هر چی بین من و تو بود تموم شده

آخرین پرده از نمایشنامه دوستی به محض ورود به محل کارش، سرایدار ساختمان جلوی راهش سبز شد، بسته ای را به دستش داد و گفت: "این رو دوست تون اورده تا به شما تحویل بدم". گیج شده بود و معنی این کار دوستش را نمی فهمید. وقتی بسته را باز کرد و محتویات داخل آن را دید، از تعجب خشکش زد. هدیه و پولی که چند وقت پیش به دوستش قرض داده بود، داخل بسته گذاشته
يکشنبه، 12 خرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هر چی بین من و تو بود تموم شده
هر چی بین من و تو بود تموم شده
هر چی بین من و تو بود تموم شده

نويسنده:اعظم دانشجو

آخرین پرده از نمایشنامه دوستی

به محض ورود به محل کارش، سرایدار ساختمان جلوی راهش سبز شد، بسته ای را به دستش داد و گفت: "این رو دوست تون اورده تا به شما تحویل بدم".
گیج شده بود و معنی این کار دوستش را نمی فهمید. وقتی بسته را باز کرد و محتویات داخل آن را دید، از تعجب خشکش زد. هدیه و پولی که چند وقت پیش به دوستش قرض داده بود، داخل بسته گذاشته شده بود.
ذهنش پر از سوال های بی جواب بود. چرا دوستش بسته را به سرایدار تحویل داده بود و منتظر او نشده بود تا بسته را به خود او بدهد؟
برای برگرداندن مبلغی که به دوستش قرض داده بود، زمانی مشخص نشده بود ولی خوب می دانست که او پول را لازم داشت، پس چرا با این همه عجله پول را پس فرستاده بود؟
اما بدتر از همه اینها هدیه ای بود که برگردانده شده بود و این کار فقط یک معنی داشت: "پایان دوستی".
با نقش بستن این جمله در ذهنش، تمام بدنش گر گرفت. چه اشتباهی از او سر زده بود که دوستش حتی حاضر نشده بود او را ببیند؟
مطمئن بود بیشتر از دوستش نگران سلامتی او بود. لحظه ای از فکر او غافل نبود و مدام جویای حال او بود. همیشه به او اصرار می کرد که اگر گرفتاری برایش پیش آمد، قبل از هر کسی به او بگوید و رودربایستی را کنار بگذارد.
از هر فرصتی استفاده می کرد و با بهانه و بی بهانه با هدیه های مختلف به دیدن دوستش می رفت. دوستی که مثل جان عزیز بود و هرگز حاضر نمی شد کوچکترین آسیبی به او برسد، به همین دلیل سعی می کرد هر لحظه و همه جا مراقبش باشد.
اما او متوجه نبود که با این کارها دوستش را در تنگنا گذاشته است.
درست است که وقتی دو نفر با هم دوست می شوند:
▪ باید محرم اسرار یکدیگر باشند و رازها و حرف هایی که از همدیگر می دانند مانند اسرار خودشان در سینه دفن کنند و به کسی نگویند.
▪ باید وقت شناس باشند و در عین حال که زمانی را به کارها و مشغله های خود اختصاص می دهند، وقتی قرار شد همدیگر را ببینند سروقت حاضر شوند و دوست خود را معطل نکنند.
▪ اگر از بیماری یا کسالت دوستشان خبردار شدند حداقل با یک تماس تلفنی از احوال او جویا شوند یا به ملاقاتش بروند.
▪ یک دوست خوب روز تولد دوستش را به یاد دارد و آن روز را حداقل با یک تبریک یادآوری می کند.
▪ یک دوست خوب، دوستش را به کار و فعالیت تشویق می کند و مانعی بر سر فعالیت های او نمی شود.
▪ یک دوست خوب از موفقیت دوستش ناراحت نمی شود و به او حسادت نمی کند.
▪ یک دوست خوب در غیاب دوستش نه تنها از او بدگویی نمی کند بلکه به دیگران هم اجازه نمی دهد که پشت سر دوستش غیبت کنند و از دوست غایبش دفاع می کند.
▪ یک دوست خوب با خندیدن دوستش می خندد و با گریه او گریه می کند.
▪ یک دوست خوب می داند کی صحبت کند و چه وقت ساکت باشد. وقتی نظر او راجع به مساله ای خواسته شد با صداقت نظر بدهد و اگر نصایح و کارهایی را که تاکید کرده بود از طرف دوستش اجرا نشده ناراحت نشود.
▪ یک دوست خوب توقع ندارد که رفیقش با همه عقاید او همراه باشد و حتی به عقایدی که بر خلاف میلش است احترام می گذارد.
برای هر کسی زمانی پیش می آید که حوصله هیچ کس حتی نزدیک ترین دوست خودش را ندارد و می خواهد تنها باشد، پس یک دوست خوب به این تنهایی احترام می گذارد و مزاحم خلوت و تنهایی دوستش نمی شود.
شاید مهمترین دلیل برای برقراری دوستی، نیازهای روحی و روانی باشد. با وجود اینکه برخی افراد برای استفاده های مادی با دیگران طرح رفاقت می ریزند که دیگر آن رابطه، رفاقت نیست و به نوعی تجارت است. اما بسیاری از آدم ها برای اینکه سنگ صبوری داشته باشند تا با او درددل کنند و گوشی که فقط حرف هایشان را بشنود، در پی یک دوست و رفیق هستند.
اما این باعث نمی شود که وقتی دو نفر که با هم دوست هستند و به هم رسیدند یا زنگ زدند، فقط یک نفرشان از اول تا آخر راجع به توهماتش، تصوراتش، برنامه و کارهایی که قصد انجام دادنش را دارد بی توجه به خستگی و بی حوصلگی دوستش صحبت کند و حتی یک کلمه از دوستش نپرسد که او چه کار می کند؟ چه برنامه ای دارد؟ اصلا حوصله شنیدن حرف های او را دارد؟
- یک دوست خوب وقتی یک سری از صحبت هایش را کرد، زبانش را غلاف می کند و به دوستش اجازه می دهد که او هم صحبت کند، و راجع به خودش و کارهایش بگوید. نظرش را راجع به حرف هایی که شنیده بگوید و اصلا بگوید که بیشتر از این حوصله شنیدن حرف های او را دارد یا نه.
اگر دوستی ندارید که این ویژگی ها را داشته باشد و با شما این طور رفتار کند شاید دلیل آن باشد که شما هم با هیچ دوستی این طور رفتار نکرده اید.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط