گونه شناسی صلوات در ادعیه الصحیفة الرضویة الجامعة

یکی از سنت‌های پسندیده و رایج در فرهنگ اسلامی، تجلیل و تکریم از شخصیت‌های نامدار در زمان حیات و حتی پس از آن است. تفاوت مراتب این تجلیل به عواملی، از جمله جایگاه و منزلت وی، میزان شناخت تجلیل کنندگان از او و ...
دوشنبه، 14 دی 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گونه شناسی صلوات در ادعیه الصحیفة الرضویة الجامعة
 گونه شناسی صلوات در ادعیه الصحیفة الرضویة الجامعة

 

نویسندگان: دکتر مهدی ایزدی (1)؛ مرتضی سلمان نژاد (2)




 

طرح مسأله

یکی از سنت‌های پسندیده و رایج در فرهنگ اسلامی، تجلیل و تکریم از شخصیت‌های نامدار در زمان حیات و حتی پس از آن است. تفاوت مراتب این تجلیل به عواملی، از جمله جایگاه و منزلت وی، میزان شناخت تجلیل کنندگان از او و ... بستگی دارد. از این رو تجلیل در هر فرهنگی، متناسب با همان فرهنگ است. مسلمانان به لحاظ بینش توحیدی و اعتقاد به معاد، هنگام یادکرد از رهبران دینی و فرهنگی و خدمتگزاران در این عرصه‌ها، ترفیع مقام معنوی و اجر دو چندان اخروی ایشان را از خداوند منان طلب می‌کنند به همین جهت عالی‌ترین تحیات را نثار رهبران و مروجان معارف توحیدی و در رأی همگی ایشان حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) و آل او می‌نمایند. صلوات که شعار مسلمانان است، بهترین تحیتی است که امت اسلام برای رهبر عالی قدر خود می‌فرستد. منفعت این تحیت‌ها دو جانبه است؛ یعنی هم تجلیل شوندگان بهره مند می‌شوند و هم تجلیل کنندگان. (جوادی آملی، 1381، ج2، ص 269)
در ادعیه مأثور، فاروان از سوی معصومین (علیهم السلام) درود بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت ایشان (علیهم السلام) نثار شده است و این درودها و ارادت‌های قلبی با کمال اخلاص به ساحت معصومین (علیهم السلام) تقدیم گردیده است. درکتاب ارزشمند «الصحیفة الرضویة الجامعة» نیز به صورت‌های گوناگون و با توصیف‌های متنوع از سوی امام رضا (علیه السلام) و ابناء الرضا (علیه السلام)، درود و تحیت ایشان بر معصومین (علیهم السلام) را مشاهده می‌نماییم. پرسش‌هایی که در ذهن یک پژوهشگر در این خصوص ممکن است نقش بندد عبارت از آن است که اساساً آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) کیانند؟ و آیا در میان مسلمانان در خصوص ایشان و چگونگی ادای صلوات بر ایشان اختلافی وجود دارد؟ سبب تکرار پربسامد این ذکر و دعای شریف در ادعیه معتبر و مأثور از اهل بیت (علیهم السلام) چیست؟ از این رو پژوهش حاضر بر آن است تا در بخش نخست و مقدماتی، با ارائه مفهوم صلوات در قرآن کریم و روایات فریقین، آرای گوناگون پیرامون مصادیق آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را مطرح و بررسی کند و موضوع امامیه را در این بحث اثبات نماید و در بخش دوم با مطالعه ادعیه مأثور از امام رضا (علیه السلام) و ابناء الرضا (علیه السلام)، گونه‌های مختلف از صلوات را مورد تحلیل قرار دهد تا از این رهگذر جایگاه والا و برجسته صلوات در ادعیه مأثور از اهل بیت (علیه السلام) را نشان دهد و به پاسخ در خوری پیرامون پرسش‌های مطرح شده دست یابد.

1. معنای صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)

ریشه اصلی این لغت، «صَلی» (بر وزن سعی) به معنای در آتش افکندن، یا سوختن و برشته شدن در آتش است، بعضی معتقدند که صلوات به معنای دور کردن آتش عذاب الهی است، که نتیجه آن رحمت یا تقاضای رحمت است (مکارم شیرازی، 1380، ج3، ص 201) البته صاحب معجم مقاییس اللغه معتقد است که «صلی» به عنوان نوعی عبادت هم محسوب می‌شود. (ابن فارس، 1404ق، ج3، ص 300) راغب اصفهانی نیز در معنی صلوة معتقد است: «صلوات رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و نماز مسلمانان، تزکیه ایشان است. همچنین دعا و استغفار فرشتگان مثل مردم است و صلاة که عبادت مخصوص است اصلش دعا است. و این عبادت خاص به این کلمه نامیده شده است.» (راغب، 1412ق، ص 392) از این رو معنای صلوات بر آن حضرت طلب رحمت از خداوند متعال برای پیامبر و آل او است، چه این که با نزول رحمت بر ایشان، دیگران هم شامل حال آن خواهند شد، زیرا او مجرای فیض است و اگر بخواهد خیری به دیگران برسد باید به عنوان رحمت خاصه، نخست بر حضرت نازل شود و سپس به دیگران برسد. علی (علیه السلام) می‌فرماید: دعا یا حاجت خود را محفوف بر صلوات بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) کنید؛ زیرا صلوات بر حضرت دعایی مستجاب است و چون به همراه صلوات حاجت خود را خواسته‌اید، خدای سبحان چنین نیست که یکی از دو حاجت را برآورد و دیگری را رد کند. (نهج البلاغه، ح361) امام سجاد (علیه السلام) در صحیفه سجادیه، روش دعا کردن و حاجت خواستن را به ما می‌آموزد؛ در بسیاری از فقرات ادعیه آن حضرت، صلوات به چشم می‌خورد، هر مطلبی را که از خدا می‌خواهد قبل یا بعد آن صلوات است (3) چون خداوند متعال در پرتو صلوات، دعای همراه آن را نیز مستجاب می‌کند. (جوادی آملی، 1378، ص 243) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت ایشان به درود و صلوات ما نیازی ندارند از این رو باید به این نکته توجه کرد که با فرستادن صلوات چیزی از خود اهدا نمی‌کنیم، بلکه به خداوند عرض می‌کنیم و از او می‌خواهیم که بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و خاندانش رحمت ویژه بفرستد. (طباطبایی، 1417ق، ج16، ص 338) از طرف دیگر گرچه این خاندان به صلوات ما احتیاجی ندارند؛ ولی به خدای سبحان نیازمند هستند و فیض الهی باید به صورت دائم بر آنها نازل شود. ما با این صلوات، در واقع خود را به این خاندان نزدیک کرده‌ایم، از این رو صلوات ادب ما را ثابت می‌کند، در غیر این صورت ما از خود چیزی نداریم، بلکه از خدای سبحان مسئلت می‌کنیم که بر مراتب و درجات این بزرگواران بیفزاید که همین عرض ادب موجب تقرب ما می‌شود. (جوادی آملی، 1385، ص95) صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و خاندان ایشان حکایت از روحیه قدرشناسی امت نیز دارد؛ زیرا امتی که از وساطت فیض آن حضرت بهره می‌برد و در سایه هدایت‌های او راه نجات و رستگاری خود را می‌یابد و از سوی دیگر، خود را در پاداش دادن به آن حضرت با تشکر و قدردانی مناسب از او عاجز می‌داند، دست به دعا برمی‌دارد که خدایا! تو مقام و درجه او را افزون کن؛ تا از این راه، بخش ناچیزی از دین خود را ادا کند. (جوادی آملی، 1381، جلد 2، ص 292)

2. صلوات در قرآن

یکی از بهترین تجلیل‌های خدای سبحان از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) این است که از یک سو خود حضرت حق و فرشتگانش بر آن حضرت صلوات می‌فرستند و از سوی دیگر، به مؤمنان توصیه صلوات و سلام به او کرده است: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلاَئِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً» (احزاب، 56) این آیه حاوی نکات فراوانی است که در ادامه به برخی از آن اشاره شده است:
الف) «صلوة» در اصل به معنای انعطاف بوده، و صلوات خدا بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به معنای انعطاف مطلق او به وسیله‌ی رحمتش به وی است، چون در آیه شریفه صلوات را مقید به قیدی نکرده و همچنین صلاة ملائکه او به آن جناب، انعطاف ایشان است بر وی، به این که او را تزکیه نموده و برایش استغفار کنند، و صلاة مؤمنین بر او انعطاف ایشان است به وسیله‌ی درخواست رحمت برای او.
ب) تقدم صلوات خداوند و ملائکه بر صلوات مؤمنین، دلالتی است بر این که صلوات مؤمنین بر آن جناب به پیروی خدای سبحان و متابعت ملائکه اوست و این که کاری نکنند که موجب اذیت آن حضرت شود. (طباطبایی، 1417ق، ج6، ص 339)
ج) صلوات، بهترین عبادت یا یکی از بهترین آنهاست؛ زیرا سایر عبادات را فقط بندگان امتثال می‌کنند، در حالی که صلوات، هدیه‌ای است که نخست خود خداوند و سپس فرشتگان، آن را بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرستند و سپس مأمورٌبه قرار می‌گیرد. بدین ترتیب، اهدای صلوات به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) کار خدایی کردن و اقتدا به ذات اقدس الهی است. (جوادی آملی، 1381، ج2، ص 271)
د) شروع آیه به صورت جمله اسمیه: (إنّ الله و ملائکته...) دلالت بر استمرار و پیوسته بودن این فیض ویژه می‌کند؛ چنان که مضارع بودن فعل (یصلون) دلیل دیگری بر این استمرار است.
هـ) نظم طبیعی اقتضا می‌کرد که «إنّ الله و الملائکة...» گفته شود، لیکن با اضافه شدن ضمیری که به «الله» بر می‌گردد و انتساب فرشتگان به ذات اقدس الهی، اولاً، موجب تعظیم فرشتگان شد؛ زیرا آنها تنها فرشته نیستند، بلکه فرشته الهی هستند و ثانیاً، موجب تعظیم نبی گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) شد؛ زیرا عظیم که در این جا فرشتگان مصداق آن هستند جز کار عظیم نمی‌کند. (آلوسی، 1415ق، ج11، ص 252)
و) تعبیر (النبی) به جای محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) یا سایر اسمای دیگر آن حضرت، از باب تعلیق حکم بر وصف است که اشعار به علیت دارد از این رو این حکم با عنایت به وصف نبوت صادر شده است. اگر آن وصف زایل شود، حکم مورد نظر رفع خواهد شد. (جوادی آملی، 1381، ج2، ص 271)
ز) رسالت، مقامی بالاتر از نبوت است. وقتی مقام نبوت آن حضرت مورد تعظیم خدا و فرشتگان الهی است، مقام رسالت وی به وصف در نمی‌آید. بدین ترتیب، این آیه دلیل ضمنی بر تحریم آزار و اذیت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) است که در دو آیه پیشین آمد: «ما کان لکم أن تؤذوا رسول الله...» (احزاب، 53)؛ یعنی اگر مقام نبوت کسی مورد تعظیم خدا و فرشتگان الهی بود، مقام رسالت وی هرگز آزردنی نیست.
ح) پیغمبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) تنها کسی است که او را به صورت مطلق می‌توان نبی نامید و با تعبیر (النبی) به وی خطاب کرد؛ چنان که تعبیر بدون قید «الرسول» (مائده، 67) و «بعبده» (اسراء، 1) و «عبدنا» (بقره، 23) زیبنده آن حضرت است، در حالی که دیگر انبیای الهی، نه به مقام عبودیت مطلق رسیدند و نه به مقام نبوت و رسالت مطلق. از این رو هنگامی که از آنها به عنوان «عبد» یا «رسول» یا «نبی» یاد می‌کند، با ذکر نام یا قرینه دیگر همراه می‌سازد: «عبدنا أیوب» (ص، 41)، «عبادنا إبراهیم و إسحق و یعقوب» (ص، 45) (جوادی آملی، 1381، ج2، ص 271)
ط) خدا و فرشتگان بر مؤمنان نیز صلوات می‌فرستند: «هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلاَئِکَتُهُ» (احزاب، 43) اگر چه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مشمول حکم کلی این آیه است، لیکن در آیه محل بحث، به صورت ویژه و جداگانه به صلوات خدا و فرشتگان بر آن حضرت اشاره کرد تا تکریم ویژه‌ای از وی باشد. افزون بر این، هدف از صلوات عمومی، اخراج مؤمنان از ظلمات به نور است: «لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» (احزاب، 43) در حالی که در صلوات ویژه بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین هدفی مطرح نیست، بلکه انزال رحمت خاصِّ همراه با تعظیم مطرح است. برخی از این تفاوت، چنین برداشت کرده‌اند که وقتی رحمت مقرون با تعظیم، نصیب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌شود، رحمت او که مجلا و مظهر رحمت الهی است، همه چیز را شامل می‌شود؛ در نتیجه، او مهبط رحمت، منبع تجلیات و افضل مخلوقات الهی می‌گردد. (الصاوی المالکی، بی تا، ج3، ص 286)
ی) جمع بین (صلوا) و (سلموا) در این آیه بدین معناست که در تحیت فرستادن به آن حضرت باید بین صلوات و سلام جمع شود و به یکی از آن دو اکتفا نشود.
ک) «تسلیماً» مصدری است که مفید تأکید است؛ یعنی سلامی بر آن حضرت بدهید که زیبنده مقام وی باشد. اما تأکید برای صلوات را می‌توان از صدر آیه «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلاَئِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ» فهمید؛ یعنی همان طور که خدا صلوات می‌فرستد، شما نیز صلوات بفرستید و صلوات شما باید همانند صلوات الهی باشد. (جوادی آملی، 1381، ج2، ص 272)
ل) برخی درباره‌ «سلّموا تسلیماً» دو احتمال داده‌اند: سلام دادن به آن حضرت و تسلیم و اطاعت در برابر دستورهای او. بر اساس معنای دوم، مصدر «تسلیماً» برای تأکید بر طاعت مناسب مقام آن حضرت است. (ابی السعود، بی تا، ج7، ص 114)
م) برخی گفته‌اند: معنای «اللّهمّ صلّ علی محمد» اظهار عجز است؛ یعنی خدایا! ما نمی‌توانیم فرمان تو را در صلوات بر آن حضرت، به گونه‌ای اجابت کنیم که زیبنده او باشد؛ پس تو خود بر او صلوات فرست؛ زیرا تو می‌دانی چه چیزی در شأن وی است. برخی نیز گفته‌اند: بدین معناست که خدایا! در دنیا مقام محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را بزرگ، نامش را بلند و دعوتش را آشکار گردان و شریعتش را باقی بدار و در آخرت، شفاعتش را نسبت به امت بپذیر و اجر و مزدش را دو چندان کن. (ابن اثیر، بی تا، ج3، ص 50)
ن) با عنایت به صدر آیه «یا أیُهَا الَذیِنَ آمَنُوا صَلُوا» صلوات بر پیامبر، لازمه ایمان و از وظائف مؤمنان است. (قرائتی، 1383، ج9، ص 397)

3. صلوات در روایات

گرچه در جوامع روایی ما احادیثی با مضمون بسیار عالی، از ائمه اطهار (علیهم السلام) ذکر شده است. (4) لیکن در این بخش سعی شد از جوامع روایی اهل سنت، مطالبی در مدح صلوات بر حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و قدح ترک آن نقل شود. از پیغمبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است: هر کس یک بار بر من صلوات بفرستد، خداوند در برابر آن، ده بار بر او صلوات می‌فرستد و ده گناه از او محو می‌کند: «من صلّی علیِّ صلاةً، صلّی الله علیه بها عشراً و حطّ عنه عشر خطیئات» (سیوطی، 1410ق، ج5، ص 218؛ کفعمی، 1414ق، ص 1002) افزون بر صلوات زبانی، به نوشتن آن نیز توصیه شده است. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هر کس صلوات بر مرا بنویسد، تا زمانی که آن نوشته موجود اشت، ملائکه بر او صلوات می‌فرستند؛ « من صلّی علیِّ فی کتاب لم تزل الملائکة یصلّون علیه مادام اسمی فی ذلک الکتاب» (قرطبی، 1364، ج14، ص 236)
در مقابل مدح اهدای صلوات، برخی از روایات به مدح کسانی پرداخته‌اند که تارک صلوات هستتند و بی اعتنا از کنار نام مقدس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌گذرند. از آن حضرت رسیده است: سه گروه هستند که توفیق دیدار مرا پیدا نمی‌کنند: 1) عاق والدین؛ 2) کسانی که سنت مرا رها کردند؛ 3) کسی که نام من نزد او برده می‌شود و صلوات بر من نمی‌فرستد: «لا یری وجهی ثلاثة أقوام: أحدها العاقّ لوالدیه و الثّانی تارک سنتی و الثالث من ذُکرتُ عنده فلم یصلّ علیّ» (حقی بروسوی، بیتا، ج7، ص 228) در روایت دیگری بر تارک صلوات، وعده آتش و دوری از رحمت خدا داده شد: «من ذُکرتُ عنده فلم یصلّ علیَّ فدخل النار فأبعده الله» (نیشابوری، 1416ق، ج5، ص 476) بر این اساس، برخی از علمای اهل سنت گفته‌اند: هرگاه اسم آن حضرت آورده شود، صلوات واجب می‌شود. (نیشابوری، 1416ق، ج5، ص 476؛ زمخشری، 1407ق، ج3، ص 558) از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است: روزی پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگام رفتن به منبر، روی هر یک از پله‌های آن که قرار می‌گرفت، آمین می‌گفت: وقتی از علت آن پرسیدند، فرمود: وقتی روی پله نخست آن رسیدم، جبرئیل آمد و گفت: شقاوتمند و بدبخت باد کسی که ماه رمضان بر وی بگذرد و او آمرزیده نشود؛ پس آمین گفتم. به پله دوم که رسیدم، گفت: شقاوتمند باد کسی که پدر و مادر خود یا یکی از آن دو را ادراک کند و نتواند براثر خدمت به آنها بهشتی شود؛ من آمین گفتم. به پله سوم که رسیدم، گفت: شقی باد بنده‌ای که نام تو پیش او برده شود و صلوات نفرستد، و من آمین گفتم. (سیوطی، 1404ق، ج5، ص 218) نیز جابر از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده است: اگر گروهی در جایی جمع شوند و بدون ذکر خدا و صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) متفرق گردند، گویا بر سر بدبوترین مردار جمع شدند و از آن متفرق گشتند. (سیوطی، 1404ق، ج5، ص 219).
از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسیدند: درباره آیه «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلاَئِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ» چه می‌فرمایید؟ فرمود: این از امور مکتوم و پوشیده شده است و اگر شما سؤال نمی‌کردید، به شما نمی‌گفتم. خداوند دو فرشته را در خدمت من قرار داد که هر گاه پیش بنده مسلمانی، نام من برده شود و او صلوات بر من بفرستد، آن دو فرشته می‌گویند: خدایت بیامرزد و خداوند و سایر فرشتگان، آمین می‌گویند، اما اگر صلوات بر من نفرستد، آن دو فرشته می‌گویند: خدا تو را نیامرزد و خدا و سایر فرشتگان، آمین می‌گویند: «إنّ هذا لمن المکتوم و لولا أنکم سألتمونی عنه ما أخبرتکم! إنّ الله و کل بی ملکین لا اُذکرَ عند عبد مسلم فیصلّی علیَّ إلاّ قال ذانک الملکان: غفر الله لک و قال الله و ملائکته جواباً لذینک الملکین: آمین. و لا اُذکَر عند عبد مسلم فلا یصلی علی إلا قال ذلک الملکان: لا غفر الله لک و قال الله و ملائکته لذینک الملکین آمین» (سیوطی، 1404ق، ج5، ص 219)
در برخی روایات از صلوات به عنوان پشتوانه دعا یاد شده است؛ زیرا صلوات، دعای اجابت شده است و دعایی که با صلوات مشایعت شود، حتماً اجابت می‌شود: «من أراد أن یسأل الله حاجة فلیبدأ بالصلاة علی النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) ثمّ یسأل الله حاجته ثمّ یختم بالصلاة علی النّبی (صلی الله علیه و آله و سلم) فإنّ الله یقبل الصلاتین و هو أکرم من أن یردّ ما بینهما» (قرطبی، 1364، ج14، ص 233؛ کلینی، 1365، ج2، ص 494؛ نهج البلاغه، حکمت 361؛ کفعمی، 1414ق، ص 1002) در حدیثی دیگر آمده است: دعا محجوب و پوشیده می‌ماند تا آن که بر محمد و آل او صلوات فرستاده شود: «الدعاء محجوبٌ حتی یصلی علی محمد و أهل بیته، اللهم صل علی محمد و آله» (قندوزی، 1416ق، ج2، ص 434؛ کلینی، 1365، ج2، ص 491) بر اساس این روایت و آیه 56 سوره احزاب، بسیاری از علمای اهل سنت، صلوات بر آن حضرت را از واجبات تشهد نماز دانسته‌اند (قرطبی، 1364ش، ج14، ص 233). جالب است که قرطبی از امام باقر (علیه السلام) نقل کرده است: اگر نماز بخوانم و در آن نماز بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت او صلوات نفرستم، آن نماز را ناتمام می‌دانم: «لو صلیتُ صلاة لم اُصل فیها علی النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) و لا علی أهل بیته لرأیت أنها لاتتم» (قرطبی، 1364ش، ج14، ص 237؛ جوادی آملی، 1381ش، ج2، ص 277).

4. صلوات ناتمام

طلحة بن عبیدالله از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسید: چگونه بر تو صلوات بفرستیم؟ حضرت فرمود: بگو «اللهم صل علی محمد و علی آل محمد کما صلیت علی إبراهیم و آل إبراهیم، إنک حمید مجید» (سیوطی، 1404ق، ج5، ص 217) جلال الدین سیوطی چندین روایت دیگر ذکر کرده که در آنها آمده است: پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگام تعلیم کیفیت صلوات، صلوات بر آل را نیز اضافه کردند. حتی در برخی روایات آمده است که پیغمبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از صلواتی که در آن از آل آن حضرت یاد نشده باشد، به عنوان صلوات ناقص و بریده و بی نتیجه یاد کردند. عالم بزرگ اهل سنت، ابن حجر عسقلانی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده است: صلوات ناقص بر من نفرستید. پرسیدند: صلوات ناقص چیست؟ فرمود: این است که تنها بگویید: «اللّهم صلّ علی محمد» و ادامه ندهید. آن گاه توصیه کردند «آل» را نیز اضافه کنید و بگویید: «اللهم صل علی محمد و آل محمد»: «لا تصلوا علی الصلاة البتراء- فقالوا: و ما الصلاة البتراء؟ قال (صلی الله علیه و آله و سلم):- تقولون صل علی محمد، و تمسکون (تسکتون)، بل قولوا: أللهم صل علی محمد و آل محمد» (قندوزی، 1416ق، ج2، ص 434؛ ابن حجر هیتمی، 1417ق، ج2، ص 430). بر این اساس، یکی از ائمه چهارگانه اهل سنت؛ یعنی شافعی گفته است:

یا أهل بیت رسول الله حبّکم *** فرضٌ من الله فی القرآن أنزله
کفکم من عظیم القدر أنّکم *** من لم یصلّ علیکنم لا صلاة له

ترجمه: ‌ای اهل بیت رسول خداً محبت شما از سوی خداوند در قرآنی که نازل کرده، واجب شده است. در عظمت مقام شما همین بس است که هر کس بر شما صلوات نفرستد، نماز او صحیح نیست. (قندوزی، 1416ق، ج2، ص 434)

5. مصادیق آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)

علی رغم وجود روایات متعدد در کتب روایی شیعه و سنی مبنی بر ناتمام نکردن صلوات با حذف کلمه «آل» که حکایت از اهمیت و به نوعی روشنی آن با مستندات قطعی دارد، قرائت‌های متفاوتی بین شیعه و سنی در مورد مصادیق آل وجود دارد که در ادامه به آن پرداخته شده است.

1 -5. قدر متیقن

واژه «آل» در مفهوم، عام است؛ به گونه‌ای که می‌تواند شامل امت نیز گردد؛ چنان که آل عمران، آل فرعون و... چنین است. اکنون باید به کمک قراین و شواهد، روشن شود که آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) چه کسانی هستند که صلوات نفرستادن بر آنها و اکتفا کردن به نام پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، موجب ناقص ماندن صلوات می‌گردد؟ نخست، توجه به این نکته لازم است که از نظر همه فرقه‌های اسلامی، حضرت علی، فاطمه و حسنین (علیه السلام) داخل در این عنوان هستند. حتی فخر رازی که امام المشککین لقب گرفته است، در تفسیر آیه «قُلْ لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى» (شوری، 23) بعد از نقل حدیث معروف حب آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌گوید: «آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) کسانی هستند که بازگشت امر آنها به سوی آن حضرت باشد. پس هر کس که در این جهت، شدیدتر و کامل‌تر باشد، در زمره آل خواهد بود و تردیدی نیست که علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهما السلام) بیشترین تعلق را به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) داشتند. این مطلب با نقل متواتر ثابت شده است. پس آنها آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند. از سوی دیگر، برخی آل را به معنای نزدیکان و برخی دیگر به معنا امت دانسته‌اند. هر یک از این دو معنا که مراد باشد، این چهار نفر جزو آل آن حضرت خواهند بود، اما شمول این لفظ نسبت به دیگران، محل اختلاف است.» (فخر رازی، 1420ق، ج27، ص 595) آن گاه نقل می‌کند که از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال شد: «اقربای تو که در این آیه، مودت و دوستی آنان واجب شد، چه کسانی هستند؟ فرمود: علی، فاطمه و دو پسرشان» در پایان به سه دلیل استدلال می‌کند که تعظیم و بزرگداشت این چهار نفر به صورت ویژه، واجب است. (فخررازی، 1420ق، ج27، ص 595)
بنابراین، قدر متیقنِ این عنوان، این چهار نفرند و جریان شمول یا عدم شمول دیگران، مورد گفت و گو است.

2 -5. امت

در روایات اهل سنت آمده است: گروهی از انصار از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسیدند: صلوات فرستادن بر تو چگونه باید باشد؟ فرمود: بگویید: «اللهم صل علی محمد و آل محمد کما صلیت علی إبراهیم و آل إبراهیم» جوانی از انصار پرسید: آل محمد چه کسانی هستند [که باید بر آنها صلوات بفرستیم]؟ فرمود: هر مؤمنی آل محمد است: «کل مؤمن» (سیوطی، 1404ق، ج5، ص 219) بر این اساس، برخی از آنها آل را به معنای امت می‌دانند و می‌گویند: هر چند که صلوات فرستادن بر غیر پیامبران به صورت استقلالی مکروه است، لیکن به صورت تبعی جایز می‌دانند و تصریح می‌کنند: «اللهم صل علی فلان و فلان» مکروه، ولی «اللهم صل علی محمد و آل محمد» جایز است. در استدلالشان بر این کراهت می‌گویند: صلوات، شعاری برای تکریم و تعظیم انبیا الهی است. همان طور که شعار تکریمی خدا نسبت به رسول او را روا نیست؛ یعنی گفته نمی‌شود «محمدٌ عزوجل»؛ اگر چه آن حضرت، عزیز و جلیل است، «اللهم صل علی فلان» نیز گفته نمی‌شود. (ابی السعود، بی تا، ج5، ص 428؛ آلوسی، 1415ق، ج11، ص 252) لیکن باید توجه داشت، قسمت نخست حدیثی که در الدرالمنثور ذکر شده است، قابل پذیرش است، لیکن ذیل آن را نمی‌توان پذیرفت؛ چون نمی‌توان گفت: پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) توصیه کرده است هنگام صلوات بر من، تمام امت مرا نیز در این تحیت داخل کنید و بر آنها صلوات بفرستید؛ زیرا شکی نیست که بر زبان آوردن شهادتین و اقرار به وحدانیت خدا و رسالت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) یعنی ایمان به تنهایی، برای داخل شدن در بهشت کافی نیست. بنابراین، نمی‌توان ادعا کرد که همه امت اسلام با فرقه‌های گوناگونی که دارد و درجاتی که افراد هر فرقه در ایمان و عمل دارند به صرف داشتن ایمان، بهشتی هستند، بلکه خواه ناخواه عده‌ای اهل دوزخ می‌شوند. بدین ترتیب، چگونه می‌توان همه امت حتی کسانی که اهل دوزخند را کنار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار داد و آنها را شریک تحیت مخصوص پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) گردانید؟ (جوادی آملی، 1381، ج2، ص 283) بنابراین، دایره آل در مصداق، به گستردگی دایره مفهوم آن نیست و نمی‌توان گفت: هر مؤمنی آل محمد است. افزون بر این، چنان که خواهیم گفت، اطلاق آل محمد بر اصحاب و همسران آن حضرت نیز مشکوک است و طبعاً شمول آن نسبت به امت، تردید بیشتری دارد.

3 -5. همسران و اصحاب

سیوطی در کتاب خود نقلی را بیان می‌کند که از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسیدند: چگونه بر تو صلوات بفرستیم؟ فرمود: بگویید «اللهم صل علی محمد و أزواجه و ذریته کما صلیت علی إبراهیم و بارک علی محمد و أزواجه و ذریته کما بارکت علی آل إبراهیم إنک حمید مجید» (سیوطی، 1404ق، ج5، ص 218) در این روایت و مشابه آن، همه همسران پیامبر و همه ذریه او در صلوات بر او شریک قرار گرفته‌اند؛ چنان که برخی همه اصحاب آن حضرت را نیز داخل در این مجموعه می‌دانند و هیچ استثنایی نسبت به این سه گروه قائل نشدند، لیکن باید توجه داشت که همسر بودن کسی برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرزند صلبی او بودن یا افتخار صحابت آن حضرت را داشتن، به تنهایی نمی‌توان شایستگی آل او بودن را تأمین کند، بلکه شرایط دیگری لازم است. از این رو قرآن کریم همسر لوط را آل وی نمی‌داند: «إِلاَّ آلَ لُوطٍ نَجَّیْنَاهُمْ بِسَحَرٍ» (قمر، 34) در این آیه تصریح می‌کند که ما آل لوط را نجات دادیم، در حالی که همسر او نجات پیدا نکرد: «قَالُوا یَا لُوطُ ... إِلاَّ امْرَأَتَکَ إِنَّهُ مُصِیبُهَا مَا أَصَابَهُمْ » (هود، 81) همچنین آل فرعون گرفتار عذاب سختی خواهند شد: «أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ‌» (غافر، 46)، لیکن همسر او که الگوی مؤمنان است (تحریم، 11) در این مجموعه داخل نیست. همگونی سرنوشت پسر نوح با همسر او و سلب اهلیت از او «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ » (هود، 46) نشان می‌دهد، فرزند صلبی بودن نیز به تنهایی برای آل بودن کفایت نمی‌کند. توجه به این نکته نیز جالب است که عایشه در نزد اهل سنت از چنان احترامی برخوردار است که هیچ یک از همسران پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در رتبه او نیستند. هدف عمده از این تلاش‌ها، وارد کردن وی در عنوان «آل محمد» و تکریم و تجلیل از اوست. اما بررسی زندگانی همسران پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و تطبیق آن با آیاتی که وظایف اختصاصی آنها را بیان می‌کند و همچنین بررسی زندگی کسانی که افتخار صحابت داشتند، می‌تواند در این زمینه کمک کند. (جوادی آملی، 1381، ج2، ص 283) جنگ جمل که در آن خون هزاران نفر در راه قدرت طلبی و پیمان شکنی برخی و بر اثر زیر پاگذاشتن دستور صریح قرآن کریم مبنی بر خانه نشینی (احزاب، 33) ریخته شد، نه تنها به صورت نقطه سیاهی در تاریخ اسلام برای برخی بزرگان صدر اسلام درآمد، بلکه به آتشی خانمان سوز تبدیل شد که سابقه آنان را قربانی کژراهه‌پیمایی کرد. زشتی حادثه، چنان تلخ بود که توجیهاتی نظیر اجتهاد صحابه یا توبه پس از واقعه، هرگز نتوانست گناه شکستن حرمت حریم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را در بیرون کشیدن همسر او از خانه و گرداندن او در شهرها و در معرض دید قرار دادن وی (نهج البلاغه، خ72)، بیعت کردن در حجاز (مدینه) و شکستن و انکار کردن آن در بصره (نهج البلاغه، خ31) و ظلم کردن و شمشیر کشیدن به روی ولی منصوب غدیر و شوراندن مردم ضد او (نهج البلاغه، خ137) توجیه کند؛ زیرا شرط توبه، اصلاح فسادهای سابق و بیان واقعیت است: «إِلاَّ الَّذِینَ تَابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَیَّنُوا» (توبه، 160)؛ (4) چنان که شرط معذورت در اجتهاد، پیمودن راه صحیح استنباط، بیروی نکردن از هوا و هوس و تلاش صادقانه برای رسیدن به حقیقت است. بدین ترتیب نمی‌توان به اطلاق احادیثی مانند «اصحابی کالنجوم بایهم اقتدیتم اهتدیتم» (نیشابوری، 1416ق، ج5، ص 470) استدلال کرد و گفت: پیروی از هر یک از صحابه، مایه هدایت است. در نتیجه نه تنها باید گفت که صحابه تهدید شده به ننگ و نار، با توجه به این که برنگشتند و دست از جنگ با حضرت علی (علیه السلام) نکشیدند، از زمره آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) خارج هستند، بلکه می‌توان گفت، داخل بودن ام المؤمنین در این مجموعه نیز محل تردید است. (جوادی آملی، 1381، ج2، ص 286) اگر از عایشه و ام سلمه در ورود به کساء جلوگیری شده (حسکانی، 1411ق، ج2، ص 133، ح764؛ ص 98، ح 723) حکم دیگر زن‌ها در داخل شدن در آل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روشن است. بنابراین اصل در آل محمد بودن و مصداق صلوا قرار گرفتن، شایستگی و لیاقت روحی است و برای بررسی روایات وارد شده و فهم مصادیق حقیقی آل محمد باید این شایستگی‌ها بررسی شود.

4 -5. شایستگی

با توجه به اصالت داشتن شایستگی و لیاقت، شیعه معتقد است آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) کسانی هستند که از لحاظ روحی، سنخیت کامل با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) داشته باشند و با توجه به عصمت آن حضرت، چنین سنخیتی، تنها با داشتن ملکه عصمت حاصل می‌شود. آیه تطهیر (احزاب، 33) و برخی ادله دیگر، اعتقاد شیعه را مبنی بر عصمت همراهان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در جریان مباهله و کسانی که زیرا کساء با آن حضرت بودند؛ یعنی امیرمؤمنان، فاطمه زهرا و حسنین (علیه السلام) اثبات می‌کند، در حالی که هیچ یک از فرقه‌های اسلامی ادعای عصمت درباره افراد دیگر نکرده‌اند. بدین ترتیب، شمول عنوان آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به این چهار نفر، قدر متیقنی است که هیچ تردیدی در آن راه ندارد؛ چنان که فخر رازی نیز به آن اعتراف کرده بود. در روایاتی که عالم بزرگ اهل سنت، حاکم حسکانی از ام سلمه نقل کرده، چنین آمده است: در جریان معروف کساء هنگامی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، حضرت علی، فاطمه و حسنین (علیه السلام) را زیر عبا جمع کرد، گفت: «اللهم هؤلاء آل محمد فاجعل صلواتک و برکاتک علی آل محمد کما جعلتها علی آل إبراهیم أنک حمیدٌ مجیدٌ...» (حسکانی، 1411ق، ج2، ص114، ح 747؛ ص 117، ح 752) این روایت، نه تنها معنای آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را روشن می‌کند، بلکه با توجه به شباهتی که از نظر الفاظ با روایات توصیه به صلوات بر آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) دارد، می‌تواند قرینه‌ای برای مصداق آنها نیز باشد. (جوادی آملی، 1381، ج2، ص 289)

5-5. چهارده معصوم (علیهم السلام)

شعیه اعتقاد دارد که عصمت، منحصر در خمسه طیبه نیست، بلکه با ادله دیگری اثبات می‌کند که نُه امام دیگر که فرزند امام حسین (علیه السلام) هستند نیز معصومند. بنابراین، سیزده معصوم (دوازده امام و حضرت زهرا (علیها السلام)) از نظر روحی، سنخیت کامل با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) که نخستین معصوم است، دارند. در نتیجه، اگر عنوان پرافتخار آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) مصداق خارجی داشته باشد که با توجه به روایات نهی از صلوات ناقص قطعاً دارد، کسی جز علی و زهرا و یازده فرزند معصوم آنها (علیه السلام) نیست. به نظر می‌رسد اهل سنت نیز عنوان آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را بر غیر سیزده معصوم (علیه السلام) تطبیق نمی‌کنند. از این رو در تحیت‌هایشان یا «و آله» را اصلاً به کار نمی‌برند یا این که «و ازواجه و اصحابه» یا «صحبه» و مانند آن را نیز اضافه می‌کنند. (جوادی آملی، 1381، ج2، ص 290)

6. گونه‌های صلوات در «الصحیفة الرضویة الجامعة»

صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السلام) ایشان به مثابه دعا، به دو صورت در ادعیه ائمه معصومین (علیهم السلام) نمودار گشته است. گاهی به صورت مستقل با نام «دعاءه فی الصلاه علی محمد و آله» و با تنوع عباراتی که معرِّف ویژگی‌های ایشان است مانند دعای دهم، یازدهم و دوازدهم از صحیفه رضویه، دعای دهم از صحیفه‌ هادیه، دعای چهارم از صحیفه عسکریه و دعای دوم از صحیفه مهدیه. حتی می‌توان در صحیفه سجادیه نیز در دعای دوم شاهد این نوع از صلوات بود.
نوع دیگر کاربرد صلوات در لابه‌لای ادعیه امامان معصوم (علیهم السلام) می‌باشد به نحوی که قبل و بعد از دعاها، ادعیه خود را مزین به صلوات بر پیامبر و آل او می‌نمایند. با مطالعه‌ای که از کل ادعیه کتاب «الصحیفة الرضویة الجامعة» صورت گرفت، شاهد گونه‌های متفاوتی از صلوات در ادعیه این کتاب می‌باشیم که در ادامه از یک سو به کیفیت صلوات در دعاهای مختلف و از سویی دیگر به بررسی فضایل پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت ایشان در خلال صلوات‌های متنوع پرداخته شده است.

1 -6. ذکر فضایل پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت او در خلال صلوات

هر کسی که خواستار هر شأنی از شؤون رحمت الهی باشد، با ذکر صلوات در قبل و بعد از حاجات خود موفق به دریافت این رحمت الهی با وساطت معصومین (علیهم السلام) خواهد شد. امامان معصوم ما در قالب دعا بستری را برای ذکر ظرفیت‌های معارفی برای مخاطبان خود فراهم کرده‌اند که کمتر به این قابلیت‌ها توجه می‌گردد. از جمله این ظرفیت‌ها، ذکر اوصاف متعدد و متنوع که مبین جایگاه والای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و موقعیت بی نظیر اهل بیت ایشان در دنیا و آخرت می‌باشد. به طور کلی از مجموع گونه‌هایی که در بردارنده فضایل هستند، می‌توان به طبقه بندی سه گروه اشاره کرد.

1-1 -6. صلوات‌های دربردارنده فضایل پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)

با پی‌جویی در برخی از ادعیه، شاهد ذکر صلوات‌هایی از طرف امام معصوم (علیهم السلام) هستیم که به اقتضای حاجات خود به ذکر برخی از اوصاف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پرداخته‌اند. این در حالی است که در بخش دوم صلوات (تقاضای صلوات بر آل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فضایلی از لسان معصوم برای ایشان ذکر نشده و صرفاً نام ایشان ذکر گردیده است. در مجموعه ادعیه موجود در کتاب «الصحیفة الرضویة الجامعة» به چهار نمونه از این گونه برمی‌خوریم. مورد اول دعای چهارم از صحیفه رضویه که امام رضا (علیه السلام) به نقل از یوشع (علیه السلام) ذکر تسبیح و تحمیدی را برای هر روز تعلیم می‌دهند که عبارت ذیل آن، شاهد بیان است «... صلی الله علی محمد و اهل بیته، النبی العربی الهاشمی و صلی الله علی جمیع المرسلین و النبیین حتی یرضی الله.» (موحد ابطحی، 1423، دعای 4، ص 18) مورد دوم دعای امام رضا (علیه السلام) در قنوت نماز ایشان برای دفع شر دشمنان است که حضرت بعد از ذکر اسمای حسنای حضرت حق، در پایان تقاضای خود را محفوف به صلوات به پیامبر و آل ایشان نموده و فرموده‌اند: «... صل علی من شُرفِّت الصلاه بالصلاه علیه و انتقم لی ممن ظلمنی، ... و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین» (موحد ابطحی، 1423، دعای 36، ص 47) که البته فضیلت ذکر شده (شرافت دادن به نماز با داشتن ذکر درود بر پیامبر) بی تناسب با موقعیت (نماز) ایشان نمی‌باشد. نمونه سوم دعای حضرت در هنگام خواندن خطبه ازدواج است به نوعی که بعد از حمد خداوند با ذکر اسمای حسنای الهی (متمم النعم برحمته و الهادی الی شکره بمنه)، هماهنگ با موقعیت حضرت (خطبه عقد) به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) درود فرستاده‌اند: «... و صلی الله علی محمد خیر خلقه، الذی جمع فیه من الفضل ما فرَّقه فی الرسل قبله، و جعل تُراثه الی من خصَّه بخلافته و سلَّم تسلیما» (موحد ابطحی، 1423، دعای 90، ص 70) در این عبارت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان بهترین خلق معرفی شده است، چرا که تمام فضیلت‌های انبیای سلف را به تنهایی در خود جمع نموده و این عامل افتراق همه انبیاء با مقام حضرت است. گونه پایانی، دعای امام حسن عسکری (علیه السلام) در صبحگاهان (فی الصباح) است. حضرت در این دعا در پایان درخواست‌های خود می‌فرماید: «یا حنان و یا منان یا ذالجلال و الاکرام، صل علی من به فهَّمتنا- و هو اقرب وسائلنا الیک ربَّنا- محمد و آله و عترته الطاهرین» (موحد ابطحی، 1423، دعای 21، ص 227) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این عبارت به عنوان معبر علم اهل بیت (علیه السلام) و اقرب الوسیله برای ایشان ذکر شده است.

2 -1 -6. صلوات‌های دربردارنده فضایل اهل بیت (علیهم السلام)

در برخی دیگر از ادعیه موجود در کتاب «الصحیفة الرضویة الجامعة» به ذکر صلوات‌هایی از ناحیه معصوم پرداخته که دربردارنده فضایل اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌باشد. این در حالی است که بر عکس موارد قبلی، در صلوات‌های مذکور، فقط به نام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اکتفا شده است. مورد اول دعای بیست و سوم امام رضا (علیه السلام) است که حضرت جهت گشایش در امور به اسمای الهی متوسل شده‌اند. ایشان با شهادت بر وحدانیت خداوند دعا را آغاز کرده و بعد از آن به شهادت رسالت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و صلوات بر ایشان و خاندان او پرداخته‌اند و فرموده اند: «... صلی الله علیه و علی اهل بیته الذین اذهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا...» (موحد ابطحی، 1423، دعای 23، ص 30) مشابه این عبارت در آیه 33 سوره احزاب آمده: «إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا». مورد دوم نیز دعای امام حسن عسکری (علیه السلام) بعد از فراغت از نماز ایشان است. ابتدا و اواسط و انتهای این دعا محفوف به درخواست صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و آل ایشان است و حضرت دعایی از خداوند درخواست نفرموده‌اند الا این که قبل آن به ذکر صلوات بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) پرداخته‌اند. از جمله صلوات‌ها، درخواست حضرت با ذکر فضیلت‌هایی از اهل بیت (علیهم السلام) می‌باشد که در قرآن کریم هم به این فضایل اشاره شده است: «... اللهم صل علی محمد و آل محمد اولی الامر الذین امرت بطاعتم و اولی الارحام الذین امرت بصلتهم و ذوی القربی الذین امرت بمودتهم و اهل الذکر الذین امرت بمسالتهم و الموالی الذین امرت بموالاتهم و معرفه حقهم و اهل البیت الذین اذهبت عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا... (موحد ابطحی، 1423، دعای 27، ص 241) عبارت آغازین (اولی الامر) دربردارنده معارف آیه 59 نساء است: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ». عبارت دوم (اولی الارحام) هم‌معنا با آیه 21 رعد دارد: «وَالَّذِینَ یصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یوصَلَ». عبارت سوم (ذوی القربی) هنگام با آیه 23 شوری می‌باشد: «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى». عبارت چهارم (اهل الذکر) در تناسب با آیه 57 فرقان است: «قُلْ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شَاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلاً» در دعای ندبه در شرح آیه مذکور، اهل بیت عصمت (علیهم السلام)، راه رسیدن به رضوان الهی، معرفی شده‌اند: «فکانوا هم السبیل الیک و المسلک الی رضوانک: (موحد ابطحی، 1423، دعای 28، ص 313)

3 -1 -6. صلوات‌های دربردارنده فضایل پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت ایشان

در این قسمت به جستجو در مورد گونه‌هایی از صلوات پرداخته شده که در یک فقره با درخواست صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و آل او، فضایل بی شماری از طرف معصوم معرفی گشته که به خودی خود فرصتی برای معرفت بیشتر به مقام ایشان است.

1-3-1- 6. صلوات ویژه

از بین تمامی گونه‌هایی که از صلوات در کتاب «الصحیفة الرضویة الجامعة» وجود دارد، در سه مورد به صلوات‌های ویژه‌ای بر می‌خوریم که با نام «دعاؤه علیه السلام فی الصلوات علی محمد و آله» از آنها یاد شده است. صلوات اول از امام‌هادی (علیه السلام) است. ایشان در آغاز، به وحدانیت خداوند و رسالت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شهادت داده‌اند و با استناد به آیه «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» (توبه، 33) حقانیت رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و برتری دین اسلام را بیان نموده است. در ادامه با درخواست بهترین و کامل‌ترین درودها و صلوات بر پیامبر و اهل بیت ایشان، به تک تک حضرات معصومین (علیهم السلام) اشاره کرده و با ذکر فضایل و مناقب هر یک، صلوات خود را نثار ایشان نموده است. حضرت در فرازهای پایانی دعا، خداوند را به حق چهارده نور مقدس قسم داده و بعد از آن به حوائج خود اشاره نموده است. نکته‌ای که در این صلوات باید به آن اشاره کرد، بازخوانی برخی از مهم‌ترین فضایل و ویژگی‌های برشمرده شده از سوی امام‌ هادی برای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام علی (علیه السلام) است، به نوعی که نه برای بقیه امامان معصوم در ادامه دعا و نه در ادعیه دیگر این کتاب اشاره تفصیلی که حکایت از مقام والای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و خلیفه و وصی بر حق ایشان باشد، نیامده است. در فراز مرتبط با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است که: «... اللهم اجعل افضل صلواتک و اکملها و انمی برکاتک و اعمها و ازکی تحیاتک و اتمها علی سیدنا محمد عبدک و رسولک و نجیک و ولیک و رضیک و صفیک و خیرتک و خاصتک و خلصتک و امینک و الشاهد لک و الدال علیک و الصادع بامرک و الناصح لک و المجاهد فی سبیلک و الذاب عن دینک و الموضح لبراهینک و المهدی الی طاعتک و المرشد الی مرضاتک و الواعی لوحیک و الحافظ لعهدک و الماضی علی انفاذ امرک، الموید بالنور المضیء و المسدد بالامر المرضی، المعصوم من کل خطإ و زلل، المنزه من کل دنس و خطل و المبعوث بخیر الادیان و الملل، مقوم المیل و العوج و مقیم و الحجج، المخصوص بظهور الفلج و ایضاح المنهج، المظهر من توحیدک ما استتر و المحیی من عبادتک ما دثر و الخاتم لما سبق و الفاتح لما انغلق، المجتبی من خلائقک و المعتام لکشف حقائقک و الموضحه به اشراط الهدی و المجلو به غریب العمی، دامغ جیشان الابطیل و دافع صولات الاضالیل، المختار من طینه الکرم و سلاله المجد الاقدم و مغرس الفخار المعرق و فرع العلاء، المثمر المورق، المنتجب من شجره الاصفیاء و مشکاه الضیاء و ذؤابه العلیاء و سره البطحاء بعیثک بالحق و برهانک علی جمیع الخلق، خاتم انبیائک و حجتک البالغه فی ارضک و سمائک. اللهم صل علیه صلاه ینغمر فی جنب انتفاعه بها قدر الانتفاع و یجوز من برکه التعلق بسببها ما یفوق قدر المتعلقین بسببه...» (موحد ابطحی، 1423، دهای 10، ص 168) همچنین در ادامه در فراز مربوط به امام علی (علیه السلام)، حضرت می‌فرماید: «اللهم و صل علی ولیک و دیان دینک و القائم بالقسط من بعد نبیک علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین و امام المتقین و سید الوصیین و یعسوب الدین و قائد الغر المحجلین و قبله العارفین و علم المهتدین و عروتک الوثقی حبلک المتین و خلیفه رسولک علی الناس اجمعین و وصیه فی الدنیا و الدین، الصدیق الاکبر و الفاروق الازهر بین الحلال و الحرام، ناصر الاسلام و مکسر الاصنام، معز الدین و حامیه و واقی الرسول و کافیه، المخصوص بمؤاخاته یوم الأخاء و من هو منه بمنزله ‌هارون من موسی، خامس اصحاب الکساء و بعل سیده النساء، المؤثر بالقوت بعد ضر الطوی و المشکور سعیه فی عل اتی، مصباح الهدی و مأوی التقی و محل الحجی و طود النهی، الداعی الی المحجه العظمی و الظاعن الی الغایه القصوی و السامی الی المجد و العلی و العالم باتاویل و الذکری الذی اخدمته خواص ملائکتک بالطاس و المندیل حتی توضأ و رددت علیه الشمس بعد دنو غروبها حتی ادی فی اول الوقت لک فرضا و اطعمته من طعام اهل الجنه حین منح المقداد قرضا و باهیت به خواص ملائکتک اذ شری نفسه لبتغاء مرضاتک لترضی و جعلت ولایته احدی فرائضک فالشقی من اقر ببعض و انکر بعضا، عنصر الابرار و معدن الفخار و قسیم الجنه و النار، صاحب الاعراف و ابی الائمه الاشراف، المظلوم المغتصب و الصابر المحتسب و الموتور فی نفسه و عترته، المقصود فی رهطه و اعزته، صلاه لا انقطاع لمزیدها و لا اتضاع لمشیده» (موحد ابطحی، 1423، دعای 10، ص 170) اگر چه بعضی از اوصاف و فضایل مذکور در ادعیه دیگر ذکر شده ولی غالب این اوئصاف برای اولین بار از لسان امام معصوم در قالب ادعیه بیان شده است که البته جای بسی تحقیق و تفحص ناظر به تک تک اینها وجود دارد.
صلوات دوم، املای امام حسن عسکری (علیه السلام) بر ابو محمد عبدالله بن محمد بن العابد است. در این مورد نیز حضرت نام تک تک معصومین (علیهم السلام) را ذکر نموده‌اند. ولی نوع شیوه بیانی که برای درود بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) انتخاب کرده‌اند با صلوات‌های بر معصومین متفاوت است. در فرازی از این صلوات می‌خوانیم: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَدٍ کَمَا حَمَلَ وَحیَکَ وَ بَلِغ رِسَالاتِکِ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَدٍ کَمَا احَلَّ حَلَالَکَ وَ حَرَّمَ حَرامَکَ وَ عَلَّمَ کِتَابَکَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَدٍ کَمَا اقَامَ الصَّلَاةَ وَ آتَی الزَّکَاةَ وَ دَعَا إِلَی دِینِکَ...» (موحد ابطحی، 1423، دعای 4، ص 206) در این صلوات حضرت به انتقال وحی، تبلیغ رسالت، تحلیل حلال، تحریم حرام، تعلیم کتاب، اقامه نماز، ایتای زکات و فراخواندن به دین خدا و ... اشاره کرده‌اند. با نگاه به مواردی که حضرت در این صلوات املا فرمودند می‌توان این نکته را استفاده کرد که موارد مذکور علت صلوات بر حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) را بیان می‌کند. به عبارت دیگر حضرت با انجام این امور حقی نسبت به همه انسانها پیدا کرده‌اند که ادای آن حق و جبران زحمات ایشان با صلوات بر ایشان است که موجب توجه ویژه به حضرت مهدی است. «اللهم انصره و انتصر به لدینک، و انصر به اولیاءک و اولیاءه و شیعته و انصاره و اجعلنا منهم. اللهعم اعذه من شر کل باغ و طاغ و من شر جمیع خلقک و...» (موحد ابطحی، 1423، دعای 4، ص 211)
صلوات سوم در صحیفه مهدیه از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نقل شده است. شیوه بیانی در این دعا با دو مورد قبل متفاوت است. حضرت صلوات خود را با درود بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آغاز نموده با این فرق که در فرازهای مربوط به امامان معصوم از ترجیح بند واحدی استفاده نموده است « ... امام المؤمنین و وارث المرسلین و حجه رب العالمین...» (موحد ابطحی، 1423، دعای 2، ص 252) در پایان نام ذکر نام همه امامان به برخی از اوصاف ایشان اشاره نموده که مشابه آن را می‌توان در زیاره جامعه کبیره امام‌هادی (علیه السلام) مشاهده نمود. «اللهم صل علی محمد و اهل بیته الائمه الهادین و العلماء الصادقین، الابرار المتقین، دعائم دینک و ارکان توحیدک و تراجمه وحیک و حججک علی خلقک و خلفائک فی ارضک...» (موحد ابطحی، 1423، دعای 2، ص 253)

2 -3 -1 -6. صلوات در اثناء ادعیه

به طور کلی با بررسی موضوع صلوات در ادعیه صحیفه رضویه می‌توان کاربرد متعدد صلوات در قبل و بعد دعاها را مشاهده کرد. در عمده موارد ذکر معروف «اللهم صل علی محمد و آل محمد» (موحد ابطحی، 1423، صص 23، 63، 41 و ...) در ادعیه به کار رفته است و در برخی ادعیه تعبیرهای همانند «اللهم صل علی محمد و عترته» (موحد ابطحی، 1423، دعای 18، ص 222) دیده می‌شود که خود نشان از اهمیت زیاد این مسئله در نظر ایشان می‌باشد. علاوه بر این موارد که به صورت گسترده و در عین حال موجز در ادعیه دیده می‌شود، می‌توان به برخی از ادعیه‌ای اشاره نمود که از عبارت‌های مفصل‌تری از لسان معصوم برای ادای صلوات بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) استفاده است که برای نمونه می‌توان به دو مورد در این زمینه اشاره کرد. مورد نخست، دعای امام رضا (علیه السلام) در قنوت نماز وتر ایشان است. حضرت در اواسط دعای مفصل خود از خداوند متعال درخواست صلوات بر پیامبر و آل ایشان را می‌نماید و زیبایی این بخش به تعبیرهای مبین مقام و منزلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت ایشان است که در عین طلب درودها و تحیات برای معصومین (علیهم السلام)، شیوه دعا کردن را به همراه جایگاه اصلی و واقعی چهارده نور مقدس گوشزد می‌نماید. «... صل علی محمد عبدک و رسولک و نبیک و صفیک و سفیرک و خیرتک من بریتک و صفوتک من خلقک و زکیک و تقیک و نقیک و نجیک و نجیبک و ولی عهدک و معدن سرک و کهف غیبک، الطاهر الطیب المبارک الزکی الصادق الوفی العادل البار المطهر المقدس النیر المضیء السراج اللامع، و النور الساطعو الحجه البالغه، نورک الانور و حبلک الاطول و عروتک الاوثق و بابک الادنی، و وجهک الاکرم و سفیرک الاوقف و جنبک الاوجب، و طاعتک الالزم، و حجابک الاقرب. اللهم صل علیه و علی آله من ال طه و یس، واخصص ولیک و وصی نبیک و اخی رسولک و وزیره و ولی عهده، امام المتقین و خاتم الوصیین لخاتم النبیین محمد و ابنته البتول و علی سیدی شباب اهل الجنه من الولین و الاخرین و علی الائمه الراشیدن المهدیین السافلین الماضین و علی النقباء التقیاء البرره الائمه الفاضلین الباقین و علی بقیتک فی ارضک، القئم بالحق فی الیوم الموعود...» (موحد ابطحی، 1423، دعای 16، ص 88) مورد دوم نیز دعای وارده از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) معروف به دعای افتتاح است که می‌توان گفت نیمی از این دعا به حمد و سپاس خداوند متعال اشاره دارد و در نیمی دیگر درخواست بهترین و کامل‌ترین درودها و صلوات برای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و جانشینان بر حق ایشان است. «... اللهم صل علی محمد عبدک و رسولک و امینک و صفیک و حبیبک و خیرتک من خلقک و حافظ سرک و مبلغ رسالتک افضل و احسن و اجمل و اکمل و ازکی و انمی و اطیب و اطهر و اسنی و اکثر ما صلیت و بارک و ترحمت و تحننت و سلمت علی احد من عبادک و انبیائک و رسلک و صفوتک و اهل الکرامه علیک من خلقک. اللهم و صل علی علی امیرالمؤمنین و وصی رسول رب العالمین عبدک و ولیک و اخی رسولک و حجتک علی خلقک و ایتک الکبری و النبأ العظیم و صل علی الصدیقه الطاهره فاطمه الزهراء سیده النساء العالمین و صلی علی سبطین نبی الرحمه و امامی الهدی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنه. و صل علی الائمه المسلمین علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف الهادی المهدی حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک صلاه کثیره دائمه. اللهم و صل علی ولی امرک، القائم المؤمل و العدل المنتظر...» (موحد ابطحی، 1423، دعای 26، ص 304)

2 -6. کیفیت و شیوه صلوات

با بررسی گونه‌های متفاوت صلوات در ادعیه صحیفه رضویه می‌توان به وضوح با شیوه متنوع صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آشنا شد. در ادامه انواع صلواتی که بیانگر شیوه و کیفیت آن از لسان امام معصوم است، ذکر شده است.

1 -2 -6. صلوات شادی بخش

در مصباح کفعمی روایتی از حضرت صادق (علیه السلام) نقل شده که حضرت فرمودند هر کس می‌خواهد محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را در صلوات فرستادن شاد کند بگوید: «اللَّهُمَ صَلِّ عَلَی مُحَمَدٍ وَ آلِهِ فِی الاَوَلِینَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَدٍ وَ آلِهِ فِی الآخَرِینَ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَدٍ وَ آلِهِ فِی المَلَأ الأَعلَی وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَدٍ وَ آلِهِ فِی النَبِییِنَ وَ المُرسَلیِنَ اللَّهُمَ اعطَ مُحَمَداً الوَسِیلَةَ وَ الشَرَفَ وَ الفَضِیلَةَ وَ الدَرَجَةَ الکَبِیرَة» (کفعمی، 1414ق، ص 559) این صلوات از قول ابن مغیره از امام رضا (علیه السلام) هم نقل شده است. (ابن طاووس، 1414ق، ج1، ص 324؛ طوسی، 1407ق، ج3، ص 86؛ موحد ابطحی، 1423، دعای 10، ص 22) واژه «اولین» 32 بار در قرآن کریم تکرار شده است و منظور از آن مجموعه مخلوقاتی هستند که از نظر زمانی قبل از ظهور پیامبر عزیز اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند. واژه «آخرین» نیز به معنای نسل‌های بعد و آینده؛ 9 بار در آیات قرآن کریم به کار رفته است. اما مقصود از آن در این دعا، نسل‌هایی هستند که بعد از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) تا به امروز آمدند، و در آینده می‌آیند. «ملأ اعلی» نیز در قرآن کریم به معنای ساکنان عالم بالا یعنی فرشتگان و کروبیان هستند. با توجه به آن چه گفته شد، چون حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) سرآمد پیامبران، افضل ساکنان عالم بالا و نتیجه خلقت از اول آفرینش تا پایان آن است، صلوات بر آن حضرت نیز با این الفاظ ذکر شده؛ این صلوات نشانگر همراهی حقیقت نوری حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) با اولین و آخرین و فرشتگان و پیامبر (علیه السلام) بوده و آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز به تبع آن حضرت از این فضیلت برخوردارند. مسبوق بودن نور محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) بر انبیاء از مطالبی است که در روایات بسیاری بر آن تأکید شده است. (مجلسی، 1404ق، ج1، ص 97؛ بن شهر آشوب، بی تا، ج1، ص 214) بر اساس این روایات، هر چند آن حضرت با نگاه خلقت جسمانی، آخرین پیامبر هستند ولی از جنبه حقیقت نوری، اولین مخلوقات و نزدیک‌ترین آنها به حضرت حق می‌باشند.

2-2 -6. صلواتی افضل یا مشابه با صلوات بر ابراهیم و آل ابراهیم

در حدیثی که زیان بن صلت از امام رضا (علیه السلام) نقل می‌کند، در مجلسی که مأمون ترتیب داده بود و علمای ادیان و مذاهب دیگر را دعوت کرده بود و فرق بین عترت حضرت رسول و سایر افراد امت بحث شد، حضرت رضا (علیه السلام) در بیان برتری اهل بیت (علیهم السلام) به آیاتی استناد فرمودند و آیه هفتمی که حضرت نقل فرمودند آیه 56 سوره احزاب است که در ذیل آن حضرت حدیثی نقل می‌کنند که به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض شد که کیفیت سلام دادن به شما را می‌دانیم، صلوات فرستادن بر شما چگونه است؟ حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) در پاسخ فرمودند: بگویید: «اللَّهُمَ صَلِّ عَلَی مُحَمَدٍ وَ آلِ مُحَمَدٍ کَمَا صَلَیتَ عَلَی إِبرَاهِیمَ وَ آلِ إِبرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ» (نوری، 1408ق، ج5، ص 350؛ ابن بابویه، 1376، ص 530؛ موحد ابطحی، 1423، ص 23 و 275) البته در روایت از امام رضا (علیه السلام) صلواتی افضل از صلوات بر ابراهیم و آل ابراهیم هم ذکر شده که بدین لفظ آمده: «اللَّهُمَ صَلِّ عَلَی مُحَمَدٍ وَ آلِ مُحَمَدٍ أَفضَلَ مَا صَلَیتَ عَلَی إِبرَاهِیمَ وَ آلِ إِبرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ» (کلینی، 1365، ج4، ص 552؛ طوسی، 1407ق، ج6، ص 6؛ موحد ابطحی، 1385ش، ص 23 و 62 و 311) در موارد متعددی از صلوات‌های موجود در کتاب «الصحیفة الرضویة الجامعة» به ابراهیم و آل او اشاره شده و امام معصوم از خداوند متعال درخواست می‌کند که صلوات ایشان به چهارده نور مقدس مشابه و در برخی موارد افضل از صلوات بر ابراهیم و آل او باشد و این بی تردید مرتبط با مقام و منزلت حضرت ابراهیم نزد خداوند متعال است که حق بزرگی را بر دوش جامعه بشری گذاشته است. خدای تعالی در قرآن کریم، ابراهیم را به نیکوترین وجهی ثنا گفته و رنج و محنتی را که در راه پروردگارش تحمل نموده بود، به بهترین بیانی ستوده و در بیش از شصت مورد از قرآن کریم اسم او را برده و موهبت‌ها و نعمت‌هایی را که به او ارزانی داشته در موارد بسیاری ذکر کرده است که برای نمونه می‌توان به توصیف ابراهیم به «حلیم»، «اواه»، «منیب» (هود، 73-75)، «امام» (بقره، 124)، «اولی العزم» (احزاب، 7)، «لسان صدق» (شعراء، 84)، «صدیق» (مریم، 41)، «خلیل» (نساء، 125)، ارزانی داشتن علم و حکمت و کتاب و ملک و هدایت به او ذریه از نسل او (نساء، 41؛ زخرف، 28؛ انعام، 79-90)، بر شماری او در زمره صالحین (نحل، 122)، ایمان و یقین او با دیدن ملکوت آسمان و زمین (بقره، 260) و ... اشاره کرد. باید گفت قرآن کریم فضایل و کرامات هیچ یک از انبیاء کرام را به این تفصیل ذکر نفرموده است. (طباطبایی، 1417ق، ج7، ص 306)

3 -2 -6. صلوات جامع

در برخی از صلوات‌هایی که از لسان امام معصوم نقل شده است، وصف‌هایی برای نوع صلوات فرستاده شده دیده می‌شود که حکایت از جامعیت صلوات دارد. برای نمونه می‌توان به دعای 26 از صحیفه مهدیه اشاره کرد: «... اللهم صل علی محمد... افضل و احسن و اجمل و اکمل و ازکی و انمی و اطیب و اطهر و اسنی و اکثر ما صلیت و بارک و ترحمت و تحننت و سلمت علی احد من عبادک و انبیائک و رسلک و صفوتک و اهل الکرامه علیک من خلقک» (موحد ابطحی، 1423، ص 311) البته مشابه همین صفات در دعای 12 از لسان امام‌ هادی (علیه السلام) می‌توان مشاهده کرد: «... اللهم اجعل افضل صلواتک و اکملها و انمی برکاتک و اعمها و ازکی تحیاتک و اتمها علی سیدنا محمد...» (موحد ابطحی، 1423، دعای 12، ص 167)
در بعضی دیگر از ادعیه می‌توان نظاره‌گر توصیف‌هایی از امام معصوم بود که بیش از پیش اهمیت و جایگاه فرستادن صلوات بر محمد و آل محمد را بر ما روشن می‌سازد و از طرف دیگر مقام و منزلت والای چهارده نور پاک و منزه را نشان می‌دهد. برای نمونه می‌توان به دعای 12 از صحیفه مهدیه اشاره کرد: «فصل علیهم صلاه لا یعرف سواک مقادیرها و لا یبلغ کثیر همم الخلائق صغیرها و کن لی بهم عند احسن طنی و حقق لی بمقادیرک بهیه التمنی... . (موحد ابطحی، 1423، دعای 12، ص 289) دعای دهم از صحیفه ‌هادیه نمونه دیگری است که مشابه آن در بقیه ادعیه وجود ندارد: «اللهم صل علیه صلاه ینغمر فی جنب انتفاعه بها قدر الانتفاع و یجوز من برکه التعلق بسببها ما یفوق قدر المتعلقین بسببه» (موحد ابطحی، 1423، دعای 10، ص 167) نمونه سوم صلواتی در اواسط دعای 11 از صحیفه ‌هادیه که برای طلب حاجتی مهم از لسان امام ‌هادی (علیه السلام) نقل شده است: «... و اسألک ان تصلی علیه و علیهم ما امرت ان یصلی علیهم کافضل ما سألک احد من خلقک و کما انت مسؤول له و لهم الی یوم القیامه. اللهم فصل علیهم بعدد من صلی علیهم و بعدد من لم یصل علیهم و بعدد من لا یصلی علیهم، صلاه دائمه تصلها بالوسیله و الرفعه و الفضیله و صل علی جمیع انبیائک و رسلک و عبادک الصالحین و صل اللهم علی محمد و آله و سلم علیهم تسلیما کثیرا...» (موحد ابطحی، 1423، دعای 11، ص 176)

نتیجه‌گیری

1. یکی از ویژگی‌های برجسته ادعیه مأثور از اهل بیت (علیهم السلام) که از نشانه‌های اعتبار آنها محسوب می‌شود، تکرار صلوات در آنهاست.
2. امر به صلوات بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نصی قرآنی است و بر اساس روایات صحیح نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) صلوات کامل آن است که بر آل آن حضرت نیز درود فرستاده شود.
3. آل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اصطلاحی خاص است که فقط شامل دوازده امام (علیه السلام) و صدیقه کبری (علیها السلام) می‌گردد.
4. یکی از حکمت‌های تکرار صلوات لزوم پیوند همیشگی با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت آن حضرت است. این پیوند علاوه بر این که یکی از مهم‌ترین عوامل هدایت و تربیت امت است، موجب می‌گردد تا بخشی از حق عظیم ایشان ادا گردد.
5. گونه‌های صلوات دربردارنده فضایل گوناگون اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) است که علاوه بر بعد معرفتی، به لحاظ اسوه و الگو بودن ایشان، از مهم‌ترین عوامل تربیتی محسوب می‌گردند.
6. صلوات دعایی مستجاب است که به برکت آن امید استجابت سایر ادعیه می‌رود. تکرار صلوات در ادعیه مأثور می‌تواند رمزی از رموز استجابت دعا باشد. شیعیان اهل بیت (علیهم السلام) نیز با تأسی به این الگو، می‌توانند امید به استجابت ادعیه خویش داشته باشند.

پی‌نوشت‌ها:

1- دانشیار تمام وقت دانشگاه امام صادق (علیه السلام) izadi @ isu. ac. ir.
2- دانشجوی دوره کارشناسی ارشد رشته علوم قرآن و حدیث، دانشگاه امام صادق (علیه السلام) msnd66 @ gmail. com
3- برای نمونه نک: دعای پنجم؛ دعای هفتم.

منابع تحقیق:
1. قرآن کریم.
2. نهج البلاغه.
3- صحیفه سجادیه.
4. آلوسی، سید محمود (1415ق)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق علی عبد الباری عطیه، بیروت: دارالکتب العلمیة.
5. ابن اثیر، المبارک بم محمد الجزری (بی تا)، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، تحقیق طاهر احمد الزادی و محمود محمد الطناحی، بیروت: دار الکتاب المصری.
6. ابن بابویه، محمد بن علی (1376)، الأمالی (للصدوق)، تهران: کتابچی، چاپ ششم.
7. ابن حجر الهیتمی، احمد بن محمد (1417ق)، الصواعق المحرقه علی اهل الرفض و الضلال و الزندقه، تحقیق عبدالرحمن بن عبدالله الترکی و کامل محمد الخراط، بیروت: مؤسسه الرساله.
8. ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی (بی تا)، مناقب آل أبی طالب (علیهم السلام)، قم: مؤسسه انتشارات علامه، چاپ اول.
9. ابن طاووس، علی بن موسی (1414ق)، إقبال الأعمال، تحقیق جواد قیومی، قم: مکتب الاعلام الاسلامی.
10. ابن فارس، احمد (1404ق)، معجم المقاییس اللغه، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، قم: مکتب الاعلام الاسلامی.
11. ابی السعود، محمد بن محمد ( بی تا)، تفسیر ابی السعود (ارشاد العقل السلیم الی مزایا القرآن الکریم)، بیروت: دار الاحیاء التراث العربی.
12. جوادی آملی، عبدالله (1381ش)، ادب فنای مقربان، قم: مرکز نشر اسراء.
13. جوادی آملی، عبدالله (1378ش)، حکمت عبادات، قم: مرکز نشر اسراء.
14. جوادی آملی، عبدالله (1385ش)، نسیم اندیشه دفتر اول، قم: مرکز نشر اسراء.
15. حسکانی، عبیدالله بین احمد (1411ق)، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی.
16. حقی بروسوی، اسماعیل (بی تا)، تفسیر روح البیان، بیروت: دارالفکر.
17. راغب، حسین بن محمد (1412ق)، المفردات فی غریب القرآن، بیروت: دارالعلم الدار الشامیه.
18. زمخشری، محمود (1407ق)، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت: دار الکتاب العربی، چاپ سوم.
19. سیوطی، جلال الدین (1404ق)، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، قم: کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی.
20. الصاوی المالکی، احمد بن محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، حاشیه علی تفسیر الجلالین، بیروت: دار الجلیل.
21. طباطبایی، سید محمد حسین (1417ق)، المیزان فی تفسیر القرآن، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه قم: چاپ پنجم.
22. طوسی، محمد بن الحسن (1407ق)، تهذیب الأحکام (تحقیق خراسانی)، تهران: دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم.
23. فخر الدین رازی، محمد بن عمر (1420ق)، مفاتیح الغیب، بیروت: داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم.
24. قرطبی، محمد بن احمد (1364)، الجامع لاحکام القرآن، تهران: انتشارات ناصر خسرو.
25. قرائتی، محسن (1383)، تفسیر نور، تهران: مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن.
26. قندوزی، سلیمان بن ابراهیم (1416ق)، ینابیع الموده لذوی القربی، تحقیق سید علی جمال اشرف الحسینی، بی جا، 4 دارالاسوه للطباعه و النشر، الطبعه الاولی.
27. کفعمی، ابراهیم بن علی عاملی (1414ق)، المصباح للکفعمی (جنة الأمان الواقیة و جنة الإیمان الباقیة)، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات.
28. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق (1365)، الکافی، تهران: دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم.
29. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی (1404ق)، بحار الانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت: مؤسسه الوفاء.
30. مکارم شیرازی، ناصر (1380)، پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام)، قم: دار الکتب الاسلامیه.
31. موحد ابطحی، سیدمحمد باقر (1423ق)، الصحیفة الرضویة الجامعة، قم: مؤسسه الامام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
32. نوری، حسین بن محمد تقی (1408ق)، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم: مؤسسه‌ی آل البیت علیهم السلام، چاپ اول.
33. نیشابوری، حسن بن محمد (1416ق)، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، بیروت: دارالکتب العلمیه.

منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان؛ به اهتمام مرتضی سلمان نژاد؛ (1392)، جستاری در ادعیه رضویه با تأکید بر «الصحیفة الرضویة الجامعة»، تهران: دانشگاه امام صادق (علیه السلام)، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط