خلیج فارس منطقه بکر باستان شناسان
نويسنده:علی لگزیان
اکثر افراد تا اندازهای با نظریه تکاملی داروین و نظریه انتخاب طبیعی آشنا هستند. اساس این نظریه بر این مبناست که در طبیعت موجوداتی که بیشترین استعداد و قابلیت را برای بقا و تولید مثل دارند به حیات خود ادامه میدهند و در مقابل موجوداتی که به هر دلیل نتوانند بر شرایط طبیعی پیروز گشته و خود را با آن وفق دهند، محکوم به فنا و انقراضاند.
صفات و تواناییهای خاص هرگونه از جانداران به وسیله توارث و مشخصات ژنتیک به فرزندان منتقل میشود و این روند به تدریج منجر به تکامل صفات ترجیحی شده و پیچیدگیهای دنیای امروز را به وجود آورده است. در مطالعه تاریخ تمدن بشری، توجه به سیر تکامل و جهشهایی که بر اثر یک کشف اتفاقی و یا هدایت شده روی داده بسیار مهم است.
مثلا «هزاران سال گذشته تا بشر بتواند به زبانی مشترک با هم نوع خود ارتباط برقرار کند و برای اشیا و حالتها، نشانههای آوایی، مقرر کند.» کشف آتش و طریقه کنترل و به خدمت گرفتن آن، اختراع خط، سفالگری، فلزگری، پارچه بافی و دیگر دستاوردهای بشری گرچه در ابتدا به آهستگی و در مقایسه با سرعت پیشرفت امروز در مدت زمانی نسبتا طولانی اتفاق افتاد ولی هر کدام باعث جهشی عظیم و شتابی مضاعف در تحول و سیر تمدن بشری شده و افقهای تازهای را به آینده گشوده است.
نتیجه پژوهشهای باستانشناسی نشان میدهد که فلات ایران خیلی زودتر از اروپای کنونی، عصر یخبندان را پشت سرگذاشت (حدود ۱۷ هزار سال قبل)، در آن زمان این فلات بدون کویر، سرسبز و پر درخت، با طبیعتی بسیار زیبا و مناسب برای شکلگیری زندگی بشر اولیه بوده است. آثاری که در برخی نقاط فلات ایران و دامنههای رشته کوه زاگرس (دشت خوزستان) و دیگر نقاط مجاور به دست آمده، بیانگر این است که در این نواحی زندگی اجتماعی جریان داشته و ساکنان اولیه این مناطق توانایی اهلی کردن حیوانات، کشاورزی، رام کردن اسب، ساختن تیر و کمان و غیره را داشتهاند.
یکی از دغدغههای عمده در آن زمان عبور از رودخانهها و سفر روی آب، به منظور دستیابی به شکارگاههای جدید و یا الزامات آب و هوایی و امنیتی بوده و با اندک تاملی میتوان حدس زد که احتمالا بشر، غلبه بر آب و شنا کردن را از حیوانات یاد گرفته و با متصل کردن تنه درختان و استفاده از مشکهای باد کرده سفر روی آب و عبور از رودخانهها را تجربه کرده است.
مهاجرت و سفر جزو لاینفک زندگی بوده و ساکنان فلات ایران در تابستان به سمت شمال و در زمستان به سمت جنوب بالاخص دشت خوزستان سرازیر میشدهاند. به طور غریزی یکی از آرزوهای اجداد ما، دستیابی به جزیرههایی بوده که از کرانههای شمالی خلیج فارس قابل رویت بوده و همین حس کنجکاوی ایشان را به سفرهای کوتاه دریایی روی آبهای نیلگون خلیج فارس و پای گذاشتن بر جزیرهها کشانده است. کشفیات باستانشناسی حاکی از این است که در آن روزگار از صدفها، سنگهای زیبا و کمیاب مانند مروارید و... به منظور تزیین و نیز مبادلات تجاری استفاده میشده و وجود این زیورآلات در محوطههای باستانی که اتفاقا فاصله زیادی با دریا دارند دلالت بر تسلط و ارتباط مستقیم این اقوام با دریا دارد. اجتماعات ساکن در منطقه میان دوران (بینالنهرین) و دشت خوزستان (شوش) به دلیل قرار گرفتن در مسیر رودخانه ها و کرانه های خلیج فارس، اولین افرادی بودند که جزایر خلیج فارس را فتح کردند. در تصاویر نقاشی شده روی سفالهای مکشوفه از تمدن عیلام (شوش) مربوط به ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد، به وفور از شکل امواج دریا و آب استفاده شده که بیانگر پیوند و وابستگی عمیق این تمدن با رودخانهها و دریا میباشد.
با گذشت زمان و کسب مهارتهای دریانوردی، محدوده خلیج فارس عرصه آمد و شد کشتیهای تجاری و نظامی بوده و نقش اساسی را در برقراری ارتباط با تمدنهای همجوار داشته است. در آن زمان یکی از امنترین و ارزانترین راههای حمل و نقل، راههای دریایی بوده که از رود دجله شروع و پس از گذشتن از سواحل کم عمق کرانه شمالی خلیج فارس و توقف و تجهیز در بنادر و جزایر نزدیک به خشکی، از تنگه هرمز گذشته و به دره سند در هندوچین ختم میشد.
از آنجایی که تاکنون پژوهشهای باستانشناسی مستمر و جدی در جزایر خلیج فارس صورت نگرفته آثار و شواهد دال بر سکونت اقوام عیلامی در این جزایر به دست نیامده ولی میتوان استدلال منطقی کرد که دریانوردان آن دوره حتما به جزایر نزدیک به ساحل سفر کرده، در اطراف آن به صید مروارید مشغول میشدهاند و بعید نیست که از این جزایر به عنوان محل اسکان موقت و ذخیره آب شیرین و دیگر منابع تغذیه استفاده میکردهاند.
ادامه و استمرار پژوهشهای باستانشناسی در منطقه خلیج فارس بسیاری از زاویه های تاریک این ناحیه را روشن خواهد کرد.
صفات و تواناییهای خاص هرگونه از جانداران به وسیله توارث و مشخصات ژنتیک به فرزندان منتقل میشود و این روند به تدریج منجر به تکامل صفات ترجیحی شده و پیچیدگیهای دنیای امروز را به وجود آورده است. در مطالعه تاریخ تمدن بشری، توجه به سیر تکامل و جهشهایی که بر اثر یک کشف اتفاقی و یا هدایت شده روی داده بسیار مهم است.
مثلا «هزاران سال گذشته تا بشر بتواند به زبانی مشترک با هم نوع خود ارتباط برقرار کند و برای اشیا و حالتها، نشانههای آوایی، مقرر کند.» کشف آتش و طریقه کنترل و به خدمت گرفتن آن، اختراع خط، سفالگری، فلزگری، پارچه بافی و دیگر دستاوردهای بشری گرچه در ابتدا به آهستگی و در مقایسه با سرعت پیشرفت امروز در مدت زمانی نسبتا طولانی اتفاق افتاد ولی هر کدام باعث جهشی عظیم و شتابی مضاعف در تحول و سیر تمدن بشری شده و افقهای تازهای را به آینده گشوده است.
نتیجه پژوهشهای باستانشناسی نشان میدهد که فلات ایران خیلی زودتر از اروپای کنونی، عصر یخبندان را پشت سرگذاشت (حدود ۱۷ هزار سال قبل)، در آن زمان این فلات بدون کویر، سرسبز و پر درخت، با طبیعتی بسیار زیبا و مناسب برای شکلگیری زندگی بشر اولیه بوده است. آثاری که در برخی نقاط فلات ایران و دامنههای رشته کوه زاگرس (دشت خوزستان) و دیگر نقاط مجاور به دست آمده، بیانگر این است که در این نواحی زندگی اجتماعی جریان داشته و ساکنان اولیه این مناطق توانایی اهلی کردن حیوانات، کشاورزی، رام کردن اسب، ساختن تیر و کمان و غیره را داشتهاند.
یکی از دغدغههای عمده در آن زمان عبور از رودخانهها و سفر روی آب، به منظور دستیابی به شکارگاههای جدید و یا الزامات آب و هوایی و امنیتی بوده و با اندک تاملی میتوان حدس زد که احتمالا بشر، غلبه بر آب و شنا کردن را از حیوانات یاد گرفته و با متصل کردن تنه درختان و استفاده از مشکهای باد کرده سفر روی آب و عبور از رودخانهها را تجربه کرده است.
مهاجرت و سفر جزو لاینفک زندگی بوده و ساکنان فلات ایران در تابستان به سمت شمال و در زمستان به سمت جنوب بالاخص دشت خوزستان سرازیر میشدهاند. به طور غریزی یکی از آرزوهای اجداد ما، دستیابی به جزیرههایی بوده که از کرانههای شمالی خلیج فارس قابل رویت بوده و همین حس کنجکاوی ایشان را به سفرهای کوتاه دریایی روی آبهای نیلگون خلیج فارس و پای گذاشتن بر جزیرهها کشانده است. کشفیات باستانشناسی حاکی از این است که در آن روزگار از صدفها، سنگهای زیبا و کمیاب مانند مروارید و... به منظور تزیین و نیز مبادلات تجاری استفاده میشده و وجود این زیورآلات در محوطههای باستانی که اتفاقا فاصله زیادی با دریا دارند دلالت بر تسلط و ارتباط مستقیم این اقوام با دریا دارد. اجتماعات ساکن در منطقه میان دوران (بینالنهرین) و دشت خوزستان (شوش) به دلیل قرار گرفتن در مسیر رودخانه ها و کرانه های خلیج فارس، اولین افرادی بودند که جزایر خلیج فارس را فتح کردند. در تصاویر نقاشی شده روی سفالهای مکشوفه از تمدن عیلام (شوش) مربوط به ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد، به وفور از شکل امواج دریا و آب استفاده شده که بیانگر پیوند و وابستگی عمیق این تمدن با رودخانهها و دریا میباشد.
با گذشت زمان و کسب مهارتهای دریانوردی، محدوده خلیج فارس عرصه آمد و شد کشتیهای تجاری و نظامی بوده و نقش اساسی را در برقراری ارتباط با تمدنهای همجوار داشته است. در آن زمان یکی از امنترین و ارزانترین راههای حمل و نقل، راههای دریایی بوده که از رود دجله شروع و پس از گذشتن از سواحل کم عمق کرانه شمالی خلیج فارس و توقف و تجهیز در بنادر و جزایر نزدیک به خشکی، از تنگه هرمز گذشته و به دره سند در هندوچین ختم میشد.
از آنجایی که تاکنون پژوهشهای باستانشناسی مستمر و جدی در جزایر خلیج فارس صورت نگرفته آثار و شواهد دال بر سکونت اقوام عیلامی در این جزایر به دست نیامده ولی میتوان استدلال منطقی کرد که دریانوردان آن دوره حتما به جزایر نزدیک به ساحل سفر کرده، در اطراف آن به صید مروارید مشغول میشدهاند و بعید نیست که از این جزایر به عنوان محل اسکان موقت و ذخیره آب شیرین و دیگر منابع تغذیه استفاده میکردهاند.
ادامه و استمرار پژوهشهای باستانشناسی در منطقه خلیج فارس بسیاری از زاویه های تاریک این ناحیه را روشن خواهد کرد.