اگر یک انسان، یک شاه، یک رئیس مملکت، مهذّب و صحیح باشد، آنهایی که اطرافش هستند همه صحیح خواهند شد؛ و آنها هم اگر بیست سال یک حاکم عادل در بین مردم باشد، یک مملکت عادل پیدا میشود. این که ما فریاد میزنیم که جمهوری اسلامی، برای این است که اسلام فرد مهذب درست میکند، قرآن کتاب آدم سازی است. پیغمبرها آمدند آدمها را درست کنند؛ کاری دیگر جز این ندارند در طول زندگیشان، پیغمبرهای بزرگ و ائمه اطهار (علیهم السلام) دنبال این بودند که تربیت کنند مردم را. خدای تبارک و تعالی انبیا را فرستاده برای تهذیب مردم؛ برای اصلاح مردم. اگر چنانچه اصلاح بشود یک فردی که در رأس جامعه است، یک ملایی که در یک جامعهای هست، اگر این ملا یک ملای صحیح باشد، جامعه صحیح میشود؛ از باب این که همه توجه به او دارند. اگر یک حکومت صحیح در یک جایی باشد، مردم چون توجه به او دارند آنها هم صحیح میشوند.(1)
مردمی میتوانند کشور خودشان را حفظ کنند، مردمی میتوانند مملکت و ملت خودشان را نجات بدهند که معنویت داشته باشند. اگر معنویت در کار نباشد و همه مربوط به مادّیت باشد، هرجا آخور بهتر است سر آن آخور میروند ولو اینکه آن آخور را امریکا برایش درست کند. اینهایی که خیانت به مملکت ما کردند و همه چیز ما را بردند، اینها پیششان فرق نمیکرد که امریکا به آنها مادیت را بدهد، پارک و- نمیدانم- دستگاه را بدهند، یا از یک راه صحیحی باشد. راه صحیح و غیرصحیح پیش آنها فرقی نمیکند. آنها اتومبیل میخواهند: اتومبیل از دست پیغمبر به آنها برسد یا از دست ابوجهل برسد فرقی نمیکند؛ به او کار ندارند، به اتومبیل کار دارند. اینهایی که به مملکت ما خیانت کردند و مملکت ما را به تباهی کشاندند، آن بودند که ایمان نداشتند. اگر در بین آنها یک نفر ایمان داشت، آن یک نفر این کارها را نمیکرد. آنهایی که خوردند و بردند و ما را به تباهی کشاندند، آنهایی بودند که به اسلام کار نداشتند، اعتقاد نداشتند؛ به ماورای طبیعت اعتقاد نداشتند، به معنویات عقیده نداشتند. آنها میگفتند همین چهار روز زندگی است؛ پس هرچه هست بهتر، مرفهتر؛ از هر راهی میخواهد باشد.(2)
مبدأ همه خیرات و مبدأ همه ترقیاتی که برای یک مملکت هست، چه در جهت مادیت و چه در جهت معنویت این است که ایمان در کار باشد. باید شما و ما دست به هم بدهیم برای قشر آتیه که اینها مقدرات مملکت دستشان است، ایمان ایجاد کنیم. شما از دانشگاه مؤمن بیرون بدهید؛ ما از مدرسهها مؤمن بیرون بدهیم؛ نه عالِم. عالِم تنها فایده ندارد. البته مؤمن تنها هم مؤثر خیلی نیست. خوب، قشرهای دیگر هم مؤمن هستند. اما عالِم وقتی مؤمن شد، عالِم وقتی متقی شد، آن است که منشأخیرات و برکات است، و حفظ یک کشور، یا خدای نخواسته از آن طرف به باد دادن یک کشور است. بنابراین، یک بار سنگینی به عهده ما و شماست و این بار سنگین که به عهده ما و شماست اگر چنانچه درست راه بردیم و به آن شغلی که داشتیم درست عمل کردیم و در کنار علم ایمان را هم تقویت کردیم و برنامهها، برنامههای سابق نباشد و یک تحوّل در برنامهها پیدا بشود و کوشش کنید که برنامههایی که برای عقب نگه داشتن ما بوده است این برنامهها تغییر کند؛ البته در موقعش ما کوشش میکنیم؛ اما شما الان باید کوشش بکنید. برنامههایی که دیگران برای ما درست کردند ما نباید زیر بار آن برویم. ما باید تغییرش بدهیم تحوّل میخواهد.(3)
من نمیدانم با چه بیانی از این جوانهایی که در طول این مدت فداکاری کردند تشکر کنم، آن قدری که میتوانم عرض کنم این است که این مطلب برای خداست و ما هم از خدا هستیم؛ إناللهِ، و به سوی او هم میرویم؛ دیر و زود خواهیم رفت؛ و چه بهتر که در این راهی که داریم قهراً به آن طرف میرویم با یک توشه باشد. و آن توشه توشه توحید است؛ توشه خدمت به اسلام است. من نمیتوانم برای- خدمتگزاری- جوانی که برای خدمتگزاری به اسلام شب تا صبح، شب زنده داری میکند، در حال خطر واقع میشود، مجاهده میکند، ارزشی برای این ما نمیتوانیم حساب بکنیم خدا میتواند کسی به این اعمال پاداش بدهد؟(4)
مگر طبیعت و زینتهای طبیعت، پاداش یک موجودی است که برای خدا قیام کرده است و برای خدا خودش را به خطر انداخته است؟! آن چیزی که دل ما را خوش میکند این است که برای شما پیش خدای تبارک و تعالی یک حسابی باز است و الاّ ما نمیتوانیم از شماها تشکر کنیم یا خدای نخواسته به شما اجر بدهیم. ما همچو قدرتی نداریم، آنچه هست این است که شما از خدا هستید، برای خدا هم کار کردید و خدا هم اجرا شما را میدهد. اجری که خدا میدهد، آن ارزش دارد، ارزش عمل شما آن است که خدا به شما میدهد إِنَّ اللهاشتَرَى مِنَ المُؤمِنیِنَ أَنْفُسَهم وأموالَهُمْ بِأنَّ لَهُمُ الجَنََّة جنّت، آن جنتی که لقای خداست، جنتی که لقای دوستان خداست؛ آن برای شما کافی است. و از آن که گذشت، دیگر در عالم طبیعت نمیشود برای اعمالی که برای خداست یک چیزی قرار داد. هرچه مربوط به عالَم طبیعت است، مادون آن چیزی است که برای خداست.(5)
راهبردهای تصریحی:
1- افراد حزب اللهی در سازندگی کشور و حفظ آن نقش مؤثری داشته و دارند.
2- تهذیب نفسی و ایمان است که مانع از ایجاد سلطهی بیگانه میشود.
3- علم وقتی با ایمان و تهذیب نفس همراه شد، مبدأ خیرات و ترقیات و نجات کشور میشود.
نکات استنباطی:
1- مبدأ تحول و پیشبرد کارها در این است که فرد با تهذیب نفس و برای رضای خدا به انجام وظایف بپردازد یعنی به تمام معنی حزب اللهی باشد.
2- دشمن سعی میکند افراد حزب اللهی را فاقد کارایی جلوه دهد در حالی که هرچه پیشرفت و ترقی و مجاهدت هست از ناحیهی همین افراد بوده است.
پینوشتها:
1- صحیفه امام(رحمه الله)، ج 7، ص 285.
2- صحیفه امام(رحمه الله)، ج7، صص 463 و 464.
3- صحیفه امام(رحمه الله)، ج 7، ص 473.
4- صحیفه امام(رحمه الله)، ج 10، ص 9.
5- صحیفه امام(رحمه الله)، ج 10، صص9 و 10.
مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت؛ (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (ره) (13) دفاع از حزب الله، اصل خدشه ناپذیر انقلاب اسلامی، تهران: قدر ولایت، چاپ اول.
/م