نویسنده: فیلیپ اَبِت
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
مترجم: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
مترجم: حسن چاوشیان
Technological Change
تغییر دادن آزمایشی محیط به کمک روشهای علمی حل مسئله همیشه بخشی از تلاشهای انسان بوده است. با این حال، دامنه و میزان و شیوع تغییر تکنولوژیکی چنان نمایان و چشمگیر بوده است (خصوصاً در حیطههای جنگ، مهندسی شهری، حمل و نقل، ارتباطات و پزشکی) که نظریههای جداگانهای برای تبیین و ارزیابی این نوع دگرگونی خاص ارائه شده است. جبرگرایی تکنولوژیک از عناصر غالب در این نظریهها است. جبرگرایی تکنولوژیک بیانگر این است که تغییر تکنولوژیکی علت تغییرات فرهنگ، سیاست و اقتصاد را توضیح میدهد. روایت تعدیل شدهی این نظریه تحت عنوان تعاملگرایی تکنولوژیک شناخته میشود که مدعی است روابط میان تغییر تکنولوژیکی و اجتماعی، متقابل و دوجانبه است. برای مثال، تورستاین وبلن این مطلب را مطرح کرد که ساختارها و عقاید اجتماعی موجب تعدیل و مهار تغییرات تکنولوژیک میشود (تأخیر فرهنگی). اما وقتی نوآوری یا اختراع تازهای به جامعهی دیگری معرفی میشود، از قید موانع فرهنگی آزاد شده و نهادها و رسوم دیگر را تغییر میدهد (Veblen, 1914, p. 135).
نویسندگانی که یکی از این نظریهها را پذیرفتهاند معمولاً به دو گروه تقسیم میشوند که این تقسیم شدن به نحوهی ارزیابی آنها از ارزش تغییر تکنولوژیک بستگی دارد. یک دسته ارزش این تغییرات را بر مبنای معیارهای فایدهباوری یا اخلاقی زیر سؤال میبرند. یکی از سرسختترین منتقدان تغییر تکنولوژیک مارتین هایدگر، فیلسوف آلمانی، بود که تمایز فاحشی میان ماهیت تغییر تکنولوژیک دورهی باستان و قرون وسطا، از یک طرف، و دورهی مدرن، از طرف دیگر، میگذاشت. ویژگی اصلی تغییر تکنولوژیک در دورهی مدرن عبارت بود از تبدیل تمامی جهان به ابژهای که مخصوص دستکاری و دخل و تصرف است و در آن انسانها خود «محصور» یک نظام هستند (Heidegger, 1954). بنابراین، از دید هایدگر، رودخانهی راین بنا به احکام و اصول تکنولوژیک مدرن، دیگر نه منظره، که منبع قدرت است. نویسندگان دیگر نیز روی ماهیت مستقل و تأثیرپذیر نظامهای تکنولوژیک انگشت گذاشتهاند (مانند آزمایشگاههای تحقیقاتی خصوصی یا عمومی) که بیوقفه تغییر در پی تغییر ایجاد میکنند بیآنکه پروای نتایج آن را داشته باشند. بنابراین، منتقدان بر آثار و نتایج پیشبینی نشدهی تغییرات تکنولوژیک، خصوصاً برای محیط زیست طبیعی، و غفلت از گزندهای بیماریهای ژنتیکی و تأثیرهای فرهنگی و روانی تغییرات دائمی و سریع و استفاده از تخصص تکنولوژیک به مثابه منبعی برای مصونیت از ارزیابی و کنترل دموکراتیک تأکید میکنند. بعضی در دفاع از ملغی ساختن نظامهای تکنولوژیک و دربارهی روشهایی برای متوقف ساختن تغییر تکنولوژیک بحث میکنند (Berry, 1977).
در ارزیابیهای مثبتتر بر ماهیت عقلانی تغییر تکنولوژیک و آثار رهایی بخش آن تأکید میکنند. تولید اقتصادی، اگر از قیدوبندهای فرهنگ و سنت رها شود، به صورت عقلانیتر و کارآمدتری سازماندهی میشود و میتواند فقر را ریشهکن کند و فرصتهای بیشتری برای فراغت و تندرستی فراهم سازد. نگاه به تغییر تکنولوژیک به مثابه پیشرفت و ترقی از مفروضات متفکران قرن نوزهمی نظیر سن سیمون و مارکس بود، و از نظر اشخاص متفاوتی همچون لنین، تایلر، لو کوربوزیه، و بی. اف. اسکینر در قرن بیستم، اصل مسلم انگاشته میشد. گروه دیگری از طرفداران تغییر تکنولوژیک روی جنبههای مثبت بعضی تغییرات تکنولوژیکی انگشت میگذارند و اسامی گوناگونی همچون «تکنولوژی مردمی»، «تکنولوژی نرم»، یا «تکنولوژی بینابینی» به آن میدهند. این نویسندگان، از جمله مارشال مک لوهان، ای. اف. شوماخر، و بوکمینستر فولر، حامی معرفی و ترویج آن دسته از تغییرات تکنولوژیک هستند که امکان کاربرد شخصی و خوشفرجام (نظیر رادیوهای ترانزیستوری و رایانههای شخصی) را فراهم میآورند و معتقدند که اگر تغییرات تکنولوژیک به نحو درخوری هدایت شود میتواند آرزوهای اتوپیایی و دموکراتیک گاندی و جفرسن را محقق سازد.
منبع مقاله :
آوتوِیت، ویلیام. باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوماجتماعی قرن بیستم، ترجمهی حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول