عدالت براي همسران در قرآن
در كتاب كافي از نوح بن شعيب و محمد بن الحسن روايت شده است كه ابن ابي العوجاء از هشام بن حكم پرسيد مگر خدا حكيم نيست؟ هشام گفت: بله، خداوند احكم الحاكمين است.ابن ابي العوجاء گفت: به من خبر ده از آية:
«فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْني وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً»[1]
«ازدواج كنيد با آنچه كه خوش آيد شما را از زنان دو و سه و چهار و اگر بترسيدكه عدالت را پيشة خود نكنيد پس يكي را به ازدواج خود در آوريد».
مگر اين حكم قرآن نيست؟ هشام گفت: بله، ابن ابي العوجاء گفت: پس به من خبر ده از آية:
«وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ»[2]
«و هرگز نميتوانيد بين زنانتان عدالت را رعايت نماييد اگر چه بسيار علاقه به رعايت اعتدال علاقه داشته باشيد...»
كدام حكيم به اين گونه سخن ميگويد؟ هشام جوابي نداشت. از همين رو به مدينه نزد حضرت صادق ـ عليه السّلام ـ آمد و ماجراي خود را باز گفت. حضرت فرمود: اينكه خدا ميفرمايد: «فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ...» مقصود عدالت در نفقه خرج زن است و اينكه ميفرمايد: «وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا...» مقصود عدالت در محبت است. چون هشام اين جواب را به ابن ابي العوجاء رسانيد، وي گفت: به خدا اين جواب از خودت نيست.[3]
«فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْني وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً»[1]
«ازدواج كنيد با آنچه كه خوش آيد شما را از زنان دو و سه و چهار و اگر بترسيدكه عدالت را پيشة خود نكنيد پس يكي را به ازدواج خود در آوريد».
مگر اين حكم قرآن نيست؟ هشام گفت: بله، ابن ابي العوجاء گفت: پس به من خبر ده از آية:
«وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ»[2]
«و هرگز نميتوانيد بين زنانتان عدالت را رعايت نماييد اگر چه بسيار علاقه به رعايت اعتدال علاقه داشته باشيد...»
كدام حكيم به اين گونه سخن ميگويد؟ هشام جوابي نداشت. از همين رو به مدينه نزد حضرت صادق ـ عليه السّلام ـ آمد و ماجراي خود را باز گفت. حضرت فرمود: اينكه خدا ميفرمايد: «فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ...» مقصود عدالت در نفقه خرج زن است و اينكه ميفرمايد: «وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا...» مقصود عدالت در محبت است. چون هشام اين جواب را به ابن ابي العوجاء رسانيد، وي گفت: به خدا اين جواب از خودت نيست.[3]
[1] . نساء، 3.
[2] . نساء، 129.
[3] . كافي، ج 5، روايت 1 و بحارالانوار، ج 101، باب 38، حديث 1 به نقل از تفسير القمي، ج 1، ص 155 طبع النجف (با كمي تفاوت).