درک وارونه روابط عمومی
نويسنده:سیدرضا صائمی
بر پایه جامعه شناسی علم میان مفاهیم و گزاره های معرفتی یک علم و تاریخ و جغرافیای پیدایش آن رابطه ضروری وجود دارد، چنانچه شرایط و بسترهای اجتماعی ـ فرهنگی و به طورکلی وضعیت تاریخی و انسانی، محتوا و قلمرو معارف یک دانش را رقم می زند تا حدی که به گسست معرفتی میان دوره های تاریخی منجر شده و با شکل دهی یک رژیم علمی که برساخته گفتمان خاصی است نظام معرفتی خود را خلق می کند که تناسب منطقی میان مفاهیم و گویه های آن برقرار است.
مدرنیته در مقام یک دوره تاریخی با دوران ماقبل خود دارای گسست معرفتی است و همین شکاف گاهی موجب خلط مبحث در درک مفاهیم انسانی و علمی می شود به این معنی که ما با عینک مدرن به دنیای سنت نگاه می کنیم و درصددیم مناسبات، روابط، قوانین و پدیده های گوناگون بشری را از همین منظر درک و تبیین کنیم غافل از آنکه خیلی از این مفاهیم و پدیده ها برساخته و برآمده از تاریخ خاص خود هستند که با منطق همان دوران قابل فهم است لذا هیچگونه نسبت منطقی، علمی و این همانی میان آنان برقرار نیست. شباهت صوری پدیده ها و واقعیت ها در گذشته و امروز لزوما به معنای این همانی آنها نیست. کنفدراسیون روابط عمومی کشورهای اسلامی که مدتی پیش در تهران برگزار شد با رجوع به منش و رفتار پیامبراکرم)ص( مهرورزی و حسن خلق ایشان را به عنوان یک عمل روابط عمومی معنا کرد و آن را به عنوان یک الگوی روابط عمومی، محور کار خود قرار داد. اگرچه منش و رفتار پیامبر اسلام)ص( از منظر روابط عمومی مورد قبول و پسندیده است اما محدود کردن آن در یک عمل ارتباطی کارآمد که مبتنی بر نظریه ها و الگوهای روابط عمومی درک می شود ضمن اینکه تقلیل کرامات اخلاقی ایشان به یک کنش صرف ارتباطی است از همان منطق وارونه ای ناشی می شود که پدیده ها و امور گذشته را با نگرش و معرفت امروزی می خواهد تبیین کند که نتیجه این کار تهی شدن مفاهیم و گزاره های علمی از معنای حقیقی خود است.
روابط عمومی یکی از علوم میان رشته ای که از دل ارتباطات و مدیریت بیرون آمده و به دلیل ضرورت ساختاری و مدیریتی برای بهبود وضعیت سازمان و کمک به تحقق اهداف سازمانی متولد شده است. به ویژه شرکت های خصوصی برای تبلیغ کالاها و محصولات خود و جلب مشتری و افکار عمومی به تاسیس روابط عمومی در سازمان خود دست زدند تا با بهره گیری از تکنیک های روابط عمومی موفق تر باشند. کارکردها و راهبردهای عملی یک علم از فلسفه پیدایش آن ناشی می شود، لذا رفتار سازمان در روابط عمومی مشروط به فلسفه پیدایش آن است و شباهت آن با توصیه های اخلاقی دین، صوری و غیرهم ذاتی است. کرامات اخلاقی پیامبر و منش و سیره او در زندگی، فلسفه ای عمیق و عام تر و حتی آخرتی دارد و با ارتباطات اثربخش به معنای مدیریتی و اداری فاصله معنایی دارد و صرفا انگیزه های این جهانی ندارد. جایگاه پیامبر در مقام رسول خدا که مبلغ دین اوست از شئون و ساحت های قدسی و معنوی ویژه ای برخوردار است و شیوه زیستن و تکامل و انسان بودن را معنی می کند و صرفا به دلیل تامین منابع یا اقناع مخاطب برای پذیرش امری مشخص اتفاق نمی افتد. فلسفه کار روابط عمومی، برخی اوقات اقتضا می کند که حقیقت را به گونه ای بازنمایی کرد که منابع سازمان تضمین شود و چه بسا این امر به لحاظ اخلاقی )به ویژه اخلاق دینی( توجیه پذیر نباشد. دین و آیین فربه تر از برخی مفاهیم و پدیده هایی است که ما سنخیتی صوری میان آنها می بینیم و اصطلاحا هر گردی، گردو نیست. حسن خلق و مهرورزی در روابط عمومی یک استراتژی بوده و خوش خلقی و شفقت بر خلق در دین یک ایدئولوژی است. روابط عمومی )نه حتی در مفهوم پروپاگاندایی خود( باز هم در بستر یک ساختار مدیریتی ـ اقتصادی معنی می شود که ضرورت های حرفه ای ایجاب می کند تا مجهز به تکنیک های ارتباطی شود که خوش خلقی و مهرورزی و ارتباط دوسویه و احترام متقابل از اجزا آن است. اخلاق در مقام یک عقیده با اخلاق در جایگاه یک شیوه و راهبرد حرفه ای متفاوت است البته این به معنی تهی کردن حرفه روابط از اخلاق و اتهام آن به ریاکاری نیست. بلکه سخن از تفاوت مفهومی و تاریخی این دو به لحاظ فلسفه پیدایش و غایت کنش است، از سوی دیگر ما آن قدر ش؛ن بی کرانه ای برای برخی مفاهیم قائل می شویم که مفهوم واقعی یک واژه را از حقیقت خود تهی می سازیم. براساس علم منطق نیز یک تعریف باید جامع و مانع باشد. مانع نبودن یک تعریف گرچه در ظاهر وسیع و عام است اما می توان هر معنایی از دل آن بیرون کشید به طوری که آن شی ء یا پدیده شامل همه چیز می شود و در واقع هیچ چیز نیست، هویت معینی ندارد و قابل تشخیص نیست. آیا واقعا هرگونه کنش ارتباطی را می توان در ذیل روابط عمومی معنی کرد؟ ربط سیره پیامبر)ص( به روابط عمومی دقیقا از این درک وارونه ناشی می شود و تشابه نام ها و رفتارها به معنی ارتباط ذاتی و این همانی دو پدیده نیست. چه ضرورتی است که مثلا ما میان کردار امام علی)ع( و روابط عمومی ارتباط این همانی برقرار کنیم! این به معنی ضعف عملکرد این بزرگان نیست اساسا شرایط تاریخی و وجودی روابط عمومی با سیره و شیوه زیستن بزرگان دین تفاوت ماهوی دارد.
روابط عمومی یکی از کارکردهای مدیریتی نوین است که از درون جامعه صنعتی مدرن برآمده است و هیچ ضرورت حرفه ای و اجتماعی در گذشته نداشته است و سنخیت رفتاری رسول اکرم)ص( و دیگر بزرگان با ماهیت روابط عمومی را نباید همذات پنداری و فرافکنی کرد و ش؛ن الهی و معنوی پیامبر)ص( را در حد یک کنش ارتباطی تنزل داد. چنین رویکردی اساس درک علمی و منطقی علوم جدید را دچار خدشه می سازد. روابط عمومی یک حقیقت انضمامی است که دارای تاریخ تولد، هویت و کارکردهای مشخصی است که در متن جامعه مدرن اتفاق افتاده است و به صورت یک دیسیپلین و نظام علمی ردپایی در سنت ندارد. چنین رویکردی به روابط عمومی نه تنها به درک واقعی و حتی بومی آن منجر نمی شود بلکه به معرفتی کاذب و وارونه از حقیقت روابط عمومی می انجامد. روابط عمومی یک مفهوم درون دینی نیست یک دانش بشری است.
مدرنیته در مقام یک دوره تاریخی با دوران ماقبل خود دارای گسست معرفتی است و همین شکاف گاهی موجب خلط مبحث در درک مفاهیم انسانی و علمی می شود به این معنی که ما با عینک مدرن به دنیای سنت نگاه می کنیم و درصددیم مناسبات، روابط، قوانین و پدیده های گوناگون بشری را از همین منظر درک و تبیین کنیم غافل از آنکه خیلی از این مفاهیم و پدیده ها برساخته و برآمده از تاریخ خاص خود هستند که با منطق همان دوران قابل فهم است لذا هیچگونه نسبت منطقی، علمی و این همانی میان آنان برقرار نیست. شباهت صوری پدیده ها و واقعیت ها در گذشته و امروز لزوما به معنای این همانی آنها نیست. کنفدراسیون روابط عمومی کشورهای اسلامی که مدتی پیش در تهران برگزار شد با رجوع به منش و رفتار پیامبراکرم)ص( مهرورزی و حسن خلق ایشان را به عنوان یک عمل روابط عمومی معنا کرد و آن را به عنوان یک الگوی روابط عمومی، محور کار خود قرار داد. اگرچه منش و رفتار پیامبر اسلام)ص( از منظر روابط عمومی مورد قبول و پسندیده است اما محدود کردن آن در یک عمل ارتباطی کارآمد که مبتنی بر نظریه ها و الگوهای روابط عمومی درک می شود ضمن اینکه تقلیل کرامات اخلاقی ایشان به یک کنش صرف ارتباطی است از همان منطق وارونه ای ناشی می شود که پدیده ها و امور گذشته را با نگرش و معرفت امروزی می خواهد تبیین کند که نتیجه این کار تهی شدن مفاهیم و گزاره های علمی از معنای حقیقی خود است.
روابط عمومی یکی از علوم میان رشته ای که از دل ارتباطات و مدیریت بیرون آمده و به دلیل ضرورت ساختاری و مدیریتی برای بهبود وضعیت سازمان و کمک به تحقق اهداف سازمانی متولد شده است. به ویژه شرکت های خصوصی برای تبلیغ کالاها و محصولات خود و جلب مشتری و افکار عمومی به تاسیس روابط عمومی در سازمان خود دست زدند تا با بهره گیری از تکنیک های روابط عمومی موفق تر باشند. کارکردها و راهبردهای عملی یک علم از فلسفه پیدایش آن ناشی می شود، لذا رفتار سازمان در روابط عمومی مشروط به فلسفه پیدایش آن است و شباهت آن با توصیه های اخلاقی دین، صوری و غیرهم ذاتی است. کرامات اخلاقی پیامبر و منش و سیره او در زندگی، فلسفه ای عمیق و عام تر و حتی آخرتی دارد و با ارتباطات اثربخش به معنای مدیریتی و اداری فاصله معنایی دارد و صرفا انگیزه های این جهانی ندارد. جایگاه پیامبر در مقام رسول خدا که مبلغ دین اوست از شئون و ساحت های قدسی و معنوی ویژه ای برخوردار است و شیوه زیستن و تکامل و انسان بودن را معنی می کند و صرفا به دلیل تامین منابع یا اقناع مخاطب برای پذیرش امری مشخص اتفاق نمی افتد. فلسفه کار روابط عمومی، برخی اوقات اقتضا می کند که حقیقت را به گونه ای بازنمایی کرد که منابع سازمان تضمین شود و چه بسا این امر به لحاظ اخلاقی )به ویژه اخلاق دینی( توجیه پذیر نباشد. دین و آیین فربه تر از برخی مفاهیم و پدیده هایی است که ما سنخیتی صوری میان آنها می بینیم و اصطلاحا هر گردی، گردو نیست. حسن خلق و مهرورزی در روابط عمومی یک استراتژی بوده و خوش خلقی و شفقت بر خلق در دین یک ایدئولوژی است. روابط عمومی )نه حتی در مفهوم پروپاگاندایی خود( باز هم در بستر یک ساختار مدیریتی ـ اقتصادی معنی می شود که ضرورت های حرفه ای ایجاب می کند تا مجهز به تکنیک های ارتباطی شود که خوش خلقی و مهرورزی و ارتباط دوسویه و احترام متقابل از اجزا آن است. اخلاق در مقام یک عقیده با اخلاق در جایگاه یک شیوه و راهبرد حرفه ای متفاوت است البته این به معنی تهی کردن حرفه روابط از اخلاق و اتهام آن به ریاکاری نیست. بلکه سخن از تفاوت مفهومی و تاریخی این دو به لحاظ فلسفه پیدایش و غایت کنش است، از سوی دیگر ما آن قدر ش؛ن بی کرانه ای برای برخی مفاهیم قائل می شویم که مفهوم واقعی یک واژه را از حقیقت خود تهی می سازیم. براساس علم منطق نیز یک تعریف باید جامع و مانع باشد. مانع نبودن یک تعریف گرچه در ظاهر وسیع و عام است اما می توان هر معنایی از دل آن بیرون کشید به طوری که آن شی ء یا پدیده شامل همه چیز می شود و در واقع هیچ چیز نیست، هویت معینی ندارد و قابل تشخیص نیست. آیا واقعا هرگونه کنش ارتباطی را می توان در ذیل روابط عمومی معنی کرد؟ ربط سیره پیامبر)ص( به روابط عمومی دقیقا از این درک وارونه ناشی می شود و تشابه نام ها و رفتارها به معنی ارتباط ذاتی و این همانی دو پدیده نیست. چه ضرورتی است که مثلا ما میان کردار امام علی)ع( و روابط عمومی ارتباط این همانی برقرار کنیم! این به معنی ضعف عملکرد این بزرگان نیست اساسا شرایط تاریخی و وجودی روابط عمومی با سیره و شیوه زیستن بزرگان دین تفاوت ماهوی دارد.
روابط عمومی یکی از کارکردهای مدیریتی نوین است که از درون جامعه صنعتی مدرن برآمده است و هیچ ضرورت حرفه ای و اجتماعی در گذشته نداشته است و سنخیت رفتاری رسول اکرم)ص( و دیگر بزرگان با ماهیت روابط عمومی را نباید همذات پنداری و فرافکنی کرد و ش؛ن الهی و معنوی پیامبر)ص( را در حد یک کنش ارتباطی تنزل داد. چنین رویکردی اساس درک علمی و منطقی علوم جدید را دچار خدشه می سازد. روابط عمومی یک حقیقت انضمامی است که دارای تاریخ تولد، هویت و کارکردهای مشخصی است که در متن جامعه مدرن اتفاق افتاده است و به صورت یک دیسیپلین و نظام علمی ردپایی در سنت ندارد. چنین رویکردی به روابط عمومی نه تنها به درک واقعی و حتی بومی آن منجر نمی شود بلکه به معرفتی کاذب و وارونه از حقیقت روابط عمومی می انجامد. روابط عمومی یک مفهوم درون دینی نیست یک دانش بشری است.