نویسنده: G.Verbeke
مترجم: علی اصغر حلبی
مترجم: علی اصغر حلبی
[temistius]
Themistius
(ت.پافلاگونیا، 305 ق ه/ 317 ] ؟[؛ و. قسطنطنیه، در حدود 234 ق ه / 388)، فلسفه، سیاست.
تمیستیوس یکی از جالب توجهترین نمایندگان واپسین دوران مکتب مشّائی، و در همان حال یکی از استادان برجستهی ارسطویی، آموزگار فلسفه، خطیبی بلیغ، و سیاستمدار و دیپلوماتی ذی نفوذ است. برخی از اندیشههای او هنوز تازه و زنده است، بویژه آموزهی بردباری و انسان دوستیِ جهانی او. وی در حدود سال 302 ق ه ( و احتمالاً در 305 ق ه) در پافلاگونیا در زادگاه پدر و مادر خود متولد شد. [1] پدرش، ائوگنیوس، معلم فلسفه بود، و عمدتاً دل سپردهی زنون کیتیومی، و اپیکوروس نیز علاقه داشت. تمیستیوس در مجالس درس پدر خویش، احتمالاً در قسطنطنیه، حاضر میشد.[2] خود او در سال 277 ق ه تدریس فلسفه را آغاز کرد.
تمیستیوس، به عنوان فیلسوف، یکسره از پدر خویش پیروی میکرد، و هواخواه ارسطو بود، هر چند که افلاطون را نیز از نظر دور نمیداشت. تعریف وی از فلسفه به صورت کوشش پایدار در تقلید از خدا، تا آنجا که برای انسان انجام دادن آن مقدور است، اساساً از رسالهی تئایتتوسِ افلاطون اقتباس شده است. موضوع مورد علاقهی فلسفی او نه منطق و مابعدالطبیعه بلکه اخلاق بود. تعالیم تمیستیوس بسیار مؤثر بود، [3] و بسیاری از دانشجویان به منظور حضور در جلسات تدریس و سخنرانی او به قسطنطنیه آمدند. هدف او از تعلیم کامل شاگردانش تنها آموزش نظری نبود، بلکه عملاً آماده ساختن آنها برای زندگانی اخلاقی بود. او میخواست که ارسطو را، نه تنها با شرحی معمولی بلکه حتی با تفسیر متون ارسطویی و خلاصه کردن محتویات فلسفی آنها، برای همگان قابل فهم سازد. در ارتباط با تدریس، تمیستیوس جلسههائی با شاگردان ترتیب میداد و دربارهی مسائل خاصی با آنان به بحث میپرداخت. احتمالاً تفاسیر او بر آثار ارسطو، و شروحش بر افلاطون، در فاصلهی بین سالهای 277 و 267 ق ه نوشته شده اند. تفسیرهای او شامل تفسیر بر کتابهای زیر است: آنالوطیقای ثانی، که از عربی به لاتینی توسط ژرار کرمونایی ترجمه شده؛ آنالوطیقای اولی، که بر جای نمانده است؛ «طبیعیات»، «دربارهی نفس»، که به همت ویلیام موربکهای (8 آذر 649) به لاتینی ترجمه شده؛«سماء» و کتاب دوازدهم «مابعدالطبیعه»، که هر دو تنها در یک ترجمهی عبری بر جای مانده است؛ «مقولات»، طوبیقا، «حواس»،«کون و فساد»، و احتمالاً «اخلاق نیکوماخوسی»، که هیچ یک از آنها بر جای نمانده است. تفسیر «طبیعیات صغیر» را، که به تمیستیوس نسبت دادهاند، سوفونیاس نوشته است. هیچ یک از شروح او بر آثار افلاطون بر جای نمانده است. بسیاری از این تفاسیر به عربی ترجمه شدهاند: تمیستیوس غالباً مورد استفاده و اقتباس فیلسوفان قرون وسطای اسلامی قرار گرفته است. وی چند رسالهی فلسفی نیز نوشته است: pìápԑτŋ@ԑ∏، که تنها ترجمهی سریانی آن باقی مانده است، و@pìᴪuxŋԑ∏، که از طریق برخی قطعات که توسط استوبایوس نقل شده شهرت دارد.[4] @ نیز، که به او منسوب است، فاقد سندیت است.
حیات سیاسی تمیستیوس از سال 267 ق ه آغاز شد، یعنی زمانی که در 10 شهریور همان سال به سناتوری برگزیده شد. امپراتور والنس تعلیم و تربیت پسرش را بدو سپرد؛ و تمیستیوس به معلمی آرکادیوس، پسر تئودوسیوس یکم، برگزیده شد. او روابط نزدیکی با امپراتور یولیان داشت، و با کمک او به احیای مذهب قدیم یونانی کوشید، هر چند تمایل داشت که نسبت به مسیحیان بردبار باشد. تمیستیوس در سالهای 239-238 ق ه «ناظر به امور شهر» و «مشاور اعظم» بود. خطابههای او با حیات سیاسی وی ارتباط نزدیک داشت: سی و یک خطابه به طور کامل باقی مانده است، دو تا تقریباً کامل است (خطابههای بیست و سوم و سی و سوم)؛ تنها پارههائی از چهار تای دیگر شناخته شده است، و محتوای سه خطابه را هم میتوان بازسازی کرد: @، خطابهی او راجع به بردباری،«رسول و یولیان». موضوعات مطلوبِ خطابههای او عبارتند از انسان دوستی، حرّیت وجدان، پیوند میان سیاست و فلسفه، وظایف دولت، و کمال مطلوب سیاستمدار. متن خطابهی دوازدهم، که «دیندار» عنوان دارد و در آن روی سخن با امپراتور والنس است، در 2 چاپ دیندورف سندیت ندارد: این کتاب را آندرئاس دودیت (912-968) اهل برسلاو نوشته است. در مورد خطابهی بیست و ششم ه. کسترز معتقد است که یکسره اقتباس از آنتیستنس است و تنها برخی تصرّفات در سبک نوشتن در آن انجام داده است.[5] گرگوریِ نازیانزوسی تمیستیوس را رفیق خویش و پادشاه فصاحت نامیده است. با این همه، تمیستیوس در نوشتههای خود هیچ کوششی برای نوآوری انجام نمیداد، و همواره به تفکر قدیم و حکمت باستانی چنگ زده و به مذهب یونانی قدیم وفادار مانده بود.
Orationes را و. دیندورف (لایپ تسیش، 1832؛ تجدید چاپ، هیلدسهایم، 1961) و نیز ه. شنکل ویراسته اند، و ج. داونی (لایپ تسیش، 1965- ) تکمیل کرده است.
ترجمههای لاتینی قرون وسطایی عبارتند از Commentaire sur le traité de l"âme d"Aristote, traduction de Guillaume de Moerbeke، که به همت گ. وربکه ویرایشی انتقادی شده (لوون- پاریس، 1957؛ تجدید چاپ، لیدن، 1973)؛ و «Paraphrasis of the Posterior Analytics in Gerard of Cremona"s Translation»، ویراستهی ج.ر.اودانل، در MSt (ترانتو)، 20 (1958)، 239-315.
دوم. خواندنیهای فرعی. ــــ« Education and Public Problems as Seen by Themistius»، در APAPA، 86 (1955)، 291-307؛ «Education in the Christian Roman Empire. Christian and Pagan Theories Under Constantine and His Successors »، در Spec، 32 (1957)، 48-61؛ و «Themistius and the Defence of Hellenism in the Fourth Century»، در HTR، 50 (1957)، 259-274؛ «Themistius»، از و. اشتگمان، در اثر پاولی ویسووا، به نام Real-Encyclopädie der classischen Altertumswissenschaft، دورهی دوم، جلد پنجم، بخش 2، (1934)، ستونهای 1642-1680؛ و «Themistius et le De unitate intellectus de saint Thomas»، از گ. وریکه، در RPL ، 53 (1955)، 141-164.
منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز کولستون؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، برگردان: احمد آرام، [و دیگران]، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول
Themistius
(ت.پافلاگونیا، 305 ق ه/ 317 ] ؟[؛ و. قسطنطنیه، در حدود 234 ق ه / 388)، فلسفه، سیاست.
تمیستیوس یکی از جالب توجهترین نمایندگان واپسین دوران مکتب مشّائی، و در همان حال یکی از استادان برجستهی ارسطویی، آموزگار فلسفه، خطیبی بلیغ، و سیاستمدار و دیپلوماتی ذی نفوذ است. برخی از اندیشههای او هنوز تازه و زنده است، بویژه آموزهی بردباری و انسان دوستیِ جهانی او. وی در حدود سال 302 ق ه ( و احتمالاً در 305 ق ه) در پافلاگونیا در زادگاه پدر و مادر خود متولد شد. [1] پدرش، ائوگنیوس، معلم فلسفه بود، و عمدتاً دل سپردهی زنون کیتیومی، و اپیکوروس نیز علاقه داشت. تمیستیوس در مجالس درس پدر خویش، احتمالاً در قسطنطنیه، حاضر میشد.[2] خود او در سال 277 ق ه تدریس فلسفه را آغاز کرد.
تمیستیوس، به عنوان فیلسوف، یکسره از پدر خویش پیروی میکرد، و هواخواه ارسطو بود، هر چند که افلاطون را نیز از نظر دور نمیداشت. تعریف وی از فلسفه به صورت کوشش پایدار در تقلید از خدا، تا آنجا که برای انسان انجام دادن آن مقدور است، اساساً از رسالهی تئایتتوسِ افلاطون اقتباس شده است. موضوع مورد علاقهی فلسفی او نه منطق و مابعدالطبیعه بلکه اخلاق بود. تعالیم تمیستیوس بسیار مؤثر بود، [3] و بسیاری از دانشجویان به منظور حضور در جلسات تدریس و سخنرانی او به قسطنطنیه آمدند. هدف او از تعلیم کامل شاگردانش تنها آموزش نظری نبود، بلکه عملاً آماده ساختن آنها برای زندگانی اخلاقی بود. او میخواست که ارسطو را، نه تنها با شرحی معمولی بلکه حتی با تفسیر متون ارسطویی و خلاصه کردن محتویات فلسفی آنها، برای همگان قابل فهم سازد. در ارتباط با تدریس، تمیستیوس جلسههائی با شاگردان ترتیب میداد و دربارهی مسائل خاصی با آنان به بحث میپرداخت. احتمالاً تفاسیر او بر آثار ارسطو، و شروحش بر افلاطون، در فاصلهی بین سالهای 277 و 267 ق ه نوشته شده اند. تفسیرهای او شامل تفسیر بر کتابهای زیر است: آنالوطیقای ثانی، که از عربی به لاتینی توسط ژرار کرمونایی ترجمه شده؛ آنالوطیقای اولی، که بر جای نمانده است؛ «طبیعیات»، «دربارهی نفس»، که به همت ویلیام موربکهای (8 آذر 649) به لاتینی ترجمه شده؛«سماء» و کتاب دوازدهم «مابعدالطبیعه»، که هر دو تنها در یک ترجمهی عبری بر جای مانده است؛ «مقولات»، طوبیقا، «حواس»،«کون و فساد»، و احتمالاً «اخلاق نیکوماخوسی»، که هیچ یک از آنها بر جای نمانده است. تفسیر «طبیعیات صغیر» را، که به تمیستیوس نسبت دادهاند، سوفونیاس نوشته است. هیچ یک از شروح او بر آثار افلاطون بر جای نمانده است. بسیاری از این تفاسیر به عربی ترجمه شدهاند: تمیستیوس غالباً مورد استفاده و اقتباس فیلسوفان قرون وسطای اسلامی قرار گرفته است. وی چند رسالهی فلسفی نیز نوشته است: pìápԑτŋ@ԑ∏، که تنها ترجمهی سریانی آن باقی مانده است، و@pìᴪuxŋԑ∏، که از طریق برخی قطعات که توسط استوبایوس نقل شده شهرت دارد.[4] @ نیز، که به او منسوب است، فاقد سندیت است.
حیات سیاسی تمیستیوس از سال 267 ق ه آغاز شد، یعنی زمانی که در 10 شهریور همان سال به سناتوری برگزیده شد. امپراتور والنس تعلیم و تربیت پسرش را بدو سپرد؛ و تمیستیوس به معلمی آرکادیوس، پسر تئودوسیوس یکم، برگزیده شد. او روابط نزدیکی با امپراتور یولیان داشت، و با کمک او به احیای مذهب قدیم یونانی کوشید، هر چند تمایل داشت که نسبت به مسیحیان بردبار باشد. تمیستیوس در سالهای 239-238 ق ه «ناظر به امور شهر» و «مشاور اعظم» بود. خطابههای او با حیات سیاسی وی ارتباط نزدیک داشت: سی و یک خطابه به طور کامل باقی مانده است، دو تا تقریباً کامل است (خطابههای بیست و سوم و سی و سوم)؛ تنها پارههائی از چهار تای دیگر شناخته شده است، و محتوای سه خطابه را هم میتوان بازسازی کرد: @، خطابهی او راجع به بردباری،«رسول و یولیان». موضوعات مطلوبِ خطابههای او عبارتند از انسان دوستی، حرّیت وجدان، پیوند میان سیاست و فلسفه، وظایف دولت، و کمال مطلوب سیاستمدار. متن خطابهی دوازدهم، که «دیندار» عنوان دارد و در آن روی سخن با امپراتور والنس است، در 2 چاپ دیندورف سندیت ندارد: این کتاب را آندرئاس دودیت (912-968) اهل برسلاو نوشته است. در مورد خطابهی بیست و ششم ه. کسترز معتقد است که یکسره اقتباس از آنتیستنس است و تنها برخی تصرّفات در سبک نوشتن در آن انجام داده است.[5] گرگوریِ نازیانزوسی تمیستیوس را رفیق خویش و پادشاه فصاحت نامیده است. با این همه، تمیستیوس در نوشتههای خود هیچ کوششی برای نوآوری انجام نمیداد، و همواره به تفکر قدیم و حکمت باستانی چنگ زده و به مذهب یونانی قدیم وفادار مانده بود.
پینوشتها:
[1]: Orationes («خطابهها»)، چاپ دیندورف، دوم، 33. 28
[2]: همان بیستم، 3.259 به بعد؛ سی و چهارم، 460. 18؛ هفدهم، 261. 11-14.
[3]: همان، «Oratio Constantii»، 23. 24-31. 4
[4]: ویراستهی استوبایوس، واخموت، و هِنزه، سوم، 468، چهارم، 530، و پنجم، 1032، 1086-1092.
[5]: Plaidoyer d"un Socratique contre le Phèdre de Platon («خطابهی سقراطی در برابر رسالهی فدروس افلاطون»)، از ه. کسترز (لووَن- پاریس، 1959).
کتابشناسی
یکم. کارهای اصلی. تفسیرهای تمیستیوس به ترتیب زیر در Commentaria in Aristotelem Graeca موجود است: In libros Aristotelis De anima paraphrasis ویراستهی ر.هاینتسه، پنجم، بخش 3 (برلین، 1899) Analy ticorum posterorum paraphrasis، ویراستهی م. والیس، پنجم، بخش 1 (برلین، 1900)؛ In Aristotelis Physica paraphrasis ، ویراستهی ه. شنکل، پنجم، بخش 2 (برلین، 1900)؛ In libros Aristotelis de caelo paraphrasis hebraice et latine، ویراستهی س. لانداوئر، پنجم، بخش 4 (برلین، 1902)؛ و ˄ In Aristotelis Metaphysicorum librum paraphrasis hebraice et latine ، ویراستهی س. لانداوئر، پنجم، بخش 5، (برلین، 1903).Orationes را و. دیندورف (لایپ تسیش، 1832؛ تجدید چاپ، هیلدسهایم، 1961) و نیز ه. شنکل ویراسته اند، و ج. داونی (لایپ تسیش، 1965- ) تکمیل کرده است.
ترجمههای لاتینی قرون وسطایی عبارتند از Commentaire sur le traité de l"âme d"Aristote, traduction de Guillaume de Moerbeke، که به همت گ. وربکه ویرایشی انتقادی شده (لوون- پاریس، 1957؛ تجدید چاپ، لیدن، 1973)؛ و «Paraphrasis of the Posterior Analytics in Gerard of Cremona"s Translation»، ویراستهی ج.ر.اودانل، در MSt (ترانتو)، 20 (1958)، 239-315.
دوم. خواندنیهای فرعی. ــــ« Education and Public Problems as Seen by Themistius»، در APAPA، 86 (1955)، 291-307؛ «Education in the Christian Roman Empire. Christian and Pagan Theories Under Constantine and His Successors »، در Spec، 32 (1957)، 48-61؛ و «Themistius and the Defence of Hellenism in the Fourth Century»، در HTR، 50 (1957)، 259-274؛ «Themistius»، از و. اشتگمان، در اثر پاولی ویسووا، به نام Real-Encyclopädie der classischen Altertumswissenschaft، دورهی دوم، جلد پنجم، بخش 2، (1934)، ستونهای 1642-1680؛ و «Themistius et le De unitate intellectus de saint Thomas»، از گ. وریکه، در RPL ، 53 (1955)، 141-164.
منبع مقاله :
گیلیپسی، چارلز کولستون؛ (1387)، زندگینامه علمی دانشوران، برگردان: احمد آرام، [و دیگران]، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول