بهداشت روان

- روان ما نيز همچون جسم ما نياز به مراقبت و نگهداري دارد . - بهداشت روان ( سلامت روان ) يعني حال خوب ، ‌فکر خوب و رفتار خوب . - براي اينکه بدانيم حالمان چطور است ، بايد بدانيم چه احساسي داريم ، با شناخت احساساتمان مي توانيم به بهداشت رواني خود کمک کنيم .
دوشنبه، 23 ارديبهشت 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بهداشت روان
بهداشت روان
بهداشت روان

- روان ما نيز همچون جسم ما نياز به مراقبت و نگهداري دارد .
- بهداشت روان ( سلامت روان ) يعني حال خوب ، ‌فکر خوب و رفتار خوب .
- براي اينکه بدانيم حالمان چطور است ، بايد بدانيم چه احساسي داريم ، با شناخت احساساتمان مي توانيم به بهداشت رواني خود کمک کنيم .
- انسان ها احساسات مختلفي دارند بعضي از اين احساسات خوشايند و بعضي از آنها ناخوشايند هستند .
- احساساتي که ما از آنها لذت مي بريم مانند شادي ، موفقيت ، محبت ، اميدواري و ... احساسات خوشايند هستند .
- احساساتي که ما از آنها لذت نمي بريم مانند عصبانيت ، حقارت ، ترس ، شکست و ... احساسات ناخوشايند هستند .
- براي داشتن روان سالم ( سلامت روان ) بايستي سعي کنيم احساسات خوشايند بيشتري را تجربه کنيم و با احساسات ناخوشايند ، به شيوه اي درست برخورد کنيم .
- انسان ها با يکديگر متفاوت هستند بنابراين چيزهايي که در يک نفر احساس خوشايند ايجاد مي کند ممکن است در ديگري احساس خوشانيد ايجاد نکند . ولي چيزهايي هست که در بيشتر انسانها احساس خوشايند يا ناخوشايند ايجاد مي کنند .
- دوستي ، موفقيت ، حل يک مشکل ، بازي ، فيلم جالب ، موسيقي دلپذير و ... چيزهايي هستند که در اکثر انسانها احساس خوشايند ايجاد مي کنند .
- خشم ، حقارت ، بي حترامي ، شکست و ... چيزهايي هستند که دراکثر انسانها احساس ناخوشانيد ايجاد مي کنند .

ارزشمند بودن

- يکي از احساسات بسيار خوشانيد « احساس ارزشمند بودن » است .
- انسان ها گوناگون هستند هيچ فردي کاملاً‌شبيه يک فرد ديگر نيست ،‌خصوصيات ، احساسات ، افکار و توانايي ها و استعدادهاي هر شخصي با ديگران متفاوت است .
- هر يک از ما انسانها مي توانيم عضو مفيد و با ارزشي براي جامعه باشيم ، فقط کافي است خودمان را بهتر بشناسيم ، خودمان را بپذيريم و از توانايي هايمان به خوبي استفاده کنيم درست مثل اعضاي بدن که با هم متفاوتند و وظايف مخصوصي دارند و در عين حال همه آنها مفيد ، با ارزش و لازم هستند .
- گاهي ممکن است به خود بگوييم « من هيچ ارزشي ندارم » احساس بي ارزشي يکي از احساسات ناخوشايند است که اگر اين احساس مدت طولاني ايجاد شود ، سلامت روان به خطر مي افتد .
- با شناخت خصوصيات ، تواناييها و استعدادهاي خود به نکات باارزش خود پي مي بريم .
- همه ما زيبايي ها و نکات ارزشمند و استعدادهايي داريم که بايد آنها را کشف کنيم تا از وجود خودمان راضي باشيم و به وجود خودمان افتخار کنيم ، به این ترتیب احساسي خوشايند خواهيم داشت .

دوستي

- انسانهايي که با ديگران دوست مي شوند مي توانند دوستي هاي خوبي داشته باشند و از نظر رواني سالم تر و شاداب تر هستند .
- براي اينکه دوستي هاي خوبي داشته باشيم ، ابتدا بايد خودمان دوست خوبي باشيم .
دوست خوب براي شادي ما بسيار با اهميت است . وقتي ما ساعات خوبي را با دوستانمان مي گذرانيم احساس بسيار شاد و خوبي داريم .
اگر چه گذراندن ساعات خوب با دوستان بسيار لذت بخش است ،‌ولي هميشه بايد مراقب باشيم که شادي هاي ما باعث ناراحتي ديگران نشود ، يا به انسانهاي ديگر و گاه به حيوانات آسيب نرساند ( مسخره کردن ديگران و يا آزار رساندن به حيوانات ) ، يا حتي گاهي اوقات شادي هاي زودگذري وجود دارند که بعد از آن نارحتي پيش مي آيد يعني عاقبت خوبي ندارد ( ممکن است از قدم زدن در يک روز باراني و سرد لذت ببريم ولي بعد به سرماخوردگي سختي مبتلا شويم ) ، پس عاقلانه نيست آدم هر کار لذت بخشي را انجام دهد و به مشکلات بعدی آن فکر نکند .
دوستي بهترين هديه اي است که ما مي توانيم به خودمان اهدا کنيم .

راهنماي دوستيهاي خوب :

۱ – به همديگر احترام بگذاريم .
۲ – حرفها و درددل يکديگر را گوش کنيم .
۳ – نسبت به هم مهربان باشيم .
۴ – نسبت به هم وفادار باشيم .
۵ – در کارهاي خوب همديگر را تشويق کنيم .
۶ – زمان شادي و زمان ناراحتي درکنار يکديگر باشيم .
۷ – براي يکديگر وقت بگذاريم .
۸ - نکات مثبت يکديگر را بشناسيم و يکديگر را تحسين کنيم .
۹- راز دار باشيم .
۱۰- به همديگر اعتماد کنيم .
۱۱- به فکر يکديگر باشيم .
۱۲- همديگر را ببخشيم .
۱۳- به يکديگر توجه داشته باشيم .
۱۴- در حل مشکلات به هم کمک کنيم .
۱۵- چيزهاي جديدي به هم ياد دهيم .

فکر کردن

براي اينکه بتوانيم خوب زندگي کنيم و از جسم و روان خود خوب مراقبت کنيم لازم است « فکر کردن » را به خوبي به ياد داشته باشيم ، بايد بتوانيم از نيروي فکر خود استفاده کنيم و براي خود يک زندگي سالم و شاد بسازيم .
هر فردي در زندگي خود با مسائلي روبرو مي شود که آنها را نمي شناسد و يا با مشکلاتي روبرو مي شود ولي راه حل آنها را نمي داند ، اما اگر از سن کم ياد بگيرد خوب فکر کند مي تواند مشکلات و مسائل خود را خوب حل کند ، تا وقتي بزرگتر شد کمتر اشتباه کند . موضوع مهم اين است که ياد بگيريم چگونه مشکلاتمان را حل کنيم و براي اين که مسأله و مشکل را حل کنيم بايد خوب فکر کنيم .
رمز موفقيت و خوشحالي در فکر کردن است زيرا اگر قبل از گفتن هر حرفي و انجام هر کاري خوب فکر کنيم در کارهايمان کمتر اشتباه مي کنيم و موفق تر و خوشحال تر مي شويم .
در مورد راه حل مسائل و مشکلات راه حلهاي خوب زيادي وجود دارند که ما را به موفقيت مي رساند و همين طور راه حلهاي نادرست زيادي که باعث مي شود مشکلات و ناراحتي ما بيشتر شود ، هر قدر بتوانيم راه حلهاي بيشتري پيدا کنيم موفق تريم ، براي اينکه راه حلهاي زيادي به دست بياوريم بايد خوب فکر کنيم . براي پيدا کردن راه حلهاي يک مشکل مي توانيم با دوستان مشورت کنيم .

احساس خشم

احساس خشم يک احساس طبيعي است در زندگي گاهي اتفاقاتي پيش مي آيد که خشمگين مي شويم ، کسي از خشمگين شدن لذت نمي برد زيرا احساس خوشايندي نيست . هنگام عصبانيت و خشم گاهي اوقات ضربان قلب تند مي شود ، دستها عرق مي کند ، تنفس تندتر مي شود گاهي صورت برافروخته و قرمز مي شود و ماهيچه هاي بدن ( مثل گردن ،‌ قفسه سينه ، ... )‌ منقبض مي شود . در چنين مواقعي آدم ها احساس مي کنند فکرشان کار نمي کند و رفتارشان تحت کنترل خودشان نيست .
اگر چه خشم و عصبانيت احساسهاي طبيعي هستند ولي گاهي خطرناک مي شوند . چون بعضي آدم ها نمي دانند چگونه خشم خود را کنترل کنند . آنها وقتي خشمگين مي شوند به راحتي عصبانيت خود را بيرون مي ريزند و ديگران را بسيار ناراحت مي کنند ، حتي خود اين افراد هم گاهي پس از آرام شدن ، از رفتار خود پيشيمان مي شوند .
کساني که ياد مي گيرند چطور خشم خود را کنترل کنند و رفتار مناسب نشان دهند سلامت رواني بهتري خواهند داشت ولي کساني که بيش از حد عصباني مي شوند يا براي هر چيز کوچکي عصباني مي شوند و عصبانيت خود را سر ديگران خالي مي کنند کم کم سلامت رواني خود را از دست مي دهند . منظور از کنترل عصبانيت اين نيست که عصبانيت خود را فراموش کنيم يا عصبانيت خود را پنهان کنيم . چون اين کار نيز خطراتي دارد . منظور اين است که عصبانيت خود را درک کنيم و با مشکلي که ما را عصباني کرده به شيوه درست برخورد کنيم .
اولين گام براي اينکه بتوانيم خشم خود را کنترل کنيم اين است که خودمان آگاه باشيم که در آن زمان عصباني هستيم ، يعني بتوانيم به خودمان بگوييم که « من الان عصباني هستم » و آن را بيان کنيم .
دومين گام اين است که خودمان را آرام کنيم .
براي آرام کردن خود کارهاي زيادي است که مي توانيم انجام دهيم .

براي مثال :

۱ – نفس عيمقي بکشيم و از ۱ تا ۵ بشماريم .
۲ – با خود صحبت کنيم و خود را به آرامش دعوت کنيم ،‌ بگوييم « آرام باش ، تو الان عصباني هستي »
۳ – يک ليوان آب سرد بخوريم .
۴ – از محلي که اتفاق عصباني کننده در آنجا پيش آمده دور شويم ، يا از فردي که ما را عصباني کرده دوري کنيم .
۵ – ورزش کنيم ( فعاليت بدني ) ، ورزش شديدترين عصبانيت ها را آرام مي کند .
۶ – با دوستي درباره موضوعي که ما را عصباني کرده درددل کنيم .
۷ – کارهايي انجام دهيم که به ما احساس خوبي مي دهند و از انجام آنها لذت مي بريم .

* به ياد داشته باشيم :

هنگام عصبانيت با حرف ها و کارهاي نادرست ، ديگران را ناراحت نکنيم .
قبلاً‌ ذکر شد که يکي از علائم خشم و عصبانيت انقباض ماهيچه هاست ، براي اينکه بتوانيم بهتر درک کنيم که وقتي ماهيچه هاي بدن ما منقبض است چه احساس ناخوشايندي داريم و وقتي ماهيچه هاي بدن ما شل و راحت است چه احساس خوشايندي پيدا مي کنيم ، مي توان فعاليتي انجام داد که به اين فعاليت تمرين آرام سازي هم مي گويند . براي مثال :
شانه هاي خود را تا جايي که مي توانيم بالا ببريم و در همان وضعيت نگه داريم و تا ۵ بشماريم ، سپس شانه هاي خود را رها کنيم ، اين تمرين ، باعث رها شدن ماهيچه هاي سر ،‌شانه و گردن مي شود .
و يا دستهاي خود را صاف نگه داشته و مشت خود را گره کنيم و تا ۵ بشماريم سپس مشت خود را به آرامي رها کنيم وبا حرکت دادن انگشتان دست خود را شل کنيم ، تمرين را دوباره تکرار کنيم و در حين انجام آن به احساس خود در هر دو موقعيت توجه کنيم ، هنگام رها شدن ماهيچه ها مطمئناً احساس بهتري خواهيم داشت .
بنابراين اولين گام به هنگام خشم و عصبانيت آگاه شدن از آن و بيان عصبانيت است ، گام دوم آرام کردن خود و گام سوم فکر کردن است .
پس از آرام شدن بايد فکر کنيم و به سئوالاتي از قبيل سئوالات زير پاسخ دهيم :
- از چه چيزي عصباني هستم يا چه چيز موجب عصبانيت من شده است ؟
- آيا عصبانيت من بجاست يا نابجا ؟
- اگر عصبانيت من بجاست بهترين راه بيان آن چيست ؟
گاهي اوقات انتظارات نابجاي ما باعث عصبانيت نابجا مي شود و در اين مواقع بهتر است ما انتظارات خود را اصلاح کنيم و از ديگران انتظارات بيهوده نداشته باشيم .
يکي از بهترين راههاي برخورد با عصبانيت اين است که پس از آرام کردن خود ، درباره موضوعي که ما را عصباني کرده با فرد مقابل صحبت کنيم ، به ياد داشته باشيم که اين صحبت ها بايد آرام و مؤدبانه باشد ، هيچوقت نبايد فرد مقابل را سرزنش کنيم يا به او حرفهاي نامربوط بزنيم بهتر است سعي کنيم موضوعي که باعث عصبانيت ما شده را با لحن آرام بيان کنيم و منتظر پاسخ او باشيم در نظر داشته باشيم که بعضي مواقع ما با کارهاي اشتباه خود موجب عصبانيت يکديگر مي شويم و اگر رفتارهاي نادرست خود را اصلاح کنيم مي توانيم دوستي هاي بهتري داشته باشيم .




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.