برداشت‌هایی از بیانات امام خمینی (ره)

تجلیل از مقام والای شهدا

ما هر روز مواجه می‌شویم با این جنایاتی که از طرف بازمانده‌های همان رژیم [انجام می‌شود] هر روز باید متأثر باشیم از این مصیبتهایی که بر ما و بر خواهران و برادران ما وارد می‌شود. لکن آنچه ما و شما را تسلیت می‌دهد این است که
شنبه، 21 آذر 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تجلیل از مقام والای شهدا
تجلیل از مقام والای شهدا

 

نویسنده: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت




 
برداشت‌هایی از بیانات امام خمینی (ره)
ما هر روز مواجه می‌شویم با این جنایاتی که از طرف بازمانده‌های همان رژیم [انجام می‌شود] هر روز باید متأثر باشیم از این مصیبتهایی که بر ما و بر خواهران و برادران ما وارد می‌شود. لکن آنچه ما و شما را تسلیت می‌دهد این است که این کارها برای خدا بوده است؛ و چیزی که برای خداست محفوظ می‌ماند.
اسلام از این شهدا زیاد داشته است؛ و صدر اسلام، پیغمبر اکرم شاهد شهدای بسیار بزرگ بوده است. و بعد ایشان هم حضرت امیر- سلام الله علیه- هم شهید شد، و هم شاهد شهدای بزرگ بود. بعد از او هم حضرت سیدالشهداء- سلام الله علیه- هم شهید شد و هم شاهد شهدای بزرگ بود. اسلام همیشه از این فداییها داشته است. و قرآن کریم، که به همه ما و به همه بشر حق دارد، سزاوار است که ما در راه او فداکاری کنیم.(1)
من از خدای تبارک و تعالی، رحمت برای آن شهید طلب می‌کنم و صبر و اجر برای مادر و عیال و سایر بازماندگان او. خداوند به شماها صبر عنایت کند؛ و این شهید را در نتیجه اعمال شما جزء شهدایی که فداکار در راه اسلام بوده‌اند ثبت فرماید. من به شما تسلیت عرض می‌کنم و شریک شما هستم در این غمها و در این گرفتاریها. و این باری است که روی دوش ما سنگینی می‌کند لکن مهم این است که برای اسلام است. امیدوارم که اسلام برای همه محفوظ بماند؛ و فداییان ما فداییان اسلام و در ردیف شهدای درجه اول در صدر اسلام باشند. خداوند همه‌تان را حفظ کند. موفق باشید.(2)
مهم دو مطلب است: یکی که بسیار مهم است، این است که جوانهای ما در هر رشته‌ای که هستند و خصوصاً آنهایی که در رشته خدمت به نهضت هستند، چه آنهایی که در کمیته‌ها هستند و چه آنهایی که پاسدار هستند و چه قوای انتظامیه و همه قشرها، توجه کنند که اسلام است که ما را پیروز کرده. همین فریاد «الله اکبر» و تقاضای شهادت که در همه قشرها پیدا شده است. پدری که فرزندش را از دست داده افتخار می‌کند که شهید شده است. مادری که چند تا فرزند داشته و بعضی‌اش را از دست داده و آرزو می‌کند، می‌گوید که، دعا کنید آنهای دیگر هم شهید بشوند. و این دنبال این است که نهضت اسلامی بوده. اگر یک نهضت غیراسلامی بود، برای دنیا بود، معنا نداشت که یک کسی بگوید، من بچه‌هایم را می‌دهم برای دنیا، چون برای خداست و نهضت برای خدا بوده است. و در آن وقتی که همه شما توجه داشتید به این که پیش ببرید، هیچ راجع به خودتان دیگر توجه نداشتید. و باید گفته بشود که از خود گذشته و به خدای تبارک و تعالی پیوسته بودید، پیروزی را به دست آوردید، آن هم یک پیروزی که در تاریخ نظیر باید گفت ندارد.(3)
رحمت سرشار خداوند متعال بر شهدای فضیلت؛ شهدایی که با نثار خون خود درخت با برکت اسلام را آبیاری نمودند. درود فراوان بر معلولین و مصدومین در راه انقلاب اسلامی که ایران را در جهان سربلند نمودند.(4)
درباره شهید آن قدر از اسلام و از اولیای اسلام روایات وارد شده است در فضل شهادت که انسان متحیر می‌شود. من بعضی از یک روایت را برای شما ترجمه می‌کنم تا بدانید که شما در خدمت چه اشخاصی هستید، و بنیاد شما چه ارزشی دارد. در روایتی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که برای شهید هفت خصلت است که اولی آن عبارت است از این که اول قطره‌ای که از خون او به زمین بریزد تمام گناهانی که کرده است آمرزیده می‌شود. و مهم آن، آخرین خصلتی است که می‌فرماید. می‌فرمایند که- به حسب این روایت- که شهید نظر می‌کند به وجه الله و این نظر به وجه الله راحت است برای هر نبی و هر شهید. شاید نکته این باشد که حجابهایی که بین ما و حق تعالی‌ هست و وجه الله است و تجلیات حق تعالی هست، تمام این حجابها منتهی می‌شوند به حجاب خود انسان. انسان خودش حجاب بزرگی است که همه حجابهایی که هست، چه آن حجابهایی که از ظلمت باشند و آن حجابهایی که از نور باشند منتهی می‌شود به این که حجابی که خود انسان است. ما خودمان حجاب هستیم بین خودمان و وجه الله. و اگر کسی فی سبیل الله و در راه خدا این حجاب را داد، این حجاب را شکست، و آنچه که داشت که عبارت از حیات خودش بود تقدیم کرد، این مبدأ همه حجابها را شکسته است، خود را شکسته است، خودبینی و شخصیت خودش را شکسته است و تقدیم کرده است. و چون برای خدا جهاد کرده است و برای خدا دفاع کرده است از کشور خدا و از آیین الهی و هرچه داشته است در طبق اخلاصی گذاشته و تقدیم کرده است، خود را داده است، این حجاب شکسته می‌شود.(5)
شهدا، شهدایی که خدای تبارک و تعالی و در سبیل خدای تبارک و تعالی و راه خدای تبارک و تعالی جان خودشان را تقدیم می‌کنند و آنچه که در دستشان است و بالاترین چیزی است که آنها دارند تقدیم خدا می‌کنند، در عوض خدای تبارک و تعالی این حجاب که برداشته شد جلوه می‌کند برای آنها، تجلی می‌کند برای آنها، چنانچه برای انبیا هم چون همه چیز را در راه خدا می‌خواهند، و آنها خودی را نمی بینند و خود را از خدا می‌بینند، و برای خودشان شخصیتی قائل نیستند، حیثیتی قائل نیستند در مقابل حق تعالی. آنها هم حجاب را برمی‌دارند. «فَلَمَّا تَجَلّی رَبُّهَ لِلجَبَلِ جَعَلَهُ دَکّاً» تجلی می‌کند خدای تبارک و تعالی در کوه طور و یا در جَبَل انیّت خود موسی و موسی صعق [برایش پیش می‌آید]. آنها در حال حیات، انبیا و اولیا نظیر انبیا و تالی تِلو انبیا در زمان حیاتشان آن چیزهایی که حجاب بوده است بین آنها و بین حق تعالی می‌شکنند و صعق برای آنها حاصل می‌‎شود و موت اختیاری برای آنها حاصل می‌شود.(6)
خدای تبارک و تعالی بر آنها تجلی می‌کند، و نگاه می‌کنند به حسب آن نگاه عقلی، باطنی و روحی و عرفانی، و ادراک می‌کنند و مشاهده می‌کنند جلوه حق تعالی را، و شهید هم به حسب این روایتی که وارد شده است، نظیر انبیا، وقتی که شهید شد چون همه چیز را در راه خدا داده است، خدای تبارک و تعالی جلوه می‌کند به او و آن هم یَنظُرَ الی جلوه خدا، الی وَجِه الله این آخر چیزی است که برای انسان، آخر کمالی است که برای انسان هست. در این روایتی که در کافی نقل شده است، در این روایت، انبیاء را مقارن شهدا قرار داده است که در جلوه‌ای که حق تعالی می‌کند بر انبیا همان جلوه را هم بر شهدا می‌کند. شهید هم یَنظُرُ الی وَجهِ اللهِ و حجاب را شکسته است. همان طوری که انبیا حجابها را شکسته بودند. و آخر منزلی است که برای انسان ممکن است باشد. مژده داده‌اند که برای شهدا این آخر منزلی که برای انبیا هم هست، شهدا هم به حسب حدود وجودی خودشان به این آخر منزل می‌رسند.(7)
تذکر می‌دهم به شما دو جمله از کتاب خدا را «لِکَیلَا تَأسوا عَلی ما فاتَکُم وَ لا تَفرَحُوا بِما آتیکُم.» این تعلیم خدای تبارک و تعالی است به انسانها از اوّل تا آخر که در پیشامدها چنانچه پیشامدی بود که برای شما ضرری داشت، به حسب ظاهر و چشمهای ظاهربین، شما محزون نباشید، که اینها ضرر نیست. نه تأسف بخورید و نه محزون باشید. برای آن چیزی که از دستتان رفته است؛ برای این که بظاهر از دست رفته است و درواقع آنها باقی هستند و برای شما شرافت تحصیل کرده‌اند و نه فرحناک باشید برای چیزهایی که به دست می‌آید از دنیا؛ برای آن که آنچه از دنیاست فانی است و آنچه برای خدا تقدیم می‌شود باقی و ابدی است. و این شهدا زنده هستند و در پیش خدای تبارک و تعالی: «عِندَ رَبِهِم یَرزُقُونَ»، آنها الآن در درگاه خدای تبارک و تعالی روزیهای معنوی و روزیهای همیشگی را به آن نایل شدند و آنچه که از خدا بود تقدیم کردند و آنچه که داشتند و آن جان خودشان بود، تسلیم کردند و خدای تبارک و تعالی آنها را پذیرفته است و می‌پذیرد و ماها عقب ماندیم. ما باید تأسف بخوریم که نتوانستیم این راه را برویم.
آنها پیشقدم بودند و رفتند و به سعادت خود رسیدند و ماها عقب ماندیم... و نتوانستیم در این قافله سیر کنیم و در این راه راهرو باشیم. ما از خدا هستیم همه، همه عالم از خداست، جلوه خداست و همه عالم به سوی او برخواهد گشت. پس چه بهتر که برگشتن اختیاری باشد و انتخابی و انسان انتخاب کند شهادت را در راه خدا و انسان اختیار کند موت را برای خدا و شهادت را برای اسلام. خداوند تمام شهدای راه اسلام را و تمام کسانی که در راه اسلام معلول شدند، در راه اسلام خانمان خودشان را از دست دادند، در راه اسلام به آوارگی رسیده‌اند، خداوند تمام آنها را به سعادتهای ابدی برساند.(8)
تعلیم بگیرند از این حوادثی که در دنیا واقع می‌شود. شماها چند سال دیگر نیستید در این عالم، چمران هم نیست؛ چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد؛ ما و شما هم خواهیم رفت. مثل چمران بمیرید. مثل این سربازهایی که در مرزها کشته می‌شوند بمیرید. این وصیتنامه‌هایی که این عزیزان می‌نویسند مطالعه کنید. پنجاه سال عبادت کردید، و خدا قبول کند، یک روز هم یکی از این وصیتنامه‌ها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید. این جوانهای ما که علیل شدند الآن هم وقتی می‌آیند از من می‌خواهند که دعا کنم که اینها شهید بشوند؛ پایش را از دست داده، عصا زیر بغلش هست، لکن گریه می‌کند و می‌خواهد که دعا کنیم که شهید بشود. از اینها یک قدری تعلم پیدا کنید .(9)
از شهیدان ارجمندی که خداوند تعالی در شأن آنان کلمه بزرگ «أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقُونَ» را فرموده است، بشری قاصر مثل من چه تواند گفت. آیا بار یافتن نزد خداوند و ضیافت مقام ربوبی از آنان را می‌توان با قلم و بیان و گفت و شنود توضیح داد؟ آیا این همان مقام فَادخُلی فی عبادی و ادخُلی جنتی نیست که حدیث شریف بر سید شهیدان و سرور مظلومان منطبق نموده است؟ آیا این جنت همان است که مؤمنان در آن راه دارند، یا لطیفه الهی آن است؟ آیا این بار یافتن و ارتزاق نزد رب الارباب همان معنی بشری آن است، یا رمزی الهی و والاتر و فوق برداشت بشر خاکی؟
بارالها، این چه سعادت عظیمی است که نصیب بندگان خاصّ خود فرمودی که ما از آن محرومیم؟ ... تبریک عرض می‌کنم. یا لَیتَنی کُنتُ مَعَهُم فَأفُوزَ فَوزاً عَظیماً. والسلام علی عبادالله الصالحین.
روح الله الموسوى الخمینی (10)
شهادت در راه خداوند چیزی نیست که بتوان آن را با سنجشهای بشری و انگیزه‌های عادی ارزیابی کرد. و شهید در راه حق و هدف الهی را نتوان با دیدگاه امکانی به مقام والای آن پی برد؛ که ارزش عظیم آن معیاری الهی و مقام والای این دیدی ربوبی لازم دارد؛ و نه تنها دست ما خاک نشینان از آن و این کوتاه است، که افلاکیان نیز از راه یافتن به کنه آن عاجزند؛ چه که آنها از مختصات انسان کامل است، و ملکوتیان با آن مقام اسرارآمیز فاصله‌ها دارند. قلم این جا رسید و سر بشکست. و ما بازماندگان و عقب افتادگان در آرزوی آن و این باید روزشماری کنیم، و حسرت شهادت و شهید و شهید پروران این چنانی را، که با ایثار ثمره حیات خود عاشقانه به این شهیدان شاهد افتخار می‌کنند، به گور بریم؛ و از شجاعتهای بی نظیر شهیدان و دوستان اسیر و مفقودشان و آسیب دیدگان و اشتیاق زاید الوصف اینان برای بازگشت به میدان شهادت احساس خجالت و حقارت کنیم. زنان و مردان و کودکان نمونه‌ای که در زیر بمبارانها و از بستر بیمارستانها سرود شهادت سر می‌دهند و با دست و پای قطع شده بازگشت به جبهه‌های انسان ساز را آرزو می‌کنند، فوق آنچه ما تصور می‌کنیم و فلاسفه و عرفا به رشته تحریر درمی‌آورند و هنرمندان و نقاشان عرضه می‌کنند، می‌باشند.(11)
آنچه آنان با قدمهای علمی و استدلالی و عرفانی یافته‌اند، اینان با قدم عینی به آن رسیده‌اند و آنچه آنان در لابه لای کتابها و صحیفه‌ها جستجو کرده‌اند. اینان در میدان خون و شهادت در راه حق یافته‌اند. بارالها، ما را به خدمتگزاری در راه آنان و برای هدف بزرگشان توفیق ده؛ و شهدای عزیزمان را در خوان ضیافت معنوی خود از جلوه‌های خاص خویش ارزانی بخش؛ و خاندان بزرگوار آنان را با صبر و اجر قرین فرما؛ آسیب دیدگان عزیز ما را شفا مرحمت نما؛ و اسیران و مفقودان معظم را هرچه زودتر به آغوش ملت عظیم الشأن برگردان؛ و به پدران و مادران و همسران آنان شکیبایی و پایداری عنایت فرما؛ و از برکات حضرت بقیه الله- ارواحنا فداه- همه آنان و ملت را نصیب وافر مرحمت فرما.(12)
درود و رحمت خداوند متعال بر شهدای ارجمند و جانبازان عزیز، این مهاجران الی الله و رسوله که بالاترین سرمایه‌ای که خداوند به آنها امانت داده در راه پرارزش والاترین ایده در طبق اخلاصی گذاشته و تقدیم محضر مقدسش کردند، و ارزشمندترین نظام را تا سرحد جان و توان پاسداری کردند و دشمنان خدارا از میهن اسلامی بیرونی راندند. کدام هجرت به سوی خدا و رسول بالاتر و والاتر از این هجرت است و کدام فداکاری ارزشمندتر از این فداکاری و جانبازی است. و چه کس و چه شخصیت می‌تواند ارزش این سرمایه آمیخته با معنویت و اخلاص را ارزیابی کند و عوض و اجر دهد، جز صاحب اصلی آن و مشتری والای آن، که فرموده: فَقَد وَقَعَ أجرُهُ عَلَی اللهِ ‌ای شهدای بزرگ و‌ای شهدای زنده عزیز، اگر نبود مجاهدات شما و برادران و خواهران بزرگوار شما در جبهه‌ها و پشت جبهه‌ها، که با اخلاص خود عنایات خاص خداوند قادر را جلب نمودید، کدام قدرت و کدام ابزار جنگی می‌توانست جمهوری اسلامی و کشور عزیز شما را از این دریای مواج متلاطم، که شرق و غرب و وابستگان به آنان دست به دست هم و بازو به بازوی یکدیگر داده و در پی غرق آن کوشیدند و می‌کوشند، نجات دهد. این کوردلان از خدا بی خبر و عاری از معنویات نمی‌دانستند که این کشتی نوح است که خدایش کشتیبان و پشتیبان است. اینان با ابزار و ساز و برگ مادی به جنگ ایمان و معنویت و کشور صاحب الزمان- ارواحنا لمقدمه الفداء- آمده‌اند؛ و اکنون نیز پس از سالها تجربه به خود نیامده‌اند و به حرکات مذبوحانه ادامه می‌دهند. ولی چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان.(13)
با این که اطمینان داریم که خانواده‌های معظم شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودین هیچ گاه راضی نشده و نمی‌شوند که در برابر ایثار عزیزانشان که فقط به خاطر خدا و رسیدن به کمال بوده است سخن از رفاه و مادیّات به میان آید و همّت آنان بلندتر از این مقوله‌هاست، ولی بر دست اندرکاران نظام است که ذوق و استعداد و توان خود را در هرچه بهتر رسیدن به امور معنوی و مادی و ارزشی و فرهنگی این یادگاران هدایت و نور به کار گیرند و از خدمت بی شائبه و بی منت به آنان دریغ نکنند؛ هرچه انقلاب اسلامی ایران دارد از برکت مجاهدت شهدا و ایثارگران است. من می‌دانم که بسیاری از خانواده‌های عزیز شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودین به خاطر مناعت طبع و بزرگواری و اخلاق کریمه خود در مصایب و مشکلات زندگی به مسؤولین مراجعه نکرده‌اند و یا مراجعه‌شان به حداقل بوده است. و همه نیز می‌دانیم که اکثریت این قشر و رزمندگان عزیز اسلام از طبقات محروم و کم درآمد بودند و مرفهین کمتر دل برای انقلاب سوختند، ولی وظیفه‌ی ماست که در حد توان و مقدورات قدرشناس زحمات آنان باشیم و من میل ندارم که این قدرشناسی فقط در حد تعریف و تمجید ظاهری خلاصه شود بلکه باید در همه نوع امتیازات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی به آنان بها داده شود.(14)

راهبردهای تصریحی:

1- شهدا در نزد خداوند مقام والایی دارند.
2- شهدا از مقرّبین درگاه الهی هستند.
3- شهادت یک ارزش است و شهید بالاترین هستی خود که جان اوست تقدیم کرده است. تجلیل از شهید، تجلیل از راه اوست.
4- شهیدان، با خون خود درخت اسلام را آبیاری می‌کنند. لذا آنچه هست از برکت خون شهیدان است.
5- قدرشناسی از خانواده‌ی شهدا بایستی همه جانبه و در امتیازات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی باشد.

نکات استنباطی:

1- ارزش شهید و شهادت تا جایی است که نمی‌توان برای آن همپایی بیان کرد.
2- تجلیل از شهادت، لازمه‌ی حفظ نظام جمهوری اسلامی و روحیه‌ی مقابله با استکبار جهانی و استقامت در برابر توطئه‌هاست.
3- تجلیل از شهدا و خانواده‌های آنان، حفظ و ترویج راه شهیدان است.

پی‌نوشت‌ها:

1- صحیفه امام (رحمة الله)، ج 9، ص 436.
2- صحیفه امام (رحمة الله)، ج 9، ص 436.
3- صحیفه امام (رحمة الله)، ج11، ص 515.
4- صحیفه امام (رحمة الله)، ج 12، ص 144.
5- صحیفه امام (رحمة الله)، ج 13، صص 513 و 514.
6- صحیفه امام (رحمة الله)، ج13، صص 514 و 515.
7- صحیفه امام (رحمة الله)، ج 13، ص 515.
8- صحیفه امام (رحمة الله)، ج 14، صص 257 و 258.
9- صحیفه امام (رحمة الله)، ج 14، ص 491.
10- صحیفه امام (رحمة الله)، ج17، ص 135.
11- صحیفه امام (رحمة الله)، ج18، ص 74.
12- صحیفه امام (رحمة الله)، ج18، صص 74 و 75.
13- صحیفه امام (رحمة الله)، ج19، صص 144 و 145.
14- صحیفه امام (رحمة الله)، ج 21، ص 157.

منبع مقاله:
مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت؛ (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (ره) (13) دفاع از حزب الله، اصل خدشه ناپذیر انقلاب اسلامی، تهران: قدر ولایت، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط