نظام اسلامی و مسئله پوشش زنان (3)

نخست، توجه به این نکته دارای اهمیت است که بدپوشی به مثابه‌ی آسیب اجتماعی در پیوند با دیگر مسائل اجتماعی و معلول عوامل کم و بیش مشترکی است؛ از این‌رو هر طرحی که با جداسازی این پدیده درصدد اصلاح وضعیت حجاب،...
دوشنبه، 21 دی 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نظام اسلامی و مسئله پوشش زنان (3)
 نظام اسلامی و مسئله پوشش زنان (3)

 

نویسنده: محمدرضا زیبائی‌نژاد





 

6. بایسته‌ها

نخست، توجه به این نکته دارای اهمیت است که بدپوشی به مثابه‌ی آسیب اجتماعی در پیوند با دیگر مسائل اجتماعی و معلول عوامل کم و بیش مشترکی است؛ از این‌رو هر طرحی که با جداسازی این پدیده درصدد اصلاح وضعیت حجاب، با رویکردی انتزاعی و تجزیه‌گرایانه باشد، پیشاپیش محکوم به شکست است و یکی از علل شکست طرح‌ها و برنامه‌هایی که تاکنون اجرا شده، در همین موضوع نهفته است؛ بنابراین نیازمند تدوین طرحی جامع هستیم که با نگاهی کلان و مبتنی بر شناخت علل و عوامل مشترک و علل و عوامل خاص بدپوشی، بتواند سیاست‌های محتوایی، روشی، سازمانی و انسانی به درستی ارائه نماید؛ جایگاه متخصصان حوزه‌های علمی را هم در مرحله‌ی تبیین و تحلیلی و هم در مرحله‌ی سیاستگذاری، برنامه‌ریزی، اجرا و نظارت مشخص کند؛ جایگاه نهادهای مختلف حکومتی و نسبت میان آنها را به وضوح تعیین نماید؛ استعدادهای مردمی، اعم از حوزه‌های علمیه، سازمان‌های مردم‌نهاد، هیئت‌های مذهبی و رسانه‌های گروهی را شناسایی و در نسبتی معنادار با حکومت تعریف کند و بتواند به طور مستمر، نارسایی‌های موجود در عملکرد نهادها را تحلیل و به شکل پویا، پیوسته خود را ترمیم نماید.
هدف از تدوین طرح جامع «عفاف و حجاب» تبدیل‌کردن ححاب و اصلاح روابط زن و مرد به خواست عمومی، کم‌کردن حجاب و اصلاح روابط زن و مرد به خواست عمومی، کم‌کردن تأثیر تبلیغات فاسد و مغرضانه‌ای که به تحقیر حجاب و ترویج ابتذال می‌پردازند، عزتمندشدن مؤمنان و پاکان، احساس اقتدار در ناهیان از منکر و احساس ترس در افراد گناهکار و مهم‌تر از همه، پرورش نسل نو برای انتخاب بهتر و خودنگهداری اخلاقی است. در طرح جامع، ابتدا پرسش‌های مهم ناظر به چیستی، چرایی و چگونگی ارتباط میان حکومت و حجاب تدوین می‌شود. فایده‌ی مهم این مسئله‌شناسی‌ها ارائه‌ی جغرافیای بحث است و نشان می‌دهد هر طرح جامع، باید به حل چه مسائلی توجه کند و پروژه‌های پیشنهادی، هریک، چه حوزه‌هایی را نکاویده‌اند؛ به علاوه این پرسش‌ها می‌تواند ذهن کارشناسان را به ابعاد یک مسئله متوجه سازد. در ادامه با برخی از پرسش‌های قابل طرح آشنا می‌شویم؛ البته پیش‌فرض طرح این پرسش‌ها پذیرش وجوب شرعی حجاب در شریعت اسلامی است:
1. مفاهیم بنیادینی که قبل از بحث از پوشش و آرایش، باید بر آنها تفاهم کرد، چیست؟ (مفاهیمی چون هویت جنسی، الگوی مشارکت اجتماعی و ...)
2. آیا حد پوشش واجب‌الرعایه، برای مردم همان حد پوششی است که حکومت باید آن را در جامعه تحقق بخشد یا آنکه حد انتظار حکومت، باید کمتر یا بیشتر از حد شرعی آن باشد؟
3. آیا می‌توان انتخاب پوشش مناسب و عفیفانه و کم‌شدن اختلاط در روابط زن و مرد را یکی از شاخص‌های رشد اجتماعی و فرهنگی در نظام اسلامی برشمرد؟
4. بدحجابی در جامعه‌ی ما چه مختصاتی دارد که آن را از بی‌حجابی در جوامع گذشته و صدر اسلام متمایز می‌سازد؟
5. نسبت میان بدپوشی و نیاز جنسی، تنوع‌طلبی جنسی، حس خودنمایی، تجرد و تأهل، سن، وضعیت خانوادگی، ناآگاهی از حکم حجاب، فقر اقتصادی، تحولات فرهنگی، پیشرفت تکنولوژی‌های ارتباطی، کمبود مدل‌های مناسب برای لباس، مشکلات نظام آموزشی، ساختارهای اجتماعی، مشکلات سیاسی و ... چیست؟
6. جایگاه هریک از شاخه‌های علمی آسیب‌شناسی اجتماعی، مردم‌شناسی، روانشناسی اجتماعی، روانشناسی، علوم تربیتی، خانواده‌درمانگری، سیاست، اقتصاد و علوم دیگر در کنار علوم دینی، در تبیین و تحلیل مسئله و کنترل و اصلاح آن چیست؟
7. موضوع حجاب، روابط زن و مرد (به طور کلی موضوع عفاف) در جهت‌گیری‌های کلی، سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های نظام اسلامی چه جایگاهی دارد و آیا اصولاً چنین موضوعی واجد اهمیت است؟
8. مسئولیت حکومت اسلامی و قوای مختلف آن، در ساماندهی پوشش و حجاب چیست؟ به عبارت دیگر آیا اصولاً حکومت وظیفه‌ای در این قبال دارد؟ وظیفه‌ی حکومت در حد نظارت و دیده‌بانی است یا دخالت مستقیم و عهده‌داری؟ و آیا دخالت حکومت صرفاً زمینه‌سازی برای تمایل به حجاب است یا به جعل قوانین تشویقی و تنبیهی و مجازات‌ها هم تسری می‌یابد؟ آیا اشکالات ناشی از دخالت دولت، اشکالات ذاتی است یا می‌توان دخالت حداکثری دولت‌ها را پذیرفت، اما سامانه‌ی دیگری برای آن ترسیم نمود؟
9. شرایط وجوب دخالت حکومت در موضوع حجاب چیست؟ آیا جواز دخالت حکومت در موضوع حجاب منوط به رضایت عمومی یا پذیرش عقلای زمان و یا جامعه‌ی کارشناسی است؟
10. سیاست‌ها و برنامه‌های نظام سرمایه‌داری و گروه‌های وابسته، در موضوع پوشش زنان، به ویژه زنان ایرانی چیست؟
11. با وجود آنکه غرض از تشریع احکام شرعی، از جمله حجاب، آن است که مؤمنان به اختیار خود راه درست را برگزینند، چرا حکومت اسلامی با دخالت خود، راه را بر اختیار مردم می‌بندد و آزادی‌های آنان را محدود می‌سازد؟
12. با وجود آنکه تجربه‌ی کشورهای مختلف، از جمله کشورهای اسلامی، نشان می‌دهد هرچه محدودیت‌ها کمتر باشد، حساسیت‌های جنسی جامعه نیز کاهش می‌یابد، دلیل اصرار دولت بر محدودسازی پوشش بانوان چیست؟
13. با آنکه رنگ تیره، زمینه‌ساز افسردگی و رنگ‌های روشن و مدل‌های متنوع، سبب نشاط نسل جوان است، چرا با محدودکردن پوشش، جوانان را به سمت افسردگی سوق می‌دهیم؟ آیا سرکوب‌کردن حس تنوع‌طلبی زمینه‌های افسردگی را فراهم نمی‌سازد؟
14. آیا تجربه‌ی 25 ساله‌ی ایران در مقابله با بدحجابی، نشانگر آن نیست که دخالت دولتی در چنین موضوعاتی نتیجه‌ی معکوس برجای می‌گذارد؟
15. اگر الگوهای توسعه، نقش مهمی در توسعه‌ی ابتذال دارند، پس چرا کشورهایی چون مالزی که در الگوی توسعه پیشرفته‌تر از ایران هستند، با چنین حدی از تظاهرات جنسی در جامعه مواجه نیستند؟
16. فراخوان زنان به حضور اجتماعی توسط مسئولان نظام، بدون ارائه‌ی الگویی روشن از مشارکت اجتماعی متناسب با جنسیت، چه تأثیری در مفاسد اجتماعی از جمله هرزه‌پوشی و روابط سهل‌انگارانه داشته است؟
17. تأثیر رسانه‌های عمومی به ویژه سیما در موضوعاتی چون پوشش بانوان، رفتارهای جنسی، روابط زن و مرد، اخلاق فردی و اجتماعی، غیرتمندی و همبستگی اجتماعی چیست؟
18. آیا نهادهای حکومتی از جمله رسانه‌های ملی، خود در مشروعیت‌بخشیدن به بدحجابی تأثیر داشته‌اند؟
19. علت توسعه‌ی فرهنگ هرزه‌پوشی در دهه‌های اخیر چیست و ساختارهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و سیاست‌ها و برنامه‌های کلان و رسانه‌های ملی، هریک چه نقشی در این مورد ایفا کرده‌اند؟
20. چگونه می‌توان سیاست‌ها و برنامه‌هایی را در موضوع پوشش تدوین و اجرا نمود که با تغییر دولت‌ها و با تغییر شرایط سیاسی به بی‌مهری و فراموشی گرفتار نشوند و یا تغییرات اساسی نیابند؟
21. چگونه می‌توان حجاب را به یک ارزش درونی و خواسته‌ی عمومی تبدیل نمود؟
22. چگونه برای نسل جوان آرمان‌سازی کنیم که حجاب در کنار آرمان متعالی مورد نظر، ارزشمند شود؟
23. چگونه می‌توان حجاب را به دغدغه‌ی واقعی مدیران میانی و ارشد تبدیل نمود که خود انگیزه‌ی پیگیری موضوع را داشته باشند؟
24. چگونه همبستگی اجتماعی، حس تعاون، غیرت، ارزش‌های گروهی و ارزش‌های اخلاقی ثابت را تقویت کنیم که زمینه‌ای مناسب برای ثمربخشی امر به معروف و نهی از منکر باشد؟
25. چگونه مردم را در موضوع حجاب حساس کنیم، فراخوان نماییم و به صحنه آوریم، مدیریت و پشتیبانی کنیم و ناهیان از منکر را اقتدار بخشیم؟
26. نظام آموزش و پرورش رسمی و غیررسمی ما نیازمند چه تحولاتی است تا نتیجه‌ی آن تقویت عزم و اراده، معنویت‌گرایی، عفاف، خویشتنداری، کرامت نفس، علاقه به کار و فعالیت، علاقه به مواجهه با مشکلات و تقویت نشاط در نسل جوان باشد؟
27. سیاست‌ها و برنامه‌های رسانه ملی و سیستم نظارتی حاکم بر آن نیازمند چه اصلاحاتی است تا نتیجه‌ی آن اصلاح روابط زن و مرد در رسانه‌ها و تغییر نگاه به زن، از هدف و ابزاری جنسی به انسان متعالی و تأثیرگذار، باشد؟
28. چگونه کارآمدی خانواده را به ویژه در نظارت و هدایت فرزندان افزایش دهیم، احساس مسئولیت والدین را تقویت کنیم و جایگاه آنان را ارتقا بخشیم و پیوند میان فرزندان و والدین را محکم‌تر و ثمربخش‌تر سازیم؟
29. سیاست‌ها و برنامه‌های نظام چگونه به سمت تسهیل ازدواج جوانان و حل نیازهای مشروع جنسی آنان جهت‌گیری شود که تظاهرات جنسی در جامعه کمتر شود؟
30. چگونه می‌توان زمینه‌های تحریک جنسی در خانواده‌ها و در محیط اجتماعی را کم کرد؟
31. ساماندهی و مدیریت مدل‌های لباس چگونه انجام شود تا به جای ترویج ابتذال، به توسعه‌ی عفاف بینجامد؟
32. در موضوع حجاب چگونه برنامه‌ریزی آموزشی و فرهنگی کنیم که نتیجه‌ی آن، محتوای ارزشمند، جذاب و اثرگذار و متناسب با گروه‌های سنی، علمی و اجتماعی مختلف باشد؟
33. چه فعالیت‌هایی انجام شود که نتیجه‌ی آن پرورش کارشناسانی باشد که بتوانند در سطوح مختلف، از راهنمایی و مشاوره نوجوانان و جوانان گرفته تا مشاوره به نهادها و ارائه‌ی تحلیل‌های کلان، فعالیت کنند؟
طرح جامع، هم مشتمل بر سیاست‌های عام است که به منظور اصلاح بسیاری از آسیب‌های اجتماعی دیگر نیز پیشنهاد می‌شود و هم شامل سیاست‌های خاصی که در خصوص طرح حجاب و عفاف جریان می‌یابد. برخی از سیاست‌های حاکم بر طرح عبارتند از:

1- 6. بازترسیم شاخص‌های رشد فرهنگی- اجتماعی در نظام اسلامی

آنچه بیشترین توان را در بیان ویژگی‌های یک پدیده دارد و می‌تواند بیشترین تغییرات و مشخصات آن را نشان دهد، شاخص می‌نامیم؛ بنابراین انتظار آن است که شاخص‌های رشد فرهنگی و اجتماعی، به مهم‌ترین مؤلفه‌هایی اشاره کند که نمایانگر تغییرات فرهنگی و اجتماعی و میزان رشدیافتگی در این دو حوزه است. در اینجا دو پرسش مطرح است: اول آنکه رشد فرهنگی و اجتماعی، از نگاه ما چیست و آیا بر تعاریف رایج از آن در ادبیات حاکم جهانی منطبق است؟ و دوم آنکه آیا شاخص‌های رشد در دیدگاه اسلامی، همان شاخص‌های رایج در نظام‌های دیگر است، یا آنکه برای نشان‌دادن تحولات فرهنگی در جامعه‌ی اسلامی، نیازمند تدوین شاخص‌های ویژه هستیم؟
بدیهی است میان جامعه‌ی اسلامی که زندگی سعادتمندانه و متعهدانه را بر محوریت توحید و تقرب می‌جوید و جامعه‌ی مادی که لذت و رفاه را غایت حیات خود می‌داند و به دنبال راه‌های متکثر برای ارضای تمایلات نفسانی است، تفاوت اساسی موجود است؛ از این‌رو در جامعه‌ی مادی، کثرت‌هایی که می‌تواند زمینه‌ساز دستیابی به لذت‌های فردی باشد، مطلوب و شاخص ما هم بر همان اساس تنظیم می‌شود. از آنجا که ترسیم شاخص‌ها، تأثیر بسزایی هم در سنجش موفقیت نظام در پیشبرد اهداف دارد و هم جهت‌گیری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها را متأثر می‌سازد، ممکن است تدوین شاخص‌های غلط، پیامدهای ناگواری بر فرهنگ و اجتماع بر جای گذارد.
آنچه هم‌اکنون مستند دستگاه مدیریت و برنامه‌ریزی کشور می‌باشد، شاخص‌های بین‌المللی رشد فرهنگی است که به مواردی چون سرانه‌ی مصرف خمیر کاغذ، سرانه‌ی صندلی‌های سینما و کتابخانه، میزان تولید و واردات فیلم‌های بلند سینمایی، و تولید و واردات کالاهای صوتی- تصویری محدود می‌شود. واضح است که این شاخص‌ها نمی‌توانند نمایانگر رشد اخلاق و معنویت، فضایل انسانی، میزان فهم و تمایلات عمومی، التزام به رعایت آموزه‌های وحیانی، سختکوشی و مواردی از این قبیل باشند؛ بلکه چه بسا تنوع مجلات و تکثّر محصولات فرهنگی که حامل ادبیات مدرن‌اند، خود از مهم‌ترین زمینه‌های توسعه‌ی ابتذال و دوری از عفاف است؛ از این‌رو نیازمند تدوین شاخص‌هایی هستیم که بتواند رشد معرفتی، اخلاقی و تربیتی و رفتاری را بر اساس مقیاس اسلامی، توضیح دهد؛ برای مثال ممکن است بتوان اشتیاق به انجام واجبات و تنفر از محرمات، میزان تمایل به انجام مناسک اجتماعی مثل نماز جمعه و جماعت، امانتداری و صداقت، میزان تعاون محلی و طایفه‌ای در حل مشکلات، میزان حل مشکلات و دعاوی از طرق دوستانه و سازش‌محور به جای مراجعه به دادگاه‌ها، نقش خانواده در فرایند تربیت و فرهنگ‌سازی، میزان اهتمام به امر به معروف و نهی از منکر، میزان اشتیاق به کار و تلاش و علم‌آموزی و تمایل به رفتار عفیفانه و رعایت حریم‌ها در روابط اجتماعی را از شاخص‌های رشد فرهنگی و اجتماعی در جامعه‌ی اسلامی دانست. صرفاً با تدوین چنین شاخص‌هایی است که می‌توان به بررسی میزان تأثیر ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بر موضوع حجاب و عفاف پرداخت و ضرورت بازنگری در برنامه‌های توسعه را توضیح داد.

2- 6. مدیریت احساسات نسل جوان

متأسفانه در سیستم مدیریتی و برنامه‌ای ما، مخاطب اصلی بسیاری از برنامه‌ها نسل جوان‌اند؛ بدون آنکه مطالعات کافی در زمینه‌ی روانشناسی نوجوانان و جوانان، تحولات شخصیتی نسل جوان در دهه‌های اخیر، آرمان‌ها، الگوها و مطالبات آنان انجام شود. امروزه بسیاری احساس می‌کنند نسل جوان ما تا حدودی پریشان و سردرگم، کم‌حوصله، بازیگوش و غفلت‌زده است و معمولاً برای گوش سپردن به اندرزها فرصت و حوصله‌ی کافی ندارد و در مقابل مشکلات، خویشتنداری مناسبی از خود نشان نمی‌دهد؛ اما علل و عوامل اصلی تغییرات هویتی در نسل جوان، معمولاً مورد مطالعه قرار نگرفته است. به راستی آیا با تغییرات شخصیتی در نسل جوان مواجهیم یا آنکه رفتار جوانان صرفاً عکسل‌العملی طبیعی در مقابل سیاست‌ها و برنامه‌های ماست که ممکن بود در هر زمان دیگری هم رخ نماید؟ آیا نسل جوان ما در معرض آموزه‌های متعارض قرار گرفته و احساس تعارض می‌کند؟ به گونه‌‌ای که از یک‌سو به سمت آموزه‌های مدرنیته فراخوانده می‌شود و از سوی دیگر به حفظ احکام شریعت و رعایت اخلاق اسلامی دعوت می‌شود؟ آیا تقویت حسّ متفاوت بودن و مورد توجه قرارگرفتن- که از ویژگی‌های جوانی است- آنان را به انتخاب پوشش‌های متنوع و خودنمایی سوق می‌دهد؟ آیا احساس برخورداری از حق انتخاب با انتظار نظام به رعایت پوشش به شکل اجباری، حس مقاومت را در آنان ایجاد یا تشدید کرده است؟ و آیا تبدیل‌شدن حجاب به پرچم مبارزه‌ی سیاسی، حس هیجان‌طلبی نسل جوان را به مقاومت سیاسی در برابر حجاب برانگیخته است؟
دهها پرسش از این دست پیش روی ماست و تا پاسخی مناسب برای آن نیابیم، به موفقیت نخواهیم رسید. آنچه مسلم است آنکه برنامه‌ها باید هم‌جهت با کرامت نفس و عزتمندی جوان باشد؛ تا حد ممکن به درونی‌کردن ارزش‌ها برای آنان بیندیشیم تا میان حفظ ارزش‌ها و انتخابگری، تا حد ممکن همراهی ایجاد شود. دیگر آنکه نظام اسلامی باید قدرت خود را در تعریف و برجسته کردن آرمان‌هایی برای نسل جوان به کار گیرد که مصلحت فرد و جامعه را تضمین کند. داستان انرژی هسته‌ای نشان داد نظام اسلامی می‌تواند دغدغه‌های خود را به آرمانی ملی تبدیل کند و احساسات عمومی را به سمت آن بسیج نماید. از آنجا که هیجان‌طلبی از ویژگی‌های دوران جوانی است، این پرسش قابل طرح است که: دستگاه مدیریت فرهنگی و اجتماعی کشور، برای جهت‌دهی به هیجانات نسل جوان چه سیاست و برنامه‌ای دارد؟ ناگفته پیداست که فقدان مدیریت هیجانات و احساسات، می‌تواند انرژی عظیم جوانان را به بیراهه برد و جوانی- که مهمترین فرصت برای تکامل شخصیتی است- به تهدیدی برای نسل نو منجر شود.

3- 6. اصلاح نظام آموزشی و تربیتی

از آنجا که نظام آموزشی و پرورشی رسمی و غیررسمی، از عوامل مهم تغییر در نظام ارزشی و فاصله‌گرفتن نسل جوان از جغرافیای باور دینی است، اصلاحات بنیادین در آن ضروری به نظر می‌رسد. نظام آموزش رسمی با نادیده‌گرفتن جنسیت، دختر و پسر را به یکسان آموزش می‌دهد و همین نکته به اختلال در هویت جنسی آنان می‌انجامد؛ بنابراین دختر و پسر تصویری صحیح از خود به عنوان یک جنس خاص ندارند و نمی‌توان آنان را به ایفای مطلوب نقش‌های خاص فراخواند. از پیامدهای بی‌توجهی به هویت جنسی آن است که دختران به ایفای نقش‌ها و رفتارهای مردانه ترغیب می‌شوند و علیه آموزه‌هایی که آنان را به حفظ استانداردهای رفتاری خاص- در پوشش و آرایش و چه در حضور اجتماعی- فرامی‌خواند، می‌شورند؛ از سوی دیگر نظام آموزشی نسبت به ارزش‌‌های اخلاقی همچون عفاف و حیا و نیز نسبت به خانواده چنان‌که باید، حساس نیست.
لازم است علاوه بر اصلاح جنسیتی نظام آموزشی رسمی، پرورش شخصیت اخلاقی جوانان، مبتنی بر تقویت اراده، کرامت نفس و خویشتنداری، از مهم‌ترین اهداف نظام آموزشی قرار گیرد و بدین‌منظور، نگاه ما به مقوله‌ی پرورش باید اصلاح شود. هم‌اکنون مقوله‌ی پرورش باید اصلاح شود. هم‌اکنون مقوله‌ی پرورش در نهادهای رسمی از دو مشکل مهم برخوردار است: اول آنکه تفکیک موضوع پرورش از آموزش و بی‌توجهی به بعد پرورشی آموزش (1) پیامدهایی را تحمیل کرده است و دوم آنکه برخلاف ایده‌ی بنیانگزاران، از ابتدا، نگاهی تخصصی بر امور پرورشی حاکم نبوده است؛ ضمن اینکه نه مربیان از میان نخبگان انتخاب می‌شدند و نه آموزش‌های آنان نشان از حاکمیت نگاه تخصصی داشته است؛ از این‌رو انجمن خانه و مدرسه بیش از آنکه نهادی در خدمت کارآمدی دو طرفه‌ی نظام خانواده و نظام آموزشی باشد، در خدمت تأمین هزینه‌های اقتصادی مدرسه قرار گرفت. حمایت‌های ضعیف مالی و علمی از مربیان پرورشی هم به وضوح بیانگر نگاه مدیران به مقوله‌ی پرورش و حدّ انتظارات آنان است.
رسانه‌های عمومی به ویژه سیما، هم به دلیل تأثیرگذاری عمیق در باورها، تمایلات و رفتار عمومی و هم به دلیل آنکه بیش از ابزارهای آموزشی و پرورشی دیگر، برخاسته از مدرنیته و روح مادی حاکم بر آن است، در مقوله‌ی پوشش تأثیرگذار بوده و نیازمند اصلاحات اساسی است. هم‌اکنون سکس در کنار طنز، خشونت و دلهره، یکی از چهار عامل جذابیت در هنرهای نمایشی مدرن است و همین دلیل، توجیه‌گر ابتذال در بسیاری از رسانه‌هاست. به نظر می‌رسد اصلاحات اساسی در رسانه‌ها، به ویژه رسانه‌های تصویری، جز از طریق بازتعریف مفهوم هنر و تدوین فلسفه‌ی هنر اسلامی، میسر نیست؛ در عین حال، با توجه به دور از دسترس‌بودن اصلاحات بنیادین در مقوله‌ی هنر، برخی اصلاحات در رسانه پیش‌نیاز اصلاح در وضعیت پوشش و رفتارهای نسل جوان است.
قدم اول در اصلاح وضعیت موجود، تغییرات ساختاری در نهادهای فرهنگی کشور از جمله وزارت ارشاد و صدا و سیماست. مناسب آن است که تقسیمات حوزه‌ای و معاونتی به جای آنکه بر اساس ابزار هنری تنظیم شود (معاونت سینمایی، معاونت تئاتر و هنرهای نمایشی، معاونت موسیقی و ...) بر اساس مخاطبان و یا نهادهای مهم تنظیم شود (معاونت جوانان، معاونت خانواده، معاونت زنان) که در این صورت، دغدغه‌ی اصلی هر معاونت تولید محصولات فرهنگی برای رفع نیاز مخاطبان است نه ضرورتاً تولید بیشتر فیلم‌های سینمایی یا قطعه‌های نمایشی؛ و یا آنکه در این نهادها اتاق‌های فکر و گروه‌های طرح و برنامه، خلأ ناشی از ابزارگرایی را به نفع توجه به مصالح اقشار مختلف، پرکنند.
در مرحله‌ی بعد سیاست‌های رسانه ملی در موضوع عفاف که مشتمل بر سیاست‌های عام در کل برنامه‌ها و سیاست‌های ویژه که صرفاً در بخش فیلم و سریال، مسابقه و سرگرمی، طنز و یا برنامه‌های دیگر جریان می‌یابد، تدوین می‌شود. سپس در هر بخش به ویژه در گروه فیلم و سریال، سرگرمی و مسابقات، گروه‌های کارشناسی، مرکب از کارشناسان حوزه‌های مختلف، از جمله اخلاق و تربیت، آسیب‌شناسی اجتماعی، روانشناسی و کارشناس علوم دینی گرد هم می‌آیند تا اولاً مهم‌ترین معضلات اجتماعی قابل بحث در رسانه را- که گروه عالی کارشناسی در طرح و برنامه‌ی سازمان تعیین و نیازهای اصلی را مشخص کرده است- به مرحله‌ی کاربرد نزدیک کنند؛ ثانیاً در چند مرحله (پس از تدوین طرح، فیلمنامه، فیلم و برنامه‌های دیگر) آن را ملاحظه و رأی کارشناسی خود را انشاء کنند تا شناسنامه‌ی فرهنگی و هنری برای هر برنامه تنظیم و صرفاً برنامه‌ای که واجد امتیاز لازم است، اجازه‌ی اکران یابد و ثالثاً پس از نمایش برنامه، بازخورد آن را بررسی و نکات تکمیلی را برای اصلاحات آتی ذخیره کنند و البته حمایت مالی از هر برنامه و از هر بخش به میزان امتیازاتی باشد که تیم کارشناسی در نظر گرفته است.
چنین پیشنهاداتی صرفاً در زمانی قابلیت اجرا خواهد داشت که اصلاحات اساسی به دغدغه‌ی عمومی مدیران تبدیل شود؛ وگرنه اصلاحات بخشنامه‌ای مشکلی را حل نخواهد کرد.

4- 6. ایجاد زمینه برای کارآمدی خانواده

چنانکه گفته شد، خانواده‌ی ایرانی را دو معضل عمده ناتوان ساخته است: اول آنکه والدین از احساس مسئولیت کمتری در نظارت و هدایت فرزندان خود، نسبت به گذشته، برخوردارند و دوم آنکه احساس می‌کنند چون گذشته از اقتدار و نفوذ کلمه‌ی لازم برخوردار نیستند و نهادهای رقیب، امکان نظارت و هدایت را از آنان گرفته‌اند. برای اصلاح وضعیت موجود، مهم‌ترین اقدام، اصلاح سیاست‌ها و برنامه‌هاست؛ به گونه‌ای که خانواده‌محوری اصل حاکم بر تمام تصمیمات تلقی شود. متأسفانه ضعف کارشناسی‌ها به حدی است که هرگاه سخنی از تقویت خانواده بر زبان می‌آید، برداشت رایج، آن است که باید تمام سیاست‌ها و برنامه‌های پیش‌بینی شده را حفظ نمود و صرفاً عنوان حمایت از خانواده را به ذیل آن افزود؛ حال آنکه برخی سیاست‌ها و برنامه‌ها خود، عامل تضعیف خانواده‌اند.
تشکیل پودمان‌هایی که به ارتقای مهارت والدین بینجامد، طراحی برنامه‌های جذاب رسانه‌ای به منظور تقویت غیرت و مسئولیت والدین، تقویت پیوند میان دو نسل و پرورش روحیه‌ی اطاعت‌پذیری در فرزندان، تقویت پیوندهای خویشاوندی و مواردی از این دست، می‌تواند در این راستا مؤثر واقع شود.

5- 6. تقویت حساسیت عمومی نسبت به عفاف

همان‌طور که گفته شد، فرهنگ مدرن اصولاً نسبت به برخی مفاهیم چون غیرت، قناعت و عفاف خوشبین نیست؛ چه اینکه تحولات دهه‌های اخیر که به منظور مدرن‌سازی هرچه بیشتر پیگیری شد، نمایانگر همین واقعیت است. به نظر می‌رسد تمامی عوامل از رسانه‌های عمومی گرفته تا ضوابط و قوانین، دست به دست هم داده‌اند تا حساسیت‌های عمومی نسبت به عفاف را کم کنند. این موضوع که چرا جرئت مردم در نهی از منکر کم و جرئت خطاکاران افزون شده است را باید در دو علت عمده جست: اول آنکه مردم احساس می‌کنند تلاش برای ترویج حجاب، شنا کردن برخلاف مسیر رودخانه است؛ مطلبی که خطاکاران نیز به خوبی بر آن وقوف یافته‌اند و دوم آنکه قانون به حمایت از ناهیان از منکر نمی‌آید و به آنان جرئت نمی‌دهد؛ حال آنکه به نظر می‌رسد برخی آموزه‌های دینی نه تنها مردم را به نهی از منکر فرامی‌خوانند، بلکه در مسائلی که به امور جنسی مربوط می‌شود، حساسیت‌ها را بیشتر تحریک می‌کنند تا آنجا که گاه به مردم اجازه داده شده است حتی بدون اجازه‌ی قبلی حکومتی، به برخورد قهرآمیز با اشخاصی که معترض نوامیس می‌شوند و یا چشم‌چرانی می‌کنند، اقدام کنند. گرچه پیشاپیش می‌توان دخالت مستقیم مردمی را زمینه‌ساز مشکلاتی دانست، اما لازم است تبعات موضوع در یک نگاه کامل تحلیل و این پیامد در کنار افزایش حساسیت عمومی نرخ‌گذاری شود.
تقویت روحیه‌ی همگرایی و همبستگی و توجه به ارزش‌های گروهی نیز از زمینه‌هایی است که به افزایش حساسیت عمومی منتهی می‌شود.

6- 6. تربیت جنسی نوجوانان و جوانان

فرزندان ما در شرایطی سنین بلوغ را تجربه می‌کنند که به دلیل برخی ملاحظات، راه‌های مطمئن‌تر ارائه‌ی اطلاعات و تحلیل‌ها به آنان، مسدود شده است و آنان نیازمندی‌های اطلاعاتی خود را از همسالان و اشخاص و گروه‌های غیرمسئول و غیرمطمئن دریافت می‌کنند و به همین دلیل، نه از وضعیت جسمی و روحی خود در سنین رشد چندان اطلاعی ندارند و نه از جنس مخالف؛ از این‌رو در مدیریت بر نفس خود ناتوان و در مقابل جنس مخالف آسیب‌پذیرند. در چنین وضعیتی نیازمند تدوین سیاست‌ها و تنظیم برنامه‌هایی هستیم که مسئولیت و سهم خانواده و نظام آموزشی رسمی و غیررسمی را به درستی ترسیم و تربیت و آموزش جنسی را با محوریت عفاف دنبال کند. منظور از آموزش‌های جنسی، آموزش‌هایی است که هم اطلاعات لازم را از تحولات روانی و جسمی در مقطع بلوغ به جوانان بدهد و هم شیوه‌های کارآمد و مشروع خویشتنداری جنسی و مواجهه با مشکلات مربوطه را در اختیار آنان گذارد. امروزه آنچه موجب نگرانی دلسوزان شده، آن است که بحث از ضرورت تربیت و آموزش جنسی، بیشتر از سوی نهادهایی ترویج می‌شود که بیش از آنکه متأثر از فرهنگ دینی باشند، از آموزه‌های لیبرالیستی تغذیه می‌کنند و بیش از همه نسبت به تحقق ایده‌ی مجامع بین‌المللی متعهدند و در نتیجه، این قبیل آموزش‌ها به دغدغه‌ی روابط جنسی در نسل جدید دامن می‌زند. (2)

7- 6. تسهیل ازدواج جوانان

نیاز جنسی از طبیعی‌ترین نیازهای بشری است که با ورود به سن بلوغ، خود را نشان می‌دهد. هرچه فاصله‌ی میان سن بلوغ و سن ازدواج کمتر باشد، مشکلات ناشی از فوران نیازهای جنسی کمتر می‌شود. امروزه ازدواج در سنین نوجوانی و اوایل سنین جوانی با چالش‌هایی چون عدم تأمین اقتصادی، مانع‌بودن نظام وظیفه و نظام تحصیلی برای ازدواج و عدم توانایی دختر در مدیریت خانواده مواجه شده است. گرچه هریک از این عوامل در جامعه‌ی ما نقش مهمی در تأخیر ازدواج دارد، اما به نظر می‌رسد مهم‌ترین مشکل موجود، موانع فرهنگی است.
در اینجا ترویج فرهنگ ساده‌زیستی، امید به آینده‌ی روشن و اعتماد به فضل خداوند، می‌تواند زمینه‌های تشکیل خانواده را فراهم‌تر کند؛ به علاوه ازدواج مشروع بدون تشکیل خانواده‌ی مستقل، در اوایل سنین جوانی و تا فراهم‌شدن لوازم مورد نیاز برای تشکیل زندگی مستقل، با وجود مشکلاتی بر آن مترتب است، ممکن و ا تمایل به گناه بهتر است.
لازم است نظام اسلامی علاوه بر آنکه تغییر نگرش‌ها در موضوع ازدواج را مهم‌ترین اولویت خود می‌داند، اصلاح وضعیت نظام وظیفه عمومی، انعطاف پذیری نظام آموزشی، اشتغال‌زایی، ایجاد مسکن‌های ارزان‌قیمت و آموزش مهارت‌های زندگی برای جوانانِ در آستانه‌ی ازدواج و والدین آنان را در دستور کار قرار دهد.

8- 6. مقابله با ولگردی (3) و بیکاری

در آموزه‌های اسلامی، بیکاری منفور و زمینه‌ساز بروز مشکلات دانسته شده است. (4) در گذشته‌ی نه چندان دور، جوانان ولگرد از سطح برخی شهرها گردآوری و به اردوگاه‌های کار اجباری تحویل می‌شدند؛ اما امروزه بیکاری و تنبلی چندان قبیح به نظر نمی‌رسد. اگر پژوهش‌های میدانی دقیقی در نسبت میان بیکاری و مفاسد اجتماعی، از جمله هرزه‌پوشی انجام شود، بسیار گویا خواهد بود؛ چنان‌که احساس می‌شود برخی محیط‌های آموزشی که حساسیت بیشتری نسبت به فعالیت علمی نشان می‌دهند، زمینه‌ی کمتری برای تظاهرات جنسی دارند. شاید مقایسه‌ای میان پوشش دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف به عنوان محیط علمی نمونه با برخی دانشگاه‌های دیگر، برای تقریب موضوع به ذهن مناسب باشد.
مطالعه‌ی افراد جویای کار نشان می‌دهد بسیاری از آنان با وجود آنکه سال‌هاست بیکار مانده‌اند، هیچ مهارت و حرفه‌ی مناسبی ندارند و وقت خود را به بطالت می‌گذرانند؛ از این رو لازم است علاوه بر تقبیح بیکار بودن در فرهنگ عمومی، زمینه‌هایی برای فعالیت‌های درآمدزا و غیردرآمدزا- که به افزایش مهارت‌ها می‌انجامد- در نظر گرفت. ایجاد سازمان‌های مردم‌نهاد که در موضوعاتی چون محیط زیست، زیباسازی فضای شهری و روستایی، حمایت از مستمندان، مهارت‌افزایی و ... فعالیت می‌کنند، سبب جذب بسیاری از این افراد به کار می‌شود و آنها را از یکنواختی خارج می‌سازد.

9- 6. مقابله‌ی جدی با مظاهر و عوامل اصلی گسترش ابتذال

بدین‌منظور باید به چند نکته توجه کرد: اول آنکه اقدامات دولتی تا با پشتوانه‌ی خواست عمومی همراه نشود، چندان ثمربخش نخواهد بود. از اینجا معلوم می‌شود که نمی‌توان با اکثریت جامعه درگیر شد؛ بنابراین سیاست حکومت باید مقابله‌ی جدی با مواردی از فساد باشد که اکثریت جامعه نسبت به آن حساس‌اند. این اقدام سبب می‌شود مرز بدپوشی از آنچه هست، بدتر نشود؛ از سوی دیگر لازم است حساسیت‌های عمومی را به گونه‌ای هدایت کرد که بخشی از اکثریت امروز به اقلیت فردا تبدیل شوند.
دوم آنکه باید میان فریب‌خوردگان و کسانی که به شکل سازمان‌یافته به ابتذال دامن می‌زنند، تفکیک نمود؛ چنان که باید میان کسانی که حریم‌های جدیدی را می‌شکنند و کسانی که ابتذال رایج را مرتکب می‌شوند، تمایز قائل شد.

10- 6. وضع و اجرای مقررات خاص در محیط‌های آموزشی و علمی

هم‌اکنون مدارس راهنمایی و دبیرستان‌ها نسبت به سهل‌انگاری‌ها و تخلفات دانش‌آموزان، درست در سنین نظم‌پذیری و شکل‌گیری شخصیت، با تسامح برخورد می‌کنند و برخی مدیران از ترس عتاب و خطاب‌های والدین و یا مسئولان آموزش و پرورش، خود را کنار کشیده‌اند. دانشگاه‌ها که خود حدیثی دیگر دارند. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای اسلامی و غیراسلامی، محیط علمی به گونه‌ای تعریف می‌شود که لازم است استانداردهای پوشش و رفتار، مطابق با چنین محیط‌هایی تدوین و اعمال شود؛ البته این نکته منافاتی با استفاده از روش‌های جذاب و کارآمد ندارد؛ اما مهم آن است که تمام محصلان به این برداشت مشترک برسند که محیط علمی آدابی دارد که صرف‌نظر از لزوم یا عدم لزوم عمل به آن آداب در خارج از آن محیط، باید به آن پایبند بود. ایجاد حساسیت عمومی در والدین دانشجویان که موضوع رعایت اخلاق صنفی دانشجویی را به مطالبه‌ی خانواده‌ها تبدیل کند، در پیگیری این مقصود مؤثر است. اعمال چنین ضوابطی، آن‌گاه مؤثر است که اولاً پیش‌زمینه‌های تبلیغی و توجیهی آن انجام شده باشد؛ ثانیاً ضوابط به گونه‌ای خشک و یا آرمان‌گرایانه در نظر گرفته نشود که از ابتدا به تمسخر گرفته شود؛ ثالثاً هماهنگی میان مسئولان مربوطه و جدیت در برخورد با تخلفات، تردیدی باقی نگذارد که نهاد آموزشی نسبت به اجرای آن مصمم است؛ رابعاً پیش از اقدام، هزینه‌های احتمال آن برآورد شود؛ برای مثال مشخص شود که اگر تعدادی از دانشجویان به شکل گروهی، آهنگ مخالف سردادند و با اعتصاب و نامه‌نگاری به مجامع بین‌المللی و یا اقدام به شورش، اعتراض خود را اعلام کردند، باید چگونه به استقبال آن رفت. به نظر می‌رسد برخی از اقدامات، از آنجا که از ابتدا نسبت به پیامدهای آن تأمل نشده است، پس از یک شروع طوفانی، به سرعت به افول می‌گراید.

11- 6. ساماندهی مد و لباس

آنچه امروز با عنوان ساماندهی مد دنبال می‌شود، چند اشکال دارد: اول آنکه نوعی ساده‌سازی در آن به چشم می‌خورد و بدون آنکه نسبت به زمینه‌های تمایل به مدل‌های مبتذل تحقیق جامعی انجام شود، گمان شده است که مشکل حجاب، در فقدان لباس‌هایی است که طبق طرح‌های بومی و اسلامی تهیه شده باشد؛ حال آنکه فقدان مدل‌های مناسب از کمترین سهم در پدیده‌ی بدحجابی برخوردار است و خود نیز تاحدود زیادی متأثر از تقاضای مصرف‌کننده می‌باشد؛ دوم آنکه با تجزیه کردن موضوع مد و لباس، گمان می‌شود به صرف ارائه‌ی مدل‌های جدید بومی، می‌توان تغییر مشهودی ایجاد کرد؛ حال آنکه تا ذائقه‌ی مخاطب، تمایل به خودنمایی و ابتذال باشد، ارائه‌ی طرح‌های نو، حتی در قالب‌های بومی و به ظاهر اسلامی، صرفاً مدل‌هایی را به مدل‌های موجود می‌افزاید تا در خدمت پاسخ به تنوع‌طلبی مخاطب قرار گیرد؛ از این‌رو برخی طرح‌هایی که با عنوان چادر دانشجویی ارائه شد و تا حدی نیز مقبولیت یافت، هم‌اکنون به عنوان مدلی جلف‌تر و نمایان‌تر از مانتوهای رایج به کار می‌رود و از قضا به دلیل آنکه نام چادر (پوشش جامعه‌ی مذهبی) بر آن نهاده شده است، زمینه‌ای برای کسانی فراهم کرده است که تا دیروز، بنابه برخی ملاحظات، چادر را برگزیده بودند و امروز چادر دانشجویی را زمینه‌ی انتقال به پوشش آزادتری یافته‌اند.
بنابراین تنها در صورتی می‌توان به طرح‌های ساماندهی دل بست که اصول حاکم بر آنها، کم‌کردن تبرّج و تمایل به خودآرایی باشد، نه ایجاد زمینه‌های جدید برای خودنمایی.

12- 6. نظارت بر عملکرد جریان‌های سیاسی مقابله با حجاب

هم‌اکنون ده‌ها NGO، سایت و قلم، به شکل سازمان‌یافته، در این زمینه فعالیت می‌کنند؛ اما نه اطلاعات جامعی از عملکرد آنان در دست است و نه نظارت و کنترلی بر آنها اعمال می‌شود. این گروه‌ها گرچه در برخی زمینه‌ها ناموفق نشان داده‌اند، اما در آنجا که فعالیت آنان هماهنگ با تمایلات مادی مردم باشد، می‌توانند تأثیرات قابل ملاحظه‌ای برجای گذارند و کمترین فعالیت آنان، کم‌کردن واهمه از هنجارشکنی در متخلفان است. مقابله با این گروه‌ها ضرورتاً در قالب برخورد قهرآمیز توصیه نمی‌شود، بلکه هدف، شناسایی اقدامات فعلی و آینده‌ی آنان و کم‌اثر و پرهزینه‌کردن این اقدامات است.

13- 6. حمایت از ناهیان منکر

این حمایت‌ها هم به صورت تقویت مهارت‌ها و دانش‌های آنان است و هم پشتیبانی از عملکرد قانونی آنان.

نتیجه

مهم‌ترین معضل نظام، در حل آسیب‌های اجتماعی، ضعف کارشناسی و فقدان تحلیل و طرح جامعه است. تقویت جریان تولید علم و جنبش کارشناسی، پیش‌نیاز مسلم حل آسیب‌های اجتماعی در جامعه‌ی دینی است. جامعه‌ای که باید بر اساس تمایلات دینی، معرفت دینی و رفتار دینی به رشد و تعالی دست یابد، نیازمند معادلات علمی نوین است؛ معادلاتی که قدرت تحلیل مسائل اجتماعی را با پیش‌فرض‌های دینی داشته باشد، آرمان‌های منطبق بر دین ترسیم نماید و برنامه‌ی عمل دینی را در اجتماع طراحی و حساسیت‌های عمومی را به سمت آرمان‌ها مدیریت نماید.

پی‌نوشت‌ها:

1. البته این نکته به معنای نفی ضرورت وجودی معاونت پرورشی که دغدغه‌ی خاص پرورش را مدنظر داشته باشد نیست، بلکه به این مطلب توجه می‌کند که نباید این موضوع به تفکیک مقوله‌ی پرورش از آموزش منجر شود.
2. امروزه دو روش در آموزش‌های جنسی مطرح است: در «روش مدرسه‌ای»، تعلیمات نظری مسائل جنسی به صورت مجزا و یا در ضمن دروس علوم طبیعی ارائه می‌شود. در این روش، طی برنامه‌های مصور، فیلم‌هایی راجع به تولیدمثل گیاهان، جانوران و بالاخره انسان، با تمام جزئیات آن به نمایش درمی‌آید. محور مباحث ارائه‌شده اطلاعات کالبدشناختی، فیزیولوژیکی و آموزه‌های روانی- عاطفی است. این روش در بسیاری از کشورهای غربی متداول و در عین حال مورد انتقاد بسیاری از مردم و صاحب‌نظران است؛ از جمله انتقادات آن است که طرح مباحث جنسی، بدون پرده‌پوشی، خود از عوامل تحریک‌زا می‌باشد و به کاهش حیا و عفاف می‌انجامد و دیگر آنکه تمرکز این آموزش‌ها در مدرسه به تضعیف جایگاه هدایتی و نظارتی والدین منجر می‌شود؛ از این‌رو آموزش به «روش خانواده‌محور» که در آن خانواده‌ها مسئول آموزش فرزندان خود، با توجه به ویژگی‌های روانی و جسمی فرزندان و با محوریت عفاف، خواهند بود، پیشنهاد شده است (ر. ک به: غلامرضا متقی‌فر؛ آموزش جنسی در مدارس؛ ص 153. روزنامه همشهری، 84/7/6، ص 6. ویلیام گاردنر؛ جنگ علیه خانواده؛ ص 147 و آندره مورالی دانینو؛ جامعه‌شناسی روابط جنسی؛ ص 149- 154).
3. ماده‌ی 227 قانون مجازات عمومی در رژیم پهلوی، ولگردی را چنین تعریف می‌کند:
کسانی که وسیله امرار معاش ندارند و از روی بی‌قیدی و تنبلی در صدد تهیه‌ی کار برای خود برنمی‌آیند، ولگرد محسوب می‌شوند. ولگردی خلاف و مجازات آن مطابق باب چهارم قانون کیفری عمومی است.
4. عباراتی چون «ان الله یبغض العبد الفارغ»: خداوند بنده‌ی بیکار را دوست ندارد و «إشتغل نفسک و الّا شَغَلتک»: نفس خویش را مشغول کن وگرنه تو را مشغول خواهد نمود، به خوبی حساسیت شرع را به موضوع بیکاری نشان می‌دهد.

منابع تحقیق :
1. آژینی، محسن؛ «نشانه‌های خط نفوذ»؛ رسالت، 74/11/4.
2. ایازی، سیدمحمدعلی؛ «نقد و بررسی ادلّه‌ی فقهی الزام حکومتی حجاب»؛ فصلنامه فقه، ش 51-52، 1386.
3. بامداد، بدرالملوک؛ زن ایرانی از انقلاب مشروطیت تا انقلاب سفید؛ جلد دوم، تهران: ابن سینا، 1348.
4. التبریزی، جواد؛ ارشادالطالب الی‌التعلیق علی‌المکاسب؛ الطبعةالثانیة، قم: مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، 1411 ق.
5. جعفریان، رسول؛ داستان حجاب در ایران پیش از انقلاب؛ تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383.
6. حداد عادل، غلامعلی؛ فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی؛ چاپ دهم، تهران: سروش، 1382.
7. الحلی، الحسن‌بن یوسف‌بن مطهر؛ مختلف‌الشیعة فی احکام‌الشریعة؛ قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1415 ق.
8. الحرّانی، ابومحمد حسن‌بن علی‌بن حسین؛ تحف‌العقول عن آل‌الرسول؛ تهران: کتابچی، 1364.
9. الحر العاملی، محمدبن‌الحسن؛ تفصیل وسائل‌الشیعة الی تحصیل مسائل‌الشریعة؛ قم: مؤسسة آل‌البیت لاحیاءالتراث، 1416ق.
10. دانینو، آندره مورالی؛ جامعه‌شناسی روابط جنسی؛ ترجمه حسن پویان، چاپ اول، تهران: نشر توس، 1383.
11. دورانت، ویل؛ تاریخ تمدن؛ ترجمه حمید عنایت پرویز داریوش و علی‌اصغر سروش جلد سوم، چاپ پنجم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1376.
12. رفیع‌پور، فرامرز؛ توسعه و تضاد: کوششی در جهت تحلیل انقلاب اسلامی و مسائل اجتماعی در ایران؛ چاپ چهارم، تهران: شرکت سهامی انتشار، 1379.
13. الزمخشری، جارالله محمودبن عمر؛ الکشاف عن حقائق غوامض‌التنزیل الاقاویل فی وجوه‌التأویل؛ [بی‌جا]، منشورات البلاغة، [بی‌تا].
14. صادقی، شیده؛ «حجاب و رابطه آن با تکامل اجتماعی»؛ فصلنامه تخصصی بانوان شیعه، ش11، س 4، بهار 1386.
15. صانعی، یوسف؛ استفتائات قضایی؛ تهران: نشر میزان، 1384.
16. صلاح، مهدی؛ کشف حجاب، زمینه‌ها، پیامدها و واکنش‌ها، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1384.
17. طباطبایی، سیدمحمدحسین؛ تفسیرالمیزان؛ چاپ پنجم، تهران: بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، 1370.
18. الطباطبایی‌الحکیم، السیدمحسن؛ مستمسک العروةالوثقی؛ قم: مؤسسة دارالتفسیر، 1416ق، 1374ش.
19. الطاطبایی الیزدی، السیدمحمدکاظم؛ العروةالوثقی؛ الطبعة الخامسة، قم: دارالتفسیر (اسماعیلیان)، 1419ق.
20. فاضل‌لنکرانی، محمد؛ جامع‌المسائل (استفتائات)؛ چاپ پنجم، قم: مطبوعاتی امیر، 1377.
21. فروم، اریک؛ رسالت زیگموند فروید؛ ترجمه فرید جواهرکلام؛ تهران: شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، 1348.
22. ___، جامعه‌ی سالم؛ ترجمه اکبر تبریزی؛ چاپ چهارم، تهران: بهجت، 1385.
23. قاسمی، هاجرالسادات؛ «حلقه‌های مفقود حجاب»؛ ماهنامه حوراء (نشریه داخلی دفتر مطالعات و تحقیقات زنان) ش9، دی‌ماه 1383، ص 24-28.
24. قرآن‌کریم.
25. کاشانی، مجید؛ «بررسی تاریخی و جامعه‌شناسی حجاب در ادیان الهی»؛ فصلنامه تخصصی بانوان شیعه، ش11، س4، بهار 1386.
26. کالس، ویل، ترنر، روت؛ تاریخ لباس پنج هزار سال پوشاک زنان و مردان جهان؛ ترجمه شیرین بزرگمهر؛ نشر تهران: توس، 1372.
27. الکلینی، محمدبن یعقوب؛ الفروع من‌الکافی؛ الطبعةالرابعة، تهران: دارالکتب الاسلامیة، 1375.
28. گاردنر، ویلیام؛ جنگ علیه خانواده؛ ترجمه و تلخیص از معصومه محمدی، چاپ اول، قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1386.
29. گلپایگانی، سیدمحمدرضا؛ مجمع‌المسائل؛ جلد دوم، قم: دارالقرآن‌الکریم، 1369.
30. گیدنز، آنتونی؛ جامعه‌شناسی؛ ترجمه منوچهر صبوری، چاپ سوم، تهران: نی، 1376.
31. متقی‌فر، غلامرضا؛ «آموزش جنسی در مدارس»؛ فصلنامه تربیت اسلامی (ویژه تربیت جنسی)، انتشارات تربیت اسلامی، ش8، پاییز 1384.
32. المجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار؛ تهران: المکتبة الاسلامیة، 1374.
33. محقق داماد، سیدمصطفی؛ مجموعه گفتگوهای هم‌اندیشی بررسی مسائل و مشکلات زنان: اولویت‌ها و رویکردها؛ چاپ اول، قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1380.
34. مطهری، مرتضی؛ مسئله حجاب؛ چاپ چهل و هشتم، قم: صدرا، 1376.
35. معتضد، خسرو؛ اشرف از سرای سنگلج تا سریر قدرت؛ تهران: پیکان، 1377.
36. منتظری، حسینعلی؛ مبانی فقهی حکومت اسلامی؛ ترجمه و تقریر محمود صلواتی؛ تهران: کیهان، 1367.
37. النجفی، محمدحسن؛ جواهرالکلام فی شرح شرائع‌الاسلام؛ بیروت: مؤسسة المرتضی العالمیة، 1412 ق.
38. الانصاری القرطبی، محمدبن احمد؛ الجامع لاحکام‌القرآن؛ بیروت: دارالاحیاء التراث العربی، 1985.
39. النوری‌الطبرسی، حسین؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ قم: مؤسسة آل‌البیت لاحیاءالتراث، 1407ق.

منبع مقاله :
حق‌شناس، جعفر؛ (1387)، نظام اسلامی و مسئله حجاب، قم: شورای عالی حوزه علمیه، چاپ اول.



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط