تحلیلی بر نهضت ملی شدن نفت ایران
مروری برحوادث پنجاه ساله قبلاز نهضت ملیشدننفت
ایران، در عهد شاهان نالایق قاجار، پس از دو مرحلهشكست در جنگهای یازده ساله خود با روسیه تزاری و عقدقراردادهای ننگین و اسارتآور گلستان و تركمنچای با آن كشور،صحنه رقابت دولتهای اروپایی بهویژه انگلستان برای گرفتنامتیازات مشابه از سلاطین نالایق قاجار گردید. در این میان،عجیبترین قرارداد، قراردادی بود كه دولت ایران با «بارونژولیوس رویتر» منعقد كرد كه بهموجب آن، امتیاز بهرهبرداری واستفاده از كلیه جنگلها، نهرها، معادن ذغال سنگ، آهن، مس،سرب، نفت و غیره، بهمدت هفتاد سال به یك ركتخارجیواگذار میشد و سهم ایران پس از بهرهبرداری 15% از منافعخالص بود. (یعنی سهم صاحب ثروت تقریبا 16 بود) اینقرارداد، به حدی عجیب و باورنكردنی بود كه حتی «لردكرزن» ازسیاستمداران مشهور انگلستان و از پایهگذاران سیاستاستعماری آن كشور، در باره این قرارداد، چنین مینویسد:«واگذاری كلیه منابع صنعتی یك مملكتبهدستخارجی،حقیقتا عجیب و غریب بهنظر میآید و حرارت انگلیس دوستیدر تهران در هیچ تاریخی تابه این درجه بالا نرفتهبود.»
در مقابل چنین قراردادی رجال، جاهل و متملق وابسته بهدربار، نامهای به ناصرالدینشاه نوشته و اظهار داشتند كه درطول دوهزاروپانصد سال تاریخ ایران، چنین قدم بزرگی بهنفعملت ایران برداشته نشدهاست.! ولی با اعتراض و تظاهر مردمسرانجام، شاه مجبور شد صدراعظم، مشیرالدوله را كه نقشبسزایی در عقد این قرارداد داشت عزل كند و عملا قرارداد«رویتر» بهحالت تعلیق درآمد؛ البته استعمار انگلستان از پایننشست و بهموجب قرارداد «دارسی» امتیاز نفت را بهمدتشصتسال بهدست آورد.(1901 - 1961م)با مشاهده تزلزل،در اركان حكومتی سلسله قاجار و وضع آشفته ایران، انگلستانرضاخان را بهقدرت رسانید و درصدد برآمد تا با ترویج فرهنگغربی، تحت عنوان تجدد و تمدن، اسلام را كه بزرگترین مانعاستبداد و استعمار بود از سر راه بردارد، تادیگر، مقاومتی دربرابر استعمارگری آن كشور صورت نگیرد. جالب اینكه خودرضاخان درباره اینكه انگلیسیها او را بر سركار آوردهاند وخواهان تمدید مدت اعتبار امتیاز نفت جنوب هستند، درحضور هیات هشتنفری مشاورین خصوصی خود، به این دونكته اعتراف كردهاست. حاج میرزا یحیی دولتآبادی، در كتابخاطراتش در این باره چنین مینویسد: «سردار سپه از رویروحیات نظامی، حرفها را صریح و به اصطلاح عوام، پوستكنده میزند؛ چنان كه در یكی از جلسههای مشاوره خصوصیكه در خانه دكتر محمدخان مصدق السلطنه منعقد بود و ازوطنپرستی، صحبتبه میان آمد، او گفت: مثلا مرا انگلیسیانسركار آوردند اما وقتی آمدم، به وطنم خدمت كردم...» و درجای دیگر میگوید: «انگلیسیان چند مطلب از دولت ایرانمیخواهند، از جمله، تمدید مدت اعتبار امتیاز نفت جنوب،معروف به امتیاز دارسی ...» (1)
رضاخان ماموریتخود را بهخوبی انجام داد؛ زیرا پس ازتحكیم پایههای حكومتخود و مسلط شدن براوضاع، نقاب ازچهره عوامفریبانه خود برگرفت و با لغو قرارداد «دارسی» در سال1312 شمسی قرارداد دیگری كه بهمراتب، بدتر از قرارداد اولبود با دستیاری تقیزاده و چندنفر دیگر، با دولت انگلستانمنعقد كرد. (قرارداد مشهور به قرارداد 1933) مطابق قرارداد«دارسی» پس از انقضای مدت قرارداد، كلیه تاسیسات شركتنفت كه میلیونها دلار قیمت داشتبه ایران تعلق میگرفت، ولیرضا خان با انعقاد قرارداد جدید، مانع از این امر گردید، علاوهبراین، سی و دو سال، به مدت قرارداد، افزود. سرانجام، باعوض شدن اوضاع و شرایط در جنگ جهانی دوم، در شهریور1320 رضاشاه، بهدست ارباب خود سرنگون شد. در طولسالهای حكومت رضاخان، قتلعامهاییچونكشتارفجیع مسجدگوهرشاد و جلوگیری از ترویج و تعلیم احكام دین، كشفحجاب بانوان و شهیدكردن مردان بزرگی، همچون مدرس و بازگذاشتن دست افرادی همچون كسروی در كوبیدن اسلام وروحانیت، همگی بههدف ریشهكن كردن دین از قلوب مردم ونابودی روحانیت صورت گرفت، ولی نفوذ دین در میان مردممسلمان، بیش از آن بود كه انگلستان میپنداشت. در نتیجه،علیرغم تصورانگلستان، پس از شهریور 1320 احساسات ضداستعماری مردم مسلمان بهاوج خود رسید. دراین شرایط جدید،مجلس دوره چهاردهم، به پیشنهاد دكتر مصدق طرحی را بهتصویب رسانید كه بهموجب آن، دولتها از مذاكره درباره اعطایامتیازنفتبه خارجیان منع شده ودرصورتتخلف،به سهتاهشتسال حبس وانفصال ازخدمات دولتی محكوم میشدند.
مطلبی كه جای سؤال و تحقیق بیشتر دارد این است كه درهمان زمان، یكی از نمایندگان مجلس، در جلسه 12 آذر 1323ماده واحدهای را به مجلس پیشنهاد كرد و خواهان الغاء قرارداد1933 م. در ارتباط با امتیاز نفت جنوب گردید. برای اینكه اینطرح در مجلس مطرح شود، میبایست پیشنهاد كننده، موافقتعدهای از نمایندگان را جلب كند، اما وقتی كه طراح، طرح خودرا به دكتر مصدق ارائه داد، وی از امضای آن خودداری كرد. (2)
متن آن ماده واحده، پس از ذكر مقدمهای چنین بود: «... مجلسشورای ملی ایران، امتیاز نفت جنوب را كه در دوره استبداد، بهشركت دارسی واگذار شدهبود و در موقع دیكتاتوری نیز آن راتمدید و تجدید نمودهاند بهموجب این قانون الغاء مینماید.» (3)
البته ممكن است گفته شود: گرچه تصویب طرح پیشنهادیدكتر مصدق در ممنوعیت دادن امتیاز جدید، عملا تلاش دولتروسیه را در گرفتن امتیاز نفتشمال (باسهم 50 - 50) بهعنوانرقیب دولت انگلستان، خنثی كرد ولی او هنوز شرایط داخلی وخارجی را برای الغای امتیاز نفت جنوب مناسب نمیدید.
سیر تحولات قبل و بعد از ملی شدن نفت ایران
آیتالله كاشانی، رهبر روحانی مبارزات سیاسی آن روز، شبانه با وضع اهانتآمیزی بهوسیله سرتیپ متیندفتری، فرماندار نظامی تهران در منزلشان دستگیر و به قلعه فلكالافلاك در خرمآباد و سپس به كرمانشاه منتقل و از آن جا بهلبنان تبعید گردید. (4) در این دوره، مجلس فرمایشی، مؤسسانتشكیل شد و با تغییر قانون اساسی، بعضی اختیارات، از جملهاختیار انحلال مجلس، بهشاه واگذار گردید و بهمنظور قانونیكردن قرارداد 1933 طرح خائنانهای موسوم به «قرارداد الحاقیگس - گلشائیان» در اواخر دوره پانزدهم، به مجلس بردهشد، ولیبا نطق طولانی حسین مكی و مقاومت معدودی از نمایندگان،به تصویب نرسید و دوره پانزدهم مجلس، به پایان رسید. (5) مبارزات پیگیر و شجاعانه ملت ادامه یافت و در این زمان،عبدالحسین هژیر، وزیر دربار، بهدست رادمردی شجاع و مؤمناز فدائیان اسلام، بهنام سیدحسین امامی بهقتل رسید.
در دوره شانزدهم مجلس، جبهه ملی كه بهتازگی اعلامموجودیت كردهبود توانست هشت نفر از نمایندگان خود، ازجمله، دكتر مصدق را به مجلس بفرستد. با انتخاب آیتاللهكاشانی از طرف مردم تهران و تلاش بعضی از علمای بزرگ،نظیر مرحوم آیتالله العظمی بروجردی، ایشان در خرداد 1329با استقبال با شكوه و بینظیر مردم تهران (كه در میان آنان دكترمصدق و نمایندگان جبهه ملی نیز بودند) بهوطن بازگشتند. (6) دریكی از نخستین جلسات مجلس شانزدهم، پیام آیتالله كاشانی، مبنی براعتراض به تبعید غیرقانونی خود و علل آن و بیاعتباریمصوبات مجلس ساختگی مؤسسان (مجلس سنای سابق) و قرارداد تحمیلی نفت، بهوسیله دكتر مصدق قرائتشد. درقسمتی از این پیام آمدهاست: «... نفت ایران متعلق به ملت ایراناست و به هر ترتیبی كه بخواهد نسبتبه آن رفتار میكند و قراردادقانونی كه با اكراه و اجبار تحمیل شود، هیچ نوع ارزش قضاییندارد و نمیتواند ملت ایران را از حقوق مسلمه خود محرومكند.» (7) با عنوان شدن ملی كردن صنعت نفت در سراسر كشور، آیتالله كاشانی طی اعلامیه مفصلی، كوشش در این راه راتكلیف دینی و وطنی ملت مسلمان اعلام كردند. پس از آن،علما ومجتهدین بزرگی، نظیرآیتالله سیدمحمدتقی خونساری،بهاءالدین محلاتی، عباسعلی شاهرودی، سید محمود روحانیقمی و كلباسی با صدور اعلامیههایی و نیز در پاسخ بهاستفتائات مردم، برلزوم ملی كردن صنعت نفت و حمایت ازآیتالله كاشانی تاكید كردند. (8) از این رو، انگیزه اصلی مردم درحمایت از این نهضت، معتقدات مذهبی آنان بود. اما در صحنهسیاسی، پس از بركناری ساعد و علی منصور، شاه برای مقابله بابیداری و یكپارچگی مردم، سپهبد رزمآرا را كه فردی دیكتاتور وحامی منافع انگلستان بود، به نخستوزیری منصوب كرد. او باتلاش فراوان، سعی كرد تا قرارداد الحاقی «گس - گلشائیان» را بهتصویب برساند و در مجلس، صریحا به ملت ایران اهانت كرد و اداره صنعت عظیم نفت، به وسیله ایران را غیر ممكن دانست؛ ولی سرانجام، در16اسفند1329توسط خلیل طهماسبی، عضوفدائیان اسلام، بهقتل رسید و از صحنه سیاستخارج شد.
با كشته شدن رزمآرا اوضاع بهكلی عوض شد و مردم نیز باهدایتآیتالله كاشانی وهماهنگیبعضیازنمایندگان مجلس، تظاهرات واجتماعاتی در حمایت از ملی شدن صنعت نفت برپاكردند. سرانجام، لایحه ملی شدن نفت در 29 اسفند 1329 درمجلس بهتصویب رسید.
نخست وزیری دكتر مصدق
مساله مهم در اینجا اعضای كابینه دكتر مصدق است كهتعدادی از آنها در كابینه قبلی نیز شركت داشتند. در این میان،سرلشكر زاهدی،كه لودر كودتای 28 مرداد ونقشی اساسی وتعیین كننده در آن داشت، بهعنوان وزیر كشور و باقر كاظمی،بهعنوان وزیر امور خارجه كه در یكی از كابینههای سابق و دردروه رضاخان نیز همین سمت را برعهده داشت، معرفی شدند.
بعدازمعرفیكابینه،یكیازنمایندگان مجلس، درجلسه دوازدهاردیبهشت 1330 چنینگفت: «... منموافقم بادكترمصدق ولی بااین وزرای فراماسون و قزاق كه در این كابینه هست مخالفم. ماازدكترمصدق انتظار نداشتیم وزیر فراماسون و قزاق بیاورد... من باوزیر كشوری كه نظامی باشد مخالفم، با دیكتاتوری مخالفم» (9)
آیتاللهكاشانی، دست دكترمصدق را درانتخاباعضاء كابینهاش،كاملا بازگذاشت وهیچگونهتوصیهای نیز نكرد. این مطلب را طیاطلاعیهای قبل از معرفی كابینه اعلام نمود. (10) در این دوره(اردیبهشت 1330 تا مرداد 1331) آیتاللهكاشانی، بارهاحمایتخود رااز دولت دكترمصدق اعلام داشت و برای مقابلهبا مشكلات و كارشكنی های داخلی و خارجی، تظاهرات وسخنرانی هایی برپا میشد. با پیام ها و اعلامیههای آیتاللهكاشانی، نقشهها و توطئههای عدهای كه درصدد ایجاد اختلافاتمذهبی، بین شیعه و سنی و یا با پیشنهاد اخراج زنان از ادارات، درصدد اخلال و آشوب بودند، خنثی شد؛ حتی وقتی كهانگلستان، دولت دكترمصدق را تهدیدبه حمله نظامی كرد، ایشانبا شجاعت، خطاب به خبرنگاران خارجی فرمودند: اگر این كارصورت گیرد، حكم جهاد میدهم. زمانی كه كاركنان صنعت نفتبا تحریك تودهای ها و دیگر توطئهگران داخلی و خارجیاعتصاب كردهبودند، آیتالله كاشانی با اعلامیههایی آنها را بههمكاری و اتحاد دعوت كردند و هنگامی كه دكتر مصدق بهانتشار اوراق قرضه ملی دست زد، آیتالله كاشانی خرید آنها ویاری دولت را یك امر واجب شرعی، اعلام كرد. (11)
قیام 30تیر و بازگشت دكتر مصدق به قدرت
در همین زمان، دو بار، دكتر امینی از طرف قوام برایپیشنهاداتی درباره معرفی وزاری مورد اعتماد آیتاللهكاشانی بهمنزل ایشان رفت؛ ولی ایشان در جواب او گفتند: با بودن دكترمصدق، هیچكس نمیتواند نخستوزیر باشد. (13)
از طرف دیگر، شاهبا احساس خطر، حسین علاء، وزیر دربار را در 28 تیر ماه به منزل آیتالله كاشانی فرستاد. ایشان با تندیجواب دادند كه به شاه بگویید: اگر مصدق برسركار برنگردد شخصا به خیابان خواهمآمد ومبارزه را متوجه دربار خواهم كرد. ایشان حتیارسنجانی، معاون سیاسی قوامالسلطنة در آن زمان ووزیر كشاورزی در سالهای 40 و 41، را كه از طرف قوام،پیشنهادانتخاب شش وزیر رابهایشان دادهبود، باتندی رد كردند وضمن نامهای به وزیر دربار نوشتند: «اگر تا فردا مصدق بر سركاربرنگردد، شخصا مبارزه را بهطرف دربار، رهبری خواهم كرد.» (14)
سرانجام، با قیام ملت در 30تیر، به رهبری آیتالله كاشانی، شاهبه بركناری قوام تن داده و مصدق با سربلندی، با در اختیار گرفتنسمت وزارت دفاع به پست نخستوزیری بازگشت.
عملكرد دكتر مصدق و آغاز جدایی ها و اختلافات (مرداد 1331 تا مرداد 1332)
او كه در سال 1327 فرماندار نظامی تهران بود؛ شبانه ازطریق بام خانه آیتالله كاشانی وارد منزل شده وایشان را باخشونت و اهانت دستگیر و تبعید كردهبود. (این واحد نظامی، بعد از كودتای 28 مرداد 1332 قبل از دیگران وفاداری خود را بهشاه اعلام كرد.) بر طبق اسناد بهدست آمده از لانه جاسوسیانگلستان، یعنی از خانه ریچارد سدان، مدیرعامل شركت نفتایران و انگلیس، وی نقش فعالی در برقراركردن رابطه باانگلستان و جاسوسی برای آنان داشتهاست. (15) او داماد دكترمصدق بود و در زمان سلطنت رضاخان، بهمقام نخستوزیریرسید. علیرغم این سوابق، دكتر مصدق او را از اعضای هیاتایرانی، به هنگام مسافرت به شورای امنیت قرار داد و اعتراضسایر اعضای هیات نیز به جایی نرسید.
از دیگر افرادی كه بهموجب اسناد خانه سدان، سالها برایشركت نفت جاسوسی میكردهاست وازطرف دكتر مصدق بهسمت معاون وزارت كارمنصوب شد، دكترشاپوربختیار بود.اینانتصابات و انتصاب بعضی دیگر، نظیر دكتر اخوی به سمتوزارت دارایی و نصرتالله امینی به سمتشهردار تهران، مورداعتراضآیتاللهكاشانی قرارگرفت.ایشان طی نامهای خصوصی، نسبتبه این انتصابات كه عملا پایمال كردن خون شهدای قیام30تیر محسوب میشد اعتراض كردند؛ چرا كه مسببین آنحادثه و عاملین كشتار مردم، نه تنها به مجازات نرسیدند بلكهبعضی از آنها نظیر سرلشكر وثوق، ترفیع درجه یافتند.
در این میان، بعضی از اطرافیان غرب زده دكتر مصدق كه باروحانیت میانه خوشی نداشتند نزد او از وحانیتبدگویی ها میكردند. دكتر مصدق نیز در ششم مرداد 1331 نامه تندی بهآیتالله كاشانی نوشت و از ایشان خواست كه از هرگونه دخالتدر امور سیاسی كشور خودداری كنند. (16) واقعیت این بود كهدكتر مصدق پس از روی كار آمدن مجدد، روش جدایی دین ازسیاست را كه قوامالسلطنة نیز برآن تاكید داشت پیشه خودساخت؛ ولی آیتالله كاشانی بارهاگفتهبودند كه در اسلام، دیناز سیاست جدا نیست: اسلام، با تشكیلات كلیسایی فرق دارد و مشاركت روحانیون در سیاستبهمعنای رسیدگی بهامورمسلمین است كه خود یك وظیفه مشخص دینی است. (17) دكترمصدق بهگواه یادداشتهای سیاسی ارسنجانی، معاون سیاسیقوام و رئیس تبلیغات او در حكومت چهار روزهاش، كه در سال1335 منتشر گردید، تمام قدرت خود را برای حمایت ازقوامالسلطنة و استخلاص وی بهكار برد. او برای لغو قانونتعقیب و مجازات قوامالسلطنة به عنوان مفسد فیالارض ومصادره اموال او كه در تاریخ 12 مرداد 31 به تصویب مجلسرسیدهبود، قانونی تحت عنوان «اجازه تعقیب قوام» به مجلسبرد كه هدف او این بود كه قانون قبلی را لغو كند. (18)
دكتر مصدق و رابطه با آمریكا
دكتر مصدق در مسافرت خود به آمریكا چهل و دو روز درآن كشور اقامت كرد و پس از بازگشت در قسمتی از گزارش سفرخود چنین گفت: «... در واشنگتن مدت بیست و پنج روز با آقایژرژمكگی، معاون وزارت خارج آمریكا، در تماس بودم. اوبعضیروزها دوبار بهدیدن من میآمد... بنده صاف وپوستكنده عرض كنم كه آقای ژرژمكگی با من در این مدتبیست و پنج روز مثل یك برادر صمیمی بود...» (21) لازم به ذكراست كه شخص مذكور، مامور شركتهای نفتی آمریكا بودهاستو روابط حسنه دكتر مصدق با آمریكاییها آن چنان بود كه گاهیبین او و لوییهندرسن، سفیر كبیر آمریكا، ملاقاتهای هفتساعته صورت میگرفت. (22) او با پذیرش و تمدید قرارداد «جم- آلن» ارتش ایران را تحت تسلط مستشاران آمریكایی نگهداشت و امور اقتصادی ما بیش از پیش در قبضه آنان قرارگرفت. (23) لویی هندرسن، سفیر آمریكا در ایران، در گزارشفروردین ماه 1331 خود، راجع به وضعیتسیاسی ایران برایمقامات وزارت خارجه و دستگاههای جاسوسی آمریكامینویسد: «دكتر مصدق چه در مورد قبول شرایط بانكبینالملل برای حل مساله نفت ایران و چه درباره قرارداد نظامیایران و آمریكا حسن نیتبهخرج داده و با نظرات آمریكاییهاروی موافق داشتهاست، ولی در این جریانات فقط یك عاملمزاحم مداخله كرده كه مانع حل قضیه بهنفع آمریكا شدهاست واین عامل مزاحم كه مانع تسلیم ایران بهنظرات بانك بینالملل وادامه همكاری بین ایران و آمریكا میباشد آیتالله كاشانیاست...» (24) بعد از ترومن، آیزنهاور رئیس جمهور آمریكا شد ودكتر مصدق در قسمتی از نامه خود به او چنین نوشت: «اكنونكه در اثر اقدامات ركتسابق و دولت انگلستان، ملت ایران دربرابر مشكلات اقتصادی و سیاسی بزرگی قرار گرفتهاست كهادامه این وضع از نظر بینالملل نیز ممكن است عواقب خطیریداشتهباشد واگر دراین موقع كمك مؤثر و فوری به این مملكتنشود شاید اقداماتی كه فردا بهمنظور جبران غفلت امروز بهعملآید خیلی دیر باشد ... ملت ایران امیداوار است كه با مساعدت وهمراهی دولت آمریكا موانعی كه در راه فروش نفت ایران ایجادشده برطرف شود و چنانچه رفع موانع مزبور برای آن دولتمقدور نیست كمكهای اقتصادی مؤثری بفرمایند تا ایرن بتوانداز سایر منابع خود استفاده نماید...» (25) اعتماد بیش از حد دكترمصدق به آمریكاییها در حالی كه آنها درصدد تصاحب منابعنفتی ایران و گرفتن ماهی از آب گلآلود بودند از سیاستمداركهنهكاری چون مصدق (26) دور از انتظار بود. جای تعجب استكه نخستوزیری كه او را بهصورت قهرمان ملی و رهبر نهضتملی شدن نفت معرفی كردند در مقابل رئیسجمهور آمریكا اینچنین دست تكدی دراز كند و حكومتخود را آن چنان ضعیفبشمرد كه تنها راه نجات كشور را كمك آمریكا بداند.
زمینههای كودتای 28 مرداد و عوامل شكست نهضت
2- عدم دستگیری و مجازات مسببین كشتار مردم در 30 تیرماه 1331 و نجات قوامالسلطنة از اعدام و مصادره اموال، باحمایت دكتر مصدق كه قبلا بدان اشاره شد. این انتصابات وكوتاهیها در مجازات جنایتكاران، مردم انقلابی را از مجاهدت وجانفشانی در راه نهضت دلسرد میكرد و اعتراض جامعهروحانیتبهویژه آیتالله كاشانی را درپی داشت، ولی دكترمصدق به گونهای عمل كرد كه عوامل حزب توده و روزنامههایجیرهخوار دولت، زشتترین ناسزاها و تهمتها را به آن روحانیمجاهد نسبت دهند. بهعنوان مثال، وقتی كه ایشان در اسفند،1331 با خروج شاه از كشور مخالفت كرد، زیرا آن را توطئهحساب شده دربار و عوامل خارجی میدانستند، ایشان را بهسازش با دربار متهم كردند. لازم بهذكر است كه دكتر مصدق باخروج شاه موافق بود و حتی مخارج سفر او را بهمیزان دههزاردلار تامین كرد. (27)
3- دكتر مصدق با این كه برای بار دوم، اختیارات ویژهقانونگذاری را از مجلس گرفت و با این كه در دادن این اختیاراتبه او پنجاه نفر از هشتاد نماینده مجلس آن دوره، رای مثبتدادهبودند و انتخابات این دوره از مجلس در زمان خود دكترمصدق انجام گرفتهبود، پس از برگزاری انتخابات، درباره آنگفت: «بااین حال، اطمینان كامل دارم كه 80 % از نمایندگانی كهبه مجلس میروند، نماینده حقیقی ملتخواهند بود و جزبهصلاح مملكت كاری نمیكنند. (28)
باوجود همه این مسایل، اوبرای از بین بردن مصونیت پارلمانی نمایندگان مخالف، در صددانحلال مجلس برآمد؛ زیرا عدهای از نمایندگان مجلس در مقابلخلافكاریهای دولتسكوت نمیكردند و چند نفر از آنان طرحاستیضاح دولت رامطرح كردند.دكترمصدق مدعی شدكه مجلسدر كار دولت كارشكنی میكند و باعذرهای گوناگون از حضور درمجلس و جواب، خودداری كرد و سرانجام با رفراندمی عجیبو غریب در 12 مرداد 1332 مجلس را منحل كرد.
جالب این كه كودتای 28 مرداد تنها شانزده روز پس ازانحلال مجلس بهاجراء درآمد چرا كه دیگر، سنگری بهناممجلس برای افشای نقشهها و توطئههای دشمنان وجود نداشتو دستشاه و حامیان داخلی و خارجیاش برای اجرای نقشهكودتا به سركردگی سرلشكر زاهدی باز بود.
بامطالعه حوادث سیزدهماهه، بیننخست وزیری مجدد دكترمصدق تا كودتای 28 مرداد، به این نتیجه میرسیم كه استعمارانگلستان با همكاری ظاهر و پنهان مقامات آمریكایی و دستگاهجاسوسی این كشور، تنها راه غلبه بر نهضت ملی مردم ایران و بهشكست كشاندن آن را جدا كردن مردم و دولت دكتر مصدق ازروحانیت مبارز، كه پرچمدار مبارزات سیاسی - مذهبی آنآیتالله كاشانی بود، تشخیص داد. از این رو نقشههای وسیعیبرای ایجاد اختلاف و بدبینی در میان این دو قشر، به اجراء درآمد و در این راه از عوامل حزب توده و چپ گرایان تاروشنفكران غرب زده وابسته بهخود، حداكثر استفاده را بردند.دكتر مصدق نیز به عمق فاجعهای كه بعد از كنار گذاشتن آنروحانی مجاهد، پیش خواهد آمد پی نبرد و همواره فكر میكردكه دولت او برای همیشه، حمایت تودههای مردمی را با آناتحاد و همبستگی سیتیر 1331 بهدنبال خود دارد. وقتی كهآیتالله كاشانی مقدمات كودتا را مشاهده كرد و توطئه دربار بهسركردگی سرلشكر زاهدی و هماهنگی آمریكا و انگلیس باهدایت ژنرال «شوراتسكف» (عامل سیا در تهران) و «هندرسن»سفیر كبیر آمریكا و دیگر عوامل مزدور داخلی را جهتسرنگونی دكتر مصدق محرز دید، یك روز قبل از كودتا با لحنتلخ و شكوهآمیزی كه از خاطر رنجیدهاش حكایت میكردحتمی بودن وقوع كودتا را طی نامهای بهوی اطلاع داد. درقسمتی از این نامه آمدهاست:
«...صلاح دین وملتبرایاین خادم اسلام بالاترازاحساساتشخصی است و علیرغم غرض ورزیها وبوق وكرنای تبلیغاتشما، خودتان بهتر از هركس میدانید كه هم و غمم در نگهداریدولت جنابعالی است كه خودتان به بقای آن مایل نیستید. ازتجربیات رویكارآمدن قوام ولجبازیهایاخیر،برمن مسلماستكه میخواهید مانند سیام تیر كذایی یك بار دیگر ملت را تنهاگذاشته و قهرمانانه بروید». زاهدی را كه من با زحمت در مجلستحت نظروقابلكنترلنگاه داشتهبودمبالطایفالحیلخارج كردیدوحالا همان طوركه واضح بوده،در صددبهاصطلاح، كودتاست.
اگر نقشه شما نیست كه مانند سیام تیر عقب نشینی كنید و به ظاهر قهرمان زمان بمانید و اگر حدس و نظر من صحیحنیست كه همان طور كه در آخرین ملاقاتم به شما گفتم و بههندرسن هم گوشزد كردم كه آمریكا ما را در گرفتن نفت ازانگلیس ها كمك كرد و حالا بهصورت ملی و دنیاپسندیمیخواهد به دست جنابعالی این ثروتها را به چنگ آورد و اگرواقعا با دیپلماسی نمیخواهید كنار بروید این نامه من سندی درتاریخ ملت ایران خواهد بود كه من شما را با وجود همه بدی هایخصوصیتان نسبتبه خودم از وقوع حتمی یك كودتا به وسیلهزاهدی كه مطابق با نقشه خود شماست آگاه كردم كه فردا جایهیچ گونه عذر موجهی نباشد».
متاسفانه دكترمصدقبهجایاقدامات فوری و پیشگیرانه جوابزیر را خدمت آیتاللهكاشانی ارسال كرد: «27 مرداد، مرقومهحضرت آقا به وسیله آقاحسن آقاسالمی زیارت شد، اینجانبمستظهر به پشتیبانی ملت ایران هستم والسلام. (29)
با توجه به جواب دكتر مصدق، به این نكته پی میبریم كهیكی از عوامل دیگری كه در شكست نهضت ملی مؤثر بود،سیاست مماشات و سازش در مقابل توطئهگران بود. به عنوانمثال، سرلشكر زاهدی دو نوبت (یكی در شهریور 1331 ودیگری در اوایل اسفند 1331) بهاتهام شركت در طرح كودتاعلیه دولت مصدق وكمك به ایلبختیاری برای شورش، دستگیر (30) ولی هر بار با وساطت دربار آزاد شدهبود. اینسیاستبه حدی در سرنگونی دولت او مؤثر بود كه حتی یكیاز شیفتگان دكتر مصدق نسبتبه او انتقاد كرده و مینویسد:
باوجود اینكه دكتر مصدق از فعالیت پشت پرده اطلاع كافیداشت ... با پیروی از سیاست همیشگی خود كه مبنی بر عدمقاطعیت و مماشات بود، حتی پس از شروع كودتا، تا عمقحادثه را درك نكرد حاضر نشد كه حتی بنابر درخواست و اصراربعضی از یاران صدیقش با اعلام رادیویی از مردم استمدادبطلبد. (31) از این رو میبینیم، كه در سیام تیر با اینكه شاه بر سرقدرت و دكتر مصدق بركنار شدهبود، اما وحدت و یكپارچگیمردم با هدایت روحانیت، شاه را به زانو درآورد و مصدق بهقدرت بازگشت ولی در 28 مرداد با این كه شاه فراری بود ومصدق با سمت وزارت دفاع بر سرقدرت بود، كودتا بهوقوعپیوستبعد از وقوع كودتا و روی كار آمدن سرلشكر زاهدی، وقتی كه دولت مذاكره را با دولت انگلستان آغاز كرد.
آیتاللهكاشانی به مبارزه با حكومتبرخاسته و نسبتبه وضع اختناقآمیز آن روز و بی اعتباری مصوبات مجلس هیجدهم وقراردادهای نفتباكنسرسیوم، به سازمان ملل نامهای نوشتند. دراعلامیهای كه در رابطه با عقد قرارداد با كنسرسیوم صادر كردندصریحا به سیاستهای آمریكا و همكاری و تجدید رابطه بادولت انگلستان حمله كردند. (32) بنابراین میبینیم كه مبارزاتایشان حتی پس از كودتای 28 مرداد علیه دولت زاهدی ومذاكرات او با آمریكا و انگلستان جهت عقد قراردادهای نفتی ومحوآثارنهضت ملی كردن نفت ادامه داشت. سخنگوی دولتزاهدی ازایشان به عنوان شخص مجهول الهویهای كه میخواهدجنجال راهبیندازد ونظمرابرهم زند نام برد وبانقشه حسابشدهایفرزندجوانش، سیدمصطفی رامسموم كرد. سپسبا دستگیری وزندانی كردنآن عالم مجاهد،ایشان راتاآستانه اعدام پیش بردند واگرایستادگی جامعه روحانیت،به ویژهآیتالله العظمیبروجردی، قدسسره، نبودازآن مهلكه،نجاتنمییافتند. (33)
البته دربار شاه در هرزمان سعی میكرداز وجهه علمای دین و مراجع و روحانیون مورد اعتماد و علاقه مردم بهنفع خوداستفاده كرده و یا حداقل، حیثیت آنها را لكهدار كند. به همیندلیل میبینیم كه بعد از كودتای 28 مرداد، سرلشكر زاهدیبدون اطلاع قبلی وبهطورناگهانی به منزل آیتاللهكاشانی رفته وسوگند یاد كرد كه راه مصدق را در مساله نفت ادامه دهد و آیتالله كاشانی از او خواستند كه برای اثبات صداقتخود، دستورآزادی افراد دستگیر شده را صادر كند و مطبوعات نیز آزاد باشند.و... ولیبه محض مخالفت واثبات سرسپردگی زاهدی به آمریكاو انگلستان، ایشان مخالفت و مبارزه خود را با دولت او شروعكردند و شاه در آخرین لحظات عمر ایشان برای بدنام كردن آنعالم مجاهد، بدون اطلاع قبلی، به عنوان عیادت به منزل ایشانآمد، ولی ایشان از او روی گردانده و با او صحبتی نكردند. (34)
نتیجهگیری «درسها و عبرتها»
و هم از این روست كه میبینیم رهبر كبیر انقلاب و بنیانگذارجمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(قدسسره) بارها در طیدوران حیاتشان، درباره عوامل پیروزی انقلاب اسلامی ایرانصحبت فرمودند كه در یكی از آن سخنان، عامل مهم پیروزیانقلاب اسلامی و تداوم آن را اسلامی بودن نهضت و فداكاری وجانفشانی برای مكتب ذكر كردند و عامل شكست و ناتمامماندن نهضت ملی شدن نفت در دوران دكتر مصدق را تكیه برملیگرایی بیان فرمودند. (36) ایشان بارها ملی گرایی را نكوهشكرده و میفرمودند: ما اسلام را میخواهیم و از ملیگرایی سیلیخوردهایم و... ماچقدر سیلی از این ملیتخوردیم، مانمیتوانیم تحمل كنیم به این كه هر كس، هر جوری دلشمیخواهد، خیر، من دلم میخواهد كه حالا دمكرات باشد، مندلم میخواهد كه ملی باشد، من دلم میخواهد كه ملی واسلامی باشد» ما از اینها ضربه دیدهایم، ما اسلام را میخواهیمغیر اسلام را نمیخواهیم ... (37) از عوامل مهم شكست نهضتملی، در آن عصر این است كه هیچ یك از رجال سیاسی ومذهبی، مبارزه خود را متوجه دربار و شخص شاه كه عامل فسادو توطئه و وابستگی كشور به اجانب بود نكرد. شاید بتوان دراینباره چنین گفت كه آنان یا آن دید وسیع سیاسی و گسترده رانداشتند و یا شرایط اجتماعی را مناسب برای چنین اقدامینمیدیدند. در این زمینه رهبر كبیرانقلاب امام خمینی(قدسسره) در قسمتی از سخنان خود، در باره دوران نهضت ملیشدننفت فرمودند: «... قدرت دست دكتر مصدق آمد لیكن اشتباهاتهم داشت، او برای مملكت میخواستخدمت كند لكن اشتباههم داشتیكی از اشتباهات او این بود كه آنوقتی كه قدرتدستش آمد این را (شاه) خفهاش نكرد كه تمام كند قضیه را. اینبرای او كاری نداشتبلكه ارتش دست او بود همه قدرتها دستاو بود و این همه این ارزش را نداشت. آن وقت این طور نبود كهآدم قدرتمندی باشد، مثل بعد كه شد، آن وقت ضعیف بود لكنغفلتشد و غفلت دیگر این كه مجلس را ایشان منحل كرد... (38)
پینوشتها:
1- شهید سید حسنآیت، چهره حقیقی مصدقالسلطنة،به نقلاز: حیات یحیی،ج 4، (قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1363)، ص 343 و 328
2 و 3- همان، ص 43 و 192-200
4- گروهی از هواداران نهضت اسلامی ایران واروپا، روحانیت واسرار فاش نشده ازنهضت ملی شدن صنعت نفت، (قم:دارالفكر،1358)،ص 72
5- خواندنیها، شماره 37، تیرماه، 1328
6- روزنامه اطلاعات، 21 خردادماه، 1329
7- روحانیت واسرار فاشنشده، پیشین، ص 80
8- روزنامهاطلاعات،17 و23 و24 و26 و27؛اسفند 1329؛9فروردین 1330
9- مذاكرات مجلس، جلسه 143 روز یكشنبه 22 اردیبشهت 1330
10 و11 و12- روحانیت واسرار فاش نشده،پیشین،ص 21-25 و122
13 و 14 و 15 و16- سیدحسن آیت، پیشین، ص 284،ص 283 و ص 64
17- روزنامه اطلاعات، 26 اسفند 1329 و 15 خرداد 1330
18 و 19- شهید سید حسن آیت، پیشین، ص 67 و 79 و 80
20- روحانیت واسرار فاش نشده، پیشین، ص 124
21 و22 و23 و24- شهید سید حسن آیت، پیشین، ص 69 و 70
25 و26- مهدی بهار، میراث خواراستعمار،(تهران:امیركبیر،1357)، ص2764- روزنامه اطلاعات،19اسفند 1331 و13 و23اسفند 1331
28 و 29- سیدحسن آیت، پیشین، ص 81 و 215
30- روحانیت واسرار فاشنشده،پیشین، ص 220؛ ص 187 و ص 40-51
31و32- جامی،گذشته چراغ راهآیندهاست،(تهران:ققنوس،1362)، ص658 و689
33 و34 و35- روحانیت واسرار فاش نشده،پیشین، ص 187 وص 40-51
36- امام خمینی(ره)،17/آبان/1372،صدای جمهوری اسلامیایران.
37 و38-امام خمینی(ره)، صحیفه نور، ج 12، (تهران: وزارت ارشاد اسلامی، 1361)، ص 256؛ ج 3، ص36
كلیدواژه ها: نهضت ملی شدن صنعت نفت/ تاریخ ایران/ مصدق، محمد/ 29 اسفند 1329/ كودتای 28 مرداد/ ایران و آمریكا/
مروری برحوادث پنجاه ساله قبلاز نهضت ملیشدننفت
منبع: معرفت