خودتان همان طوری که میگویید [باشید] الحمدلله الآن یک تحولی حاصل شده است که همه طبقات، مهندسش میآید کار میکند؛ دکترش میآید کار میکند. اینهایی که حالا مغزهای انسانی دارند. اینها که مغزهایی ندارند که فرار کنند. آقا! مغزهایی فرار میکنند، ما هم یک مغزهایی داریم که با این که مغز علمی هستند دارند به مردم کمک میکنند؛ دارند میروند درو میکنند. این مغزها را ما میخواهیم؛ نه آن مغزهایی که حالا برایشان تَعیّش حاصل نیست فرار کنند. چرا به خود نمیآیند اینها؟ چرا اینها نمیفهمند مقدار خودشان را و مقدار مملکت ما را؟ ما این مغزهایی را میخواهیم که در عین حالی که دکتر است، در عین حالی که مهندس است، میرود در جهاد سازندگی و جهاد سازندگی را راه میاندازد. ما این مغزها را میخواهیم که از امریکا پا میشود میآید این جا میگوید من آمدهام برای کمک؛ نه پا بشود فرار کند از این جا! این مغزهای فرّار به درد ما نمیخورد، بگذار فرار کنند. اگر شما هم میدانید که در این جا جایتان نیست، شما هم فرار کنید! راه باز است. مملکت ما آدم میخواهد حالا: نه مغزهایی که میروند در پناه انگلستان و در پناه امریکا. (1)
اقشار ملت ما باید همه دست به هم بدهند این مملکت را نجات بدهند؛ نه اینکه حالا بنشینند هرچه میخواهند به دولت حمله بکنند؛ هرچه بخواهند به کمیتهها و هرچه بخواهند به پاسداران و سپاه پاسداران و هرچه بخواهند به اینها حمله بکنند، و تضعیف بکنند. امروز تضعیف ملت و پاسدار و این قشری که الآن مشغول خدمت هستند خیانت به این مملکت است. باید ما دست برداریم از این افکاری که داشتیم و داریم که ما هرچه دلمان میخواهد بنویسیم، چون خوب مینویسم فکر نباشم، فکر این نباشم که چه چیز مینویسم! گاهی نویسندهها این طوری هستند! نویسندهاند، خوب چیز مینویسند، لکن چیز خوب نمینویسند. یک مسأله مُضر به مملکت را خیلی قشنگ و آب و تاب دار و طوری که پسند مثلاً بعضی جوانها باشد مینویسند، لکن محتوایش مضر به مملکت.(2)
آقایان، به خود بیایید! نویسندههای ما، گویندههای ما، روشنفکرهای ما، این مملکت حالا از خودتان هست؛ بنشینید همه دست به دست هم بدهید با این قشرهایی که مشغول فعالیت هستند شما هم فعالیت کنید. این بیچارههایی که خانه میسازند، حمام میسازند، مسجد میسازند، داروخانه درست میکنند، و امثال ذلک- که حالا آقا شرح یک مختصریش را فرمودند- خوب شما هم بنشینید کمک بکنید. نمیتوانید بروید حمام بسازید، لااقل حمام را خراب نکنید. نمیتوانید بروید در بین کشاورزها درو بکنید، لااقل با قلمهای خودتان این دروگرهای ما را اذیت نکنید.(3)
از جمله نقشهها که مع الأسف تأثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده، بیگانه نمودن کشورهای استعمارزده از خویش، و غربزده و شرقزده نمودن آنان است به طوری که خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگی به یکی از دو قطب را از فرائض غیرقابل اجتناب معرفی نمودند! و قصهی این امر غم انگیز، طولانی و ضربههایی که از آن خورده و اکنون نیز میخوریم کشنده و کوبنده است.
و غم انگیزتر اینکه آنان ملتهای ستمدیدهی زیر سلطه را در همه چیز عقب نگه داشته و کشورهایی مصرفی بار آوردند و به قدری ما را از پیشرفتهای خود و قدرتهای شیطانیشان ترساندهاند که جرأت دست زدن به هیچ ابتکاری نداریم و همه چیز خود را تسلیم آنان کرده و سرنوشت خود و کشورهای خود را به دست آنان سپرده و چشم و گوش بسته مطیع فرمان هستیم. و این پوچی و تهی مغزی مصنوعی موجب شده که در هیچ امری به فکر و دانش خود اتکا نکنیم و کورکورانه از شرق و غرب تقلید نماییم بلکه از فرهنگ و ادب و صنعت و ابتکار اگر داشتیم، نویسندگان و گویندگان غرب و شرقزده بیفرهنگ، آنها را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فکر و قدرت بومی ما را سرکوب و مأیوس نموده و مینمایند و رسوم و آداب اجنبی را- هر چند مبتذل و مفتضح باشد- با عمل و گفتار و نوشتار ترویج کرده و با مداحی و ثناجویی آنها را به خورد ملتها داده و میدهند. فی المثل، اگر در کتاب یا نوشته یا گفتاری چند واژهی فرنگی باشد، بدون توجه به محتوای آن با اعجاب پذیرفته، و گوینده و نویسندهی آن را دانشمند و روشنفکر به حساب میآورند. و از گهواره تا قبر به هرچه بنگریم اگر با واژهی غربی و شرقی اسم گذاری شود مرغوب و مورد توجه و از مظاهر تمدن و پیشرفتگی محسوب، و اگر واژههای بومی خودی به کار رود مطرود و کهنه و واپسزده خواهد بود. کودکان ما اگر نام غربی داشته باشند مفتخر؛ و اگر نام خودی دارند سر به زیر و عقب افتادهاند. خیابانها، کوچهها، مغازهها، شرکتها، داروخانهها، کتابخانهها، پارچهها، و دیگر متاعها، هر چند در داخل تهیه شده باید نام خارجی داشته باشد تا مردم از آن راضی و به آن اقبال کنند. فرنگی مآبی از سر تا پا و در تمام نشست و برخاستها و در معاشرتها و تمام شؤون زندگی موجب افتخار و سربلندی و تمدن و پیشرفت، و در مقابل، آداب و رسوم خودی، کهنه پرستی و عقب افتادگی است. در هر مرض و کسالتی ولو جزئی و قابل علاج در داخل، باید به خارج رفت و دکترها و اطبای دانشمند خود را محکوم و مأیوس کرد. رفتن به انگلستان و فرانسه و امریکا و مسکو افتخاری پرارزش و رفتن به حج و سایر اماکن متبرکه کهنه پرستی و عقب ماندگی است.
بی اعتنایی به آنچه مربوط به مذهب و معنویات است از نشانههای روشنفکری و تمدن، و در مقابل، تعهد به این امور نشانه عقب ماندگی و کهنه پرستی است.
این جانب نمیگویم ما خود همه چیز داریم؛ معلوم است ما را در طول تاریخ نه چندان دور خصوصاً، و در سدههای اخیر از هر پیشرفتی محروم کردهاند و دولتمردان خائن و دودمان پهلوی خصوصاً، و مراکز تبلیغاتی علیه دستاوردهای خودی و نیز خود کوچک دیدنها و یا ناچیز دیدنها، ما را از هر فعالیتی برای پیشرفت محروم کرد. وارد کردن کالاها از هر قماش و سرگرم کردن بانوان و مردان خصوصاً طبقه جوان، به اقسام اجناس وارداتی از قبیل ابزار آرایش و تزئینات و تجملات و بازیهای کودکانه و به مسابقه کشاندن خانوادهها و مصرفی بار آوردن هرچه بیشتر، که خود داستانهای غم انگیز دارد، و سرگرم کردن و به تباهی کشاندن جو آنها که عضو فعال هستند با فراهم آوردن مراکز فحشا و عشرتکدهها، و دهها از این مصائب حساب شده، برای عقب نگهداشتن کشورهاست.
من وصیت دلسوزانه و خادمانه میکنم به ملت عزیز که اکنون که تا حدود بسیار چشمگیری از بسیاری از این دامها نجات یافته و نسل محروم حاضر به فعالیت و ابتکار برخاسته و دیدیم که بسیاری از کارخانهها و وسایل پیشرفته مثل هواپیماها و دیگر چیزها که گمان نمیرفت متخصصین ایران قادر به راهانداختن کارخانهها و امثال آن باشند و همه دستها را به سوی غرب یا شرق دراز کرده بودیم که متخصصین آنان اینها را به راهاندازند، در اثر محاصرهی اقتصادی و جنگ تحمیلی، خود جوانان عزیز ما قطعات محل احتیاج را ساخته و با قیمتهای ارزانتر عرضه کرده و رفع احتیاج نمودند و ثابت کردند که اگر بخواهیم میتوانیم.
باید هوشیار و بیدار و مراقب باشید که سیاست بازان پیوسته به غرب و شرق با وسوسههای شیطانی شما را به سوی این چپاولگران بین المللی نکشند؛ و با ارادهی مصمم و فعالیت و پشتکار خود به رفع وابستگیها قیام کنید. و بدانید که نژاد آریا و عرب از نژاد امریکا و شوروی کم ندارد و اگر خودی خود را بیابد و یأس را از خود دور کند و چشمداشت به غیرخود نداشته باشد، در درازمدت قدرت همه کار و ساخت همه چیز را دارد. و آنچه انسانهای شبیه به اینان به آن رسیدهاند شما هم خواهید رسید به شرط اتکال به خداوند تعالی و اتکا به نفس، و قطع وابستگی به دیگران و تحمل سختیها برای رسیدن به زندگی شرافتمندانه و خارج شدن از تحت سلطه اجانب.
و بر دولتها و دست اندرکاران است چه در نسل حاضر و چه در نسلهای آینده که از متخصصین خود قدردانی کنند و آنان را با کمکهای مادی و معنوی تشویق به کار نمایند و از ورود کالاهای مصرف ساز و خانه برانداز جلوگیری نمایند و به آنچه دارند بسازند تا خود همه چیز بسازند.
و از جوانان، دختران و پسران، میخواهم که استقلال و آزادی و ارزشهای انسانی را- ولو با تحمل زحمت و رنج- فدای تجملات و عشرتها و بی بند و باریها و حضور در مراکز فحشا که از طرف غرب و عمال بی وطن به شما عرضه میشود نکنند؛ که آنان چنانچه تجربه نشان داده جز تباهی شما و اغفالتان از سرنوشت کشورتان و چاپیدن ذخائر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگی کشیدنتان و مصرفی نمودن ملت و کشورتان به چیز دیگر فکر نمیکنند؛ و میخواهند با این وسایل و امثال آن شما را عقب مانده، و به اصطلاح آنان «نیمه وحشی» نگه دارند. (4)
من به همهی نیروهای مسلح در این پایان زندگی خاکی، وصیت مشفقانه میکنم که از اسلام که یگانه مکتب استقلال و آزادیخواهی است و خداوند متعال همه را با نور هدایت آن به مقام والای انسانی دعوت میکند، چنانچه امروز وفادارید در وفاداری استقامت کنید که شما را و کشور و ملت شما را از ننگ وابستگیها و پیوستگیها به قدرتهایی که همه شما را جز برای بردگی خویش نمیخواهند و کشور و ملت عزیزتان را عقب مانده و بازار مصرف و زیر بار ننگین ستم پذیری نگه میدارند، نجات میدهد. و زندگی انسانی شرافتمندانه را ولو با مشکلات بر زندگانی ننگین بردگی اجانب ولو با رفاه حیوانی ترجیح دهید؛ و بدانید مادام که در احتیاجات صنایع پیشرفته، دست خود را پیش دیگران دراز کنید و به دریوزگی عمر را بگذرانید قدرت ابتکار و پیشرفت در اختراعات در شما شکوفا نخواهد شد. و بخوبی و عینیت دیدید که در این مدت کوتاه پس از تحریم اقتصادی همانها که از ساختن هرچیز خود را عاجز میدیدند و از راهانداختن کارخانهها آنان را مأیوس مینمودند، افکار خود را به کار بستند و بسیاری از احتیاجات ارتش و کارخانهها را خود رفع نمودند. و این جنگ و تحریم اقتصادی و اخراج کارشناسان خارجی، تحفهای الهی بود که ما از آن غافل بودیم. اکنون اگر دولت و ارتش کالاهای جهانخواران را خود تحریم کنند و به کوشش و سعی در راه ابتکار بیفزایند، امید است که کشور خودکفا شود و از دریوزگی از دشمن نجات یابد.
و هم در این جا باید بیفزایم که احتیاج ما پس از این همه عقب ماندگی مصنوعی به صنعتهای بزرگ کشورهای خارجی حقیقتی است انکارناپذیر، و این به آن معنی نیست که ما باید در علوم پیشرفته به یکی از دو قطب وابسته شویم. دولت و ارتش باید کوشش کنند که دانشجویان متعهد را در کشورهایی که صنایع بزرگ پیشرفته را دارند و استعمار و استثمارگر نیستند بفرستند؛ و از فرستادن به امریکا و شوروی و کشورهای دیگر که در این مسیر این دو قطب هستند احتراز کنند، مگر ان شاءالله روزی برسد که این دو قدرت بهاشتباه خود پی ببرند و در مسیر انسانیت و انساندوستی و احترام به حقوق دیگران واقع شوند؛ یا ان شاءالله مستضعفان جهان و ملتهای بیدار و مسلمانان متعهد، آنان را به جای خود نشانند. به امید چنین روزى.(5)
راهبردهای تصریحی:
1- از نیروهای ارزشی باید تجلیل و قدردانی کرد.
2- ورود نیروهای ارزشی سبب تحول در کارها میشود.
3- تضعیف نیروهای ارزشی و خدمتگزار، خیانت به کشور است.
4- مسؤولیت تجلیل از نیروهای ارزشی بیشتر به عهدهی نویسندگان، گویندگان، روشنفکرهاست.
5- نیروهایی که به فکر فرار از کشور و وابستهی به غرب و آمریکا هستند، ارزشی نیستند.
6- دولت و دست اندرکاران از متخصصین با کمکهای مادی و معنوی قدردانی کنند.
7- از ورود کالاهای مصرفی و خانه برانداز جلوگیری شود.
8- تحمل سختیها و کمبودها، قدرت ابتکار و اختراع و شکوفایی استعدادها را بیشتر میسازد.
نکات استنباطی:
1- دشمن درصدد است برای رسیدن به اهداف خود نیروهای ارزشی را تخریب و از صحنه به در کند.
2- مبحث فرار مغزها، بیشتر برای جنگ روانی علیه ملت و انقلاب اسلامی مطرح و دامن زده میشود.
پینوشتها:
1- صحیفه امام (رحمة الله)، ج10، صص 403 و 404.
2- صحیفه امام (رحمة الله)، ج 10، ص 376.
3- صحیفه امام (رحمة الله)، ج10، ص376.
4- صحیفه امام (رحمة الله)، ج 21، صص 414-417.
5- صحیفه امام (رحمة الله)، ج 21، صص 433و 434.
مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت؛ (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (ره) (13) دفاع از حزب الله، اصل خدشه ناپذیر انقلاب اسلامی، تهران: قدر ولایت، چاپ اول.
/م