجود به حقيقت مطلوب، نياز به آمادگي مجدد دارد. لازمه اين آمادگي، اراده، همت، همدلي و عزم ملي است. چنين سينمايي به همه لوازم خود نياز دارد. از يك سو اصول گرايي و آزاد انديشي توأمان و از ديگر سو، نشاط و اميد و انگيزه. از همين روست كه حضرت آية ا... خامنه اي در ديداري با هنرمندان در تشريح مسؤوليت سنگين اصحاب سينما اظهار داشته اند: «كليد پيشرفت كشور به ميزان زيادي در دست سينماگران است. چرا كه دست اندركاران هنر فاخر سينما، با توجه به تأثيرگذاري و جهت دهي اين هنر، مي توانند با توليدات خود روح اميد، شوق پيشرفت و اعتماد به نفس را در جامعه ترويج كنند... همه بايد اين حقيقت را دريابند كه هنر مهم و بسيار برجسته سينما، براي كشور يك نياز و ضرورت محسوب مي شود. علي الخصوص آنكه بر تقويت ارزشهاي ملي تأكيد داشته باشد.»
سينماي ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (ره) توانست با تولدي دوباره، سينمايي را كه تا آن زمان ذيل عنوان فيلم فارسي، مبلغ ابتذال بود حذف و با انقلابي كه در هنر سينما نمود، آن را بالنده، انساني و ارزشي گرداند.
كلام حكمت آميز و خردمندانه امام (ره) كه فرمودند، «با فحشا مخالفيم نه با سينما» توانست موجبات تبيين جايگاه و مسير هنر هفتم را در نظام جمهوري اسلامي فراهم آورد. امام نه تنها معمار حوزه سياست، بلكه بنيانگذار حيات معنوي عرصه هنر سينما به ويژه در دوره معاصر به شمار مي آيند.
احياي سينماي ملي كه همه وجوه ارزشي، انساني و سرگرمي را در قالب ژانرهاي مختلف دربرگيرد، اما متاسفانه اين هدف طي دوره هاي گذشته در سينماي ايران محقق نشده يا لااقل به نحو مطلوب صورت نپذيرفته است. حضرت امام (ره) سالهاست كه از ميان ما رفته اند، اما همواره اين پرسش وجود دارد كه با وجود فراهم آوردن بستر لازم جهت رشد و تعالي سينماي ديني و ملي در ايران، چرا آن گونه كه شايسته است سينماي ايران بر بام افتخار سينماي ديني جهان تكيه نزده است؟
برخي از فيلمسازان ورود به حوزه سينماي ديني را دعوت به دين و مسايل ديني و نفي تفكر مي انگارند، اما بايد دانست در زندگي انسان و اساساً در درون هر انسان به همان ميزان كه تفكر و خردورزي وجود دارد، معنويات و احساس و عاطفه نيز نهفته است. پس اين يكسويه نگري به سينماي ديني امري كاملاً اشتباه است.
اصولاً ريشه تمام اديان الهي قبل از آنكه در تفكر نهفته باشد، در قلب و روح خوابيده است و درست به همين جهت است كه عقلانيت و معنويت حوزه هايي هستند كه در كنار هم سازنده دين به شمار مي روند.تماشاگر و مخاطب امروز سينما، انساني است كه در كنار عقلانيت دنياي امروزي مايل است به حقايق و اصول اساسي انسانيت بازگشت داشته باشد. تماشاگر امروز به دليل پيچيدگيها و وقت تنگيها و عدم جسارت و زندگي محافظه كارانه اش كمتر مي تواند خودخواسته زندگي كند. از اين رو اگر به تماشاي فيلمي با محوريت مسايل ديني- معنوي مي نشيند، مايل است شاهد سير و سلوكي باشد كه خود از به دست آوردن آن بازمانده است.
تماشاگر امروز كمتر با طبيعت در ارتباط است، طلوع آفتاب را نمي بيند، غروب آن را مشاهده نمي كند و به دليل همين غفلتهاست كه دچار روزمرگي شده است. آگاه كردن تماشاگر و جلب توجه او به غفلتهايش، مي تواند پيش پا افتاده ترين كاركرد اين سينما باشد.