کمگوی و گزیده گوی چون دُر
نويسنده:اسماعیل برقی
● بخش اول :
زبان، بهترین وسیلهای است که میتواند تصورات ذهنی یک فرد را به دیگری منتقل کند. با کمک زبان، ما اهداف، احساسات و آرزوهای خود را برای دیگران بیان میکنیم. با زبان میآموزیم و به دیگران یاد میدهیم. زبان، آزادی انسان از قفس تنگ حواس است. انسان یک هستی اجتماعی و سخنور است و زبان از امتیازهای ویژه اوست. زبان، دل و ذهن را پیوند میدهد. میگویند <زبان لباس اندیشه است> و اندیشه گرانبهاترین سرمایه انسانی است. سخن گفتن، راه را برای پدیدار شدن سرمایههای فکری هموار میکند. زبان امانتی از طرف خداوند است که به انسان سپرده میشود تا به وسیله آن، راه تکامل خویش را بپیماید. بنابراین نحوه استفاده از زبان و کاربرد آن بسیار مهم است، به گونهای که گاهی اولیاء دین و اندیشمندان، سکوت و زبان در کام کشیدن را از بهکار بردن آن بیشتر توصیه کردهاند.
ما در این مطلب میخواهیم بدانیم چگونه و چه زمانی باید از زبان استفاده کرد؟ چه زمانی باید سکوت اختیار کرد؟ چرا بزرگان و اندیشمندان این همه سکوت و کم گفتن را توصیه کردهاند؟ و چگونه باید به حرف و سخن دیگران گوش کرد؟ به این گفتهها توجه کنید:
نجات مؤمن، در نگه داشتن زبانش است.
(حضرت محمد(ص))
خاموشی و سکوت، باغ اندیشه است.
(حضرت علی(ع))
سکوت و کمحرفی، یکی از راههای دریافت علم و دانش است
(امام رضا(ع))
روشنتر از خاموشی، چراغی ندیدم و سخنی به از بیسخنی نشنیدم
(بایزید بسطامی)
مهارت سکوت، غالباً بیشتر از مهارت حرف زدن، ارزش اثرگذاری دارد چرا که <سکوت از هر آوازی خوشتر است>
(کریستینا روستی)
مهاتما گاندی میگوید <سکوت اوج تکلم است.> با سکوت میتوان پیام خود را به دیگران منتقل کرد. گاهی سکوت بیش از تمام حرفها مقصود را بیان میکند. دکتر علی شریعتی میگوید: <سرمایه هر دلی، حرفهایی است که برای نگفتن دارد.> و به تعبیر بزرگی دیگر، <سکوت دانا، حاصل جمع فریادهای اوست.> در هر صورت خاموشی زبان، سایه سلامت انسان است.
اصلاً میگویند شیواترین سخن فرزند، زیباترین سکوت است. یک مثل هندی نیز میگوید: سکوت، هرگز اشتباه نمیکند.
سخن در زبان ای خردمند چیست؟
کلید در گنج صاحب هنر
چو در بسته باشد نداند کسی
که گوهر فروش است یا پیلهور
(سعدی) کلید در گنج صاحب هنر
چو در بسته باشد نداند کسی
که گوهر فروش است یا پیلهور
سخن گفتن، تنها علم و دانش و آگاهی گوینده را نشان نمیدهد، بلکه آینه شخصیت اوست.
تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
اما برخلاف تمام توصیهها به سکوت، انسان ناگزیر است در زندگی از زبان استفاده کند. بنابراین نحوهِ استفاده کردن از آن مهم است. گفتههای بزرگان نشان میدهد که سخن گفتن باید مبتنی بر فکر، عقل و منطق باشد. عیب و هنرش نهفته باشد
حضرت علی(ع) میفرماید: فضیلت انسان زیر زبانش نهفته است.
سخن چون برابر شود با خرد
روان سراینده رامش برد
زبان در سخن گفتن آژیر کن
کمان خرد را سخن تیر کن
(فردوسی) روان سراینده رامش برد
زبان در سخن گفتن آژیر کن
کمان خرد را سخن تیر کن
سخن خوب گفتن، دلیل وفور عقل و خرد آدمی است. (رسول خدا(ص))
<دیل کارنگی>، اندیشمند معاصر، میگوید: سخن و سخن راندن نوعی سفر است که باید به مقصد برسد، به همین دلیل پیش از سفر، باید انسان نقشهای داشته باشد. مسافر بینقشه و بیهدف در پایان سفر به جایی نمیرسد.
در هر صورت زبان، در نزد انسان باید تابع اندیشهاش باشد و انسان به زبانش اجازه ندهد که قبل از اندیشهاش به راه افتد، چرا که گفتهاند: <اندیشه کن، آنگاه سخن گوی تا از لغزش بر کنار باشی.>
مونتسکیو میگوید: <کسی که بدون فکر حرف میزند، صیادی را ماند که بدون نشانهگیری تیر خالی میکند.>
تا سخن گفته نشده است، سخنگو بر سخن خویش حکومت میکند، ولی همین که سخن گفته شد، سخن بر سخنگو حکم میراند.
(حضرت علی(ع))
هرگز قبل از فکر کردن حرف نزن و کاری انجام مده. (فیثاغورت)
سخن گفته دگر باز نیاید به زبان
اول اندیشه کند مرد که عاقل باشد
هندیها مثلی دارند و میگویند: درباره هرچه میگویی فکر کن، ولی هرچه را فکر میکنی، بازگو نکن. اول اندیشه کند مرد که عاقل باشد
آنکه زبانش را نگه نمیدارد، سرانجام پشیمان میشود.
(لقمان حکیم)
انوشیروان نیز گفته است: یکبار پشیمان نشدم برای چیزی که به زبان نیاوردم، ولی بارهای ندامت بردم بر آنچه گفتم. یک مثل پاکستانی میگوید <عاقل، زبانش را در قلب و احمق، در دهان جای داده است.>
در هر صورت کم دانستن و پر گفتن مانند پول نداشتن و زیاد خرج کردن است.
(ناپلئون)
ژان کهنو گفته است: درود بر کسانی که هیچ نمیدانند، به شرط آنکه هیچ نگویند.
هر سخن که از دل و فکر برآید، بر دل نشیند و اگر از زبان به تنهایی برآید، از حد گوش تجاوز نکند.
حرف و سخن با منطق در هر فردی مؤثر است، حتی اگر آن را قبول نداشته باشد.
(فرانکلین)
حضرت علی(ع) در مورد سکوت پیامبر اکرم(ص) فرمود: سکوت آن حضرت در چهار چیز بود؛ در تفکر، تقدیر، حلم و حذر. تفکرش در باره دنیای فانی و عالم باقی بود. در تقدیر و اندازهگیری بر آن بود که همه مردم را به یک چشم ببیند و به گفته همه به یک نحو گوش دهد. صبور و بردبار بود، بهطوری که از چیزی خشمگین یا متنفر نمیشد. حذر و پرهیزش نیز در چنگاندازی به کارهای خیر و دوری از کارهای زشت بود.
در هر صورت سخن گفتن و سکوت کردن به موقع، گاه نشانه عقل است. سعدی گفته است: دو چیز طیره عقل است، دم فرو بستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی.
همه این گفتهها مؤید آن است که انسان، باید یا درست حرف بزند و یا عاقلانه سکوت کند. فیثاغورث گفته است: یا خاموش باش یا حرفی بزن که از خموشی بهتر باشد.
همچنین آوردهاند که:
مردی پیش پیامبر آمد و پرسید: ای پیامبر خدا، دانش چیست؟
فرمود: سکوت پیشی گرفتن و اندیشیدن.
پرسید: سپس چه؟ فرمود: گوش فرا دادن و شنیدن از دانایان.
پرسید: سپس چه؟ فرمود: به ذهن سپردن شنیدهها.
پرسید: سپس چه؟ فرمود: منتشر کرد.) آنها.
اگرچه در پیش خردمند خاموشی ادب است
به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشی
(سعدی) به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشی
آن به که نگویی چو ندانی سخن ای را که
ناگفته بسی به بود از گفته رسوا
(ناصرخسرو) ناگفته بسی به بود از گفته رسوا
امام زینالعابدین(ع) نیز میفرماید: مؤمن سکوت میکند تا سالم بماند، سخن میگوید تا بهرهمند شود.
خاموشی و سکوت آرایش دانا و پوشش نادان است (حضرت محمد(ص))
مؤمن سکوت اختیار میکند تا از لغزشها برکنار بماند، اگر در مقام پرسش برمیآید، منظورش فهمیدن است و غرض او از سخن گفتن، زورگویی و فخرفروشی و تحمیل به دیگران نیست.
(علی(ع))
از جالینوس حکیم پرسیدند که بهترین آداب در محافل کدام است، گفت: اگر عالم باشد، دهان گشاید تا مایه علمش، مجهول نماند و اگر جاهل باشد، زبان ببندد تا پایه جهلش معلوم نشود.
وقت سخن مترس و بگو آنچه گفتنی است
شمشیر روز معرکه زشت است در نیام
(پروین اعتصامی) شمشیر روز معرکه زشت است در نیام
از امام سجاد(س) پرسیدند: سکوت بهتر است یا سخن گفتن؟ پاسخ داد: برای هریک از آنها آفتهایی است، اگر سالم از آفت باشد، سخن گفتن بهتر از خاموشی است، برای اینکه خدای بلندمرتبه هیچ یک از پیامبران و جانشینان آنان را برای سکوت برنینگیخته، بلکه برای سخن گفتن (آگاهی و بیداری) فرستاده است.
اما سخن گفتن باید به حد ضرورت باشد. پیامبر اکرم(ص) نیز گفتاری فصیح و روشن داشت، نه بسیار کم سخن بود و نه پرگو، سکوت آن حضرت طولانی بود و بدون ضرورت حرفی به زبان نمیآورد. روزی به ابوذر فرمود: ای ابوذر هرچه را که در آن تو را بهره نیست، ترک کن و سخنی که فایدهای به حال تو ندارد، لب مگشا و زبان خود را مانند پول خود که در حفظ آن میکوشی، نگهداری نما. آن حضرت معتقد بود که زیباییِ سخن، به کوتاهی و اختصار است و میفرمود: اگر سخن گفتن، نقره باشد، سکوت طلا است.
حافظ میفرماید:
در بساط نکتهدانان خودفروشی شرط نیست
یا سخن دانسته گو ای مرد بخرد یا خموش
و در جای دیگر میگوید: یا سخن دانسته گو ای مرد بخرد یا خموش
با عقل و فهم و دانش داد سخن توان داد
چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد
آموزههای دینی و فرهنگی در مورد پرهیز از زیادهگویی، پندهای بسیاری دارد. چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد
حضرت علی(ع) میفرماید: پرگویی، آفت سخن است.
سخن از پر گفتن آفت بود
به کوتاه گفتن لطافت بود
چو بسیار نوشی تو آب زلال
سرانجام افتی به رنج و ملال
از آن حضرت داریم که فرمود: کسی که حرف میزند، میکارد و آن کس که میشنود، درو میکند. به کوتاه گفتن لطافت بود
چو بسیار نوشی تو آب زلال
سرانجام افتی به رنج و ملال
میگویند: انسانهای موفق، کم صحبت و خوب عمل میکنند و افراد پرحرف، به ندرت آدمهای موفقی هستند. پاسکال گفته است: پرحرفی، مجال تفکر را از انسان میگیرد.
چو گفتار بیهوده بسیار گشت
سخنگوی در انجمن خوار گشت
ز دانش چو جان ترا مایه نیست
به از خامشی هیچ پیرایه نیست
(فردوسی) سخنگوی در انجمن خوار گشت
ز دانش چو جان ترا مایه نیست
به از خامشی هیچ پیرایه نیست
افلاطون گفته است نادانی هرکس به دو چیز دانسته شود. اول خبر دهد و بگوید چیزی را که از او نپرسیدهاند، دوم با سخن گفتن زیادتر از حد ضرورت.
معلم او سقراط نیز میگوید: اگر خاموش باشی تا دیگران به سخنت آرند، بهتر که سخن گویی و خاموشت کنند.
● بخش دوم وپایانی :
گوته میگوید: سخن گفتن یک نوع احتیاج است، ولی گوش دادن هنر.
ما دو گوش و یک زبان داریم، برای اینکه بیشتر از حرف زدن، گوش بدهیم.(دیوژن)
کم گوی و بجز مصلحت خویش مگوی
چیزی که نپرسند، تو از پیش مگوی
دادند دو گوش و یک زبانت زآغاز
یعنی دو بشنو و یکی بیش مگوی
انسانها با دو چشم و یک زبان به دنیا میآیند تا دو برابر آنچه میگویند، ببینند. اما برعکس، همان افرادی که کمتر دیدهاند، بیشتر حرف میزنند و آنهایی که هیچ ندیدهاند، درباره همه چیز اظهارنظر میکنند.(کولتون) چیزی که نپرسند، تو از پیش مگوی
دادند دو گوش و یک زبانت زآغاز
یعنی دو بشنو و یکی بیش مگوی
نادان را به از خاموشی نیست و گر این مصلحت بدانستی، نادان نبودی.(سعدی)
اصولاً انسانهای بزرگ، گوش کردن و انسانهای کوچک حرف زدن را به انحصار خود درمیآورند و به تعبیری، اشخاص اندیشمند، شنوندهاند و اشخاص کوتهنظر، گوینده.
کسی که حرف کمتری بزند و بداند چگونه به حرف دیگران گوش کند، بیشترین بهره را میبرد. افراد عمیق و متفکر کمتر حرف میزنند و بیشتر سعی دارند شنونده خوبی باشند. افراد هر اندازه کوچکتر و کوتهبینتر باشند، سعی دارند با پرحرفی و اندرز دادن به دیگران خود را بزرگ جلوه دهند، به همین خاطر است که هر کس بسیار گوید، مردم از او دوری میکنند.
برای آنکه بتوانیم ارتباط درست و مؤثری با دیگران برقرار کنیم، باید روش و سبک گوش دادن مؤثر را نیز یاد بگیریم. برخلاف تصور اولیه، شنیدن یک رفتار منفعلانه نیست، بلکه میتواند به صورت فعال درآید و با برخورد مناسبی برای صحبتهای گوینده، نتیجهای را در پی داشته باشد.
امام باقر(ع) میفرماید: خوب شنیدن را همچون خوب گفتن نیز فراگیرید.
هنر گوش دادن را فرا گیرید، فرصتها گاهی به آهستگی در میزنند.(فرانک تایگر)
بسیاری از مشکلات موجود در برقراری ارتباط، به دلیل ضعف در گوش دادن است، آمارها نشان میدهد که یک شنونده به صورت طبیعی ممکن است تنها ۵۰ درصد از یک گفتوگو را متوجه شود و پس از دو روز فقط ۲۵ درصد از مطالبی را که به خاطر سپرده است، بازگو کند.
رعایت مواردی میتواند در برقراری یک ارتباط سازنده، با طرف مقابل مؤثر باشد. باید تمرکز داشت، بیشتر و جدی و با علاقه به حرفهای طرف مقابل گوش داده، هرگز صحبت او را قطع نکرد و با تبسم و لبخند، نگاهی محبتآمیز به گوینده داشت. توجه به اشارههای غیرشفاهی از طرف مقابل، حفظ آرامش و پرهیز از عصبانیت، تأیید و تصدیق گفتههای طرف مقابل با تکان دادن سر و دریافت اطلاعات دقیق از گوینده از طریق پرسشی ساده و یادداشتبرداری، مهارتهایی هستند که برای درست گوش دادن میتوان از آنها بهره برد.
برای اینکه بتوان ارتباط درست با گوینده داشت، باید مهارتهای ارتباطی را شناخت و به کار برد. باید گفتههای طرف مقابل را برای اطمینان از درک آن، ارزیابی و سبک و سنگین کرد و سپس با انعکاس یا ایراد مطالبی، احساسات طرف مقابل را تصدیق و یا تأیید کرد.
برای خوب گوش دادن سه مانع عمده را ذکر کردهاند؛ تصویر نادرست افراد از چرایی مذاکره، توجه نکردن به گفتههای طرف مقابل و اندیشیدن به پاسخ و وجود صافیهایی که اجازه نمیدهند، همه چیز شنیده شود.
البته برای خوب گوش دادن، فواید زیادی ذکر کردهاند.
رعایت احترام و ادب، جلوگیری از پیشداوری، فهم مطلب با تمرکز،سریع به اصل مطلب رسیدن، جلوگیری از اختلاف و مشاجره و ایجاد محیطی همراه با آرامش و زیاد شدن محبت و تفاهم، مشخص شدن مشکل و راهحل آن، جمعبندی دقیق، مشخص شدن اشتراکهای معانی و کاستن از مقاومت همه از فواید خوب گوش دادن هستند.
امید است که همه ما با سکوت و خاموشی گزیدن و سخن گفتن به وقت ضرورت و خوب گوش دادن به سخنان دیگران بتوانیم ارتباط بهتری با دیگران داشته و مناسبات انسانی خویش را بهبود بخشیم.
وزارت آموزش و پرورش ایران